📌تحلیل امام از شرایط ۱۳۶۶ مشابه تحلیل امروز حضرت آقا است.
🔻آقا در ۱۴ خرداد ۱۳۹۱ میفرمایند:
«ما میتوانیم به قله برسیم، ما داریم در دامنه حرکت میکنیم... آن روزی که ایران به قله برسد، معارضههای خباثتآلود به پایان خواهد رسید.» زمان میگذرد و بعد از فراز و نشیبها و سختیهای زیاد، در ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ حضرت آقا میفرمایند:
«ما فصل مشبعی را حرکت کردهایم. به قلهها نزدیک شدهایم. نباید خسته بشویم.»
🔻مشابه همین تحلیل را امام در پیام برائت از مشرکین در ۶ مرداد ۱۳۶۶ دارند:
«ما افتخار مىکنیم که در این نبرد طولانى و نابرابر فقط با تکیه بر سلاح ایمان و توکل بر خداى بزرگ و دعاى بقیة اللَّه- عجل اللَّه تعالى فرجه- و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شیرزنان صحنه کارزار به پیروزى رسیدهایم و خدا را سپاس مىگزاریم که منت هیچ قدرت و کشورى و ابرقدرتى در جنگ، بر گردن ما نیست و مردم کارآزموده و متوکل ما با استعانت از ذات مقدس کبریا یکه و تنها و مظلومانه بر مشکلات بسیارى ... فائق آمده است. ... هماکنون که به مرز پیروزى مطلق رسیدهایم و قدمهاى آخرمان را برمىداریم، صداى ناآشناى صلح طلبى آن هم از کام ستمگران و جنگافروزان به گوش مىرسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبى برپا نموده است و مدافع آزادى و امنیت انسانها شده و براى خون جوانان و سرمایههاى مادى و معنوى در کشور ایران و عراق مرثیه سرایى مىکند. ... آیا براستى از این طریق جهانخواران نمىخواهند از ضربه آخر ما جلوگیرى کنند و براى حفظ منافع خویش سیاست جنگ و صلح جهانى را به تصمیمات و فکرهاى پوسیده و شیطانى خود گره بزنند و عملًا جان و مال و مملکت و امنیت ملل عالم را به قبضه قدرت خود درآورند که به طور قطع و یقین، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهانخواران در تحمیل صلح بر ملت ایران، نشأت گرفته از همین تفکر است. و از همه اینها که بگذریم این مسأله که چه کسى خواهان صلح واقعى است و چه کسى جنگ طلب است خود اولِ بحث ما است.»
👈 (صحیفه امام ؛ ج ۲۰؛ ص ۳۲۷ – ۳۲۷.)
🔻جبهه حق چندین بار تا مرز پیروزی مطلق رسیده است اما مالکها مجبور شدهاند خیمه معاویه را رها کنند و برگردند. اشتباه محاسباتی و اختلال در روایت درست صحنه، مسیر لغزان باقی مانده تا فتح قلهها را دست نیافتنی کرده است.
🔻مهمترین جهاد در «نزدیکی قله» و «مرزهای پیروزی مطلق» جهاد تبیین است. نزدیک قله بیشترین فشار و اوج نبرد است، نه بر جانها بلکه بر ذهنها.
مستند انقلاب جنسی به ایستگاه چهارمش رسید و این قسمت را هم دیدم، این مستند مطالبی را باز میکند که به صورت عادی راه اطلاع از آنها برای ما بسته است، برای اطلاع از برخی مباحث روحیاتی لازم است که ولو از باب شرعی هم آنها را درست کنیم این روحیات را معمولا ماها نداریم.
خیلیها معمولا برای تببیین ایدهای که دارند از دوگانه سازی استفاده میکنند، این مستند هم مثل قسمتهای گذشته خود دوگانهها را خوب نشان میدهد، دوگانه سختگیری و استفاده از قدرت برای ایجاد حیاء یا آزادی و بیقیدی مطلق.
این مستند مدعی میشود این دوگانهها:
یکی در کشور ما بوده است و تأثیری در فروکش تمایل جوانان به جلوهگری که نداشته است هیچ، بلکه موجب فرار جماعت زیادی از مردم برای عشق و حال در خارج از مرزها نیز شده است.
یکی هم در غرب به ایجاد جریانی در مقابل آن برای خویشتنداری و حفظ حیا انجامیده است.
این مستند با نشان دادن گذشته غرب در استفاده از قدرت و سختگیری برای حفظ حیا میخواهد بگوید ما نیز در همان مسیر هستیم؛ شبیه این ادعا را مستند "ایکسونامی" هم البته به صورت مفصلتر با پرداختن به تاریخچه آمریکا دارد.
اگرچه اصل ایدهای که در این مستندها داده میشود یعنی تکیه بر خویشتنداری در عوض سختگیری درست است؛ اما تطبیق این مستند و مستندهای از این دست قابل تأمل است.
آیا رفتارهای سخت به علت اینکه زمانی ما گشتهای جندالله و یالثارات و ارشاد و... داشتیم مصداق افراط بود که نتیجهاش بخواهد به تفریط بیانجامد! مسلما نمیشود لزوم وجود قدرت برای حفظ حدود را انکار کرد، همانطور که در این مستندهم نشان داده میشود naturist ها هم وقتی به صورت دسته جمعی در آمریکا هم برهنه میشوند با آنها برخورد میشود و در تمام دنیا آزادیها حد و حدوی تعریف شده دارند.
پس بحث اصلی در این است که راهکار اصلی در آموزش خویشتنداری است و نه رفتارهای سخت و البته نمیشود انکار کرد که وجود حد و حدود و قدرتی برای تضمین حفظ آنها هم لازم است.
برخلاف آنچه در این مستندها انعکاس داده میشود باید گفت جمهوری اسلامی در مسأله حجاب بسیار موفق و خوب عمل کرده است البته شاید تجربهها و هزینههایی هم داشته است اما در مجموع کارنامه جمهوری اسلامی در مسأله حجاب کاملا مثبت است.
الان از سواحل و رستوران و هتل گرفته تا جنگلها و خیابان و معابر و... حد معقولی از خویشتنداری خودخواسته توسط توده مردم رعایت میشود که حقیقتا نه از ترس قانون است و نه به علت تذکر دیگران بلکه اراده خود افراد است.
این هنر بزرگی است که در جامعهای که در زمان پهلوی با شتاب به سوی منجلاب مدرنیته و مفاسدش پیش میرفت شما مقابل آن روند بایستی و اینکه در زمانهای که تمام دنیا با شتاب به سمت برهنگی رفتهاند و با ظهور اینستاگرام و فضای مجازی دسترسی و جلوهگری در آن هیچ محدودیتی ندارد اگر شما در این مرتبه باشید، نتیجه مثبتی است. اصل این انتظار که در این زمانه بایست همه دختر و پسرهای ما یوسف زمانه باشند و اگر نیستند پس ما خیلی بد عمل کردهایم اشتباه است.
البته در اینکه با نقطه مطلوب بسیار فاصله داریم و مسئولیت بزرگی بر دوش ماست، حرفی نیست اما در اینکه تا کنون خیلی بد عمل کردهایم حرف بسیار است اگرچه راه همان است که گفته میشود یعنی پایه را بر آموزش خویشتنداری و رشد اخلاق در جامعه گذاشتن.
این مستند حکایت فردی به نام "مازیار ابراهیمی" است که به ترور دانشمند هستهای در سال ۱۳۹۱ متهم شدهاست و در مستندی به نام "کلوپ ترور" مقابل دوربینها به نقش داشتن در این ترور اعتراف کرده است.
اما حال پس از ۷ سال در خرداد ۱۳۹۸در فرانکفورت آلمان مقابل دوربین بیبیسی مدعی ساختگی بودن اعترافات بر اثر شکنجه میشود.
این مستند را با دو زاویه میتوان دید، یک زاویه نگاه احساسی عوامانه و یک زاویه مو شکافانه و تحلیلی که هرکدام نتایج کاملا متفاوتی دارد.
اگر با نگاه تحلیلی به این مستند بنگریم خواهیم دید ساخت این مستند چه اشتباهی از سوی بیبیسی فارسی و چه مهر تأیید و افتخاری بر سلامت دستگاه اطلاعات و ساختار جمهوری اسلامی خواهد بود.
اولین نکتهای که در این مستند ناخواسته به آن اعتراف میشود اینکه در دستگاه اطلاعاتی و قضایی ایران اگرچه مثل همه دستگاههای اطلاعاتی و قضایی ممکن است اشتباهی رخ دهد اما اگر اشتباهی رخ داد ولو به قیمت آبرو ریزی دستگاه اطلاعاتی و وارد شدن اتهام به آن باشد، اما در صورت مشخص شدن بیگناهی، بالاخره آن افراد آزاد میشوند و میتوانند آزادانه و کاملا رسمی به زندگی خود ادامه دهند و یا به کشور دیگری مهاجرت کنند؛
اعتراف میشود که هدف سیستم اطلاعاتی و قضایی ایران حقیقتا مبارزه با موارد حقیقی فساد و جاسوسی است و نه صرفا حفظ اقتدار و آبرو برای خود، چرا که با ثابت شدن بیگناهی این افراد از آنها عذرخواهی شده و بعد از مدتی آزاد شدهاند و حداکثر اشکالی که در این مستند به سیستم اطلاعاتی شده است اینکه چرا فورا آنها را آزاد نکردهاست که میتواند دلایل متعددی غیر مدعی مستند بیبیسی یعنی حفظ آبروی دستگاه اطلاعاتی داشته باشد.
اما اولین تناقض این مستند غیر حرفهای در تاریخهایی است که ذکر میکند:
در این مستند تاریخ پخش مستند "کلوپ ترور" از صدا و سیما "خرداد ۱۳۹۱" همزمان با اعلام خبر دستگیری عوامل ترور شهدای هستهای از سوی وزارت اطلاعات ذکر شده است، در حالی که تاریخ پخش مستند مذکور ۱۵ مرداد ماه ۱۳۹۱ یعنی کمتر از ۲ماه پس از خبر دستگیری است و اصلا اینها فکر نکردهاند، چطور مازیار ابراهیمی بعد از یک ماه از دستگیری اعتراف کرده باشد و فیلم آن یک ماه قبل از اعتراف همزمان با دستگیریاش پخش شده است!!
در جایی از مستند مازیار ابراهیمی میگوید: « نزدیک به هفت ماه کابل خوردم و استخوان پایم شکست، روی استخوان شکسته نزدیک ۶۰۰ تا ۷۰۰ کابل خوردم. گفتم هرچه میخواهید بنویسید تا من امضاء کنم گفتند: نه خودت بنویس» و با سرش نشان میدهد که قبول کردم...
در حالی که در جای دیگر عنوان میشود وی بعد از یک ماه هرآنچه میخواستهاند را بدون هیچ مقاومتی اعتراف کرده است و فیلم آن نیز که کمتر از دو ماه پس از دستگیری او پخش شده است.
از اینها هم که بگذریم او عنوان میکند بعد از انفجار کارخانه موشکی سپاه در ۲۱ آبان ۱۳۹۱ در ملارد یعنی ۵ ماه بعد از دستگیری وی مأموران اطلاعات سپاه برای بازجویی او به اداره اطلاعات میآیند و در مصاحبه متوجه میشوند او دروغ میگوید و میفهمند که او مجبور به اعتراف شده است و بعد از آن وی میگوید که تحت شکنجه این اعترافها را کرده است و بلافاصله با پیگیری سپاه و نماینده رهبری در وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجه او متوقف میشود و از او عذرخواهی میکنند. خب چطور در جای دیگر میگوید هفت ماه تحت شکنجه بودهاست؟ یعنی بنا به این صحبت او هم اگر باشد بعد از اعترافاتش بعد از ۱ یا دو ماه ولو شکنجه او همچنان ادامه داشته اما باید پس از ۵ ماه ماجرا تمام میشده است؟
تناقض دیگری که در ذکر تاریخها در این مستند وجود دارد ربط دادن اعتراضات ۱۳۸۸ که بعد از ۹ دی ۸۸ تقریبا کاملا جمع شده بود به ماجرای دستگیری فرد مذکور است. در این مستند اینگونه وانمود میشود که این اعتراضها تا ۵ سال بعد از ۸۸ همچنان ادامه داشته است! و وزارت اطلاعات ۱۰۰ها نفر از معترضین ۸۸ را در سال ۱۳۹۳ دستگیر نموده است!
در این مستند پس از نشان دادن تصاویر اعتراضهای ۱۳۸۸ گفته میشود: « ۲ سال پس از دستگیری مازیار دستگاه اطلاعاتی ایران با چالشهای جدی روبهرو شده بود. اعتراضات جنبش سبز و به دنبال آن ترور ۴ تن از دانشمندان هستهای در آن مقطع وزارت اطلاعات ایران را به شدت تحت فشار قرار داده بود که چرا در مقابل پروژه تخریب دانشمندان هستهای کاری نمیتواند بکند. در آن مقطع صدها نفر را بازداشت کردند.»
دومین نکتهای که در این مستند به آن اعتراف میشود اینکه در دستگاه قضایی ایران اعترافاتی که زیر شکنجه یا فشار روانی باشد، اعتباری ندارد:
ماجرا از این قرار است که فرد مذکور با عنوان بهائی بودن که در مستند نیز انکار نمیشود، با گزارشی مبنی بر نقش داشتن وی در ترور دانشمندان هستهای متهم به دخالت در این ترور میشود. او یک ماه پس از دستگیری هرآنچه را تیم اطلاعاتی بازجوی وی میخواستهاند اعتراف میکند اما هیچ کدام از این اعترافها توسط دادگاه مورد پذیرش قرار نمیگیرد چرا که با وجود احتمال اقرار وی به علت وجود شکنجه یا فشار روانی دستگاه قضایی اقرارهای وی را معتبر نمیداند و خود وی عنوان میکند با وجود اینکه او به هر چیزی اعتراف کرده بوده است اما باز هم اعترافهای او از سوی دادگاه قبول نشده است و حتی برای او وکیل نیز گرفتهاند و میگوید: « یک نفر هم گفتند وکیلت هست، اون هم گفت من با زبان روزه پیرمرد هستم بیا و اعتراف کن.» البته اینکه وکیل او خواستهاست وی را محک بزند و از او خواسته که در صورتی که واقعا مجرم است، بیاید اعتراف کند امر طبیعی است.
همانطور که در فتنه ۸۸ هم متهمین وقتی با سلامت کامل در دادگاه حاضر بودند و اعترافاتی نمودند به فرموده رهبری این اعترافات از تلوزیون پخش نشد و مورد استناد قرار نگرفت، چرا که ممکن بود تحت فشار این اعترافات را کرده باشند و تا جایی که بنده کتابها و خاطرات بعد از آزادی متهمانی مثل ابطحی را خواندهام، اشارهای به هیچگونه شکنجهای در زندان نکردهاند جز برخی موارد طبیعی زندان بودن مثل دوری از خانواده و... که مراد از شکنجه این چنین مواردی نیست.
اما دومین تناقض این مستند اینجاست که عنوان میکند از ۱۳ متهم این پرونده در رسانههای ایران خبری نیست و اینطور القاء میکند که: « آیا آنها اعدام شدند؟ آیا هنوز در زندان هستند؟» بعد چنین میگوید که:
«با تعدادی از آنها تماس گرفتیم و آنها به دلایل امنیتی حاضر به گفتگو نشدند. آنها از سال ۱۳۹۵ بیرون از زندان هستند و در این مدت عکسهای جدیدی از خود منتشر کردهاند.» و سپس عکسی را از فردی نشان میدهد که با توجه به بنر پشت سر او الحمدلله با خوشحالی در جشن میلاد پیامبر و هفته وحدت حضور دارد!
اینکه آیا همه این افراد بیگناه بودهاند معلوم نیست اما اینکه افرادی از آنها بیگناه بودهاند و آزاد شدهاند و به زندگی عادی مشغولند، به اعتراف همین مستند معلوم است و این خود سندی بر سلامت دستگاه قضایی و اطلاعاتی ایران است.
در حالی که در جایی از این مستند آزادی متهمین "ترور دانشمندان هستهای" را دال بر مضحکه بودن عدالت در دستگاه قضایی ایران عنوان میکند و میگوید:
« آزادی اینها بزرگترین مدرک است مبنی بر اینکه نظام امنیتی و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی و همینطور صدا و سیما دست در دست هم چیزی نیستند جز مضحکه عدالت»
اتفاقا آزادی این افراد با اثبات بیگناهیشان مهر تأییدی بر سلامت دستگاه قضا است؛ اشکال اصلی این مستند باید به پخش شدن اعترافات ثابت نشده این افراد از صدا و سیما باشد در حالی که مشکل از صدا و سیما نبوده است بلکه از یک تیم خاص در اداره اطلاعات بوده است که به اعتراف خود "مازیار ابراهیمی" فیلمهای اعتراف او را به نحوی که تصویری خیلی آرام و بدون استرس از وی نشان داده شود در همان اداره اطلاعات از او گرفتهاند و به صدا و سیما دادهاند و طبیعی است که صدا و سیما به فیلمی این چنین که اقرار خود افراد در حالتی بدون استرس و از سوی وزارت اطلاعات است، اعتماد کند.
اما به اعتراف خود این مستند به محض اطلاع دستگاه اطلاعات سپاه و نماینده رهبری در وزارت اطلاعات از اقدامات این تیم خاص، سریعا با تیم مذکور برخورد میشود و روند تغییر میکند و از متهمین نیز عذرخواهی میشود.
اینکه برخی افراد در سیستم خطا کنند طبیعی است، اما اینکه به محض اطلاع با آن برخورد میشود و جلو آن گرفته میشود، مهر تأییدی بر سلامت اساس سیستم است.
اینکه در جایی دیگر از مستند فرد مذکور میگوید: «قاضی به من میگفت: خدا شاهده به من کلی فشار آوردن که یه چندتا از اینها را اعدام کن برای خانواده شهدا و حفظ آبروی نظام» اما قاضی قبول نکرده است، حاکی از سلامت دستگاه است، چرا که همیشه یک عده سودجو و ظالم در هر دستگاهی بودهاند اما اینکه این افراد نمیتوانند به اهداف خود برسند و سیستم با آنها همراهی نمیکند، حاکی از سلامت اصل دستگاه قضاء است.
و اما تناقض دیگر مستند اینکه درحالی که "مازیار ابراهیمی" در حال قدم زدن در زمین چمن است، میگوید اثرات شکنجه او را آزار میدهد و حکایت آسیبهای شدیدی که نقاط مختلف بدن وی از این جراحات دیده است را میگوید یک حرف است و اینکه هیچ آثاری از جراحتها را نشان نمیدهند حرف دیگر است و انسان را به شک میاندازد، چرا که معمولا این جماعت خوب بلدند از احساسات مردم چطور استفاده کنند!
نقد یکی از مخاطبان به متن موسوم به: نقد و بررسی تناقضات و اعترافات مستند "اعترافات یک متهم به ترور دانشمندان هستهای"... ................................... نقدتان بر مستند بی بی سی را خواندم
صورت مساله به روایت بی بی سی این است که نظام جمهوری اسلامی ایران یک دستگاه رسمی تبلیغاتی دارد به نام صدا و سیما و در این دستگاه عده ای به مناسبتهای مختلف در موضوعات گوناگون حتی در حد تروریست معرفی می شوند و متحمل مجازاتهای متعدد می گردند. اما در این مورد (ترور دانشمندان هسته ای) به صورت موردی بخاطر رقابت دستگاه اطلاعاتی سپاه با وزارت اطلاعات کذب بودن این اتهامات ثابت شده است.
ادعای این رسانه این است که این رقابت در این مورد به نفع متهمان تمام شده و الا در بسیاری دیگر از موارد دیگر خصوصا آنجا که متهمان دست اطلاعات سپاه هستند اتهامات در نهایت به ضرر متهمان تمام می شود. هدف این مستند دروغ پرداز معرفی کردن رسانه رسمی جمهوری اسلامی و ظلم هایی است که در این عرصه صورت گرفته و می گیرد.
نقد شما مشکلی را از این جهت حل نمی کند ضمن اینکه اعترافات متهمان 88 هم برخلاف ادعای شما نه تنها از صدا و سیما پخش شد بلکه ادعاهای متهمان 88 علیه دیگران نیز پخش گردید. برخی از متهمان نیز بعد از آزادی ادعای شکنجه را مطرح کردند.
تنها نکته ای که در نقد شما قابل توجه است سلامت دستگاه قضا بخاطر زنده ماندن این متهمان است. درباره آن هم باید گفت که این استدلال بر اساس پیشفرض فاسد بودن سیستم قضاست. والا کسی که مجرم نیست چرا باید تا این حد پیش برود که احتمال اعدامش مطرح شود تا اعدام نشدنش دلیل بر سلامت قضا باشد.
یک لحظه خودتان را جای متهم بگذارید. بدون ارتکاب جرم و در اثر فشار و شکنجه شما را وادار به اعتراف به قتل کنند آنگاه بعد از گذشت مدتها به هر دلیلی شما را بدون اعاده حیثیت آزاد کنند و بگویند این نشان سلامت سیستم است. واقعا اعاده حیثیت را باید نظام جمهوری اسلامی انجام می داد یا بی بی سی؟!
ما به عنوان روحانیت وظیفه نظارت بر حکومت را داریم نه کوچک کردن اشتباهاتی بزرگ در این سطح را
این البته به فرضی است که توضیحات شما نهایت چیزی باشد که می توان در پاسخ به مستند بی بی سی مطرح کرد.
خوشحال می شوم نظرتان درباره نکاتی که نوشتم را بدانم.
..............................................
پاسخ بنده به نقد مذکور: سلام ممنون از نقدی که ایراد فرمودین. اینکه صورت مساله بیبیسی به شرح مذکور است صحیح ولی اینکه متن بنده نسبت به این مسالهها پاسخگو نبوده است را توضیح میدهم: 🔹در مورد اینکه عملکرد صدا و سیما در این قضیه کاملا عقلائی و صحیح بوده در نقدهای خود توضیح دادم: « اشکال اصلی این مستند باید به پخش شدن اعترافات ثابت نشده این افراد از صدا و سیما باشد در حالی که مشکل از صدا و سیما نبوده است بلکه از یک تیم خاص در اداره اطلاعات بوده است که به اعتراف خود "مازیار ابراهیمی" فیلمهای اعتراف او را به نحوی که تصویری خیلی آرام و بدون استرس از وی نشان داده شود در همان اداره اطلاعات از او گرفتهاند و به صدا و سیما دادهاند و طبیعی است که صدا و سیما به فیلمی این چنین که اقرار خود افراد در حالتی بدون استرس و از سوی وزارت اطلاعات است، اعتماد کند.»
🔹در مورد ادعای وجود رقابت بین اداره اطلاعات و اطلاعات سپاه و اینکه در این مورد، به صورت خاص این اختلاف به نفع متهمان تمام شده است، باید گفت: اینکه کسی ادعاهای مختلفی بکند یک حرف است و اینکه چه پشتوانه و مدرکی برای ادعای خود بیاورد سخن دیگر؛ حداکثر چیزی که در این مستند ثابت میشود اینکه: چند نفر به وسیله یک تیم خاص بدون ادله کافی و به نحو پرونده سازی به ترور متهم شدهاند و در خود این مستند هم توضیح داده که به محض کشف وجود این تیم انحرافی با آنها در همان اداره اطلاعات برخورد شده است و از این متهمان عذرخواهی شده که در نقدهایم نیز توضیح دادم.
🔹در مورد اعترافات ۸۸ نیز بعد از مدت کمی در حد چند روز که خبر این اعترافات در اخبار پخش شد با تذکر رهبری پخش اعترافات متوقف شد با اینکه در آن بازه از زمان، نظام از این اعترافات برای جمع کردن فتنه استفاده بسیاری میتوانست ببرد ولی جلو آن گرفته شد و این خود سند دیگری بر سلامت اصل نظام بود.
🔹اما اینکه برخی ادعای شکنجه کردند با سرچهایی که بنده داشتم و مجددا نیز انجام دادم، این متهمان بعدا سخنی از شکنجه نزده بودند حتی اگر هم کسی این ادعا را بکند، صرف ادعا ارزشی ندارد و باید حرف خود را ثابت کند کما اینکه در این مستند اگرچه این چنین ادعاهایی میشود ولی هیچ تصویری از آثار باقی مانده از شکنجه یا هیچ چیز دیگری نشان داده نمیشود! در کنارتناقضات مختلفی که اصل ادعای آن مستند داشت و در نقدهایم توضیح دادم.
🔹اینکه میفرمایید: «تنها نکتهای که در نقد شما قابل توجه است سلامت دستگاه قضا بخاطر زنده ماندن این متهمان است.» نقد بنده نکات مختلف دیگری هم داشت و نشان سلامت دستگاه تاثیر نپذیرفتن از درخواستهای سیاسی است، آزاد شدن این متهمان است. در هر نهادی در هر کشوری اینکه نهاد قضاوت آنها به گزارشات دیگرنهادهای آن کشور اعتماد کند امری طبیعی است پس اینکه کسی که مجرم نباشد اما برای دستگاه قضاء به اسناد ارائه شده به عنوان اعترافات صریح متهمان توسط اداره اطلاعات اعتماد شود، کاملا امری طبیعی است اما نکته زیبا این است که به علت شائبه تحت فشار بودن متهمان هنگام اعتراف، دادگاه به این اعترافات اتکاء نمیکند و با وجود فشار اجتماعی و سیاسی اقدام به قضاوت عجولانه نمیکند.
✅ آیتالله منتظری در خاطرات خود به عنوان شاهدی مبنی بر ارتباط دستگیری
و اعدام سید مهدی هاشمی با افشاگری مذاکرات مکفارلین به طور مثال به خبر ویژه شماره ۱۹
خبرگزاری جمهوری اسلامی (در 22 آبان 1365) استناد میکند که:
👈 «ریگان اعلام نمود که یکی از مقامات دولتی ایران که با
آمریکا خصومت داشت، خبر مذاکرات ما با افراد ایرانی را به یک مجله لبنانی درز داد.
وی افزود که ما برای عوامل مزبور تصریح نمودیم که مایل به ایجاد رابطه با کشورهای
حامی تروریسم نمیباشیم و آنها نیز به ما نشان دادند که از تروریسم حمایت نمیکنند
و حتی افرادی که در ایران در فعالیتهای تروریستی دست داشتند را دستگیر و زندانی
کردهاند. (اشاره ریگان ظاهرا به مهدی هاشمی است)
"جان پویند کستر"
مشاور امنیت ملی ریگان نیز گفت: در واقع بیش از یک سال است که تروریسم تحت حمایت
ایران متوقف شده است، وی اعلام کرد بازداشت و دستگیری سید مهدی هاشمی در ایران به
جرم چندین فقره فعالیت تروریستی حاکی از تعهد ایران به آمریکا مبنی بر متوقف ساختن
تروریسم میباشد.»[۱]
ایشان پس از اشاره به شکست و
ناامیدی آمریکا در مقابله با انقلاب به وسیله راههایی چون حمله نظامی، کودتا،گزینههایی
مثل نهضت آزادی و بنیصدر، میگویند آمریکاییها به دنبال راه نفوذ برای رهبری پس
از امام بودند فلذا پس از به شهادت رساندن گزینههای نفوذ ناپذیری چون مطهری و
بهشتی بر دو کانال مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی برای نفوذ در منتظری متمرکز شدند:
👈«آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمی داد ولی در
اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری
داده بودند.» « گزینه مورد نظر[آمریکاییها] فقط هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود.
چون آمریکا طبق معمول همواره بیش از یک گزینه و نامزد را در نظر می گیرد و مستقلاً
و بدون اطلاع دیگری روی او مطالعه می کند. همانطور که امروز هم یکی از دلایل وقوع
سفر مک فارلین به ایران و میهمان هاشمی شدن او و بعد از آن افشای آن توسط بیت
منتظری همین رقابت پنهانی بیت منتظری و حواشی هاشمی بر سر تماس و معامله و حتی
قرارداد با آمریکا و اقمار او بود، یعنی سفر مک فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا
توسط رقیب می دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به تصور آنها از طرف امام
مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی
بمانند.» [۲]
✅ از جمله شواهدی که میتوان برای ارتباط آمریکاییها با کانال مهدی
هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی آورد، درخواست منوچهر قربانیفر، به عنوان
واسطه ؛دولت میرحسین و هاشمی رئیس مجلس وقت؛ با آمریکاییها از منتظری برای حل
مشکلات پیش آمده در مذاکرات مکفارلین میباشد.
✅ منوچهر قربانیفر یکی از اعضای سابق ساواک بود که در کودتای نوژه نیز
دست داشت وی که دارای روابط دیرینهای با سرویسهای جاسوسی موساد و سیا بود. آیتالله
منتظری در مورد در خواست قربانیفر برای حل مشکل میگویند:
👈 «شخصی به اسم " منوچهر قربانی فر " اهل ایران
دلال و واسطه خرید اسلحه و آدم ثروتمندی بود، {...} این شخص با مک فارلین نماینده ریگان
آمده بود ایران،{...} مامور خرید اسلحه هم یک نفر به اسم " محسن کنگرلو
"[۳] یکی از اعضای سپاه بود،{...}
قربانی فر به ضمانت "کنگرلو" پول اجناس را داده بوده و کنگرلو در وقتی
که میبایست پول را بدهد نداده بود و کار آنان به مشاجره کشیده بود. بعد آقای
قربانی فر دوتا نامه به آقای کنگرلو مینویسد {...} به وسیله مرحوم "آقای امید
نجف آبادی"[۴] برای من فرستاد.» [۵]
✅ نکته جالب توجه اینجاست که "قربانیفر" آنچنان نفوذی در
سطوح عالی کشور دارد که از حساسترین امور کشور مطلع است و بنا به ادعای خود آیتالله
منتظری مدتی قبل از آنکه ایشان از جایگاه قائم مقامی عزل شوند از این مطلب مطلع
شده و در نامهای این مطلب را به اطلاع ایشان میرساند.[۶]
آیتالله منتظری در مورد
ارتباط "قربانیفر" و "امید نجف آبادی" از اعضای اصلی باند
مهدی هاشمی میگوید:
👈 «آقای قربانی فر با مرحوم امید نجف آبادی از پیش از انقلاب
مربوط بود، مرحوم امید میگفت من قبل از انقلاب میخواستم تحریر الوسیله و حکومت اسلامی
امام را چاپ کنم و پول نداشتم دویست هزار تومان به پول آن وقت همین آقای قربانی فر
به من داد که برای این کار خرج کردم، آقای امید هم بسا در همین ارتباط (افشای
ماجرای مکفارلین) اعدام شد.» [۷]
[۳] محسن کنگرلو مشاور امنیتی نخست وزیر میرحسین
موسوی و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بود که از ابتدا در جریان سفر مک فارلین نقش
آفرینی میکرده است.
[۴] امید نجف آبادی از نیروهای
اصلی باند مهدی هاشمی در واحد اطلاعات سپاه اصفهان بود که در ترورهای مهدی هاشمی
نقش داشت وی نماینده مجلس بود و بعد از دادگاه مهدی هاشمی دستگیر و به اعدام محکوم
شد.
[۵] خاطرات آیتالله منتظری ج
۱ صص: ۵۸۶ – ۵۸۷.
[۶] همان، صص: ۵۸۸ - ۵۸۹.
[۷] همان، صص: ۶۰۷- ۶۰۸.
🖇بحث و نظری در مورد قسمت ۱۵ام از حافظه تاریخی که به سمع و نظر دوستان میرسانم:
🔹[این مطلب] متأسفانه با واقعیت های تاریخی همخوانی نداره. خصوصاً بخشِ «ارتباط آمریکایی ها با کانال مهدی هاشمی»! ...................................
🔸 پاسخ بنده: خب بنده یک سری شواهدی مبنی بر این مطلب داشتم که ذکر کردم؛ شیوه نقدش اینکه که بفرمایین مثلا فلان جاش با فلان داده تاریخی هماهنگی نداره یا مثلا فلان ماجرا نقض اون هست. اما این مدل نقد اصلا قانع کننده نیست؟! ....................................
🔹ببینید مثلاً یکی از مدعاهایی که اصلاً درست نیست، "ارتباط آمریکاییها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی" هست. هیچ دلیلی برای این مسئله وجود نداره، و چیزی که شما به عنوان «شواهد» ارائه کردید هم دلالتی بر ارتباط طرف آمریکایی با دار و دسته مهدی هاشمی نداره. قربانی فر سر اختلاف قیمت موشکها از ایران طلبکار بود و با طرف ایرانی سر همین مسئله به مشکل برخورده بودن. قربانی فر برای گرفتن طلبش چارهای جز نامه نوشتن فرستادن به آ.منتظری نمیبینه و مهدی هاشمی هم ظاهراً از همین طریق متوجه ماجرا میشه و داستان رو لو میده. پس اصلاً چیزی به عنوان ارتباط آمریکاییها با مهدی هاشمی در کار نبوده. اصلاً مهدی هاشمی ماجرا رو لو داد چون کلاً با چنین چیزی مخالف بود. توی همون سفر معروف مک فارلین هم مهدی هاشمی و چند نفر دیگه تلاش کرده بودن مک فارلین رو گروگان بگیرن که الحمدلله نشد! حالا به نظر شما مهدی هاشمی اگه با آمریکایی ها مرتبط بوده، (فارغ از این که چه دلیلی برش هست)، چرا باید کل ماجرا رو ببره روی هوا؟ چون با کاری که مهدی هاشمی کرد هم طرف ایرانی دچار مشکل شد و هم طرف آمریکایی آچمز شد. ...................................
🔹 در مورد ارتباط دستگیری و اعدام مهدی هاشمی، فقط «زمان»ش بود که با لودادن مک فارلین ارتباط پیدا میکرد و الا پیگیری پرونده مهدی هاشمی یکی دو سال قبل تر شروع شده بود و اصلاً ربطی هم به این ماجرا نداشت. کلا توی داستان مک فارلین، توی طرف ایرانی پیچیدگی خیلی خاصی و انگیزه های عجیب غریبی وجود نداشته. پیچیدگی اصلی ماجرا مربوط به طرف آمریکاییها و واسطهها و ارتباط اینها با اسرائیل میشه. ............................ 🔸 پاسخ بنده: در مورد دستگیری مهدی هاشمی نمیشود به نحو قطع گفت که مرتبط با ماجرای مکفارلین است اما نکاتی هست که نباید از آن غفلت نمود: در شرح جرایم مهدی هاشمی به افشاگری او به عنوان یکی از جرایم اشاره شده است. منتظری شواهدی در خاطرات خود از مقامات آمریکایی ذکر میکند که در پست آخر آن را ذکر کردم که حاکی از تقاضای جدی مقامات آمریکایی از مسئولین مرتبط با خود در ایران، برای مجازات عوامل افشای این پرونده است. از نظر زمانی ماجرای افشاگری مهدی هاشمی با دستگیری او بسیار نزدیک است یعنی با اینکه پرونده مهدی هاشمی از مدتها مطرح بود و حتی امام خمینی او را قاتل میدانستند اما همیشه پرونده او به علت حمایتهای منتظری به نتیجه نمیرسید و او آزادانه مشغول فعالیت بود تا اینکه بلافاصله کمتر از یک ماه از این افشاگری وی به اتهام اصلی مخفی کردن سلاح دستگیر میشود درحالی که داشتن اسلحه برای کسی چون او با مسئولیت گروه نهضتها در آن زمان چیز خیلی عجیبی هم نیست! اما در مورد پیچیدگیهای طرف آمریکایی که به بحثما نیز مرتبط میشود آقای سید محمد خامنهای شواهدی میآورند مثل آمدن شخص دوم آمریکا به ایران برای فروش مقداری سلاح عجیب است یا اینکه ایشان میگویند: «اصل منظور از سفر (که نوعی توافق سیاسی برای رهبری پس از امام بود) به سرعت خودش موضوع کونتراها را مطرح کرد تا مهره های آینده سوخته نشوند و فقط موضوع یک تخلف از ناحیه کاخ سفید در برابر کنگره باشد و با مختصر مجازات سیاسی فراموش شود. و به همین دلیل بود که مک فارلین در برابر محاکمه در استیضاح خود در کنگره از ارائه مدارک مذاکره خودداری کرد و گویا به دروغ مدعی شده بود که مدارک از بین برده شده، و حتی تظاهر به خودکشی کرد. امّا اصل قضیه دلالی سیاسی و مهره سازی برای آینده جمهوری اسلامی ایران تمام نشد و شکل عوض کرد. از جمله اطرافیان هاشمی او را به سمت ریاست جمهوری سوق دادند تا یک پله به رهبر شدن نزدیکتر شود.» باید قبول کرد که از کنار این شواهد و مدعیها به راحتی نمیتوان گذشت.
✅ پیشنهاد میکنم سری به رسانههای بخشی از دوستان عدالتخواه
بزنید، به اسم عدالتخواهی روزانه صدها پیام از هرآنچه فساد و ظلم و نقاط منفی در
این کشور است را انعکاس میدهند.
✅ روحیه برخی از این دوستان به زنانی مانده که هر روز
صفحه حوادث را میخوانند و مالیخولیای فساد و ظلم گرفتهاند.
✅ صدا و سیما امسال در اقدامی شایسته در جهت چهرهسازی
مثبت و در مقابل سلبرتی سازیهای مجازی و پفکی،
۱۱ نامزد برگزیده چهره سال ۹۷ را
معرفی کرد؛
چهرههایی که به تک تک آنها باید مفصلا پرداخت تا ارزشهای حقیقی
تعظیم شود.
✅ پیشنهاد میکنم دوستان عزیزم قبل از اینکه سریع برچسپ
"محافظهکار" و یا "اهل تزویر" را به نویسنده این متن بزنند،
تأملی نمایند که کدام یک از اسامی زیر و صدها همچون آنان، که گمنام هستند را میشناسند
و چقدر به آنها پرداختهاند؟👇
🔹 لعبت گرانپایه: معروف به «جراح نیازمندان» که 54هزار ویزیت
و 1500 جراحی رایگان انجام داده
🔹 محمدرضا عموزاده: قاضی اهل گلستان که بهجای صدور حکم
زندان احکام فرهنگی صادر میکند
🔹اسماعیل آذرینژاد: روحانی قصهگو و فعال در حوزه کودکان
مناطق محروم در کهگیلویه و بویراحمد،
🔹عصمت احمدیان: مادر شهید کارآفرین برای زنان اهوازی
🔹یوسف اصلانی: فعال حوزه توانبخشی و کارآفرینی برای
معلولان
🔹 طناز بحری: پزشکی که با مهاجرت معکوس از هلند به ایران
برگشته است
🔹 نورالدین توسلی: چوپان اهل ایلام که حین مراقبت از
گوسفندان اقدام به کاشت درخت میکند
🔹 زیبا عزیزی: چهارمین زن موفق روستایی جهان در سال 2018
اهل قصرقند سیستان و بلوچستان
🔹 حاجکاظم کبیر صابر: چایفروش باانصاف تبریزی که حتی
وزن پاکت کاغذی را از وزن چای کم میکند و میفروشد
🔹 نرگس کلباسی: زن جوانی که زندگی خود را وقف کمک به
زلزلهزدگان کرمانشاه کرده است
🔹 مجتبی محمدی: سرباز خوزستانی که در حادثه تروریستی
اهواز جان چند نفر را نجات داد.
..............................................
پینوشت:
🔹یک نقطهی دیگر از عرصههای درگیری، فهم درست واقعیّتهای
ایران و جهان است. اینکه شما فهم درستی از واقعیّتهای کشورتان داشته باشید، به
ضرر آنها است؛ با این مخالفند، با این مبارزه میکنند؛ با چه ابزاری؟ با ابزار بسیار
خطرناک رسانه، بخصوص رسانههایی که امروز نوپدید است. با تصویرسازی غلط سعی میکنند
افکار ملّت ایران را منحرف کنند؛ هم تصویر غلط دربارهی ایران، هم تصویر غلط
دربارهی خودشان، هم تصویر غلط دربارهی اوضاع منطقه شما و همهی جوانهای کشور
باید جایگاه امروز کشور و ملّتتان را بدانید؛ این شرطِ اوّلِ اثرگذاری شما است. [۱]
🔹این همه مراکز فساد که از بین رفته است، این همه خدمتى
که به این ملت شده است، این همه خدمت که به اسلام شده است، اینها را چشم مىپوشند
از آن، یا اگر بخواهند بر خلافش مىگویند؛ و اگر یک کارهایى به واسطه دیگران شده
است، به واسطه اشخاص فاسد شده است، این را به حساب اسلام مىآورند و به حساب
جمهورى اسلامى؛ یک قدر تأمل کنند. توجه کنند که شما مکلفید که از این جمهورى
اسلامى دفاع کنید. اگر دفاع نکنید، این جمهورى اسلامى با تبلیغات خارج دامنهدار و
تبلیغات داخل دامنهدار [صدمه خواهد دید]. باز شما هم که خودتان را از این ملت مىدانید،
مسلمان هستید، متعهد هستید، لکن عقدههایى تو کار است، توجه به این عقدهها نکنید.
شما که از اسلام بدى ندیدید، مىخواهید که اسلام در ایران تحقق پیدا بکند، کمک
کنید به تحقق اسلام در ایران؛ نه کمک کنید بر جلوه دادن کوچکها و فسادهاى کوچک به
طور بزرگ، و جمهورى اسلامى را در نظر دنیا معکوس نشان بدهید.[۲]
..........................
ارجاعات:👇
[۱] بیانات امام خامنهای در 12 مهر 97 در
ورزشگاه آزادی
این مجموعه مستند به معرفی کشورهای شرکت کننده در جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه میپردازد و این قسمت آن مربوط به معرفی کشور انگلستان میباشد.
این قست از مستند که ۲۵ دقیقه طول میکشد ابتدا از دیوید بکهام و تیم قدیمی انگلیس شروع میشود و در نهایت نیز با توصیف تیم فوتبال انگلستان در این دوره به اتمام میرسد.
اما در این بین موضوعات بسیار مهمی از انگلستان مورد توجه قرار میگیرد.
در این کشور بیش از ۹ میلیون نفر با مشکل تنهایی مواجه هستند و افراد زیادی حتی در طول یک ماه نیز کسی را پیدا نمیکنند که با او صحبت کنند و این مسأله منجر به تشکیل وزارت تنهایی در این کشور شده است.
اینکه مالکیت تمام زمینها در انگلستان متعلق به ملکه است.
صنعت نساجی در انگلستان و قوانین حمایتی از این صنعت و اقدامات انگلستان در نابودی صنعت نساجی هند برای حذف رقبای تجاری خود و در نهایت به استعمار کشاندن هند و رشد یافتن انگلستان بر اساس ارتزاق از هند.
مبارزات گاندی و نپوشیدن لباس برای ضربه زدن به صنعت نساجی انگلستان و خلاصه به استعمار درآوردن بیش از یک چهارم دنیا توسط انگلیسیها.
شورش سراسری مردم انگلستان در سال ۲۰۱۱ برای مبارزه با سیاستهای نئولیبرالی در این کشور و مردن بیش از ۴۰ هزار نفر از بیماران انگلیسی به علت تشنگی در بیمارستان با دسیسه شرکتهای بیمهای.
چرایی عدم تمایل مردم انگلیس به باقی ماندن در اتحادیه اروپا و خلاصه معرفی «jeremy corban» خبرنگار PRESS TV و رئیس حزب کارگر به عنوان شخصیتی ضد آمریکایی و صهیونیستی که از گزینههای قدرت سیاسی آینده این کشور میباشد.
لینک دانلود مستند: دریافت مدت زمان: 25 دقیقه 34 ثانیه
✅مستند آشنای دور، حکایت یک آشناست که اگرچه تا به حال به ایران سفر نکرده و دو ایرانی را بیشتر ندیده، اگرچه فارسی بلد نیست اما انقلاب اسلامی را از عمق وجود از نزدیک احساس و درک کرده.
✅مستند آشنای دور حکایت یکی از ذخیرههای خداوند است که هیچکدام از سازمانها و مؤسسات عریض و طویل ما نه توانستهاند و نه خواهند توانست چنین ظرفیتهایی را پدید آورند.
حکایت یکی از برگبرندههای خدا که هنوز رو نکرده است و معلوم نیست چند هزار از امثال او در سراسر کره خاکی پراکندهاند.
✅فرصتی دست داد تا مستند زمستان یورت را ببینم، مستندی از دادخواهی کارگران معدن یورت گلستان که اتفاقا در ایام انتخابات هم خبرساز شد. ماجرای کارگرانی که خیلیها فکر میکردند پول گرفتهاند تا جلو روحانی ادای مظلومیت درآورند و فریادخواهی آنان را باور نداشتند.
✅متاسفانه توده عظیمی از ما حزبالهیها، سیاست زده شدهایم، اگر سراغ داد مظلوم هم میرویم صرفا در پازل بازیهای سیاسی و تقابل با جناح رقیب است. معدن یورت و مظلومیت کارگران آنجا از قبل از انتخابات وجود داشت و همچنان هم وجود دارد و اگر حادثه کشته شدن ۳۵ تن از کارگران مظلوم آنجا آن هم در ایام انتخابات نبود، شاید هیچ وقت صدای آن کارگران مظلوم به گوش هیچ کداممان نمیرسید.
✅البته مقصر هم مردم حزبالهی نیستند، بلکه خواص حزبالله مقصر اصلی هستند، این مردم که اگر گفتند چهارشنبه برای حجاب به خیابان بیایند و پنجشنبه برای عدم حضور زنان در ورزشگاه و جمعه هم برای اعتراض به فلان صحبت فلان شخصیت سیاسی و خلاصه این بحثهای حاشیهای که تمامی هم ندارد، همیشه گفتند چشم.
👈سوال من از خواص حزبالله خصوصا روحانیت که بنده هم جزو آنها هستم و بالاخص از ائمه جمعه است که شما در مطالبه حقوق اساسی مردم چه کردید؟
👈مگر نه این است که بر اساس آیه 18 سوره مبارکه آل عمران «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ» شهادت به توحیدی که همراه با قیام به قسط نباشد شهادتی دروغ است.
👈مگر نه این است که امیرالمؤمنین میفرمایند در چندین موطن پیامبر این سخن را تکرار کردند که: « لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع» «امتى به پاکى و قداست نرسد مگر اینکه حق ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانى کلام بگیرد».