شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حوزه علمیه» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔻 چهارشنبه گذشته بعد از اینکه از امتحان شفاهی درس خارج خود برگشتم متنی نوشتم که بازخوردهای متعددی داشت:

👈برخی گفتند چرا این متن را نوشته‌ای و حوزه را به صورت عمومی نقد کرده‌ای!

👈برخی که تعدادشان خیلی بیشتر بود پیام دادند و زنگ زدند که خدا خیرت دهد، داغ دل ما را تازه کردی، درد و دل کردند و از ظلمی که به آنها رفته بود گفتند.

👈 دو نفر هم از طرف مسئولان حوزه پیام دادند که تلفن دهید و پیگیری می‌کنیم و هیچ خبری هم از آنها نشد.

🔻آن متن را پاک کردم و حالا با ملاحظه همه نقدها و درد دل‌ها، دوباره با اعتراف به اینکه حوزه بهترین‌جا برای رسیدن به فقه و تربیت شدن است و با افتخار از طلبگی خود و اینکه اگر صدبار دیگر هم برگردم به اول باز حوزه را انتخاب می‌کنم، با اجازه سر این زخم کهنه را باز کنیم.

🔻در حوزه مثل مثلا رشته‌ پزشکی به امتحانات کتبی اکتفا نکرده‌اند و امتحان شفاهی را هم برای ارزیابی علمی طلبه گذاشته‌اند.

⁉️ در پزشکی امتحان شفاهی چطور است؟

بعد از طی دوره عمومی که امتحانات آن کتبی است در دوره عملی، هر چند ماه دانشجو یک بخش از علم طب را می‌گذراند و همان استادی که دانشجو با او کار عملی انجام می‌دهد در چند نوبت از او سوال می‌پرسد و دانشجو جواب می‌دهد و به او نمره می‌دهد و این نمره در کنار فعالیت‌های دیگر دانشجو بخشی از نمره او در آن درس را به خود اختصاص می‌دهد.

مثلا یکی از فعالیت‌های دیگر دانشجو این است که کیس‌های خاص از مریض‌ها را به دانشجو می‌دهند و هر روز صبح قبل از اینکه اساتید بالای سر مریض‌ها بروند همه جمع می‌شوند و یک یا چند دانشجو به نوبت شرح حال آن مریض را می‌دهند و آنچه از تشخیص درمانی برای او به نظرشان می‌رسد را مطرح می‌کنند و اساتید  همانجا از آنها سوالاتی می‌کنند و آنها را راهنمایی می‌کنند.

نکته ویژه این است که اساتید تلاش دارند دانشجو رشد کند و نمره بیاورد و امیدوار شود چون به نوعی پیشرفت آنها اعتبار خود استاد هم است.

⁉️ اما در حوزه چطور است؟ چندنفر محدود را گذاشته‌اند برای ارزیابی که نه طلبه را می‌شناسند نه با او کار علمی کرده‌اند و نه بعد از آن با طلبه کاری دارند.

ده دقیقه طلایی که معمولا بخش عمده آن هم آقایان ممتحن مشغول صحبت کردن و تعریف از خود هستند، ملاک ارزش‌یابی یک سال فعالیت علمی طلبه است و بس!

این آقایان در ده دقیقه می‌خواهند علمیت طلبه‌ای که یک سال در موضوعی کار تخصصی کرده است را معلوم کنند و هیچ فاکتور دیگری برای ارزیابی علمی طلبه وجود ندارد. ممکن است طلبه‌ای یک سال را در درس شرکت کرده، مباحثه و مراجعه کرده، بارها اشکال‌های خوب به استاد کرده و فعال بوده اما در آن ده دقیقه نتواند پاسخی که آن ممتحن از یک جای خاص از آن بحث جزئی که ممتحن در ذهن دارد را بگوید.

این ممتحنین معمولا یک نکات خاص چالشی از هر موضوعی را در ذهن دارند و طلبه به احتمال قوی نتواند در لحظه و بدون تأمل همان نکته را دقیق بگوید و نگفتن همان و شروع شدن تحقیر و نصیحت‌ها همان.

اگر هم همه سوالات علمی را پاسخ دهد اکثرا به علت بعید الذهن شدن از ادبیات بالاخره در ادبیات گیر می‌کنند.

در این ده دقیقه دو یا سه سوال از طلبه می‌شود که معمولا حداقل یک یا حتی دوتای آن از ادبیات است، چون بنده خدای ممتحن که عالم دهر نیست که از هر علمی سوال تخصصی کند بلکه در یک علم ادبیات عالم دهر است! و از همان سوال می‌کند و کافی است طلبه نتواند یک سوال را جواب دهد و ۷ یا ۸ نمره را از دست دهد.

⁉️ خب آقایان عزیز مسئول حوزه، چرا ممتحنین امتحان شفاهی را زیاد نمی‌کنید؟ چرا طلبه نتواند نزد استاد خود امتحان شفاهی دهد و آن هم نه فقط یکبار بلکه در طول سال حداقل دو یا سه بار امکان امتحان شفاهی دادن داشته باشد. یا حداقل وقتی یکبار امتحان شفاهی نزد این اساتید محدود و مورد تایید شما داد و به هر علتی ناموفق بود بتواند مجددا با استفاده از تجربه قبلی، خود را محک بزند‌.

 

⁉️ لابد می‌گویید خود اساتید طلاب فرصت نمی‌کنند امتحان شفاهی بگیرند؟ خب حداقل این است که برخی اساتید می‌توانند و شما این امکان را باز کنید که هر طلبه بتواند نزد استاد خود امتحان شفاهی دهد و در عرض این سیستم آن امکان هم فراهم باشد.

 

⁉️ می‌ترسید اساتید نمره بی‌خود بدهند؟ به آن استاد اعتماد ندارید؟ مگر به اساتید فعلی اعتماد دارید و نمره دادن آنها را تأیید می‌کنید؟ اگر چنین است پس چرا به برخی مدارس مجوز داده‌اید که خارج از سیستم فعلی امتحان شفاهی برگزار کنند؟ چرا این اجازه را عمومی نمی‌کنید؟ توجه دارید که وقتی امتیاز اختصاصی شد می‌شود: رانت!

همان رانتی که برای تشویق طلاب برای شرکت در دروس فقه معاصر هم قائل شده‌اید که نمره کتبی آن عوض نمره شفاهی ثبت شود!

همان رانتی که برای تشویق طلاب برای شرکت در درس حدیث خوانی و اضافه شدن نمره امتحان شفاهی قائل شده‌اید.

🔻 عزیزان ظاهرا می‌دانند امتحان شفاهی مشکل دارد راه‌های دور زدنش را اضافه می‌کنند!

⁉️ چرا مدل‌های ارزیابی طلبه را متنوع‌تر نمی‌کنید؟

👈 مثلا بخشی از نمره را به خود اساتید هر درس بسپارید و اساتید بر اساس یک مجموعه از فاکتورها بتوانند از طلبه کار بخواهند.

با این کار مطمئنا استادیارهایی که واسطه استاد و طلبه باشند و در ارزیابی علمی طلاب و مدیریت کار علمی طلبه به استاد کمک کنند نقششان پر رنگ می‌شود و فضایی برای تربیت اساتید قوی نیز شکل می‌گیرد. برای استادیاری اعتبار علمی و امتیاز و حق‌الزحمه و امکان دادن نمره امتحان شفاهی قرار دهید آنگاه ببینید چقدر افراد فاضل هستند که بازوی استاد شوند.

👈 و یا مثلا بخشی از نمره هر درس را به نوشتن مقاله‌ای که به تایید استاد آن درس برسد اختصاص دهید که طلبه بتواند اگر خواست از این طریق نمره امتحان شفاهی خود را افزایش دهد.

نه مثل درس حدیث خوانی که ربطی به درس دیگر طلبه ندارد ولی تشویقی آن را در امتحان شفاهی گذاشته‌اید.

اگر آن را گذاشته‌اید به طریق اولی این روش‌ها جا دارد وجود داشته باشد.

👈 و یا طلبه بتواند بخشی از نمره امتحان شفاهی هر درس را با نوشتن تقریر قوی از درس استاد که به تایید استاد نیز برسد جبران کند.

🔻نکته بعد اینکه چه ارتباطی بین این امتحان شفاهی و شرکت طلبه در درس خارج وجود دارد که اگر طلبه در امتحان شفاهی پایه دهم شرکت نکره باشد ولو ده سال هم در درس خارج شرکت کرده باشد، هیچ کدام را جزو سابقه تحصیلی او حساب نمی‌کنید؟

اگر طلبه در امتحان شفاهی پایه ده بعد از چند سال شرکت در خارج رد شد، باشد قبول نکنید ولی اگر قبول می‌شود و شما هم برای درس خارج او می‌توانید مستقلا از او امتحان شفاهی بگیرید، دیگر چرا سابقه تحصیلی این سال‌ها را نمی‌پذیرید؟

باشد نمی‌پذیرید، چرا هنگام ثبت درس تذکر به این مهمی را به شکل سیستماتیک به طلبه نمی‌دهید که این درس صرفا برای وصل بودن شهریه است و جزو سوابق تحصیلی شما حساب نمی‌شود؟

چرا راهکاری برای اینکه طلبه ثابت کند ولو امتحان شفاهی پایه دهمم را نداده‌ام ولی من شایستگی علمی شرکت در درس خارج را داشته‌ام، فراهم نمی‌کنید؟

https://eitaa.com/sharhe_hal/451

برخی نظرات دوستان حول این متن:

احسنت. به سنتهای اصیل حوزوی هم نزدیکتر هست. شاید اگر همون سنتها تقویت بشه، اصن نیازی به این روشهای بدیل ناشیانه نباشه.اونها دغدغه حفظ سنتها رو دارن، اما با ساز و کارهای ناسازگار و وارداتی.
مهم اینه که همون ساز و کارهای سنتی مدلسازی بشه و به عنوان روالهای سازمانی پذیرفته بشه 

.....

تشتت اراده هاست به دلیل تعدد مراکز قدرت

........

متن بسیار خوبیه و عملی ولی خب با کشور هفت پادشاه طرفیم

........

تا وقتی که پیشفرض طرح های اصلاحی حوزه، تمرکزگرایی هست، هیچکدام از طرح ها موفق نخواهد بود. 

یک حداقل ها و محکماتی را مشخص کنید که هر طلبه ی مقدمات یا سطح یا خارج، حتما باید داشته باشد و بعدا اجازه بدهید هر بزرگی و هر موسسه ای و هر مجموعه ای، به روش آموزشی خودش به این اصول و محکمات برسد. آنوقت خواهید دید چقدر فضای حوزه پویا و بانشاط و رقابتی و زنده خواهد شد.

هیچ اشکالی نداره که اصلا مدرسه معصومیه، تمام برنامه ی آموزشی سطحش را خودش تدوین کند و هکذا سایر مدارس.
در موسسات سطوح عالی هم به همین نحو.

اصلا شاید یک مجموعه دلش بخاهد بیشتر رویکرد عقلی در دروس باشد و مجموعه دیگر بخواهد رویکرد روایی یا قرآنی را تقویت کند. دیگری شاید بخاهد ۶ سال طلبه را معطل ادبیات کند. یک موسسه یا یک بزرگی، شاید نظرش این باشد که طلاب باید اصول را رقیق و رجال را زیاد بخوانند. در اینصورت انتخاب نوع کتاب ها و مواد درسی هم متفاوت خواهد شد. چرا مانع شویم؟ چه حجت قاطعی داریم که حتما این درست است و آن غلط است؟ 

اتفاقا حوزه به همه ی این رویکردها هم احتیاج دارد. اما وقتی همه را مجبور کردید که با یک سیستم خاص تربیت شوند، تنوع کم میشود و لذا خلاقیت ها و استعدادها کور میشوند.

الان اگر مثلا آقای شبیری مدرسه خودش را با سلیقه خودش اداره کنه و حتی کتاب ها و سرفصل هاش را هم خودشان تعیین کنند و آقای فاضل و جوادی و ... هم موسساتشان را طبق سلیقه خودشان برنامه ریزی کنند، آسمان به زمین میاد؟

بابا به طلبه بگید تو باید آخر این پایه بتونی به من مشتق را با اقوال مهمش توضیح بدی. حالا برو از هر جایی که میخای یاد بگیر.

برای همه یک برنامه ی واحد میریزیم بعد ناله میکنیم که چرا مراجع و اساتید سطوح عالی، اعتراض میکنند! خب حق دارند. نمیشه یه سیستم واحد را به این همه سلایق مختلف حقنه کرد.

..........

مطمئنا چقدر هم افزایی رخ می ده یکی میگه فلانی این درس رو تدوین کرده این مطالب رو آورده دومی یک نکات دیگری
مجبور می شوند فکر کنند و برنامه ریزی کنند و تدوین کنند و چقدر زایش رخ می دهد.

اصلا این روش، به صورت اتوماتیک مکانیزم های خوداصلاحی درش فعال میشه و مدام خودش را اصلاح میکنه.
اینطوری دیگه با معضل رکود و جمود هم مواجه نیستیم.
چون مثلا آقای فلانی میبینه طلاب موسسه ش نسبت به سایر موسسات ضعیف هستند یا کارایی تبلیغی یا پژوهشی کمتری دارند، لذا دنبال اصلاح و تکمیل میره و همافزایی میشه.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شاید برای نسل جوان حوزه مشخص نباشد که چرا امام در منشور روحانیت می‌گویند: «خون‏ دلى‏ که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختی‌هاى دیگران نخورده است.» امام در همان منشور روحانیت، اشاره‌ای به این مطلب می‌کنند که این جماعت چه تفکرات اشتباهی را به اسم دین به خورد جامعه می‌دهند و با نسخه اسلام آمریکایی خود راه را برای شناخت اسلام ناب می‌بندند.

 

ایشان در سخنرانی ۲۹ بهمن ۱۳۵۶به مناسبت «کشتار ۱۹ دی قم» به برخی از شبهات این جماعت اشاره می‌کنند:

👈«اگر خود حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- مقتضى بدانند خوب خودشان تشریف بیاورند»! یکى از علما این جورى مى‏‌گفت- خدا رحمتش کند- که «من که دلم بیشتر نسوخته به اسلام از حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه؛ خوب ایشان هم که مى‏‌بینند این را، خود ایشان بیایند؛ چرا من بکنم»! ... اسلام اینها را نمى‏‌پذیرد. ... اینها مى‏‌خواهند از زیر بار در بروند. یک چیزى درست مى‏‌کنند، دو تا روایت از این طرف از آن طرف مى‏‌گردند پیدا مى‏‌کنند که خیر، با سلاطین مثلًا بسازید، دعا کنید به سلاطین. این خلاف قرآن است. ... اگر صد تا همچو روایتٔ‌هایى بیاید، «ضربِ به جِدار» مى‏‌شود.  خلاف قرآن است، خلاف سیره انبیاست. با اینکه روایتى نیست. شما وقتى ملاحظه مى‏‌کنید آن همه روایاتى که ... اگر مایل باشى که زنده باشد این سلطان، تو هم با او محشورى. مسلمان مگر مى‏‌شود مایل باشد به اینکه یکى زنده باشد و ظلم کند، آدم بکشد؟ رابطه داشته باشد با یک کسى که آدم مى‏‌کشد، عالِم مى‏‌کشد ... مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته‏ باشد که مسلمان [نیست‏]؛ لَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ «مَن اصبحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بامورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بمُسلِمٍ.» هى هم بگو لا اله الا اللَّه، مُسْلم نیست این طور. اسلام آن است که به درد مسلمین بخورد؛ مسْلم آن است که به درد مسلمین بخورد، برسد به درد مسْلم که آقا کشتند جوان‌هاى ما را. ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ کشتند علماى ما را، ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ کشتند مؤمنین و مسلمین را، ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ »

📝 صحیفه امام ؛ ج‏ ۳؛ ص۳۳۹- ۳۴۱.

 

👈«در بین ما هم اشخاصى هستند که [مى‏‌گویند] «اولو الامر» هر چه، هر زهر مارى مى‏‌خواهد باشد، باید ما از او اطاعت کنیم! «اولو الامر» است! «اولو الامر» یعنى زورگو؟! با زورگو نباید حرف زد.

خب، پس چرا امام حسن(ع) مخالفت کرد؟ چرا امام حسین(ع) مخالفت کرد با «اولو الامر»، آن وقت که «اولو الامر» عبارت از یزید بود؟

«تُؤْتِی الْمُلْکَ‏»  یکى از آخوندها به من نوشته بود- چند سال پیش از این- که شما مخالفت چرا مى‏کنید با او؛ «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ؛» خداوند هر کس را مى‏‌خواهد [سلطنت مى‏‌دهد]، این‏ مملکت را خدا داده [به او]؛ من جواب او را که ندادم، قابل جواب نبود اما این تکذیب قرآن است. مگر فرعون را کس دیگر مُلْک به او داده بود؟ آن هم خدا به او داده بود، پس چرا موسى(ع) رفت با او مخالفت کرد؟ مگر نمرود را کسى دیگر به او اعطاى مُلْک کرده بود؟ آن هم از طرف خدا است، پس چرا ابراهیم(ع) مى‏‌رود با او مخالفت مى‏‌کند؟ چرا پیغمبر(ص) مخالف است؟ چرا حضرت امیر(ع) با معاویه؟ خب معاویه هم در آنجا یک «اولو الامرى» است براى خودش. خب، بعد از آن چرا امام حسن(ع) با او مخالفت کرد؟ امام حسن(ع) پدر معاویه را درآورد. امام حسین(ع) چرا پا شد با چند نفر از عیالاتش رفت؛ با پنجاه- شصت نفر راه افتاد رفت آنجا مخالفت «اولو الامر» کرد. این حرف‌ها حرف‌هاى نامربوط است. آن «اولو الامر»ى که پهلوى خدا و رسول قرار مى‏‌گیرد باید پهلوى خدا و رسول(ص) باشد. باید مثل خدا و رسول(ص)- بلاتشبیه- یعنى ظِلّ خدا و رسول(ص) باید باشد. حکومت سلطان اسلام «ظلّ اللَّه» است. معنى «ظل» این است که حرکتى ندارد خودش، حرکت به حرکت اوست: سایه آدمْ خودش که حرکتى ندارد؛ هر حرکتى آدم مى‏‌کند سایه هم، دستش را این جور مى‏‌کند، سایه هم همان طور. «ظلّ اللَّه» این است؛ آن کسى را که اسلام به «ظلّ اللّهى» شناخته است، این است که از خودش یک چیزى مایه نگذارد، به تَبَع احکام اسلام حرکت بکند، حرکتْ حرکت تَبَعى باشد.»

📝 صحیفه امام، ج‏ ۳، ص: ۳۴۸.

 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰در مطلب قبلی خود نوشتم که در مقابل بی‌عدالت‌هایی که در حق مردم مظلوم روا داشته می‌شود، متأسفانه حوزه ساکت است، در مقابل جریان‌های حرام‌خواری و دروغ‌پردازی کلان، علی‌رغم مؤاخذه خداوند نسبت به این سکوت، حوزه ساکت است.

 

🔰 البته عرض شد که حوزه در مواردی ساکت نبوده است، مثلا در ماجرایی تهدید به عدم پرداخت مالیات به علت تعطیل نشدن فلان روز شهادت، تهدید به کفن پوشیدن و حضور در خیابان در صورت پخش تصویر حضرت اباالفضل(ع) و...

 

🔰 عرض شد جماعتی جوان و حزب‌الهی و خالص هم هستند که برای مبارزه با بی‌عدالتی نه این جنس کارها بلکه به انجام خدمات مختلف اجتماعی روی‌ آورده‌اند.

 

⁉️ اما باید پرسید دقیقا انتظار ما برای شکل عدالت‌خواهی حوزه و ساکت نبودنش چیست؟ کارهایی از جنس مالیات ندادن و کفن پوشیدن و... اما برای "دردهای حقیقی مردم و آنچه بی‌عدالتی‌ها برگرده‌ آنها سوار شده است"؟!

 

🔰 این سبک از عدالت‌خواهی همان سبک فدائیان اسلام در زمان طاغوت بود و متأسفانه حوزه ما یا ساکت است و عدالت‌خواه نیست و یا هست اما از جنس فدائیان اسلام! البته  عمدتا برای مسائلی غیر از دردهای واقعی واقعی توده مردم!

انگار نه انگار که انقلابی محقق شده است و ظرفیت‌های متعدد قانونی و ساختاری برای اصلاح و مبارزه با بی‌عدالتی فراهم شده است؛ و واقعا جریان محجوب انقلابی نیز اگر عوض داد زدن و عدالت‌خواهی از جنس فدائیان صرفا سراغ انجام خدمات اجتماعی رفته است از همین باب است.

 

🔰 جریان انقلابی از سویی دوست ندارد پنجه در روی نظام بکشد ولو نظام را در مواردی مقصر بداند، دوست ندارد به گونه‌ای عمل کند که دشمنان بتوانند در راستای تضعیف نظام از آن بهره بگیرند، او واقعا خود را مادر انقلاب می‌داند که فرزندش را ولو اشتباه کند ضایع نمی‌کند و البته راهی برای مبارزه با بی‌عدالتی مقابل خود نمی‌بیند جز فداکاری و درگیر شدن مستقیم با بی‌عدالتی‌ها برای جبران آن.

 

🔰 اما راه‌های دیگری هم هست، عدالت‌خواهی متناسب با پسا انقلاب و استفاده از ظرفیت‌های فراوان موجود برای اصلاح:

 

📌 یکی از پیشنهادات تشکیل "سازمان امر به معروف و نهی از منکر" بود که در ابتدای انقلاب حضرت امام حکم تشکیل آن را دادند اما محقق نشد.

 

📌 یکی از راه‌ها تشکیل کارگروه‌هایی از فضلای حوزه برای شناسایی خلاء‌های قانونی و دنبال کردن آن از طریق ارائه طرح‌های اصلاحی به قوای سه‌گانه است، کارگروهی که با پشتوانه‌ای رسانه‌ای و قوی با تأیید و همراهی علماء و مردم با قدرت مطالبه گری کند.

 

📌 یکی از راه‌ها تشکیل چندین کارگروه از قضات و حتی وکلاء و دادستان‌ها و... است که با شناسایی پرونده‌های کلان بی‌عدالتی و ارتباط وثیق با قوه قضائیه برای حل آنها وارد عمل شوند.

📌 یکی از راه‌ها آموزش‌های قضائی و قانونی برای خود طلاب است که بتوانند در موارد مختلف از حق خود و دیگران به صورت قانونی استفاده کنند، مثلا استفاده از ظرفیت دیوان عدالت اداری و مدعی العموم برای حل بسیاری از معضلات؛

و پیشنهادهای متعدد دیگر...

.........................

🔹مطلب مرتبط:

جزوه حکم حکومتی تشکیل سازمان امر به معروف و نهی از منکر؛گزارشی تحلیلی از تاریخ معاصر به دنبال راهکاری در عرصه عدالت‌خواهی امروز؛👇

دریافت
حجم: 1.08 مگابایت
 

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰
  • وقتی می‌بینیم مسکن چندبرابر شد و قشر مستضعف دیگر خواب خانه دار شدن را نمی‌بیند، ندای اعتراض از در و دیوار هم بلند شود حوزه ساکت است، خودرو گران ‌شد، باز حوزه ساکت است، نظام مالیاتی دچار مشکل است حوزه ساکت است، خصوصی‌سازی به صورت فاسد انجام می‌شود و کارگران فلان کارخانه‌ها بیکار، حوزه ساکت است و بشمار آنچه بر گرده مردم مستضعف بار می‌شود و باز حوزه ساکت است.

 

  • باش ساکت باش و در سکوتت خوب گوش کن: ندایی در آسمان‌ها بلند است: «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ (۶۳) مائده» چرا روحانیون مسیحی و یهود آنان را از دروغ و مال حرام نهی نکردند؟ چرا ساکت بودند؟! چه زشت است عملى که انجام مى‏‌دادند!

 

  • عذر می‌خواهم حوزه ساکت نیست، وقتی قرار است تصویری از حضرت اباالفضل(ع) پخش شود به خوبی رصد می‌کند و قبل از اتفاق افتادن جلو این فاجعه را می‌گیرد! بالاخره صدایی از حوزه بلند می‌شود که نتیجه می‌دهد! صرفا یک مصاحبه و اعتراضی که آیا "در فلان سایت انعکاس داده شود؟! آیا نشود؟! آیا خوانده شود؟! آیا خوانده نشود؟!" نیست؛ وقتی قرار است فلان روز تعطیل شود یا نشود، حوزه ساکت نیست و پای کار است حتی لازم باشد کفن می‌پوشد و به خیابان می‌آید.

 

  • البته ممکن است بگویید آقا این جنس پای کار بودن مربوط به یک طیف خاص است، یک طیف جوان جهادی که خود را انقلابی می‌دانند هم، پای کار هستند که درد مردم را از نزدیک دیده‌اند و همیشه با جان و مال خود برای مردم کار می‌کنند.
  • مثلا همین دیروز تلوزیون نشان داد که گوجه‌های فلان کشاورز خوزستانی روی زمین مانده بود این جوانان طلبه جهادی به او کمک می‌کردند گوجه‌هایش را جمع کند، فلان منطقه در خوزستان بی‌آب بود با تانکر برای آن آب می‌بردند، در فلان منطقه محروم اردوی جهادی می‌روند، برای مردم در پمپ بنزین، بنزین می‌زنند تا کرونا نگیرند و خلاصه پای کار درد مردم هستند.

 

  • اما حقییر می‌گویم: برادر بیا، دست از گوجه چیدن و آب بردن و بنزین زدن و... بردار و بیا با تو کار دارم، آقای استاد حوزه، آقای مدیر حوزه، آقای حوزه زید عزه الشریف یک لحظه توجه بفرما. بیا دوبار پای درس ولایت فقیه حاج‌آقا روح‌الله خمینی بنشینیم «ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّة»:

 

  • «لَوْ لا یَنهاهُمُ الرَبَّنِیُّونَ وَ الْاحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثم وَ أکْلِهِمُ‏ السُّحْتَ‏، لَبِئسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ.» خداوند در این آیه "ربانیون" و "احبار" را مورد نکوهش قرار مى‏‌دهد که چرا آنها که علماى دینى یهود بوده‌‏اند، ستم کاران را از "قول اثم" یعنى گفتار گناه کارانه که اعم از دروغ پردازى و تهمت و تحریف حقائق و امثال آن باشد و از "اکل سحت" یعنى حرامخوارى نهى نکرده و باز نداشته‌‏اند.

 

  • بدیهى است این نکوهش و تقبیح اختصاص به علماى یهود ندارد و نه اختصاص به علماى نصارى دارد؛ بلکه علماى جامعه اسلامى و به طور کلى علماى دینى را شامل مى‏‌شود. بنا بر آن، علماى دینى جامعه اسلامى هم اگر در برابر رویه و سیاست ستم کاران ساکت بنشینند، مورد نکوهش و تقبیح خدا قرار مى‏‌گیرند این امر فقط مربوط به سلف و نسل گذشته نیست، نسل‌هاى گذشته و آینده در این حکم یکسانند.

 

  • حضرت امیر (ع) این موضوع را با استناد به قرآن ذکر فرموده که علماى جامعه اسلامى هم عبرت بگیرند و بیدار شوند و از اداى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر باز نایستند و در برابر هیئت‌هاى حاکمه ستمگر و منحرف سکوت ننمایند. حضرت با استشهاد به آیه «لو لا ینهاهم الربانیون» دو نکته را گوشزد فرموده است:

 

  • ۱ این که سهل انگارى علما در وظائف، ضررش بیش از کوتاهى دیگران در انجام همان وظائف مشترک است. چنانکه هرگاه یک بازارى کار خلافى بکند ضررش به خود او مى‏‌رسد، لیکن اگر علماء در وظیفه کوتاهى کردند مثلا در برابر ستمگران سکوت نمودند ضررش متوجه اسلام مى‏‌شود، و اگر به وظیفه عمل کردند و آن جا که باید صحبت کنند سکوت نکردند نفع آن براى اسلام است.

 

  • ۲ با این که باید از همه امورى که مخالف شرع است نهى کرد روى "قول اثم" یعنى دروغ پردازى و "اکل سحت" یعنى حرامخوارى تکیه کرده است تا بفهماند که این دو منکر از همه منکرات خطرناکتر است و بایستى بیشتر مورد مخالفت و مبارزه قرار گیرد. چون گاهى گفتار و تبلیغات دستگاه‌هاى ستمگر بیش از کردار و سیاستشان براى اسلام و مسلمین ضرر دارد و غالبا حیثیت اسلام و مسلمین را به مخاطره مى‌‏اندازد...

ولایت فقیه؛ ص: ۱۱۲.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

😔 این جمله را از ابتدای طلبگی از آشنا و غریبه بارها شنیده‌ام، بارها شده است وقتی به مردم می‌گویم طلبه هستم، فوری می‌گویند خب حالا چند می‌گیری؟! یا مثلا چندین بار شنیده‌ام همین تو زرنگی خوب می‌دانستی چاه نفت کجاست و باید کجا بروی؟!

 

به نظرم خوب است کاملا شفاف برای غریبه و آشنا یک بار توضیح دهم که چقدر شهریه می‌گیرم، شاید هم غریبه و آشنا خجالت کشیدند هم مسئولین حوزه و...

 

بنده که در حال حاضر در سال نهم طلبگی هستم و یک سال دیگر وارد درس خارج می‌شوم شهریه‌ام به شرح زیر است:

حضرت آقا : ۴۶۰ هزارتومان که ۱۰۶ هزارتومان آن بابت بیمه کم می‌شود و ۳۵۴ هزارتومان باقی می‌ماند.

آیت‌الله مکارم شیرازی: ۹۵ هزار تومان

آیت‌الله سیستانی: ۶۰ هزارتومان

آیت‌الله وحید خراسانی ۵۰ هزارتومان

آیت‌الله صافی ۳۰ هزارتومان

موسسه فقه و اصول: ۵۵۰ هزارتومان

مجموعا: ۱.۲۴۵

 

البته طلبه‌هایی که مثل بنده در مؤسسات تخصصی درس بخوانند و از شهریه آن استفاده کنند شاید کم‌تر از ۲ یا ۳ درصد باشند، یعنی عمده طلبه‌های در سطح بنده به صورت آزاد درس می‌خوانند و خالص شهریه آنها ۶۹۵ هزارتومان بیشتر نیست!

 

اما همین مبالغ جزئی هم با کلی قیود پرداخت می‌شود:

🔺مؤسسه شرط کرده است که هیچ فعالیت غیر درسی نباید داشته باشید و همه وقت شما باید ممحض در درس باشد الا برخی کارهای علمی حوزوی؛

🔺در فرم شهریه آیت‌الله صافی شرط شده است اگر درآمدی غیر از شهریه بیش از ۵۰۰ هزارتومان داشته باشید، جایز نیست این شهریه را بگیرید که الحمد لله بنده معمولا نمی‌گیرم!

🔺در شهریه آیت‌الله وحید شرط شده است کسانی که فقط فقه و اصول می‌خوانند حق گرفتن این شهریه را دارند و مثلا اگر شما درس فقه و اصولتان تمام شده باشد و تفسیر یا کلام کار کنید حق گرفتن این شهریه را ندارید!

🔺در شهریه آیت‌الله مکارم و حضرت آقا شرط شده است که نبایست شاغل باشید، البته در شهریه آیت‌الله مکارم قید شده است که کسی که زیر ۱۰۰ ساعت در ماه کار کند شاغل محسوب نمی‌شود ولی در شهریه حضرت آقا به صورت مطلق چه قراردادی چه دائم، چه کم‌تر از ۱۰۰ و چه بیشتر، شرط شده است که شاغل نباشید، اما یک قید خورده است که اگر درآمد شغلتان کم‌تر از یک میلیون تومان باشد، می‌توانید شهریه طلاب مجرد مقدمات را بگیرید، مثلا چیزی در حد ۲۰۰ هزارتومان!

 

😔 به دفتر شهریه رهبری رفته‌ام و می‌گویم: این چه قاعده‌ای است که گذاشته‌اید یک طلبه متأهل که خرج اجاره، فرزند و... را دارد، چطور با چیزی مثل ۷۰۰ در ماه می‌تواند زندگی کند!

این پول خرج پوشک و شیرخشک بچه‌ هم نمی‌شود چه برسد به اجاره و هزینه رفت و آمد و...

خب طبیعی است که طلبه با هزار دردسر بگردد یک شغلی پاره وقتی پیدا کند تا خرج زندگی‌اش دربیاید،

می‌گویند: ما هم همین‌ها را به دفتر رهبری گفته‌ایم ولی متوجه نیستند!

 

و اما بعد...

با قید و قیودها و مبلغ شهریه‌ای که به ما می‌دهند عملا طلبه کار خاصی که نمی‌تواند بکند خرج زندگی‌اش هم که در نمی‌آید، اگر از طرف خانواده پدری تأمین نشود:

🔺یا باید این قیود را رعایت نکند و به نحوی شهریه‌اش شبه‌ناک یا حرام شود!

🔺یا باید از طلبگی خارج شود!

🔺یا باید قید زن و بچه‌اش را بزند و مثلا برود و بمیرد و خودش و خانواده‌اش را خلاص کند!

🔺یا اینکه خیلی هنر کند و ندرتا مثل بنده بتواند با کم‌تر از ۱۰۰ ساعت وقت گذاشتن در ماه، کاری از جنس حوزوی و علمی پیدا کند که خرج زندگی‌اش تأمین کند.

 

🔺اما دقت کنید فقط حق دارد خرج زندگی‌اش را در بیاورد و مثلا اگر پولی از آسمان گیرش آمد و خواست با آن سرمایه‌گزاری کند تا در آینده وسیله نقلیه‌ای تهیه کند یا مثلا خانه‌ای بخرد و.... این درآمد حاصل از سرمایه‌گزاری غیر شهریه، مانع اخذ شهریه است و باید قید شهریه را بزند!

🔺البته یک راه دیگر هم هست اینکه شاید بتواند با چانه زدن با مسئول دفتر شهریه اجازه‌ای خاص برای خودش بگیرد!

 

بنده قبل از طلبگی موقعیت شغلی بسیار خوب با درآمد بسیار بالا برایم فراهم بود،‌ در حال حاضر نیز بالفعل چنین است اما به هیچ وجه حاضر نبوده و نیستم ذره‌ای از وقت طلبگی‌ خودم را برای کاری دیگر بگذارم الا مجبور شوم ساعاتی را به کارهای جنبی اختصاص دهم؛

 

😔 به ما می‌گویند پول مفت می‌گیرید در حالی که ما طلاب در هر کار دیگری بودیم با نصف این انرژی و وقتی که در طلبگی صرف می‌کنیم، می‌توانستیم چندین برابر درآمد فعلی را دربیاوریم.

 

کسی که دانشجو است بعد از چند سال محدود مشغول کسب درآمد می‌‌شود اما کسی که طلبه است سالیان دراز باید مشغول درس‌خواندن باشد و بعد از سال‌ها تحصیل هم حتی اگر شاغل شود، در آمد خاصی نخواهد داشت و درآمدش اصلا قابل قیاس با دیگر شغل‌ها نیست، اساتید زیادی دارم که به اندازه چند استاد دانشگاه سواد دارند حتی در موضوعات تخصصی چون اقتصاد یا معماری و... اما مثلا هنوز یک ماشین پراید مدل پایین و زندگی بسیار معمولی دارند.

 

📌اما خطاب به مسئولین حوزه:

کسی مثل بنده اگر شهریه‌ای هم به طلبه داده نمی‌شد، حاضر بودم کار کنم و شهریه‌ای بدهم ولی در حوزه بمانم و به تحصیلم ادامه بدهم اما با جو نا امیدی و فشارهای اقتصادی بسیاری که در میان طلاب هست، چند نفر حاضراند به هر قیمتی شده در حوزه بمانند؟

چرا با قیدهایی این چنین طلبه را ناگزیر می‌کنید بین ماندن و شبه‌ناک شدن شهریه‌اش یا خارج شدن از مسیر تحصیل!

نمی‌دانم پاسختان به حضرت حجت(عج) چیست؟

..........................

پی‌نوشت:

برای اینکه در تاریخ بماند خوب است مقایسه‌ای بکنم و قیمت برخی کالاهای اساسی را بگویم:

گوشت گوسفند امروز کیلویی ۱۰۰ هزارتومان

برنج ایرانی بین ۱۶-۲۰ هزارتومان

بنزین هر لیتر ۳ هزارتومان

سیب و پرتقال کیلویی ۳ الی ۷ هزارتومان است.

🔺به شرح حال بپیوندید:👇

.........................................................................

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 بنده خدایی برای تحقیقات رساله دکترایش در موضوع قمه‌زنی از آلمان به قم آمده بود و من هم به او کمک‌هایی می‌کردم.

 

📝 در قسمت‌هایی از کار قرار شد کسی را به او معرفی کنم که طلبه باشد و اهل قمه زنی یا طرفدار آن، تا با او صحبت کند، همان موقع به صورت اتفاقی یکی از دوستانم که از طیف سنتی حوزه بود و احتمال می‌دادم با جماعت قمه زن هم‌ ارتباط داشته باشد را در کتاب‌خانه دیدم و به او گفتم فلانی طلبه‌ای که اهل قمه زدن باشد یا طرفدار آن و بتواند در مورد چرایی آن و... توضیح دهد سراغ داری؟

گفت بله، خودم یکی از آنها هستم، من هم که خیلی خنده‌ام گرفته بود، کمی با او بگو بخند کردم و بعد نزد آن دوست اروپایی رفتیم و این دوستم را به او معرفی کردم.

 

📝 او تعجب کرده بود که چطور ما که از دو طیف کاملا متفاوت یا حتی مخالفیم، اینقدر با هم خوب هستیم.

می‌گفت: در کشورما کسانی که رهبری هستند (به انقلابی‌ها می‌گفت رهبری یعنی منسوب به رهبر ) و کسانی که مقلد "آقای سیدصادق شیرازی" و یا "آقای وحید" هستند، خیلی باهم بدند، ما حتی به همدیگر سلام هم نمی‌کنیم و از همدیگر بدمان می‌آید.

می‌گفت: طرفداران سید صادق شیرازی در مسجدی که نماز می‌خوانند امام جماعت آنها علنا اسم "آقا" را می‌آورد و ایشان را در قنوت نمازش لعن می‌کند.

 

📝 به او گفتم:

🔹 اولا تصور شما نسبت به آیت‌الله "وحید خراسانی" اشتباه است و ایشان اصلا با آقای "سیدصادق شیرازی" قابل جمع نیست، ایشان اگر جایی انتقادی به نظام کنند ولی ده‌ها برابر آن از انقلاب حمایت می‌کنند و حقیقتا یک شخصیت موافق با انقلاب و نظام اسلامی هستند، اگرچه گرایش‌های سنتی ایشان موجب می‌شود خیلی به مسائل سیاسی و انقلابی کاری نداشته باشند اما حقیقتا انسانی با تقوا و عالم هستند که اصل انقلاب، نظام و آقا را قبول دارند و تأیید می‌کنند و بعد از آن در مورد سیدصادق توضیحاتی دادم...

 

🔹ثانیا اینکه شما در اروپا گرایش‌های دینی و سیاسی‌تان کاملا عجین شده است اما در داخل ایران لازما اینگونه نیست که طیف سنتی مساوی با ضد انقلاب باشند، حداکثر اینکه آنها نسبت به انقلاب بی‌تفاوت‌اند اما منکر ارزش‌های بسیار انقلاب مثل شهادت حمایت از مظلومان و... نیستند و خدمات بسیار انقلاب برای اسلام را انکار نمی‌کنند.

اینکه خیلی وقت‌ها هم بی‌تفاوتی پیشه می‌کنند به خاطر تفاوت نظام اندیشه آنها است،‌ مثلا در مسأله حکومت، آنها می‌گویند ما تا زمان غیبت وظیفه‌ای برای تشکیل حکومت دینی نداریم اما طیف انقلابی می‌گوید مساله من تشکیل حکومت عدل اسلامی است و فقط با این طریق است که می‌توانم به سوی ظهور حضرت حجت بروم.

هم طیف سنتی و هم ما به دنبال اجرای اسلام و ظهور حضرت حجت هستیم اما در چگونگی حرکت به سوی او اختلاف داریم.

..............................................

 

📌به نظر بنده شاید پیش از پیروزی انقلاب در زمان ورود به مبارزات با پهلوی طیف سنتی حوزه از مهم‌ترین موانع در مسیر انقلاب بود اما بعد از انقلاب چنین نیست بلکه این طیف به هر حال گوشه‌ای از بار انقلاب را که متناسب‌تر با الگوی خود می‌داند بر می‌دارد.

به طور مثال کسانی چون آیت‌الله وحید و آیت‌الله شبیری زنجانی (زید عزهما) که برخی آنان را نماینده جریان سنتی حوزه می‌دانند، سال‌هاست که فضلای مختلف انقلابی از فیوضات علمی آنها بهرمند و در دامانشان رشد کرده‌اند و از ابتدای انقلاب هم شخصیت‌های مختلف حوزوی مشابه آنها مقابل انقلاب قرار نگرفتند و بارهایی متناسب با نگاه خود از دوش انقلاب برداشتند.

 

📌اگر قرار است در حوزه نگران باشیم باید نگران جریان‌های قدرت‌طلب باشیم چه سکولار و چه انقلابی و چه سنتی کما اینکه قبل از این، خسارت‌ها از این موضع بود.

همیشه در حوزه بنای زعمای حوزه بر ترک مطرح کردن خود و زهد بوده است هرچند گفتنش برایم سخت است اما متاسفانه از کسانی که اصلا توقع آن را نداشتم دیدم که برای خود دستگاه و تشکیلاتی را انداخته‌اند که سخت است باور کنیم همه‌اش برای خدمت و خدا باشد...

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

از ابتدایی که به حوزه علمیه می‌آییم، حتی یک کلمه در ساختار تحصیلی حوزه بحث نمی‌شود که آیا دشمنی داریم یا خیر؟ اگر داریم این دشمن کیست؟ چطور آن را بشناسیم؟ معیارهایش چیست؟ اصلا چرا دشمن را بشناسیم و...

طلبۀ بیچاره حق دارد بعد از سال‌ها تحصیل در حوزه معیار دشمنی و دوستی را نداند، فهمی از جبهه حق و باطل و شاخصه‌های هرکدام نداشته باشد و خلاصه آدرس را اشتباه برود.

در کتاب شریف کافی از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است:

🔹«سه چیز از علامات مؤمن است: شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا.»

🔸ثلَاثٌ مِنْ عَلَامَاتِ الْمُؤْمِنِ عِلْمُهُ بِاللَّهِ وَ مَنْ یُحِبُّ وَ مَنْ یُبْغِضُ.[۱]


وقتی به رهبر انقلاب نگاه می‌کنیم، حجم مطالبی که در ضرورت، چرایی و اهمیت "دشمن شناسی و ابعاد مختلف آن" صحبت کرده‌اند به یک کتاب قطور که اتفاقا چاپ هم شده است می‌رسد، اما وقتی به حوزه علمیه نگاه می‌کنیم، آنقدر این مقوله "شوخی و بی‌اهمیت" انگاریده شده است که در حال حاضر بیشترین ضربات به جهان اسلام از همین مقوله وارد می‌شود و هرکس اراده کند می‌تواند با چند حرف سطحی جمعی را به انحراف بکشاند.


رهبری مقولۀ دشمن شناسی را نه مختص به حوزه بلکه یکی از بایسته‌های عمومی جامعه می‌دانند و می‌فرمایند: «هم دشمن را باید شناخت، هم شیوه‌های دشمنی را. راه‌‌‌ورسم‌ها و سمت‌وسوهایی را که اینها برای دشمنی در نظر گرفته‌اند، [همه] باید بدانند؛ مسئولین باید بدانند، مردم هم باید بدانند.»[۲]


در فرازهای یکی از خطبه‌های مهم امیرالمؤمنین(علیه السلام) که در هردو کتاب‌ کافی و نهج الباغه آمده است، حضرت می‌فرمایند:

🔹بدانید که شما رشد و صواب را نتوانید شناخت تا بشناسید کسى که تارک و مخالف آن است.

🔸و اعْلَمُوا أَنَّکُمْ لَنْ تَعْرِفُوا الرُّشْدَ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی تَرَکَهُ

🔹و نتوانید بعهد و میثاق قرآن بچسبید تا آن کسانى که آن را نقض کرده و شکسته‌اند بشناسید.

🔸و لَمْ تَأْخُذُوا بِمِیثَاقِ الْکِتَابِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی نَقَضَهُ

🔹و بدان تمسک ندارید تا آن کسی ‌را بشناسید که آن را پشت سر انداخته است.

🔸و لَنْ تَمَسَّکُوا بِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی نَبَذَهُ

🔹و هرگز قرآن را چنانچه شاید و باید نخواهید خواند تا آن کسى که آن را سوزانیده بشناسید.

🔸و لَنْ تَتْلُوا الْکِتَابَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی حَرَّفَهُ

🔹شما ضلالت را نفهمید تا هدایت را بدانید.

🔸و لَنْ تَعْرِفُوا الضَّلَالَةَ حَتَّى تَعْرِفُوا الْهُدَى

🔹و هرگز تقوى و پرهیزکارى را تشخیص ندهید تا کسى که از حق تجاوز کرده بشناسید و چون این مطالب را فهمیدید بدعت‌ها و زورسازی‌ها را می‌توانید بفهمید.

🔸و لَنْ تَعْرِفُوا التَّقْوَى حَتَّى تَعْرِفُوا الَّذِی تَعَدَّى فَإِذَا عَرَفْتُمْ ذَلِکَ عَرَفْتُمُ الْبِدَعَ وَ التَّکَلُّفَ.[۳]

.........................................................

ارجاعات:

[۱] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏2 ؛ ص: 126.

[۲] بیانات در دیدار مردم قم 19 دی 1395.

[۳] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج ‏8 ؛ ص: 390، در ترجمه‌ها نیز از "ترجمه کمره‏اى، استفاده شده است.

....................................................................................

مطالب مرتبط:

ضرورت دشمن شناسی قسمت اول

................................................................................

  • حمید رضا باقری