شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۶ مطلب در آذر ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

مدرسه فقه و اصول امام کاظم علیه السلام حوزه علمیه قم سال 1400

جلسه اول 25 شهریور 1400

 


دریافت

فرازهای این جلسه:

(وَ کَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدُّعَاءِ بَدَأَ بِالتَّحْمِیدِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الثَّنَاءِ عَلَیْهِ،)

فَقَالَ: (1) الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ کَانَ قَبْلَهُ، وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ یَکُونُ بَعْدَهُ

حمد مخصوص خداوند است، خدایی که اولی قبل از او نیست و آخری بعد از او نیست.

(2) الَّذِی قَصُرَتْ عَنْ رُؤْیَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِینَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِینَ.

خداوندی که دیدگان نظاره کنندگان از روئیتش قاصر است و اوهام وصف کنندگان از توصیفش عاجز است.

(3) ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِیَّتِهِ اخْتِرَاعاً.

آغاز کرد با قدرتش در ایجاد مخلوقات بدون الگوی پیشینی و به مقتضای مشیت خودش به آنها وجود بخشید.

(4) ثُمَّ سَلَکَ بِهِمْ طَرِیقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِی سَبِیلِ مَحَبَّتِهِ،

سپس آنها را به طریقی که خود اراده کرده بود قرار داد و در مسیر محبت خودش رهسپار کرد.

جلسه دوم  1 مهر 1400

 


دریافت

 لَا یَمْلِکُونَ تَأْخِیراً عَمَّا قَدَّمَهُمْ إِلَیْهِ، وَ لَا یَسْتَطِیعُونَ تَقَدُّماً إِلَى مَا أَخَّرَهُمْ عَنْهُ.

نه می توانند از آنچه او برای آنها مقدم نموده تاخیر بیافتند و نه می توانند از انچه بر آنها تاخیر انداخته مقدم شوند.

جلسه سوم 22 مهر 1400

 


دریافت

(5) وَ جَعَلَ لِکُلِّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لَا یَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا یَزِیدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ.

از رزقى که عطا فرموده هر جاندارى را روزى معلومى قرار داده است بهر کس از آنان فراخى و فراوانى داده کاهنده‏اى نمیکاهد، و هر که را کاسته افزاینده‏اى نمیافزاید.

(6) ثُمَّ ضَرَبَ لَهُ فِی الْحَیَاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً، یَتَخَطَّى إِلَیْهِ بِأَیَّامِ عُمُرِهِ، وَ یَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ، حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَیْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‏.

پس از آن براى او (هر یک از ایشان) در زندگى مدّتى معلوم تعیین و پایانى معیّن قرار داده که با روزهاى زندگیش بسوى آن پایان گام بر میدارد، و با سالهاى روزگارش بآن نزدیک میشود تا چون بپایانش نزدیک شود، و حساب عمر و زندگیش را تمام بستاند، او را بآنچه خوانده از پاداش سرشار (بهشت) یا کیفر ترسناک خود (دوزخ) فرا گیرد تا کسانى را که با کردارشان بد کرده و آنان را که با رفتار شایسته نیکوئى نموده‏اند جزاء دهد

(7) عَدْلًا مِنْهُ، تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، وَ تَظاهَرَتْ آلَاؤُهُ، لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ‏.

و این جزا (کیفر و پاداش) با عدالت و درستى از او است (از هر عیب و نقصى) منزّه و پاک است نامهاى او، و نعمتها و بخششهایش (براى همه) پى در پى است بکسى ظلم و ستم روا ندارد، بلکه هر چه کند طبق حکمت و مصلحت است، از این رو چنانکه در قرآن کریم س 21 ى 23 است: لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ‏ یعنى از او نپرسند آنچه را که بجا میآورد و از (گفتار و کردار) دیگران باز پرسند.

(8) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یَشْکُرُوهُ.

و سپاس خداى را که اگر بندگانش را از شناختن سپاسگزارى خود بر نعمتهاى پى در پى که بایشان داده و بخششهاى پیوسته که براى آنها تمام گردانیده باز میداشت (امر نفرموده بود که شکر نعمتهایش بجا آورند) هر آینه نعمت‏هایش را صرف نموده او را سپاس نمیگزاردند، و در روزى که عطا فرموده فراخى مییافتند و شکرش بجا نمیآوردند

(9) وَ لَوْ کَانُوا کَذَلِکَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَى حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ فَکَانُوا کَمَا وَصَفَ فِی مُحْکَمِ کِتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا.»

 

و اگر چنین میبودند (شکر نمیکردند) از حدود انسانیّت بمرز بهیمیّت (چارپایان، که مرتبه بى خردى است) روى میآوردند و چنان بودند که در کتاب محکم و استوار خود وصف فرموده: انْ هُمْ الاَّ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ اضَلُّ سَبیلاً، یعنى) ایشان (ناسپاسان) جز مانند چارپایان نیستند بلکه گمراهترند.

جلسه چهارم 29 فروردین 1400

 


دریافت

(10) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُکْرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیَّتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَیْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّکِّ فِی أَمْرِهِ.

و سپاس خداى را که خویشتن را (وجود، علم، قدرت و حکمتش را) بما شناساند و شکر و سپاس (از نعمتهاى) خود را بما الهام نمود و درهاى علم بربوبیّت و پروردگاریش را بر ما گشود و بر اخلاص (بى ریاء و خودنمائى) در توحید و یگانگیش راهنمائیمان فرمود، و از عدول و کجروى و شکّ و دو دلى در امر خود دورمان ساخت.

جلسه پنجم 6 آبان 1400

 


دریافت

(11) حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَى رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ.

چنان سپاسى که با آن زندگى کنیم بین کسانى از خلقش که او را سپاسگزارند، و با آن پیش افتیم بر هر که برضا و خوشنودى (پاداش) او و عفو و گذشتش پیش‏ افتاده

(12) حَمْداً یُضِی‏ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ یُسَهِّلُ عَلَیْنَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، یَوْمَ‏ تُجْزى‏ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ‏ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ‏، یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ‏.

سپاسیکه تاریکیهاى برزخ (قبر) را بر ما روشن سازد و راه رستخیز را براى ما آسان نماید، و منازل و جاهاى ما را در جایگاه گواهان آبرومند گرداند، روزیکه (در قرآن کریم «س 45 ى 22» است: وَ لِتُجْزى‏ کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ‏ یعنى) هر کسى بسزاى آنچه کرده میرسد و بایشان ستم نمیشود. روزى که دوستى از دوستى چیزى (عذاب و کیفرى) را دفع نکند و ایشان کمک نمیشوند (توانائى ندارند که یکدیگر را کمک نمایند)

(13) حَمْداً یَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّیِّینَ فِی کِتَابٍ مَرْقُومٍ‏ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ‏.

سپاسى که از ما باعلى علّییّن بالا رود، در نامه نوشته شده‏اى که مقرّبین آن را مشاهده نموده نگهدارى مینمایند.

 (14) حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیُونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیَضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ.

و چهره‏هاى ما بآن سفید گردد آن هنگام که روها (یا پوست اندام) سیاه شود.

(15) حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَى کَرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ.

سپاسى که بآن از آتش دردناک خدا رسته بجوار رحمتش رهسپار شویم

(16) حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکَتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کَرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ.

سپاسى که بآن شانه بشانه مقرّبین از فرشتگان رویم، و بآن، در سراى جاودانى و جایگاه پر برکت همیشگى (بهشت) با پیغمبران فرستاده‏اش گرد آئیم.

جلسه ششم 13 آبان 1400

 


دریافت

(17) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَى عَلَیْنَا طَیِّبَاتِ الرِّزْقِ.

و سپاس خداى را که نیکوئیهاى آفرینش را براى ما برگزید و روزیهاى پاکیزه (حلال و روا) را براى ما روان (فراوان) گردانید.

(18) وَ جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکَةِ عَلَى جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکُلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلَى طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ.

و با تسلّط و توانائى ما را بر همه آفریدگان برترى داد، و از این رو بقدرت و توانائى او همه مخلوقاتش فرمانبر ما بوده و به نیرو و زورش باطاعت ما در میآیند.

(19) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَیْهِ، فَکَیْفَ نُطِیقُ حَمْدَهُ أَمْ مَتَى نُؤَدِّی شُکْرَهُ! لَا، مَتَى.

و سپاس خداى را که در نیازمندى را جز بسوى خود بروى ما بست. پس (با این همه نیازمندیها) چگونه سپاس او را توانائى داریم؟ یا کى میتوانیم حمدش را بجا آوریم؟ نمیتوانیم، کى توانیم؟

جلسه هفتم 20 آبان 1400

ضبط نشده است.

جلسه هشتم 29 آبان 1400

 


دریافت

(20) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَکَّبَ فِینَا آلَاتِ الْبَسْطِ، وَ جَعَلَ لَنَا أَدَوَاتِ الْقَبْضِ، وَ مَتَّعَنَا بِأَرْوَاحِ الْحَیَاةِ، وَ أَثْبَتَ فِینَا جَوَارِحَ الْأَعْمَالِ، وَ غَذَّانَا بِطَیِّبَاتِ الرِّزْقِ، وَ أَغْنَانَا بِفَضْلِهِ، وَ أَقْنَانَا بِمَنِّهِ.

و سپاس خداى را که ابزار بسط و گشاد را در (بدن) ما بهم پیوسته، و افزارهاى قبض و درهم کشیدن را در (کالبد) ما قرار داد و ما را از روانهاى زندگى بهره‏مند نمود و اندام کردارها را در ما استوار گردانید، و ما را با روزیهاى پاکیزه (انواع غذاهاى حیوانى و نباتى) پرورش داد، و ببخشش خود توانگرمان ساخت، و بنعمت خویش سرمایه (زندگانى) بما بخشید.

جلسه نهم 4 و دهم 11 آذر 1400

 


دریافت

 


دریافت

(21) ثُمَّ أَمَرَنَا لِیَخْتَبِرَ طَاعَتَنَا، وَ نَهَانَا لِیَبْتَلِیَ شُکْرَنَا، فَخَالَفْنَا عَنْ طَرِیقِ أَمْرِهِ، وَ رَکِبْنَا مُتُونَ زَجْرِهِ، فَلَمْ یَبْتَدِرْنَا بِعُقُوبَتِهِ، وَ لَمْ یُعَاجِلْنَا بِنِقْمَتِهِ، بَلْ تَأَنَّانَا بِرَحْمَتِهِ تَکَرُّماً، وَ انْتَظَرَ مُرَاجَعَتَنَا بِرَأْفَتِهِ حِلْماً.

پس از آن ما را (برفتار طبق احکام خود) فرمان داده تا طاعت و پیرویمان را بیازماید و نهى نموده تا شکر و سپاسگزاریمان را آزمایش نماید پس از راه فرمانش پا بیرون نهادیم (خلاف امرش رفتار کردیم) و بر پشتهاى (مرکبهاى) نهیش سوار شدیم پس (با این رفتارمان) بکیفر ما شتاب نکرد و در انتقام ما تعجیل ننمود بلکه بر اثر رحمتش از روى کرم و بزرگوارى با ما همراهى نمود، و بسبب مهربانیش از روى حلم و بردبارى باز گشت ما را (براه راست) انتظار کشید.

جلسه یازدهم 18 آذر 1400

 


دریافت

(22) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِی لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَیْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَیْنَا

و سپاس خداى را که ما را به (حقیقت) توبه و بازگشت (از گناه) راهنمائى نمود، توبه‏اى که آن را نیافته‏ایم جز بفضل و احسان او، پس اگر از فضل و بخشش او جز همان (نعمت) توبه را بشمار نیاوریم نعمت او در حقّ ما نیکو و احسانش در باره ما بزرگ و فضلش بر ما عظیم میباشد

(23) فَمَا هَکَذَا کَانَتْ سُنَّتُهُ فِی التَّوْبَةِ لِمَنْ کَانَ قَبْلَنَا، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ، وَ لَمْ یُکَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً، وَ لَمْ یُجَشِّمْنَا إِلَّا یُسْراً، وَ لَمْ یَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً.

و روش او در توبه براى پیشینیان (بنى اسرائیل) چنین نبوده و آنچه بآن توانائى نداریم از ما برداشته، و بما جز بآنچه طاقت داریم تکلیف نفرموده، و جز کار آسان از ما نخواسته و براى هیچیک از ما برهان و بهانه‏اى جا نگذاشته.

(24) فَالْهَالِکُ مِنَّا مَنْ هَلَکَ عَلَیْهِ، وَ السَّعِیدُ مِنَّا مَنْ رَغِبَ إِلَیْهِ

پس بد بخت (زیانکار و شایسته عذاب) از ما کسى است که او را نافرمانى نماید، و نیکبخت از ما کسى است که باو رو آورد (طبق اوامر و نواهیش رفتار نماید)

جلسه دوازدهم 25 آذر 1400

 


دریافت

(25) وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ بِکُلِّ مَا حَمِدَهُ بِهِ أَدْنَى مَلَائِکَتِهِ إِلَیْهِ وَ أَکْرَمُ خَلِیقَتِهِ عَلَیْهِ وَ أَرْضَى حَامِدِیهِ لَدَیْهِ

و سپاس خداى را بهر چه که او را نزدیکترین فرشتگانش و گرامى‏ترین آفریدگانش و پسندیده‏ترین ستایش کنندگانش ستوده‏اند.

(26) حَمْداً یَفْضُلُ سَائِرَ الْحَمْدِ کَفَضْلِ رَبِّنَا عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ.

سپاسى که بر سپاسهاى دیگر برترى داشته باشد مانند برترى پروردگار ما بر همه آفریدگانش

(27) ثُمَّ لَهُ الْحَمْدُ مَکَانَ کُلِّ نِعْمَةٍ لَهُ عَلَیْنَا وَ عَلَى جَمِیعِ عِبَادِهِ الْمَاضِینَ وَ الْبَاقِینَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ مِنْ جَمِیعِ الْأَشْیَاءِ، وَ مَکَانَ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهَا عَدَدُهَا أَضْعَافاً مُضَاعَفَةً أَبَداً سَرْمَداً إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

پس او را است سپاس بجاى هر نعمتى که بر ما و بر همه بندگان گذشته و مانده‏اش دارد بشماره همه چیزها (از کلّى و جزئى) که علم او بآنها احاطه دارد و همه را فرا گرفته، و بجاى هر یک از نعمتها بشماره چندین برابر همیشه و جاوید تا روز قیامت

(28) حَمْداً لَا مُنْتَهَى لِحَدِّهِ، وَ لَا حِسَابَ لِعَدَدِهِ، وَ لَا مَبْلَغَ لِغَایَتِهِ، وَ لَا انْقِطَاعَ لِأَمَدِهِ

سپاسى که حدّ آن را انتهاء و عدد آن را شمارش و بپایان آن دسترس و مدّت آن بریدنى نیست (سپاس ابدى و همیشگى)

(29) حَمْداً یَکُونُ وُصْلَةً إِلَى طَاعَتِهِ وَ عَفْوِهِ، وَ سَبَباً إِلَى رِضْوَانِهِ، وَ ذَرِیعَةً إِلَى مَغْفِرَتِهِ، وَ طَرِیقاً إِلَى جَنَّتِهِ، وَ خَفِیراً مِنْ نَقِمَتِهِ، وَ أَمْناً مِنْ غَضَبِهِ، وَ ظَهِیراً عَلَى طَاعَتِهِ، وَ حَاجِزاً عَنْ مَعْصِیَتِهِ، وَ عَوْناً عَلَى تَأْدِیَةِ حَقِّهِ وَ وَظَائِفِهِ.

سپاسى که موجب رسیدن بفرمانبرى، و گذشت او، و سبب خشنودى، و وسیله آمرزش، و راه ببهشت، و پناه از عذاب، و آسودگى از خشم، و پشتیبان طاعت، و جلوگیر از معصیت، و مدد بر انجام حق (اوامر) او و شرائط آن باشد

(30) حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیَائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیُوفِ أَعْدَائِهِ، إِنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیدٌ

سپاسى که بوسیله آن در بین نیکبختان دوستان او کامروا گردیم و بسبب آن در رشته کشتگان بشمشیرهاى دشمنانش در آئیم، که خدا یارى دهنده (مؤمنین) و (در خوشى و سختى) ستوده شده است.

در ترجمه از ترجمه و شرح فیض الإسلام استفاده شده است.

........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اخیرا پس از انتشار نمودارهای تعداد مرگ میر افرادی که دو دز واکسن زده‌اند و افرادی که یک دوز و افرادی که اصلا واکسن نزده‌اند که حاکی از تاثیر زیاد زدن واکسن در جلوگیری از مرگ و میر است.

دوستان مخالف واکسن یک جادوگری کرده و نمودارهایی ارائه کرده‌اند که نشان می‌دهد در دو رده سنی، تاثیر واکسن زدن بر کاهش مرگ و میر چندان هم زیاد نیست و در یک رده سنی کاملا برعکس است و مرگ و میر واکسن نزده‌ها کم‌تر است!😳👇

فرض کنید ما در یک سال اخیر ۱۰۰۰ مبتلی به کرونا داشته‌ایم و ۳۰ نفر آنها منجر به مرگ شده است.

از ۳۰ نفر ۱۴ نفر واکسن نزده بوده‌اند، ۱۲ نفر واکسن زده‌اند ولی فقط یک دوز، ۴ نفر هم هر دو دز واکسن را زده‌اند.

 

موافقان واکسن می‌گویند این آمارها حاکی از تاثیر واکسیناسیون در کاهش مرگ و میر است چون هرچه واکسیناسیون جدی‌تر گرفته شده از آمار مرگ بیماران کاسته شده است.

 

مخالفان واکسن می‌گویند این اعتراف بزرگ است! که واکسیناسیون هیچ تاثیر خاصی در پیشگیری از مرگ ندارد بلکه آمار واکسن نزده‌ها بیشتر است، چون از ۳۰ نفر منجر به مرگ بیش از ۵۰ درصد (۱۶ نفر از ۳۰ نفر) آنها واکسن زده بودند و این نشان می‌دهد تاثیر واکسن زدن در مرگ برعکس است!

 

برای اینکه این جادوگری مخالفان واکسن در ارائه آمار را متوجه شوید مثال را کمی عوض می‌کنم:

فرض کنید ما ۱۰۰۰ تصادف در یک سال داریم. از این تصادفات ۳۰ مورد آن منجر به فوت بوده است.

از این ۳۰ مورد ۱۴ نفر کمربند نبسته بوده‌اند، ۱۲ نفر کمربند غیر استاندارد بسته بودند و ۴ نفر هم کمربند استاندارد بسته‌اند.

طرفداران بستن کمربند می‌گویند شما اگر کمربند استاندارد ببندید همانطور که این آمار نشان می‌دهد فقط ۴ هزارم درصد احتمال دارد در تصادف به مرگ منتهی شوی و اگر کمربند نبدید این آمار ۳.۵ برابر می‌شود و اگر کمربند غیر استاندارد ببندید ۳ برابر می‌شود.

یعنی بستن کمربند غیر استنادارد چندان هم فایده‌ای ندارد ولی به هرحال از نبستن کمربند هم بهتر است.

 

حالا مخالفان بستن کمربند ایمنی می‌گویند آمار نشان می‌دهد که از ۳۰ نفر تصادف منجر به مرگ، ۱۶ نفر آنها کمربند بسته بوده‌اند و ۱۴ نفر کمربند نبسته بودند، پس وقتی شما کمربند ببندید احتمال مرگ شما بیشتر است!

 

مخالفان واکسن:

🔻اول اینکه به این توجه ندارند که قبل از مرسوم شدن بستن کمربند(زدن واکسن) روزانه نزدیک به پنج برابر تصادفات منجر به مرگ می‌شد! و حالا که بستن کمربند یک عادت شده است آمار تصادفات منجر به مرگ کاهش پیدا کرده است و این خودش گویاترین آمار بر پیشگیری کمربند از مرگ و میر است.

از روز اول هم کسی نگفت که هرکس کمربند بست دیگر به هیچ وجه تصادف او منجر به مرگ نمی‌شود، بلکه ادعا این بود که بستن کمربند موجب کاهش تصادفات منجر به مرگ می‌شود. یعنی جامعه مبدا ما برای مقایسه تاثیر گذاری بستن کمربند، کل تصادفات منجر به مرگ قبل از مرسوم شدن بستن کمربند و بعد از مرسوم شدن آن است.

 

🔻دوم اینکه آن چیزی که باید در مقایسه ملاک اصلی باشد کمربند استاندارد است نه غیر استنادارد اگرچه نوع غیراستاندارد آن هم تاثیرش در کاهش مرگ میر مثبت بوده است.

در بحث واکسن هم دو دز واکسن معیار است نه یک دوز واکسن اگرچه تاثیر مثبت یک دوز واکسن هم مشخص است.

 

🔻 سوم اینکه جامعه معیار قبل از واکسینانسیون عمومی مثلا ۸۰ درصد واکسن نزده و ۲۰ درصد واکسن زده بود با روزی ۶۰۰ نفر تلفات منجر به مرگ و شمار زیاد وضعیت وخیم به نحوی که بیمارستان‌ها جایی برای پذیرش بیمار جدید نداشت.

جامعه معیار بعد از واکسیناسیون عمومی مثلا ۸۰ درصد واکسن زده و ۲۰ درصد واکسن نزده است با روزی ۱۰۰ نفر تلفات منجر به مرگ و بیمارستان‌هایی که افراد وضعیت وخیم آن هم به همین‌ترتیب کاهش پیدا کرده است.

وقتی امروز اکثر جامعه شما واکسن زده هستند و اقلیتی واکسن نزده هستند در تعداد مرگ میر هم تعداد واکسن زده‌ها بیشتر خودش را نشان می‌دهد. همانطور که وقتی اکثر مردم کمربند ببندند تعداد تصادفات منجر به مرگ همراه با بستن کمربند هم افزایش می‌یابد.

مثلا اگر آمار ۷۰ درصد کشته‌ها از واکسن زده‌ها بود و ۳۰ درصد واکسن نزده ولی جامعه شما ۹۰ درصد واکسن زده بود و ۱۰ درصد نزده، باز هم حاکی از تاثیر مثبت واکسن در کاهش مرگ و میر بود.
........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

عبرت‌ها و خاطرات بسیار جالبی در ماجرای کودتای نقاب وجود دارد، شاید مهم‌ترین آنها این عبرت‌ است که این انقلاب را کس دیگری نگه می‌دارد و ماها فکر می‌کنیم که پاسدار انقلابیم.

🎙سردار «طایفه نوروز» فرمانده سپاه وقت همدان که تقریبا مهم‌ترین فرمانده حاضر در صحنه عملیات ضد کودتا است، در خاطرات شب مقابله با کودتای نوژه نقل می‌کند:

 

🔻«یکی از واحدهای گشت ما متوجه یک ون شد. بر پایه‌ی اطلاعات برادرانی که از تهران آمده بودند و به ما دادند، کودتاچیان، کفش‌های ورزشی نو به پا داشتند و دارای تعدادی ون‌های نو صفر کیلومتر که به وسیله یک کامیون حمل می‌شدند.

یکی از گشت‌های ما که سرگروه آن شهید مجیدی بود، متوجه می‌شود و اینها را نگه می‌دارد و دستگیر می‌کند. کسی که فرماندهی این عملیات را برعهده داشت، داخل همان ماشین بود؛ ... ماجرا به این شکل بوده که وقتی از ماشین پیاده شان می‌کنند، این شخص موفق می‌شود تیم ما را خلع سلاح کند و سه بار اسلحه‌ای را که از دست بچه‌های ما گرفته بود، چکانده ولی شلیک نشده بود.

 

🔻در این فاصله، یکی از بچه‌ها اسلحه‌اش را بر می‌دارد و به طرف این شخص تیراندازی می‌کند که با مهارت بسیار بالایی از معرکه در می‌رود.... درگیری که تمام شد، گشت من به آنجا رسید... نکته‌ی جالب اینجاست که این شخص و این فرمانده عملیات که چترباز بوده و [موقع رسیدن به زمین] چترش را رها می‌کرد، می‌پرید و به شاه احترام می‌گذاشت و ورزیده‌ترین نفر اینها بود، وقتی فرار کرد تا صبح می دود، در صورتی که با محل تجمع خودشان، فقط ۵۰۰ متر فاصله داشت. تا صبح می‌دود و اینها را پیدا نمی‌کند و خسته و درمانده می‌آید کنار زمین یونجه زاری و می‌خوابد که یک پیرمردی با دامادش داشتند زمین شان را آبیاری می‌کردند. توی تاریک و روشنای صبح می‌بینندش. به واسطه‌ی خبری که ما داده بودیم، پیر مرد به دامادش می‌گوید، او آنجا خوابیده و اسلحه‌اش هم کنارش است. هر دو بیل داشتند؛ یکی بیلش را می‌گذارد زمین. پیرمرد می‌گوید تو اسلحه‌اش را از دستش بگیر، من هم اگر بلند شد با بیل می‌زنمش.

 

🔻جالب است که بزرگترین نظامی این مجموعه را که قرار بوده عملیات را رهبری کند با بیل پیر مرد اصلا فلج می‌شود. بعد وقتی که آوردندش پیش ما، گریه می‌کرد مثل ابر بهار، می‌گفت: ببینید من را کی اسیر کرده... یکی از اینها که ما دستگیرشان کردیم، وقتی آوردندش در سپاه، این درجه دار عزیزی که از تهران آمده بود [برای همکاری با ما]، می گفت خیلی مواظب این باشید، چرا که اگر دستش را باز کنیم، همین ساختمان را خراب می کند. من نگاه به چهره‌اش کردم، حقیقتا انگار سال‌هاست که مرده بود. صدایش کردم، گفتم: چه می‌خواهی؟ گفت: دست‌هایم را باز کن. گفتم: دست‌هایش را باز کنید. گفتم: چه می‌خواهی؟ گفت: غذا، آب. بهش دادیم و بعد خیلی با آرامش و طمأنینه‌ی خاصی که همه‌ی ما تحت تأثیر قرار گرفتیم، گفت: من دیدم انقلاب را شما نگه نمی‌دارید که پاسدار انقلابید. ماها دیدیم انقلاب را کس دیگری نگه می‌دارد. کس دیگری حامی این انقلاب است. بعد گفت: همه‌ی ما را اعدام کنید، اول از همه من را اعدام کنید. ما به حقیقت همه از خائنین به ارزش‌های این مملکتیم. نه تنها به این رژیم خیانت می‌کنیم، ما بلکه به تک تک این مردم داریم خیانت می کنیم، چون این انقلاب و مردم را خداوند دارد حمایت می‌کند.»

.....

📝 منبع: روزی‌طلب محمد حسن، صخره سخت، صص: ۹۷۶ ۹۷۷ به نقل از: روایتی از کودتای نوژه، گفتگو با سردار سعید طائفه، سایت تابناک، ۱۷ تیر ۱۳۸۹، شماره‌ی خبر ۱۰۸۰۶۸،tabnak.ir.
........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

روز ۱۷ تیر ۱۳۵۹ یعنی یک روز قبل از عملی شدن کودتای نوژه اطلاعات دقیق کودتا لو می‌رود و روز ۱۸-۲۰ تیر مساله اصلی کشور و مردم اخبار کودتای شکست خورده است.

همه‌جا را هیجان و احساس خطر نسبت به سرنوشت انقلاب گرفته است و مطمئناً یکی از دغدغه‌مندترین طیف‌ها هم طلاب انقلابی هستند که شرایط را بسیار بحرانی می‌بینند و احساس می‌کنند، حتما باید کاری کنند.

 

در روز ۲۰ تیر در اوج این هیجانات که تازه عملیات ضد کودتا تمام شده است، حضرت امام دیداری با طلاب دارند که صحبت‌هایش خواندنی است؛

 

🎙ایشان در ابتدا ماجرایی را ذکر می‌کنند که:

👈همین امروز هم یکى از علماى جماران آمد و قصه‏‌اى را نقل کرد که از آن قصه هم من فهمیدم که عنایت خدا با ماست. ایشان فرمودند که: یک خانه‏‌اى را ... این آقایانى که در کمیته بودند و ... به عنوان اینکه شنیده بودند اینجا قمارخانه است، رفته بودند ... وقتى هم رفتند دیدند که بله بساط قمار و مشروبات و اینها هم هست. یکى از پاسدارها رفته است پشت آنجا که برود ببیند آنجا چه‏ خبر است. یک سگى همچو حمله کرده به او که او را وادار کرده که برود در زیر زمین. وقتى رفته در زیر زمین [دیده‏] یک مقدار زیادى اسلحه و امثال ذلک زیاد [هست‏]، ... گفتم به آن آقا، با هدایت سگ این واقع شده! این سگ مأمور است. همه عالم مأمورند. آن روز [کودتای طبس] باد و شن مأمور  بود، امروز هم در این قصه سگ مأمور بوده است که آقا را، این پاسبان را ملزم کند که برود کشف بکند. از این امور خوفى نداشته باشید. ... آن رأسشان‏  با آن همه قدرت که در دست داشت بالفعل، و با آن همه پشتوانه‏‌هایى که از همه گروه‌هاى خارج و داخل داشت، در مقابل ملت و در مقابل تأیید خداى تبارک و تعالى از ملت ما، نتوانست کارى بکند.

 

بعد از این توجه دادن طلاب و آرام کردنشان، در این فضایی که خبر کودتا منتشر شده است و خیلی هیجانات بالا است، سفارش‌هایی به طلاب می‌کنند:

 

🔻این حوزه‏‌هاى فقاهت بوده است که هزار و چند صد سال این اسلام را نگه داشته. این مشىْ‏‌اى بوده است که از زمان قدیم، از زمان ائمه هدى‏ تا زمان ما، مشىْ‏‌اى بوده است که علماى ما داشته‏‌اند و آن حفظ فقاهت. نباید حالا شما فکر کنید که حالا که باید [در] امور سیاست هم ما دخالت بکنیم، پس به فقاهت کار نداشته باشیم.

 

🔻خیر، باید حوزه‏‌هاى فقاهت به فقه خودشان به همان ترتیبى که سابق بود هیچ تخطى نکنند. به همان ترتیبى که سابق تحصیل مى‏‌کردید، فقه و مقدمات فقه را [تحصیل کنید]، محکم فقاهت را حفظ کنند. و ائمه جماعت محکم مساجد خودشان را و ارشاد ملت را حفظ کنند. و خطباى ملت هم باید منابر خودشان را و موعظه‏‌هاى خودشان را و ارشاد خودشان را حفظ کنند. و در عین حال مراقب اوضاع مملکت خودشان باشند. چنانچه اهل بازار باید بازار خودشان را حفظ کنند لکن مراقب باشند. این طور نباشد که ما یکوقت خداى نخواسته، از آن اصلى که اساس حفظ اسلام است رو برگردان بشویم و حوزه‏‌ها به فقاهت کم توجه بشوند. این فقها هستند که حصون‏  اسلام هستند و حفظ کردند اسلام را.

 

🔻باید حوزه‏‌ها عنایتشان به فقه و فقاهت از همه چیز بیشتر باشد.  اگر حوزه‏‌هاى فقاهت خداى نخواسته از بین برود یا سست بشود، رابطه ما بین فقها و ملت قطع مى‏‌شود. این حوزه فقاهت است که رابطه را محفوظ نگه داشته است.

 

🔻اگر یک اشخاصى آمدند در حوزه‏‌ها و پیشنهاد کردند که فقه لازم نیست، مثلًا به این طول و تفصیل باشد و فلان، و بیاییم یک چیزهاى دیگر را هم چه بکنیم، اینها اشتباه مى‏‌کنند یا مأمورند. فقه به همان قوّت اولیه‏‌اش باید باقى باشد. [1]

 

در آن روزها به علت فضای انقلابی و مبارزاتی در نگاه برخی طلاب درس خواندن طولانی مدت در حوزه یا امامت جماعت شدن و کار تبلیغی در مساجد چندان مهم جلوه نمی‌کند، از سویی هم نیاز بسیار زیاد نهادهای انقلابی طلاب را جذب مجموعه‌های خود می‌کند.

 

اما در این فضا حضرت امام(ره) توجه می‌دهند که حتی برای حفظ انقلاب و نظام هم اساس همین درس خواندن و امامت جماعت‌ها است:

 

🔻این فقه است که اسلام را حفظ کرده و تا آخر حفظ مى‏‌کند ان شاء اللَّه.

از این شغلى که دارید و از این راهى که دارید منحرف نشوید، و بروید یک کارهایى که شما نباید بکنید، مثلًا یک معمّمى چهار تا هم پاسدار داشته باشد، و یا هر کارى دلش مى‏‌خواهد بکند، یک کسى هم یک کمیته درست کند و چند تا پاسبان و هر کارى مى‏‌خواهد بکند. اینها یک طرحى است که ریخته‏‌اند براى اینکه شما را از صحنه خارج کنند. وارد یک صحنه‏‌اى مى‏‌کنند که شما را بکلى خارج کنند. همچو مى‏‌کنند که هى بیایند فریاد بزنند که امان از این آخوندها که در کمیته‏‌ها هستند و در دادگاه‌ها هستند. ...

 

🔻 وسوسه کنند به اینکه این آخوندها که از آنها کارى نمى‏‌آید، مى‏‌روید توى مسجد چه کنید؟ برویم راهپیمایى کنیم. خوب، راهپیمایى سر جاى خودش اما مسجد محلى است که از مسجد باید امور اداره بشود.

 

🔻این مساجد بود که این پیروزى را براى ملت ما درست کرد... این طور نباشد که خیال کنند که حالا دیگر ما پیروز شدیم دیگر مسجد مى‏‌خواهیم چه کنیم. پیروزى ما براى اداره مسجد است. ما اگر نماز نباشد و آداب اسلامى نباشد، چه داعى داریم که بیاییم خودمان را به مهلکه بیندازیم و وارد این امور بشویم؟ ... مراکزى که مراکز بسط حقیقت اسلام است، بسط فقه اسلام است و آن مساجد است، اینها را خالى نگذارید.

 

🔻خیال نکنید که اسلام را که گرفتند یک ملتى مى‏‌گذارند و یک ملیتى که این آقایان ملت‏‌گراها، هى دهن خودشان را پر مى‏‌کنند، ملت، ملت! اگر اسلام را از دست شما گرفتند و آخوند و ملت را جدا کردند، شما چهار نفر ملى نمى‏‌توانید هیچ کارى بکنید، ...

 

🔻آن روزى که خداى نخواسته فرض کنید فانتوم آنها آمد و اینجا را خراب کرد و من هم رفتم سراغ کارم، ملت دستش باز و با مشت محکم حفظ بکند اسلام را.

... البته نمى‏‌توانند ان شاء اللَّه که کارى انجام بدهند، لکن تأخیر مى‏‌توانند بیندازند...

 

🔻 اگر این فانتوم‌ها هم بلند شده بود که اینها مى‏‌خواستند چه بکنند، پدر اینها را در مى‏‌آوردند. مگر ملت ما حالا دیگر نشسته آنجا که یک فانتوم و دو فانتوم کارى انجام بدهد. این احمق‌ها نفهمیدند این را که با چهار تا مثلًا سرباز... مى‏‌شود یک مملکت ۳۵میلیونى که همه مجهز هستند، اینها بتوانند فتح کنند. اینها غلط فکر کردند. اینها نفهمیدند که شوروى با همه قدرتى که دارد و با همه ابزارى که دارد و با همه سلاح‌هاى مدرنى که دارد، در افغانستان پوزه‏‌اش به خاک مالیده شده.... فرض کنید چند تا جا [را] هم کوبیده بودید، شما بالاخره باید زمین هم بیایید یا همان آسمان مى‏‌مانید؟ ما از این امور نمى‏‌ترسیم.

 

🔻ما از قشرهاى خودمان مى‏‌ترسیم؛ از خودمان‏ چنانچه شما آقایان (روحانیون) و همپالگی‌هاى شما، سنخ روحانیت همه- ایّدهم اللَّه تعالى- اگر کارهایى خداى نخواسته انجام بدهید که از چشم ملت بیفتید، و لو در دراز مدت، آن روز است که فانتوم لازم نیست دیگر، خود ملت شما را کنار مى‏‌زند. و ملت هم بى‏‌هادى نمى‏‌تواند کارى انجام بدهد، و آنها و لو حالا تهیه براى چندین سال دیگر هم باشد کار خودشان را آن وقت مى‏‌توانند انجام بدهند.

 

🔻 من خوفم این است که ما نتوانیم، روحانیت نتواند آن چیزى که به عهده اوست صحیح انجام بدهد. من خوف این را دارم که به واسطه بعض تبلیغات، حوزه‏‌هاى علمى از آن کار اساسى که حفظ فقاهت است سستى بکنند، و کم کم فقه مَنسى بشود، و در دراز مدت اینها نتیجه بگیرند. شما این را خیال نکنید که آنها خیلى دستپاچه‏‌اند که همین دو- سه روز این کارها را انجام بدهند. اگر توانستند، حالا، اگر نتوانستند نقشه مى‏‌کشند که در پنجاه سال دیگر کار خودشان را انجام بدهند دست برنمى‏‌دارند و یکى از نقشه‏‌هاى مهم همین است که قشرهاى ملت را از هم جدا کنند، و مهم این است که روحانیت را از ملت جدا کنند.

 

🔻 اینها ضربه‏‌اى که از روحانیت خوردند از هیچ کس نخوردند. براى اینکه مى‏‌گویند ضربه‏‌اى را که دیگران هم زدند به ما، اینها وادارشان کردند. ...

اگر این مسجد و مرکز ستاد اسلام قوى باشد ترس از فانتوم‌ها نداشته باشید. ترس از امریکا و شوروى و اینها نداشته باشید. آن روز باید ترس داشته باشید که شما پشت بکنید به اسلام. پشت کنید به مساجد. [2]

📝 [1]  صحیفه امام ؛ ج‏ ۱۳؛ ص: ۱۳.

📝 [2] صحیفه امام ؛ ج‏ ۱۳؛ ص ۱۴ ۲۱.
........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

حکایت زندگی مؤمن حکایت کارتون دیپ داپ است.😄

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 49 ثانیه

از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایت است:

ماضی یَومِکَ فائتٌ، وآتیهِ مُتَّهَمٌ، ووَقتُکَ مُغتَنَمٌ.

👈 گذشته گذشت و رفت، آینده‌ هم معلوم نیست چه شود، زمان حالت مغتنم است.

.....

مؤمن در لحظه زندگی می‌کند، غصه گذشته را نمی‌خورد، چون اتکای او به خداوند جبار است.

جبار یعنی بسیار جبران کننده و هرچه هم کمبود و نقصان در گذشته باشد با اتکاء به خداوند می‌شود جبران

شود.

مؤمن خیلی نگران آینده هم نیست، برنامه ریزی چندان بلند مدت هم ندارد کار را به خدا سپرده و آنچه می‌داند الان لازم است را انجام می‌دهد و خدا هم مرحله به مرحله او را پیش می‌برد.

در بازی خدا هم با لطف و کرمش آخرش می‌گذارد شما برنده شوی.😁

 


دریافت
مدت زمان: 14 ثانیه

........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

امروز بعد از مدت‌ها یک فیلم سینمایی فاخر و ایده‌آل را دیدم.

«آخرین سامورایی» مربوط به یکی از فرماندهان آخرین نسل از سامورایی‌ها است، آنها سالیان سال در خدمت پادشاه و برای برقراری نظم و عدالت در جامعه جنگیده‌اند.

حالا مخالف برخی معاهده‌های پادشاه با غربی‌ها هستند. در یکی از جنگ‌هایی که با استعمارگران غربی دارند، یک افسر از آنها را اسیر می‌کنند و این افسر در دوران اسارت با فرهنگ غنی ژاپنی و سامورایی‌ها آشنا و عاشق آنها می‌شود، به گونه‌ای که خود را یکی از آنها می‌داند و در ادامه در جنگ با نیروهای استعمارگر با سامورایی‌ها همراه می‌شود.

 

داستان مربوط به ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال پیش از این است، برهه‌ای که غرب به واسطه سلاح‌های جدید و علم و تکنولوژی خود در حال بلعیدن دنیا است، قاره آمریکا، آفریقا و استرالیا که مردم و حکومت‌های قدرتمندی نداشته‌اند را تاراج‌ و خانه خود کرده‌اند اما در آسیا به واسطه حضور تمدن‌های قدرتمند مثل چین، ژاپن، هند، ایران و عثمانی نتوانسته‌اند، مثل گذشته عمل کنند.

 

در آسیا:

1 در گام اول به عنوان معاهده‌های تجاری وارد می‌شوند؛

2 در گام دوم نیروهای نظامی و فرهنگی خود را تحت عنوان حفظ منافع اقتصادی خود وارد این کشورها می‌کنند؛

3 در گام سوم، از یک سو به واسطه نیروهای نفوذی و غرب زده در دربار، پادشاهان با جلوه‌های قدرت و تکنولوژی غرب بیشتر آشنا می‌شوند، این نفوذی‌های غرب زده یا به اصطلاح خودمان «وثوق‌الدوله‌ها»، ترتیب سفرهای پر هزینه پادشاهان به غرب و اخذ قراردادهای جدید را می‌دهند.

و از سوی دیگر به واسطه نیروهای فرهنگی و غرب‌زده، عناصر قدرت ملی آن کشورها را شناسایی و با آنها مبارزه می‌کنند تا عواملی که مانع تسلط نیروهای غربی بر کشورها بوده است رفته رفته از میان برداشته شوند.

 

داستان فیلم «آخرین سامورایی» مربوط به گام سوم استعمارگران غربی در کشور ژاپن است.

در ژاپن سامورایی‌ها از مهم‌ترین عناصر قدرت و مخالف با سلطه غرب بر کشورشان هستند و دربار که در دامان غربی‌ها افتاده است گام به گام شرایط را بر آنها سخت‌و سخت‌تر می‌کند، حمل اسلحه توسط آنها را غیرقانونی اعلام می‌کند نوع لباس و موهای آنها را ممنوع می‌کنند و...

همان اتفاقاتی که ۱۰۰ سال پیش از این در دوره رضاشاه برای روحانیون به عنوان عناصر حفظ قدرت ملی و مخالف سلطه اجنبی بر کشور، رخ داد.

 

در این فیلم به زیبایی شعار پیروزی «خون بر شمشیر» یا همان «ارزش‌ها بر قدرت‌ها» به نمایش در می‌آید. نشان داده می‌شود که چطور ارزش‌ها در آخر بر سلاح‌ها پیروز می‌شوند.

اما این فیلم ادامه‌ای مهم داشت که ادامه نیافت.

ادامه نیافت تا نشان دهد همان ارزش‌هایی که تا وقتی سامورایی‌ها زنده هستند، زنده می‌ماند با حذف شدن سامورایی‌ها هم رفته رفته فراموش می‌شوند.

 

⁉️ جا دارد بپرسیم که در این مبارزه غرب با عناصر حافظ قدرت ملی، چرا سامورایی‌ها در ژاپن حذف شدند اما روحانیون در ایران حذف نشدند؟!

ماندند و ارزش‌ها را حفظ کردند و در نتیجه تجدد و تکنولوژی غرب را هم در خدمت ارزش‌های خود گرفتند؟

 

سامورایی‌ها خودشان قیام کردند و در دفاع از مردم جنگیدند، خودشان می‌خواستند عدالت را برقرار کنند و نتوانستند اما روحانیون مردم را به قیام و دفاع از حقوق مردم وا داشتند، اقامه عدالت را به خود مردم سپردند.

سلاح روحانیون شمشیر نبود، منطق و دلایل روشن بود.

👈«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ‏ النَّاسُ بِالْقِسْطِ.»

به راستى ما پیامبران خود را با دلایل روشن روانه کردیم و با آنها کتاب و قوانین عادلانه را فرود آوردیم تا مردم برای اقامه عدالت برخیزند.
 

........................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری