شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲ مطلب در ۲۳ فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

در قسمت قبل با عنوان "سربازان اصلی جبهه حق در عالم" به این پرسش رسیدم که: «برای تحقق دین و ایفای نقش حداکثری توسط روحانیت در جامعه کنونی چه باید کرد؟»

با مقدماتی که گفته شد معلوم شد روحانیت کارکردهایی در گذشته داشته است و این کارکردها با ظهور مدرنیته از او گرفته شد و عمده‌ی روحانیت در مقابل آن به "تبیین دین" بسنده نمود و بدون حضور روحانیت در جامعه با ایفای کارکردهای عینی، راه برای تحقق دین و جامعه سازی دینی یا وجود ندارد و یا بسیار مشکل است، فلذا باید روحانیت کارکردهای جدید خود در جامعه را احیاء کند.

در یکی از تحقیقات صورت گرفته از سوی یکی از نهادهای حوزه‌، تعداد ۲۶۲ کارکرد عینی برای روحانیون مشخص شده بود، در این تحقیق کارکردهای روحانیت در ۳ دسته "تخصصی، ترجیحی و مشترک" تقسیم ‌می‌شدند.

🔸دسته تخصصی کارکردهایی هستند که تخصصا باید توسط روحانیون محقق شود و دسته ترجیحی مواردی که ترجیح تحقق آنها با روحانیت است و کارکردهای مشترک اموری هستند که امکان انجام آن توسط روحانی و غیر روحانی وجود دارد.

👈به طور مثال در "آموزش و پرورش و آموزش عالی" برخی رشته‌ها همچون "علوم دینی و قرآنی" تخصصا باید توسط روحانیون تدریس شود و برخی همچون "مدیریت مدرسه"، تدریس پرورشی، تاریخ و عربی ترجیحا و برخی همچون علوم اجتماعی یا انشاء و ادبیات نیز به صورت مشترک از عهده روحانیون و غیر روحانیون برمی‌آید و یا مثلا در وزارت امور خارجه ترجیحا روحانیون می‌توانند به عنوان کاردارهای فرهنگی یا سفرا نقش‌ آفرین باشند.

در تحقیق دیگری که توسط مجموعه‌ای دیگر در این زمینه صورت گرفته بود، قریب به ۲۰ درصد مشاغل جامعه را روحانیت باید تأمین کند، اما متاسفانه امروزه درصد بسیار اندکی را روحانیت تأمین می‌کند و عمده طلاب بعد از رسیدن به مقطع خارج با این سوال مواجه می‌شوند که بعد از این همه سال تحصیل باید چه کنم؟ و آینده روشنی برای ایفای نقش اجتماعی جز در نقش‌های سنتی روحانیت برای خود نمی‌یابند.

اگر طلبه ما از ابتدا برای ایفای کارکردهای اجتماعی مختلف خود آموزش ببیند و مقدمات ساختاری جذب و فعالیت او نیز دیده شود، مثلا برای تدریس در برخی رشته‌های اختصاصی خود آموزش ببیند و جذب دانشگاه برای تدریس این رشته‌ها نیز منحصر به روحانیون شود، طلبه می‌تواند با خاطری آسوده، خود را برای ایفای این نقش‌ها آماده کند.

البته باید دقت داشت اگر برنامه به نحوی باشد که طلاب هویت خود را از دست دهند و بخواهیم با این الگو آنها را تبدیل به کارمند کنیم عملا این نسخه به ضد خود تبدیل می‌شود.

تفاوت اساسی طلبه‌ای که با حفظ هویت خود در یک شغل وارد می‌شود با کارمند این است که مسأله اصلی او اسلام است و نه درآمد و... فلذا کارکرد او و یک فرد غیر روحانی مثلا در حوزه تدریس بسیار متفاوت است.

وقتی یک روحانی ملبس، معلم یک مدرسه شود، در مدرسه هیأت هم راه می‌افتد، بچه‌ها جذب مسجد نیز می‌شوند و خلاصه یک کار تربیتی آموزشی مستمر محقق می‌گردد.

امروزه حوزه به "دختر بی‌خواستگاری" می‌ماند که مجبور است هر گزینه‌ای سراغ او آمد وی را قبول کند، چون آینده مالی و اجتماعی فرد در حوزه مشخص نیست و داوطلب حضور در حوزه نیز اندک است، بسیاری از داوطلبین حضور در حوزه امکان پذیرفته شدن در این صنف را بدست می‌آورند و این ماجرا به صورت دومینو وار مشکلات پس از خود را پدید می‌آورد که شرح آن خارج از غرض ماست.

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چندسال قبل، در جمعی غیرطلبگی با دوستان و آشنایان، یکی از اقوام گفت: «به نظر تو اگر همه روحانی‌ها را جمع و سوار یک کشتی کنند و به دریا ببرند و کشتی غرق شود، فردا چه مشکلی در این کشور رخ می‌دهد؟ کار چه کسی لنگ می‌شود؟ نقش شما در این جامعه چیست؟»

سؤال اگرچه در قالب شوخی بود و از سر بی‌اطلاعی بسیار زیاد نسبت به فعالیت‌های فعلی روحانیت و خلاصه همه خندیدیم اما واقعا سؤالی جدی بود، تأملی کردم و گفتم: «هیچی اگر این اتفاق بیافتند و دیگر طلبه‌ای روی زمین نباشد، عالم فرومی‌ریزد و نابود می‌شود، چون باطل بر عالم مسلط می‌شود.»

همه تعجب کرده بودند! چراکه در تصور اکثر آنها روحانیت در جامعه کنونی چندان فایده‌ای نداشت، آنهایی هم که روحانیت را مفید می‌دانستند، به هیچ وجه انتظار چنین پاسخی در این سطح را نداشتند، از فرصت استفاده کردم و اندکی توضیح دادم که نظام عالم بر مدار حق جریان دارد و نبردی دائمی در تاریخ عالم برقرار بوده و هست و سربازان اصلی جبهه حق همیشه طلاب و فقها بوده‌اند و خلاصه به اقتضای جلسه توضیحاتی در این موضوع دادم.

اینکه هرآنچه از حق، در عالم جریان دارد، ریشه و اصل آن به حوزه و روحانیت بازمی‌گردد، خود مساله مهمی است و نیاز به تببین دارد اما اینکه روحانیت در وضعیت کنونی نقشی حداقلی از آنچه باید ایفا کند را برعهده دارد و بخش عمده‌ای از کارکردهای خود را از دست داده است نیز مساله‌ای است که نمی‌توان بر آن چشم پوشید.

در مطالب قبل، در قسمت اول از بحث "کارکردهای روحانیت" توضیح دادم که از اواخر دوران قاجار با ظهور هرچه بیشتر مدرنیته، شئون متکثر و جدیدی در جامعه پدید آمد و رفته رفته روحانیتی که در عینیت جامعه حضور داشت و عمده نهادهای اجتماعی بدست او اداره می‌شد از صحنه عینی جامعه کنار رفت. در آن دوره روحانیت کارکردهای متعددی در جامعه داشت؛ مثلا: آموزش و پرورش، ثبت و اسناد، قضاوت و ریش سفیدی و حتی طبابت در دست روحانیت بود، رسانه آن روز تقریبا در انحصار روحانیت بود و خلاصه روحانیت قدرت لایزالی برای تحقق اسلام و جامعه سازی داشت.

🔸در ادامه نیز شاهدی عینی از شجره نامه یکی سادات آوردم.

مدرنیته از سویی شئون روحانیت در جامعه را از او گرفت و از سویی به صورت جدی به نفی دین و امورات دینی ‌پرداخت، در این میان عمده روحانیت رانده شده از صحنه عینی جامعه به کنج حجره‌ها، به تفلسف و مواجه علمی برای اثبات خود پرداختند، حال آنکه بازیگردان اصلی جامعه کس دیگری بود.

در قسمت چهارم از کارکردهای روحانیت به این پرداختم که دغدغه روحانیت در عصر کنونی به همان اندازه "فهم و تبیین صحیح دین"، باید "تحقق دین" باشد.

🔸در ادامه نیز شواهدی از نگاه حضرت امام به این مقوله آوردم.

📌 حال سؤال این است که برای تحقق دین و ایفای نقش حداکثری توسط روحانیت در جامعه کنونی چه باید کرد؟ ادامه مطلب: 👇

ایفای نقش حداکثری روحانیت و تحقق دین

  • حمید رضا باقری