شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۷ مطلب در آذر ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔻 در کتاب رجال کشی روایتی نقل می‌شود از فرزند «ابی بکر حضرمی» از اصحاب خاص امام صادق(ع)، او می‌گوید پدرم به همراه عمویم علقمه بر زید بن علی وارد می‌شوند. زید بن علی به آنها می‌گوید:

👈«لَیْسَ الْإِمَامُ مِنَّا مَنْ أَرْخَى عَلَیْهِ سِتْرَهُ إِنَّمَا الْإِمَامُ‏ مَنْ‏ شَهَرَ سَیْفَهُ» امام از اهل بیت کسی نیست که در راحتی در خانه بنشیند امام فقط کسی است که قیام به شمشیر کند. ابوبکر حضرمی از او سوال می‌کند:

👈«أَخْبِرْنِی عَنْ- عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع أَ کَانَ إِمَاماً وَ هُوَ مُرْخٍ عَلَیْهِ سِتْرَهُ أَوْ لَمْ یَکُنْ إِمَاماً حَتَّى خَرَجَ وَ شَهَرَ سَیْفَهُ» به من بگو ببینم علی بن ابی طالب (ع) امام بود یا کسی بود که در راحتی، خانه نشین شده باشد؟ یا امام نبود تا وقتی که قیام به شمشیر کرد! آنگاه امام شد؟

زید که مرد زیرکی بود ساکت شد و جواب نداد. ابوبکر حضرمی سه بار سوال خود را تکرار می‌کند و هر سه بار زید هیچ جوابی نداشت. بعد ابوبکر حضرمی می‌گوید اگر علی بن ابی‌طالب امام بود پس جایز است که امامی بعد از او باشد که در خانه نشسته و قیام نکند.

 

🔻 برخی رکن اندیشه امام خمینی (ره) را در قیام علیه طاغوت و تشکیل حکومت معرفی می‌کنند و وجه تمایز امام از علمای پیشین خود را در قیام و مبارزه ایشان می‌دانند و انگار که امام فکر جدیدی متفاوت از علمای پیشین خود را به صحنه آورده‌اند اما در واقع رکن اندیشه ایشان اطاعت از «فقیه جامع» و مراجعه به او در پیشامدهای زمانه در زمان غیبت است و این مطلب که رکن اندیشه ایشان است مورد قبول همه فقها است.

 

🔻 امام خمینی(ره) در زمانه مرحوم شیخ عبدالکریم حائری و آیت‌الله بروجردی که مشی عملی آنها مبنی بر تقیه مقابل پهلوی بود تمام و کمال با زعیم زمان همراهی می‌کنند و اگرچه حتی در زمان آیت‌الله بروجردی شرایط زمانه را مناسب برای قیام می‌دانند اما چون زعیم زمان تشخیص دیگری دارد، دست به اقدامی نمی‌زنند و به دیگران می‌فرمایند: «امروز آیت‌الله بروجردی عَلَم است و ما باید زیر علم جمع شویم، ایشان هرچه بفرمایند ما باید اطاعت کنیم.»

 

🔻 در واقع تشخیص لزوم تشکیل حکومت، یک امر صغروی بود که بر اساس فضا و شرایط زمان، امام این لزوم را تشخیص دادند و برای آن اقدام کردند. ایشان در مورد شیخ عبدالکریم حائری نیز می‌فرمودند: «اگر مرحوم حائری [امروز] حضور داشتند از فرصت پیش آمده استفاده می‌کردند و به تأسیس نظام اسلامی دست می‌زدند.»

.............

متاسفانه برخی از این متن برداشتی خلاف آنچه مقصود بنده بوده است کرده‌اند و می‌فرمایند رکن اندیشه امام قیام لله است.

بله این حرف درست است اما از مرحله اندیشه تا تعین خارجی گام‌هایی وجود دارد، قیام لله در چه الگویی تعین پیدا می‌کند قیام بالسیف حتما باید باشد؟

عرض حقیر در این متن این است که تعین قیام لله در اطاعت از ولی است.

ما باید قیام لله کنیم تا آنچه اراده ولی خدا است را محقق کنیم خودمان که نسخه نداریم!

اطاعت از ولی در زمان حضور معصوم به اطاعت از معصوم است و در زمام غیبت به حکم نقل و عقل به اطاعت از فقیه جامع الشرائط است.

زیدیه تصورشان این بود که فقط باید ولی خدا قائم بالسیف باشد تا اطاعت از او واجب باشد و این مسیر انحرافی مقابل اهل بیت بود، در زمان غیبت نیز این مسیر انحرافی وجود دارد و برخی تصور می‌کنند چون امام قیام و مبارزه کرد ممتاز از بقیه بود و رکن اندیشه ایشان در مرحله تحقق و اجرا به قیام و مبارزه است در حالی که لب حرف ایشان بازگشت به مسیری است که به حکم نقل اهل بیت برای زمان غیب مشخص کرده‌اند و عقل نیز ان را تائید و درک می‌کند و آن اطاعت از فقیه جامع الشرائط است خواه قائم بالسیف باشد خواه ساکت. او است که نسخه صحیح زمانه را تشخیص می‌دهد و مؤید من عند الله است.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 پارسونز آخرین سفیر انگلیس در زمان پهلوی کتاب خاطراتی دارد به نام «غرور و سقوط» و اطلاعات بسیار جالب و دقیقی از وضعیت کشور از سال‌های مختلف پهلوی ارائه می‌کند.

یکی از آمارها مربوط به تعداد پزشکان ایران در سال‌های ۱۳۵۵ - ۱۳۵۶ است:

 

👈 «در این تاریخ ایران فقط یازده هزار پزشک داشت و در همین حدود هم پزشک ایرانی در اروپای غربی و ایالات متحده به کار پرمنفعت خویش مشغول بودند، در حالی که به چهل تا پنجاه هزار پزشک نیاز بود. از مجموع یازده هزار پزشک نیز، حداقل نصف آنها در تهران کار می‌کردند، چرا که از طریق کار خصوصی می توانستند جیب‌هایشان را پر کنند. تعداد پرستاران و کادر تعلیم یافته برای خدمات درمانی هم کم بود و برنامه‌ی تعلیم کادر پرستاری و خدمات پزشکی نتایج آنی به همراه نداشت.

کوشش زیادی در جهت تعمیم بیمه‌های اجتماعی برای عده‌ی بیشتری از مردم به عمل آمده بود.

در اوایل دهه ی ۱۹۷۰، این امر فقط به کارگران سازمان یافته و کارمندان دولت محدود می شد.» [۱]

 

🔰 جمعیت ایران در سال ۱۳۵۵ قریب به ۳۳ میلیون ۷۰۰ هزار نفر بوده است. یعنی به ازای هر ۳ هزار و ۶۳ نفر یک پزشک وجود داشته است آن هم با آن کیفیت تقسیم که عرض شد.

اما الان با اینکه جمعیت کشور چند برابر شده است و مشکلات فراوان و تحریم‌ها و... با وجود اذعان به کمبود پزشک در کشور سرانه پزشک پیشرفت بسیار خوبی به نسبت به پیش از انقلاب داشته است و تقریبا به ازای هر هزار و ۶۶۶ نفر، یک پزشک وجود دارد.

 

📌در بررسی آمارها وقتی بحث از آنچه تا کنون شده و امیدواری به آینده است باید وضعیت قبل و کنونی را دید و وقتی بحث از ضرورت تلاش  برای رسیدن به آرمان‌ها و الگوهای مطلوب است باید به کاستی‌ها پرداخت اما متأسفانه خیلی‌هامان تحت تاثیر القائات دشمنان جای این‌ها را اشتباه می‌گیریم.

.......

📝 [۱] منبع: پارسونز، آنتونی، غرور و سقوط (ایران 1352 1357)، مترجم: سید محمدصادق حسینی عسکرانی، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، زمستان 1390ش ص ۸۲.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چند روز قبل وارد مغازه‌ای شدم، دیدم همه نگاهشان به تلوزیون است، خبری در مورد شهدای اغتشاشات بود.

خبر که تمام شد، پیرمردی گفت: اگر از این وری‌ها ۱۰۰ نفر کشته شده از آن وری‌ها ۵۰۰ نفر کشته شده!

گفتم: اه چی شد؟ ۵۰۰ کشته؟ واقعا؟! آمارش رو کی داده؟! چرا پس این اینترنشال و بی‌بی‌سی خفه خون گرفتن و اسم اینها رو منتشر نمی‌کنند! و به دست و پا افتادن تا یه دختر که افتاده تو چاه و یکی که از ساختمون افتاده پایین و اون یکی تو بیمارستان مرده و خلاصه زور میزنن کشته شدن اینها رو ثابت کنن!

 

🔻 بعد از کمی صحبت کوتاه قبل از رفتنم، تنها جوابی که پیرمرد داد این بود که اینها شهدای امنیت هستند آنها هم شهدای آزادی!

 

🔻 این را که گفت، یاد تفکرات بعضی از اهل سنت افتادم که در جنگ امیرالمؤمنین با معاویه هر دو طرف را اهل حق و شهید می‌دانند! چرا این حرف‌ها را می‌زنند؟! در امیرالمؤمنین که نمی‌توانند تشکیک کنند ولی دوست دارند معاویه را هم به عنوان صحابی و مقدس حفظ کنند، پس به این تناقضات می‌افتند! و برایش هم توجیهات می‌بافند.

 

🔻 در جبهه شیطان هم شبهه است هم نفسانیتی که دوست دارد همراهی با آن جبهه و پذیرفتن شبهات و در نتیجه فلسفه بافی برای تناقضاتش.

 

🔻 وقتی یک جنگ و جدال رخ می‌دهد، یا دوطرف باطل هستند یا یک طرف حق و یک طرف باطل. حالت سومی که هر دو طرف اهل حق باشند امکان ندارد چون دو حق یکدیگر را نفی نمی‌کنند و اصلا حق دوتا نیست، باطل دو چیز یا بیشتر می‌تواند باشد اما حق خیر! حق یعنی راست و واقع و واقع فقط یک چیز است اما دروغ می‌تواند صدها و هزاران باشد.

 

🔻 در آشوب‌های اخیر اتفاقاتی افتاد که نشانه خوبی بود برای تشخیص اینکه حداقل آشوب طلبان اهل باطل هستند و همراهی با آنها اشتباه است، اینکه چند نفری انسانی را می‌گرفتند و بدون اینکه معلوم شود جرمش چیست؟ حکمش چیست؟ هر کس لگدی و چاقویی به او می‌زد و لباس از تنش بیرون می‌آوردند و می‌ماند تا جان دهد! مصداق واضح از اعمال باطل بود، اینکه با کوکتل مولوتف به خانه کسی که زن و بچه در آن است حمله کنی یا به مدرسه علمیه‌ای که نمی‌دانی چه کسی در آنجا هست، بی‌گناه یا گناه‌کار مصداق واضح باطل بود، اینکه ماشینی را چون فقط مال یک مذهبی یا بسیجی است آتش بزنی و صدها مورد از بی‌تقوایی و ظلم آشکار دیگر که کافی بود چشم‌ها را باز کنند تا به شک بیافتند.

 

🔻 اما نکردند، در گذشته هم نکردند و کینه‌ها و گمراهیشان روز به روز نسل در نسل افزوده شد و پشت سر هم نسل‌هایی از گمراهی را باز تولید کردند.

 

🔻 بعد از جنایت اهل شام و قتل فجیع اباعبدالله و اصحاب ایشان، جماعت‌هایی در شام نسل در نسل نام خود را «بنو السراویل» نامیدند، یعنی کسانی که شلوار از تن اباعبدالله درآوردند.

برخی خود را «بنو السرج» نامیدند یعنی کسانی که اسب‌ها را آماده کردند برای تاختن بر بدن اباعبدالله. برخی خود را «بنوسنان» و «بنوالرمح» نامیدند، یعنی کسانی که سر اباعبدالله را بر نیزه حمل کردند. برخی «بنو القضیبی» یعنی چوب حمل کردند برای یزید برای جسارت به سر اباعبدلله، برخی «بنو الطشتی» یعنی طشتی که سر اباعبدالله در آن بود را حمل کردند.

 

🔻 جنایت کرده بودند و نسل در نسل به جنایت خود فخر فروشی می‌کردند! جنابت‌هایی که هر انسان بی‌طرفی در زشتی آن اعتراف دارد ولی چون دوست داشتند زشتی آن را نبینند، ندیدند بلکه به آن افتخار کردند و روز به روز بر ضلالتشان نسل در نسل افزوده شد!

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 امروز بیش از یک ساعت با یکی از دوستان که از مخالفان پر پاقرص جمهوری اسلامی و اسلام و حاضر در اغتشاشات بود، صحبت می‌کردم.

 

تصورات:

🔻تا الان پانصد نفر از معترضین را جمهوری اسلامی کشته است.

👈سند؟ نداشت! می‌گفتم لااقل یک اسم و مشخصاتی از این کشته شده‌ها بدهند تا بشود یک راستی آزمایی کرد! اصلا چرا اگر پانصد نفر کشته شده اینها به دست و پا افتاده‌اند که یکی که افتاده در چاه و یکی خانواده‌اش تکذیب می‌کند، یکی در بیمارستان مرده و... را به عنوان کشته جا می‌زنند! اصلا من می‌گویم دو هزار نفر کشته شده است کی به کیه؟!

الحمد لله خدا هم زدتتان دست روی هرکس می‌گذارید فیلمش بیرون می‌آید که رسوا شوید، اگر ببینید.

 

🔻آن دختری که در هلند لخت شده بود، جاسوس جمهوری اسلامی بوده و شاهدش هم اینکه بعدش هلند او را دستگیر کرده و معلوم شده جاسوس بوده.

 👈 گفتم اون دختر رو اگر هلند گرفت برای این بود که لخت شدن در هلند جرم است! لابد آنهایی هم که در انگلیس به عنوان وحشی توسط پلیس عکسشان منتشر شد و دستگیر شدند جاسوس ایران بوده‌اند!

 

🔻 ما جمهوری اسلامی رو قبول نداریم و اکثریت هم هستیم ولی برادران بسیج و سپاه نمی‌گذارن پنجاه نفر هم جمع شیم برای اعتراض!

👈 اگر اکثریت هستین، بسم الله وقتی همه بیایین تو خیابون هیچ کس قدرت مقابله با شما رو نداره، اصلا اعتراض به صورت نافرمانی مدنی کنین و اعتصاب سراسری شکل بدین! چرا وقتی دعوت به اعتصاب می‌کنین و حتی به زور آتش زدن مغازه و تهدید شکستن شیشه و ... باز نمی‌تونین اعتصاب عمومی شکل بدین؟! زمان انقلاب امام اینکار رو می‌کرد، شما هم بکنین!

شما اعتراض هم نمی‌کنید اغتشاش می‌کنید وقتی مسلح میاین تو خیابون و آتیش می‌زنید این اسمش اعتراض نیست اغتشاشه. از این توهماتتون دست بردارید من نمیگم همه جان فدای جمهوری اسلامی یا حتی موافق کامل هستن ولی یک طیف این وسطه که نه کاملا با شماست نه کاملا با ما هر اقلیتی که محکم وایسته بقیه هم با اون همراه میشن. ما محکم وایستادیم هزینه هم دادیم تا حالا چندین هزار نفر شهید دادیم، ته تهش شما هم اهل هزینه دادن برای آرمانت باش!

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

از نوجوانی از ارتفاع ترس داشتم.

تا اینکه روایتی را از امیرالمؤمنین خواندم که:

«إذا هِبْتَ أمْرا فقَعْ فیهِ، فإنّ شِدَّةَ تَوقّیهِ أعْظَمُ مِمّا تَخافُ مِنهُ»

هر گاه از کارى ترسیدى خود را به کام آن بینداز؛ به استقبالش برو، زیرا ترس از آن کار زیانبارتر از اقدام به آن کار است.

 

چند بار کارهایی که برای بقیه عادی بود مثل گذشتن از روی دیوار و بالا رفتن از منبع آبی که در منزل پدر بزرگم بود و... را امتحان کردم و لذت غلبه بر ترسم و پیروزی را چشیدم. اراده‌ای کرده بودم که از ترس درونم بزرگ‌تر بود و احساس می‌کردم اراده‌ام قوی شده است.

 

ترس بعدی‌ ام از غرق شدن در آب بود، کلاس شنا رفته بودم اما همیشه از قسمت کم عمق شنا می‌کردم و آخرش هم شنا یاد نگرفتم تا بالاخره با کمک یکی از دوستانم بر ترسم غلبه کردم و در قسمت عمیق استخر پریدم و همان جلسه اول که شروع کردم، توانستم شنا کنم. وقتی سرسختی نشان دادم و نترسیدم آب رام شد.

به تعبیر روایت شده از امیرالمؤمنین(ع):

«إذا خِفْتَ صُعوبَةَ أمْرٍ فاصْعُبْ لَهُ یَذِلَّ لکَ و خادِعِ الزَّمانَ عَن أحْداثِهِ تَهُنْ علَیکَ»

هرگاه از سختى کارى ترسیدى در برابر آن سرسختى نشان ده، رامت مى‌شود، و در برابر حوادث روزگار چاره اندیشى کن، بر تو آسان مى‌شوند.

 

کم کم فهمیدم این چه درس بزرگی است که نباید ترسید، از هیچ چیز جز دور شدن از خدا نباید ترسید و باید به استقبال خطرات و ترس‌هایمان برویم تا پیروز شویم تا رشد کنیم.

 

اگر ترسیدیم و حمله نکردیم این همان شکست است، اگر می‌خواهیم عقب نرویم و شرایط موجود را حفظ کنیم هم باز باید حمله کنیم، پیروزی با استقبال کردن از خطرات و نترسیدن، با شجاعت نشان دادن بدست می‌آید.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

یکی از دوستان به خانمی که روسری برداشته بود نهی از منکری کرد که موهات رو بپوشون.

یه پسره گفت شما چکاره‌ای؟ پلیسی؟

اون بنده خدا گفت: شما آرامش روانی جامعه رو زیر پا می‌گذاری، قانون رو شکوندی.

پسره جواب داد: شما از دیدن موی این خانم تحریک می‌شی؟ منم از دیدن چادر خانم شما تحریک می‌شم! و کار به فحش و فحش کشی کشید!

 

من چون موافق نوع رفتار این دوستمون نبودم نمی‌تونستم کار خاصی بکنم جز اینکه کمک کنم ماجرا تمام شود.

 

به نظرم سعی کنیم فقط نهی منکر کنیم و برویم حتی اگر شده با اشاره هم باشد و سخنی رد و بدل نشود همین قدر بس است اما اگر به هر حال کار به بحث کشید همانی که واقعا در ذهنمان هست را بگیم نه اینکه توجیهات عقلائی که مطرح می‌کنند و بعد در آن ان قلت می‌شود.

مثلا اینکه:

اولا من اگر به شما می‌گویم روسری‌تان را سر کنید چون شرعا وظیفه دارم در مقابل حرام بی‌تفاوت نباشم، اگر شما مثلا شراب هم می‌خوردی من همین‌کار را می‌کردم و ربطی به تحریک شدن یا نشدن من یا آرامش روانی من ندارد.

دوما من شما را دشمن خودم نمی‌دانم اتفاقا شما را دوست دارم مثل خواهر و برادر خودم هستین و اگر نهی از منکرتان می‌کنم از سر محبت به شما و جامعه است چون با این کار به خودتان و جامعه ضرر می‌زنید.

سوم هم اینکه من اصلا خودم را بهتر یا بالاتر از شما نمی‌دانم اما خداوند گفته است شما همه نسبت به هم مسئولیت دارید و من از این باب اجازه ندارم نسبت به شما بی‌تفاوت باشم.

 

معمولا هم اینجور جاهایی اگر شما واقعا به این چیزها اعتقاد داشته باشید و با روی باز برخورد کرده باشی مثلا به شما می‌گویند شما لطف کن ما رو دوست نداشته باش خیرت را نخواستیم شر مرسان و یا چیزی شبیه این.

و در جواب خوب است بگوییم نه دوست داشتن و نداشتن دست خود آدمه نه تکلیفی که خدا کرده.

اصلا هم نباید بحث را ادامه داد و نباید نفسانیت و خشم واقعی را وارد کار کرد که هر دو شعبه‌ای از جنون هستند و نتیجه‌ای عکس خواهیم گرفت.

 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 یک سری شبهات مهم، قرن‌ها و در نسل‌های مختلف باز تولید می‌شود و ما فکر می‌کنیم این شبهه زمان ما جدی بود و ما به جواب‌هایش رسیدیم و تمام شد و غافلیم که دائم این شبهه با شواهد جدید و شکل‌های جدید در نسل‌های جدید بازتولید می‌شود و ما، هم باید به پاسخ این شبهات مسلط باشیم و هم جواب آن را با شواهد جدید بازتولید کنیم و آن را به بحث بگذاریم.

 

🔻 در این پست شبهه‌ای قدیمی که گاهی مساله اصلی جریان‌های روشنکفر دینی بوده است را مطرح می‌کنم و از شما می‌خواهم جواب‌هایی که به نظرتان می‌رسد را برایم ارسال کنید.

در برخی جمع‌ها این شبهه را مطرح کردم و جواب‌های عجیبی گرفتم که در پست‌های بعد برخی از این جواب‌ها را هم ذکر خواهم کرد.

می‌توانید بعد از خواندن این پست و پست‌های بعد در جمع‌های خانوادگی، تبلیغ‌های دانش‌آموزی، دانشجویی، بین نوجوانان این شبهه را مطرح کنید و بگذارید بحث شود و جواب را مرحله به مرحله به آنها بگویید. بسیار بحث با برکتی خواهد بود.

 

⁉️‌می‌گویند:

🔸 وقتی در دنیا می‌خواهی بررسی کنی کجا پیشرفته و با تکنولوژی بالا و رفاه هستند،  می‌بینی ظالم‌ها و کافرها در صدر پیشرفت و رفاه و تکنولوژی هستند و کشورهای مسلمان در آخرهای صف هستند.

مثلا تا در بازار بگویی فلان جنس ساخت آمریکای ظالم مستکبر است همه برایش سر و دست می‌شکنند و تا بگویی ساخت ایران است قیافه‌ها درهم می‌رود!

 

🔹 وقتی در میان مسلمانان می‌خواهی بررسی کنی کجا بیشتر پیشرفت کرده و با تکنولوژی و رفاه هستند؟ می‌بینی کشورهای سنی مذهب غیر جبهه مقاومت همه درآمد بالا و در رفاه بسیار خوب هستند اما کشورهای جزو محور مقاومت که ایران و عراق و یمن و سوریه باشند از بقیه عقب‌تر هستند. مردم عراق و سوریه و یمن و ایران، همه تحت فشارهای مختلف و درگیر جنگ و فلاکت هستند اما مردم کشورهایی که با آمریکا و اسرائیل و دیگر ظالمان مشکلی ندارند و اصلا خودشان هم جزو ظالمان شده‌اند در رفاه بسیار خوبی زندگی می‌کنند.

 

🔻 خلاصه سرجمع که نگاه کنی آنها که پی کفر و ظلم رفتند موفق‌تر و پیشرفته‌تر و با عزت‌تر هستند از آنها که پی اسلام و مقاومت و ظلم ستیزی رفتند! ما عوض اینکه برویم سراغ ادعاهای اسلام و کفر و ادعاهای شیعه و مسلمان انقلابی که ما اهل مساوات هستیم اسلام دین برتر است و... برویم سر وقت میوه آنها، هر درختی را باید از ثمر آن شناخت، اینها در عمل چه نتیجه‌ای داشته‌اند؟ حالا انتخاب کنید.

ادعا را همه می‌توانند بکنند ببینید در عمل چه کرده‌اند و بعد انتخاب کنید راه درست کدام است؟!
(برای راهنمایی برای مطالعه بیشتر این بحث را شهید مطهری در کتاب مساله شناخت، بخش اشکالات وارد بر «منطق عمل» ص ۲۲۱ مطرح می‌کنند.)

🔻 یک جواب به شبهه‌ای که مطرح شد. پذیرش و توجیه آن است!

 

🔻 می‌گویند: دین برای شما محدودیت‌هایی ایجاد می‌کند که برای بقیه نیست، هرچه ایمان شما بالاتر رود زهد شما بیشتر می‌شود و دنیا نزد شما کوچک‌تر می‌شود به آن بی‌اعتنا می‌شوی. زهد را هم به معنای ترک دنیا می‌گیرند و نه عدم وابستگی به دنیا.

 

🔻 برخی از آیات می‌تواند برای این ادعا استفاده شود، مانند:

👈 «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْساءُ وَ الضَّرَّاءُ وَ زُلْزِلُوا حَتَّى یَقُولَ الرَّسُولُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَهُ مَتى‏ نَصْرُ اللَّه (۲۱۴البقره)‏»

آیا پنداشتید که داخل بهشت مى‌‏شوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر [سرِ] پیشینیان شما آمد، بر [سرِ] شما نیامده است؟ آنان دچار سختى و زیان شدند و به [هول و] تکان درآمدند، تا جایى که پیامبر [خدا] و کسانى که با وى ایمان آورده بودند گفتند: یارى خدا کى خواهد بود؟

 

ظاهر آیه این است که زیاد شدن مشکلات برای جامعه مؤمنین یک سنت خدا است و هدف از آنها هم این است که مؤمنان مقاومت و جهاد و صبر کنند تا شایسته مقامات اخروی شوند.

شواهد این مطلب هم آیات زیادی است مثل:

👈 «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا یَعْلَمِ اللَّهُ الَّذینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصَّابِرینَ (۱۴۲ - آل عمران)»

👈 «وَ تِلْکَ الْأَیَّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمینَ (۱۴۰ - آل عمران)»

 

🔻 به آنها که می گویی مثلا در همان آیه ۲۱۴ بقره بعد از اینکه فشارها به اوج رسید، می‌گوید: «أَلا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَریبٌ» بالاخره پیروزی هم می‌آید.

می‌گویند پیروزی و غلبه مربوط به زمان امام زمان(عج) است.

وقتی آیات مختلفی که در مورد نصرت مؤمنین از سوی خداوند وارد شده است را برایشان می‌آوری آنها را یا منحصر به آخرت یا زمان ظهور می‌کنند.

آیاتی را که مربوط به نازل شدن برکات از آسمان و زمین و روزی خوردن از بالا و پایین در پی ایمان و آسان شدن کار برای اهل تقوا است را مطرح می‌کنی، می‌گویند: اینها مال امیرالمؤمنین است روزی امیرالمؤمنین است برکت اوست و...

 

🔻 می‌گویند: اگر خداوند کافران را در دنیا کمک می‌کند از این باب است که:

👈« یُرِیدُ اللَّهُ أَلَّا یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَةِ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (۱۷۶ - آل عمران»

و اگر مؤمنان سست نمی‌شدند خدا بیش از این به آنها می داد:

👈 «وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ (۳۳ - الزخرف)»

 

🔻 روایاتی را هم استناد می‌کنند، مانند:

👈«إِنَ‏ أَشَدَّ النَّاسِ‏ بَلَاءً الْأَنْبِیَاءُ ثُمَّ الَّذِینَ یَلُونَهُمْ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ‏» سخت ترین مردم از لحاظ بلا و گرفتارى پیغمبرانند، سپس کسانى که در پى آنانند، سپس کسى که از دیگران بهتر است.

👈«إِنَّ عَظِیمَ الْأَجْرِ لَمَعَ عَظِیمِ الْبَلَاءِ وَ مَا أَحَبَّ اللَّهُ قَوْماً إِلَّا ابْتَلَاهُمْ‏» اجر بزرگ با بلاى بزرگست و خدا هیچ قومى را دوست نداشته جز آنکه گرفتارشان ساخته.

 

🔻 عمده تکیه این عزیزان هم بر روایات است و به علت نوع مواجه‌ای که با قرآن دارند چندان استنادی به قرآن ندارند، آیاتی هم که ذکر شد از باب اینکه ممکن است به آن استناد شود و برخی از روشنفکرانشان بعضا به برخی استناد کرده‌اند، ذکر شد.

(از این جهت که این مبنا را اشتباه می‌دانم، بیشتر از این به آن نمی‌پردازم، ولی به هر حال یک جماعتی هم این نگاه را دارند. از لوازم این منظومه فکری عدم اعتقاد به تشکیل حکومت بدون حضور معصوم است و در مقابل این نگاه هم علمای قائل به لزوم تشکیل حکومت هستند.

مثلا حضرت آقا می‌فرمایند: «اصلاً آخرت بدون دنیا نمی‌شود و امکان ندارد که انسان بخواهد به آن مواهب معنوی برسد و دنیای ویرانی هم داشته باشد.» ۱۳۸۲/۰۶/۰۵)

یک جواب دیگر به شبهه‌ای که مطرح شد، توصیف حقیقت اصلی که مؤمن در دنیا دنبال آن است و به او داده می‌شود، است.

 

🔻 می‌گویند: غایت دین اصلاح آخرت است، دنیا برای مؤمن مزرعه آخرت است، همت مؤمن آبادی آخرت و ابدیتش است. بر خلاف کافر که اعتقادی به آخرت ندارد و همتش آبادی دنیایش است و خداوند تبارک و تعالی فرموده است:

👈 «مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ» (۲۰ - الشوری) هرکس به دنبال آخرت بود، بر آنچه برای آخرت کاشته می‌افزاییم و هرکس به دنبال دنیا بود، دنیا را به او می‌دهیم اما دیگر نصیبی در آخرت ندارد.

این وعده خداوند تعالی است که دنیای کافران را که دنیا را استقلالا طلب می‌کنند، آباد کند اما مؤمن دنیا را استقلالا طلب نمی‌کند و دنیایش شاید باشد، شاید نباشد.

 

🔻 مؤمن به واسطه اتصالی که به آخرت دارد، بودن و نبودن دنیا برایش مسأله نیست، مصداق بارزش داستان سحرة فرعون است که وقتی حقیقت را فهمیدند و با خدای موسی آشنا شدند دیگر هیچ تهدید فرعون و فشار و سختی در این مسیر برای آنها معنا نداشت. فرعون به آنها گفت دست و پایتان را برعکس قطع می‌کنم و به صلیبتان می‌کشم اما آنها گفتند: هیچ اهمیتی ندارد، هیچ ضرری به ما نمی‌رسد و ما سمت خداوند می‌رویم.

👈 «قالُوا لا ضَیْرَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ (۵۰ - الشعراء)»

 

🔻 ایمان به شما قناعت، ترک حرص، ترک بخل و خلاصه آرامش می‌دهد. به تعبیر قرآن «فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون‏» می‌شوید، مؤمن که شدی دیگر نه ترسی داری و نه حزنی، قدرت و شوکت دنیا باشد یا نباشد اهمیتی ندارد.

 

🔻 در نگاه مؤمن، دنیا هر قدر که برای آخرت نیاز است مطلوب است، هرچه بیشتر از آن شد موجب ضرر است.

👈 «الدُّنْیَا دُنْیَاءَانِ دُنْیَا بَلَاغٌ‏ وَ دُنْیَا مَلْعُونَةٌ.»

دنیای مؤمن دنیا بلاغ است، به قدری که مومن نیاز دارد از دنیا بهره‌مند می‌شود اما دنیای کافر دنیای ملعونة است دنیایی که بیش از نیاز است و موجب زحمت او و بی‌بهره ماندنش از آخرت است. در آیات نیز به این مطلب اشاره شده است که حتی زیادی اولاد و اموال آنها تو را متعجب نکند این دنیای آنها موجب زحمت آنها است.

👈«فَلا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ‏ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ (۵۵ - التوبه)»

 

🔻 شاهد خوبی بر این ادعای آمار مصرف داروهای اعصاب و آرامش بخش در کشورهایی است که طبق آمار به ظاهر بالاترین میزان شادی را در دنیا دارند، به همان تناسب که از صدر جدول مرفه‌تر هستند نیازشان به مصرف داروهای اعصاب بیشتر است.

یا آمارهای مربوط به خودکشی و افسردگی که همین کشورهای مرفه و پیشرفته نسبتا در صدر جدول هستند و کشورهای مسلمان در آخر صف هستند.

📌 اما این جواب، اگرچه درست است اما کامل نیست، سوال این بود که چرا خروجی حیات کافران و ظالمان در دنیا رفاه بیشتر و آسایش بیشتر و تکنولوژی برتر نسبت به مسلمانان است؟ شما پاسخ دادید مومن چیزی به نام آرامش دارد که کافر ندارد و دنیای مومن هرچه هست به قدر کافی و نیاز او است و دنیای کافر موجبات سختی او است. شما اگر پذیرفته‌اید که نتیجه اسلام عقب ماندن از کافران در مظاهر مادی است. این جواب کوچک‌تر از ادعای مطرح شده در آیات و روح اسلام است و این مبنا به تشکیل تمدن اسلامی و ظاهر شدن جلوه توحید بر روی زمین منتهی نمی‌شود.

فهمی بالاتر از این جواب نیز وجود دارد که مبتنی بر آیات و روایات است، مثلا کسی مثل حضرت آقا در این مورد می‌فرمایند:

👈 «اسلام ناب و خالص، اسلامِ توحید و وحدت بین امّت اسلامى، اسلامِ «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللّٰهُ لِلْکٰافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»، اسلامِ «الاسلام یعلو و لا یعلى علیه»، اسلامى که مى‌گوید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرىٰ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنٰا عَلَیْهِمْ بَرَکٰاتٍ مِنَ السَّمٰاءِ وَ الْأَرْضِ‌». برگشت به این اسلام، تنها علاج و نسخه‌ى درمان امّت اسلامى است و این ممکن است.»

بنا بر این مبنا شبهه تقویت نیز می‌شود.

در جواب به اشکالی که مطرح شد، جواب سوم، زیر سوال بردن شاخص‌های پیشرفت و رفاه و تلاش برای نشان دادن نقاط ضعف کشورهای پیشرفته یا همسایه است و در کنار آن نشان دادن نقاط قوت خودمان.

 

🔻 معمولا صدا و سیما از این روش زیاد استفاده می‌کند و مثلا وضعیت مترو آمریکا یا تعداد فقرای آنها را نشان می‌دهد، اعتراضات و اعتصابات اروپا را نشان می‌دهد تا ثابت کند آنها اینطورها هم که می‌گویند، پیشرفته و در رفاه نیستند و در کنار آن هم نقاط قوت ما را نشان می‌دهد از جایگاه علمی، توسعه شبکه آب آشامیدنی،‌ برق‌ و گاز و جاده و رتبه‌های ما در مقالات علمی و خودکفایی و... تا ثابت کند ما نیز پیشرفته هستیم ما نیز نقاط قوت خوبی داریم.

 

🔻 این جواب برای اینکه ثابت کنند تصور القاء شده به جامعه از عقب ماندگی ما و پیشرفته بودن کشورهای دیگر، اغراق آمیز است، جواب خوبی است اما اگر بخواهند از اساس منکر عقب بودن ما از کشورهای اروپایی در امکانات اقتصادی و تکنولوژی باشند و یا در مقام انکار برتری توان اقتصادی و رفاهی کشورهای همسایه باشند، قابل پذیرش نیست.

 

🔻 شبهه هم فقط در مقایسه ما با بقیه نبود، در مقایسه مسلمانان با کافران و ظالمان و کشورهای اسلامی محور مقاومت با کشورهای اسلامی همراه با آمریکا و اسرائیل ظالم بود!

حتی اگر با داده‌های جزئی ثابت کنیم ما در برخی زمینه‌هایی از آمریکا و اروپا هم پیشرفته‌تریم، اما نمی‌توان منکر این شد که در مقایسه مسلمانان و کافران و کشورهای مسلمان محور مقاومت با غیر آنها، به صورت سرجمع آنها در علم و تکنولوژی و رفاه از ما جلوتر هستند! مثلا می‌خواهید سوئد و آلمان را با سوریه و یمن و افغانستان از جهت رفاه و تکنولوژی مقایسه کنید؟ اصلا همین ترکیه که یک کشور واحد مسلمان است را ببینید که بخشی از آن در اروپا است و بخشی در سرزمین اسلام! قسمت اروپایی و اسلامی آن را با هم مقایسه کنید!

(اصل این جواب به عنوان یک جواب متمم برای جواب اصلی خوب است اما به عنوان یک جواب مستقل دارای اشکال بود که به آنها اشاره شد.)

تا اینجا ۳ جواب عرض شد و گفته شد برخی درست نیست برخی هم کامل نیست و نگاه برتر و کامل‌تری از مبانی گفته شده وجود دارد که کسی مثل حضرت آقا به آن می‌گوید اسلام ناب، اسلامِ «الاسلام یعلو و لا یعلى علیه»، اسلامی که تنها علاج و نسخه‌ى درمان امّت اسلامى است و این اسلام می‌گوید اگر ایمان آوردید نه تنها آخرت بلکه دنیای شما نیز آباد می‌شود و دست برتر را نسبت به همگان پیدا خواهید کرد.

 

🔻 اگر شما دنبال تشکیل تمدن اسلامی باشید لازمه‌اش گذشتن از مرحله جامعه اسلامی است. جامعه و توده مردم چه زمان با شما همراه می‌شوند؟ زمانی که دست برتر و غلبه با شما باشد. به تعبیر قرآن:

👈 «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی‏ دینِ اللَّهِ أَفْواجاً (۱و۲ النصر)»

آنگاه که نصرت خداوند و غلبه می‌آید می‌بینی که ناس یعنی توده مردم فوج فوج وارد دین می‌‌شوند.

 

🔻 توده مقهور جو غالب هستند و تا شما دست برتر و غلبه را نداشته باشید توده مقهور آنی خواهند ماند که دست برتر را نسبت به شما دارد. حضرت موسی(علیه السلام) قبل از اینکه با بنی‌اسرائیل از مصر کوچ کند و در مکانی جدید جامعه دینی را شکل دهد به خداوند تبارک و تعالی گفت:

👈 «رَبَّنا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زینَةً وَ أَمْوالاً فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا رَبَّنا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلى‏ أَمْوالِهِمْ (۸۸ یونس)»

پروردگارا، تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنیا زیور و اموال داده‏‌اى، پروردگارا، تا [خلق را] از راه تو گمراه کنند، پروردگارا، اموالشان را نابود کن.

 

🔻نمی‌شود شما در فقر و فشار و ضعف نسبت به دشمنان خود باشید و دین شما و خودتان وعده فقر و بلا در پی ایمان دهید و خدا هم هرچه مردم مؤمن‌تر می‌شوند آنها را فقیرتر و مبتلاتر کند و انتظار رسیدن به جامعه مؤمنین و غلبه یافتن را داشته باشید.

 

🔻بر خلاف آن تصور که برخی داشتند، خداوند در آیات مختلف این وعده را داده است که اگر اهل ایمان شوید، به شما در دنیایتان هم کمک می‌کنم و دنیای شما را هم آباد می‌کنم. به طور نمونه:

👈در سوره یونس می‌فرماید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ * لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ لا تَبْدیلَ لِکَلِماتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ (۶۳ -۶۴)» کسانی که اهل ایمان و تقوا باشند در همین دنیا و آخرت بشارت برای آنهاست و این سنت تغییر ناپذیر خداوند است.

 

👈 در سوره اعراف «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (۹۶)» اگر مردم شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه می‌کردند بدون شک برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم اما تکذیب کردند و ایمان نیاوردند و ما نیز آنها را به کیفر آنچه کردند دچار کردیم.

 

👈 در سوره غافر می‌فرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ (۵۱)» ما قطعا رسولان خودمان و کسانی که ایمان آوردند را در همین حیات دنیا کمک می‌کنیم.

👈 در سوره مائده می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَ کَثیرٌ مِنْهُمْ ساءَ ما یَعْمَلُونَ (۶۶)» اگر اینان(اهل کتاب) احکام تورات و انجیل و همچنین قرآنى که به سویشان نازل شده است را برپا می‌داشتند قطعا از بالاى سر (آسمان) و پائین پاهایشان (زمین) به آنها روزی می‌رساندیم.

 

👈 در سوره رعد می‌گوید: «الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ (۲۹)» کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند، خوشبختی و عاقبت نیکو برای آنها است. از این جهت که خوشبختی را در کنار عاقبت نیکو که مربوط به آخرت است می‌آورد، معلوم می‌شود مراد از آن، خوشبختی در دنیا است.

 

👈 در سوره نحل می‌فرماید: «لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقینَ (۳۰)» کسانى که نیکوکارى کرده‌اند در این دنیا پاداشى نیک دارند و سراى دیگر بهتر است و سراى پرهیزگاران چه نیکوست.

🔻 عده‌ای تا این آیات را می‌آوری می‌گویند طوبی نام شجره‌ای در آخرت است، برکت امیرالمؤمنین است و خلاصه روایاتی که مربوط به بطون آیات است را ردیف می‌کنند و عملا با این رویکردشان بخش اعظم قرآن را از محل استفاده برای اصلاح حیات بشر، از دسترس خارج می‌کنند در حالی که این مصادیق همه بطون است. یعنی در حالت عادی اگر از عرف بپرسی از این آیه چه می‌فهمی همین ظواهر عادی را می‌فهمد، ظواهری که خود اهل بیت(علیهم اسلام) ما را به مراجعه و استفاده از آنها ارجاع داده‌اند. و البته در برخی روایات هم مصادیقی را برای این معانی ذکر کرده‌اند که خارج از فهم عرف بوده و هست و این‌ها از باب ذکر بطون قرآن بوده است و نافی استفاده از ظواهر قرآن نیست.

برخی موارد نیز مانند اطلاق مومنین بر امیرالمومنین(ع) نیز از باب مصداق کامل است و باز نافی استفاده از ظواهر این آیات نیست.

 

🔻 در مقابل این استفاده از آیات روایاتی نیز ذکر می‌شود که در مذمت به دنبال دنیا بودن برای مومنین است. مثلا در روایت از رسول‌الله است که:

👈«إِنَّ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا إِضْرَاراً بِالْآخِرَةِ وَ فِی طَلَبِ الْآخِرَةِ إِضْرَاراً بِالدُّنْیَا فَأَضِرُّوا بِالدُّنْیَا فَإِنَّهَا أَوْلَى بِالْإِضْرَارِ.» در طلب کردن دنیا ضرر به آخرت است و در طلب آخرت ضرر به دنیا، پس به دنیایتان ضرر بزنید که آن اولی‌تر است به ضرر زدن تا آخرت.

اما این روایات همه دنبال دنیا بودن مومن را مذمت می‌کند نه اینکه طالب دنیا برای آخرت بودن را مذمت کند، خداوند به مؤمن می گوید تو به دنبال وظیفه‌ات باش دنیا خودش به واسطه نصرت الهی و در مسیر انجام وظایف الهی برای شما حاصل شود.

👈 «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (۵۶) ما أُریدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُریدُ أَنْ یُطْعِمُونِ (۵۷) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتینُ (۵۸ - الذاریات)»

در این آیات خداوند می‌گوید هدف خلقت شما عبادت (به معنای اعم از نیایش، به معنای اطاعت) است شما که نمی‌خواهید رزق من را بدهید، من می‌خواهم رزق شما را بدهم پس به دنبال اطاعتتان باشید رزقتان با من.

 

🔻 در جمع‌بندی روایاتی که بلا را همراه با ایمان و مراتب آن می‌دانند نیز باید اولا توجه نمود که بلا به معنای امتحان است و نه مصیبت، ثانیا ظرف زمانی صدور آن روایات را باید توجه داشت، این روایات در زمانی بود که مؤمنین تحت حکومت ظالمان و فشار آنها بودند و نیاز به تسلی برای تحمل سختی‌ها داشتند، علاوه بر آن باید روایاتی که در مورد سیره ائمه مختلف در ظرف‌های زمانی مختلف است را دید مثلا پوشش آن حضرات و استفاده از مواهب دنیایی و قیمت عطر و هزینه‌هایی مختلفی که می‌کردند را هم باید دید. ( مثلا ر.ب: باب زی و التجمل کتاب کافی) آیاتی که نعمت‌ها و زینت‌های الهی را برای بندگان به عنوان منت ذکر می‌کند و دعوت به استفاده از آنها بدون اسراف کردن می‌کند را هم باید دید.

 

به تعبیر حضرت آقا: 

👈 «وقتى یک مکتب ناقص باشد، وضعیت، بهتر از این نمى‌شود. یک طرف را درست مى‌کند، طرف دیگر خراب مى‌شود!

اسلام خصوصیتش این است که همه‌ى عوامل رشد انسانى را در خود دارد. هم رشد مادى در آن هست و هم رشد معنوى. یعنى در اسلام «خَلَقَ لَکُمْ مٰا فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً» هست. «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّٰهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبٰادِهِ‌» هست. استفاده از منابع مادّى هست. کار و تلاش هست. بوسه زدن پیامبر بر دست کارگر هست. کار کردن امیر المؤمنین هست. - این‌ها همه‌اش معنا دارد. - اینکه اگر کسى کار نکند، دعاى او مستجاب نمى‌شود هم هست.

در عهد رسول اللَّه، کسانى در خانه نشستند و گفتند: خداى متعال وعده کرده است که «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللّٰهِ فَهُوَ حَسْبُهُ‌» خوب؛ ما توکّل مى‌کنیم و در خانه مى‌نشینیم. وقتى پیغمبر خبردار شد، به آن‌ها فرمود: «خدا یک دعاى شما را هم مستجاب نخواهد کرد!» این براى چیست‌؟ براى این است که جامعه از لحاظ مادّى رشد کند، به سازندگى بپردازد و توسعه یابد. تفاوت محیط زندگى اوّل اسلام که مردم در «صُفّه» زندگى مى‌کردند، با پنجاه سال بعدش، که در همان کشور اسلامى، انواع و اقسام نعمتهاى مادّى همه جا را پر کرد، به‌خاطر این بُعد بود.» (بیانات در جمع روحانیون و مبلغین اردیبهشت ۱۳۷۵)

 

🔻 وقتی در کمتر از صد سال از هجرت پیامبر اکرم از مکه به مدینه در سال 92هجری مسلمانان موفق شدند از تنگه جبل الطارق (نام فرمانده فاتح مسلمانان) عبور کنند و سرزمین اندلس را در جنوب اروپا را با لشکری ۱۰۰۰ نفری فتح کنند این سوال برای جوانان مسیحی مطرح شد که مسلمانان این قدرت را از کجا آورده‌اند؟!

 

🔻 وقتی مسلمانان بیش از ۸۰۰ سال دست برتر را در اروپا بر مسیحیان داشتند و حکومت اسلامی در بخش‌های زیادی از جنوب اروپا برقرار بود این سوال برای جوانان مسیحی مطرح بود که چرا ما مغلوب مسلمانان هستیم؟!

 

🔻 اروپایی‌هایی‌های مسیحی پس از اعمال دسیسه‌های مختلف و ترویج اختلاف و فساد میان مسلمانان در سال ۸۹۸ه.ق (۱۴۹۲م) در جنگ‌های صلیبی بر حکومت‌های مسلمان در سرزمین‌های جنوب اروپا و حتی شمال آفریفا و فلسطین کنونی غلبه یافتند و بدترین جنایات طول تاریخ را در کشتار رقم زدند.

 

🔻 آنها در آن زمان معتقد شدند که دین تحریف شده مسیحیت و کلیسای دیکتاتور و متحجر عامل شکست آنها از مسلمانان بوده است و رنسانس دینی (پروتستان) را همزمان با رنسانس علمی و اکتشافات جدید آغاز کرد. اروپایی‌ها تغییر کردند و اشتباهاتی که موجب مغلوب بودنشان در گذشته بود را کنار گذاشتند و مسلمانان هم آنچه موجب غلبه و قوت آنها بود را کنار گذاشتند و در نتیجه صحنه میدان قدرت تغییر کرد.

 

🔻 اروپایی‌های مسیحی بعد از خارج شدن از سلطه مسلمانان سراغ دیگر سرزمین‌ها رفتند و استعمار کهن از این تاریخ آغاز شد. در ابتدا قدرت مقابله با مسلمانان را نداشتند به ترتیب هند، آفریقا، آمریکا، استرالیا، جنوب شرق آسیا و تمام دنیا جز مناطق مسلمانان یعنی دو امپراتوری عثمانی و صفویه را به تسلط خود درآوردند.

 

🔻 در تمام دنیا غلبه با اروپایی‌ها بود و در بسیاری از این مناطق خود اروپایی‌ها باهم در گیر شده بودند، حتی در ژاپن و چین که قوی‌ترین امپراتوری‌های در شرق آسیا بودند هم مقابل غربی‌ها زانو زدند، و فقط دو قسمت بزرگ و ثروتمند از دنیا بود که مغلوب اروپایی‌ها نشده بود امپراتوری‌های مسلمانان یعنی عثمانی و صفویه.

 

🔻 یک شاهد از قدرت بسیار زیاد مسلمانان در آن دوره اینکه انگلستان با اینکه تمام رقبای اروپایی‌ خود را از شبه قاره هند خارج کرده بود و جنوب این شبهه قاره هند در اشغال او بود اما نمی‌توانست بر قسمت‌های مرکزی هند که در دست حکومت گورکانیان مسلمان پارسی و مغولی بود غالب شوند. در همین زمان نادرشاه که بعد از حکومت صفویه به قدرت می‌رسد به این مناطق حمله می‌کند و حکومت مرکزی را شکست می‌دهد و غارت‌ها می‌کند!

 

🔻 این استقلال و قدرت مسلمانان باقی می‌ماند‌ تا اینکه در جنگ جهانی اول بین خود اروپایی‌های اشغالگر پای عثمانی به میان کشیده شد و درنهایت نیز سرزمین بزرگ عثمانی به عنوان قربانی جنگ بین دولت‌های انگلیس و فرانسه تقسیم شد.

 

🔻 در همان زمان به اشکال مختلف تلاش کردند ایران را نیز که از جنگ نظامی حفظ شده بود با قراردادهای استعماری و باج دادن به شاهان قاجار به چنگ بیاورند اما به واسطه حضور علمای شیعه نتوانستند و در نتیجه به واسطه نفوذ روشنفکران خود روز به روز با تضعیف روحانیت و ایجاد قحطی، ایران را تضعیف کردند و سرانجام نیز با کودتای رضاخانی و تضعیف بیشتر روحانیت و دیگر عناصر قدرت ایران در مقابله با استعمارگران(عشایر، مبارزان شمال و جنوب) تضعیف ایران را به اوج رساندند و در ۱۳۲۰ش در جنگ جهانی دوم در زمان رضاشاه، ایران را نیز اشغال کردند.

 

🔻 قدرت مسلمانان از چه زمان رو به افول رفت؟ از زمانی که مسلمانان فریب غرب استعمارگر را خوردند و به اسلام پشت کردند! به روحانیت پشت کردند!

 

🔻 مقایسه کنید نوع رفتار اروپایی‌ها با شاهان صفوی که رابطه خوبی با علما داشتند و شاهان قاجار که به واسطه مخالفت‌های علما با اقدامات آنها کم کم علما را کنار گذاشتند و رضاشاه و محمدرضاشاهی که رسما به جنگ روحانیت و اعتقادات اسلامی رفتند.

در قست‌های قبل گفته شد اسلام ناب معتقد است باید مسلمانان صاحب علو و برتری باشند و کسی نتواند بر آنها سلطه پیدا کند و هرچه با ایمان و تقوای بیشتر باشیم باب‌های روزی و نعمت بیشتر برما گشوده می‌شود.

 

بعد به این تعارض برخوردیم کسانی که این اعتقاد را دارند و خود را جزو مؤمنین واقعی می‌دانند عملا در چنین جایگاهی نیستند و بلکه در فشار و مشکلات فراوان نسبت به کشورهای غربی و همسایه‌های خود هستند.

 

🔻 در اولین قسمت از پاسخ اصلی مروری اجمالی کردیم به گذشته جهان غرب و اسلام و عرض شد سرزمین‌های اسلامی تا پیش از جنگ‌های جهانی اول و دوم، جزو مقتدرترین و ثروتمندترین سرزمین‌های جهان بودند اما از زمانی که امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول فروپاشید و تکه تکه شد و مستعمره انگلستان و فرانسه شدند مشکلات مردم مسلمان سرزمین عثمانی سابق، آغاز شد و دچار جنگ و خون‌ریزی و به تعبیر قرآن هلاک حرث و نسل شدند.

همچنین ایران نیز از اواخر قاجار روز به روز به شکل‌های مختلف توسط دولت‌های غربی استعمارگر تضعیف شد. از مهم‌ترین عوامل تضعیف ایران نیز تضعیف روحانیت، ایجاد قحطی، کودتا و نابودکردن استعدادهای محیطی[۱] و سرکوب نیروهای محلی مسلح، اشاره شد. بعد از تضعیف ایران آنها در جنگ جهانی دوم  عملا ایران را نیز اشغال کردند و روند رو به افول ایران را کامل‌تر کردند.

 

🔻 اروپایی‌ها بعد چهارصد و اندی سال چاپیدن دنیا و ساختن تمدن خود بر خون‌های مردم مستضعف جهان، بر ایران و عثمانی نیز فائق آمدند و حکومت آنها بر جهان کامل شد. اما این زمان، آغاز تغییر در نوع استعمار نیز بود.

روند استعمار دنیا آنطور که می‌خواستند باقی نماند و از یک بازه‌ای به بعد به واسطه هزینه‌هایی که حضور مستقیم برای اسعمارگران داشت و نیز گستردگی فراوان مناطقی که می‌بایست در آن حضور داشتند، شیوه جدید استعمار یعنی استعمار نو و مدیریت کشورها به کمک نیروهای وابسته و دست‌نشانده برای حفظ منافع دولت‌های غربی پیش گرفته شد. در ایران نیز رضاشاه را با کودتا رویکار آوردند.

 

 🔻 اما این شیوه نیز چندان موفق باقی نماند و انقلاب‌های ملی در نقاط مختلف دنیا یکی یکی صورت گرفت و استعمارگران از آمریکای جنوبی تا آسیا و شمال آفریقا با مردمی که قیام کرده بودند مواجه شدند و نیاز به تدبیر جدید داشتند.

یکی از این قیام‌های ملی نیز قیام ملی مبارزه با انگلستان توسط آیت‌الله کاشانی و مصدق در ایران بود که البته به واسطه اشتباهات صورت گرفته سرکوب شد و شاه وابسته ایران با ایفای نقش استعمارگر جدید یعنی آمریکا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به کشور بازگشت.

 

🔻 ویژگی قیام‌های ملی این بود که ما می‌خواهیم منافع کشور خودمان تامین شود نه غرب و از آن زمان به بعد در کشورهای مختلف حاکمانی رویکار آمدند که شعارشان ساختن کشورشان و جبران خیانت‌ها و هزینه‌هایی بود که در دوران طولانی استعمار و تحقیر پرداخته بودند.

 

🔻 اما استعمارگران نیز بیکار ننشستند و در تدبیر جدیدشان، استعمار وارد مرحله استعمار فرانو شد یعنی آغاز دوره‌ای که با مدیریت قلوب و افکار مردم جهان، جهان به نحویی پیش رود که حاکمیت دولت‌های استعمار کهن بر جهان حفظ شود و منافع غرب تامین شود. سازمان‌های مختلف جهانی و وضع قوانین جهانی همه به نحویی باشد که ضامن بقای آنها باشد. نوع توزیع سرمایه سران استعمار نیز متفاوت شد، شرکت‌های بین‌المللی بزرگ شکل گرفت و یک جهان وطنی پدید آمد که هرکس هرچقدر بیشتر به این سیستم جهانی مطلوب آنها منافع دهد، بیشتر هم توسعه یابد. به نوعی هرچه پیش می‌رویم سران استعمار دولت واقعی خود را کوچک‌تر کرده و تعدیل نیرو می‌کنند و نان‌خورهای خود که مثلا مردم انگلستان و فرانسه و آمریکا و... بودند را از دولت خود اخراج کرده و آنان هم مانند دیگر شهروندان جهان استعمار هرچه منفعت دهند نان می‌خورند. خاندان‌های ثروت که عمدتا یهودی مسلک هستند و صاحبان شرکت‌های بزرگ بین المللی وارث دنیای استعمار قدیم شدند.

🔻 اما در این دنیای جدید از استضعاف و بی‌عدالتی جهانی از آن جهت که «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الدِّینَ دَوْلَتَیْنِ‏ دَوْلَةَ آدَمَ وَ هِیَ دَوْلَةُ اللَّهِ وَ دَوْلَةَ إِبْلِیس‏» و خدا هیچ وقت نمی‌گذارد دولت شیطان یکه‌تاز میدان بماند، در بهمن ۱۳۵۷ش مردمی به رهبری امام خمینی قیام کردند و شعار اسلام خواهی، سر دادند شعار نفی سلطه استعمارگران از شرق و غرب را دادند و گفتند ما این بازی جهانی را قبول نداریم. از آن زمان هم این نظام استعمار جهانی به هر شکل ممکن از تحریم و جنگ و تقویت رقبای محلی و... به این مردمی که تازه وارد میدان شده بودند تا جبران هزینه‌های گذشته را بر پایه اسلام‌خواهی کنند، فشار آوردند اما به برکت اسلام و مجاهدت‌های مؤمنین با وجود همه فشارها باز این مردم رشد کردند و حالا با وجود اینکه طوق بندگی شبکه جهانی را برگردن نیانداخته‌اند در خیلی از عرصه‌ها شانه به شانه همان ابرقدرت‌ها شده‌اند.

در این صحنه کسانی هم که همچنان در استضعاف مانده و نمی‌گذاشتند رشد کنند دست در دست ایران گذاشته‌اند تا مثل ایران بازی نابرابر جهانی را برهم زنند.

 

⁉️ آیا نمی‌شد ما هم مثل کره و ژاپن و چین نظام جهانی پر از تبعیض را قبول کنیم و رشد کنیم و توسعه یابیم؟ بله می‌شد ما اگر مثل آنها زحمت می‌کشیدیم، درست مصرف می‌کردیم و نظام جهانی را هم قبول می‌کردیم الان مثل آنها توسعه یافته بودیم. اما دیگر ما نبودیم. یک راه دیگر و بهتر وجود داشت و دارد اینکه مثل آنها زحمت می‌کشیدیم و خود مسلمان و عدالت‌خواهمان می‌ماندیم آنگاه می‌دیدم امروز به مراتب از حال خودمان و آنها جلوتر بودیم.

ما در چه عرصه‌ای به خدا اتکا کردیم و زحمت کشیدیم و دست برتر را نیافتیم؟ فرهنگ ما فرهنگ تلاش و زحمت شد؟ خداوند به مؤمنین کمک می‌کند اما آیا بدون تلاش و عمل است یا با تلاش و عمل؟ ایمان بدون تلاش و عمل چه فایده‌ای دارد؟

همان خداوندی که می‌گوید «وَ کانَ حَقًّا عَلَیْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنِینَ (۴۷ روم)» همان خداوند می‌گوید: «کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً (۲۰ - اسراء)» هر دو [دسته:] مؤمن و کافر را از عطاى پروردگارت مدد مى‏‌بخشیم، و عطاى پروردگارت [از کسى‏] منع نشده است‏.

 

📌 تفاوت تلاش و عمل مؤمن و کافر در این است که مسیری که کافر طی می‌کند بسیار طولانی‌تر و سخت‌تر از مؤمن است. مؤمن از هدایت‌های مختلف الهی بهره‌مند می‌شود که موجب می‌شود بتواند در صورت تلاش و زحمت با سرعتی چندین برابر به موفقیت برسد.

 

⁉️ باور ندارید؟ پیشنهاد می‌کنم کتاب «تندتر از عقربه‌ها حرکت کن» که داستان جذاب یک نمونه از جمع شدن ایمان و تلاش در یک شرکت دانش بنیان ایرانی است را بخوانید، شرکتی که محصولات های‌تک آن در دنیا مطرح است و صادرات تجهیزات مختلف و به‌روز پزشکی به کشورهای پیشرفته دنیا دارد. شرکتی خصوصی که با دستان خالی اما توکل و تلاش تاسیس شده است و در مدت کم‌تر از دو دهه به یکی از موفق‌ترین تامین کنندکان تجهیزات پزشکی در داخل و صادرکنندگان کشور تبدیل شده است.

 

📝 ارجاع: [۱]ر.ب: تلخ‌ترین نوشته من حیدر رحیم‌پور ازغدی.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری