شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دعوایی که شاید زیاد شنیده باشیم و بعد از انقلاب، کتاب‌های زیادی در لَه و علیه آن نوشته شده است، موضوع "نو پدید بودن یا نبودن" بحث ولایت فقیه است.

طرفداران ولایت فقیه در اثبات "مطرح بودن بحث ولایت فقیه از زمان اهل بیت (علیهم السلام)" و مخالفان در انکار آن و اثبات "محدود بودن ولایت فقها قبل از مرحوم نراقی به اموری بسیط و ساده" سخن بسیار گفته‌اند و کتاب‌ها نوشته‌اند.

اما باید گفت هر دو گروه حظی از حقیقت را می‌گویند و آن اینکه:

🔹اصل بحث ولایت فقها از زمان معصومین (علیهم السلام) مطرح بوده است؛

🔹اما واقعا آنچه از حوزه اختیارات و ولایت فقیه متصور است، تا قبل از "مرحوم ملااحمد نراقی" چندان گسترده نبود و عمدتا بعد از ایشان به صورت جدی به عنوان یک بحث مستقل و با اختیارات گسترده به بحث ولایت فقیه در مباحث فقهی پرداخته شد.

آنچه در این دعوا خوب دیده نشده است و اگر دیده می‌شد، اختلاف‌ها حل می‌شد، چگونگی تولید علم و روند تاریخی تولید یک علم است.

علوم هیچ‌گاه به یکباره تولید نمی‌شوند بلکه در همه رشته‌های علمی چه "علوم تجربی یا انسانی" و چه "علوم غربی یا اسلامی" یک روند ثابت وجود دارد و آن اینکه در گام اول اُمهات و کلیاتی یقینی فرض می‌شود و مبتنی بر آن در صحنه عینی و عملی براساس آن اُمهات عمل می‌شود، سپس ایرادات و اشکالات اولیه مشخص می‌شود و مبتنی بر آن، مجددا نسخه دوم اما تفصیلی‌تر آن علم، نوشته می‌شود و این روند ادامه می‌یابد تا بعد از سال‌ها آزمون و خطا، به یک علم مدون و با تفصیلات مختلف و بسیار دست می‌یابیم.

بعد از حاکمیت صوفیان بر ایران؛ همانطور که در مطالب قبل گفته شد روحانیت شیعه برای اولین بار برای تحقق اسلام، وارد همکاری جدی با حاکمان شد.

در این دوره جریان اخباری حاکم بر فضای روحانیت شیعه به درستی توانست سامانی به اُمهات علمی شیعه (منجمله اصل ولایت فقها) و تدوین جوامع روایی و... دهد؛

قدرت اجتماعی و مردمی روحانیت در اواخر عصر صفوی به حدی بود که شاهان عملا تحت کنترل علما قرار گرفته بودند.

👈کمپفر از مستشرقین عهد صفوی در سفرنامۀ خود در این مورد می‌نویسد:

[درباره] احترامی که شاه صفوی به مجتهد می‌گذارد، این را می‌توان گفت که قسمت زیادی از آن متصنع است و در این کار هم شاه، پروای مردم را می‌کند؛ زیرا پیروی مردم از مجتهد تا بدان پایه است که شاه صلاح خود نمی‌داند به یکی از اصول غیر قابل تخطی دین تجاوز کند و یا در کار مملکت‌داری دست به کاری بزند که مجتهد ناگزیر باشد آن را خلاف دیانت اعلام کند.[۱]

با پایان کار صفوی نادرشاه قدرت روحانیت شیعه را محدود کرد و برخی از علما را کشت اما بعد از او در دوره زندیه مجددا روحانیت بسط یدی یافت و در دوره قاجار نیز تا دوره جنگ‌های ایران و روس رویکرد مشارکت و حمایت از شاهان قاجار را پیش گرفت.

ملا احمد نراقی معروف به فاضل نراقی (۱۱۸۵ - ۱۲۴۵ق) استاد شیخ انصاری در کتاب خود "معراج السعاده" به تعریف و تمجید از "فتح علی شاه" می‌پردازد اما وقتی مشاهده می‌کند با وجود تمام حمایت‌های خود از شاه و فرمان جهاد باز به علت بی‌کفایتی شاهان هم در صحنه نظامی و هم در صحنه سیاسی، کشور شکست می‌خورد به این نتیجه می‌رسد که امور مسلمین نمی‌تواند با شاهان پیش‌رود و ولایت باید منحصر به فقها باشد فلذا در کتاب "عوائد الایام" بحث ولایت فقیه و سلب حاکمیت از حاکمان جاهل را مطرح می‌کند.

............................

📝 منبع:

[۱] حسینیان، روح‌الله، چهارده‌ قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه ص: 184 به نقل از: انگلبرت کمپفر(Engelbert Kaempfer) سفرنامه کمپفر به ایران، ترجمه کی‌کاووس جهانداری، ص ۱۲۷.

.............................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بعد از قیام "شیخ صفی‌الدین اردبیلی قطب بزرگ صوفیان" و بدست گرفتن قدرت حاکمه ایران؛ از آنجا که برای اداره کشور نیاز به قانون و ساختارهای مشخص است و صوفیه از این منظر دارای نقص بزرگی بوده و هست، از فقهای شیعه برای نظام‌مند نمودن حکومت و اجرای فقه و قانون دعوت شد.

  برای اولین بار در عصر صفوی (۹۰۷-۱۱۴۸ ق) روحانیت شیعه برای تحقق اسلام، وارد همکاری جدی با حاکمان شد و توانست با عملکرد اجرایی و تبینی خود در این دوره، جامعه ایران که عمدتا مردم آن، سنی مذهب و محب اهل بیت بودند را به مذهب تشیع اثنی عشری دعوت نماید.

در این دوره جریان اخباری حاکم بر فضای روحانیت شیعه به درستی توانست سامانی به امهات علمی شیعه و تدوین جوامع روایی و... دهد.

"ژان پانیست تاورنیه" از مستشرقین عهد صفوی در فصلی از سفرنامه خود به جایگاه روحانیون در ساختار حاکمیت می‌پردازد که خلاصه‌ای از آن را به عنوان سندی از حضور فعال روحانیت در ساختار قدرت این دوره برای تحقق اسلام در ادامه می‌آورم:👇

🔹همانطور که اعتماد الدوله وزیر اعظم و شخص اول در امور دنیوی و روحانی است، صدر نیز شخص اول روحانی در ایرن است، اما در مجلس شور و سایر مجالس رسمی، زیردست اعتمادالدوله می‌نشیند.

🔹فرق میان صدر ایران و مفتی عثمانی یعنی کلیه‌ی علمای دو مملکت اینست‌ که در عثمانی روحانیون دیگر نمی‌توانند داخل طبقه غیر روحانیون بشوند اما در ایران مانعی برای اینکه صدر هم موقعی اعتماد الدوله بشود نیست.

🔹منصب صدارت روحانی در شخص واحدی محدود و متمرکز نیست، گاهی ممکن است دو نفر صدر باشند. چون موقوفات در ایران بر دو قسم است، یکی موقوفات سلطنتی و دیگری موقوفات متفرقه، به این‌واسطه گاهی صدر هم دوتا می‌شود. آنکه رئیس موقوفات سلطنتی است ملقب به صدرالخاص است؛ و آنکه رئیس موقوات [متفرقه] ملقب به صدرالموقوفات می‌باشد. در سنه ۱۶۶۷م شاه دو نفر صدر منصوب کرد، که دو تن از خواهرانش را ازدواج کرده بودند.

🔹پس از صدر، رئیس شریعت و قوانین است و اداره موقوفات مساجد و غیره با اوست که عایدات آنها را جمع‌آوری نموده و به مصارف وقف و مخارجی که خود لازم می‌داند، برساند.

🔹دو تن از رجال بزرگ روحانی زیر دست صدر هستند که در شأن و رتبه و قدرت برابرند: یکی شیخ‌الاسلام و دیگری به قاضی موسوم است و امور شرعی در میان این دو نفر تقسیم شده و همه کارهای صدر بدست آنها انجام می‌گیرد. تعیین و تسیمه این دو نفر نیز با شاه است، و بفرمان شاه باید منصوب شوند.

🔹تمام شهرهای عمده مملکت دو نفر به اسم "شیخ الاسلام و قاضی" هستند که به امورات مذهبی و قانونی رسیدگی می‌نمایند؛

🔹در هر مسجدی پیش‌نمازی است که باید در اول وقت حاضر شده به نماز بایستد و مردم به او اقتدا کنند و نماز بخواننند، پیش‌نماز همان ‌است که در عثمانی امام می‌گویند.

🔹ملایان فقهای شرعی هستند و در عثمانی آنها را "حجت" می‌نامند، آنها روزهای جمعه به مسجد آمده و قرآن می‌خوانند و برای مردم تفسیر می‌نمایند. از تکالیف آنها یکی نیز تدریس علوم شرعی است که هرکس بخواهد تحصیل کند باید او را تعلیم دهند و به علامت قدس و ورع عمامه بزرگی از کرباس سفید بسر می‌گذارند و لباس ساده‌ای از همان پارچه و همان رنگ بتن می‌نمایند. حرکتشان سنگین و رفتارشان متین و جدی و صورتشان عبوس است...

..............................

📝 منبع: ژان پانیست تاورنیه، سفرنامۀ تاورنیه، تجرمۀ: ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیدایی،1336، ص:  ۵۸۸ -۵۸۹.

................................

📝 مطالب مرتبط:👇

سفرنامه "ژان باتیست تاورنیه"

شجره نامه سادات کوار (در موضوع عملکرد روحانیت در منطقه کوار از شهرستان‌های توابع شیراز در دوره زندیه)

دغدغه فهم، تبیین و تحقق دین

ایفای نقش حداکثری روحانیت و تحقق دین

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

🔹یکی از سفرنامه‌های بسیار زیبایی که ما را با گذشته ایران در عصر صفوی آشنا می‌سازد، سفرنامه "ژان باتیست تاورنیه" ترجمه ابوتراب نوری و تصحیح مجدد دکتر حمید شیرانی است که از مطالعه آن بسیار استفاده و لذت بردم.

🔹سفرهای او به ایران میان سال‌های 1632 تا 1668م. صورت گرفت (در مجموع ۹ بار به ایران سفر کرد. شش مرتبه مستقیما به ایران آمد و سه بار در بازگشت از هند، به ایران وارد شد)؛

🔹هنگام مطالعه از مباحث بسیار مهم و جالب توجهی که در این کتاب آمده بود، فیش‌هایی برداشتم که فهرست آن را خدمتتان ارائه می‌کنم.

اطلاعاتی در عرصه حاکمیت فرهنگ مذهب پزشکی و... ایرانیان در عصر صفوی؛

📌فهرست موضوعات مهم پرداخته شده در کتاب👇

مباحث مربوط به جغرافیا و اماکن خاص عصر صفوی...

وسعت ایران و تقسیم ایالات آن ... ۳۵۷ تصاویر تخت جمشید و توضیحات در مورد آن ... ص ۶۵۲ و ۶۵۳ وضعیت شیراز عهد صفوی ... ص ۶۵۶ چاه سنگی کوه سعدی در شیراز که زنان زناکار را در آن می‌انداخته‌اند ... ص ۶۶۳ پیربنو در شیراز و محل اقامتی دراویش ... ص ۶۶۵ قبر حافظ و زیارت‌گاه مردم مقدس و دراویش بودن آن ... ص ۶۶۶ کاروان‌سرای مظفری در مسیر شیراز به بندرعباس ... ص ۶۶۸  - شهر شیراز ۶۵۶ و ۶۶۰؛

آداب و رسوم مذهبی در ایرانیان در عصر صفوی....

تشریفات اشخاصی که می‌خواهند کشیش شوند و ریاضت آنها ... ص ۴۳۲ تقید مردان به غسل جنابت حتی هر روز ... ص ۶۲۱ تراشیدن صورت توسط درباریان و سیبیل گذاردن و نتراشیدن صورت توسط مردان مذهبی ... ص ۶۲۲ عادت به ازدواج در ایران عهد صفوی در سنین پایین ص ۶۴۳ مرسوم بودن صیغه در آن دوره ... ص ۶۴۳ رعایت شدن صنت باقی بودن زن مطلقه در خانه شوهر تا پایان عده او ... ص ۶۴۳ جدا بودن مجلس عروسی زنان و مردان ... ص ۶۴۴ اصالت داشتن سادات و معادل پرنس بودن سادات در جامعه ایران ص ۶۴۴ مسلمان ندانستن حافظ توسط برخی به علت زیاد نام بردن شراب در آثارش ... ص ۶۶۶ اعتقاد بسیار زیاد مردم ایران به امام زمان و وقف نمودن اموال خود برای حضرت تا هنگام ظهور استفاده نمایند و اسبان بسیاری که به علت وقف حضرت شدن بی‌استفاده می‌مانند و از آنها نگهداری می‌شده است تا بمیرند ... ص ۴۱۱ مقایسه سنی‌ها و شیعیان که سنی‌ها مباحثه مباحث مذهبی‌ را جائز نمی‌دانند و معتقدند باید با زور اسلحه باید کار کرد ... ص ۴۱۰ مسلمان شدن عیسوی‌ها به خاطر قوانین ارث اسلام ... ص ۴۱۱ رایج بودن مذهب تشیع در کلکته ... ص ۴۱۱ عزاداری‌های خشن و عجیب در ایام محرم در عصر صفوی ... ص ۴۱۲ -  منابر نصب شده در اغلب گذرها و میدان‌ها برای واعظان در ایام عزای امام حسین (ع) در عصر صفوی .... ص ۴۱۲ گریه کردن زن‌های فاحشه برای تعزیه امام حسین(ع) و عزاداری به این تصور که به این واسطه خداگناهان آنان را می‌بخشد ص ۴۱۴ حرام بودن قمار و رایج بودن بازی شطرنج و نورد ... ص ۶۱۹ تولید شراب توسط یهودی‌های شیراز ... ص ۵۷۷ جایگاه روحانیون و علماء در ساختار حکومت در عصر صفوی ... ص 588؛

نمونه‌هایی از آداب و رسوم فرهنگی ایرانی‌ها در دوره صفوی ...

دست بر شکم گذاردن ایرانی‌ها به نشانه احترام ... ص ۶۱۸ و ص ۶۲۷ - تعجب ایرانی‌ها از تفریح فرنگی‌ها ... ص ۶۱۹ و ۶۲۰ ویژگی‌های زنان ایرانی در عصر صفوی ... ص ۶۲۷  - جایگاه منجمین در مردم دوره صفوی .... ۶۱۵؛

مباحث مربوط به تغذیه، پزشکی و درمانی در دوره صفوی ...

برطرف شدن قولنج با خوردن گوشت اسب ... ص ۶۳۱ افزایش درصد ابتلا به نقرس به خاطر خوردن شراب ... ص ۶۳۱ گزارشی از وضعیت پزشکی ایران در عصر صفوی ... ص ۶۳۳ کم خوراک بودن ایرانیان چه فقیر و چه غنی ... ص ۶۳۶ خوراک ایرانیان و تفاوت‌های آن با خوراک ارمنی‌ها ... ص ۶۳۶ -  توصیف نان سنگک به عنوان نان خاص ایرانی‌ها و نان نازک به عنوان نان خاص ارمنی‌ها ... ص ۶۳۷ مدل کباب کردن خوردن قهوه و کشیدن قلیان به عنوان یک عادت مرسوم ایرانیان ص ۶۳۸ بیماری‌های ایرانیان ... ص ۶۳۱ خوردن پوست ختنه توسط زنان عقیم ... ص ۶۱۵ بالا بودن مالیات حاصل از تنباکو به علت مصرف زیاد آن در ایران ... ص ۵۲۳ و ۵۲۴؛

نمونه‌های از صنایع و حرف ایرانیان در عصر صفوی....

مسکوکات ایران ... ص ۱۳۵ - پرورش شتر ... ص ۱۳۲ - ظروف چینی ایرانی ... ص ۶۰۰ و ۶۳۰  - پارچه‌های مقاوم ... ص ۵۷۸؛

نمونه‌هایی از جایگاه شاه در جامعه آن ایران عهد صفوی...

خلعت شاه ... ص ۶۱۸ - سوگند خوردن مردم به سر عزیز شاه ویا ارواح پیغمبر ... ص ۶۱۷؛

نمونه‌هایی از مجازات‌های سخت و قوانین انتظامی در دروه صفوی ....

کشتن قاتل و خوردن خون او ... ص ۶۰۸  - ‍پاره پاره کردن دختر بدکاره و انداختن مادر قواد او ... ص ۶۰۸ -مجازات‌های قتل‌های فجیع برای دزدان و.... ص ۶۰۹  و ۶۱۰ محتسب و وظیفه تعیین نرح توسط او ... ص ۶۱۲ و ۶۱۳ - مالیات گذاردن حاکم قم و مجازات شاه ... ص ۶۱۲ و ۶۱۴ دادگستری در عهد صفوی ... ص ۶۰۶ دیوان بیگی ناظر کل دادگستری ... ص ۵۷۶؛

نمونه‌‌هایی از مظالم شاه و مأموران او در دوره صفوی ...

حق پیاده کردن مردم از اسب‌هایشان توسط چاپارها و فرق آن با چاپارهای عثمانی ص ۶۱۱ و ۶۱۲ مالیات گذاردن حاکم قم و مجازات شاه ... ص ۶۱۲ و ۶۱۴ زنده به گور کردن فراش در قرق زنان شاه ... ص ۶۳۰ قرق کردن شهر و مجبور بودن فرار مردان به کوه به علت عبور زنان شاه ...  ص ۶۳۰ به سیخ کشیدن مردم کبابی و در تنور انداختن نانوا توسط شاه عباس ... ص ۵۱۶ سرب گداخته ریختن در حلق تاجران هندی ... ص ۵۲۴ بیرون آوردن چشم‌های فرد درباری که چشمانش را به علت ترحم بر فرد مجرم روی هم گذاشته بوده است ... ص ۵۲۴ بریدن دست کسانی که به شاه اشاره کنند ... ص ۵۲۴ میرآب و پول گزاف گرفتن او از کشاورزان ص ۵۷۸ قرق کردن شهر ... ص ۵۲۳ کشتن رعیت دادخواه توسط شاه صفوی .... ص ۵۲۲ داستان بسیار تأثر برانگیز امام‌قلی‌خان حاکم بزرگ شیراز و کشتن او و فرزندانش توسط شاه صفوی ... ص ۵۱۷؛

برخی مباحث مربوط به دربار...

تولید شراب در شیراز و شراب خوری شاه عباس و تهیه شراب دربار ... ص ۶۵۹ شراب‌چی باشی و شیرک چی باشی ... ص ۵۷۶ شاه میل ندارد اجانب را نزد خود نگه‌دارد ... ص ۵۷۹؛

دانلود کتاب

دریافت

عنوان: سفرنامه تاورنیه
حجم: 17.6 مگابایت
توضیحات: این فایل از سایت کتاب‌ناک دانلود شده است

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قسمت قبل با عنوان "سربازان اصلی جبهه حق در عالم" به این پرسش رسیدم که: «برای تحقق دین و ایفای نقش حداکثری توسط روحانیت در جامعه کنونی چه باید کرد؟»

با مقدماتی که گفته شد معلوم شد روحانیت کارکردهایی در گذشته داشته است و این کارکردها با ظهور مدرنیته از او گرفته شد و عمده‌ی روحانیت در مقابل آن به "تبیین دین" بسنده نمود و بدون حضور روحانیت در جامعه با ایفای کارکردهای عینی، راه برای تحقق دین و جامعه سازی دینی یا وجود ندارد و یا بسیار مشکل است، فلذا باید روحانیت کارکردهای جدید خود در جامعه را احیاء کند.

در یکی از تحقیقات صورت گرفته از سوی یکی از نهادهای حوزه‌، تعداد ۲۶۲ کارکرد عینی برای روحانیون مشخص شده بود، در این تحقیق کارکردهای روحانیت در ۳ دسته "تخصصی، ترجیحی و مشترک" تقسیم ‌می‌شدند.

🔸دسته تخصصی کارکردهایی هستند که تخصصا باید توسط روحانیون محقق شود و دسته ترجیحی مواردی که ترجیح تحقق آنها با روحانیت است و کارکردهای مشترک اموری هستند که امکان انجام آن توسط روحانی و غیر روحانی وجود دارد.

👈به طور مثال در "آموزش و پرورش و آموزش عالی" برخی رشته‌ها همچون "علوم دینی و قرآنی" تخصصا باید توسط روحانیون تدریس شود و برخی همچون "مدیریت مدرسه"، تدریس پرورشی، تاریخ و عربی ترجیحا و برخی همچون علوم اجتماعی یا انشاء و ادبیات نیز به صورت مشترک از عهده روحانیون و غیر روحانیون برمی‌آید و یا مثلا در وزارت امور خارجه ترجیحا روحانیون می‌توانند به عنوان کاردارهای فرهنگی یا سفرا نقش‌ آفرین باشند.

در تحقیق دیگری که توسط مجموعه‌ای دیگر در این زمینه صورت گرفته بود، قریب به ۲۰ درصد مشاغل جامعه را روحانیت باید تأمین کند، اما متاسفانه امروزه درصد بسیار اندکی را روحانیت تأمین می‌کند و عمده طلاب بعد از رسیدن به مقطع خارج با این سوال مواجه می‌شوند که بعد از این همه سال تحصیل باید چه کنم؟ و آینده روشنی برای ایفای نقش اجتماعی جز در نقش‌های سنتی روحانیت برای خود نمی‌یابند.

اگر طلبه ما از ابتدا برای ایفای کارکردهای اجتماعی مختلف خود آموزش ببیند و مقدمات ساختاری جذب و فعالیت او نیز دیده شود، مثلا برای تدریس در برخی رشته‌های اختصاصی خود آموزش ببیند و جذب دانشگاه برای تدریس این رشته‌ها نیز منحصر به روحانیون شود، طلبه می‌تواند با خاطری آسوده، خود را برای ایفای این نقش‌ها آماده کند.

البته باید دقت داشت اگر برنامه به نحوی باشد که طلاب هویت خود را از دست دهند و بخواهیم با این الگو آنها را تبدیل به کارمند کنیم عملا این نسخه به ضد خود تبدیل می‌شود.

تفاوت اساسی طلبه‌ای که با حفظ هویت خود در یک شغل وارد می‌شود با کارمند این است که مسأله اصلی او اسلام است و نه درآمد و... فلذا کارکرد او و یک فرد غیر روحانی مثلا در حوزه تدریس بسیار متفاوت است.

وقتی یک روحانی ملبس، معلم یک مدرسه شود، در مدرسه هیأت هم راه می‌افتد، بچه‌ها جذب مسجد نیز می‌شوند و خلاصه یک کار تربیتی آموزشی مستمر محقق می‌گردد.

امروزه حوزه به "دختر بی‌خواستگاری" می‌ماند که مجبور است هر گزینه‌ای سراغ او آمد وی را قبول کند، چون آینده مالی و اجتماعی فرد در حوزه مشخص نیست و داوطلب حضور در حوزه نیز اندک است، بسیاری از داوطلبین حضور در حوزه امکان پذیرفته شدن در این صنف را بدست می‌آورند و این ماجرا به صورت دومینو وار مشکلات پس از خود را پدید می‌آورد که شرح آن خارج از غرض ماست.

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چندسال قبل، در جمعی غیرطلبگی با دوستان و آشنایان، یکی از اقوام گفت: «به نظر تو اگر همه روحانی‌ها را جمع و سوار یک کشتی کنند و به دریا ببرند و کشتی غرق شود، فردا چه مشکلی در این کشور رخ می‌دهد؟ کار چه کسی لنگ می‌شود؟ نقش شما در این جامعه چیست؟»

سؤال اگرچه در قالب شوخی بود و از سر بی‌اطلاعی بسیار زیاد نسبت به فعالیت‌های فعلی روحانیت و خلاصه همه خندیدیم اما واقعا سؤالی جدی بود، تأملی کردم و گفتم: «هیچی اگر این اتفاق بیافتند و دیگر طلبه‌ای روی زمین نباشد، عالم فرومی‌ریزد و نابود می‌شود، چون باطل بر عالم مسلط می‌شود.»

همه تعجب کرده بودند! چراکه در تصور اکثر آنها روحانیت در جامعه کنونی چندان فایده‌ای نداشت، آنهایی هم که روحانیت را مفید می‌دانستند، به هیچ وجه انتظار چنین پاسخی در این سطح را نداشتند، از فرصت استفاده کردم و اندکی توضیح دادم که نظام عالم بر مدار حق جریان دارد و نبردی دائمی در تاریخ عالم برقرار بوده و هست و سربازان اصلی جبهه حق همیشه طلاب و فقها بوده‌اند و خلاصه به اقتضای جلسه توضیحاتی در این موضوع دادم.

اینکه هرآنچه از حق، در عالم جریان دارد، ریشه و اصل آن به حوزه و روحانیت بازمی‌گردد، خود مساله مهمی است و نیاز به تببین دارد اما اینکه روحانیت در وضعیت کنونی نقشی حداقلی از آنچه باید ایفا کند را برعهده دارد و بخش عمده‌ای از کارکردهای خود را از دست داده است نیز مساله‌ای است که نمی‌توان بر آن چشم پوشید.

در مطالب قبل، در قسمت اول از بحث "کارکردهای روحانیت" توضیح دادم که از اواخر دوران قاجار با ظهور هرچه بیشتر مدرنیته، شئون متکثر و جدیدی در جامعه پدید آمد و رفته رفته روحانیتی که در عینیت جامعه حضور داشت و عمده نهادهای اجتماعی بدست او اداره می‌شد از صحنه عینی جامعه کنار رفت. در آن دوره روحانیت کارکردهای متعددی در جامعه داشت؛ مثلا: آموزش و پرورش، ثبت و اسناد، قضاوت و ریش سفیدی و حتی طبابت در دست روحانیت بود، رسانه آن روز تقریبا در انحصار روحانیت بود و خلاصه روحانیت قدرت لایزالی برای تحقق اسلام و جامعه سازی داشت.

🔸در ادامه نیز شاهدی عینی از شجره نامه یکی سادات آوردم.

مدرنیته از سویی شئون روحانیت در جامعه را از او گرفت و از سویی به صورت جدی به نفی دین و امورات دینی ‌پرداخت، در این میان عمده روحانیت رانده شده از صحنه عینی جامعه به کنج حجره‌ها، به تفلسف و مواجه علمی برای اثبات خود پرداختند، حال آنکه بازیگردان اصلی جامعه کس دیگری بود.

در قسمت چهارم از کارکردهای روحانیت به این پرداختم که دغدغه روحانیت در عصر کنونی به همان اندازه "فهم و تبیین صحیح دین"، باید "تحقق دین" باشد.

🔸در ادامه نیز شواهدی از نگاه حضرت امام به این مقوله آوردم.

📌 حال سؤال این است که برای تحقق دین و ایفای نقش حداکثری توسط روحانیت در جامعه کنونی چه باید کرد؟ ادامه مطلب: 👇

ایفای نقش حداکثری روحانیت و تحقق دین

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در بحث کارکردهای روحانیت در قسمت چهارم به این پرداختم که برخلاف بخش اعظم روحانیت که مأموریت اصلی خود را تبیین صحیح دین می‌داند، همیشه بوده و هستند شمار قلیلی که به همان میزان "فهم و تبیین صحیح دین" به دنبال "تحقق دین" می‌باشند و همیشه این افراد هستند که سرنوشت تاریخ خود را مشخص می‌نمایند.

شخصی چون حضرت امام(ره) وقتی فهم می‌کند که «الإسلام هو الحکومة»[1] بی‌کار نمی‌نشیند و به دنبال تبیین و تحقق آن راه می‌افتد، کسی که می‌گوید: «باید هر کداممان به اندازه قدرتمان سعى کنیم تا در راه تحقق اسلام قدم برداریم.»[2]

در فهم حضرت امام خمینی «حکومت نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سیاسى و نظامى و فرهنگى است، فقه، تئورى واقعى و کامل اداره انسان از گهواره تا گور است. هدف اساسى این است که ما چگونه می‌خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم براى معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسأله است که فقه و اجتهاد جنبه عینى و عملى پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد.» [3]

وقتی حضرت امام به این نتیجه می‌رسند که "حکومت جنبه عملی فقه است؛" اراده خود را درجهت تحقق تمام لوازم آن قرار می‌دهند و سایرین را نیز در این مسیر با خود همراه می‌کنند.

امام پاپ نیست که صرفا نصیحت کند بلکه به دنبال عینیت دادن به بایسته‌های علمی خود است. به تعبیر خودشان «من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهاى یکشنبه مراسمى انجام دهم و بقیه اوقات براى خودم سلطانى باشم و به امور دیگر کارى نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامى اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاری‌ها نجات داد.» [4]

پرداخت حضرت امام به علم برای عمل است، آثار ایشان در علم اخلاق نیز به همین جهت رنگ و بوی متفاوتی از سایر علمای اخلاق به خود داده است. 

👈ایشان در نقد برخی کتاب‌های اخلاقی می‌نویسند: 

🔹مقصد قرآن و حدیثْ ، تصفیۀ عقول و تزکیۀ نفوس است براى حاصل شدن مقصد اعلاى توحید. و غالباً شرّاح احادیث شریفه و مفسرین قرآن کریم این نکته را، که اصلِ اصول است، مورد نظر قرار ندادند و سرسرى از آن گذشته‌اند و جهاتى را که مقصود از نزول قرآن و صدور احادیث به هیچ وجه نبوده، از قبیل جهات ادبى و فلسفى و تاریخى و امثال آن، مورد بحث و تدقیق و فحص و تحقیق قرار داده‌اند. حتّى علماء اخلاق هم که تدوین این علم کردند، به طریق علمى- فلسفى بحث و تفتیش کرده‌اند....

🔹این نحو تألیف علمى را در تصفیه اخلاق و تهذیب باطن تأثیرى بسزا نیست، اگر نگوییم اصلًا و رأساً نیست- و یا از قبیل تاریخ الأخلاق است...

🔹نویسنده را عقیده آن است که مهم در علم اخلاق و شرح احادیث مربوطه به آن یا تفسیر آیات شریفه راجعه به آن، آن است که نویسندۀ آن با ابشار و تنذیر و موعظت و نصیحت و تذکر دادن و یادآورى کردن، هر یک از مقاصد خود را در نفوس جایگزین کند. و به عبارت دیگر، کتاب اخلاق، موعظه کتبیه باید باشد و خود معالجه کند دردها و عِیب‌ها را، نه آن که راه علاج نشان دهد. ریشه‌هاى اخلاق را فهماندن و راه علاج نشان دادن، یک نفر را به مقصد نزدیک نکند و یک قلب ظلمانى را نور ندهد و یک خُلق فاسد را اصلاح ننماید.

🔹کتاب اخلاق آن است که به مطالعه آن، نفس قاسى نرم، و غیر مهذّب، مهذّب، و ظلمانى، نورانى شود؛ و آن، به آن است که عالِم در ضمن راهنمایى، راهبر و در ضمن ارائۀ علاج، معالِج باشد و کتاب، خود، دواىِ درد باشد نه نسخۀ دوانما. طبیب روحانى باید کلامش حکمِ دوا داشته باشد، نه حکم نسخه»[5]



[1] خمینى، روح‏الله، کتاب البیع، 5جلد، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س) - ایران - تهران، چاپ: 1، 1421 ه.ق؛ ج‏2 ؛ ص633.

[2] صحیفه امام ؛ ج‏18 ؛ ص389

[3] صحیفه امام؛ ج‏ 21؛ صص: 289 - 290

[4] صحیفه امام ؛ ج ‏1 ؛ ص270

[5] شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص: 13-14.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در نگاه طیف گسترده‌ای از یهودیان به‌ویژه یهودیان صهیونیست انسان‌ها به ۳ دسته تقسیم می‌شوند:

🔹یهودیان که نژاد برتر و قوم برگزیده خداوند هستند؛

🔹غیریهودی‌هایی که با یهودی‌ها دوست هستند و باید به خدمت یهودی‌ها درآیند؛

🔹غیریهودی‌هایی که با یهودی‌ها دشمن هستند و باید کشته شوند؛

به تعبیر قرآن:

🔹«وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبیل» (۷۵ آل عمران)

🔸و بعضى از اهل کتاب اگر دینارى به آنان امانت دهى به تو بر نمى‌گردانند مگر آنکه بالاى سرشان بایستى و برآنها قدرتی داشته باشی و این رفتار آنها به این خاطر است که (خود را انسان‌های برتر می‌دانند و) می‌گویند غیر ما حق اعتراضی به ما ندارد.

کل جمعیت یهودیان جهان که عمده آنها خود را قوم برگزیده خداوند می‌دانند، کم‌تر از ۱۷ میلیون‌نفر است، قریب به ۶ میلیون‌نفر از آنها درون اسرائیل و ۶ میلیون نفر نیز درون آمریکا و بقیه در اروپا، آفریقا، روسیه، ایران و .. منتشر هستند.

یهودیان صهیونیست برای تحقق حاکمیت قوم یهود بر جهان، سال‌هاست که خود دست‌بکار شده‌اند اما یهودیان غیر صهیونیست‌ با تفکری شبیه به "انجمن حجتیه‌ای‌ها" معتقدند این دخالت در امر خداوند است و خواست خداوند است که یهودیان فعلا در جهان پراکنده باشند و خلاصه اگرچه در نهایت این امر محقق خواهد شد اما ما نباید در امر خدا دخالتی داشته باشیم.

طبیعی است که با وجود جمعیت بسیار قلیل یهودیان صهیونیست، آنها برای تحقق حاکمیت خود بر جهان و به بردگی کشاندن ۷.۵ میلیارد انسانِ به اصطلاح آنها پَست، به هیچ وجه از طریق جنگ یا روش‌های سخت، کاری از پیش نبرده و نمی‌برند فلذا یهودیان در طول تاریخ استاد همیشگی نفوذ در طبقه حاکم و ترور‌ دشمنان خود با روش‌های نرم همچون ترویج بیماری‌ها، قحطی و... بوده‌اند.

امروزه که عصر "استعمار فرانو" و حکومت بر اذهان می‌باشد، عمده‌ی رسانه‌های خبری، کمپانی‌های تبلیغاتی و فیلم‌سازی در سیطره یهودیان صهیونیست می‌باشد، کار این کمپانی‌های خبری و تبلیغاتی در کشورهای مختلف، به قدرت رساندن نیروهای وابسته یا متمایل به صهیونیست‌ها و تخریب وجهه‌ی نیروهای ضد صهیونیسم می‌باشد.

یهودیان صهیونیست برای کنترل جمعیت جهان و مبارزه با دشمنان خود نیز طرح‌هایی چون در سلطه گرفتن سازمان بهداشت جهانی، تجارت غذا و... را در پیش‌گرفته‌اند.

👈کافی‌است کمی در مورد افراد، خاندان و مجموعه‌هایی چون: "جان مرداک"، "راکفلرها"، "روچیلدها"، "کمپانی‌ آیپک"، "جُرج سُرُس" و... سرچ محدودی داشته باشید تا با اقدامات خبیثانه‌ی شبکه صهیونستی پشت صحنه حاکمیت دنیا آشنا شوید.

امروزه مهم‌ترین دشمن یهودیان صهیونیست در جهان، جمهوری اسلامی ایران است و دولت صهیونیستی اسرائیل که از پس نیروهای ۴تا۵ هزار نفری حزب‌الله لبنان برنیامد،

 🔹هیچ‌گاه فکر مقابله نظامی مستقیم با ایران را هم نمی‌تواند بکند؛

🔹و اما هیچ‌گاه نیز دست از دشمنی‌خود برای تضعیف کشور ایران برنخواهد داشت.

📌بهترین راه برای یهودیان صهیونیست ادامه دادن روش همیشگی‌شان برای پیروزی بر دشمنانشان است، یعنی:

🔸نفوذ نرم در قدرت حاکمه که امروزه با تمرکز بر مدیریت اذهان مردم  و مسئولان ایران به کمک رسانه‌های خود و به اشتباه انداختن دستگاه محاسباتی آنها صورت می‌گیرد؛

🔸و دیگر تمرکز بر غذا و داروی مردم ایران برای تضعیف و قطع نسل ایرانی‌ها.

................................................

 مطالب مرتبط:👇

فهم جریان حزب‌الله از دشمن و دشمنی

شناخت دشمن از نگاه آخر الزمانی

نقش لابی صهیونیستی در انتخابات آمریکا

مستند و کلیپ‌هایی مرتبط با اقدامات راکفلرها در رابطه با ایران و جهان

معرفی مستند سرزمین من هبرون

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قم به منزل یکی از اساتید اخلاق مشهدی رفته بودیم، استاد بعد از صحبت نمودن در مورد ویژگی‌های مؤمن فرمودند: «مؤمن یک شیرازیت خاصی دارد!»

همه تعجب کردند اما ما سه چهار نفری که در جلسه شیرازی بودیم با توجه به مقدمات قبلی به سرعت منظور ایشان را گرفتیم و خنده کنان، احسنت‌هایمان را تقدیم جمع نمودیم.

سایر طلاب به استاد گفتند: شیرازی بودن چه ربطی به مؤمن دارد؟ ایشان شروع کردند به تطبیق دادن آنچه از صفات مؤمن براساس روایات گفته بودند، بر خلق و خوی شیرازی‌ها:

🔹شیرازی‌ها معمولا آرامش دارند و با تغییر شرایط و خراب شدن اوضاع دست‌ وپایشان را گم نمی‌کنند، صبور هستند.

🔹شیرازی‌ها کار خودشان را انجام می‌دهند ولی برای رسیدن به نتیجه، دست و پا نمی‌زنند، در عین انجام امورات معمول زندگی برای حصول نتیجه خودشان را به دردسر‌های غیرمعمول نمی‌اندازند و توکلشان به خداوند است.

🔹شیرازی‌ها بلدند از زندگی لذت ببرند، انسان‌های خوشی هستند و اتفاقا خوش روزی هم هستند ما متأسفانه به این بُعد بسیار مهم دین و روایات متعددی که پیرامون لذت بردن از زندگی است و موجب برکت و افزایش روزی می‌شود، توجه نداریم.

🔹شیرازی‌ها معمولا مهربان و با لطافت هستند و...

زمان گذشت و ایام سیل امسال فرصتی دست داد تا ایمان شیرازی‌های مهربان مجددا ظهور پیدا کند.

در برخی شهرها وقتی سیل و برف آمد مردم قیمت اغذیه و حمل و نقل و... را تا چندده برابر افزایش دادند که خلاصه از حکایت تلخ آنها می‌گذرم اما وقتی در شیراز سیل آمد:

🔹هتل‌داران به صورت رایگان درب‌های هتل‌ها را برای مسافران باز کردند؛

🔹قالی‌شویی‌ها اعلام کردند قالی‌های مردم سیل زده را به صورت رایگان شستشو می‌دهند؛

🔹تعمیرکاران موبایل اعلام کردند موبایل‌ها را رایگان تعمیر می‌کنند؛

🔹صاف‌کاری‌ها- برق ماشین- و تعمیرکاران اعلام کردند وسایل نقلیه مردم را به صورت رایگان تعمیر می‌کنند؛

🔹صنف حمل و نقل اعلام کرد بدون حق کمیسیون وسایل سیل زدگان را به مکان‌هایی که می‌خواهند منتقل می‌کند؛

🔹مردم نه تنها از شیراز بلکه از روستاهای اطراف هم به شیراز آمدند و مسافران را به خانه‌های خود بردند و مجانا از آنها پذیرایی کردند؛

و...

شاید از جالب‌ترین صحنه‌ هم این بود که درحالی که شهر شیراز سیل آمده بود و مردم به سیل‌زدگان شهر خود کمک می‌کردند، به صورت هم‌زمان به سیل‌زدگان گلستان نیز کمک‌های زیادی پرداخت می‌کردند و در بسیاری از نقاط بنده به نحو حیرت آوری شاهد بودم که کمک‌های مردمی را منحصرا برای مردم گلستان جمع‌آوری می‌نمودند و حتی یک نفر هم اعتراض نداشت که چرا مثلا شیرازی‌ها را رها کرده‌اید و برای شهرهای دیگر کمک جمع می‌کنید و....

خلاصه اینکه شاید وضعیت حجاب در شیراز به نسبت‌ شهرهای دیگر خوب نباشد اما اولا همه دین حجاب نیست و ثانیا این مساله را در فرهنگ شیراز باید دید که از حوصله این متن خارج است.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چندین سال قبل پدرم شروع به پرورش قارچ در بالکن منزلمان کرد، البته نه همه فضای بالکن بلکه فقط فضایی قریب به 5متر مربع از بالکن را با کشیدن پلاستیک به پرورش قارچ صدفی اختصاص داد. از سقف تا کف به صورت متناوب دو کمپوست آویزان بود و هر کمپوست می‌توانست تقریبا ۲۰ کیلو قارچ تهیه کند و تقریبا ۱۲ تا ۱۵ کمپوست در فضای بالکن ما وجود داشت.

خوبی قارچ‌های صدفی این است که از هر ماده‌ای حتی خاک‌اره یا ضایعات کاغذ نیز می‌توانند تغذیه کنند.

در گام اول نگاه اقتصادی به کار نداشتیم و صرفا آزمایشی برای احیاء تفاله‌های کارخانه ریشه محک شیراز بود. چراکه از هزینه‌‌برترین مراحل تولید قارچ تهیه کمپوست قارچ است که باید کاه یا هر ماده اصلی کمپوست را برای استرلیزه نمودن جوشاند، اما در کارخانه "ریش محک" شیراز، همه این مراحل برای فراوری "ریشه محک" انجام می‌شد و تفاله‌های آن محصولی استریلزه و آماده‌ای برای پرورش قارچ هستند.

مشکلی که داشتیم قوت بسیار زیاد این تفاله‌ها بود که موجب می‌شد به صورت هم‌زمان حجم بسیار زیادی قارچ بیرون می‌زد و قارچ‌ها می‌سوختند. خلاصه کار را ادامه دادیم و از روش‌های ترکیبی با کاه جوشیده استفاده کردیم و تا چندین ماه خودمان و اطرافیانمان از محصولات قارچ صدفی بسیار لذیذ استفاده می‌کردیم.

کل کاری که برای تهیه قارچ انجام می‌دادیم تنظیم رطوبت و دمای گل‌خانه کوچکمان با "هیتر برقی" و یک سماور بود، روزانه دو یا سه مرتبه نیز با یک آب‌پاش معمولی ۲ یا ۳ هزارتومانی به کمپوست‌ها آب می‌پاشیدیم، تهیه هاگ‌های این قارچ‌ها از جهاد دانشجویی هم هزینه چندانی نداشت، کاه و یا تفاله‌های ریشه محک هم که یا رایگان بود یا تقریبا بدون هزینه، جوشاندن کاه‌ها هم که چندساعت در قابلمه بزرگ روی گاز بیشتر وقت نمی‌گرفت.

بعد از چندماه پدر بنده و بنده حساسیت زیادی به هاگ‌های قارچ پیدا کردیم و پدرم نتوانست کار را ادامه دهد اما به نظرم اگر دوستان همت و فرصت اندکی داشته باشند می‌توانند از ظرفیت‌های موجود خود بدون صرف هزینه‌ای خاص بهره بگیرند و با تولید محصولات خانگی از این دست، نشاطی مالی و روحی به خانواده خود هدیه کنند.

امروز با یکی از دوستان طلبه‌ام صحبت می‌کردم که با قفسه بندی بالکن منزلشان درطبقه ششم آپارتمان بلدرچین پرورش می‌داده است.

📌خلاصه که خواستن توانستن است، کافی است بخواهیم...

..........................

مطالب مرتبط:👇

پرورش قارچ صدفی...

تولید در خانه‌های روستایی...

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅ جمعی از دوستان در روستای پدری‌ام، در مسجد جمع شده بودند و صحبت می‌کردند که برای رونق تولید که رهبری فرموده‌اند چه کاری از دست ما برمی‌آید؟ 

نوبت که به من رسید ازجمله چیزهایی که گفتم این بود که حداقل کاری که از دست همه ما برمی‌آید و صراحتاً رهبری هم در صحبت‌های نوروزی به آن اشاره نمودند،[1] داشتن چند دام یا مرغ خروس در خانه‌هایمان است.

شاید باور نکنیم ولی رهبری خودشان هم در خانه مرغ و خروس نگه می‌دارند، آرمیتا دختر شهید احمدی روشن که به اندرونی حضرت آقا و نزد همسر ایشان رفته بودند گفته بود در منزل ایشان مرغ و خروس بوده است.

📝 در روایتی که منابع سنی و شیعه از پیامبر(ص) نقل کرده‌اند، نبی‌مکرم اسلام(ص) امر نمودند که ثروتمندان در خانه‌هایشان گوسفند نگه دارند و تهی‌دستان که امکان داشتن گوسفند ندارند مرغ نگه‌دارند،[2]

📝 در روایت دیگری از ایشان نقل شده است: «گوسفند و مرغ در خانه، برکت است.»[3] نقل شده است پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله)، گوسفند را برکت می‌نامیدند[4] و می‌فرمودند: «گوسفند زاینده، برکت است.»[5] «گوسفنددارى و کشاورزى کنید، که این دو با خیر، بیرون می‌روند و با خیر [و برکت] برمی‌گردند.» [6]

در عهد رسول الله و اهل بیت(علیهم السلام) نیز مشاغل و تولیدات صنعتی به نسبت آن دوره و همینطور حیوانات و پرندگان مختلف وجود داشت اما در روایات توصیه به مشاغل صنعتی یا داشتن حیواناتی غیر از گوسفند و مرغ‌ نشده است بلکه تصویه بسیار زیادی بر کشاورزی و داشتن گوسفندداری و مرغ و خروس در منزل شده است.

👈 به طور مثال از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است: «چون خداوند، وسایل زندگى مردم را آفرید، برکت‌ها را در کشاورزى و گوسفنددارى قرار داد.»[7]  و جالب اینجاست که توصیه به داشتن مرغ در منزل، درحالی است که اگرچه برای خوردن تخم مرغ فوایدی ذکر شده است، اما توصیه‌ای به خوردن گوشت مرغ نشده است و گوشت مرغ به گوشت خوک تشبیه شده است و در میان پرندگان توصیه به خوردن گوشت کبکنجیر(دُراج) شده است.

👈 به طور مثال از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است که:  «غاز، گاومیشِ پرندگان است و مرغ، خوک پرندگان است و کَبکَنجیر، جمع(فواید) پرندگان است. چرا تو از دو جوجه نوپایى که زنى از ربیعه(نام سرزمینی که ظاهرا مشهور به پرورش طیور بوده‌اند) آنها را با زیادىِ غذاى خویش پرورانده است،[8] استفاده نمی‌کنى؟»[9]



[1] تولید هم که ما میگوییم، فقط تولید صنعتی را نمیگوییم؛ تولید صنعتی، تولید کشاورزی، دامداری، صنایع بزرگ، صنایع متوسّط، صنایع کوچک، حتّی صنایع دستی، حتّی صنایع خانگی، حتّی تربیت دام -چند دام در خانه‌های روستایی- که خود این بمراتب کمک خواهد کرد به گسترش رفاه عمومی در جوامع. اینها را باید بنشینند برنامه‌ریزی کنند؛ ۱ فروردین ۹۸ حرم رضوی (سال رونق تولید)

[2] سنن ابن ماجة- به نقل از ابو هریره-: خداوند به ثروتمندان دستور داد که گوسفند نگه دارند و تهیدستان را فرمان داد که مرغ نگه دارند. سنن ابن ماجة عن أبی هریرة: «أمَرَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله الأَغنِیاءَ بِاتِّخاذِ الغَنَمِ، وأمَرَ الفُقَراءَ بِاتِّخاذِ الدَّجاجِ»؛ سنن ابن ماجة: 2/ 773/ 2307؛ مکارم الأخلاق: 1/ 348/ 1132 عن جابر، بحار الأنوار: 65/ 10/ 13 و ج 66/ 74/ 69.

[3]  پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: الشّاةُ فِی الدّارِ بَرَکَةٌ، والدَّجاجُ فِی الدّارِ بَرَکَةٌ. کنز العمّال: ج 12 ص 326 ح 35238

[4] «اسد الغابة عن شیبة بن عبد الرحمان السلمیّ: کانَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله یُسَمِّی الشّاةَ بَرَکَة.» اسد الغابة: 2/ 644/ 2465.

[5] «رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: الشّاةُ المُنتِجَةُ بَرَکَةٌ.» الجعفریّات: 160 عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، جامع الأحادیث للقمّی: 88، بحار الأنوار: 64/ 138/ 36 نقلًا عن أصل من اصول أصحابنا وکلاهما عن ابن فضّال عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله؛ تاریخ بغداد: 8/ 496/ 4609 عن أنس وفیه« الشاة برکة».

[6] «رسول اللَّه صلى الله علیه و آله: عَلَیکُم بِالغَنَمِ وَالحَرثِ؛ فَإِنَّهُما یَروحانِ بِخَیرٍ ویَغدُوانِ بِخَیرٍ».الخصال: ص 45 ح 44 عن الحارث عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 64 ص 120 ح 4.

[7] «عن النبی صلى الله علیه و آله: لَمّا خَلَقَ اللَّهُ المَعیشَةَ جَعَلَ البَرَکاتِ فِی الحَرثِ وَالغَنَمِ.» کنز العمّال: 4/ 32/ 9354 نقلًا عن الدیلمی عن ابن مسعود.

[8] درباره این تشبیه ها چنین گفته اند شاید امام علیه السلام از آن روى غاز را به گاو میش تشبیه کرده است که هر دو با لجنزار انس دارند و از آن جا مى‏خورند. نیز مرغ را از آن روى به خوک تشبیه کرده است که هر دو مدفوع مى‏خورند .... شاید علت نام بردن از ربیعه از میان همه قبایل نیز آن است که جوجه‏هاى سرزمین این قوم، بهتر بوده و یا آنان عنایت و توجّه افزون‏ترى به جوجگان داشته‏اند( مرآة العقول: ج 22 ص 133).

[9]  «الإمام علیّ علیه السلام: الإِوَزُّ جاموسُ الطَّیرِ، وَ الدَّجاجُ خِنزیرُ الطَّیرِ، وَ الدُّرّاجُ حَبَشُ الطَّیرِ، و أینَ أنتَ عَن فَرخَینِ ناهِضَینِ رَبَّتهُما امرَأَةٌ مِن رَبیعَةَ بِفَضلِ قوتِها؟» الکافی، ج 6، ص 312، ح 1، المحاسن، ج 2، ص 267، ح 1849، بحارالأنوار، ج 65، ص 5، ح 11.

در مورد تعبیر حبش الطیر این احتمال نیز وجود که منظور شترمرغ باشد چون تعبیر حبش الشیء یعنی جمع آن شیء و با توجه به روایات دیگری که در فواید بسیار زیاد دراج است بنده اینگونه ترجمه کردم که مراد از حبش الطیر جمع فواید پرندگان است اما اگر با توجه به سیاق روایت که در قسمت اول غاز را با گاومیش مقایسه می‌کند و مرغ را با خوک این احتمال است که منظور از حبش حیوانی منسوب به حبشه باشد.

..........................................................................

  • حمید رضا باقری