شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

دعای افتتاح

ماه مبارک رمضان ماه دعا برای ظهور حضرت حجت(عج) و ماه ظهور ایشان است.

علامه مجلسی در ابتدای این دعا در اعمال ماه رمضان در کتاب زاد المعاد می‌آورد:

«رُوِیَ بِسَنَدٍ مُعْتَبَرٍ عَنْ صَاحِبِ الْأَمْرِ (عَجَّ) أَنَّهُ کَتَبَ لِشِیعَتِهِ أَنْ یَقْرَءُوا فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ لَیَالِی رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ، فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تَسْمَعُ دُعَاءَ هَذَا الشَّهْرِ وَ تَسْتَغْفِرُ لِصَاحِبِهِ وَ هُوَ:...»

روایت شده است به سند معتبر از امام زمان (عج) که حضرت به شیعیان خود نوشتند که این دعا را در هر شب ماه رمضان قرائت کنید چرا که ملائک خداوند این ادعیه را گوش می‌کنند و برای خواننده آن استغفار می‌کنند.

 

دعای افتتاح دعای ندبه برای ظهور و یاد ایشان است.

«اَللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إلَیْکَ فِی دَوْلَهٍ کَرِیمَهٍ تُعِزُّ بِهَا الإِْسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ»

از این دعا در این شب‌های مبارک غافل نشوید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻بسم‌الله الرحمن الرحیم یعنی چه؟! به نام خداوند بخشنده مهربان یعنی چه؟ یعنی آغاز می‌کنم با نام خداوند رحمان و رحیم، این آغاز می‌کنمش را چون خیلی روشن بوده دیگر حذف کرده‌اند؛ ولی به‌مرور انگار حواسمان دیگر به آن نیست.

 

🔻خدایا با نام تو آغاز می‌کنم، هر کاری را، نوشتن‌، درب را باز کردن، ماشین را روشن کردن، وارد خانه شدن، کاسبی را شروع کردن، خلاصه هر کار می‌خواهم بکنم، بسم‌الله الرحمن الرحیم.

 

🔻وقتی اول کارت خدا را یاد می‌کنی خدا هم شما را یاد می‌کند و حواسش به شما هست، خودش وعده داده است: «فَاذْکُرُونی‏ أَذْکُرْکُم‏» (بقره:۱۵۲) من را یاد کنید تا شما را یاد کنم.

خداوند شما را یاد کند؛ یعنی به شما توجه کند، خدا که از ما غافل نیست، توجه کند یعنی مورد عنایت خدا قرار می‌گیریم.

 

🔻وقتی خدا را با نام رحمان بودن و رحیم بودنش یاد می‌کنی مشمول رحمت عمومی و رحمت خاص خداوند می‌شوی. در روایت از پیامبر اکرم است:

👈 «لا یُرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ بسم‌الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ»

دعایى که با بسم‌الله الرحمن الرحیم شروع شود، رد نمی‌شود. یعنی اگر به صلاحت نبود که آن دعا برآورده شود خیالت راحت که دست‌خالی برنمی‌گردی و یک خیری خداوند برایت رقم می‌زند.

در روایت از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله  است:

👈 «إذا قالَ الْعَبدُ عِندَ مَنامِهِ بسم‌الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ یَقولُ اللّه: مَلائِکَتى! اُکتُبُوا بِالْحَسَناتِ نَفسَهُ إلَى الصَّباحِ»

هر گاه بنده‌ای هنگام خوابش، بسم‌الله الرحمن الرحیم بگوید، خداوند به فرشتگان مى‌گوید: به تعداد نفس‌هایش تا صبح برایش حسنه بنویسید.

 

🔻بالای در خانه‌هایتان بنویسید «بسم‌الله الرحمن الرحیم»، این لفظ از الفاظی است که دفع بلا و شرور می‌کند. در روایت است حضرت امیر به سمت جنگی می‌رفتند یک منجم آمد جلو ایشان را گرفت گفت احوال آسمان‌ها را بررسی کرده‌ام و تقدیر شما در این جنگ خوب نیست و نروید حضرت به لشکریانشان فرمودند: «سِیرُوا عَلَى‏ اسْمِ‏ اللَّه‏» (خطبه:۷۹) به نام خدا حرکت کنید، بسم‌الله بگویید و بروید، رفتند و اتفاقاً پیروز هم شدند.

 

🔻اسم خدا را آوردن تقدیر را عوض می‌کند، برخی از عُرفا می‌گویند آن اسم اعظمی که شما با آن می‌توانی روی آب راه بروی همین «بسم‌الله الرحمن الرحیم» است فقط نکته‌اش این است که آن را با اعتقاد می‌گویی.  از امام رضا علیه السلام روایت است:

👈 «إنَّ بِسمِ اللّه ِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ أقرَبُ إلَى اسْمِ اللّه ِ الأْعظَمِ مِن سَوادِ الْعَینِ إلى بَیاضِها؛»

بسم اللّه الرحمن الرحیم، به اسم اعظم نزدیک تر است از سیاهى چشم به سفیدى اش.

در روایت از نبی مکرم اسلام است:

👈 «مَنْ قَرَأَ بسم‌الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ مُوقِنا سَبَّحَتْ مَعَهُ الْجِبالُ إلاّ أَنـَّهُ لایَسْمَعُ ذلِکَ مِنها»

هر کس با یقین بسم‌الله الرحمن الرحیم را قرائت کند، کوه‌ها به همراه او تسبیح مى‌گویند، هر چند او تسبیح آنها را نمى‌شنود.

 

🔻 بسم‌الله موجب می‌شود کارها برکت گیرد، از امام على علیه السلام  روایت است:

👈 «إنَّ الْعَبدَ إذا أرادَ أن یَقرَأَ أو یَعمَلَ عَمَلاً و یَقولُ... بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِالرَّحیمِ فَإنَّهُ یُبارَکُ لَهُ فیهِ»

هر بنده اى بخواهد چیزى بخواند یا کارى انجام دهد و بسم اللّه الرحمن الرحیمبگوید، در کارش برکت داده مى شود.

 از پیامبر صلی‌الله علیه و آله روایت است:

👈 «زَیـِّنوا مَوائِدَکُم بِالْبَقْلِ؛ فإِنَّها مَطرَدَةٌ لِلشَّیاطینِ مَعَ التَّسمیَةِ» سفره‌هایتان را با سبزى، زینت دهید؛ زیرا سبزى با بسم‌الله الرحمن الرحیم، شیطان را طرد مى‌کند؛ اگر می‌خواهی آن سبزی موجب دفع شیاطین از سفره‌ات شود بسم‌الله بگو. در روایت دیگر از نبی مکرم اسلام است:

👈 «لَو قَرَأتَ بسم‌الله تَحفَظُکَ الْمَلائِکَةُ إلَى الْجَنَّةِ و هُوَ شِفاءٌ مِن کُلِّ داءٍ»

اگر بسم‌الله را قرائت کنى، فرشتگان، تا بهشت تو را حفظ می‌کنند و آن شفاى هر دردى است.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

مسجد خالی

امسال روستایی که تبلیغ رفته‌ام، با ۶۰۰ نفر جمعیت، خانه عالم ندارد، در نتیجه روحانی مستقر هم ندارد، مسجدش فقط ایام تبلیغی روحانی به خود می‌بیند.

دیروز در مورد اهمیت مسجد و فعال بودنش در تربیت فرزندان روستا و حل معضلات مختلف روستا صحبت کردم. مردها ظهرها خیلی که خوب بیایند ۱۰ نفر پیرمرد و یک جوان که ده‌یار است ‌و دوتا کودک، شب‌ها هم حداکثر ۵ نفر اضاف شوند، زن‌ها هم بین ۱۵ تا ۲۰ نفر متغیر هستند.

پیرمردی می‌گفت: سال‌ها قبل ماه رمضان کل مسجد پر می‌شد اما حالا فقط یک صف تشکیل می‌شود. می‌گفتم: ما به آخرت اعتقاد داریم و نباید فقط برای دنیای بچه‌هایمان کار و سرمایه‌گذاری کنیم، می‌‌گفت: جوان‌های ما می‌گویند اصلا آخرتی نیست‌.

یک خانم بعدا گفت: می‌خواهید مسجد همچنان شلوغ باشد؟! مردم ما سالی یک بار رنگ روحانی در ایام رمضان می‌بینند، زمان قبل از انقلاب هر پنجشنبه یک مینی‌بوس از حوزه دستغیب شیراز می‌آمد طلبه‌ها را روستا به روستا پیاده می‌کرد و طلبه‌ها می‌رفتند در مساجد دعای کمیل برگزار می‌کردند و سخنرانی و احکام می‌گفتند، بعدش هم می‌‌رفتند خانه مردم شام ساده‌ای می‌خوردند و آخر شب همان مینی‌بوس می‌آمد جمعشان می‌کرد و می‌رفت. اینجوری بود که ماه رمضان هم مسجدهامان شلوغ می‌شد.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شهید ابراهیم‌ها...

امشب یک سر به منزل خاله‌ام زدم، پسرش ۱۵ سال دارد، سرش را کچل کرده بود!

تعجب کردم که چطور شده امیرحسین کله‌اش را اینطوری زده!

خاله‌ام گفت حکایت دارد، امیرحسین خیلی به موهاش می‌رسید و هر روز کلی جلو آینه مدل می‌زد، چند روز پیش دیدم رفته اینجوری سر خودش آورده، بهش گیر دادم چرا اینجوری کردی؟! گفت: تو راه می‌رفتم یه دختره بهم گفته تو چقدر خوشگلی، موهات رو چه خوش تیپ زدی! منم مستقیم رفتم آرایشگاه موهام رو کوتاه کردم.

دیگه هم از اون مسیر نمیره.

پسر خاله‌ام شبهاتی هم تو ذهنش بود که جواب دادم ولی خدا حفظش کرده بود، دختر خاله‌ام هم تازه ۹ سالش شده اونم شبهاتی داشت. شبهاتی که ما اصلا جزو شبهه حسابشون نمی‌کنیم ولی برای اونها خیلی جدی بود.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

پارتی شهدا...

چند سال قبل تریلی داشتیم که راننده‌ای روی آن کار می‌کرد، راننده رفته بود بار قاچاق آورده بود، ما هم از همه‌جا بی‌خبر.

پدرم هرچه تلاش کرد برای آزاد کردن تریلی، کار درست نمی‌شد و قاضی باور نمی‌‌کرد که ما بی‌تقصیر هستیم و راننده خیانت کرده، خواسته بودند تریلی را مصادره کنند.

پدرم می‌گفت: هرچه تلاش کردم نشد و منم هر وقت دلم می‌گیرد می‌روم سراغ شهدا، اتفاقا همان ایام گفتند تشیع یک شهید است، منم رفتم تشیع شهید.

زیر تابوت شهید بودم که یک‌دفعه چشمم زل خورد به چشم یک نفر! چه کسی؟! همان قاضی که کارمان پیشش گیر بود و باور نمی‌کرد ما بی‌گناهیم، سریع رویم را برگرداندم و رفتم و هیچ چیزی نگفتم.

چند روز بعد دیدم کلا ورق برگشت و خود قاضی رأی به نفع ما داد و ماشین به ما برگشت.

اگر به خدا توکل کنیم، خداوند بالاخره یک نحوی از ما دفاع می‌کند و کار ما را راه می‌اندازد.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

امروز با بچه‌های نوجوان ۷ تا ۱۰ ساله دورهمی داشتیم، می‌خواستم جایگاه قرآن و نبوت را در دستگاه خداوند برایشان نشان دهم.

ایده‌ای که به ذهنم رسید از لپ تاپ و یخچال و لباسشویی و پیچیدگی‌هایشان و نیاز آن‌ها به یک دفترچه راهنما که چگونگی استفاده از آنها و رمزهای آنها را نشان دهد صحبت کردم، بعد در مورد پیچیدگی‌های دفترچه راهنما و نیازش به یک نصاب و راهنما از طرف شرکت سازنده گفتم، خوب که همه اعتراف کردند اینها لازم است و اگر ما از دفترچه راهنما و نصاب آن استفاده نکنیم و حرف‌هایشان را گوش نکنیم خودمان ضرر می‌کنیم و شرکت سازنده برایش فرق نمی‌کند که گوش کنیم یا نه؛ شروع کردم از پیچیدگی‌های عالم هستی و انسان نسبت به لپ‌تاپ و یخچال و... گفتم، اینکه دانشمندان علوم مختلف همه در تلاش هستند برای شناخت این عالم، سپس دفترچه راهنمای شناخت عالم هستی و انسان را بر قرآن تطبیق دادم و نصاب و راهنمای شرکت را بر پیامبر و ائمه تطبیق دادم که از طرف سازنده انسان و عالم هستی برای ما فرستاده شده‌‌اند، اگر حرف آنها را گوش نکنیم، خداوند و پیامبر هیچ ضرری نمی‌کنند، ما هستیم که ضرر می‌کنیم.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دیروز با بچه‌های ۷ تا ۱۰ ساله دورهمی داشتیم، می‌خواستم در مورد خداوند و محبتش به ما صحبت کنم، از اینجا شروع کردم که شما فوتبال بوده‌اید و رفته‌اید خانه، می‌بینید هیچ کس خانه نیست، اما سفره‌ای پهن است، درون سفره با جزئیات سالاد اینطور و خورشت آنطور چیده شده، بعد از بچه‌ها پرسیدم هرکس چه خورشتی دوست دارد و تصور اینکه هر غذایی چطور خودش خود به خود درست شود را می‌گفتم و با بچه‌ها می‌خندیدیم.

همه اعتراف کردند که این غذاها را حتما مادرمان درست کرده است اگرچه حالا نیست ولی نمی‌شود خود به خود این غذاها درست شده باشد.

بعد سر وقت این رفتم که اگر مادرتان از دستتان ناراحت بود یا دوستتان نداشت اینجور می‌گفت و اونجور می‌گفت و یک مقدار غذا همینجوری برایتان درست می‌کرد که سیر شوید و تمام، اما از اینکه اینقدر غذاها را تزیین کرده معلوم می‌شود چقدر شما را دوست دارد.

بعد رفتم سراغ زیبایی‌های دنیا و میوه‌های هر فصل و... و گفتم آیا اینها همینطور درست شده؟!

همانطور که آنجا قبول داشتند سفره همینطوری درست نشده است اینجا هم اعتراف کردند که خداوندی خالق همه این زیبایی‌ها است و لذت بخش‌ترین جای کار هم آنجا بود که از محبت خدا به ما حرف زدیم.

جهت تشبیه مساله برای بچه‌ها لذت‌بخش بود و به اشتراکش گذاشتم.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

امروز با بچه‌ها دورهمی داشتیم می‌خواستم بهشت و جهنم را برایشان جا بیاندازم. یک گاو‌داری بزرگ که مال شرکت دایتی است نزدیک همین روستا است گفتم فرض کنید صاحب گاوداری لشکری هستید، یک مدیر می‌خواهید برای اداره کل گاوداری، یک مسئول آزمایشگاه می‌خواهید، یک مسئول حمل و نقل شیر، یک سری کارگر می‌خواهید برای غذا دادن به گاو‌ها یک سری کارگر می‌خواهید برای جمع کردن پهن گاو‌ها، یک کارگر هم می‌خواهید برای اینکه برود فاضلاب ادرار گاوها را تمیز کند.

حقوق اینها هم به ترتیب کم و کم و کمتر می‌شود. ۱۰ نفر نیرو به شما داده‌اند که هرکدام را در یک مسئولیت بگذارید، عاقلانه است که اینها هرکدام را بدون امتحان و آزمایش در یک پست بگذارند! شما چنین کاری می‌کنید؟! یک هفته نشده گاوداری با خاک یکسان می‌‌شود.

عاقلانه این است که اینها را بفرستید یک امتحان بشوند، سوابقشان را نگاه کنید، ببینید چقدر درس خوانده‌اند چقدر قابل اعتماد هستند، تا اینها را امتحان نکنید و لیاقت هرکدام از آنها ثابت نشود، نمی‌شود به آنها جایگاهی سپرد.

کسی که موقع امتحان تنبلی کند، تلاش نکند، درس نخواند، خوب امتحان پس ندهد، لیاقتش می‌شود پهن جمع کردن یا تمیز کردن فاضلاب ادرار گاو‌ها. آنی که از همه بهتر امتحان پس دهد و سابقه بهتری داشته باشد مدیر می‌شود و بیشترین حقوق را هم می‌برد، بقیه هم به ترتیب بر اساس لیاقتشان جایگاهشان مشخص می‌شود. وسط این صحبت‌ها هم شوخی‌هایی می‌کردم و بچه‌ها می‌خندیند. همه که اعتراف کردند عاقلانه این است که هرکس بر اساس لیاقتش به آن مسئولیت و حقوق دهند.

آمدم سر وقت خداوند که ما هم بر اساس امتحانی که اینجا پس می‌دهیم معلوم می‌شود که چقدر لیاقت داریم، متأسفانه خبر داشتم برخی بچه‌ها در خانه‌هایشان مشروب می‌خورند، گفتم اگر اینجا مثلا یک نجسی را خوردی دیگر لیاقت پیدا نمی‌کنی در آخرت از دست امیرالمؤمنین از حوض کوثر جام نوشیدنی بهشتی بگیری و بنوشی، لیاقتت می‌شود از زهرمار جهنم خوردن.

اسم امیرالمؤمنین و توصیف گرفتن جام از دست ایشان خیلی حس خوبی در جمع داشت.

یک اشتباه هم کردم اسم ده‌یار روستا که دکترای ژنتیک دارد و فرد مؤمن و موفقی در زمینه‌های مختلف بود را آوردم و گفتم ایشان بچه که بوده زحمت کشیده و حالا محصول تلاش آن موقع را درو می‌کند اما چون قبلش گفته بودم اگر درس نخواندیم و زحمت نکشیدیم در همین دنیا هم چیزی نمی‌شویم، ناخودآگاه وقتی تطبیق خیلی نزدیک دادم یکی از بچه‌ها گفت آقا بابای ما الان کارگر است در بچگی یتیم بوده و به خاطر همین نتوانسته درس بخواند، سریع قضیه را جمع کردم و گفتم نه منظورم موارد خاص نیست کلی می‌گویم و حواس بچه‌ها را کلا از این موضوع پرت کردم.

بچه‌ها سه روز است که سر کله‌یشان پیدا شده، قبلا مسجد نمی‌آمدند، اخیرا طلبه‌های روستاهای دیگر یک جام فوتبال برای بچه‌ها گذاشته‌اند و بچه‌های روستای ما هم سه تا تیم داده‌اند و اینطور شده که پرونده کار با بچه‌های من هم باز شده، این برنامه فوتبال که نبود کلا سه‌تا بچه بیشتر نمی‌آمد، اما حالا خیلی می‌آیند.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

وصیت‌نامه نویسی...

🔻ساعت حضورم در مسجد را بیشتر کردم، دهیار روستا وقتی دید می‌خواهم بیشتر در مسجد باشم، خانه‌اش را خالی کرد و خیلی اصرار کرد که ماه رمضان را با خانواده در منزل آنها باشیم؛ ولی قبول نکردم، همسر و بچه‌هایم در شهر کناری منزل مادرشان هستند، به دهیار گفتم وقتی در مسجد باشی، یکی درد و دل دارد یکی سؤال دارد و خلاصه مردم راحت می‌آیند و تعارف نمی‌کنند، می‌نشینند پیشت گفتگو می‌کنند، خانه خداست دیگر.

 

🔻 امروز یکی می‌خواست وصیت بنویسد و بلد نبود و قرار شد کمکش کنم و یادش دهم، مثلاً اینکه درمورد بیشتر از یک‌سوم اموالش نمی‌تواند وصیت کند، اگر بدهی دارد، حقی بر گردنش مانده، مشخص کند که از طرفش داده شود، اگر حق‌اللهی مثل نماز یا روزه یا حج بر گردنش مانده درموردش وصیت کند، از مردم طلب حلالیت کند و نسبت به حق فرزندانش یا همسرش و ارتباط فرزندان با هم و رعایت احترام‌ خودشان و مادرشان و اقوام وصیت کند و...

 

🔻 خلاصه این هم یکی از چیزهایی هست که طلبه باید بلد باشد و مردم از طلبه انتظار دارند به آنها در این کار کمک کند. وصیت‌نامه را همه باید داشته باشند، به ویژه کسانی که شغل‌های خطرناک دارند یا پا به سن گذاشته‌اند. به نوعی وصیت‌نامه لازمه یاد مرگ هست.

 

🔻وصیت را با اعوذبالله من الشیطان الرجیم و بسم‌الله الرحمن الرحیم و صلوات بر محمد و آلش که نشان انزجار ما از شیطان و عبودیت ما به خداوند و ولایت ما است آغاز کنیم.

یکی از آیات وصیت را در ابتدا بیاوریم، مثل:

«کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقینَ» (البقره:۱۸۰)

بر شما مسلمانان واجب شد که وقتى مرگتان نزدیک می‌شود و مالى از شما می‌ماند براى پدران و مادران و خویشاوندان وصیتى به نیکى کنید این حقى است بر پرهیزکاران‏.

 

🔻 نکته خیلی مهم اینکه وصیت خودمان را به‌صورت خصوصی نزد یک فرد مورداعتماد خودمان و بقیه ببریم تا آن را برای ما حفظ کند و دو نفر شاهد عادل و مورد اعتماد نیز به‌صورت خصوصی بر اینکه من چنین وصیت کرده‌ام وصیتم نزد فلانی است و حتی اگر امکانش هست یک کپی آن را هم به آنها بدهیم و آنها را شاهد بگیریم که فردا روزی در بحث وصیت‌نامه اختلاف نشود.

حتماً هم اگر وصیت‌نامه‌ای قبل از آن داریم آن را از بین ببریم و به شاهدان اعلام کنیم تا فردا روزی، چند نسخه از وصیت ما بیرون نیاید و مایه اختلاف بین ورثه نشود.

این بحث شاهدگرفتن بر وصیت آن‌قدر مهم است که در شرایطی مثل سفر و نزدیک شدن مرگ، قرآن می‌گوید ولو کافران را هم شده به‌عنوان شاهد بر وصیت خود بگیرید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا شَهادَةُ بَیْنِکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حینَ الْوَصِیَّةِ اثْنانِ ذَوا عَدْلٍ مِنْکُمْ أَوْ آخَرانِ مِنْ غَیْرِکُمْ ...» (مائده:۱۰۶)

اى کسانى که ایمان آوردید شهادتى که براى یکدیگر در حال احتضار و هنگام اداى وصیت تحمل مى‏‌کنید مى‏‌باید که دو تن از شما یا دیگران آن را تحمل کنند و اگر مصیبت مرگ، شما را در سفر پیش آید و دو نفر مسلمان نیافتید تا وصیت شما را تحمل کنند، دو نفر از کفار را شاهد بگیرید...

 

🔻نکته آخر اینکه یک وصی که پیگیر محقق شدن وصیت نامه باشد مشخص کنیم و قبلش با او برای وصایت هماهنگی کنیم.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بگذار وقتش برسد....

امروز داستان عبور حضرت موسی از نیل را برای بچه‌ها می‌گفتم، وسط داستان عنوان اصلی بحث خودش را پیدا کرد، «بگذار وقتش برسد»، موقع نویسندگی هم نباید لنگ عنوان شد، وقتی شروع کردی به نوشتن عنوان خودش پیدا می‌شود.

بحث امروز از آن بحث‌‌هایی بود که خودم، هم گوینده بودم و هم شنوده و بیشتر از بچه‌ها لذت بردم.

مثال تیراندازهای حرفه‌ای را زدم که هدف در تیر رسشان می‌آید اما نمی‌زنند و می‌گذارند تا وقتش برسد، وقتش وقتی است که با تیرت دقیق همان کاری که می‌‌خواهی با اطمینان انجام شود، گاهی باید هدف را مجروح کرد، گاهی باید کارش را با اطمینان تمام کرد.

تیر خدا همیشه دقیقا سر وقتش همان کاری که باید را می‌کند، خدا اگر الان به ظالمان فرصت می‌دهد چون وقتش نرسیده، صبر خدا را اگر در کنار اطمینان به خطا نرفتن تیر خدا، بفهمیم، صبر او برایمان زیبا و لذت بخش می‌شود.

صحنه بی‌تابی یاران موسی را هنگام دیدن لشکر فرعون گفتم و آرامش موسی و اینکه می‌گفت بگذارید وقتش برسد! خدا با من است.

وقتی لشکر فرعون به نزدیکی یاران موسی رسیده بود آنها وارد دریا شدند، اگر فاصله آنها زیاد بود و از دریا رد شده بودند، یاران فرعون می‌گفتند این سحر موسی است و تله‌ای برای نابود کردن ما، اما وقتی لشکر فرعون وارد دریا شدند که یاران موسی هم درون دریا بودند و آنها مطمئن بودند این تله نیست چون اگر تله باشد خود یاران موسی نیز در آن غرق می‌شوند.

با امید به رسیدن به یاران موسی وارد نیل شدند و زمان طوری رقم خورد که وقتی آخرین یار موسی از دریا خارج‌ شد، آخرین یار فرعون نیز وارد دریا شده بود و حالا فرعون و همه لشکر او به طور کامل درون تله خدا بودند.

 

📌 «وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ» (اعراف:۳۴)

برای هر امتی زمانی [معین و اجلی محدود] است، هنگامی که اجلشان سرآید، نه ساعتی پس می‌مانند و نه ساعتی پیش می‌افتند.

دریافت

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری