«لَوْ لا یَنهاهُمُ الرَبَّنِیُّونَ وَ الْاحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثم وَ أکْلِهِمُ السُّحْتَ، لَبِئسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ» خداوند در این آیه «ربانیون» و «احبار» را مورد نکوهش قرار مىدهد که چرا آنها که علماى دینى یهود بودهاند ستم کاران را از «قول اثم» یعنى گفتار گناهکارانه که اعم از دروغ پردازى و تهمت و تحریف حقائق و امثال آن باشد و از «اکل سحت» یعنى حرامخوارى نهى نکرده و باز نداشتهاند. بدیهى است این نکوهش و تقبیح اختصاص به علماى یهود ندارد و نه اختصاص به علماى نصارى دارد. بلکه علماى جامعه اسلامى و به طور کلى علماى دینى را شامل مىشود. بنا بر آن، علماى دینى جامعه اسلامى هم اگر در برابر رویه و سیاست ستم کاران ساکت بنشینند مورد نکوهش و تقبیح خدا قرار مىگیرند، این امر فقط مربوط به سلف و نسل گذشته نیست، نسلهاى گذشته و آینده در این حکم یکسانند.
📖منبع: کتاب ولایت فقیه امام خمینی (حکومت اسلامى- ویرایش جدید) ص ۱۱۲.
همهى این موانع جزو سنتهاى الهى است. وجود این موانع تصادفى نیست. اینها سنت الهى است؛ یعنى تلاش و حرکت با مانع مواجه است، و الاّ جهاد معنا نمىداشت: «وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنٰا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰاطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً» ؛ در همهى دعوتهاى انبیا، دشمنان - موانع - از جن و انس وجود داشتند. در آیهى دیگر: «وَ کَذٰلِکَ جَعَلْنٰا فِی کُلِّ قَرْیَةٍ أَکٰابِرَ مُجْرِمِیهٰا لِیَمْکُرُوا فِیهٰا وَ مٰا یَمْکُرُونَ إِلاّٰ بِأَنْفُسِهِمْ». در درون جوامع، طبقاتى که وجود آنها مایهى فساد، مایهى مکر بوده است؛ اینها جزو سنتهاست. یعنى هرگز انبیاء نگفتند ما آنوقتى که جاده صاف است وارد میدان مىشویم؛ نه، در همین فضا و صحنهى بهشدت درگیر و دشوار، آنها وارد شدند؛ مثل جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى. اما متقابلاً سنت الهى هم این است که اگر حرکت نبوى، حرکت الهى که مصداقش انقلاب اسلامى است، به کار خود ادامه بدهد و دنبالگیرى کند، بر همهى این موانع فائق خواهد آمد؛ این هم سنت الهى است. در سورهى مبارکهى فتح آمده است: «وَ لَوْ قٰاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبٰارَ ثُمَّ لاٰ یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لاٰ نَصِیراً. سُنَّةَ اللّٰهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّٰهِ تَبْدِیلاً» ؛ اگر بایستید، اگر استقامت کنید، اگر هدف را گم نکنید، اگر تلاش را متوقف نکنید، بدون تردید غلبه در این عرصه با شماست.
نه مؤمنی بوده است و نه تا قیامت خواهد بود الا اینکه یک همنشینی (همسایهای) خواهد داشت که او را آزار میدهد.
در روایت دیگری از امام صادق (علیه السلام) است، هر مؤمنی چهار چیز همراه خود دارد:
👈 «جار یؤذیه، و شیطان یغویه، و منافق یقفو أثره، و مؤمن یحسده»
همنشینی که او را آزار میدهد، شیطانی که او را اغوا میکند، منافقی که کارهای او را تقلید میکند، مؤمنی که به او حسادت میورزد.
......
هر مؤمنی را نگاه کنید یا همکاری، یا همسایهای، یا همسری و خلاصه کسی را خدا در کنار او گذاشته است که روی اعصاب و روان مؤمن راه میرود.
تا مشکلی نباشد انسان صبر نمیکند، گذشت نمیکند، ایثار نمیکند، تلاش نمیکند و خلاصه رشد نمیکند.
پس بپذیریم همین است که هست و این آزارها و مزاحمتها در برنامه تربیتی خداوند برای ما است، با آنها بجنگیم اما فرار نکنیم، ناراحت نباشیم، این برنامه همیشه خواهد بود.
ما کافر را برحسب این [دو] آیه به دو قسم تقسیم میکنیم:
یک قسم آن کافرى که تعرّضش به مسلمانها و به جامعهى اسلامى ... و به نظام اسلامی نمیرسد،... آن براى خودش دارد زندگى میکند، این هم براى خودش دارد زندگى میکند؛ یکى اینجور کافر است، که نسبت به این کافر، محبّت کردن، احسان کردن، نسبت به او عدالت ورزیدن، هیچ اشکالى ندارد.
یکى هم آن کافرى است که تعرّضش به جامعهى اسلامى میرسد؛ آنوقت خداى متعال نهى میکند از اینکه ما با این کافر ارتباط برقرار کنیم؛...
[قسم اوّل] را میگوید: «لاٰ یَنْهٰاکُمُ اللّٰهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقٰاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ»، خدا نهى نمیکند شما را از کسانى که با شما بر سر دینتان مقاتله و جنگ نکردهاند «وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیٰارِکُمْ»، و شما را از خانه و دیار و زندگىتان اخراج نکردهاند، «أَنْ تَبَرُّوهُمْ»؛ که به آنها نیکى کنید، «وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ»؛ و با آنها با عدالت رفتار کنید؛ ...«إِنَّ اللّٰهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» خدا عدالتورزندگان را دوست میدارد...
پس این کفّارى که خدا اینهمه در این آیات شدیداً میگوید با آنها ارتباط نداشته باشید، محبّت نداشته باشید، چه کسانى هستند؟ «إِنَّمٰا یَنْهٰاکُمُ اللّٰهُ عَنِ الَّذِینَ قٰاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ»؛ خدا نهى میکند شما را از آن کسانى که با شما بر سر دین مقاتله کردند، کفّارى که با شما جنگیدهاند. حالا جنگیدن هم دو جور است: جنگیدن ظاهرى و جنگیدن مخفیانه و از پشت خنجر زدن.
📖 خامنهای، سیدعلی، بیان قرآن (تفسیر سوره ممتحنه)، ص ۵۳.
خداوند قوم و خویشى با کسى ندارد؛ این تلاش انسانهاست که تعیینکنندهى سرنوشت آنهاست؛ لذا در سورهى جمعه مىبینید که در بارهى همین بنى اسرائیل مىفرماید: «مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرٰاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهٰا». تورات را بر آنها حمل کردند؛ یعنى بر دل و جان و زندگى و ذهن آنها وارد کردند پس اینها از تورات بهره بردند اما «ثمّ لم یحملوها»؛ لیکن بعداً امتداداً اینها تورات را با خودشان برنداشتند و آن را از ذهن و دل و واقعِ زندگیشان خارج کردند. ظاهر تورات وجود داشت، اما باطن تورات دیگر نبود؛ آن وقت «کَمَثَلِ الْحِمٰارِ یَحْمِلُ أَسْفٰاراً»! نعمتهاى معنوى باید با تلاش به دست بیاید و پس از آنکه به دست آمد، باید با تلاش حفظ بشود.
(۱۸ بهمن ۱۳۷۰ سخنرانى رهبری در دیدار با اعضاى سپاه پاسداران)
باید خاکریز به سرعت زده میشد وگرنه لشکر تامین نداشت، فعلا تجهیزاتی هم که مانع اصابت گلوله دشمن شود نیست، میدانند فقط چند دقیقه فرصت دارند تا کار خاکریز زدن را ادامه دهند و شهید میشوند، فیلمبردار هم دوربین را گذاشته جلو آنها تا لحظه شهادتشان ثبت شود.
معلوم نیست چند شهید دادهاند تا بالاخره این خاکریز زده شده است.
مرگ و دنیا جز بازیچهای در دست این بسیجیهای با اخلاص نبود.
لعنت بر هر کسی که بخواهد به این مجاهداتها و جانبازیها خیانت کند.
یک تفکّراتى، یک مفاهیمى از سوى تبلیغات پُرحجم نظام سلطه، بهطور شبانهروزى در سرتاسر عالم دارد پراکنده میشود؛ ... این سفارش به همهى مسئولان کشور است، به همهى ارکان نظام است بلکه سفارش به همهى صاحبنظران است - صاحبنظران سیاسى، صاحبنظران اجتماعى، صاحبنظران دینى - که مراقب باشند: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللّٰهِ»؛ این را بدانند. اینجور نیست که چون حالا با یک حجم عظیمى از تبلیغات بر روى یک موضوعى تمرکز میکنند، تکیه میکنند، تکرار میکنند، با زبانهاى مختلف آن را بیان میکنند، ناچار ما هم بایستى همرنگ جماعت بشویم، ... همان را تکرار کنیم؛ نه، ما خودمان مبانى داریم، ما فکر داریم. استکبار در صدد آن است که کلیشههاى مورد نظر خودش را به همهى مردم دنیا تحمیل کند؛ ... مفاهیمى را یا جعل میکنند یا دستکارى میکنند و معنا میکنند ... فرض بفرمایید تروریسم یک مفهومى است که استکبار آن را در یک معناى خاصّى بهکار میبرد؛ یا حقوق بشر یا دموکراسى ... توقّع دارند همهى دنیا از جمله ما در جمهورى اسلامى بر طبق فهم آنها بفهمیم، از منظر آنها ببینیم، بر طبق ادبیّات آنها حرف بزنیم؛ این را از ما انتظار دارند؛ این یکى از نشانهها و مظاهر واضح سلطه و استکبار است؛ درحالىکه خود انقلاب اسلامى یک منظومهى فکرى دارد.
بیانات رهبری در ۱۲ شهریور ۱۳۹۴ در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى.
اینکه قرآن به ما میگوید: «وَ لاٰ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النّٰارُ»(هود:۱۱۳)، اعتماد نکنید به ظالمین، این همین گرفتارى امروز مردم دنیا است. اعتماد میکنند، پدرشان درمىآید. دیدید در بعضى از این کشورهاى عربى یک حرکت خوبى انجام گرفت، یک مبارزهى خوبى بهوجود آمد، یک غوغایى به پا شد، یک بیدارىاى بهوجود آمد، منتها مثل شعلهاى که بیایند روى آن خاکستر بریزند و خاک بریزند، خاموش شد؛ چرا؟ چون «لاٰ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا» را عمل نکردند. رکون (اعتماد) کردند به آمریکا، به رژیم صهیونیستى؛ نفهمیدند چهکار باید بکنند، [لذا] اینجورى میشود.[1]
«لاٰ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا»؛ به کسى که ستمگر است، به ظالم اعتماد نکنید، گرایش پیدا نکنید. «رکون» یعنى میل پیدا کردن و گرایش پیدا کردن و اعتماد به او کردن، به آدم ظالم اعتماد نکنید. نتیجهى اعتماد کردن به ظالم همین میشود که شما مىبینید دولتهاى مسلمان، مجموعههاى اسلامى به ظالمترین و ستمگرترین عناصر عالَم اعتماد میکنند و نتیجهاش را دارند مشاهده میکنند و مىبینند.[2]
.....
📖 منبع:
[1] بیانات رهبری در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ در محفل انس با قرآن کریم در آستانهى ماه مبارک رمضان.
[2] بیانات رهبری در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹پس از تلاوت قرآن کریم توسّط قاریان.
قریب به ۴۴ سال از انقلاب میگذرد، از روز اول انقلاب یکی از شعارهای این انقلاب اسلامی استقلال خواهی بوده است.
حالا اگر به یک جوان مذهبی یا طلبه ما بگویند ارتباط شعار استقلال خواهی با معارف دینی ما چیست؟! آیا شاهدی که مؤید آن باشد از آیات و روایات شنیدهای؟! چه پاسخی میدهد؟!
حدود استقلال خواهی چیست؟!
به نظر شما چه کسی باید در این سالهای طولانی این مساله مهم را تبیین نظری میکرد؟! غیر از حوزه علمیه؟! غیر از این منابری که سالیان دراز دست ما بود.
اصلا به این مساله در فضای حوزه فکر میشود؟!
خداوند تبارک و تعالی میگوید: به ظالمان حق ندارید هیچ تکیهای بکنید و اگر اتکایی به آنها کردید باید به انتظار آتش جهنم باشید. جز به خداوند نباید اتکاء کنید و جز خداوند سرپرست و یاریگری ندارید.
این آیه و آیات مشابه آن جزو قرآن نیست؟! کجای فتاوا و رسالههای عملیه اثری از مضامین آن را میشود یافت؟!
«امروز در دنیای کنونی، هر حرکتی، هر اقدامی، هر حرفی که در جهت استقلال سیاسی کشورها و ملّتها [باشد]، در جهت استقلال فرهنگی کشورها و ملّتها باشد، در جهت استقلال و رشد اقتصادی کشورها و ملّتها باشد...؛ هر حرکتی در این جهت عمل صالح است، حسنه است.» ۱۳۹۸/۰۸/۲۴ بیانات رهبری در دیدار مسئولان نظام.
این کلام رهبری در این رابطه یک فتوای فقهی است که ما تبیینش نکردیم!
برای توضیح بیشتر مقصودم چند نکته را خوب است متذکر شوم:
نکته اول: کلام در مورد تولید شدن علم در مباحث دشمن شناسی و سیاست خارجی و اقتصاد و مبانی و معارف انقلاب اسلامی نیست، اگرچه در اینجاها هم بیشتر باید بحثهای جدی حوزوی شکل بگیرد و مباحث پختهتر شود ولی در فصای تولید خود حضرت آقا به تنهایی مفصل مطلب کار کردهاند، درسها و مقالات و پایاننامه و... در فضای حوزه در تک تک این مباحث زیاد کار شده است کلام اصلی ناظر به حلقهی اساتید و فضلای حوزه و مدیران حوزه است که این مباحث را برای طلاب و عموم جامعه بسط ندادهاند.
طلبه چطور چندسال لمعه و مکاسب میخواند که باید هم بخواند اما یک درس فقط یک درس هم تاریخ تشیع پس از اهل بیت تا انقلاب را بخواند تا بداند ما چه مسیری را طی کردیم تا به اینجا رسیدیم چه تجربههایی را پشت سر گذاشتهایم! بخشی از فقه را طلبه به صورت فقه استدلالی یا نیمه استدلالی برای اثبات معارف انقلاب مثل استقلال خواهی، برائت از مشرکین، اجتناب از طاغوت بخواند، لمعه را شهید اول در زندان نوشت! و شهید ثانی با محدودیتهای زمان خودش بسط داد، حالا شما با این همه مجموعه و امکانات بخشی از فقه را ناظر به شرایط تغییر کرده اجتماعی و حاکمیت اسلامی به صورت استدلالی بنویسید تا طلبه بخشی از فقه را با این مباحث تمرین کند.
نکته دوم: چطور حضرت آقا وقتی عقاید میگوید میشود طرح کلی اسلام در قرآن و ناظر به عمل و حاکمیت اسلام در زمان طاغوت عقاید را مینویسد خب ماهم در سبک نگارش برخی مباحثمان تجدید نظر کنیم. چطور امام اخلاق را به صورت درمانگر مینویسد نه نسخه بودن، ما هم اخلاق و عقاید این چنین بیاوریم و طلبه بخواند.
نکته سوم: در مورد نوع مواجه ما طلاب با جامعه است که ما هم کم گذاشتهایم و نیامدهایم آن مباحث تولید شده را خودمان بسط دهیم و معارف انقلاب اسلامی را به مخاطب خود منتقل کنیم، نشستهایم تا چه شبههای مدرنیته برای او تولید میکند تا ما جواب دهیم نه اینکه خودمان فعالانه ناظر به تربیت جوان فعال و بصیر انقلابی نشر معارف دهیم.
«وَ لَقَدْ بَعَثْنٰا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً» ؛ نکتهى مهمّى است: «بَعث» است، برانگیختن است، یک حرکت معمولىِ درسآموز نیست. پیغمبرى که در جامعهاى ظهور میکند، فقط این نیست که آمده تا یک چیزهایى را به مردم یاد بدهد؛ بله، «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتٰابَ وَ الْحِکْمَةَ» هست، «یُزَکِّیهِمْ» است اما همه اینها در قالب یک بعثت است در قالب یک حرکت عظیم است. بعثت یعنی برانگیختگی جهت این برانگیختگی چیست؟ سمت و سوى این برانگیختگى چیست؟ سَمت و سو عبارت است از همانکه در خود قرآن باز مکرّر ذکر شده است: «وَ لَقَدْ بَعَثْنٰا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّٰهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّٰاغُوتَ»؛ اوّلاً عبودیّت خدا، یعنى چهارچوب حیات را در خدمت اوامر الهى و نواهى الهى قرار دادن؛ و [ثانیاً] اجتناب از طاغوت. طاغوت کیست؟ همهى ظالمان، همهى پادشاهان خبیث، در مثل امروزى همهى رؤساى جمهور مثل اینهایى که امروز در آمریکا و در بعضى از کشورهاى دیگر هستند اینها همان طواغیتند معناى اجتناب از طواغیت این نیست که دامنت را از آنها دور کن تا آلوده نشوى؛ معنایش این است که یک خطّى در مقابل خطّ توحید و خطّ عبودیّت الهى وجود دارد و آن، خطّ طاغوت است. کفر به طاغوت، همراه و ملازم با ایمان بالله است؛ این، جهت بعثت انبیا است.
«بیانات رهبری در ۱۴ فروردین ۱۳۹۸ در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى در سالروز مبعث پیامبر اکرم (صلّى الله علیهوآلهوسلّم)»
ارسال رسل برای این است که مورد اطاعت قرار بگیرند؛ این اطاعت، مطلق است یعنی در همهی امور زندگی؛ معنای مستفاد از آیه این است که زندگی مردم -چه زندگی شخصی خصوصی، چه زندگی عمومی- باید به وسیلهی دین اداره بشود.
حالا البتّه بعضی این را ممکن است فقط منحصر کنند به مسائل شخصی، [مثل] نماز و روزه و مانند اینها؛ [اما] این جور نیست؛
اوّلاً به دلیل خود اطلاق این آیه،
ثانیاً به دلیل آیات دیگر، [مثل] اینکه میفرماید: «وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قٰاتَلَ مَعَه رِبِّیّونَ کَثیر»؛(آلعمران:۱۴۶) خب این قتال [همراه] با ربّیون کثیر که کار شخصی نیست؛ کار اجتماعی است، کار عمومی است، کار حکومتی است...