شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسلام رحمانی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

چرا اسلام ناب؟

🔰 وقتی می‌خواهی از "اسلام ناب" سخن بگویی، در عین اینکه باید بگویی اسلام ناب چیست؟ باید بگویی چرا "اسلام ناب"؟

این "اسلام ناب" کدام نیاز ما را قرار است برطرف کند؟ به چه دردمان می‌خورد؟!

 

🔰 پاسخ به این سوال با شناخت ماهیت "اسلام ناب" همراه است.

"اسلام ناب محمدی(ص)" همان اسلامی است که دعوای عارف و فقیه، دعوای متکلم و فیلسوف، دعوای صوفی و مجاهد، همه این دعواها در آن تمام شده است، اسلام ناب همان اسلامی است که همه ارکان دین در آن آمده و تناسب‌هایش نیز در آن رعایت شده است، اسلام ناب محمدی(ص) یعنی اسلام کامل، بدون نقص و با رعایت نسبت‌ها و مقابل آن، همه اسلام‌های تحریف شده ردیف می‌شوند، صف می‌کشند تا با او مقاتله کنند، از اسلام رحمانی گرفته تا اسلام سعودی، همه اسلام‌های محدود شده به ابعادی از دین، اسلام ظاهر گرا یا باطن‌گرا، اسلام سرمایه‌داری و سازش، اسلام مرفهین بی‌درد، اسلام ملاهای کثیف درباری یا اسلام مقدس مآبان بی‌شعور و خلاصه همه اسلام‌هایی که آمریکا برایشان دل می‌سوزاند و سر در آخور آمریکا و طاغوت‌های زمانه دارند و در یک کلمه اسلام آمریکائی هستند.

 

🔰 این اسلام ناب است که نسخه حیات ما است، نسخه نجات ما است، این نسخه است که اگر سستی نکنیم و از پیشامدهای روزگار غمگین نباشیم و به آن مؤمن باشیم، نتیجه‌اش علو و برتری است، این اسلام است که در چند دهه بر تمام امپراطوری‌های بزرگ دنیا غالب شد. این اسلام است که جلوه توحید با همه شقوقش را در دنیا محقق می‌کند.

و چنین گفت: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»

 

🔰 این اسلام است که سعادت دنیا و آخرت را با خود همراه دارد و مقابلش همه اسلام‌های انحرافی و ناقص هستند، اسلام‌هایی که «نؤمن ببعض و نکفر ببعض» است، هرکدام قسمتی را گرفته‌اند و سرنوشت همگی نیز چیزی جز خاری دنیا و آخرت نیست، چرا که چین گفت: «أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذاب‏»

 

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

خصوصیت کلید واژه این است که وقتی آن را برای خود حل کنی و به حاق آن پی ببری بسیاری از مباحث دیگر نیز به تبع آن برایت حل می‌شود.

از جمله این کلید واژه‌ها "اسلام رحمانی" است. به تعبیر حضرت آقا: «این "اسلام رحمانی" یک کلیدواژه‌ای است، برای معارف نشئت‌گرفته‌ی از لیبرالیسم»

اگرچه "اسلام رحمانی" تفکری با ریشه‌های عمیق در جریان روشنفکری است اما به خصوصه در دهه اخیر و به ویژه بعد از ۸۸ به کرات در ادبیات جریان غرب‌زده و روشنفکر نمای دینی تکرار می‌شود.

حتی در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی با رهبری در ۷ مرداد ۹۳، آقای دکتر روحانی پس از ذکر معضلات مختلف جهان اسلام راهکار حل این معضلات را تبیین "اسلام رحمانی" برای جهان اسلام معرفی می‌کند.

چندماه پس از ارائه راهکار و افاضات دکتر روحانی، رهبری بر طبق سنت معمول خود که صحبت‌های راهبردی و کلان خود را در دیدارهای رمضانیه انجام می‌دهند؛ صحبت‌های مفصلی در نقد "اسلام رحمانی" در دیدار رمضانیه خود با دانشجویان در ۲۰ تیر ۹۴ ارائه نمودند که گزیده‌هایی از آن به شرح زیر است:

🔹گاهی یک شعارهایی داده می‌شود، شعارهای به‌ظاهر اسلامی که باطناً اسلامی نیست؛ از جمله‌ی چیزهایی که اخیراً خیلی رایج شده و انسان می‌شنود در نوشته‌ها و در گفته‌ها، «اسلام رحمانی» [است]؛

🔹خدای متعال، هم رحمان و رحیم است، هم «اشدّالمعاقبین» است؛ هم دارای بهشت است، هم دارای جهنّم است. خدای متعال، مؤمنین و غیر مؤمنین را یک‌جور به حساب نیاورده؛ «اَفَمَن کانَ مُؤمِنًا کَمَن کانَ فاسِقًا لا یَستَوون»

🔹اگر منظور از اسلام رحمانی این است که ما به همه‌ی موجودات عالم با چشم رحمت نگاه کنیم، با چشم مودّت نگاه کنیم، این هم درست نیست؛ این هم خلاف قرآن است. صریح قرآن، ناطق برخلاف این حرف است. بله، محبّت و مودّت و مَعدِلت را مخصوص مسلمان‌ها نمی‌داند؛ می‌گوید شما که توانایی دارید، نسبت به غیر مسلمان هم بایستی با مودّت و مَعدِلت رفتار کنید، به شرطی که با شما دشمنی نکرده باشند و دشمنی نخواهند بکنند.

🔹قرآن می‌گوید: «لا یَنهکُمُ اللهُ عَنِ الذَّینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم؛» [کسانی که] کافرند امّا به شما دشمنی نکردند و دشمنی نمی‌کنند، با اینها نیکی کنید، با اینها قسط و عدل به‌کار ببرید؛ امّا از آن طرف می‌فرماید که «اَلا تُقاتِلونَ قَومًا نَکَثوا اَیمانَهُم وَ هَمّوا بِاِخراجِ الرَّسولِ وَ هُم بَدَءوکُم اَوَّلَ مَرَّة»؛ با آن کسانی که عهدشکنی می‌کنند، به بر هم زدن کانون زندگی شما و پیغمبرتان همّت می‌گمارند و آنها شروع کننده‌اند به دشمنی، می‌خواهید مبارزه نکنید؟ این آیه‌ی قرآن است؛ با خطاب عتاب‌آمیز و گلایه‌آمیز یا ملامت‌آمیز می‌گوید: «اَتَخشَونَهُم؛» از اینها می‌ترسید؟ بعد می‌فرماید: «فَاللهُ اَحَقُّ اَن تَخشَوه»؛ اگر راست می‌گویید، اگر مؤمنید، از خدا باید بترسید، نه از این کسان. خب، این هم قرآن است.

🔹اگر معنای "اسلام رحمانی" این است که ما با دشمنانی که علیه اسلام، علیه ایران، علیه ملّت ایران، علیه پیشرفت ایران دارند تلاش می‌کنند و از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند، بایستی با چهره‌ی محبّت‌آمیز، با دل صاف و پاک برخورد کنیم، نه، این اسلام نیست.

...........................................................

مطالب مرتبط:

نسخه رحمانی نسخه مشترک صهیونیسم برای اسلام و مسیحیت

................................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

حضرت عیسی(سلام الله علیه و علی نبینا و آله) از انبیاء بنی اسرائیل بودند که با مخالفت علمای بنی‌اسرائیل مواجه شدند و در کشاکش این مخالفت‌ها قبل از دستگیری، در حالیکه یهودیان گمان می‌کردند حضرت را دستگیر و به صلیب می‌کشند، به آسمان عروج می‌کنند، به تعبیر قرآن: «وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُم». (۱۵۷ النساء)

بعد از ایشان وصی حضرت عیسی(س) "شمعون" که در اناجیل "پطرس" نامیده شده است به عنوان جانشین ایشان فعالیت خود را ادامه داد. از تعابیر اناجیل‌ برمی‌آید که مأموریت پطرس عام بود و شامل غیر یهودیان نیز می‌شد.[۱]

قریب به ۱۰ سال پس از از عروج حضرت عیسی مسیح(س) فردی از بزرگان یهود به نام "پولس" که از دشمنان سرسخت مسیحیت بود و "مسیحیان یا به تعبیر یهودیان نوایمانان آن زمان" را به شدت شکنجه و آزار می‌داد با این ادعا که "نوری از عیسی به سوی او آمده و وی را به پیروی از حق دعوت نموده" به مسیحیت گروید.

پولس تمام تفاسیر تورات را می‌دانست و این موجب جذابیت و حتی گرایش بسیاری از حواریون عیسی به وی شد، او به تدریج انحرافات خود در مسیحیت را آغاز نمود.

او در مقابل اعتراض حواریون حضرت مسیح به این انحرافات پاسخ می‌داد:

👈«تفسیر من و تو از انجیل متفاوت است.» [۲]

با تقابل‌های "پطرس(شمعون)" با "پولس" جامعه مسیحیت به دودسته تقسیم گردید با این تفاوت که "پولس" توانست با حمیات‌های جریان‌های نفوذی یهودی، اکثریت جمعیت مسیحیان را با خود همراه کند. او عقاید انحرافی زیادی را در مسیحیت نهادیه نمود منجمله:

قربانی شدن مسیح برای گناه مسیحیان و مصونیت بخشی آنها در آخرت؛ باطل اعلام نمودن سایر انجیل‌ها جز قرائت‌های او از انجیل؛ حذف عناصر مرتبط با مبارزه با دشمنان خدا و آشتی‌دادن مسیحیان و یهودیان که به اشکال مختلف علیه مسیحیان توطئه می‌کردند. [۳]

در واقع پولس از از شخصیت‌های اصلی جریان انحرافی بنی‌اسرائیل و یهود بود.

👈از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است او همان کسی است که تفکر محدود بودن قدرت خداوند و بسته بودن دست او را در یهود نهادینه نمود. «بُولِسَ الَّذِی عَلَّمَ الْیَهُودَ أَنَّ یَدَ اللَّهِ مَغْلُولَة» و خداوند او را در طبقه‌ای از جهنم که مخصوص انحراف دهنگان دین انبیاء است عذاب خواهد کرد. [۴]

👈در روایتی از امام کاظم(علیه السلام) نیز نقل شده است که او کسی است که موجب انحراف گروهی از مسیحیان شد. «بُولَسُ الَّذِی نَصَّرَ النَّصَارَى» [۵]

📌فتنه امروز اسلام نیز همان فتنه بنی‌اسرائیل و نسخه امروز جریان نفوذی یهود برای اسلام نیز همان نسخه مشابه و با همان انحرافات با تعبیر "اسلام رحمانی" است.

...............................

ارجاعات:👇

[۱] ر.ب: تبار انحراف، ص: ۱۴۵-۱۴۶.

[۲] همان، ص: ۱۴۷.به نقل از: عهد جدید، رساله ئولس به لاطیان باب ۲، شماره‌های ۱۱-۱۳.

[۳] همان و المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، ص: 312 و حجة التفاسیر و بلاغ الإکسیر، جلد ۲ مقدمه، ص: 616.

[۴] ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، 1جلد، دار المرتضویة - نجف اشرف، چاپ: اول، 1356ش، ص: 326.

[۵] ابن بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، 1جلد، دار الشریف الرضی للنشر - قم، چاپ: دوم، 1406 ق. ص: 216.

................................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

پاسخ به این پرسش که اکثریت "ناس"، اهل شقاوت و عذاب هستند یا خیر؟ یکی از تمایزات جدی اسلام تکفیری و رحمانی با اسلام ناب است. در پست‌های گذشته به قضاوت‌های هرکدام از این جریان‌ها اشاره نمودم و به تقریرات درس فلسفه حضرت امام(ره) ارجاع دادم.

 

 

مباحث حضرت امام (ره) بسیار مفصل و دقیق و با رویکرد نسبتا تخصصی فلسفی بود اما شواهد روایی اندک و یا حتی ناقصی در این موارد داشت، اما استاد شهید مطهری با زبانی ساده‌تر و با ارائه روایات متعدد این مباحث را توضیح و ادله سایر قرائت‌ها را نیز نقد می‌کنند. ایشان در این رابطه در کتاب عدل الهی می‌نویسند:

فلاسفه اسلام، این مسأله را به شکلى دیگر بیان کرده‌‏اند اما نتیجه‌‏اى که گرفته‌‏اند مآلًا با آنچه ما از آیات و روایات استنباط کردیم منطبق است. بو على سینا می‌‏گوید: «مردم همانطورى که از لحاظ سلامت جسم و همچنین از لحاظ زیبایى جسم به سه دسته تقسیم می‌‏گردند: از لحاظ جسمى یک عده در کمال سلامت جسم و یا در کمال زیبایى اندامند، و یک‏ عده در نهایت زشتى و یا بیمار تنى هستند. هر یک از این دو گروه در اقلیّتند. گروهى که اکثریت را تشکیل می‌دهند مردمى هستند که از لحاظ سلامت و مرض، و همچنین از لحاظ زیبایى و زشتى متوسّطند، نه سلامتى و اعتدال مزاج مطلق دارند و نه مانند ناقص الخلقه‌‏ها دچار نقص و بیمارى دائم می‌‏باشند، نه زیباى زیبا هستند و نه زشت زشت. از لحاظ روحى و معنوى نیز مردم همین طورند، یک عده شیفته حقیقتند و یک عده دشمن سرسخت آن. گروه سوم متوسّطین و اکثریّت هستند که نه مانند گروه اول شیفته و عاشق حقیقتند و نه مانند گروه دوم دشمن و خصم حقیقت. اینان مردمى هستند که به حقیقت نرسیده‌‏اند ولى اگر حقیقت به ایشان ارائه گردد از پذیرش آن سرباز نمی‌‏زنند».

برای خواندن ادامه مطلب روی گزینه «ادامه مطلب» در گوشه سمت چپ پایین کلیک کنید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قسمت قبل به این اشاره کردم که قرائت‌های مختلفی از اسلام در مقابل "اسلام ناب" وجود دارد که هرکدام فهم‌های مختلفی از دشمن ارائه می‌کنند.

🔹در قرائت جریان ولایتی یا همان جریان شیعی تکفیری، غیر شیعیان خصوصا اهل سنت از کافران مستحق عذاب الهی بوده و مصداق دشمن محسوب می‌شوند.

🔹در قرائت جریان سلفی یا همان وهابی، غیر وهابی‌ها خصوصا شیعیان از کافران مستحق عذاب الهی بوده و مصداق دشمن محسوب می‌شوند.

🔹در قرائت اسلام رحمانی یا همان پلورالیزم اسلامی نیز هر فرد معتقد به هر دینی نجات یافته و اهل سعادت به نحو مطلق است.

🔹اما در قرائت جریان حزب‌الله یا همان "اسلام ناب" غالب انسان‌ها از مستضعفین فکری محسوب می‌شوند و بنا به قاعده "قبح عقاب بلا بیان" و به استناد آیاتی چون «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا» اهل عذاب و دشمن محسوب نمی‌شوند بلکه هرکدام بسته به فهمی که از حق داشته و به آن عمل نموده‌اند به سعادت خود نیز می‌رسند. البته سعادت آنها به نحو مطلق نیست و هرکس به اندازه ظرف وجودی خود در دنیا به کمال می‌رسد.

در تحلیل چرایی این اختلاف فهم‌ها بیش از اینکه دنبال برچسپ‌هایی چون نفاق و ارتباط با دشمن و... باشیم، باید مشکل را در مبانی ادراک و برداشت صاحبان این قرائت‌ها جستجو نماییم و بپذیریم که غالب بدنۀ صاحبان این آراء واقعا دین را چنین می‌فهمند و باید بدنبال ریشه‌های این تفاوت‌ در ادراک بود.

وقتی مبانی ادراکی متفاوت باشد تبعا برخی ظهوراتی که از آیات و روایات فهمیده می‌شود نیز متفاوت می‌گردد. مثلا وقتی جریان سنتی و یا ولایتی حوزوی را بررسی می‌نماییم، درمی‌یابیم عمدتا مخالفان فلسفه و عرفان در این جریان جای می‌گیرند و برعکس آن عمدۀ فیلسوف‌ها و عرفا در سلک جریان انقلابی و یا طالب اسلام حداکثری جای می‌گیرند.

اگرچه همواره موارد استثنائی وجود دارد اما این اختلاف فهم‌ها صرفا از یک مؤلفه نشأت نمی‌گیرند تا بتوان مدعی شد این مؤلفه موجب تمایز کلی این طیف‌ها می‌شود. اما نقش بسیار زیاد برخی مؤلفه‌ها را نیز نباید انکار نمود.

یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های متمایز کننده این جریان‌ها، فهم‌ هر جریان از توحید و ساختار عالم وجود و مراتب آن می‌باشد.

به تعبیری هرچه فهم افراد از توحید متفاوت و یا عمیق‌تر می‌گردد، نحوۀ بسط یافتن توحید در عالم نیز برای آنها متفاوت می‌شود.

به طور مثال کسی چون حضرت امام در توضیح چیستی مفهوم "سعادت و شقاوت" بعد از توضیح مراتب عالم، از جمله مقدمات رسیدن به سعادت در مراحل کمالی را علم به ساختار عالم وجود می‌دانند و می‌فرمایند:

👈« اقلّ مراتب سعادت این است که انسان یک دوره فلسفه را بداند.»[1]

حال این گزاره را قیاس کنید با فتوای برخی از علماء جریان ولایتی در حرمت خواندن فلسفه.

📌به تعبیری برای انقلابی شدن حوزه عوض پرداختن به جدال‌ها و استهلاک نیروها، بیاییم فهم‌ها از توحید را تعمیق کنیم که از مصادیق آن پرداختن بیشتر به علومی چون "فلسفه و عرفان" است.



[1] تقریرات فلسفه امام خمینى قدس سره، 3جلد، چاپ اول، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى (س) 1381 ه.ش، ج3؛ ص: 472.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

وقتی از "دشمن و ضرورت مبارزه با او" سخن بگویی چند دسته مقابل شما قد علم می‌کنند:

دسته اول افراد لائیکی هستند که اصل وجود هرگونه دشمن و لزوم مبارزه با او را منکر می‌شوند. این افراد در واقع "سال‌های دراز ظلم استعمار و به استضعاف کشاندن ملت‌ها" را منکر هستند که بحث آن گذشت.

دسته دوم افراد سکولار یا صوفی مسلکی هستند که به ظاهر حتی مدعی اعتقاد زیاد به دین نیز هستند اما دین استحاله‌شده‌ای که بسیار مختصر و محدود است و قائل به وارد شدن دین به عرصه مبارزه و دشمن شناسی نیستند، این افراد در واقع منکر آیات متعدد و صریح قرآن در این مورد هستند که بحث آن نیز گذشت.

دسته سوم تکفیری‌هایی هستند که هم اصل وجود دشمن را پذیرفته‌اند و هم قائل به ضرورت مبارزه با دشمن هستند اما از نظر مصداق با ما اختلاف نظر دارند، رویکرد جریان تکفیر تعمیم کفر و دشمنی به عمده انسان‌ها و تقلیل اهل ایمان و صلح به بخش قلیلی از بشر است. این جریان درون اهل سنت به جریان سلفی و وهابی مشهور است و در شیعه به جریان ولایتی یا شیرازی.

اگرچه این جریان‌ها اسم‌های زیبایی چون سلفی به معنای بازگشت به عقاید اصیل و سلف اسلام و یا ولایتی به معنای اعتقاد راسخ به جریان ولایت برای خود برگزیده‌اند اما اشتراکات و در واقع انحرافات مشابهی دارند.

"کفر و دشمن" معرفی شده در ادبیات حزب‌الله یا همان جریان مؤمن انقلابی، نه اهل سنت و نه مسیحیت و یهود و نه حتی انسان‌های بی‌دین و لائیک هستند؛ بلکه به تعبیر حضرت آقا: « دشمن اصلى، صهیونیستها و نیز دولت و رژیم آمریکاست که تحت تاثیر کمپانیها و فروشندگان و صادرکنندگان اسلحه و چپاولگران بین‌المللى قرار دارد و به دست آن‌ها، اداره و پشتیبانى مى‌شود.»[1] و « بزرگ‌ترین گرفتارى دنیاى اسلام این است که متوجّه توطئه و دست خبیث دشمنان خود نیست؛ این یکى از بزرگ‌ترین یا بزرگ‌ترین گرفتارى دنیاى اسلام است.»[2]

دشمن اصلی شما آمریکاست.
دریافت
مدت زمان: 49 ثانیه 

بسیاری از انقلابی‌ها در مواجهه با ادلۀ جریان ولایی در عین اینکه دشمن و اهل نار و شقاوت بودن همه غیر شیعینا را پذیرفته‌اند با آوردن توجیهات وجه جمع‌هایی چون "اصلی و فرعی نمودن دشمن و دشمنی" و یا تذکر "لزوم رویکرد تقیه‌ای و تفاوت داشتن اعتقاد قلبی و رفتار" به نوعی با آن‌ها همراهی می‌کنند و اما در نگاه کسانی چون حضرت امام(ره) حقیقتا غالب "ناس" که اهل تسنن و یهودی‌ها و مسیحی‌ها و حتی کسانی که اصلا دین هم ندارند را اولا اهل عذاب متصور ما نمی‌دانند و ثانیا هر کدام را به قدر فهم و وسع خود اهل رستگاری می‌دانند. حضرت امام در این مورد می‌گویند:

سعادت براى اشخاص، مختلف است، همین طور شقاوت هم مختلف می‌‏باشد؛ مثلًا شقاوت ملاها غیر از شقاوت عوام است؛ چنانکه سعادت آنها هم متفاوت است، زیرا یک دسته از نوع بشر شبیه حیوانات هستند، مثل آمریکایی‌هاى اصلىِ قدیم یا وحشی‌هاى آفریقا، چون این‌ها از مبدأ و معاد خبرى ندارند و از امور اعتقادى محروم بوده و متوجه معانى نبوده‏اند و آن چیزهایى که به قلوب ما خطور مى‏کند، اصلًا به اذهان آنها خطور نکرده است و در غفلت بحت مانده‏اند؛ لذا این‌ها، هم از سعادت اعتقادى حق و هم از شقاوت اعتقادى باطل محروم هستند، {...} و اما دسته دیگر که کثیرى از نوع انسان را تشکیل مى‏دهند، گرچه در مراکز تمدن علمى و عملى بوده‏اند، و لیکن چون اباً عن جدٍّ بر دین منسوخ سابق بوده‏اند و به دین لاحق مشرّف نشده‏اند، ولى نه از باب عناد و نفاق، بلکه از باب قطع به خلاف؛ یعنى آنها اصلًا و ابداً حتى احتمال صحت اسلام را هم نمى‏دهند، همان طورى که ما اصلًا احتمال نمى‏دهیم که مسلک بهایی‌ها صحیح بوده و آنها درست گفته باشند؛ چون آنها را باطل صرف مى‏دانیم و لذا متوجهش نیستیم، و جماعت کثیرى هستند که اسلام را همین طور مى‏دانند، و یا اینکه در جایى هستند که اسمى از اسلام به گوششان نخورده است؛ مثل بودایی‌هایى که در فلان ده فلان جزیره قرار گرفته‏اند. {...} نمی‌‏توان گفت این چنین شخصى به جهنم خواهد رفت؛ زیرا محال است، حضرت احدیت با بندگان خود خلاف عدل رفتار کند، پس این شخص را نمى‏توان تعذیب کرد و چنین کسى هم در جهنم نخواهد بود، و آن کفارى که خدا در قرآن به آنان وعده عذاب و جهنم داده است، مسلّماً این دسته از کفار نیستند.

اگر انسان به قرآن خوب نگاه کند، می‌‏فهمد قرآن با کفارى که حرف زده و به آنها وعید می‌‏دهد، کفار قریش و معاندین پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بوده‌‏اند که در اصطلاح قرآن بر اینها فساق و فاسق هم اطلاق می‌‏شود و فاسق در اصطلاح قرآن به این معنى است. و خلاصه، این گونه اشخاص مسلّم به جهنم نمى‏روند، البته به بهشتى که جایگاه مقربین است، راهى نداشته و به طور مسلّم به جایگاه و مقام مؤمنین هم راهى ندارند{...} پس نمی‌‏توان گفت: کسى که هیچ تقصیرى نکرده- جز آنچه که فهمیده، چیز دیگرى به گوشش نخورده و یا اگر شنیده به طورى به چیزهایى که از پدر و مادر شنیده، معتقد بوده که احتمال صحت غیر آن را نمى‏داده است- به جهنم خواهد رفت، آیا خدا جهنم را خلق کرده تا هر که معصیتى کرد فوراً او را به جهنم بیاندازد؟ چنانکه وعاظ ما همین که بالاى منبر مى‏روند، آن چنان سخن مى‏گویند که مردم را مأیوس کرده و جهنم را از آنها پر می‌کنند.

ر.ب: تقریرات فلسفه امام خمینى قدس سره، ج‏3، ص: 476 ۴۸۸.

در مقابل نظر حضرت امام اسلام تکفیری و اسلام رحمانی وجود دارند.

در نگاه تکفیری تنها پیروان دین و مذهب و فرقه واحدى اهل نجات و رستگاری‌اند. به عنوان مثال تنها مسلمان شیعه دوازده امامى پایبند به همه اصول مذهب و احکام شریعت امکان رستگارى دارد و دیگران همه نارستگارانند. از نظر عقلى این گمانه مغایر با اصل غلبه خیر بر شر است و از نظر دینى با غلبه رحمت خدا و هدف اساسى خلقت انسان و ملاک‏ها و معیارهاى رستگارى و نارستگارى ناسازگارى دارد.[3]

در نگاه اسلام رحمانی نیز همه پیروان ادیان اهل نجات و رستگارى‏ مطلق هستند و به عبارت دیگر شرط نیک فرجامى فقط اعتقاد به دین‏ و یا هر نوع دین‌داری مبتنی بر اعتقاد است و بس، اما اینکه کدامین دین را برگزینیم هیچ نقشى در این زمینه ندارد. این گمانه مبتنى بر پلورالیسم دینى است.[4]



[1] بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان ۳۰/۸/۱۳۷۵

(لازم به توضیح است با توجه به فیش‌های موجود از سخنان حضرت آقا در مورد دشمن شناسی منظور ایشان از دشمن اصلی و فرعی غیر از توجیه متصور برخی از حزب‌الهی‌ها در اصلی و فرعی کردن دشمنی با یهود و اهل سنت است و شرح آن در آینده خواهد آمد.)

[2] بیانات در دیدار شرکت کنندگان در سى‌ویکمین دوره‌ى مسابقات بین‌المللى قرآن کریم‌ - 1393/03/13

[3] جهت آگاهى بیشتر بنگرید: شهید مطهرى، مجموعه آثار، تهران: صدرا. ج 1، صص 288- 285.

[4]  همان، صص 285- 280.

  • حمید رضا باقری