شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۰ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔰 یکی از موضوعاتی که مدام توسط مردم و بسیاری از نیروهای ارزشی و عدالت‌خواه و حتی علماء و مسئولان قوه قضائیه مطالبه می‌شود، علنی شدن اسم مجرمین است. به عنوان نمونه‌ای از این مطالبه سخنان آیت‌الله حائری شیرازی در این رابطه را در ادامه می‌آورم.

🔰 اما از طرفی برخی دیگر نیز مخالف این‌کار هستند و منجمله این افراد خود حضرت آقا هستند که ایشان نیز استدلال‌های خودشان را برای این موضوع دارند. در ادامه نیز شواهدی از بیانات حضرت آقا مبنی بر عدم لزوم اعلام اسامی مجرمین و انتشار اخبار مربوط به اتهمات در فضای عمومی خواهم آورد و بحثی در حدود و ادله خواهم نمود.

🔰آیت‌الله حائری شیرازی:

🔹«قاضی باید زمینه‌ای باشد که کلمه الله را بالا نگه دارد؛ آن کسی که نیتش امر به معروف و نهی از منکر است، مسلط باشد بر آن کسی که قصد فساد و قصد شرارت دارد.

⁉️چرا می‌گوید فاسد را بیاور در ملاء عام و شلاق بزن و ما تشکر می‌کنیم از آن قضاتی که حکم کردند چند رشوه خوار را در نماز جمعه تعزیر کنند؛ دستشان درد نکند؛ خدا توفیقشان بدهد، از این کارها بیشتر بکنند.

🔸نیایند بگویند این‌ها آبرو داشتند این‌ها خانواده داشتند، شما گفتید این‌ها خانه‌شان کجا هست، شغلشان چه هست؟ اسم پدرشان چه هست؟ چه رده بودند، چه قدر حقوق گرفتند، چه قدر رشوه گرفتند، این‌ها باید گفته بشود. اسلام آبرو ندارد؟ ایشان آبرو دارد؟!

🔹آبروی اسلام را می‌برد آبروی ایشان را ببرند، ظلم است؟ تا بداند رشوه خوار که اگر پول گرفتن شیرین است، چوب خوردن و آبرو رفتن دارد، دیگر آدم نتواند سرش را جلو مردم بلند بکند، فامیل آدم آبرویش برود، آن ها هم هست.

🔸کار مردم را معطل کنند تا حاضر بشود چیزی را به عنوان رشوه بدهد تا حق را بگیرد یا ناحق را حق کند، یک روزی هم این چیزها را دارد.

🔹خود این شلاق زدن دفع بلا می‌کند دفع عذاب می‌کند. اگر در ملاء عام زناکار را شلاق زدند بگو الهی شکر، زن را هم شلاق زدند. یک دفعه نگویید این زن هست و جنسش لطیف است و این شلاق با بدن او سازگار نیست، خدا که روی این بدن‌ها آتش می‌گذارد، چه طور سازگار است؟ تاول می‌زند چه طور سازگار است؟ مگر ما به آخرت معتقد نیستیم؟ مگر در قرآن اسم آتش را نیاورده است؟ تا مغز استخوان را می‌سوزاند.

️ما از خدا، انسان دوست‌تر هستیم؟ ما از خدا با شرافت‌تر هستیم؟! ما از خدا رحم و مروتمان بیشتر است؟ خدا که ارحم الراحمین است آن کار را می‌کند.

🔸شلاقش می‌زنی که دردش دو روز است سه روز است یا یک ماه، برای این که الی الابد در جهنم نیفتد. این هم خدمت است این هم الطاف خفیه است.

🔹تنبیه می‌کنند برای این که جرات را از شریر بگیرند و جرات را به مومن بدهند. برای این است که تو صدایت را در امر به معروف و نهی از منکر محکم تر کنی. جرات پیدا کنی همت پیدا کنی؛ وقتی یک رشوه خوار را می‌زنند این جوری نیست که بگویی تورم هست و مشکلات اقتصادی هست و حقوق کارمند کم است و این جور می‌شود. وقتی شلاق می‌زنی به رشوه خوار، آن کسی که حقوقش کم است، می‌گوید خدا را شکر این که رشوه گرفت کتک خورد. اگر من نانم کم است اما آبرو دارم اما اگر شلاق نزنی آن کسی که رشوه نمی‌گیرد دو رنج می‌برد یکی رنج تورم، یکی رنج این که می‌بیند، همکارش رشوه گرفت و کسی متعرض آن نشد. غیضش بیشتر می‌شود ضد انقلاب می‌شود. شما با جرات رشوه خوار را تعقیب کن. این هم مسکنی است برای آن که تحت فشار است. 

🔸این جور نیست که اگر رشوه خوار را زدی صدای کسی در بیاید که تورم هم هست، نمی‌گذارند، رشوه هم بگیریم.

یک درصد یا دو درصد فاسد در بین این‌ها هست اما بقیه سالم هستند؛ انسان هستند. آن‌ها بیشتر خوشحال می‌شوند که رشوه نمی‌گیرند و اداری هستند.»

🔰 اما از طرفی برخی دیگر نیز مخالف این‌کار هستند و منجمله این افراد خود حضرت آقا هستند که ایشان نیز استدلال‌های خودشان را برای این موضوع دارند.

ممکن است برخی تصور کنند که نظر حضرت آقا صرفا در مورد متهمین است که هنوز جرم آنها ثابت نشده است، چرا که ایشان در موارد مختلفی در مورد انتشار عمومی اعترافات یا اطلاعات متهمین تذکراتی داده‌اند:

👈«کسی نباید اینجور عمل کند، اینجور حرف بزند - نه از این طرف، افراد به صرف اینکه متهم به یک معنائی شدند، این اتهام آشکار شود، واضح شود، در افکار عمومی مطرح شود. افکار عمومی از این مسئله چه لذتی می‌برد؟ برای افکار عمومی چه فایده‌ای دارد که بداند زیدی، عمروی، بکری متهم به فلان عمل خلافی است؟»

 

🔰 اما نظر ایشان حتی در مورد کسانی که جرم آنها ثابت شده است نیز چنین است:

👈«حتّی اگر چنانچه فرض کنیم یک نفری جرمی هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومی دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر کنیم تا بچه‌ی این آدم که دارد مدرسه می‌رود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانواده‌اش زندگی عادی‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمی کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزی بشود؟ این از نکات بسیار مهمی است. البته مخاطب این حرف فقط قوه‌ی قضائیه نیست؛ مسئولان قوه، خارج قوه، رسانه‌ها مخاطبند.» ۶ تیر ۱۳۹۰.

 

اولین نکته اینکه باید دقت داشت که نه کلام موافقین علنی شدن مجازات‌ها و نام متهمین، مطلق است و نه کلام مخالفین آن، چراکه برخی موارد را قرآن تصریح دارد که متهمین را باید به صورت  علنی و عمومی مجازات کرد. مثلا در آیه ۲ سوره مبارکه نور می‌فرماید:

«الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی‏ فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی‏ دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنینَ »

تعبیر طائفه یعنی جماعتی گرد فرد مجازات شونده جمع شوند و مجازات او را مشاهده کنند.

 

آنچه هم از سیره به علت وجود نقل‌های متعدد می‌توان بصورت قطعی ادعا کرد اینکه این "مجازات علنی" محدود به مورد زنا نبوده است و در جوامع آن روز که افراد معمولا در شهر و منطقه خود شناخته شده بودند، چنین هم نبوده است که مثلا چهره افراد را بپوشانند و بر آنها حد و تعزیر جاری کنند بلکه آشکارا و به صورت علنی افراد حد بر آنها جاری می‌شد، شلاق می‌خوردند، سنگ‌سار می‌شدند و یا حتی لگدمال.

حتی به فتوای بسیاری از علما منجمله حضرت امام لازم است که حاکم هنگام اجراء حد به مردم اطلاع دهد تا جمع شوند بلکه حتی آنان را امر به خروج از منازل برای دیدن حد کند.

 

️پس سوال اصلی در حدود و ثغور این ماجراست و کسی به نحو مطلق، علنی شدن یا نشدن مجازات و نام متهمین را ادعا نمی‌کند.

🔰 قبل از اینکه به سراغ ادله برویم باید ببینیم اصل در اینجا چیست؟ تأسیس اصل برای این است که در مواردی که شک و شبهه‌ای وجود دارد به اصل رجوع کنیم.

در اینجا از این باب که حقوق انسان‌ها محترم است اصل بر حفظ آبرو و احترام "آنان ولو مجرم" است، همچنین در خود اجرای حدود نیز اصل بر ترک اجرای حدود در صورت مطرح شدن شبهه است. « الحدود تدرء بالشبهات»

 

🔰 بخواهیم یا نخواهیم از این جهت که در دوران غیبت هستیم دست ما برای فهم و اجرای دین به تمامه باز نیست و هیچ وقت نباید اضطرار خود به معصوم را فراموش کنیم، در اینکه برخی از حدود را پیامبر و امیرالمؤمنین (علیهما الصلوة و السلام) به صورت علنی اجرا می‌کردند، شکی نیست و مواردی چون اجرای اعدام به اشکال مختلف، قطع دست، سنگ‌سار شدن، لگدمال شدن و... در روایات مختلف ذکر شده است اما آیا امروزه می‌شود، همه اینها را اجرا کرد؟ احکام ثانوی مختلفی که در این شرایط زمانی برای اجرای حدود مطرح است، چیست؟ مثلا در نقل داریم که امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مناطق مرزی که مردم چندان با اسلام آشنایی نداشتند، برخی حدود را اجرا نمی‌کردند و سوالات بسیار دیگری که تا به پاسخ از روی حجت به آن‌ها نرسیم امکان اجرای حدود را نداریم.

 

حضرت آقا می‌فرمایند:

👈«بعضی اوقات انسان می‌بیند روی قوه‌ی قضائیه فشار می‌آورند که آقا افشاء کنید. نه آقا، هیچ لزومی ندارد افشاء کردن. در موارد خاصی، بله، شارع مقدس مشخصاً و معیناً خواسته است که مردم مجازات را ببینند، یا مجازات شونده را بشناسند؛ اینها موارد خاصی است، مال همه جا نیست. بخصوص وقتی که در فضای جامعه روحیه‌ی تعمیم وجود دارد که یک چیزی را به غیر مورد خودش تعمیم می‌دهند، اینجا انسان خیلی باید احتیاط کند. تا وقتی جرمی ثابت نشده است، قطعاً نبایستی کسی را در معرض قرار داد؛ در معرض اتهام هم نباید قرار داد؛ چون وقتی گفتید متهم است، افکار عمومی تفکیک نمی‌کند بین متهمی که هیچ گناهی نکرده است، با آن کسی که شواهدی بر گناه او وجود دارد. حتّی بعد از اثبات جرم هم چه لزومی دارد؟ عرض کردم، مگر یک موارد خاص؛ «و لیشهد عذابهما طائفة من المؤمنین». چند موردِ اینجوری داریم. حتّی اگر چنانچه فرض کنیم یک نفری جرمی هم کرده است، این جرم در دادگاه صالح اثبات هم شده است، این شخص به مجازات محکوم هم شده است - فرض کنید رفته زندان - چه لزومی دارد ما اسم او را در روزنامه‌ها منتشر کنیم تا بچه‌ی این آدم که دارد مدرسه می‌رود، دیگر رویش نشود مدرسه برود؟ چه اشکال دارد که این مدتِ زندانش را بگذراند، بیاید بیرون، خودش و خانواده‌اش زندگی عادی‌شان را ادامه دهند؟ خب، جرمی کرد، مجازات شد، تمام شد دیگر. باید حتماً آبروریزی بشود؟» ۶ تیر ۱۳۹۰

 

خب این اشکال باقی می‌ماند که اجرای علنی حدود هم منافع بسیاری برای اجتماع دارد که در سخنان مرحوم آیت‌الله حائری به آن‌ها اشاره شد و علماء و فضلاء بایست در این باب مشخص نمایند که در چه مواردی قطعا و با حجت می‌توان به صورت علنی احکام را اجراء و اسامی مجرمین را منتشر کرد؟ اما هرچقدر هم تلاش کنیم این دست موارد چندان زیاد نیست و مطمئنا در عمده موارد به علت شبهات مختلف مجبور به مراجعه به اصل اولی هستیم. درست است که ما نمی‌توانیم اسلام را در اینجا به تمامه فهم و درک کنیم اما راهی نداریم باید بپذیریم در دوران غیبت هستیم و دستمان از معصوم کوتاه است.

 

📌بله ما باید اضطرارمان به معصوم را فراموش نکنیم و بدانیم که راه‌کار اصلی اوست و ما فعلا ناچارا دست و پایی می‌زنیم و تلاشمان را می‌کنیم تا هم نیاز خود به معصوم را خوب درک کنیم و هم لیاقت خود برای همراهی و اطاعت از او را نشان دهیم.

..........................

مطلب مرتبط:

📢رسواگریِ مفسد اقتصادی از فقه تا قانون تشهیر!

رسواگری یکی از شعبه های افشاگری است؛ که پس از حکم قضائی برای برخی مجرمان خاص خواسته شده است. در فقه اسلامی به "تشهیر" معروف است. برخی از مجرمان که به رسوا کردن آنها تصریح شده است:
۱-شاهد دروغین در دادگاه(1)
۲-قوّاد: مردی که دلّال جنسی شود.(2)
۳-قاذف: کسی که به بی گناهی تهمت فحشاء بزند(3)
4️⃣محتال: کسی که با مکر و خدعه و سندسازی مال مردم یا بیت المال را ببرد(4)
درباره چنین مفسد اقتصادی ای فقهاء شیعه تصریح کرده اند: سزاوار است با عقوبت ،تشهیر شود طوری که دیگران از تکرار کار او بازداشته شوند(5)

▫️معنا و مراد از تشهیر؟
تشهیر در لغت آشکار کردن چیزی در ننگ و عار است طوری که مردم او را بدان بشناسند.
فقهاء در تعیین مصادیق تشهیر و چگونگی آن در ضمن برخی جرم های گذشته سخن گفته اند. "اینکه ندا دهنده در قبیله و مسجد و بازار و مانند آن صدا بزند: این آدم، شاهد دروغین[مثلا] است او را بشناسید"(6) یا گفته اند:"او را در محافل و مجامع مردم از سر خواری و مجازات بچرخانند تا مردم از رفت و آمد با او برحذر شوند"(7).
⬅️پس تشهیر و رسوا کردن ،صرف اطلاع رسانی و محاکمه علنی و... نیست. باید تشهیر، مجازاتی و خوار کننده(شهّره السلطان بالنکال/یشهره بالعقوبة/خزیّاً ونکالاً) باشد؛ و هم بشکل بازدارنده(لیحذرمنه الناس/لکی یرتدع غیره) باشد.

🔅ظاهرا مجازاتی که امیرالمومنین(ع) برای ابن هرمه -کارگزار او در بازار اهواز- قرار داد از همین قسم است؛ که دستور داد:"...دربرابر دیدگان مردم او را بازداشت و زندانی کن. جارچی ماجرای او را بازگوید...چون جمعه شود او را از زندان بیرون کش و ۳۵تازیانه بزن و او را در بازارها بگردان(طُف به فی الاسواق)..."(8)

▪️خیر اجتماعی مقدم بر خیرِ خانواده مجرم!
این خیرخواهی که با رسوا کردن مجرم اقتصادی(وسایر موارد مُجاز تشهیر) آبروی خانواده او آسیب می بیند را شریعت اسلام لحاظ نکرده است. فقهاء شیعه هم در ادوار مختلف علیرغم آن به تشهیر آن مجرمان فتوا داده اند.
اگر لحاظ چنین رأفتی برای خانواده مجرم لازم بود، خداوند در اجرای برخی حدود اصرار بر مشاهده گروهی از مومنان نمی کرد!(ولیَشهَد عذابهما طائفة من المومنین) و مارا از لحاظ چنین رأفت هایی منع نمی کرد(لاتاخذکم بهمارافة فی دین الله).
باوجودی که هم اجرای حد در خلوت متصور است؛ و هم اینکه اجرای حد در انظار عمومی [که خود نوعی تشهیر است] عادتا موجب آسیب به خانواده و فامیل او می شود! از اینجا معلوم است شریعت، خیر اجتماعی را بر خیر فردی و خانوادگی ترجیح داده است.

▫️قانون تشهیردر ج.ا.ا
در قالب تصحیح ماده188 آیین دادرسی کیفری در 23خرداد85 تصویب و ابلاغ شد که براساس تبصره 3این ماده در موارد محکومیت قطعی به جرم اختلاس، ارتشاء، مداخله یا تبانی، اخذ پورسانت در معاملات دولتی، اخلال در نظام اقتصادی، سوءاستفاده از اختیارات  به منظور جلب منفعت برای خود و دیگری، جرائم مالیاتی، قاچاق کالا و ارز وبطورکلی جرم علیه حقوق مالی دولت به دستور دادگاه صادرکننده رای قطعی، خلاصه متن حکم شامل مختصات فرد، سمت یا عنوان، جرائم ارتکابی و نوع میزان مجازات محکوم علیه با هزینه خود مجرم در یکی از روزنامه های کثیر الانتشار منتشر و در اختیار رسانه های عمومی گذاشته میشود!!!
⬅️واضح است این تشهیر، تنزّل به اطلاع رسانی است. نه مجازاتی است و نه خوار کننده و با تشهیر در استعمال و اصطلاح فقهای شیعه فاصله معنا دار دارد. تصحیح این قانون در سال۹۲ برخی اشکالات را از بین برد اما این اشکال را نه!(9)
اینکه رسانه های نوین بتواند جای "چرخاندن در محافل و مجامع" و "ندادهنده" را بگیرد؛ بحث شده است و قابل قبول است اما صرف خواندن خلاصه حکم و پخش تصویر او در رسانه ها، تشهیرِ مجازاتی و خوار کننده و بازدارنده نیست. آن تشهیر، این سالها فقط درباره اراذل و اوباش اعمال شده است(10)؛ اما محتال و مفسد اقتصادی از آن برکنار بوده؛ درحالیکه در شریعت برای او به تصریح خواسته شده است!

..............................
1.ر.ک:مستندالشیعه ج22ص212/تحرالوسیله ج2ص409مساله 15
2.ر.ک:شرایع ج4ص162
3.ر.ک:امهذب البارع ج5ص63
4.ر.ک:جواهرج41ص598/المقنعة ص805/النهایة ص805/السرائر ج3ص512/التحریر الاحکام ج2ص234 و...
5.السرائر ج3ص512/المقنعة ص805 و...
6.الخلاف ج2ص601مساله39
7.المهذب البارع ج5ص64
8.مستدرک الوسائل ج17ص403و404
9.ر.ک https://b2n.ir/685512
10.در مرتبه اخیر رئیس قوه قضاییه با این کار مخالفت کرد

📝محسن قنبریان ۹۹/۸/۲۲

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 تلویزیون نمایشگاه ماشینی را در تهران نشان می‌داد، ماشین‌های با رنگ‌های مختلف و تزئین شده که کنار هر کدام یک خانم ست شده با رنگ ماشین و آرایش غلیظ ایستاده بود.

 

⁉️ مجری سراغ یکی از این خانم‌ها رفت و از او چند سوال در مورد ماشین کرد و این خانم هیچ کدام را نمی‌دانست، بعد مجری کناری رفت و این سوال را پرسید که فلسفه حضور خانم‌ها کنار این ماشین‌ها چیست؟

 

🔰 همین ماجرا را در مورد محصولات غذایی مختلف نیز دیده‌ایم که در تبلیغات آنها مسائل شهوانی را ولو بی‌هیچ ارتباطی ربط می‌دهند و از خانم‌ها در آن استفاده می‌کنند، اما چرا؟ فلسفه آن چیست؟

 

🔰 گاهی که ما می‌خواهیم این ماجرا را نقد کنیم از منظر سوء استفاده از نجابت آن خانم درون تبلیغ به این مسأله می‌پردازیم که آن هم درست و جای خود را دارد اما هدف کسی که از این خانم اینگونه استفاده می‌کند واقعا سوء استفاده از او نیست، برای او این خانم با یک مجسمه هیچ فرقی نمی‌کند، هدف اصلی او سوء استفاده از ماست.

 

🔰 این نوع از تبلیغات، قدرت فکر کردن و انتخاب صحیح را از مخاطبان خود سلب می‌کند اما چطور؟

 

انسان برای اراده کردن چیزی، باید نسبت به آن شوق و میل پیدا کند یعنی مرحله قبل از اراده، شوق و میل است، برای شوق پیدا کردن نیز ذهن ابتدا آن امر را تصور می‌کند بعد از تصور قوه شهویة در نفس انسان به کار می‌افتد شهوت نسبت به غذا، شهوت نسبت به جاذبه‌های جنسی و...؛ کار قوه شهوانی این است که پس از تصور امری که ملائم با طبع انسان است، موجب شوق و حرکت انسان به سمت آن امر می‌شود، اما علاوه بر این قوه، قوه عاقله نیز در مورد این امر تصور شده فکر می‌کند، مصلحت و منفعت آن یا مفسده و مضرات آن را بررسی می‌کند و اگر تشخیص داد که آن امر به مصلحت است به شوق می‌افزاید و اگر مضر است مانع اراده و حرکت به سمت آن امر می‌شود.

 

اما قدرت کدام قوه و میل حاصل از کدام قوه بیشتر باشد نتیجه آخر را مشخص می‌کند، نقش حضور این زنان و مسائل شهوانی در تبلیغات، چرباندن کفه قوه شهوانی و میل به سمت ماشین یا غذا و... است.

 

📌وقتی به فرهنگ غرب نگاه می‌کنیم یک روح در تمام تار و پودش دمیده شده است و آن دور شدن از تعقل است، حال با استفاده‌ زیاد از موسیقی باشد یا شهوت یا ورزش و...

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

آیت‌الله حائری شیرازی:

 

🔰 اینکه موقعیت تاریخی و جهانی ما چیست؟ از زبان قرآن بیان کنم، به عنوان تطبیق کلی بر مصداق.

 

🔰 قرآن می‌فرماید در کتاب زبور بعد از تورات نوشتیم این زمین را، بالاخره، بندگان صالح، وارث خواهند شد. این پیام برای بندگان راستین خدا کافی است. مکرر، رهبر بزرگوار فرموده است: ما در سر یک پیچ تاریخی هستیم، جهان بر سر یک پیچ تاریخی است. یعنی انتقال قدرت از فاسدها به صالح‌ها، امام راحل می‌فرمود: من با اطمینان می‌گویم: «اسلام، ابر قدرتها به خاک مزلت می‌کشاند»، من با اطمینان می‌گویم: «اسلام سنگرهای کلیدی را یکی پس از دیگری تسخیر خواهد کرد.» برای اینکه بهتر به زبان آشنا بشویم؛ قضیه ای را از سوره یوسف برایتان نقل می‌کنم.

 

🔰 سوره یوسف احسن القصص است و خداوند به زبان سوره یوسف حق اهل بیت را ادا کرده است. خیلی از مطالب را که می خواهد درباره اهل بیت بگوید، از زبان یوسف و یعقوب در این سوره بیان می‌کند. جفاهایی که به اهل بیت می‌شود را در عمل برادران یوسف شرح می‌دهد و قرآن بر این رسم نازل شده است که « ایاک اعنی و اسمعی یا جارة» منظورم مخاطب است اما می‌گویم همسایه. از غایب صحبت می‌کند اما منظور حاضرین است. از گذشته صحبت می‌کند منظور آینده است.

 

🔰می‌دانید که برادران پیش پدر آمده‌اند که ما خیر خواه یوسف هستیم او را بده، با ما بگردد. ما او را حفظ خواهیم کرد. شب گریه کنان آمدند که ما درحال مسابقه با یکدیگر بودیم یوسف را در کنار اجناسمان گذاشته بودیم، یوسف را گرگ خورد. یعقوب هم گفت که «بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنفُسُکمْ أَمْرا». خیالات شیطانی کردید، سالها گذشت. یوسف در مصر به مقام خزانه‌داری کل رسید و طرف معامله همه شهرها بود واین ها(برادران) رفتند برای گرفتن گندم به خاطر قحطی.

 

🔰گفتند: برادری دیگری هم داریم سهم او را هم بدهید. نداد. وقتی برمی‌گشتند یوسف گفت که آن وسائلی که برای فروش آورده بودند بگذارید زیر خورجینهایشان و گندم را بر روی آنها بریزید. به دو دلیل: یکی اینکه چیزی داشته باشند تا برای خرید دوباره گندم بیایند. دوم اینکه این گندم تمام بشود و دوباره زود برگردند. وقت خداحافظی به آنها گفت: «ائْتُونی بِأَخ لَّکم مِّنْ أَبِیکم». گفتید که برادر پدری دارید، او را برای من بیاورید. «أَ لَا تَرَوْنَ أَنّی أُوفی الْکیل وَ أَنَا خیرُ الْمُنزلین» می‌بینید که به شما پر و پیمان دادم و در پذیرایی شما کم نگذاشته‌ام. این تطمیع بود اما تهدید کرد: «فَإِن لَّم تَأْتُونی بِهِ فَلَا کیل لَکمْ عِندِی وَ لَا تَقْرَبُون» اگر او همراه شما  نباشد نه شما راه خواهم داد و نه کیلی در اختیار شما خواهم گذاشت.

 

🔰خدا از زبان یوسف با ما حرف می‌زند که وقتی به پیش من می‌آیید اهل بیت را همراه خود بیاورید. اگر نیاورید نه نمازتان را قبول می‌کنم و نه حاجتتان را « ائْتُونی بِأَخ لَّکم مِّنْ أَبِیکم، أَ لَا تَرَوْنَ أَنّی أُوفی الْکیل وَ أَنَا خیرُ الْمُنزلین، فَإِن لَّم تَأْتُونی بِهِ فَلَا کیل لَکمْ عِندِی وَ لَا تَقْرَبُون». چرا؟! چون اینها گنهکار بودند. آن برادر بی گناه بود و اگر بیگناه را همراه خود نیاورند گنهکار را نمی‌پذیرند. گنهکار باید بی‌گناه را وسیله شفاعت خود قرار بدهد. به طفیلی او این را می بخشند.

 

🔰در روایت داریم که خدا گناه امت را به خاطر رهبر عادل می‌آمرزد. و صواب امت را به خاطر رهبران فاسد قبول نمی‌کند. در این آیه نقش اهل بیت را برای شفاعت این ها به ما یاد آور می شود. « قَالُوا سَنراوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَ إِنَّا لَفاعلونَ». با پدرش در این موقع گفتگو می‌کنیم سعی می‌کنیم او را بیاوریم. آمدند به پیش پدر. گفتند جنسهایمان را باز کردیم و متاعمان اینجاست: «هَذه بِضاعتُنا رُدَّتْ إِلَینَا وَ نَمِیرُ أَهْلَنَا وَ نحفَظُ ُ أَخَانَا». اجازه بدهید برادرمان بیاید هم کیل و سهم خود را ببرد و ما حفظش خواهیم کرد. تا گفتند حفظش می‌کنیم. پدر گفت: «هَلْ ءَامَنُکمْ عَلَیهِ إِلَّا کمَا أَمِنتُکم عَلی أَخِیه مِن قَبْل» همانطور که آن برادر را دادم و شما لباس خون آلود او را دادید. اعتماد به شما بکنم؟ « فَاللَّهُ خَیرٌ حَافظاً وَ هُوَ أَرْحَم الرَّحِمِین» «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُم حَتی تُؤْتُون  مَوْثِقاً مِّنَ اللَّه لَتَأْتُنَّنی بِه إِلا أَن یحاطَ َ بِکم». این دیگری به مانند اولی نیست بدون وثیقه نخواهم داد. وثیقه الهی بسپارید که او را بر من برخواهید گرداند مگر اینکه از عهده شما خارج باشد. «فَلَمَّا ءَاتَوْه مَوْثِقَهُم قَالَ اللَّه عَلی مَا نَقُول  وَکیل». وقتی وثیقه را دادند برادر را در اختیارشان گذاشت و گفت خدا وکیل است.

🔰 «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس» زمان خود را بشناسید. زمان پیچ تاریخی را بشناسید. زمان این حرفی است که یعقوب به برادران یوسف زد. ما می‌گوییم امام زمان را بفرستید ما در خدمتشان هستیم. خداوند به ما می‌گوید: یازده امام برایتان فرستادم چکارشان کردید:«هَلْ ءَامَنُکمْ عَلَیهِ إِلَّا کمَا أَمِنتُکم عَلی أَخِیه مِن قَبْل».

 

🔰 درباره آن یازده تا چکار کردید؟ امت چه کردید با آن یازده تا؟ اما نسبت به این یکی «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُم حَتی تُؤْتُون مَوْثِقاً». این یکی را بدون وثیقه نخواهم داد. وثیقه می‌خواهد، وثیقه حرفی هم خدا نمی پذیرد. خدا نمی‌پذیرد. وثیقه عملیاتی می‌خواهد. امام راحل بیان می‌کند:

روزها می‌گذرد حادثه ها می‌آید ---  انتظار فرج از نیمه خرداد کشم.

معنایش این نیست که مرگ من در چهارده خرداد است، معنایش این است که نیمه خرداد اولین وثیقه‌ای بود که امت برای امام زمانش داد.

 

🔰 امام محکوم به اعدام بود شهدای پانزده خرداد اعدام او را تبدیل کردند به شش ماه زندان و این به خاطر امام زمان بود، این وثیقه گذاری امت برای آزادی امامشان بود. نایب او آزاد می‌شود آزادی اوست. امام دست امام زمان بود. این دست وقتی باز می‌شود دست امام زمان مبسوط الید شده است.

 

🔰 مردم پانزده سال بعد از تبعید امام مرتبا وثیقه گذاری کردند. امام هم بدون واهمه خرج کرد. امام هیچ احتیاطی نمی‌کرد. همیشه می‌زد به سیم آخر. وقتی که کاپتولاسیون و مصونیت مستجاران آمریکایی تصویب شد، امام گفت: قلبم در فشار است، این چند روز که این اخبار را شنیدم مرگ خودم را از خدا می‌طلبم. جریان این نوار به تمام کشور پخش می‌شد. مردم ما با این قانون، اگر یک ایرانی یک سگ آمریکایی رو زیر بگیرد دادگاه‌های آمریکا او را جلب می‌کنند اما اگر یک آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد دادگاه‌های ما نمی‌تواند آن آمریکایی را احضار کند. شاه ایران را با سگ آمریکایی کنار هم گذاشت این منتهای بی احتیاطی است؛ به سیم آخر زد. هرچه می‌خواهند بکنند. این کار به مردم گستاخی می‌داد. به مردم روحیه می‌داد و روحیه را از وابستگان شاه می‌گرفت. وقتی این را گفت تبعیدش کردند. باز مردم جان فشانی کردند تا امام از تبعید برگشت.

 

🔰 از دوازده خرداد تا بیست و دوم خرداد مردم جان فشانی ها کردند. امام حاکم شد یعنی نماینده امام زمان حاکم شد. اینها همه وثیقه‌هایی بود که دادند؛ ایستادند و خداوند به وعده‌اش عمل کرد و آزاد کرد. دقیق، هرچه مردم دادند و خرج کردند؛ زمینه امام بالا آمد.

📌 زمان  ما این است، دارد حبل الله بر سر جایگاه اصلی خود برمی‌گردد.

 

🔰 اما نکته‌ای مانده که به شما عرض بکنم. «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً». قبل از اینکه با دشمن روبرو بشوند. طالوت به یاران خود گفت: خدا شما را به یک نهر می‌آزماید. هر که از آن نهر خورد از من نیست و هر کس از آن نخورد از من است مگر اینکه با دستش یک کف خورده باشد.

 

🔰 فقط افراد قلیلی نخوردند که تعدادشان ۳۱۳ نفر بودند. امام زمان هم که امام زمان هم با ۳۱۳ نفر می‌آید پس یک نهری هم در آنجاست که این ها نمی‌خورند و با او می مانند.

این نهر چیست؟! این نهر قدرت است. ما از این قدرتمان سوء استفاده بکنیم. « فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی». همه سر نهر طالوت هستیم. زیر میزی روی میزی کردن خورد از این آب است. نخور! امتیاز برای خود و بچه هایش گرفتن خوردن از این نهر است. قناعت کردن « إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیدِهِ»

📌ما را امتحان می‌کنند. «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس» بدانیم سر این نهریم. بدانیم عالم در حال دگرگونی است.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

🔰 اولین بار بود که به مشهد می‌رفتم، مشهد که چه عرض کنم از شیراز برای تفریحی یکی دو روزه به یاسوج رفته بودیم، صبح آخر بود و قصد برگشت به شیراز داشتیم، به پدرمان اصرار کردیم کمی جلوتر هم برویم ببینیم چه می‌شود، مردی کنار جاده ایستاده بود، از او پرسیدیم این جاده به کجا می‌رود؟ گفت: به اصفهان، قم بعد هم مشهد!

ما هم تا اسم مشهد را شنیدیم، سه برادری با پسرعمه‌ام شروع کردیم پشت سر هم دست زدن و گفتن: مشهد، مشهد، مشهد...

 

🔰 آن مرد که نام مشهد را آورد، پدرم که انگار به دلش افتاده بود، به مادرم نگاه کرد و پرسید: چه‌کنم؟ پول و وسایل مسافرت طولانی را نداریم؟ مادرم گفت: برو، توکل بر خدا اگر هم نداشتی من النگوهایم را می‌فروشم. مادرم توکلش خیلی بالاست، آخرش النگوهایش را هم لازم نشد بفروشد اما همیشه نان این توکلش را می‌خورد و خدا هم تا حالا یاد ندارم رویش را زمین انداخته باشد.

 

🔰 عمه‌ام که دختری نوجوان بود و پسرِ عمه‌ بزرگم، هم با ما بودند، جالب اینکه پدرم برای اینکه پسرعمه‌ام را به مشهد ببرد به مادر و پدرش زنگ نزد.

آن وقت‌ها مثل الان نبود که بچه‌ها رنگ دایی و عمه و... را نبینند، بلکه خیلی وقت‌ها ما منزل آنها بودیم یا بچه‌های آنها منزل ما می‌ماندند، خیلی از خاطرات کودکی‌ام مربوط به دایی‌ها و عموهایم است و حالا هم به خاطر محبت‌های زیادی که در بچگی به ما داشتند، آنها را خیلی دوست داریم و هرجور شده به آنها سر می‌زنیم.

 

🔰 ما بچه‌ها که از خوشحالی در پوست خود نمی‌گنجیدیم دست می‌زدیم و خوشحالی می‌کردیم، انگار دنیایی به ما داده بودند. شب شد و خوابیدیم اما خیلی شیطنت کردیم، پدرم که ناراحت شده بود، گفت: فردا برمی‌گردیم می‌رویم شیراز! آنقدر ناراحت شده بودم که تا صبح زیر پتو گریه کردم و به امام رضا(ع) گفتم من می‌خواهم به مشهد بیایم.

 

🔰 صبح بابایم انگار نه انگار که دیشب چنین گفته بود، سوار ماشین شدیم و او هم خیلی راحت به راه ادامه داد، شادیم مضاعف شده بود، انگار دنیای از دست رفته را دوباره به من داده بودند.

 

🔰 قم که رسیدیم نواری زیبا خریدیم که از اول تا آخرش قربان امام رضا(ع) می‌رفت و با او حرف می‌زد، آقاجون قربونتم ... ما هم هی با آن تکرار می‌کردیم، آقا جون قربونتم...

به مشهد که رسیدیم رسما احساس می‌کردم امام رضا(ع) به استقبالمان آمده است اما نمی‌دانستم چگونه این احساس را بیان کنم، به حرم رفتیم و کنار ضریح بودم، پدرم ما را فرستاد و گفت بروید پیش ضریح، پدرم خیلی حساس نبود و به ما آزادی زیاد می‌داد و همه خوشی‌ها در همین آزادی‌ها بود، تا حالا نشده است که بخواهم کاری بکنم و ایشان مخالفت کنند، البته نظرشان را به صورت مشورت می‌دهند اما همیشه فرصت تجربه را به ما می‌دهند، شاید این آزادی دادن از مهم‌ترین درس‌های ۳۰ ساله معلمی و تربیت کودکان توسط ایشان باشد که با وسواس نشان ندادن نه زندگی را به خودشان و نه به ما تلخ نکرده‌اند.

 

🔰 جمعیت زیاد بود و قد من کوتاه، هرچه تلاش کردم نتوانستم حتی به ضریح نزدیک هم شوم، مانده بودم چه کنم؟! بازهم تلاش و تلاش و باز هم بی‌فایده! خیلی ناراحت بودم.

در عالم بچگی‌ام به حضرت گفتم: آقاجان هیچی از شما نمی‌خواهم فقط راهم را باز کن، می‌خواهم راحت ضریحت را بگیرم.

امام رضا(ع) صدای همه ما را می‌شنود اما به همه جواب نمی‌دهد، باید کودک شد، کودک‌ها با تمام وجود و خالصانه با آقا حرف می‌زنند و واقعا باور دارند که آقا صدایشان را می‌شنود و به آنها پاسخ می‌دهد.

 

📌در همان لحظه دو خادم جمعیت را از پشت سر من کنار زدند،‌ همه را کنار می‌زدند الا من و همینطور زائران را کنار زدند تا من به ضریح رسیدم، مانده بودم جریان چیست؟ اینها چرا با من کاری ندارند؟ به ضریح که رسیدم به فاصله نیم‌متر از هر دو طرف را بستند و پشت سرم نشستند و مشغول شستن زمین شدند، گفتند: اینجا خون ریخته‌است و باید طاهر شود، عجله هم نمی‌کردند. حالا من بودم و ضریح امام رضا(ع).☺️

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝بعد از درگذشت مرحوم حاج‌آقا مصطفی خیلی‌ها معتقد بودند که ساواک در این کار دست دارد؛ اما این قضیه چندان روشن نبود و نیاز به تحقیقات بیشتر داشت. آقای هاشمی نقل می‌کنند:

📻 «آن روزى که مرحوم حاج آقا مصطفى (ره) فوت مى‏‌کنند، از امام درباره او سوال مى‏‌شود که آیا ایشان شهید شدند و آیا کسى ایشان را کشته؟

شما خون ایشان را به گردن ساواک و یا شاه یا کسى دیگر مى‏‌اندازید یا نه؟ مى‏‌دانید که آن روزها جو طورى بود که اگر امام مى‏‌خواستند از این مسأله براى کوبیدن دشمن استفاده کنند، خیلى طبیعى بود که بگویند بله.

اما ایشان همان مقدار که درباره مرگ فرزندشان مى‏‌دانستند، همان را گفتند و نخواستند از حادثه‏‌اى که پیش آمده، مردم‏ را تهیج کرده به انتقام خون ایشان، عده زیادى از دشمنان را از پا در آورند.

ایشان در آن زمان به عنوان رهبر یک مکتب و نه یک رهبر سیاسى رفتار کردند تا به این وسیله تفاوت بین مکتب اصیل اسلام را که بر اساس اخلاق و عدالت استوار است با سایر مکاتب- که در آنها هدف، وسیله را توجیه مى‏‌کند- به همه نشان دهند.»

👈کارنامه و خاطرات، انقلاب‏‌ و پیروزى، ص : ۳۶۳.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

قبل از هر صحبتی اینکه: اگر حضرت آقا مخالف استیضاح باشند و توصیه‌ای داشته باشند، همانطور که در مواردی متذکر شده‌اند به صورت علنی اعلام خواهد کرد با این کار مخالف هستند و به صلاح کشور نیست، پس بدانیم این بازی که عده‌ای بخواهند به نام حضرت آقا و صحبت‌های درگوشی و فلانی در دفتر آقا و... دائما نمایندگان مجلس و امت حزب‌الهی را محدود کنند با منش خود حضرت آقا هم سازگار نیست،‌ مائیم و بیانات عمومی و مسلک شناخته شده ایشان و غیر از آن هیچ کدام دیگر اعتباری ندارد.

 

بس کنیم هزینه کردن از حضرت آقا و کم‌تر پشت ایشان پنهان شویم، هر کس به آنچه وظیفه دارد و می‌فهمد عاقلانه و درست است، عمل کند، حضرت آقا هم اگر جایی دیدند دارد اشتباه می‌شود، تذکر لازم را می‌دهند، به بهانه آقا دهان‌ها و اندیشه‌ها را نبدید! ایشان نشان داده‌اند همیشه فرایند‌های قانونی کشور را حمایت می‌کنند و یکی از ظرفیت‌های مجلس استیضاح «وزراء و یا خود رئیس جمهور» است و نمایندگان موظف هستند اگر این اقدام را به صلاح کشور می‌دانند ولو یک روز به ریاست جمهوری روحانی مانده باشد این کار را انجام دهند.

 

اما همه بحث در مورد این مصلحت است که بیاییم سبک و سنگین کنیم که استیضاح روحانی به مصلحت است یا خیر؟

درست است که همه مردم عادی حتی حامیان این دولت هم دیگر طاقتشان از این حجم از بی‌کفایتی یا شاید هم اخلال دولت به سر آمده،

درست است که باز هم عده‌ای که این دولت را به قدرت رسانده‌اند رهبری و نظام را متهم می‌کنند که روحانی از خودشان است و این بدبختی‌ها همه زیرسر خودشان است، وگرنه او را برکنار می‌کردند!

درست است که دولت بی‌تدبیر به خار در چشم و استخوان در گلو می‌ماند که هر روز بودنش سرمایه‌های کلان مادی و معنوی این کشور را هدر می‌دهد.

 

اما مگر دعوا سر روحانی است؟! روحانی رفت جهانگیری که هست؟! جهانگیری رفت ظریف که هست؟! این جماعت تمامی ندارند تا وقتی فکرشان هست همیشه هستند، تا وقتی الگویشان هست، هستند و دوباره سر در می‌آورند، دعوای ما با اشخاص نیست با گفتمان‌ها است.

 

مگر با استیضاح کار حل می‌شود، مگر این جماعت کم رسوا شده‌اند اما فردای آن انگار نه انگار! برخی از این حقیرها که بعد از ۸۸ در دادگاه آمدند و آن اعتراف‌ها را کردند، امروز کم‌آورده‌اند! دوباره مدعی نیستند؟! مگر برای کرباسچی دادگاه گرفته نشد دادگاه را هم از تلوزیون پ‍خش کردند متهم و برکنار هم شد اما او را کردند قهرمان ملی! تجربه نشان داده هروقت روال کار عادی نبوده است این جماعت گسل باز پیروز بوده‌اند، با هوچی گری و شانتاژ خبری ماهی خود را از آب گل‌آلود گرفته‌اند.

 

روحانی و دولت ناکارآمدش، با ظرفیت‌های قانونی موجود از مجلس و قوه‌قضائیه تا جای ممکن کنترل و تحمل شود تا این چندماه باقی‌مانده‌ام تمام شود، بهتر است؟ یا اینکه او را استیضاح و خاطره آشوب‌های بعد از بنی‌صدر را زنده کردن؟!

 

اگر مشکل یک یا دو نفر بود با یک یا دو استیضاح حل می‌شد اما باندهای شکل‌گرفته را چطور می‌شود استیضاح کرد؟! مگر این جماعت و اطرافیانشان این ایام با استفاده از شُک‌های مختلف اقتصادی و انواع رانت‌ها، کم چاق شده‌اند و ترسی از خرج‌کردن بخشی از ثروت‌های چندهزار میلیاردی‌شان برای آشوب آفرینی در کشور دارند! در خیابان بورس و طلا نمی‌بینید چطور عربده می‌کشند و قیمت‌ها را بالا و پایین می‌کنند! وقت گرداندن با خفت این لات‌ها در شهر هم خواهد رسید اما حالا تا رسیدن مأمورها باید صبر کرد.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

از امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت شده است:

هرکس این شش آیه را هر روز صبح بخواند، خداوند متعال او را از هر بدی کفایت فرماید، ولو خودش را به هلاکت انداخته باشد.

این دعا توسط علما بسیار توصیه و تجربه شده است.

 

»قُلْ لَنْ یُصیبَنا إِلاَّ ما کَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (51 التوبة)«

بگو: جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى‏رسد. او سرپرست ماست، و مؤمنان باید تنها بر خدا توکّل کنند.

»وَ إِنْ یَمْسَسْکَ‏ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا کاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصیبُ بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ (107 الیونس)«

و اگر خدا به تو زیانى برساند، آن را برطرف‏کننده‏اى جز او نیست، و اگر براى تو خیرى بخواهد، بخشش او را ردّکننده‏اى نیست. آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد مى‏رساند، و او آمرزنده مهربان است.

»وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی‏ کِتابٍ مُبینٍ (6 الهود)«

و هیچ جنبنده‏اى در زمین نیست مگر [اینکه‏] روزیش بر عهده خداست، و [او] قرارگاه و محلّ مُردنش را مى‏داند. همه [اینها] در کتابى روشن [ثبت‏] است‏.

»وَ کَأَیِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یَرْزُقُها وَ إِیَّاکُمْ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (60 العنکبوت)«

و چه بسیار جاندارانى که نمى‏توانند متحمّل روزى خود شوند. خداست که آنها و شما را روزى مى‏دهد، و اوست شنواى دانا.

»ما یَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِکَ‏ لَها وَ ما یُمْسِکْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ (2 الفاطر)«

هر رحمتى را که خدا براى مردم گشاید، بازدارنده‏اى براى آن نیست، و آنچه را که باز دارد، پس از [باز گرفتن‏] گشاینده‏اى ندارد، و اوست همان شکست‏ناپذیرِ سنجیده‏کار.

»قُلْ أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کاشِفاتُ‏ ضُرِّهِ أَوْ أَرادَنی‏ بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ (۳۸ الزمر)«

بگو:  [هان‏] چه تصور مى‏کنید، اگر خدا بخواهد صدمه‏اى به من برساند؛ آیا آنچه را به جاى خدا مى‏خوانید، مى‏توانند صدمه او را برطرف کنند؛ یا اگر او رحمتى براى من اراده کند آیا آنها مى‏توانند رحمتش را بازدارند؟» بگو: «خدا مرا بس است. اهل توکّل تنها بر او توکّل مى‏کنند.

در ادامه نیز این دعا را بخواند:

حَسْبِیَ الله لا اله الا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ وَ أَمْتَنِعُ بِحَوْلِ اَللَّهِ وَ قُوَّتِهِ مِنْ حَوْلِهِمْ وَ قُوَّتِهِمْ وَ أَسْتَشْفِعُ  بِرَبِّ اَلْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ  وَ أَعُوذُ بِمَا شَاءَ اَللَّهُ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ.

کفایت می‌کند خداوندی که جز او خدایی نیست، بر او توکل نمودم و اوست که پروردگار عرش عظیم است، ممانعت می‌کنم از حول و قوه دیگران با حول و قوه خداوند، طلب شفاعت(یاری) می‌کنم به واسطه رب فلق از شر آنچه خلق شده است و پناه می‌برم به آنچه خداوند بخواهد، هیچ قوتی جز با خداوند بالا و عظیم نیست.

 بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (علیهم السلام)، ج ۸۳، ص: ۳۳۷.

دریافت

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📻(آیت‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی)

 

🔰 یکی از نعمت‌ها و ایضا ابتلائات خداوند نسبت به بندگاه مؤمن خود خبرهایی است که در مورد آینده به آنان داده می‌شود، این اخبار گاهی خبر سختی‌هایی است که برای مؤمن پیش خواهد آمد و بنده مؤمن خدا را برای پذیرش و تحمل آن سختی‌ها و شکایت نکردن و راضی بودن به رضایت خدا آماده می‌کند، گاه نیز بشارت‌هایی است برای تحمل سختی‌های مسیر و صبر نمودن بر مشکلات تا رسیدن به آن مقدرات.

 

🔰 در طول زندگی حضرت امام حکایت‌های مختلفی از گزارش آینده به ایشان توسط اولیاء خدا شنیده‌ایم و یکی از این حکایت‌ها مربوط به "آیت‌الله حاج شیخ مجتبی قزوینی" از علماء و عرفای اهل مشهد است، ایشان از علاقه‌مندان به امام بوده‌اند و از مشهد برای زیارت امام به قم می‌آمده‌اند.

این حکایت که به صورت تقریبی مربوط به سال ۴۲-۱۳۴۱ش است را مرحوم حجت‌الاسلام اسماعیل فردوسی‌پور از نزدیکان مرحوم قزوینی نقل می‌کنند:

 

«مرحوم حاج ‏ ‏شیخ مجتبی قزوینی... یک جلسه ‏خصوصی محرمانه با خود امام، ‏‏برگزار کردند.‏‏ یک روز قبل از ظهری بود ‏که ما با آقازاده ایشان در خدمتشان بودیم، منزل رفتیم منتهی داخل اتاق ‏‎‎‏نرفتیم، ‏‏آنجا فقط ‏‏مرحوم حاج شیخ و امام، دو‏ ‏نفری بودند. این دیدار ‏حدود یک ساعت طول کشید. بعد از یک ساعت ملاقات ‏‏که بیرون آمد، ‏پسر ایشان سوال کرد که چگونه یافتید آقا را؟ مرحوم حاج شیخ فرمود: ‏سید کامل است. ایشان سوال کرد حتی از آن جهات؟ منظورش از آن ‏جهات یعنی اطلاع از علوم غریبه‌ای بود که مرحوم حاج شیخ مجتبی ‏قزوینی داشت. یک سلسله مطالبی را مرحوم حاج شیخ بلد بود که کمتر ‏کسی از آنها اطلاع داشت. ایشان گفت حتی از آن جهات هم کامل است. ‏

 

.... ‏‏آن موقع مرحوم حاج شیخ مجتبی قزوینی نزدیک ۷۰سال داشتند،‏ ‏یکسری اطلاعاتی داشتند که گهگاهی از آن استفاده می‌کردند. مثلاً در ‏یکی از مسافرت‌ها از ایشان سوال شد شما انقلاب را چطوری می‌بینید؟ ‏ایشان نظرش این بود که این انقلاب پیروز می‌شود و دولت سقوط ‏ ‏می‌کند و شاه سقوط می‌کند منتهی بعد از سقوط شاه جنگی بین ایران و ‏ ‏اعراب وارد خواهد شد و این جنگ طول خواهد کشید و در آن جنگ ‏ ‏هم ایران پیروز خواهد شد‏‏.‏

 

‏‏ آن موقع ایشان ‏‏امام را ‏‏تعبیر به سید می‏‏‌‏‏کرد و به‏‏ ما گفت: ‏‏بالاخره سید ‏در این جریانات پیروز خواهد شد. ایشان این اطلاعات را قهراً به امام ‏ ‏منتقل می‌کنند. منتهی امام از طریق مرحوم آیت‌الله شاه آبادی هم از این ‏‎‎‏پیش بینی‌ها اطلاع داشتند. حاج آقا نصرالله شاه آبادی می‌فرمود: من ‏‏پیروزی انقلاب‏‏،‏‏ مساله جنگ و قضایای بعد از پیروزی انقلاب را خواب ‏دیدم. خدمت امام در نجف ‏‏رفتم، ‏‏وقت خواستم و خصوصی با ایشان ‏مطرح کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند تمام این قضایا را مرحوم ‏ ‏پدر شما در زمان حیاتش به من گفته است.

 

اینها یکسری مسائلی بوده ‏‏که ‏ ‏بین خودشان اطلاع داشتند، یک چیزهایی که در آینده اتفاق می‌افتد. یا ‏یکی از بزرگانی که او هم جزء اوتاد بود نقل می‌کرد‏‏:‏‏ در نجف یک استاد ‏ ‏اخلاقی منحصر به فرد بوده است. امام در سن جوانی به حج و بعد از ‏سفر حج به عتبات عالیات مشرف می‌شوند. در نجف منزل آشیخ نصرالله ‏خلخالی‏‏ اقامت می‌کنند‏‏. ‏‏در آنجا ‏‏یکروز امام به درس اخلاق این عالم ‏می‌روند. آنجا استاد اخلاق می‌نشیند روی کرسی درس می‌گوید‏‏:‏‏ بسم‌الله ‏الرحمن الرحیم از تاریخ ایران می‌گوید که ... یک سیدی قیام می‌کند و جریانات انقلاب را مفصل نقل می‌کند و آن ‏ ‏محمدرضا پسر پهلوی را شکست می‌دهد و او هم فرار می‏‏‌‏‏کند و نظام ‏ ‏شاهنشاهی بوسیله او سقوط می‌کند؛ تمام قضایا را می‌گوید‏‏،‏‏ شاگردها ‏خیلی هاج و واج می‌شوند که این آقا خواب است، بیدار است چه ‏ ‏می‌گوید. درس که تمام می‌شود می‌گویند آقا شما این حرف‌هایی که ‏امروز زدید خواب بودید؟ بیدار بودید؟ چه چیزهایی بود؟ ایشان می‌گوید من امروز درس را برای یک نفر گفتم و آن یک ‏نفر درس را گرفت و رفت.

.....................

📝منبع: خاطرات حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل فردوسی پور‏، تدوین:‏‏ فرامرز شعاع حسینی، رحیم روح بخش‏، چاپ دوم، ‏‏تهران، مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی‏‏(س)، ۱۳۹۰ش، صص: ۶۸-۷۱.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در کتاب امالی شیخ مفید رحمة الله علیه روایتی آمده است که در آن شخصی به نام "حَذْلَمِ بْنِ سَتِیرٍ" مشاهدات خود از حضور کاروان اسراء در کوفه را نقل میکند، این روایت با اختلاف جزئی در مضامین در منابع دیگری نیز ذکر شده است.

قَدِمْتُ اَلْکُوفَةَ فِی اَلْمُحَرَّمِ سَنَةَ إِحْدَى وَ سِتِّینَ عِنْدَ مُنْصَرَفِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ بِالنِّسْوَةِ مِنْ کَرْبَلاَءَ

حذلم نقل می‌کند: در محرم سال ۶۱ هجری وارد کوفه شدم و این حضور مصادف شد با بازگشت علی‌بن الحسین (علیه اسلام) [امام سجاد] به همراه زنان [اسیر شده] از کربلا؛

وَ مَعَهُمُ اَلْأَجْنَادُ مُحِیطُونَ بِهِمْ وَ قَدْ خَرَجَ اَلنَّاسُ لِلنَّظَرِ إِلَیْهِمْ

همراه آنان سربازانی بودند که دور آن‌ها را حلقه زده بودند و مردم نیز برای دیدن آنان از خانه‌هایشان خارج شده بودند.

فَلَمَّا أُقْبِلَ بِهِمْ عَلَى اَلْجِمَالِ بِغَیْرِ وِطَاءٍ - جَعَلَ نِسَاءُ أَهْلِ اَلْکُوفَةِ یَبْکِینَ وَ یَنْتَدِبْنَ

زنان کوفه وقتی که با آنان مواجه شدند و مشاهده کردند که حضرت و اسراء بر شترانی بدون جهاز سوار شده‌‌اند، شروع به گریستن و ناله سردادن کردند.

فَسَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ بِصَوْتٍ ضَئِیلٍ وَ قَدْ نَهَکَتْهُ اَلْعِلَّةُ وَ فِی عُنُقِهِ اَلْجَامِعَةُ وَ یَدُهُ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِهِ أَلاَ إِنَّ هَؤُلاَءِ اَلنِّسْوَةَ یَبْکِینَ فَمَنْ قَتَلَنَا

شنیدم که امام سجاد (علیه السلام) در حالی که با صدایی ضعیف سخن می‌گفت و بیماری او را لاغر کرده بود و در گردنش غل و زنجیر بود و دستانش را به گردنش بسته بودند، می‌گفت: این زنان گریه می‌کنند! پس چه کسی ما را کشته است؟!

قَالَ وَ رَأَیْتُ زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لَمْ أَرَ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا کَأَنَّهَا تُفْرِغُ عَنْ لِسَانِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

و دیدم زینب دختر امیرالمؤمنین(علیه السلام) که هرگز زنی با حیا و سخن‌ور تر از او ندیده بودم، گوئی از زبان امیرالمؤمنین(ع) سخن می‌گفت.

 قَالَ وَ قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى اَلنَّاسِ أَنِ اُسْکُتُوا

به مردم اشاره کرد که ساکت باشید.

 فَارْتَدَّتِ اَلْأَنْفَاسُ وَ سَکَتَتِ اَلْأَصْوَاتُ

صداها خاموش شد و توجه‌ها متوجه ایشان شد:

 فَقَالَتِ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اَلصَّلاَةُ عَلَى أَبِی رَسُولِ اَللَّهِ

زینب(سلام الله علیها) شروع به سخن کرد: حمد فقط برای خداوند است و درود بر پدرم رسول خدا؛

أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ اَلْکُوفَةِ وَ یَا أَهْلَ اَلْخَتْلِ وَ اَلْخَذْلِ

اما بعد، ای اهل کوفه، ای فریبکاران و ای ترک کنندگان یاری

فَلاَ رَقَأَتِ اَلْعَبْرَةُ وَ لاَ هَدَأَتِ اَلرَّنَّةُ

ای کاش هیچ وقت اشک چشمانتان خشک نگردد و ناله‌تان ساکت نشود

فَمَا مَثَلُکُمْ إِلاَّ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً

مثل شما نیست جز مثل زنی که ریسمانی را به محکمی بافته و حال آن را از هم باز می‌کند!

تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ 

سوگندهایتان را موجب فساد میان خودتان قرار داده‌اید.

أَلاَ وَ هَلْ فِیکُمْ إِلاَّ اَلصَّلَفُ اَلنَّطَفُ وَ اَلصَّدْرُ اَلشَّنَفُ

آی! آیا در میان شما جز انسان‌های چاپلوس و آلوده و کینه جو نیستند؟

خَوَّارُونَ فِی اَللِّقَاءِ عَاجِزُونَ عَنِ اَلْأَعْدَاءِ

در میدان سست و ترسو هستید و در مقابل دشمنان عاجز و ناتوان

نَاکِثُونَ لِلْبَیْعَةِ مُضَیِّعُونَ لِلذِّمَّةِ

عهد و بیعت شکن هستید و گوش کننده به ملامت و سرزنش‌ها

فَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ

به راستی چه بد پیش‌کشی برای خودتان فرستادید

أَنْ سَخِطَ اَللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی اَلْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ

خدا بر شما خشم گرفت و در عذاب جاودان خواهید بود

أَ تَبْکُونَ إِی وَ اَللَّهِ فَابْکُوا کَثِیراً وَ اِضْحَکُوا قَلِیلاً

آیا گریه می‌کنید؟ بله به خدا قسم که گریه بسیار کنید و جز اندک نخندید

فَلَقَدْ فُزْتُمْ بِعَارِهَا وَ شَنَارِهَا

به راستی که شما به ننگ و رسوائی آن دست یافتید

وَ لَنْ تَغْسِلُوا دَنَسَهَا عَنْکُمْ أَبَداً

و هرگز نخواهید توانست عیب و زشتی آن را بشویید و پاک کنید.

فَسَلِیلَ خَاتَمِ اَلرِّسَالَةِ وَ سَیِّدَ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ مَلاَذَ خِیَرَتِکُمْ وَ مَفْزَعَ نَازِلَتِکُمْ وَ أَمَارَةَ مَحَجَّتِکُمْ - وَ مَدْرَجَةَ حُجَّتِکُمْ خَذَلْتُمْ وَ لَهُ فَتَلْتُمْ

آیا فرزند خاتم رسولان و سید جوانان اهل بهشت و پناه‌گاه خوبانتان و محل پناه بیچارگانتان و نشانه راه‌ و نردبان حجتتان را یاری نکردید؟! و از او روی برگرداندید؟

أَلاَ سَاءَ مَا تَزِرُونَ

آی! چه بد باری بر دوش خود کشیدید؛

فَتَعْساً وَ نُکْساً

پس نابود شوید! و سربه ‌زیر باشید!

فَلَقَدْ خَابَ اَلسَّعْیُ وَ تَرِبَتِ اَلْأَیْدِی

به راستی که کوشش‌هایتان از دست رفت و دست‌هایتان به خاک نشست [به هیچ چیزی نرسیدید.]

وَ خَسِرَتِ اَلصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ  بِغَضَبٍ مِنَ اَللّهِ 

معامله‌یتان به زیان نشست و به خشمی از خدا بازگشتید.

وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ اَلذِّلَّةُ وَ اَلْمَسْکَنَةُ

مهر خاری و بدبختی و گرفتاری بر شما زده شده است؛

وَیْلَکُمْ أَ تَدْرُونَ أَیَّ کَبِدٍ  لِمُحَمَّدٍ فَرَیْتُمْ وَ أَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ وَ أَیَّ کَرِیمَةٍ لَهُ أَصَبْتُمْ

وای بر شما، آیا می‌دانید چه جگر گوشه‌ای از محمد(صلی‌الله علیه و آله) را بریدید؟! و چه خونی از او ریختید؟! و چه عضو بزرگی از او گرفتید؟!

لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدًّا `تَکادُ اَلسَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ

چنان کار زشتی انجام دادید که نزدیک است آسمان‌ها از آن بشکافد

وَ تَنْشَقُّ اَلْأَرْضُ وَ تَخِرُّ اَلْجِبالُ هَدًّا 

و زمین دهان باز کند و کوه‌‌ها بر روی زمین بریزد.

وَ لَقَدْ أَتَیْتُمْ بِهَا خَرْقَاءَ شَوْهَاءَ طِلاَعَ اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّمَاءِ

چنان با پرده دری این کار را کردید که از زشتی آن آسمان و زمین را فراگرفته است.

أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ قَطَرَتِ اَلسَّمَاءُ دَماً

آیا تعجب می‌کنید که از آسمان خون ببارد؟!

وَ لَعَذابُ اَلْآخِرَةِ أَخْزى

تعجب نکنید و بدانید که عذاب آخرت خوار کننده‌تر است برای شما؛

 فَلاَ یَسْتَخِفَّنَّکُمُ اَلْمَهَلُ فَإِنَّهُ لاَ یَحْفِزُهُ اَلْبِدَارُ وَ لاَ یُخَافُ عَلَیْهِ فَوْتُ اَلثَّأْرِ

این مهلت شما را به سبک‌سری وا ندارد، چرا که چنین نیست که خداوند عجله کند و این عجله موجب شود کار خود بازبماند، خداوند ترسی از پایمال شدن خون ندارد.

کَلاَّ إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ 

نه هرگز چنین نیست، بدانید که پروردگارتان در کمین نشسته است.

قَالَ ثُمَّ سَکَتَتْ فَرَأَیْتُ اَلنَّاسَ حَیَارَى قَدْ رَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ

راوی می‌گوید: سپس حضرت ساکت شدند، و مردم را دیدم که متحیر شده‌اند و انگشت تحیر به دهان گرفته‌اند.

وَ رَأَیْتُ شَیْخاً قَدْ بَکَى حَتَّى اِخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ: کُهُولُهُمْ خَیْرُ اَلْکُهُولِ وَ نَسْلُهُمْإِ ذَا عُدَّ نَسْلٌ لاَ یَخِیبُ وَ لاَ یَخْزَى .

و پیرمردی را دیدم که که چنان گریست که محاسنش تر شد و این شعر را می‌خواند که:

پیرانشان بهترین پیران و نسل آنان دارای چنان است که هنگام شمردن نسل‌ها هرگز دچار ناامیدی و بی‌اعتباری نخواهد شد.

مفید، محمد بن محمد، الأمالی (للمفید)، 1جلد، کنگره شیخ مفید - قم، چاپ: اول، 1413ق ؛ صص: ۳۲۰- ۳۲۳.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در فلسفه قاعده‌ای داریم با این عنوان که «ترجیح بلا مرجح محال است» یعنی اگر فردی بین دو گزینه که هیچ کدام هیچ رجحانی از هیچ جهتی بر دیگری ندارد مردد بماند، نمی‌تواند بین آنها یک گزینه را اختیار کند و متوقف می‌شود.

 

برخی برای نقض این قاعده مثال‌هایی می‌زنند و می‌گویند لازمه سخن شما این است که: «الهارب من السبع» کسی که از درنده‌ای مثل گرگ فرار می‌کند، وقتی به یک دو راهی رسید که هیچ ترجیحی بین آنها نبود، متوقف شود، اما او اصلا به این چیزها فکر نمی‌کند و در هر صورت یک طرف را اختیار می‌کند.

 

اما به آنها پاسخ می‌دهند که فردی که از گرگ فرار می‌کند به علتی ولو به آن علت توجه تفصیلی نداشته باشد، در حین فرار یک طرف را رجحان می‌دهد و اگر نتواند هیچ گونه ترجیحی ولو اینکه مثلا یک مسیر را نزدیک‌تر، راحت‌تر و.... بداند و به معنای واقعی هیچ ترجیحی از هیچ جهتی بین دو مسیر ندهد، بله متوقف می‌شود.

 

اراده کردن متوقف بر شناخت است، تا شما شناخت به چیزی پیدا نکنید نمی‌توانید آن را اراده کنید و ایضا متعلق اراده نیز یک چیز واحد و متشخص (ولو کلی) اما یک چیز بیشتر نمی‌تواند باشد، وقتی عقل می‌تواند از بین دو گزینه یک طرف را اراده کند که آنها را بشناسد.

 

ولو این شناخت اشتباه باشد و فرد راه اشتباه را انتخاب کند اما ابتدا باید شناخت پیدا کند و بعد به یک طرف که آن را بهتر می‌داند یا ملائم‌تر با طبعش می‌یابد، محبت و میل پیدا کند و سپس آن را اراده کند.

 

فذاست که می‌گویند وقتی گرگ به گله‌ای حمله می‌کند، ابتدا گوسفندان فرار می‌کنند اما وقتی گوسفند خسته می‌شود و ترس تمام وجودش را می‌گیرد این ترس موجب می‌شود که دیگر نتواند فکر کند و تصمیم بگیرد و همینجاست که متوقف می‌شود و هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد و گرگ به راحتی او را طعمه خودش می‌کند.

 

  دشمن نیز برای به سلطه درآوردن ما از همین دو گزینه استفاده می‌کند، یا دستگاه شناخت ما را هدف می‌گیرد و ما را به اشتباه در شناخت می‌اندازد و یا به واسطه مبتلا کردن به غفلت، ترس، حزن و... فرصت تفکر و اختیار(اراده) را از ما می‌گیرد.

 

ایمان و اتکاء به خداوند دقیقا مقابل این عناصر قرار می‌گیرد: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا» ایمان خوف و حزن را از شما می‌گیرد و به شما کمک می‌کند بتوانید فکر کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید، ایمان دستگاه شناخت شما را اصلاح می‌کند و به شما کمک می‌کند، راه‌های مختلف را درست بشناسید و سپس بهترین گزینه را عاقلانه اختیار کنید: «الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ‏»

 

📌فلذاست که هم جنگ و هم صلح مؤمن عاقلانه است.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری