شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۳۸ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مؤمن نمی‌تواند مبارزه نکند. مؤمن همواره در حال مبارزه است؛ تا کِى‌؟ «حَتّٰى لاٰ تَکُونَ فِتْنَةٌ‌»؛ تا وقتى که از زمین فتنه برخیزد، همواره مبارزه می‌کند؛ حالا این مبارزه گاهى به صورت هجوم است، گاهى به صورت دفاع؛ لذا در یک روایتى دارد که «المُؤمِنُ مُجاهِد»؛ مؤمن همواره مشغول جهاد و مبارزه است؛ در دولت باطل به نحوى و در دولت حق به نحوى؛ در دولت باطل با سازمان‌دهى، با مبارزات رودررو، مبارزات مخفى، با تقیه؛ کارهایى که همواره مؤمنین و مبارزین می‌کردند در روزگار دولت باطل؛ و در دولت حق با شمشیر. امروز پاسدار دارد در راه خدا مبارزه می‌کند، شمشیر زمان یعنى تفنگ دستش است و می‌جنگد. آن که کار سیاسى می‌کند، آن که کار ایدئولوژى می‌کند، آن که کار نظامى می‌کند، علناً روبه‌رو با دشمنِ روبه‌رو دارد می‌جنگد؛ یا با دشمن پوشیده و پیچیده و درپرده. به هر حال مؤمن همواره از مبارزه جدا نیست و می‌دانید که بار مبارزه، بار بسیار سنگینى است.

....

📖 منبع: شرح حضرت آقا بر (نهج البلاغه) خطبه اول در موضوع نبوت، ص ۲۲۵.

اگر امروز ما جنگ مى‏‌کنیم و جوان‏‌هاى ما مى‏‌گویند: «جنگ تا پیروزى»، این طور نیست که اینها یک امرى برخلاف قرآن مى‏‌گویند. ... آنى که قرآن مى‏‌گوید، بیشتر از این حرف‏‌هاست. این که ما مى‏‌گوییم، به اندازه حدود خودمان مى‏‌گوییم. ما ... در این محیط ناقص، مى‏‌گوییم که «جنگ جنگ تا پیروزى». خداى تبارک وتعالى، چون نظرش به اول و آخر است ... مى‏‌گوید که «جنگ تا رفع فتنه». غایت، رفع فتنه است؛ یعنى، اگر ما پیروز هم بشویم یک کمى فتنه را کم کردیم، اگر ما به جاى دیگر هم پیروز بشویم، باز یک جاى کمى پیروزى حاصل شده است. اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم، باز همه دنیاى عصر خودمان را پیروزى درست کردیم. و قرآن این را نمى‏‌گوید، قرآن مى‏‌گوید: «جنگ تا رفع فتنه»؛ باید رفع فتنه از عالم بشود.

...

📖 منبع: سخنرانى امام در جمع مسئولان نظام اسلامى 20/ 9/ 63.

توضیح شفاهی متن:

 


دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

یک روایت ذیل آیه‌ى معروف «یٰا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا»؛ «اى مسلمانان پایدارى کنید، پایمردى کنید و رابطه برقرار کنید» است.

قال(علیه السّلام): «اصْبروا على الْمصائب»؛ امام دارد آیه را تفسیر می‌کند، می‌فرماید: «اصبروا» یعنى پایدارى کنید در مصیبت‌ها و ناراحتى‌ها. «و صابروهمْ على التّقیّة»؛ در مقابل آنها پایمردى کنید به‌وسیله‌ى تقیه. «و رابطوا على منْ تقْتدون به»؛ با رهبرتان که به او اقتدا می‌کنید رابطه برقرار کنید. اگر تنها این جمله‌ى اخیر استعمال شده بود، احتمال داشت که ارتباط، ارتباط روحى باشد، ارتباط به‌وسیله‌ى توسّل مثلاً باشد، امّا چون دنبال آن دو جمله‌ى قبلى است که «اصْبروا على الْمصائب و صابروهمْ على التّقیّة»، روشن است که این رابطه یک رابطه‌ى پنهانى و تشکیلاتى است.

صوت شفاهی توضیح متن:

 


دریافت

📖 منبع: کتاب همرزمان حسین (علیه السلام)، از حضرت آقا، ص: ۳۵۱.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست.

 

عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.

 

📌در پاسخ، برخی می‌گویند: ما به مرحله‌ای از تکنولوژی رسیده‌ایم که در عرض دو هفته می‌توانیم به سلاح اتمی دست پیدا کنیم و همین «در آستانه دست‌یافتن به سلاح اتمی بودن»، برای ما بازدارندگی کافی دارد.

 

اما طرف‌داران داشتن سلاح اتمی می‌گویند: دو هفته بعد از حملات اتمی، شما دیگر ضربه را خورده‌ای و داشتن سلاح اتمی ارزشی برای شما ندارد. سلاح اتمی برای بازدارندگی آن است نه استفاده، وقتی سلاح اتمی داشتی از همان ابتدا، کسی جرئت حمله به شما را نخواند داشت.

شما الان توان ساخت بمب اتم ظرف دو هفته را دارید اما معلوم نیست بعد از حملات اتمی هم این توان را داشته باشید و دشمن اگر کار به جایی رسید که بخواهد از سلاح اتمی استفاده کند، چنان این گزینه را باقدرت تمام استفاده می‌کند که شما توان تدارک ضربه متقابل برایت باقی نماند.

دین ما، به ما دستور داده است که: «أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» (الانفال:۶۰) آنچه از قدرت داریم در مقابل دشمنان باید به نمایش بگذاریم، تا از همان ابتدا دشمنان جرئت ضربه به ما را پیدا نکنند.

 

📌اما مخالفان داشتن سلاح اتمی پاسخ می‌دهند: سلاح اتمی در دست ما، سلاحی است که هیچ‌وقت قابلیت استفاده از آن را نداریم، چون حجم میلیونی کشتاری که از بی‌گناهان به دنبال دارد و تبعات گسترده و همه‌گیر زیست‌محیطی آن، موجب هلاک حرث و نسل امروز و آینده است.

دین به ما آموخته است «و لا تَزِرُ وازرةٌ وزرَ أُخری» دامنهٔ مجازات نباید به بیش از کسانی کشیده شود که استحقاق آن را ندارند و اگر هم موارد جزئی مثل «تترس» از این قاعده استثناء شده است و شامل «الضرورات تتقدر بقدرها» می‌شود؛ در خصوص سلاح اتمی حجم نفی و نقض این قاعده آنقدر عظیم و تکرار شونده است که عملا عمومیت آیه را نقض می‌کند؛ بنابراین چنین استثنائی پذیرفته نیست، چراکه اولا جنگ اتمی به یک بمب محدود نمی‌شود و حتی ظرفیت این را دارد که اصل حیات روی کره زمین را به خطر بیاندازد، ثانیا به یک بازه زمانی محدود نیست و تبعات زیست محیطی آن برای نسل‌ها باقی می‌ماند.

🎙حضرت آقا در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری در ۴ اسفند ۱۳۹۹ در مورد داشتن سلاح اتمی برای ما می‌گویند:

👈 «فکر اسلامی ما می‌گوید سلاحی که در [کاربرد] آن، غیر مسلّحین، غیرنظامی‌ها، و مردم عادّی تلف می‌شوند، این سلاح ممنوع است؛ حالا هسته‌ای باشد یا شیمیایی باشد یا غیر این‌ها؛ این سلاح ممنوع است. ما به‌خاطر نظر اسلام است که نخواستیم دنبال این سلاح برویم.»

 

موافقان داشتن سلاح اتمی در پاسخ می گویند: همه این استدلال‌ها برای استفاده از سلاح اتمی است، نه داشتن آن و منافعی که ما گفتیم برای داشتن و نمایش سلاح اتمی بود و اینها منافاتی با هم ندارند.

 

📌 اما مخالفان پاسخ می‌دهند: دشمنان ما به‌خوبی می‌دانند ما از سلاح‌های کشتارجمعی ولو در جنگ و وقتی علیه ما استفاده شده باشد، استفاده نخواهیم کرد، تجربه هم این را نشان داده است، بنابراین این نمایش برای آنها که باید باور کنند باور کردنی نیست و برای عموم که نباید، باور کردنی است و امکان پدیدآمدن یک اجماع عمومی علیه ما و مهجور کردنمان را فراهم می‌کند، درحالی‌که نداشتن این سلاح و اظهار مخالفت علنی با آن، ما را در موضع طلبکار قرار می‌دهد و می‌توانیم در اذهان عمومی دشمنان خود را محکوم کنیم.

 

🔻 اما یک ابهام این وسط می‌ماند، سناریوی ما در صورت حمله اتمی برای دفاع از خودمان چیست؟!

ممکن است نیروهای نظامی برای این گزینه سناریوهای مختلفی از تقابل منطقه‌ای، دفاع با سامانه‌های مختلف قبل از اصابت و... را تدارک دیده باشند اما هیچ‌کدام از این سناریوها ۱۰۰ درصد نیست.

 

📌ولی یک سناریو امیدبخش و ۱۰۰ درصد است و آن اتکا به قدرت الهی است، اگر ما در مسیر تعبد و ولایت الهی باشیم، خداوند مسیر بن‌بست برای ما نمی‌گذارد. همان خدایی که دریا را بر موسی(ع) شکافت، همان خدای ما است. «کَلاَّ إِنَّ مَعی رَبِّی سَیَهْدینِ» مخصوص به موسی (ع) نبود. همان خدایی که طیر ابابیل را داشت، قفل‌های درب را بر یوسف(ع) باز کرد، آتش را بر ابراهیم(ع) سرد کرد، همان خدا در جنگ ۸ساله هم بود، در موقعیت‌های مختلف بعد از انقلاب هم بود، اگر جایی زور ما نمی‌رسد، آنجا است که اتفاقا باید خیالمان راحت‌تر از جایی که زورمان می‌رسد باشد. چون مضطر حتماً جواب می‌گیرد. «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ»

...........

مطلب مرتبط:

 سلاح برتر از سلاح اتمی سلاح حجت است...

«آیت‌الله حائری شیرازی»

صلح امام حسن(ع)، بزرگترین سلاح را از دست معاویه و بنی امیه و همه اشرار گرفت، یعنی سلاح مردمی بودن، سلاح موجه بودن، سلاح منطقی بودن، این صلح، آنها را خلع سلاح کرد؛ چون لباس حق به جانب را از تن آنها بیرون کشید و چهره حقیقیشان را نشان داد تا هر انسانی که به دنبال حجت حرکت میکند، از آنها فاصله بگیرد و به دنبال کسانی برود که منطقی حرکت می‌کنند و برای کارشان دلیلی دارند و تناقضی در برنامه‌شان نیست. سلاح برتر «حجت» است، نه «بمب اتم».

اشرار خیال می‌کنند که سلاح کشتار جمعی بالاترین سلاح‌هاست؛ چون انسان را نشناخته‌اند. همه چیزشان خوب است به جز انسان شناسی‌شان همه چیز را شناخته‌اند، به جز خودشان را؛ همان طور که انسان همه چیز را می‌بیند به جز خودش را همه چیز را در درس‌ها و آزمایشگاه می‌شود تجربه کرد جز خود انسان را، آزمایشگاه انسان کل عالم است، کل تاریخ است؛ چون وجودش بزرگ‌تر از این است که در آزمایشگاه بگنجد آنها کوچک‌ها را آزمایش کردند؛ اما از آزمایش خودشان غافل ماندند. آنها خیال می‌کنند که هر کس مسلح به سلاح کشتار جمعی باشد، برنده نهایی است. اگر این طور باشد پس فروپاشی شوروی را چطور توجیه می‌کنید؟ وقتی که نظام کمونیستی به دلایل «انسانی» سرنگون شد در زرادخانه او بیشترین سلاح‌های هسته‌ای وجود داشت و موشک‌هایش دوربردترین و دقیق‌ترین موشک‌ها بودند و به همین دلیل هم اولین انسان را به فضا بردند.

وقتی که انسان حجت را از دست می‌دهد انسان‌های حجت طلب را هم از دست می‌دهد. در نتیجه تنها انسان‌های فرصت طلب برای او می‌مانند و فقط می‌تواند فرصت‌طلب‌ها را با خودش متحد کند، فرصت‌طلب هم می‌آید که چیزی بگیرد، نه اینکه چیزی بدهد.

هرچه دست انسان‌ها از حجت خالی‌تر می‌شود، فرصت‌طلب‌ها برای دادن فرصت به آنها، قیمت و نرخ بالاتری را مطالبه می‌کنند، وقتی که عملی از دید انسان یک عمل جنایی است اعلام انصراف می‌کند و حاضر است زندان برود، اما مظلومین را تیرباران نکند. در چنین شرایطی آن کسی که می گوید: ما بازاء می‌خواهم می‌گوید: این نحوۀ آدم کشی نرخ دارد؛ نرخ دیروز برای جنایات دیروز بود و امروز وضع سخت‌تر شده است. لذا مطالباتش بیشتر می‌شود و امکانات بیشتر می‌خواهد.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻یکی از کانال‌ها از قول یکی از علما نقل کرده بود:

👈«خود امام نیز قبل از مرجعیت زمانی که قم بودند ... در ذهنشان این بود که مردم گناه کرده‌اند و امام زمان غیبت کرده‌اند، در عصر غیبت ما وظیفه‌ای برای تشکیل حکومت نداریم»!

 

🔻اگر بخواهیم این حرف را حمل بر مطالب سخیف مثل انجمن حجتیه‌ نکنیم بلکه به تناسب اسم عالمی که از آن نقل شده بود آن را بفهمیم، این مطلب مشابه همان حرفی است که مرحوم شیخ انصاری در مکاسب در بحث ولایت فقیه بر اموال و انفس می‌زنند و می‌گویند اینکه یک اموری مثل تشکیل حکومت و حاکمیت اسلام معروف است، دلیل نمی‌شود که بگوئیم پس حتما فقیه باید در زمان غیبت آنها را عهده دار شود:

👈 «فإنّ‌ کونه معروفاً لا ینافی إناطته بنظر الإمام علیه السلام و الحرمان عنه عند فقده، کسائر البرکات التی حُرمناها بفقده عجّل اللّه فرجه.»

بلکه باید ببینیم این مساله چطور معروفی است؟! اگر معروفی است که می‌دانیم شارع اراده وجود آن را در خارج کرده است و وظیفه شخص خاصی است، مثل وظایف پدر یا افتاء یا قضاوت که مسئولیت آن با همان شخص خاص پدر یا فقیه است، اگر واجب همگانی مثل امر به معروف و نهی از منکر است که با همه است، اما اگر نمی‌دانیم مسئولیت آن با کیست و احتمال می‌دهیم انجام آن مشروط به اذن گرفتن و نظر فقیه باشد، واجب است رجوع به فقیه:

👈 «و إن لم یُعلم ذلک و احتمل کونه مشروطاً فی وجوده أو وجوبه بنظر الفقیه، وجب الرجوع فیه إلیه.»

حالا که به فقیه مراجعه شد این فقیه است که باید بر اساس ادله تشخیص دهد که آن معروف از اختصاصات امام و یا نائب خاص ایشان است یا نیابت عامه در آن کفایت می‌کند؟ و اگر تشخیص داد که از اختصاصات امام معصوم است، دیگر نمی‌شود کاری کرد و مثل محرومیت از خود امام، مردم در این امور محروم خواهند بود.

📖 المکاسب (انصاری - کنگره)، ج ۳، ص ۵۵۳.

 

🔻مرحوم شیخ در بحث مکاسب خود یک مقدمه را نمی‌آورند و اگر می‌آوردند نتیجه بحث ایشان تفاوت زیادی می‌کرد و آن ضرورت عقلی لزوم حکومت و وجود حاکم است و ادله روایی مانند: «لابد للناس من امیر» مؤید آن است.

نتیجه این مقدمه این است که حکومت از ضروریاتی است که امکان ندارد شارع نسبت به آن اهمال کرده باشد و در زمان حضور معصوم، او متولی این معروف ضروری است و در زمان غیبت این ضرورت باقی است و حضور یک فرد ظاهر و مشخص برای تولی مسئولیت آن لازم است و روایات جانشینی فقها از انبیاء و معصومین را باید در این فضا فهم کرد.

 

🔻امام خمینی هرجا بحث از ولایت فقیه می‌کنند، از این مقدمه شروع می‌کنند. به طور مثال اولین جایی که امام ولایت فقیه را بحث می‌کنند، در سال ۱۳۲۳ وقتی در قم هستند و هنوز آیت الله بروجردی هم به قم نیامده‌اند، در کتاب کشف اسرار در صفحه ۱۷۹ در پاسخ به این سوال که: «اینکه می‌گویند مجتهد در زمان غیبت نائب امام است، راست است یا نه؟ اگر راست است حدودش چیست؟» پاسخ می‌دهند:

 

👈 «عائلۀ بشر نیازمند به تشکیلات و نظام‌نامه‌ها و ولایت و حکومت‌های اساسی است و آنچه عقل خدا داده حکم می‌کند، آن است که در تأسیس حکومت به طوری که بر مردم به حکم خرد لازم باشد، متابعت و پیروی از آن کسی روا و بجا است که مالک همه چیز مردم باشد و هر تصرفی در آنها بکند تصرف در مال خود است و چنین شخصی که تصرف و ولایتش در تمام بشر به حکم خرد نافذ و درست است، خدای عالم است.{...} و اگر خدا به کسی حکومت داد و حکم او را توسط گفتۀ پیامبران لازم الاطاعه دانست بر بشر نیز لازم است از آن اطاعت کنند و غیر از حکم خدا و یا آنکه خدا تعیین کرده هیچ حکمی را بشر نباید بپذیرد. ... ما از گفته‌های خدا در اینجا گواه می‌آوریم «وَ مَن لَّمْ یحْکم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئک هُمُ الظَّالِمُونَ(۴۵:مائده)» «وَ مَن لَّمْ یحَکم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُوْلَئک هُمُ الْفَاسِقُونَ(۴۷:مائده)» ... شیخ صدوق به اسناد متصلۀ خود ... توقیع شریف امام غائب را نقل می‌کند، در آن توقیع است: (و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا فإنهم حجتی علیکم و أنا حجة الله علیهم)... پس تکلیف مردم در زمان غیبت امام، آنست که در تمام امورشان رجوع کنند به راویان حدیث و اطاعت از آنها کنند و امام آنها را حجت خود کرده و جانشین خود قرار داده. در معانی الاخبار شیخ صدوق ... از امیرالمؤمین نقل کرده است: (انه قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله الهم ارحم خلفائی. قیل: یا رسول الله صلی الله علیه و آله ‌ و من خلفائک؟ قال: الذین یأتون بعدی و یرون حدیثی و سنتی) ... پس معلوم شد آنهایی که روایت سنت و حدیث پیغمبر می‌کنند جانشین پیغمبرند و هرچه برای پیغمبر از لازم بودن اطاعت و ولایت و حکومت ثابت است برای آ‌نها هم ثابت است، زیرا اگر حاکمی کسی را جانشین خود معرفی کرد، معنیش آن است که کارهای او را در نبودش، او باید انجام دهد. (همان صص ۱۸۱- ۱۸۸)
 

توضیح صوتی ادعای مطرح شده به نقل از استاد شهیدی در مورد تغییر نظر امام در بحث ولایت فقیه و نگاه ایشان در بحث حکومت در زمان غیبت وقتی در قم بوده‌اند.
دریافت

 

توضیحات استاد حسینی نسب در مورد ضرورت حکومت و نگاه از این زاویه به بحث ولایت فقیه.
دریافت

 

🎙صوت محل استناد از استاد شهیدی: خارج فقه، ۱۴۰۱/۲/۲۸

دریافت

متن خاطرات منتظری

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در زمینه مشروعیت حکومت خیلی بحث‌ها می‌شود که چه کسی حق حکومت دارد؟ اما این بحث‌ها همه در مقام فهم بایسته‌ها است نه هست‌ها!

 

در عالم خارج کسی حکومت می‌کند که زور دارد، اگر شما به مشروعیت حکومت فیلسوف، انسان کامل، نبی خدا، نماینده مردم، نماینده خدا و خلاصه هرچه رسیده‌ای، نتیجه‌ای ندارد جز در ذهن شما، اینکه حق داری یا حق با تو است فقط در ذهن شما است، آن چیزی که نتیجه عینی و ثمره دارد این است که آنچه حق و درست است، قدرت هم دارد یا خیر؟!

 

شما بخواهید یا نخواهید کسانی هستند که زیر بار حق نمی‌روند یا اصلاً آنچه شما حق می‌دانی هرچه که باشد را قبول ندارند، پس شما اگر زور دارید می‌توانید آنچه در ذهنتان حق است را محقق کنید وگرنه باید بحث‌هایتان را بگذارید برای همان ذهنتان و در عمل مطابق آنچه ناحق‌ها و باطل‌ها می‌گویند، عمل کنید.

 

همه انبیا از همان اول که آمدند زیر بار این معادله که ما برای شما از آنچه حق و بایسته‌ است بگوییم و این فقط در ذهن شما بماند و زور هم دست دیگری باشد، نرفتند و به همین خاطر شعار همه انبیا از همان اول این بود که: خداوند را اطاعت کنید و از زیر بار اطاعت خیر خدا خارج شوید.

👈 «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏» (النحل:۲۶)

 

اگر از شعار عمومی همه انبیا «وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏» را حذف کنید، یعنی زور دست دیگری باشد و شما فقط در ذهنت خدا را قبول داشته باش و دین می‌شود یک معادله ذهنی فقط.

 

سکولارها برای اینکه دینشان را محدود به ذهن و قلبشان کنند، از شعار دینشان، هم «اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏» را حذف کردند و هم در ذهن برخی کردند که خدا می‌گوید: «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» معنای عبادت فقط نیایش است. شما نماز بخوان، روزه‌بگیر منظور این است نه اینکه در امور مختلف زندگی از خدا اطاعت کنید. دین مربوط به همان مرحله ذهن است و قلبت پاک باشد کافی است.

 

اما قرآن به ما یاد می‌دهد که دین یک امر ذهنی فقط نیست بلکه وسط میدان است، دعوت به توحیدش همراه با نفی طاغوت است.

اهل بیت به ما یاد می‌دهند که منظور از «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» مطلق فرمان‌پذیری و خضوع است؛

👈 در روایت از امام صادق (علیه‌السلام) است: «مَنْ‏ أَطَاعَ‏ رَجُلًا فِی مَعْصِیَةٍ فَقَدْ عَبَدَهُ» هرکس کسی را در معصیت اطاعت کند او را عبادت کرده است؛ در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) گفته شده است: حتی اگر این اطاعت کردن در حد یک گوش کردن و دل سپردن باشد باز مصداق عبادت است.

«مَنْ‏ أَصْغى‏ إِلى‏ نَاطِقٍ‏ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ اللَّه - عَزَّ وَ جَلَّ- فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ، وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ الشَّیْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّیْطَانَ».

 

اگر قرآن می‌گوید: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی‏ آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطان‏» منظور پرستیدن شیطان نیست، در تاریخ نادر کسی بوده است که شیطان را بپرستد، بلکه منظور اطاعت‌ نکردن از شیطان است.

اگر از امام صادق (علیه‌السلام) روایت است: «بِعِبَادَتِنَا عُبِدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْلَانَا مَا عُبِدَ اللَّهُ» منظور پرستیدن حضرات نیست بلکه منظور اطاعت از آنها است.

اگر قرآن به اهل کتاب می‌گوید: «عَبَدَ الطَّاغُوت‏» (المائده:۶۰) نه به معنای اینکه آنها طاغوت را پرستش می‌کردند بلکه به معنای اطاعت آنها از طاغوت است.

 

📌انبیا نیامدند فقط یک سری نصیحت اخلاقی کنند و یک سری معادلات ذهنی را برای ما بگویند بلکه آمدند برای به‌دست‌آوردن زور و حاکم کردن احکام خداوند و نفی هرگونه زور و حاکمیت غیر خداوند.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

«لَوْ لا یَنهاهُمُ الرَبَّنِیُّونَ وَ الْاحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثم وَ أکْلِهِمُ‏ السُّحْتَ‏، لَبِئسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ» خداوند در این آیه «ربانیون» و «احبار» را مورد نکوهش قرار مى‏‌دهد که چرا آنها که علماى دینى یهود بوده‏‌اند ستم کاران را از «قول اثم» یعنى گفتار گناه‌کارانه که اعم از دروغ پردازى و تهمت و تحریف حقائق و امثال آن باشد و از «اکل سحت» یعنى حرام‌‌خوارى نهى نکرده و باز نداشته‏‌اند. بدیهى است این نکوهش و تقبیح اختصاص به علماى یهود ندارد و نه اختصاص به علماى نصارى دارد. بلکه علماى جامعه اسلامى و به طور کلى علماى دینى را شامل مى‏‌شود. بنا بر آن، علماى دینى جامعه اسلامى هم اگر در برابر رویه و سیاست ستم کاران ساکت بنشینند مورد نکوهش و تقبیح خدا قرار مى‏‌گیرند، این امر فقط مربوط به سلف و نسل گذشته نیست، نسل‌هاى گذشته و آینده در این حکم یکسانند.

📖منبع: کتاب ولایت فقیه امام خمینی (حکومت اسلامى- ویرایش جدید) ص ۱۱۲.

توضیح شفاهی مطلب:

 


دریافت

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

ما کافر را برحسب این [دو] آیه به دو قسم تقسیم می‌کنیم:

یک قسم آن کافرى که تعرّضش به مسلمان‌ها و به جامعه‌ى اسلامى ... و به نظام اسلامی نمی‌رسد،... آن براى خودش دارد زندگى می‌کند، این هم براى خودش دارد زندگى می‌کند؛ یکى این‌جور کافر است، که نسبت به این کافر، محبّت کردن، احسان کردن، نسبت به او عدالت ورزیدن، هیچ اشکالى ندارد.

یکى هم آن کافرى است که تعرّضش به جامعه‌ى اسلامى می‌رسد؛ آن‌وقت خداى متعال نهى می‌کند از اینکه ما با این کافر ارتباط برقرار کنیم؛...

[قسم اوّل] را می‌گوید: «لاٰ یَنْهٰاکُمُ اللّٰهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقٰاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ‌»، خدا نهى نمی‌کند شما را از کسانى که با شما بر سر دینتان مقاتله و جنگ نکرده‌اند «وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیٰارِکُمْ‌»، و شما را از خانه و دیار و زندگى‌تان اخراج نکرده‌اند، «أَنْ تَبَرُّوهُمْ‌»؛ که به آنها نیکى کنید، «وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ‌»؛ و با آنها با عدالت رفتار کنید؛ ...«إِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ‌» خدا عدالت‌ورزندگان را دوست می‌دارد...

پس این کفّارى که خدا این‌همه در این آیات شدیداً می‌گوید با آنها ارتباط نداشته باشید، محبّت نداشته باشید، چه کسانى هستند؟ «إِنَّمٰا یَنْهٰاکُمُ اللّٰهُ عَنِ الَّذِینَ قٰاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ‌»؛ خدا نهى می‌کند شما را از آن کسانى که با شما بر سر دین مقاتله کردند، کفّارى که با شما جنگیده‌اند. حالا جنگیدن هم دو جور است: جنگیدن ظاهرى و جنگیدن مخفیانه و از پشت خنجر زدن.

📖 خامنه‌ای، سیدعلی، بیان قرآن (تفسیر سوره ممتحنه)، ص ۵۳.

توضیح شفاهی مطلب:

 


دریافت

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

همیشه دشمن داریم

در عالم ما یک پرونده از آنچه هست و آنچه می‌شود داریم، یک پرونده هم از آنچه باید بکنیم. پرونده اول با خداوند است و دومی با ما.

یکی از چیزهایی که در پرونده خداوند همیشه ثابت است، وجود یک دشمن برای مؤمنین است. خداوند می‌گوید:

«وَکَذَٰلِکَ جَعَلْنَا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیَاطِینَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ» (انعام:۱۱۲)

و این گونه برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم.

تا وقتی دو گرایش مختلف و درگیری نباشد، حرکت معنا نمی‌یابد، تا یک درگیری و تعارضی نباشد، سختی و گذشت و صبر و رشد یافتن با عبور از سختی معنا نمی‌یابد.

اگر دنیا و مظاهر جذابش نبود که پشت کردن به آنها برای خداوند ارزشی نداشت. پس این نظام ربوبیت خداوند است که حکم می‌کند سختی و دشمنی و درگیری برای ما باشد تا رشد کنیم.

ناظر به این اراده الهی، پرونده ما نیز باز می‌شود، چه باید کرد با ماست و چه هست و چه می‌شود با خداوند است.

برخی می‌گویند خب دشمنی و سختی و ظلم هست دیگر، خودت هم می‌گویی کار خداست پس آن را بپذیریم و با آن کنار بیاییم!

بله بپذیریم که هست و از بودنش غافل و مضطرب نشویم اما توجه داشته باشیم که خداوند اینها را گذاشته است تا ما بر آنها غالب شویم و رشد کنیم، از سختی‌ها بگذریم و دشمن را به زانو دربیاوریم و شاهد شویم.

👈 «إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ ۚ وَتِلْکَ الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَیَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَدَآءَ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ» (آل‌عمران:۱۴۰)

👈به شرح حال بپیوندید.

👈 با آیات و روایات کاربردی همراه شوید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 دوستی کواری، سوار مینی‌بوسی خارج از منطقه کوار شده بود و دیده بود عکس یک شهید آشنا آنجا است! «شهید حمید احمدیان دیلمی» اهل سیاهکل گیلان، فرمانده سپاه شهر کوار (فارس) در زمان جنگ.

🔰 از راننده می‌پرسد، این شهید را می‌شناسی؟! گفته بود نه. مینی‌بوس را از یک کواری خریده‌ام و او موقع فروش، شرط کرده این عکس باید اینجا باشد و مینی‌بوس را به هرکس دیگری هم که فروختی باید با این شرط بفروشی.

شهید دیلمی شهید غیر بومی که ۴۱ سال از شهادتش می‌گذرد اما هنوز تصویرش در طاقچه خیلی‌ از خانه‌های مردم کوار وجود دارد، شهیدی که مجموعا دو سال هم در بین مردم شهر کوار نبود ولی هنوز هم مردم دوستش دارند.

⁉️ حال، امروز مردم مسئولین خود را همینطور دوست دارند؟ الان چندتا مسئول اینطوری پیدا می‌کنید که مردم واقعا به آنها عشق بورزند؟! نمی‌خواهم بگویم مسئولین ما بی‌اخلاص و فاسد شده‌اند درنتیجه آن محبت‌ها و عشق ورزیدن‌های مردم به مسئولین کم شده است! چون قطعا هنوز کم نیستند افرادی که خالصانه برای خدا و مردم کار می‌کنند اما یک اتفاقی افتاده است که بعید می‌دانم کسی بتواند منکر آن شود.

⁉️ مردم چرا به حاج قاسم عشق می‌ورزیدند؟! چرا به خیلی از مداح‌ها و یا منبری‌های معمولی عشق می‌ورزند؟! آنها یک ویژگی دارند که اکثر مسئولین ندارند. آنها جلو چشم مردم بودند و هستند، راحت بین مردم رفت و آمد می‌کنند.

🔰 مسئولین ما دیگر بین مردم نیستند. جلو چشم مردم نیستند. در اکثر طبقات اجتماعی از مسئولین هم این اتفاق افتاده است، حتی نیروهای نظامی سپاهی و بعضا روحانی که مهم‌ترین ویژگیشان مردمی بودنشان بود، تحت عنوان بحث‌های امنیتی یا ارزان سازی رفته‌اند برای خودشان مجتمع‌هایی ساخته‌اند و بین خود و توده مردم دیوار کشیده‌اند. خیلی از خریدهایشان را هم همانجا می‌کنند و بچه‌هایشان را همانجا به مهدکودک و دبستان می‌فرستند و مستقیم هم از همانجا می‌روند سر کار حتی در سطح یک امام جمعه شهر بزرگ هم همه در مکان‌های خاص و سازمانی با ایجاد مدل‌های مختلفی از حفاظت‌ها و محافظ زندگی می‌کنند.

⁉️ حالا این محافظ‌ها کارشان چیست؟ محافظت جان؟! خیر! مگر چه کسی دیگر کاری به جان این آفایان دارد؟! محافظت از مزاحمت مردم مد نظر است.

🔰 آقایان مسئول مثل نماینده و استان‌دار و بخش‌دار و فرمانده و.. در مساجد و هیات‌ها فقط شاید سالی یک بار به صورت رسمی به عنوان دیدار با مردم و پرسش و پاسخ و یا دم انتخابات پیدایشان می‌شود. در حرم هم همینطور! آنجا که دوربین و بازرسی عمومی هم هست از درپشتی می‌آیند و افاضه‌ای می‌کنند و می‌روند!

در نماز جمعه هم با وجود آن همه اقدامات حفاظتی از در پشتی مشرف می‌شوند و می‌روند جایی می‌نشینند که نرده‌ای بین آنها و مردم باشد!

🤲 خدا رحمت کند علامه مصباح را که در مراسم ترحیم علما هم که شرکت می‌کردند می‌رفتند آخر مجلس بین مردم و طلبه‌ها می‌نشستند.

 🔰 یک موج ترور در دهه ۶۰ راه افتاد و بهانه درست کرد برای آقایان! قبلش حتی امام هم وقتی به قم آمدند، راحت بین مردم رفت و آمد می‌کردند، با یک ماشین معمولی با ۲ نفر همراه می‌رفتند خانه علما سر می‌زدند و برای اینکه کوچه‌ها باریک بود، گاهی با ژیان می‌رفتند. بازرگان می‌گوید آن اول کار که امام رفته بودند قم، گاهی ما و اعضای هیات دولت با مینی‌بوس‌های عمومی می‌رفتیم قم.

🔰 حالا یک موج ترور آمد و تمام شد اما هنوز که هنوز است آن بساط حفاظت عجیب و غریب برداشته نشده است! حتی در نماز جمعه‌ها با وجود بازرسی اولیه، هنوز مردم معمولی از مردم یک رده خاص‌تر جدا شده‌اند، کسانی که یک هزارم درصد هم احتمال خطری برای آنها وجود ندارد! ماجرا دو طبقه شدن مردم و مسئولین است!

🔰 قرآن می‌گوید همه انبیاء که می‌آمدند، بین مردم زندگی می‌کردند. مردم می‌دیدند اینها دارند مثل خودمان در بازارها رفت و آمد می‌کنند مثل خودمان خرید می‌کنند، غذا می‌خورند.

👈 «یَأْکُلُ الطَّعامَ وَ یَمْشی‏ فِی الْأَسْواقِ» (الفرقان:۷)

اصلا شعار همه انبیاء این بود که مردم! ببینید ما هم مثل خودتان هستیم.

👈 «قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ» (ابراهیم:۱۱)

کار به جایی رسیده بود که مخالفان انبیاء، طاغوتی‌های زمان، می‌گفتند بابا این انبیاء که مثل خودتان هستند اینها که از همین طبقه خودتان هستند، چرا می‌خواهید اینها را اطاعات کنید! اگر اینها که از طبقه برتر نسیتند را اطاعت کنید زیان‌کار می‌شوید.

👈 «وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ» (مؤمنون:۳۴)

📌 حرکت همه انبیاء مردمی بود و انقلاب اسلامی هم اگر تمایزی با دیگر حرکت‌ها داشته است از مهم‌ترین‌هایش این همراه داشتن مردم با خود بوده است، اگر با ۲ طبقه کردن مردم و مسئولین، مردم را از حاکمیت و همراهی با انقلاب جدا کردیم قطعا شکست خواهیم خورد!

....................

 

«لَقَدْ جَآءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» (توبه:۱۲۸)

یقیناً پیامبری از جنس خودتان به سویتان آمد که به مشقت افتادنتان بر او دشوار است، اشتیاق شدیدی به شما دارد، و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است.

.....

خدا را شکر که پیامبری برای ما قرار داد که از خودمان است.

اگرچه نبی مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) حقیقت نورانی بدون قیاس به ما دارند ولی خداوند تبارک و تعالی می‌گوید: این پیامبر از خودتان است، یعنی راحت باشید، او از یک طبقه دیگر که حرفتان را نفهمد یا گوش نکند نیست، با او ارتباط بگیرید، سخن بگویید، او می‌شنود و می‌فهمد، دوستتان دارد، «عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ» با مشقت و سختی‌تان او هم به سختی می‌افتد، «حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ» شوق به شما دارد، مثل پدر و مادری که شوق به فرزندانشان دارند، بلکه او اشفق از پدر و مادر است، «بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ» او بر شما مهربان و رحمت کننده است.

اگر مشکلی داریم، کجا بهتر از در خانه رسول الله، پدر واقعی ما ایشان است، مهربان‌ترین و کار راه بیاندازترین پدر دنیا، با پدرمان حرف بزنیم و مشکلمان را به ایشان بگوییم.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چند دوره برای دوره اسلام ناب و دوره‌های طلبگی و جاهای دیگر بحث‌های مکتب امام را ارائه کردم و هر بار سعی کردم بحث‌ها را کامل و بازنویسی کنم تا بالاخره امسال برای دوره اسلام ناب ۱۴۰۲ دوره خواهران و برادران دعوت شدم اما قبل از شرکت در دوره خواهران ساعتی قبل از حرکت مشکلی پیش آمد که مجبور شدم دوره را کنسل کنم به همین خاطر تصمیم گرفتم بحث‌های خودم را بنویسم و به صورت جزواتی منتشر کنم تا ان شاء الله وظیفه تبلیغی خودم را جبران کرده باشم.

ان شاء الله به فضل الهی خداوند به این کار برکت دهد.

جزوه جلسه اول درس مکتب امام: ضرورت آشنایی با مکتب امام و ادامه دادن آن برای تعالی خودمان و کشور.

دریافت

جزوه جلسه دوم از درس مکتب امام: توجه به خدای بی‌نهایت در فهم مکتب امام.

دریافت

جزوه جلسه سوم از درس مکتب امام: هدف اصلی مبارزات در مکتب امام.

دریافت

جزوه جلسه چهارم از درس مکتب امام: مطالبه حداکثری تحقق دین و توحید در مکتب امام.

دریافت

جزوه جلسه پنجم از درس مکتب امام: ولایت در مکتب امام.

دریافت

جزوه جلسه ششم از درس مکتب امام: مردم در مکتب امام.

دریافت

ادامه دارد

👈به شرح حال بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری