شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالت‌خواهی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یکی از پیام‌هایی که تقریبا هر دانشجو یا کسی که خود را عدالت‌خواه بداند مطالعه کرده است، فرمان ۸ ماده‌ای حضرت آقا به سران قوا در ۲ اردیبهشت ۱۳۸۰ درباره مبارزه با مفاسد اقتصادی است.

 

الحق دوستان عدالت‌خواه آن روز فرمان و طرح راهبردی حضرت آقا برای راهبری انقلاب را خوب گرفتند و به همین مناسبت "جنبش عدالت‌خواه دانشجویی" راه انداختند.

اما حضرت آقا چند سال بعد در ۲۲ مرداد ۱۳۸۷ در پیام خود به دانشجویان حاضر در نشست جنبش عدالت‌خواه دانشجویی ضمن تقدیر و تشویق این جوانان، برای تعدیل و عدم انحراف حرکت عدالت‌خواهی ۲ تذکر مهم نیز خطاب به این جوانان مطرح نمودند:

👈« اولا مراقبت شود کسانی با انگیزه‌های دیگر، این شعار حق را ابراز نکنند و ثانیا به نام عدالت‌طلبی حرکتی غیر منصفانه از سر جهل یا غفلت انجام نگیرد.»

 

خطر عمل از سر جهل و غفلت و خارج شدن از چهارچوب حدود الهی مهم‌ترین آسیب‌ حرکت‌های عدالت‌خواهانه و انقلابی است و این تذکر را در آیات مختلف نیز مشاهده می‌کنیم. (به طور مثال ر.ب: آیات ۶ حجرات و ۸ مائده)

 

مشابه این جریان در ابتدای انقلاب با ابعاد گسترده‌تری رخ می‌دهد، آن روزها در فضای انقلابی و بعضا بی‌ضابطه ابتدای انقلاب و مبارزه با مفاسد گسترده نیروهای حزب‌الهی، تنور بگیر و ببندها و تجسس‌ها گرم بود.

 

📝 حجت‌الاسلام سید محمد مهدی طباطبایی شیرازی که در آن زمان معاون دادستان تهران بوده‌اند، نقل می‌کنند:

👈«دادستان وقت جناب آقای ربانی املشی... به افراد کمیته این اختیار را داد تا تلفن وزراء را بدون مشورت با من کنترل کنند. از آنجا تلفن‌هایی را که شنود آن شرعا جایز نبود، کشف کردند و متوجه مسائلی شدند. پس از آن پرونده‌هایی را تشکیل می‌دادند و برای من می‌آوردند. من دیدم که آبروی یک وزیر جمهوری اسلامی در خطر است و ما نمی‌توانیم آبرو ببریم. تعداد پرونده‌ها زیاد شد. در این هنگام حاج احمدآقا خمینی مرا خواستند و گفتند که امام از این کارهای آقای ربانی املشی خیلی ناراحت هستند. اینجا بود که خودم را سریعا به حضرت امام رساندم و به ایشان گفتم که این مسئله دارد در مملکت مشکل‌ساز می‌شود. ایشان هم با اینکه آبروی اشخاص ریخته شود مخالف بود، صورتی از پرونده وزراء را محضر ایشان دادم. امام به آقای ربانی تذکر دادند و فرمودند دیگر این کار را نکنید. اما آقای ربانی پافشاری کرد. امام هم خیلی ناراحت شد و پس از آن فرمان هشت ماده‌ای را صادر کرد که طبق آن دیگر نیروهای کمیته حق نداشتند به منازل اشخاص وارد شوند و شنود تلفنی ممنوع شد.» [۱]

 

 

و اما اصل بحث که امیدوارم بنده و دیگر دوستان عدالت‌خواه کلاه خودمان را قاضی کنیم و ببینیم در قضایای مختلف چگونه عمل کرده‌ایم؟!

 

درست است که عدالت‌خواهی و امر به معروف و نهی از منکر تکلیف است و از بزرگ‌ترین تکلیف‌ها اما این تکلیف ضوابطی دارد که اگر رعایت نشود، می‌شویم مصداق « الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ‏ صُنْعاً»

 

🔰 مرور و بحثی انجام دهیم بر بخش‌های مبتلا به و مهم از فرمان ۸ ماده‌ای حضرت امام [۲]:

 

📝«اشخاص مفید و مؤثر با اشکالات واهى کنار گذاشته نشوند و میزان، حال فعلى اشخاص است با غمض عین از بعض لغزش‌هایى که در رژیم سابق داشته‏‌اند، مگر آنکه با قرائن صحیح معلوم شود که فعلًا نیز کارشکن و مفسدند...»

 

زیاد دیده‌ایم که جماعتی به اسم نخبه انقلابی عوض پرداختن به وضعیت فعلی افراد و نقد عملکرد آشکار آنها، با پیروی از سبک "عبدالله شهبازی" در زرسالاران یهود، خیلی‌ها را تا پای یهودی شدن می‌برند و عوض نقد اقدامات ظاهر و عمومی، تمرکز می‌کنند بر تاریخچه آنها و به حرف‌های درگوشی و کشف روابط دوستی و مسائل خانواده آنها و... می‌پردازند، در حالی که حضرت امام می‌فرمایند لغزش‌های گذشته و اشکالات واهی را کنار بگذارید و به حال فعلی اشخاص بپردازید که آیا اکنون کارشکن و مفسد هستند یا خیر.

شاید از واضح‌ترین مثال‌های این نوع لغزش در نقد را می‌توان به نقدهای احمدی‌نژاد و مشایی و برخی حواشی معروف روحانی اشاره کرد.

 

📝 «هیچ کس حق ندارد ... به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه تعقیب و مراقبت نماید، ... یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگرى به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند، و یا براى کشف گناه و جرم هر چند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا دنبال اسرار مردم باشد، و تجسس از گناهان غیر نماید یا اسرارى که از غیر به او رسیده و لو براى یک نفر فاش کند. تمام این‌ها جرم [و] گناه است و بعضى از آنها چون اشاعه فحشا و گناهان از کبایر بسیار بزرگ است، و مرتکبین هر یک از امور فوق مجرم و مستحق تعزیر شرعى هستند و بعضى از آنها موجب حد شرعى مى‏‌باشد.» (البته در بند بعد گروهک‌هایی که دست به ترور و ناامنی می‌زنند و مفسد فی‌الارض هستند را استثناء می‌کنند اما با این قید که تعدى از حدود شرعیه حتى نسبت به آنان نیز جایز نیست.)

 

خیلی وقت‌ها که عزیزانی سند علیه فلان شخصیت رو می‌کنند، باید اول از همه خود آنها را مؤاخذه کرد که فلان فلان شده، تو از کجا این سند را آوردی؟ چه حقی داشتی تجسس کردی؟ مگر مأموری یا مفتشی؟!

حال که سند را بدست آوردی چه حقی داشتی آن را به صورت عمومی منتشر کنی؟!

دقت شود! حضرت امام می‌فرمایند هرچند گناه بزرگ باشد کسی حق ندارد دنبال اسرار مردم باشد، اما برخی که هیچ مسئولیتی ندارند افتخارشان این است که نشسته‌اند روابط خانوادگی و مالی فلان کس و فلان کس را درآورده‌اند! بعد سناریوهای مختلفی را نوشته و به اسم عدالت‌خواهی(البته از نوع کارآگاهی‌اش) به صورت عمومی منتشر می‌کنند! فلان شخص به فلان کس در ساخت فلان ملک شراکت داشته! به فلان کس هم پول داده و... درحالی که اول از همه خود او متهم است که اولا به چه حقی می‌نشینی تجسس می‌کنی و کارگاه بازی درمی‌آوری؟ تکلیف شرعی داری یا مسئولیت قانونی؟ ثانیا ولو در تحقیقاتت هیچ اشتباهی نکرده باشی که عمدتا کرده‌ای اما به چه حقی به صورت عمومی این‌ها را منتشر می‌کنی؟! اول از همه خود شما باید بابت این کارت تعزیر شوی که اگر می‌شدی دیگر چنین نمی‌کردی!

 

 

🔰در ادامه این فرازها به دستوری با تأکید آن هم نه به مردم عادی بلکه به مسئولین امنیتی و ضابطین قضایی مواجه می‌شویم که بسیار عجیب است:

 

👈 «مؤکداً تذکر داده مى‏‌شود که اگر براى کشف خانه‏‌هاى تیمى و مراکز جاسوسى و افساد علیه نظام جمهورى اسلامى از روى خطا و اشتباه به منزل شخصى یا محل کار کسى وارد شدند و در آنجا با آلت لهو یا آلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافى مثل مواد مخدره برخورد کردند، حق ندارند آن را پیش دیگران افشا کنند، چرا که اشاعه فحشا از بزرگترین گناهان کبیره است و هیچ کس حق ندارد هتک حرمت مسلمان و تعدى از ضوابط شرعیه نماید. فقط باید به وظیفه نهى از منکر به نحوى که در اسلام مقرر است عمل نمایند و حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند، و تعدى از حدود الهى ظلم است و موجب تعزیر و گاهى تقاص مى‏‌باشد.» (البته در ادامه کسانی را که معلوم شود شغل آنان جمع و پخش مواد مخدر در بین مردم است و مفسد فی‌الارض محسوب می‌شوند را استثناء می‌کنند.)

 

یک اشتباهی که در ذهن ما رخ داده است اینکه فلان شخصیت چون مسئول یا مشهور(بازیگر- ورزشکار و...) است دیگر هیچ حریمی برای او نیست، وضع وخیم‌تر آن اینکه کسی روحانی باشد! ولو بنده خدا هیچ مسئولیتی نداشته باشد اما چون در ذهن ما این است که همه روحانیون باید حتما "تالی تلو" امیرالمؤمنین(ع) باشند، پس هر گزاره‌ای خلاف آن را دیدیم حق داریم طبل رسوایی‌اش را جار بزنیم.

 

بنده خدا طلبه‌ای با زنش دعوایش شده مثلا بر سر خانمش داد زده یا مثلا در خیابان موقع تصادف در حال غضب از دایره منطق خارج شده و حرفی زده، فکر می‌کنیم او دیگر هیچ حریمی ندارد! مسائل گناه که جای خود، کافی است فلان مسئول در یک جایی با خانواده مشغول تفریح بوده مثلا قلیان کشیده یا مثلا خانم بدحجابی با او بوده است، یا حتی فقط در رستورانی غذا خورده که قیمت آن بالا بوده! راحت آن هم با کلی کم و زیاد کردن آن را هرجا رسیدیم می‌گوییم.

 

به تبعیت از آنان همینطور همسران و فرزندان و بعضا برادر و خواهر مسئولین و روحانیون یا بازیگران و ورزش‌کاران و... نیز حریمی ندارند، خود بازیگر و مجری که هیچ! همسر فلان مجری در فلان کشور خارجی ساعاتی روسری خود را برداشته، همه عکس آن را فوروارد می‌کنیم! چندتا فحش هم نصیب طرف.

 

یکی از مطالبی که اخیرا برای شخص خودم مطرح شد اینکه مستندی دیدم و متوجه شدم که خانه بسیاری از "مسئولان به اسم" کجاست؟! اما حالا با خودم فکر می‌کنم اصلا چقدر به من ربط دارد که فلان مسئول کجا زندگی می‌کند؟ چرا بروم دنبال این چیزها و در زندگی شخصی افراد ولو مسئولین سرک بکشم که بعد نتیجه آن بدبینی به خیلی‌ها شود.

یادم هست یک زمان در تبادل اطلاعات جمعی بحث ما این بود که کدام مسئول چه ماشینی دارد؟ اما حالا از خودم می‌پرسم اصلا آیا دانستن اینها حق من است؟! این مسائل چقدر ربط به مسئولیت آن فرد دارد؟! قضاوت، مطالبه و اثری که بخواهد بر اساس چنین اطلاعاتی باشد که عمدتا بر محور تقوا هم جمع نشده‌اند آیا نتیجه مطلوب خدا را در پی‌خواهد داشت؟!

 

از ریختن آبروی مسلمان (که از پیامبراکرم(ص) روایت است: هتک آن از ربا بدتر و ربا نیز از هفتاد بار زنا بدتر است و در عظمت آن زیاد سخن گفته شده) هم بگذریم، که البته نمی‌شود گذشت! خیلی چیزها وقتی در جامعه زیاد دانسته و بیان شود، قبح‌های آنها شکسته می‌شود و در نتیجه ابتلا به آن هم راحت می‌شود و این یعنی قرار گرفتن در مسیر نشر فساد و نه اصلاح.

 

👈«قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابى بودن خداى نخواسته به کسى ظلم شود، و کارهاى خلاف مقررات الهى و اخلاق کریم اسلامى از اشخاص بى‏‌توجه به معنویات صادر شود.»

 

📌الغرض که در عین اینکه دست همه دوستان دغدغه مند و عدالت‌خواه خودم را می‌بوسم و عظمت این کار بزرگ را درک می‌کنم اما این راه همان‌قدر که عظمت دارد، خطرات و انحرافات عظیمی نیز بر سر راهش است، سعی کنیم بعون‌الله ما از این اشخاص بی‌توجه به معنویات یا دنبال کنندگان این اشخاص نباشیم، که برخی از این جماعت به اسم عدالت‌خواهی عداوت خواهی می‌کنند و برخی نیز نفسشان را پروار...

.....

👈[۱] خدارحمی، طاهره، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی طباطبایی شیرازی، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷ش، صص: ۲۴۹-۲۵۰

👈[۲] ۲۴ آذر ۱۳۶۱ پیام هشت ماده‏‌اى به قوه قضاییه و ارگان‌هاى اجرایى برای رعایت حدود اسلامی در قوانین و اقدامات. صحیفه امام؛ ج ‏۱۷؛ صص: ۱۳۹ ۱۴۳

 

📌 مطالب مرتبط:

🎙قسمت اول و دوم از مناظره جواد موگویی و میلاد دخانچی با موضوع عدالت‌خواهی و نقد روش‌های عدالت خواهی موجود.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

‼️ اگر می‌گویید امام گفت: « روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت‏ تشنه است و هر گز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت.»

 

ماجرایش را کامل بدانید یا نه، اصلا جمله‌اش را کامل بخوانید: « این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمایه داران در یک کاسه است. و خداوند کسانى را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مى‏‌کنند، نمى‏‌بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت‏ تشنه است و هر گز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت.» [۱]

 

همان‌ها که آن روز روحانیت را متهم می‌کردند به دست داشتن در کاسه سرمایه‌داران زالو صفت، این روزها که به واسطه کثافت‌کاری‌ها و ناکارآمدی‌هایشان ملت غضبناک و در فشار اقتصادی است، باز طلبکار روحانیت شده‌اند و انگشت اتهام را به سوی روحانیت مظلوم گرفته‌اند و ظلم فاحش خود را تکرار می‌کنند.

 

و چه خوب که با یک طعمه چند ماهی به قلاب خود بیاندازند؛ از یک سو چشم‌های غضبناک را متوجه روحانیت کنند و از سوی دیگر کینه‌های سابق خود را هم با طعمه «بی‌پناه» خود تسویه کنند!

 

این وسط جماعتی به اسم سربازی امام! به اسم عدالت‌خواهی و... کامل کننده این پروژه شدند! شراکت با یک بازاری یا سرمایه‌دار را کردند جرم و فساد! و آن را جار زدند! در حالی که نه سرمایه‌دار بودن جرم بود و نه شراکت با سرمایه‌دار « إنّ من عبادى المؤمنین من لا یصلحه‏ الا الغنى؛ و لو صرفته الى غیر ذلک لهلک و ان من عبادى المؤمنین من لا یصلحه‏ الا الفقر؛ و لو صرفته الى غیر ذلک لهلک»

 

توجه نداشتند که "زالوصفتی" که امام سرمایه‌داران را مقید به آن می‌کند، قید تفسیری نیست بلکه قید احترازی است، یعنی آن سرمایه‌داری که زالو صفتانه خون مردم را می‌مکد و نه آن سرمایه‌دار و بازاری‌های مؤمنی که «استوانه فعال جمهورى اسلامى مى‏‌باشند.» [۲] نه آنان که «همیشه از احترام خاصى در جامعه ایرانى برخوردارند و تصمیمات آنان در مبارزات سیاسى نقش بسیار مؤثر و گاهى تعیین‏‌کننده‏‌اى داشته است. و نیز همیشه منشأ خدمات اجتماعى فراوان بوده است و در حوادث همیشه از بهترین کمک‏ کنندگان مردم ضعیف و محروم بوده‏‌اند.» [۳].

 

📌ای کاش این دوستان که دلسوزانه متأسفانه پازل جماعتی خبیث را کامل می‌کنند، در کنار پیام قطع‌نامه و منشور روحانیت، دیگر سخنان حضرت امام(ره) منجمله سخنان مفصل ایشان با بازاریان و اصناف مختلف را نیز مطالعه می‌کردند تا در دام چنین مغالطات و تحریف‌هایی نیافتند.

....................

📝 ارجاعات:

[۱] ۳ اسفند ۱۳۶۷ منشور روحانیت- صحیفه امام ؛ ج‏ ۲۱؛ ص: ۲۷۶.

[۲] ۱۲ فروردن ۱۳۶۲ صحیفه امام، ج ۱۷، ص: ۳۹۱-۳۹۲.

[۳] ۲۰ دی ۵۷ صحیفه امام؛ ج ۵، صص: ۴۲۱-۴۲۲.

....................

📌 مطالب مرتبط:

🎙قسمت اول و دوم از مناظره جواد موگویی و میلاد دخانچی با موضوع عدالت‌خواهی و نقد روش‌های عدالت خواهی موجود.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰در مطلب قبلی خود نوشتم که در مقابل بی‌عدالت‌هایی که در حق مردم مظلوم روا داشته می‌شود، متأسفانه حوزه ساکت است، در مقابل جریان‌های حرام‌خواری و دروغ‌پردازی کلان، علی‌رغم مؤاخذه خداوند نسبت به این سکوت، حوزه ساکت است.

 

🔰 البته عرض شد که حوزه در مواردی ساکت نبوده است، مثلا در ماجرایی تهدید به عدم پرداخت مالیات به علت تعطیل نشدن فلان روز شهادت، تهدید به کفن پوشیدن و حضور در خیابان در صورت پخش تصویر حضرت اباالفضل(ع) و...

 

🔰 عرض شد جماعتی جوان و حزب‌الهی و خالص هم هستند که برای مبارزه با بی‌عدالتی نه این جنس کارها بلکه به انجام خدمات مختلف اجتماعی روی‌ آورده‌اند.

 

⁉️ اما باید پرسید دقیقا انتظار ما برای شکل عدالت‌خواهی حوزه و ساکت نبودنش چیست؟ کارهایی از جنس مالیات ندادن و کفن پوشیدن و... اما برای "دردهای حقیقی مردم و آنچه بی‌عدالتی‌ها برگرده‌ آنها سوار شده است"؟!

 

🔰 این سبک از عدالت‌خواهی همان سبک فدائیان اسلام در زمان طاغوت بود و متأسفانه حوزه ما یا ساکت است و عدالت‌خواه نیست و یا هست اما از جنس فدائیان اسلام! البته  عمدتا برای مسائلی غیر از دردهای واقعی واقعی توده مردم!

انگار نه انگار که انقلابی محقق شده است و ظرفیت‌های متعدد قانونی و ساختاری برای اصلاح و مبارزه با بی‌عدالتی فراهم شده است؛ و واقعا جریان محجوب انقلابی نیز اگر عوض داد زدن و عدالت‌خواهی از جنس فدائیان صرفا سراغ انجام خدمات اجتماعی رفته است از همین باب است.

 

🔰 جریان انقلابی از سویی دوست ندارد پنجه در روی نظام بکشد ولو نظام را در مواردی مقصر بداند، دوست ندارد به گونه‌ای عمل کند که دشمنان بتوانند در راستای تضعیف نظام از آن بهره بگیرند، او واقعا خود را مادر انقلاب می‌داند که فرزندش را ولو اشتباه کند ضایع نمی‌کند و البته راهی برای مبارزه با بی‌عدالتی مقابل خود نمی‌بیند جز فداکاری و درگیر شدن مستقیم با بی‌عدالتی‌ها برای جبران آن.

 

🔰 اما راه‌های دیگری هم هست، عدالت‌خواهی متناسب با پسا انقلاب و استفاده از ظرفیت‌های فراوان موجود برای اصلاح:

 

📌 یکی از پیشنهادات تشکیل "سازمان امر به معروف و نهی از منکر" بود که در ابتدای انقلاب حضرت امام حکم تشکیل آن را دادند اما محقق نشد.

 

📌 یکی از راه‌ها تشکیل کارگروه‌هایی از فضلای حوزه برای شناسایی خلاء‌های قانونی و دنبال کردن آن از طریق ارائه طرح‌های اصلاحی به قوای سه‌گانه است، کارگروهی که با پشتوانه‌ای رسانه‌ای و قوی با تأیید و همراهی علماء و مردم با قدرت مطالبه گری کند.

 

📌 یکی از راه‌ها تشکیل چندین کارگروه از قضات و حتی وکلاء و دادستان‌ها و... است که با شناسایی پرونده‌های کلان بی‌عدالتی و ارتباط وثیق با قوه قضائیه برای حل آنها وارد عمل شوند.

📌 یکی از راه‌ها آموزش‌های قضائی و قانونی برای خود طلاب است که بتوانند در موارد مختلف از حق خود و دیگران به صورت قانونی استفاده کنند، مثلا استفاده از ظرفیت دیوان عدالت اداری و مدعی العموم برای حل بسیاری از معضلات؛

و پیشنهادهای متعدد دیگر...

.........................

🔹مطلب مرتبط:

جزوه حکم حکومتی تشکیل سازمان امر به معروف و نهی از منکر؛گزارشی تحلیلی از تاریخ معاصر به دنبال راهکاری در عرصه عدالت‌خواهی امروز؛👇

دریافت
حجم: 1.08 مگابایت
 

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰
  • وقتی می‌بینیم مسکن چندبرابر شد و قشر مستضعف دیگر خواب خانه دار شدن را نمی‌بیند، ندای اعتراض از در و دیوار هم بلند شود حوزه ساکت است، خودرو گران ‌شد، باز حوزه ساکت است، نظام مالیاتی دچار مشکل است حوزه ساکت است، خصوصی‌سازی به صورت فاسد انجام می‌شود و کارگران فلان کارخانه‌ها بیکار، حوزه ساکت است و بشمار آنچه بر گرده مردم مستضعف بار می‌شود و باز حوزه ساکت است.

 

  • باش ساکت باش و در سکوتت خوب گوش کن: ندایی در آسمان‌ها بلند است: «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ (۶۳) مائده» چرا روحانیون مسیحی و یهود آنان را از دروغ و مال حرام نهی نکردند؟ چرا ساکت بودند؟! چه زشت است عملى که انجام مى‏‌دادند!

 

  • عذر می‌خواهم حوزه ساکت نیست، وقتی قرار است تصویری از حضرت اباالفضل(ع) پخش شود به خوبی رصد می‌کند و قبل از اتفاق افتادن جلو این فاجعه را می‌گیرد! بالاخره صدایی از حوزه بلند می‌شود که نتیجه می‌دهد! صرفا یک مصاحبه و اعتراضی که آیا "در فلان سایت انعکاس داده شود؟! آیا نشود؟! آیا خوانده شود؟! آیا خوانده نشود؟!" نیست؛ وقتی قرار است فلان روز تعطیل شود یا نشود، حوزه ساکت نیست و پای کار است حتی لازم باشد کفن می‌پوشد و به خیابان می‌آید.

 

  • البته ممکن است بگویید آقا این جنس پای کار بودن مربوط به یک طیف خاص است، یک طیف جوان جهادی که خود را انقلابی می‌دانند هم، پای کار هستند که درد مردم را از نزدیک دیده‌اند و همیشه با جان و مال خود برای مردم کار می‌کنند.
  • مثلا همین دیروز تلوزیون نشان داد که گوجه‌های فلان کشاورز خوزستانی روی زمین مانده بود این جوانان طلبه جهادی به او کمک می‌کردند گوجه‌هایش را جمع کند، فلان منطقه در خوزستان بی‌آب بود با تانکر برای آن آب می‌بردند، در فلان منطقه محروم اردوی جهادی می‌روند، برای مردم در پمپ بنزین، بنزین می‌زنند تا کرونا نگیرند و خلاصه پای کار درد مردم هستند.

 

  • اما حقییر می‌گویم: برادر بیا، دست از گوجه چیدن و آب بردن و بنزین زدن و... بردار و بیا با تو کار دارم، آقای استاد حوزه، آقای مدیر حوزه، آقای حوزه زید عزه الشریف یک لحظه توجه بفرما. بیا دوبار پای درس ولایت فقیه حاج‌آقا روح‌الله خمینی بنشینیم «ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّة»:

 

  • «لَوْ لا یَنهاهُمُ الرَبَّنِیُّونَ وَ الْاحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثم وَ أکْلِهِمُ‏ السُّحْتَ‏، لَبِئسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ.» خداوند در این آیه "ربانیون" و "احبار" را مورد نکوهش قرار مى‏‌دهد که چرا آنها که علماى دینى یهود بوده‌‏اند، ستم کاران را از "قول اثم" یعنى گفتار گناه کارانه که اعم از دروغ پردازى و تهمت و تحریف حقائق و امثال آن باشد و از "اکل سحت" یعنى حرامخوارى نهى نکرده و باز نداشته‌‏اند.

 

  • بدیهى است این نکوهش و تقبیح اختصاص به علماى یهود ندارد و نه اختصاص به علماى نصارى دارد؛ بلکه علماى جامعه اسلامى و به طور کلى علماى دینى را شامل مى‏‌شود. بنا بر آن، علماى دینى جامعه اسلامى هم اگر در برابر رویه و سیاست ستم کاران ساکت بنشینند، مورد نکوهش و تقبیح خدا قرار مى‏‌گیرند این امر فقط مربوط به سلف و نسل گذشته نیست، نسل‌هاى گذشته و آینده در این حکم یکسانند.

 

  • حضرت امیر (ع) این موضوع را با استناد به قرآن ذکر فرموده که علماى جامعه اسلامى هم عبرت بگیرند و بیدار شوند و از اداى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر باز نایستند و در برابر هیئت‌هاى حاکمه ستمگر و منحرف سکوت ننمایند. حضرت با استشهاد به آیه «لو لا ینهاهم الربانیون» دو نکته را گوشزد فرموده است:

 

  • ۱ این که سهل انگارى علما در وظائف، ضررش بیش از کوتاهى دیگران در انجام همان وظائف مشترک است. چنانکه هرگاه یک بازارى کار خلافى بکند ضررش به خود او مى‏‌رسد، لیکن اگر علماء در وظیفه کوتاهى کردند مثلا در برابر ستمگران سکوت نمودند ضررش متوجه اسلام مى‏‌شود، و اگر به وظیفه عمل کردند و آن جا که باید صحبت کنند سکوت نکردند نفع آن براى اسلام است.

 

  • ۲ با این که باید از همه امورى که مخالف شرع است نهى کرد روى "قول اثم" یعنى دروغ پردازى و "اکل سحت" یعنى حرامخوارى تکیه کرده است تا بفهماند که این دو منکر از همه منکرات خطرناکتر است و بایستى بیشتر مورد مخالفت و مبارزه قرار گیرد. چون گاهى گفتار و تبلیغات دستگاه‌هاى ستمگر بیش از کردار و سیاستشان براى اسلام و مسلمین ضرر دارد و غالبا حیثیت اسلام و مسلمین را به مخاطره مى‌‏اندازد...

ولایت فقیه؛ ص: ۱۱۲.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰فرصتی شد تا فیلم جوکر را ببینم، یک دلقک شکست‌خورده که زیر چرخ‌های نظام اقتصادی و اجتماعی سرمایه‌داری له شده است و حالا تصمیم می‌گیرد دست به انتقام و آشوب بزند، اول با کشتن چندنفر که به او حمله کرده‌اند طعم انتقام و قدرت را می‌چشد و احساس حقارتی که به او تحمیل شده بود را به کمک قدرت یک اسلحه جبران می‌کند و دست به آشوب می‌زند. کارگردان اگرچه تلاش کرده است تا آشوب او و انتقام خواهی او را موجه جلوه دهد اما نتوانسته غرق شدن او در این آشوب را پنهان کند.

 

🔰 جوکر اول از همه از زنی که با او ارتباط دارد و جز محبت از او ندیده است آغاز می‌کند و بعد از آن مادرش را می‌کشد و به سرعت داستانش به اوج می‌رسد و با کشتن یک مجری که او را تحقیر کرده است، در برنامه زنده تلوزیونی کل جامعه به هیجان و آشوب در می‌آید.

 

🔰 اما چرا نظام سرمایه‌داری که خود مسبب ضعیف شدن طبقه متوسط و له شدن طبقه ضعیف میان چرخ‌دنده‌های پیشرفت عده‌ای سرمایه‌دار است، وقتی می‌خواهد به شما اعتراض به وضع موجود را آموزش دهد آشوب و کشتار را می‌آموزد؟ شاید تصور شود این آشوب طلبی صرفا نسخه‌ای برای کشورهای ما و عراق و ... است.

 

🔰 اما خیر، نظام سرمایه‌داری ابتدا با سرگرم کردنتان به موسیقی و ورزش و شکم و زیرشکم شما را کوچک می‌کند و به بی‌تفاوتی می‌کشاند اما این اوضاع دوام نخواهد داشت و فشارها بر شما آنقدر زیاد خواهد شد که از یک جا به بعد هیچ چیز توجه شما را از فشار سیستم و بی‌عدالتی آن منحرف نمی‌کند.

 

🔰 نظام سرمایه‌داری برای موج سواری جدیدش بر طبقه ضعیف، نسخه جدیدی به اسم آشوب و کشتار دارد، چرا که بازنده این بازی جدید هم باز خود مردم هستند.

 

🔰 باطل حیاتش در افراط و تفریط است، تفریط بی‌تفاوتی یا افراط آشوب طلبی، وقتی فضای اعتراض به بی‌منطق کشیده شد و هرکس هرطور خواست عمل کرد و انتقام گرفت، اولین قربانیش عدالت است، در انقلاب اسلامی هم گروه‌های چپ سبک کارشان همینگونه بود و هرکس اراده می‌کرد تصمیم به ترور و بمب‌گذاری می‌گرفت اما نسخه حضرت امام اعتراض مسالمت آمیز و نافرمانی مدنی بود.

 

🔰 بعد از انقلاب هم باز ماجرا از همین قرار است عدالت‌خوا‌هانی که در ابتدای انقلاب زمانی افراطی بودند، بعدا خود به بخشی از طبقه سرمایه‌داری تبدیل شدند که مردم را به تفریط و بی‌تقاوتی دعوت می‌کردند؛ جریان عدالت‌خواه نوپدید در بستر انقلاب نیز چندسالی است در این برزخ مانده است، سوق دادن عدالت‌خواهی به سوی گفتمان‌سازی،‌ تصمیم‌سازی و فضای مطالبه‌گری همراه با منطق یا یک عدالت‌خواهی سوق یافته به سوی آنارشیسم و بی‌منطقی؛‌ یک اعتراض هیجانی و صرفا برای تخلیه هیجان یا یک اعتراض منطقی با استفاده از ظرفیت‌های قانونی موجود.

.......................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چندی پیش در ابتدای مطرح شدن حجت‌الاسلام رئیسی به عنوان ریاست قوه قضائیه، ایشان در یک مصاحبه فرمودند: "به نظر من امنیت مقدم است بر عدالت."

سریع در نقد این جمله یکی از عزیزان طلبه که در عرصه عدالت خواهی فعال هستند، متن کوتاهی منتشر کردند  با این مضمون که: اگر چنین است مثلا چرا امیرالمؤمنین(علیه السلام) در جنگ جمل یا مثلا صفین امنیت جامعه را بر اجرای عدالت مقدم ننمود و برای اجرای عدالت به جنگ با ناکثین و مارقین رفت.

در ادامه نیز برخی دوستان دانشجوی فعال در عرصه عدالت‌خواهی شروع به قصیده سرایی‌هایی کردند که «بالعدل قامت السموات و الارض» عدالت بر همه‌چیز مقدم است و این سخن آقای رئیسی خطایی استراتژیک و راهبردی هست و...!

دوستان به این توجه نداشتند که مراد از آن عدالتی که آسمان و زمین بر اساس آن خلق شده و برپا است، متفاوت است از عدالتی که فلان مسئول قوه قضائیه می‌فرمایند مؤخر از امنیت است.

یکی عدالت به معنای نظم و سازمان یافتن نظام عالم بر تقدیرات مشخص در جای خود است و یکی اجرای عدالت در مصادیق جزئی و تقدم امنیت جامعه به علت مصلحت بالاتر آن در حفظ نظام اجتماعی است.

دوستان متأسفانه وقتی قرار است وارد صحنهٔ نقد علمی بشوند نیز با همان گارد کار رسانه‌ای و عوامانه عمل می‌کنند و توجه ندارند که ذکر یک شاهد مثال تاریخی که ممکن است تحلیل‌های مختلفی از آن شود به عنوان مثال نقض اساسا اشتباه است و مخاطب نیز شواهد دیگری می‌آورد که مثلا امیرالمؤمنین(ع) در موارد جزئی مثل اجرای عدالت در حق عایشه امنیت را مقدم داشتند یا مثلا همان امیرالمومنین که می‌فرمایند اگر حسن و حسین و یا زینب کوچک‌ترین دست‌درازی به بیت‌المال می‌کردند در حقشان حدود را اجرا و دستانشان را قطع می‌کردم، در مناطق مرزی برخی حدود را اجرا نمی‌نمودند، چون مصلحت را در این می‌دیدند که چون این عمل موجب «انفرار ناس عن الدین» می‌شود، موقتا باید از اجرای آن کوتاه آمد.

اساسا معیار اصلی در اجرای عدالت در مصادیق خاص و سایر احکام دین، رعایت مصلحت کلی است و به همین جهت است که مثلا حضرت امام می‌فرمایند: حکومت مقدم بر همه احکام اولیه است، یعنی حاکم مجتهدی عادل، جامع‌بین و مطلع است که بنا به مصلحتی که برای حفظ جامعه اسلامی و اسلام، بر اساس نظام اولویت‌های دین و طوق ناس، تشخصی می‌دهد، می‌‌تواند تمام احکام از نماز و حج و عدالت در مصادیق و... همه را به حکم ثانوی تعطیل کند.

مطالب مرتبط:

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

برخی از دوستان دانشجو از این جهت که وسط صحنه مبارزه با مفاسد اقتصادی هستند، تصور می‌کنند امروز "عدالت‌خواهی" منحصر به آنهاست و طلاب نیز تنها وقتی می‌توانند برادری خود را به آنان ثابت ‌کنند که عیناً در صحنه مبارزه با مفاسد اقتصادی و البته با همان روش مصداقی و با همان کیفیت‌های مطلوب آنها کاری کنند وگرنه متهم به محافظه کاری یا تزویر و... می‌گردند!

از دوستان دانشجوی عزیزم می‌خواهم به خودتان مراجعه کنید و بگویید کدام یک از مصادیق زیر ظلم بزرگ‌تری است؟

👈 فلان شخصیت سیاسی که با رانت میلیاردها پول از بیت‌المال برمی‌دارد و می‌رود؟!

یا

👈 فلان دانشجوی پزشکی یا مهندسی که مثلا با یک مطالعات معمولی دینی کرسی نظریه پردازی دینی راه می‌اندازد و بدون آشنایی تخصصی و روش‌مند از دین، عده‌ای از مردم یا دانشجویان غیر متخصص و عوام را دنبال خود راه می‌اندازد؟!

به احتمال قوی برای برخی دوستان حتی جرم مقایسه نمودن این دو مسأله نیز خود مصداقی از ظلم و شایسته الصاق برچسپ محاظه‌کاری و تزویر باشد.!

خداوند ۱۵ بار در قرآن، انسان را به فطرت خود ارجاع می‌دهد و با مضمون «وَ مَنْ أَظْلَمُ» از او سوال می‌پرسد، بزرگ‌ترین ظلم چیست؟ و چه کسی ظالم‌تر از چنین فردی است؟

در تمام این موارد خداوند ظلم فرهنگی را مصداق بزرگ‌ترین ظلم معرفی می‌کند و نه ظلم اقتصادی، ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترین ظلم‌ها به جامعه است.

🔹سیزده مرتبه از اشاره خداوند به بزرگ‌ترین ظلم، مربوط به کسانی است که از روی علم یا جهل به خداوند نسبت دروغ می‌دهند؟ یا آیات خداوند را تکذیب می‌کنند و در مقابل آن می‌ایستند؛ « انعام ۲۱، ۹۳،[1]  ۱۴۴،[2] ۱۵۷[3] - اعراف ۳۷[4] - یونس ۱۷[5] - هود ۱۸[6] - کهف ۱۵،[7] ۵۷[8] - عنکبوت ۶۸[9] - سجده ۲۲[10] - زمر ۳۲[11] - صف ۷[12]»

🔹دو مرتبه دیگر نیز مربوط به مانع شدن از ورود دیگران به عبادتگاه‌ خداوند «۱۱۴ بقره»[13] و کتمان شهادت از سوی خداوند «۱۴۰ بقره»[14] است.

البته بنده در مقام نفی لزوم مبارزه با مفاسد اقتصادی نیستم و آن را امری کاملا لازم می‌دانم چراکه مثلا خداوند در کنار ۱۶ بار به کار بردن تعبیر «ویل» برای مفاسد فرهنگی همچون «تحریف و تکذیب آیات الهی،[15] شرک،[16] تهمت[17] و عیب‌جویی[18]» یک بار نیز این تعبیر را برای مفاسد اقتصادی به کار برده است. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ»[19] اما بحث بنده، مقایسه "مفسده و ظلم به انحراف کشاندن عقیدتی مردم و انتساب ندانسته‌ها به دین و خداوند" با "مفاسد اقتصادی" است.

همچنین بنده در نفی حُسن تحلیل دینی داشتن دوستان دانشجوی عدالت‌خواه خود نیستم بلکه مشکل را اینجا می‌دانم که دوستان رفته رفته با داشتن مخاطبان زیاد و قلم و بیان زیبا دچار غرور‌های کاذبی شده و تصور می‌کنند دین‌شناس هستند و نه تنها اظهار نظرهای تخصصی در نظریات دینی می‌کنند بلکه وقتی برخی نظرات خود را مثلا حتی با یک مرجع تقلید یا رهبر انقلاب و امام نیز در تعارض می‌بینند به راحتی بر نظرات باطل خود پافشاری می‌کنند.

و چه بسا برخی از دوستانی که وظیفه خود را پرداختن به مظالم اقتصادی می‌دانند از نگاه دینی خود بزرگ‌‌ترین ظالمان محسوب شوند!

به تعبیر یکی از دوستان عدالت‌خواه دارای مِمبِر و مَنبَر فراوان! در یکی از مناظرات دینی:

👈« این حرف‌های شما که جدید نیست، همان حرف‌های امثال امام و آقای مصباح و جوادی است!»

و به تعبیر امام خمینی(ره):

👈«این آدمى که یک روز ننشسته در فقه نظر بکند، و نمی‌تواند بنشیند نظر بکند، یک همچو آدم‌هایى خیال می‌کنند که حالایى که مثلًا انقلاب شده، باید اسلام هم انقلاب بشود. اسلام هم باید این جورى بشود. اینها نمی‌فهمند.» [20]

📌«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها»  (الکهف ۵۷)

🔹و کیست ستمکارتر از آن کس که با آیات پروردگارش پند داده شده، اما از آن روى برگرداند.



[1] «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِبا»  (انعام ۲۱ و ۹۳)

[2] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ» ( انعام 144 )

[3] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَّبَ بِآیاتِ اللَّهِ» (انعام ۱۵۷)

[4] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِه»‏ (اعراف ۳۷)

[5] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ » (یونس 17)

[6] «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِبا» (هود ۱۸)

[7] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً» (کهف 15)

[8] «وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى‏ فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً»  (الکهف ۵۷)

[9] «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَه‏» (عنکبوت ۶۸)

[10] «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها»  (سجده ۲۲)

[11] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ کَذَّبَ بِالصِّدْق‏» (زمر ۳۲)

[12] «وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُوَ یُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ» ( الصف7)

[13] «أظلم ممّن منع مساجد اللّه» (۱۱۴ بقره)

[14] «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‏ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» ( البقره140)

[15] «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ‏ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» (بقره 79) - «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ» (مرسلات ۱۵ -۱۹ - 24 ۲۸ ۳۴ ۳۷ ۴۰ -۴۵ -۴۷ - ۴۹ ) - «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ» (مطففین 10)

[16] «اللَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ وَیْلٌ‏ لِلْکافِرینَ مِنْ عَذابٍ شَدیدٍ» ( ابراهیم 2) - «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقیمُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَیْلٌ‏ لِلْمُشْرِکینَ» ( فصلت 6)

[17] «وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثیمٍ» (جاثیه 7)

[18] «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (هُمزه 1)

[19] (مطففین 1)

[20] صحیفه امام ؛ ج‏13 ؛ ص364. خواندن کامل این بیان حضرت امام نیز خالی از لطف نیست:

یک نفرى که من در جوانى می‌‏خواستم مشرَّف شوم حضرت عبد العظیم؛ یک نفر واعظ خیلى مقتدر، خیلى واعظ اما به اسلام خیلى کار نداشت. وقتى دید من معمَّم هستم، به من گفت بیا اینجا بنشین پهلوى من. ما با اتوبوس می‌‏خواستیم تا حضرت عبد العظیم برویم. وقتى که حرف‌هایى زد و چیزهایى گفت و من هم گوش کردم.

تا نزدیک شد به حضرت عبد العظیم به شوفر گفت: زود برو نماز مغرب قضا می‌‏شود. با اینکه اول مغرب بود. من به او گفتم که: نماز مغرب که حالا قضا نمی‌‏شود. گفت: یک روایتى دارد که اگر تأخیر بیندازند چه می‌‏شود. گفتم: خوب، آخر روایات دیگرى هم هست. گفت: من به آنها کارى ندارم. مسأله این است، می‌‏گوید از نهج البلاغه این کلمه‌‏اش را قبول دارم باقی‌‏اش را قبول ندارم. از قرآن هم این را نمی‌‏گوید، این را ندارد.

از قرآن یک کلمه‌‏اش را، یک جمله را می‌‏گیرد، اما نمی‌‏داند که‏ این‏ جمله‏ مُفسِّر دارد، در خود قرآن تفسیر دارد، در روایات دارد از چیزهایى که در این زمان واقع شده. این هم‏ براى شکستن اسلام و روحانیت است. همین چیزهایى است که همه این اشخاص منحرف ادعا می‌‏کنند که ما اسلام را می‌‏خواهیم بگوییم اسلام غیر آن اسلام سُنَّتى. یکى از مصیبت‌ها این است که یک آدمى که از اسلام نمی‌‏داند اسلام با سین است یا با صاد، از اسلام بی‌‏اطلاع است، از مدارک اسلام بی‌اطلاع است، این یک کلمه را برمی‌‏دارد و می‌‏رود پیش جوانان، می‌‏خواند و داد می‌‏زند و فریاد می‌‏زند. و جوان‌ها را وادار به یک کارى می‌‏کند. یک نفر فقیهى که شصت سال عمرش را صرف کرده در فقه و در مدارک فقه، حالا هم وقتى که می‌‏رسد به یک حکمى و می‌‏بیند که روى مدارک نمی‌‏تواند به طور جَزْم بشود [حکم کرد]، باز با احتیاط از کنارش رد می‌‏شود. لکن این آدمى که یک روز ننشسته در فقه نظر بکند، و نمی‌‏تواند بنشیند نظر بکند، یک همچو آدم‌هایى خیال می‌‏کنند که حالایى که مثلًا انقلاب شده، باید اسلام هم انقلاب بشود. اسلام هم باید این جورى بشود. اینها نمی‌‏فهمند یا بسیاریشان هم فهمیده هستند، لکن می‌‏خواهند اساس را از بین ببرند. (همان)

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شما ولایت فقیه را امری نوپدید دانسته و می‌فرمایید:

👈 «تعبیر ولایت فقیه تعبیری جدید و مرتبط با سده‌های اخیر  است»

اولاً:  فهم شما از فقه و فقاهت اشتباه است، چرا که گمان نموده‌اید لازمه‌ی حجیت امری در فقه این است که از ابتدای تاریخ فقاهت، آن مطلب در کتب فقها وجود داشته باشد؛ 

و شاید توجه ندارید که لازمه این تصور سدّ باب اجتهاد و فقاهت است؛

🔹فقها از ۴ منبع: "کتاب، سنت، عقل و اجماع" با توجه به قواعد مشخص و مسائل پش‌آمد، احکام دین را استنباط می‌نمایند.

🔹بحث ولایت فقیه نیز ولو امری به تعبیر شما "نوپدید" می‌بود، اگر مبتنی بر قواعد استنباط عقلی و شرعی باشد شرعا حجت است.

🔹اگرچه شما به مفاد مطلب خودتان دقت ندارید اما مقدمه‌ی مخفی مطرح ساختن نوپدید بودن ولایت فقیه توسط اصحاب اصلی جریان ضد انقلاب، اتهام به فقهایی چون: امام و آیت‌الله بروجردی و اساتید آنها است که این بزرگواران «العیاذ بالله» در جنگ قدرت بعد از صفویه، مطلبی را به دین نسبت داده‌اند!

ثانیاً: اصل مدعی شما در نوپدید بودن ولایت فقیه، اشتباه است، چراکه در اصل موضوع ولایت فقیه هیچ فقیهی از فقهای زمان حضور اهل بیت تا نواب دوره‌ی غیبت صغری و بعد از آن، تشکیک نکرده است؛

🔹 آنچه محل اختلاف است حوزه اختیارات فقیه است. یعنی اصلا محل اختلاف را اشتباه متوجه و متذکر شده‌اید؛

نزاع اصلی در اینجاست که:

🔹برخی از فقها اصل را بر عدم ولایت می‌گذارند و جز در نبی(ص) و امام معصوم(ع) که ولایت آنها به نحو مطلق ثابت است، در مورد فقها که شأن جانشینی امام معصوم در جامعه را دارند، جز در موارد متیقن از اثبات ولایت از باب حسبه، در سایر موارد ولایت فقیه را ثابت نمی‌دانند که البته حوزه موارد متیقن نیز نزد فقها متفاوت است.

🔹اما برخی دیگر از فقها اصل را بر ولایت می‌گذارند و بعد از نبی‌مکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) در مورد فقها که شأن جانشینی ائمه معصومین(ع) را در جامعه دارند، به همان نحو ولایت مطلقه را ثابت می‌دانند، جز در موارد قدر متیقنی که از اختیارات شخص امام معصوم باشد، مثلا بحث جهاد ابتدایی که به عقیده‌ی حضرت امام از اختیارات خاص امام معصوم است و به نظر حضرت آقا خیر.

ثالثاً: متاسفانه تفکر و تفلسف جریان روشنفکر و حتی روشنفکر دینی ما متأثر از جریان روشنفکر غرب، در دستگاه منقطع از آسمان(سکولار) است و مباحث برخی از دوستان جریان جدید عدالت‌خواه نیز به این سو سوق یافته است.

🔹در دستگاه الهی مفهوم "حجیت" در هر دو ساحت تفکر و عمل لحاظ شده است.

🔹برای ساده شدن بحث، مثالی می‌زنم:

👈شما اگر نابغه دهر و رئیس جمهور کشور هم باشید اگر پدرتان به شما بگوید برای من مثلا نان بخر، در دستگاه الهی بر شما واجب است انجام دهید و اگر چنین نکنی نزد خدا حجتی نداری الا اینکه خودت یقین داشته باشی این نان خریدن شما از امر خداوند به لزوم اطاعت از پدر مستثنی شده است، چون مثلا مستلزم انجام حرامی است یا برای سلامتی پدر ضرر دارد یا خود شما از امر واجب دیگری از سوی خدا بازمی‌مانید و...

و اگر یقین نداشتید و مثلا شک داشتید که نان برای پدرتان ضرر دارد یا خیر و نان خریدید و اتفاقا ضرر هم داشت، شما نزد خدا حجیت دارید که عمل به واجب نموده‌اید.

📌 با گذر از دوراهیهای معرفتی مذکور سیر منطقی مباحث جزئی‌تر خواهد شد که پیشنهاد می‌کنم در آن رابطه به مطالب زیر مراجعه فرمایید:👇

🔸 فهم مقام ولایت

🔸پیش‌گویی‌های رهبری...

🔸اطاعت ولی فقیه

🔸ولایت فقیه پس از ظهور حضرت حجت

🔸دعوای عقل و قلب بر سر ولایت فقیه

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

واما عمدۀ بحث ما با برادر مسعودی و برخی از دوستان "طیف جدید جریان عدالت‌خواه"؛

شما ولایت فقیه را امری غیرآسمانی تعبیر کرده و می‌فرمایید:

👈«این بدیهی است که نمی‌توان و نباید ولایت اهل بیت را که امری کاملا آسمانی است، با ولایت فقیه یکی کرد...»

مبنای تعیین کننده‌ای که بحث‌های ما و شما به آن برمی‌گردد: پذیرش "دین حداقلی یا حداکثری" است.

  در نگاه حداکثری به دین، همه چیز عالم دنیا مرتبط با عالم آخرت است، هرآنچه بشر با آن سر و کار دارد، یک طرف آن دنیا و طرف دیگرش آخرت است و مهم‌ترین امر و اثرگذارترین امر در سرنوشت نوع بشر، مقولۀ حاکمیت است که آیا حیات بشر ذیل حاکمیت "الله و امام عادل از سوی او"، تعریف می‌‌شود یا طاغوت. [1]

مقولۀ حاکمیت الله در مقابل طاغوت نیز از ابتدای تاریخ بشر آغاز شده است و تا انتهای تاریخ باقی است،

👈در روایتی از امام صادق (ع) در کتاب کافی آمده است:

🔹«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الدِّینَ دَوْلَتَیْنِ دَوْلَةَ آدَمَ وَ هِیَ دَوْلَةُ اللَّهِ وَ دَوْلَةَ إِبْلِیسَ»[2]

🔸خداى عز و جل دین را دو دولت قرار داده دولت آدم- و آن دولت خدا است- و دولت ابلیس؛

در دین حداکثری و درواقع اسلام ناب، مقولۀ حاکمیت امام عادل منصوب به خدا، باطن تمام حلال‌های خدا و حاکمیت هر حاکم غیر منصوب خداوند، باطن تمام حرام‌های خداوند است:

👈 از امام کاظم(ع) در مورد آیه "۳۳ اعراف" «إِنَّما حَرَّمَ رَبِّیَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ» سوال می‌شود که معنای این آیه چیست؟ حضرت پاسخ می‌دهند:

🔹«إِنَّ الْقُرْآنَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَجَمِیعُ مَا حَرَّمَ اللَّهُ فِی الْقُرْآنِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْجَوْرِ»

🔸همانا برای قرآن ظاهری و باطنی است و جمیع آنچه خداوند در قرآن حرام نموده است، همه ظاهر است و باطن همه آن‌ها، پیشوایی حاکمان جور است؛

🔹«وَ جَمِیعُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ تَعَالَى فِی الْکِتَابِ هُوَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ مِنْ ذَلِکَ أَئِمَّةُ الْحَقِّ»[3]

🔸و جمیع آنچه خداوند در قرآن حلال نموده است همه ظاهر است و باطن همه آن‌ها، پیشوایی حاکمان حق است.

اما در نگاه "دین حداقلی" خداوند در شئون قلیلی از دنیای بشر حضور دارد و از شما می‌خواهد صرفا انسان با اخلاقی باشید، عبادت کنید و به کسی ظلم نکنید و مقوله حاکمیت نیز امری غیر دینی است؛

این نگاه، اندیشۀ پشتیبان جریان غیرانقلابی اعم از داخلی یا خارجی لندن و نیویرک نشین است و عملاً حاصل آن چیزی شبیه عرفان‌های فردی هندی است،

در نگاه اسلام ناب انسان‌ها اگر متقی‌ترین افراد هم باشند اما حاکمیت طاغوت را بپذیرند، مورد عذاب خداوند  خواهند بود و برعکس ولو در امور شخص خود ظالم هم باشند ولی تحت حاکمیت امام عادل من الله باشند، خداوند آنان را در آخرت خواهد بخشید.

👈در حدیثی از امام صادق(ع) در کتاب کافی آمده است:

🔹«قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَأُعَذِّبَنَ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً»

🔸خداوند تبارک و تعالی می‌گوید: قطعا عذاب‌خواهم نمود، مردم مسلمانی را که اطاعت می‌کنند از هر حاکم ستمگری که از سوی خداوند نیست، ولو آن مردم در اعمالشان نیکوکار و متقی باشند.

🔹«وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً.»[4]

🔸و قطعا گذشت خواهم کرد از مردم مسلمانی که از حاکمی عادل از سوی خداوند اطاعت می‌کنند و اگرچه آن مردم نسبت به خودشان ستمکار و گناه‌کار باشند.

نتیجه سخن شمایی که خطاب به "امام خامنه‌ای" می‌گویید: "رهبر جمهوری اسلامی" و نه رهبر انقلاب و معتقدید انقلاب توسط جمهوری اسلامی مصادره شده است، این است که در مبانی با جریان غیرانقلابی و حتی ضدانقلاب پیوند خورده‌اید.

..............................

مطالب مرتبط:

 نقد بنده به سخنان برادر هادی مسعودی و پاسخ ایشان👇

مسأله جریان عدالت‌خواه (قسمت چهارم: شخص محوری یا ولایت محوری)

ادامه گفتگو با برادر هادی مسعودی (قسمت اول: شخص‌محوری نسبت به معصوم )


[1] به طور مثال حضرت امام خمینی(ره) می‌فرمایند: «از حکومت‌ها سرچشمه مى‏گیرد مفاسد و سرچشمه مى‏گیرد مصالح. حکومتِ عدل، تمام مصالح کشور را تأمین مى‏کند به اندازه قدرت. و حکومت ظلم، تمام بدبختی‌ها را براى یک ملتى ایجاد مى‏کند.» صحیفه امام، ج ‏9، صص: 134- 135.

[2] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏2 ؛ ص372 و أصول الکافی / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏4 ؛ ص78

[3] الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج‏ 1؛ ص: 374.

[4] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص: 376. در در حدیث مشابه دیگری امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند:

« إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی أَنْ یُعَذِّبَ أُمَّةً دَانَتْ بِإِمَامٍ لَیْسَ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتْ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً»

خداوند ابایی ندارد که عذاب کند مردمی را که از حاکمی که از سوی خدا نیست اطاعت کرده‌اند، ولو در اعمالشان نیکوکار و متقی بوده‌اند.

«وَ إِنَّ اللَّهَ لَیَسْتَحْیِی أَنْ یُعَذِّبَ أُمَّةً دَانَتْ بِإِمَامٍ مِنَ اللَّهِ وَ إِنْ کَانَتْ فِی أَعْمَالِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً»

و خداوند ابا می‌کند از اینکه عذاب کند مردمی را که از حاکمی که از سوی خداوند نیست، اطاعت کرده‌اند ولو آن مردم در اعمالشان ظالم و گناه‌کار بوده‌اند. منبع: همان.

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

برادر عزیزم "مهندس هادی مسعودی" در ادامه نقدی که بنده بر "قسمتی از سخنانشان در دورۀ ابوذر" نوشته بودم جوابیه‌ای نوشتند؛

برای روشن‌تر شدن مباحث، ادامه این گفتگو را به دو قسمت تقسیم می‌کنم و در هر قسمت بخش‌هایی از اختلاف نظر را باز می‌کنم.

بهتر است ابتدا روشن شود اختلاف‌نظر ما دقیقا کجاست؟

👈در قسمت اول بحث، ایشان به طور خلاصه می‌فرمایند:

🔹هرگونه شخص محوری، عامل انسداد تفکر و عقلانیت است؛

🔹غرض از شخص محوری هم شدت علاقه و ارادت و یا تنفر و بیزاری که موجب شود حرف مخاطب بدون فکر و بررسی و تامل، بپذیرش و یا رد شود و می‌بایست برای همه اشخاص درصدی خطا در نظر گرفت و همیشه با معیار و ملاک با نظرات مواجه شد؛

🔹پذیرش حرف یک فرد_هر چقدر هم شخصیت برجسته‌ای باشد_ به نحو بی‌کم و کاست، موجب تربیت انسان‌های وابسته و مغایر با عقلانیت و هدف انبیاست:"لتثیروا لهم دفائن العقول"؛

🔹اهل بیت هم از این نوع شخص محوری بر حذر داشته و بارها بر سنجش افراد با حق تاکید کرده‌اند، به عنوان مثال حضرت امیر(ع) می‌فرمایند: «دین خدا با شخصیت‌ها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانه‌ها و آیات حق است. پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی»

🔹همچنین در آیه ۱۴۴ سوره آل عمران خداوند به صراحت شخص گرایی حتی حول پیامبر(ص) را زیر سوال برده و پیامبر را صرفا «رسول»، یعنی کسی که فقط مسئول انجام رسالتش می باشد، معرفی کرده است."

 

آنچه بنده عرض میکنم این است که:

🔸نفی شخص محوری به نحو مذکور و لزوم پذیرش سخن افراد با معیار و ملاک کاملا امری صحیح و لازم است؛

🔸اختلاف ما اینجاست که شما این مطلب را نسبت به "ولی" نیز تسری می‌دهید؛

🔸ادله‌ای که ذکر می‌فرمایید به نحویی اضطراب دارد چرا که حتی شامل ولی معصوم نیز می‌شود و اگر پذیرش بی‌کم و کاست معصوم را نفی نمایید گزاره‌ای پارادوکس نما است یعنی با پذیرش عقلی عصمت و خیر محض بودن معصوم سازگار نیست؛

🔸فلذا باید در نوع نفی خود از شخص‌محوری تفصیلاتی قایل شوید؛

🔸در مورد آیه ۱۴۴ آل عمران، در پست قبل توضیح دادم که آیه در مقام توبیخ شخص‌گرایی نسبت به حضرت رسول(ص) نمی‌باشد بلکه اگر آیه را به صورت کامل بخوانیم متوجه می‌شویم آیه در مقام توبیخ نسبت به این است که افراد با شهادت حضرت رسول(ص) گمان کنند، رشته ولایت الهی قطع شده است.

🔸در مورد کلام حضرت امیر(ع) که در مورد هدف بعثت انبیاء ذکر فرموده‌اید نه تنها در مقام نفی چشم به دهان معصوم داشتن نیست بلکه در مقام اثبات لزوم آن نیز است:

👈 فبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ

🔹خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود و رسولان خود را پى در پى اعزام کرد تا وفادارى به پیمان فطرت توحیدی را از آنان باز جویند.

👈 و یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ.[1]

🔹و نعمت‌هاى فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احکام الهى، حجّت خدا را بر آنها تمام نمایند و توانمندى‌هاى پنهان شده‌ی عقل‌ها را آشکار سازند.

🔸باید این را متوجه شویم که "ولی الهی" نه در مقابل تعقل ما، بلکه در جهت تکامل عقل ما است و در اسلام برخلاف مسیحیت نه تنها باب تعقل بسته نیست بلکه سرتاسر آن دعوت به فهم و اندیشه و تعقل است.

🔸اساسا راه دعوت اولیاء الله راهی عقلی و روشن است،

👈به تعبیر  آیه ۱۰۸ سورۀ مبارکه‌ی یوسف «قُلْ هذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِی»

👈امام صادق(ع) در سفارش به یاران خود فرمودند:

«اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا» عقل و و سربازان آن و جهل و سربازان آن را بشناسید هدایت خواهید شد. یکی از یارانشان گفت:‌

« جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا نَعْرِفُ إِلَّا مَا عَرَّفْتَنَا»[2] فدایت شوم ما هیچ نمی‌دانیم الا آنچه شما به ما بیاموزید.

سپس حضرت سپاهیان عقل و جهل را به آنان معرفی نمودند.

🔸فلذا وقتی عقلاً "عصمت و خیر محض بودن" معصوم برای ما ثابت شد، شخص گرایی نسبت به او به معنی "محبت زیاد و پذیرش بی‌کم و کاست حرف او و اطاعت محض او" نه تنها مذموم نیست بلکه لازم نیز است.

📌 اما عمده بحثی که می‌ماند ولایت محوری در موضوع ولی غیر معصوم است، چرا که شما ولایت آسمانی را منحصر در امام معصوم می‌نمایید و ان شاء الله در پست آینده به آن خواهم پرداخت.



[1] شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق؛ ص: 43.

[2] «بگو: این است راه من، که من و هر کس (پیروى‏ام) کرد، با بینایى، به سوى خدا دعوت مى‏کنیم، و منزّه است خدا، و من از مشرکان نیستم». همان.

  • حمید رضا باقری