شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

جمهوری اسلامی یا حکومت اسلامی!

یادداشت | حمید رضا باقری
برای خیلی‌ها این سؤال مطرح است که چه شد امام، چند ماه مانده به پیروزی انقلاب، برخلاف دوره نجف که از تعبیر حکومت اسلامی استفاده می‌کردند، در پاریس تعبیر جمهوری اسلامی را وارد ادبیات سیاسی مبارزات آن روز کردند؟!


 
تصویر 1: تا قبل از هجرت امام به پاریس و استفاده زیاد ایشان از تعبیر جمهوری اسلامی در شعارهای مردم از تعبیر حکومت اسلامی یا حکومت عدل اسلامی و... استفاده می‌شد.
 

تصویر2: تصویری از پلاکاردهای مورد استفاده مردم در راهپیمایی‌های پیش از انقلاب با شعار: «برقرار باد حکومت عدل اسلامی»

برخی‌ می‌گویند وقتی امام به پاریس آمد، ما به ایشان یاد دادیم که الگوی مطلوب ما جمهوری اسلامی است، نه حکومت اسلامی و ایشان پذیرفتند و از آن به بعد دیگر در سخنرانی‌ها و بیانیه‌های خود از تعبیر جمهوری اسلامی استفاده کردند. برخی هم گمان می‌کنند وقتی امام به پاریس رفتند، چون تازه با دموکراسی در مهد آن آشنا شده بودند، خودشان به این نتیجه رسیدند که بهتر است عوض حکومت اسلامی از تعبیر جمهوری اسلامی استفاده کنند.

 
تصویر 3: بعد از استفاده امام از تعبیر جمهوری اسلامی در سخنرانی‌ها و اعلامیه‌ها، این تغییر اصطلاح در پلاکاردهای راهپیمایی‌ها نیز خود را نشان داد.

اما آیا امام در نجف هیچ بحثی از جمهوری اسلامی نکرده بودند؟! آیا فهم روحانیون مبارز و مردم از حکومت اسلامی قبل از هجرت امام به پاریس چیزی متفاوت از جمهوری اسلامی بود؟!

 

پیش از انقلاب تصور بخش قابل‌توجهی از مردم از حکومت اسلامی چیزی شبیه به سلطنت عالم عادل بود. تا پیش از هجرت امام به پاریس نیز همه‌اش در بیانیه‌ها، پلاکاردها و شعارها، سخن از حکومت اسلامی بود و اساساً اگر امام از تعبیر جمهوری اسلامی استفاده هم نکرده بودند، باز در روند حرکت انقلاب هیچ اتفاقی رخ نمی‌داد و انقلاب با شعار حکومت اسلامی پیروز می‌شد؛ اما خود امام بعد از سفر به پاریس وقتی نشانه‌های پیروزی انقلاب روشن شده بود، در سخنرانی‌های خود مکرر، سخن از جمهوری اسلامی را پیش کشیدند.

 

در همان دوره نجف الگویی که امام خمینی از حکومت اسلامی در درس‌های خود مطرح می‌کردند و شاگردان اصلی ایشان نیز در تبلیغات خود آن را توضیح می‌دادند، امری متفاوت از دموکراسی غربی و حکومت به نحو سلطنت بود، الگوی امام در عین اینکه سلطنت و استبدادی نبود و با شورا و مشارکت مردم اداره می‌شد اما دموکراسی غربی نیز نبود. در مصاحبه‌ای که روزنامه لوموند فرانسه در 4 اردیبهشت ۱۳۵۷ در نجف با امام انجام می‌دهد. خبرنگار از ایشان می‌پرسد: [برنامۀ سیاسى شما چیست‌؟ آیا مى‌خواهید که رژیم را سرنگون سازید؟ به‌جای این رژیم، چه نوع رژیمى را برقرار خواهید کرد؟] امام پاسخ می‌دهند:
«کمال مطلوب ما ایجاد یک دولت و حکومت اسلامى است؛ مع‌ذلک نخستین اشتغال حاضر ما سرنگون‌کردن این رژیم خودسر و خودکامه است. در مرحلۀ اول بایستى قدرتى به وجود آوریم که به احتیاجات اساسى مردم پاسخ دهد».

 

خبرنگار می‌پرسد: [مقصودتان از حکومت اسلامى چیست‌؟ آنچه از این تعبیر، خودبه‌خود، به ذهن مى‌آید امپراتورى عثمانى و یا عربستان سعودى است.] امام پاسخ می‌دهند:
«تنها مرجع استناد براى ما، زمان پیغمبر و زمان امام على است». (1)

 

امام شکل حکومت اسلامی در عصر نبوی و امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) را نیز بر پایه جمهوری می‌دانستند. ایشان در درس فقه خود در نجف الگوی حکومت اسلامی را چنین توضیح می‌دهند:
«اسلام حکومتی را تأسیس نموده است که نه بر شیوه استبداد است که آرای یک فرد و امیال نفسانی او باشد و نه بر شیوه حکومت مشروطه و نه جمهوری که بر پایه قوانین بشری است و در آن رأی و نظر جماعتی از بشر بر همه اجتماع لازم می‌شود. بلکه حکومتی است الهام گرفته و برگرفته در تمام شئونش از قوانین الهی و هیچ یک از حاکمان حق استبداد در نظر خود را در آن ندارند بلکه جمیع آنچه در حکومت و شئون و لوازم آن است باید بر طبق قوانین الهی باشد حتی اطاعت‌کردن از مقامات حکومت. بله حاکم این حق را دارد که در موضوعات بر طبق مصالح مسلمانان یا کسانی که در تحت منطقه حکومت او هستند عمل کند و این استبداد به رأی نیست بلکه عمل بر اساس مصلحت است و نظر او مانند عملش تابع مصلحت است». (2)

 

در ادامه مصاحبه مورد اشاره از روزنامه لوموند، خبرنگار فرانسوی برای اینکه مشخص شود منظور امام از حکومت اسلامی چیزی شبیه حکومت مشروطه و مبتنی بر قانون اساسی آن زمان است یا خیر، از امام می‌پرسد: [آیا به نظر شما بازگشت به قانون اساسى ۱۹۰۶(3) یک راه‌حل معتبر است‌؟] و امام پاسخ می‌دهند:
«قوانین اساسى و متمم آن به‌شرط آنکه مورد اصلاح قرار گیرد، مى‌تواند مبناى دولت و حکومتى باشد که ما توصیه مى‌کنیم؛ این حکومت در خدمت آرمان اسلامى قرار مى‌گیرد».

 

خبرنگار که متوجه می‌شود منظور امام از اصلاح در قانون اساسی حذف سلطنت است از ایشان می‌پرسد: [آیا این قانون اساسى، رژیم سلطنتى را حفظ خواهد کرد و یا حکومت جمهورى را در مدنظر دارید؟] و امام پاسخ می‌دهند:
«رژیمى که ما برقرار خواهیم کرد به‌هیچ‌وجه رژیم سلطنتى نخواهد بود. این مطلب خارج‌ازموضوع است و مطرح نیست».(4)

 

حضرت امام 5 روز پس از این مصاحبه، در 9 اردیبهشت 1357 نیز وقتی هنوز در نجف هستند، در بخشی از پیام عمومی می‌فرمایند:
«به خواست خداوند تعالی تا برچیده‌شدن بساط ارتجاعی شاهنشاهی و برپاکردن حکومت عدالت‏گستر اسلامی دست از مبارزه برنمی‏داریم تا حکومت دموکراسی به معنی واقعی جایگزین دیکتاتوری‌ها و خونریزی‌ها شود».(5)

 

در آن زمان تبیین حکومت آتی توسط شاگردان امام نیز به همین نحو بود؛ به طور مثال در گزارش ساواک از سخنرانی آیت‌الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی در تاریخ ۲ شهریور ۱۳۵۷ یعنی قریب به یک و ماه و نیم قبل از هجرت امام به پاریس، چنین آمده است:
«عبدالکریم موسوی در مورد حکومت اسلامی سخنرانی نمود و حکومت در دست یک نفر را حکومتی استبدادی و سرمایه‌داری قلمداد و حکومت اسلامی را حکومتی دموکراسی با شوراها بیان نمود».(6)

 

استاد مطهری در یادداشت‌‌های خود در نقد مقاله یکی از منتقدین جمهوری اسلامی در 25 ددی‌ماه57 که مدعی شده بود: «مشکل هنگامى آغاز شد که برخى از طرفداران شما (امام خمینى) مسئله جمهورى اسلامى را به عنوان خواست کلیه مردم این مملکت مطرح کردند.» می‌نویسند:
«این مسئله را برخى طرف‌داران مطرح نکردند، خود ایشان مطرح کردند. روزى که ایشان درس‌هاى حکومت‏ اسلامى‏ را ایراد کردند و روزهایى که ایشان در همان سال‌ها با کمال صراحت در اعلامیه‏هاى خود نوشته‏اند ملوکیت اسلامى نیست، رژیم سلطنت یعنى حاکمیت موروثى اسلامى نیست، این مسئله مطرح شد».(7)
 


تصویر 4: تظاهرات پس از نماز عید فطر سال ۵۷

توضیح مدل حکومت توسط امام و شاگردانشان قبل و بعد از حکومت یکسان بود فقط بعد از حضور ایشان در پاریس مبارزات به اوج خود رسید و پرسش از چگونگی حکومت مطلوب ایشان در صورت پیروزی، پرشمارتر شد. بعد از حضور ایشان در پاریس فضایی پیش آمد که ایشان تفاوت‌های حکومت مطلوب مد نظرشان با حکومت سلطنتی و دموکراسی غربی را در مصاحبه‌ها و بیانیه‌های مختلف روشن‌تر بیان کنند.

 

پیش از اوج‌گیری مبارزات به علت تصور ذهنی مردم از دموکراسی یا حکومت مشروطه، امام نام هر کدام را که می‌آوردند باتوجه‌به تصویر ذهنی مردم معنا می‌شد و به همین جهت امام صرفاً بر فاکتورهای اساسی حکومت مطلوب خود تأکید می‌کردند. شهید عراقی در خاطرات خود می‌گویند:
«با حاج‌آقا (امام) هم که آن روزها صحبت می‌شد راجع به این مشروطه و مجلس و شاه و این حرف‌ها که آیا نظرتان موافق است با این نظر حکومت مشروطۀ این شکلی؟ آیا این مبارزه را که ما می‌خواهیم بکنیم، می‌خواهیم همیشه همین‌ها پابرجا باشند؟ یا می‌خواهیم تغییری پیدا بشود؟ این مبارزه برای چی است؟ اگر این شاه بیاید رفراندومش را پس بگیرد، دیگر ما کاری نداریم؟ حاج‌آقا می‌فرمودند که بعضی چیزها هست که الان نمی‌شود گفت، مثلاً می‌گفتند ما الآن نه می‌توانیم مشروطه را تأیید کنیم و نه می‌توانیم تکذیبش کنیم. چرا؟ برای خاطر اینکه اگر ما مشروطه را بیاییم الآن تأیید بکنیم گیر یک‌مشت مقدس احمق می‌افتیم، این مقدّس‌ها بیچاره‌مان می‌کنند. اگر بیاییم الآن مشروطه را تکذیبش بکنیم گیر یک‌مشت روشنفکر می‌افتیم، ما را ضد آزادی می‌دانند، ضد دموکراسی می‌دانند، می‌گویند همان خلیفه بازی را می‌خواهند دربیاورند، همان دیکتاتوری خودشان را می‌خواهند به وجود بیاورند، از این حرف‌ها می‌آیند می‌زنند. ما راجع به مشروطه و این قانون اساسی و این حرف‌ها الآن صلاحمان نیست که هیچ حرف بزنیم، بگذارید خرده‌خرده به هر مناسبتی شد آدم حرفش را می‌زند و کارش را هم می‌کند. بعد هم یک مقدار راجع به مسائل که آیا این مبارزات این شکلی اصلاً می‌تواند نتیجه داشته باشد، در یک کشوری مثل کشور ما اصلاً می‌تواند یک حرکت سیاسی نتیجه مثبت بدهد یا ندهد؟ ... ایشان می‌گفتند که این بستگی به آگاهی مردم دارد، مردم الآن آگاه نیستند، باید مردم را آگاهشان کنیم».(8)

 

6 روز پس از ورود امام به پاریس در 14 مهر 1357، ایشان در اولین مصاحبه خود با رسانه‌های خارجی در ۲۰ مهر به صورت کامل آنچه از شکل حکومت مطلوب مد نظرشان است را چنین توضیح می‌دهند:
«باید این رژیم برچیده بشود و پس از آن، با یک رفراندوم عمومى، شخصى روى کار بیاید براى حکومت موقت؛ و به آراى عمومى رجوع بشود براى تشکیل یک مجلس؛ و تمام احکامى که از مجلس بگذرد و تمام مسائلى که در مجلس بگذرد، آن مسائل مطابق با اتکاى به ملت است. و تغییر، یک تغییر طبیعى است از یک حکومت و سلطنت غیرقانونی به یک حکومت و رژیم قانونى».

 

بعدازاین توضیحات، خبرنگاری از ایشان سؤال می‌کند: [آقا ممکن است توضیح بفرمایید که مقصود از حکومت اسلامى جمهورى اسلامى چیست‌؟ و عدۀ زیادى در ایران گفتند که مى‌خواهیم برگردیم به قانون اساسى ایران؛ در این مورد ممکن است توضیحاتى لطف بفرمایید؟] و امام پاسخ می‌دهند:
«برگشت به قانون اساسى، همان برگشت به رژیم سلطنتى منحط است که امرى است کهنه شده و ارتجاعى؛ و این قابل‌برگشت نیست. و اشخاصى که مى‌گویند مى‌خواهیم برگردیم در اقلیت واقع هستند؛ و تمام ملت از سرتاسر کشور فریاد مى‌زنند که ما حکومت اسلامى مى‌خواهیم. و اما رژیم اسلامى و جمهورى اسلامى، یک رژیمى است متکى بر آراى عمومى و رفراندوم عمومى و قانون اساسى‌اش قانون اسلام و باید منطبق بر قانون اسلام باشد؛ و قانون اسلام مترقی‌ترین قوانین است، و قانون اساسى آن مقدار که مطابق با این قانون مترقى است آنها بر جاى خود باقى مى‌ماند و آن مقدار که مخالف با این است - به‌حکم خود قانون اساسى - قانونیت ندارد؛ و بسیارى موادش، موادى بوده است که با سرنیزه تحمیل شده است و آنها باید ساقط بشود».(9)

 

سؤالات مربوط به حکومت مدنظر ایشان در روزهای بعد، مکرر توسط خبرنگارها پرسیده می‌شد و همه پاسخ‌های امام بر همین الگو منطبق بود. به طور مثال در ۳ آبان ۱۳۵۷ وقتی خبرنگار فرانسوی از ایشان سؤال می‌کند: [از قرار، ترجیح شما یک جمهورى اسلامى است. از قول شما گفته‌اند که کار رژیم سلطنتى به استبداد مى‌کشد، با وجود این هستند رژیم‌های جمهورى اسلامى که از بعضى از رژیم‌های سلطنتى استبدادى‌ترند. در این باره چه نظر دارید؟] و ایشان پاسخ می‌دهند:
«دولت‌های استبدادى را که وجود دارند نمى‌توان حکومت اسلامى خواند تا شما بتوانید سلطنتى آن را با جمهورى آن مقایسه کنید. رژیم اسلامى با استبداد جمع نمى‌شود. آن رژیم‌های جمهورى هم که استبدادى هستند در اسم جمهورى هستند و در محتوا سلطنتى».(10)

 

تفاوت اصلی جمهوری اسلامی با دموکراسی غربی عدم تابعیت مطلق قوانین از آرای عمومی و حاکمیت قوانین اسلام بود. قوانینی که آزادی مردم را در چهارچوب شرع اسلام می‌پذیرفت و امام نیز با وجود جو کشور فرانسه در مطلوبیت آزادی و الگوی دموکراسی صریحاً این نگاه خود را در مصاحبه‌های مختلف توضیح دادند. ایشان در 5 آبان 1357 وقتی خبرنگار کانال یک تلویزیون فرانسه از ایشان می‌پرسد: «آیا اسلام با قوانین بدون انعطافی که دارد، می‏تواند آزادی و پیشرفت اجتماعی را ضمانت نماید؟ نمونه‏ای از آن را در کشور دیگری بدهید»:
«اولاً، اسلام قوانین اساسی‏اش انعطاف ندارد و بسیاری از قوانینش با نظرهای خاصی انعطاف دارد و می‏تواند همه انحای دموکراسی را تضمین کند. کشوری که ما می‏خواهیم، کشوری اسلامی به همه معناست و اکنون در خارج نظیرش نیست، ولی درگذشته وجود داشته است».(11)

 

ایشان در همین راستا در مصاحبه دیگری که در ۲۰ آبان دارند در پاسخ به سؤال خبرنگار که: [ماهیت حکومت جمهورى‌اى که موردنظر حضرت‌عالی است چیست‌؟ و مشخصات آن چگونه است‌؟] می‌فرمایند:
«ماهیت جمهورى اسلامى این است که با شرایطى که اسلام براى حکومت قرار داده است، با اتکا به آراى عمومى ملت، حکومت تشکیل شده و مجرى احکام اسلام باشد».(12)

 

ایشان در مصاحبه دیگری در 13 آذر 1357 با رادیو «بی. بی. سی» در پاسخ به این سؤال که «درصورتی‌که حضرت آیت‌الله در سرنگونی شاه موفق شوند، چه نوع حکومتی را جانشین خواهند کرد؟» می‌گویند:
«یک حکومت جمهوری اسلامی. اما جمهوری است برای اینکه به آرای اکثریت مردم متکی است. و اما اسلامی، برای اینکه قانون اساسی‏اش عبارت است از قانون اسلام. اسلام در همه ابعاد قانون دارد و به همین جهت احتیاج به قوانین دیگری نداریم. و قانون اساسی فعلی را تصفیه می‏کنیم، یعنی نظر می‏کنیم، هر مقدارش موافق با قانون اسلام است، آن را حفظ می‏کنیم و هر مقدارش که مخالف با قانون اسلام است، آن را حذف خواهیم کرد».(13)

 

علاوه بر توضیحات مفصل امام در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های مختلف، شاگردان ایشان نیز قبل و بعد از پیروزی انقلاب و پیش از همه‌پرسی جمهوری اسلامی و تصویب قانون اساسی معنای جمهوری اسلامی را مکرر در مصاحبه‌های تلویزیونی برای مردم توضیح دادند.(14) به‌عنوان گزیده‌ای از توضیحات شهید بهشتی در یکی از این مصاحبه‌ها که دو هفته پیش از همه‌پرسی جمهوری اسلامی (۱۲ فروردین) به شرح زیر است:
«نوع حکومت در جامعه‌هاى بزرگ بشرى، یا حکومت فردى است که یک فرد به اتکای زور و قدرت، در زیر برق سرنیزه، با استفاده از لولۀ تفنگ، از تانک و زره‌پوش، زمامداری‌اش را بر مردم تحمیل مى‌کند و یک‌تنه مبدأ و منشأ قدرت، تصمیم‌گیرى، قانون، و اجراى قانون مى‌شود که در اصطلاح اروپایى به این مى‌گوییم «مُنارشى» و در ترجمۀ آن در زبان فارسى مى‌توانیم بگوییم «پادشاهى» که وقتى خیلى گُنده‌ترش کردند، شد «شاهنشاهى»، و در اصطلاح عربى، به آن «سلطنت» مى‌گوییم. البته سلطنت مى‌تواند سلطنت مطلق باشد و مى‌تواند سلطنت مشروطه باشد؛ ولى به‌هرحال در نظام سلطنتى، در رژیم سلطنتى، یک مطلب هست و آن این است که یک فردْ زمامدار یک جامعه شده و این سِمَت زمامداری را به اتکای قدرت، زور، یا وراثت یک صاحب قدرت و زورمند دیگر به دست آورده است.

 

نوع دیگرى از حکومت عبارت است از حکومت یک گروه از زبده‌ها، افراد برجسته، قشر برجسته و ممتاز بر یک جامعه که زمامداری را به سبب داشتن امتیازات خاص به دست آورده‌اند. از میان انواع مختلف این نوع حکومت، دو نوعش خیلى معروف است: یکى حکومت گروه برگزیدگان و اشراف و کسانى که از نظر روحى، از نظر فکرى، از نظر بلنداندیشى و مَلَکات مختلف انسانى ویژگى‌ها و امتیازاتى دارند که از آن در اصطلاح اروپایى به «آریستوکراسى» یاد مى‌شود و در ترجمه‌اش در زبان ما، حکومت برگزیدگان آمده است.

 

قسمى دیگر آن است که گروهى به سبب داشتن ثروت و دستیابی به سرمایه و زر توانسته‌اند به قدرت برسند و زمامدار بشوند. طبقه و قشر ثروتمندان به اتکای داشتن قدرت اقتصادى که از آن به «الیگارشى» تعبیر مى‌شود و ما معادل معروف فارسى هنوز برایش نداریم و باز مى‌توانیم بگوییم «حکومت ثروتمندان». در اینجا باز یک گروه حکومت مى‌کند بر مردم و حکومتش را با امتیازى توجیه مى‌کند که از نظر فکرى، از نظر نوع تربیت، از نظر اخلاق و ملکات، یا از نظر قدرت اقتصادى به دست آورده است؛ حکومت اقلیتى ممتاز بر اکثریت. این هم نوع دوم.

 

نوع سوم حکومتى است که نه در پرتو سرنیزه و برق سرنیزه و لولۀ تفنگ و تانک و زره‌پوش و قدرت و زور است و نه به دلیل داشتن امتیازات خاص یا ثروت؛ بلکه زمامدار، سِمَت و منصب و قدرتش را از حمایت عامۀ مردم مى‌گیرد. از تودۀ مردم، از خلق، از ناس، از عامه، از آنها مى‌گیرد قدرت خودش را و سِمَت خودش را. آنها هستند که او را به این سِمَت بر مى‌گزینند یا مى‌پذیرند. از این نوع حکومت در یونان باستان به «رِپوبلیکا» یاد مى‌شد. حکومت برگرفته از عامه که از آن با نام «دموکراسى»، حکومت دِمو، حکومت توده، حکومت ملت، و حکومت عامه یاد مى‌شد. به‌طوری‌که رِپوبلیکا عملاً باید با دموکراسى همراه و همگام باشد.

 

در زمانى که کتاب‌ها و معارف یونانى به زبان عربى ترجمه مى‌شد، مترجمین عرب واژۀ «جمهوریّت» را براى معادل عربى رِپوبلیکا انتخاب کردند. ... وقتى مى‌گوییم جمهورِ ناس، یعنى قسمت عمدۀ مردم، و به‌طورکلی جمهور یعنى قسمت عمدۀ هر چیز. ... حکومت جمهورى یعنى حکومتى که زمامدارش از طریق اکثریت مردم و قسمت عمدۀ مردم بر سر کار مى‌آید... رابطۀ بین جمهورى و آن مفهومى را که ما در این توضیح مى‌خواهیم براى جمهورى اسلامى بیان کنیم،به‌خوبی دریافتید ... در میان انواع حکومت که گفتیم، گاهى از یک نوع حکومت دیگر هم یاد مى‌شود: حکومت «تئوکراسى»، حکومت الهى ... ببینیم آیا از میان این چند نوعى که برشمردیم، ...، کدام‌یک از این‌ها با مبانى اسلام در زمینۀ حکومت سازگارتر است‌؟ از میان این چند نوعى که یاد کردیم، نوع جمهورى و حکومت جمهورى با مبانى اسلام در زمینۀ زمامداری سازگارتر است.

 

حکومت در یک جامعۀ اسلامى، وقتى در زمان پیغمبر اکرم (ص) مطرح مى‌شود، یک‌وقت است در عصر ائمۀ شیعه (س) و زمان حضور آن‌ها مطرح مى‌شود، و یک‌وقت است در این عصر، یعنى در زمانى که ما هستیم، مطرح مى‌شود. بحثى که مى‌خواهم بکنم ... مربوط است به امروز ما. ... آنچه مهم است این است که امروز ما چه نوع حکومتى داشته باشیم‌؟

 

بر طبق مبانى اسلامى، در عصر ما حکومت، زمامدار، حاکم صرفاً باید سِمَت و قدرت خویش را از آرای مردم بگیرد. کسى حق دارد زمامدار مردم باشد که برگزیدۀ مردم یا لااقل پذیرفتۀ مردم و مورد حمایت مردم باشد. هیچ‌کس حق ندارد بر طبق مبانى اسلام که ولایت، قدرت، زمامداری خودش را بر مردم تحمیل کند؛ بر خلاف رضایت آنها و بر خلاف پذیرش و حمایت آنها و بر خلاف انتخاب آنها. چرا؟ براى این‌که اگر کسى آمد بر خلاف رأى مردم، بر خلاف انتخاب و پذیرش و خواست مردم، به آن‌ها گفت من آقابالاسر شما هستم، من حاکم بر شما هستم، مى‌خواهید بخواهید، مى‌خواهید نخواهید، این آدم یک آدمى است که با زور و با تحمیل و از روى انگیزۀ تفوق‌طلبى آمده است سِمَتى را براى خودش ادعا کرده و تفوق‌طلبى و امتیاز طلبی و برترى‌طلبى در منطق قرآن و بر طبق اندیشۀ اسلامى و ایدئولوژى اسلامى مردود، مطرود، و مایۀ فساد و مایۀ تیره‌بختى در دنیا و آخرت است.

 

مى‌بینیم که قرآن در آیات مختلف از مستکبرین، از آنها که خودشان را بزرگ مى‌شمرند، بزرگى‌شان را بر دیگران تحمیل مى‌کنند، به زشتى یاد مى‌کند و استکبار و بزرگى‌جویى و بزرگى‌طلبى و بزرگى‌فروشى را عامل انحراف مى‌داند. ...
حالا که باید در جامعۀ ما براین‌اساس حکومتى سر کار آید، این حکومت باید شکلى داشته باشد که در آن شکل عامل تحمیل، عامل این‌که این سمت را من بر شما تحمیل مى‌کنم، وجود نداشته باشد. این شکل بر طبق تعریف‌هایى که ما از انواع سه‌گانۀ حکومت کردیم، چه شکلى مى‌تواند باشد؟ جمهورى؛ بنابراین، یک‌پایه از جمهورى اسلامى این است: جمهورى اسلامى نوع حکومتى است که با پذیرش و انتخاب آزادانۀ اکثریت ملت به قدرت مى‌رسد. این یکى از اساسى‌ترین پایه‌هاى جمهورى اسلامى است... خوب هر حکومتى که بر اساس رأى آزاد مردم سر کار بیاید، مى‌تواند جمهورى اسلامى باشد؟ نه. این شرط لازم است ولى شرط کافى نیست. یک شرط دوم هم دارد و آن این است که وقتى اکثریت مردم یک کشور مسلمان‌اند، این مسلمان‌ها اگر فردى یا گروهى را با رأى آزاد براى زمامداری انتخاب کردند، خودبه‌خود از این زمامدار مى‌خواهند که این حکومت، این نظام، این رژیم خودش را در ادارۀ مملکت نسبت به مقررات و تعالیم اسلامى ملتزم و متعهد بداند. متعهد باشد که جامعه و کشور را بر مبناى تعالیم سعادت‌بخش اسلام اداره کند».(15)

 

پس از مشخص‌شدن معنای جمهوری در عین لزوم اسلامی بودن ساختار جامعه و تصویب با آراء حداکثری شکل جمهوری اسلامی، بحث‌های نحوه عملی‌کردن این ساختار به‌عنوان پرسش اصلی مطرح شد. امام با اینکه مباحث ولایت‌فقیه و شکل اجرایی ساختار حکومت را نیز از سال‌ها قبل در مباحث علمی مطرح کرده بودند اما تصویب و طراحی شکل اجرایی ساختار حکومت برای حفظ توأمان جمهوریت و اسلامیت آن را آزادانه به مجلس خبرگان قانون اساسی سپردند و اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی نیز بدون هیچ فیلتری با رأی مستقیم مردم انتخاب شدند و پس از بحث‌های مفصل در این مجلس خبرگان قانون اساسی نسخه قانون اساسی  با اصول مختلفی همچون تفکیک قوا به قوه مجریه، مقننه و قضائیه، جایگاه قانونی ولی‌فقیه و نحوه انتخاب او و اختیارات او توسط منتخبین مستقیم مردم به تصویب رسید و به آرای عمومی گذاشته شد.

 

پی‌نوشت:
1) صحیفه امام؛ ج‏3؛ ص372.
2) الإسلام أسّس حکومة لا على‏ نهج الاستبداد المحکم فیه رأی الفرد و میوله النفسانیة فی المجتمع، و لا على‏ نهج المشروطة أو الجمهوریة المؤسّسة على القوانین البشریة، التی تفرض تحکیم آراء جماعة من البشر على المجتمع. بل حکومة تستوحی و تستمدّ فی جمیع مجالاتها من القانون الإلهی، و لیس لأحد من الولاة الاستبداد برأیه، بل جمیع ما یجری فی الحکومة و شؤونها و لوازمها لا بدّ و أن یکون على‏ طبق القانون الإلهی، حتّى الإطاعة لولاة الأمر. نعم، للوالی أن یعمل فی الموضوعات على‏ طبق الصلاح للمسلمین، أو لأهل حوزته، و لیس ذلک استبداداً بالرأی، بل هو على‏ طبق الصلاح، فرأیه تبع للصلاح کعمله. کتاب البیع، ج‏2، صص: 619 – 620.
3) قانون اساسى مشروطه (۱۲۸۵ ه‍. ش ۱۳۲۴ ه‍. ق).
4) صحیفه امام؛ ج‏3؛ ص 373.
5) صحیفه امام، ج‏3، صص: 378 – 379.
6) سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ج 8، ص ۳۳۵.
7) مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج ‏24، ص  315.
8) ناگفته‌ها‌ (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی پاریس پاییز ۱۳۵۷-۱۹۷۸)؛ چاپ اول، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۰ش، ص 167.
9) صحیفه امام، ج ۳، ص ۵۲۴.
10) همان ص ۱۴۷.
11) صحیفه امام؛ ج‏4؛ ص172.
12) همان ص ۴۴۴.
13) صحیفه امام؛ ج‏5؛ ص170.
14) به طور مثال ر.ب: مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى، ج‏ 24، صص 330 – ۳۳۵.
15) بهشتی سید محمد. 1392. مبانی نظری قانون اساسی. تهران - ایران: روزنه، صص 13 – 23.

لینک مطلب از سایت پژوهشکده باقرالعلوم

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📌تحلیل امام از شرایط ۱۳۶۶ مشابه تحلیل امروز حضرت آقا است.

 

🔻آقا در ۱۴ خرداد ۱۳۹۱ می‌فرمایند:

«ما می‌توانیم به قله برسیم، ما داریم در دامنه حرکت می‌کنیم... آن روزی که ایران به قله برسد، معارضه‌های خباثت‌آلود به پایان خواهد رسید.» زمان می‌گذرد و بعد از فراز و نشیب‌ها و سختی‌های زیاد، در ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ حضرت آقا می‌فرمایند:

«ما فصل مشبعی را حرکت کرده‌ایم. به قله‌ها نزدیک شده‌ایم. نباید خسته بشویم.»

 

🔻مشابه همین تحلیل را امام در پیام برائت از مشرکین در ۶ مرداد ۱۳۶۶ دارند:

«ما افتخار مى‏‌کنیم که در این نبرد طولانى و نابرابر فقط با تکیه بر سلاح ایمان و توکل بر خداى بزرگ و دعاى بقیة اللَّه- عجل اللَّه تعالى فرجه- و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شیرزنان صحنه کارزار به پیروزى رسیده‏‌ایم و خدا را سپاس مى‏‌گزاریم که منت هیچ قدرت و کشورى و ابرقدرتى در جنگ، بر گردن ما نیست و مردم کارآزموده و متوکل ما با استعانت از ذات مقدس کبریا یکه و تنها و مظلومانه بر مشکلات بسیارى ... فائق آمده است. ... هم‌اکنون که به مرز پیروزى مطلق رسیده‏‌ایم و قدم‌هاى آخرمان را برمى‏‌داریم، صداى ناآشناى صلح طلبى آن هم از کام ستمگران و جنگ‏‌افروزان به گوش مى‏‌رسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبى برپا نموده است و مدافع آزادى و امنیت انسان‌ها شده و براى خون جوانان و سرمایه‏‌هاى مادى و معنوى در کشور ایران و عراق مرثیه سرایى مى‏‌کند. ... آیا براستى از این طریق جهانخواران نمى‏‌خواهند از ضربه آخر ما جلوگیرى کنند و براى حفظ منافع خویش سیاست جنگ و صلح جهانى را به تصمیمات و فکرهاى پوسیده و شیطانى خود گره بزنند و عملًا جان و مال و مملکت و امنیت ملل عالم را به قبضه قدرت خود درآورند که به طور قطع و یقین، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهان‌خواران در تحمیل صلح بر ملت ایران، نشأت گرفته از همین تفکر است. و از همه اینها که بگذریم این مسأله که چه کسى خواهان صلح واقعى است و چه کسى جنگ طلب است خود اولِ بحث ما است.»

👈 (صحیفه امام ؛ ج‏ ۲۰؛ ص ۳۲۷ ۳۲۷.)

 

🔻جبهه حق چندین بار تا مرز پیروزی مطلق رسیده است اما مالک‌ها مجبور شده‌اند خیمه معاویه را رها کنند و برگردند. اشتباه محاسباتی و اختلال در روایت درست صحنه، مسیر لغزان باقی مانده تا فتح قله‌ها را دست نیافتنی کرده‌ است.

🔻مهم‌ترین جهاد در «نزدیکی قله» و «مرزهای پیروزی مطلق» جهاد تبیین است. نزدیک قله بیشترین فشار و اوج نبرد است، نه بر جان‌ها بلکه بر ذهن‌ها.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چند دوره برای دوره اسلام ناب و دوره‌های طلبگی و جاهای دیگر بحث‌های مکتب امام را ارائه کردم و هر بار سعی کردم بحث‌ها را کامل و بازنویسی کنم تا بالاخره امسال برای دوره اسلام ناب ۱۴۰۲ دوره خواهران و برادران دعوت شدم اما قبل از شرکت در دوره خواهران ساعتی قبل از حرکت مشکلی پیش آمد که مجبور شدم دوره را کنسل کنم به همین خاطر تصمیم گرفتم بحث‌های خودم را بنویسم و به صورت جزواتی منتشر کنم تا ان شاء الله وظیفه تبلیغی خودم را جبران کرده باشم.

ان شاء الله به فضل الهی خداوند به این کار برکت دهد.

جزوه جلسه اول درس مکتب امام: ضرورت آشنایی با مکتب امام و ادامه دادن آن برای تعالی خودمان و کشور.

دریافت

جزوه جلسه دوم از درس مکتب امام: توجه به خدای بی‌نهایت در فهم مکتب امام.

دریافت

جزوه جلسه سوم از درس مکتب امام: هدف اصلی مبارزات در مکتب امام.

دریافت

جزوه جلسه چهارم از درس مکتب امام: مطالبه حداکثری تحقق دین و توحید در مکتب امام.

دریافت

جزوه جلسه پنجم از درس مکتب امام: ولایت در مکتب امام.

دریافت

جزوه جلسه ششم از درس مکتب امام: مردم در مکتب امام.

دریافت

ادامه دارد

👈به شرح حال بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ پرسید که چه شد جذب منظومه فکری امام شدید؟

گفتم: برای اینکه از فکر و اندیشه آغاز کنی خودت باید در سطحی از جامعیت و علم باشی که ‌لغزش‌گاه‌های ظریف را تشخیص دهی، راه درست را در دوراهی‌های معرفتی بر اساس ضوابط دقیق تشخیص دهی، خب چند نفر در این سطح هستند و اگر باشند خودشان یکپارچه امام هستند.

کم‌تر کسی است که از مسیر آشنایی با منظومه اندیشه امام، جذب ایشان شده باشد.

برخی ممکن است بگویند دیدن خروجی کار امام موجب جذب شدن افراد به ایشان شده است چون مثلا قبل از انقلاب در هر حکومتی قسمتی از ایران جدا شد، چه پهلوی چه قاجار و پادشاهان ما خوار حقیر مقابل بیگانه بوندند ولی بعد از انقلاب ما عزیز شدیم. خب اگر این ملاک باشد می‌گویم پادشاهان صفوی هم به ما عزت دادند، نادرشاه که عدد جنایت‌هایش بی‌شمار است، هم به ما عزت داد و باید شخصیتی جذاب برای من باشد! جنس اینطور علاقه‌ای به امام مثل علاقه مردم آمریکا و انگلستان و بقیه استعمارگرها به رهبرانشان است. جنس علاقه نازی‌ها به هیتلر چون او ما را عزیز کرده است پس ما به او علاقه داریم. جنس علاقه من به خودم و منیت من!

مردم پیش از انقلاب که هنوز خروجی کار امام را ندیده بودند، شهدا که نتیجه کار امام را ندیده بودند، آنها چرا آنطور عاشقانه جذب امام شدند؟!

جنس علاقه ما به امام از جنس علاقه به امام حسین (ع) است چه امام حسین (ع) پیروز شود و چه شکست بخورد ما عاشقش هستیم. اصلا ما هرچه در مسیر امام حسین (ع) و امام خمینی بیشتر هزینه دهیم، عاشق‌ترش می‌شویم، همانطور که پدر و مادرهای شهدا عاشق امام و راهش هستند و برای امتداد آن تلاش و دعا می‌کنند. جنس عشق من به امام خمینی از جنس عشق به خداست.

من اولین بار که جذب امام شدم، پیام قطع‌نامه ۵۹۸ امام را خواندم، منشور روحانیت امام را خواندم، دیدم این حرف‌ها جنسش فرق می‌کند. این ادبیات هماهنگ‌ترین ادبیاتی است که با فطرتم و قرآن می‌یابم. حرف‌های امام را صادقانه یافتم.

در روایت است «الصِّدْقُ طُمَأْنینَةٌ وَ الْکِذْبُ ریبَة» صدق در قلب می‌نشیند و آرامش می‌آورد ولی کذب شک و دو دلی دارد، امام صادقانه بر آهنگ فطرت خدایی که در وجود همه ما است، با ما سخن گفت و ما دیدیم بر همان اساس هم عمل می‌کند و عاشقش شدیم. پیش از انقلاب هم مردم از همین راه از طریق پیام‌ها و ادبیات امام و دیدن صدق عملی او، عاشقش شدند.

📌پس بهترین راه برای شناختن امام رساندن حرف‌های او و توضیح آنها برای مردم و جوانان است.

👈 به شرح حال بپیوندید.

https://eitaa.com/sharhe_hal

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 برخی اشخصاص آنقدر مهم و موثر هستند که نمی‌شود آنها را ندید تا با نگفتن نام و یادشان در تاریخ محو شوند.

برخی افراد چه خوب چه بد بخشی از تاریخ این مردم و مملکت هستند و تاریخ عصر آنها تحت تأثیر اراده آنها شکل گرفته است.

مثلا نمی‌توان تاریخ معاصر را گفت ولی از شاهان قاجار یا امیرکبیر چیزی نگفت، نمی‌شود تاریخ مشروطه را گفت و از شیخ فضل‌الله نامی به میان نیاورد.

 

🔻این افراد مهم در هر صورت هستند و باید آنها را روایت کرد، اما دعوا در چگونگی روایت آنها است! امام در این سال‌ها روایت شده است، معرفی شده است اما چطور روایت و معرفی شده است؟!

 

🔻در این سال‌ها کسانی که با امام و راه امام مخالف هستند یا چندان نسبتی ندارند وقتی دیدند نمی‌شود ایشان را روایت نکرد و این خورشید تابنده را پوشاند، دست به تحریف او زدند و اتفاقا خیلی از جاها خودشان شدند راوی امام! حتی خیلی وقت‌ها پول روایت‌گریشان را هم گرفتند تا امام را آنطور که می‌خواهند روایت و تحریف کنند، نه آنطور که هست‌.

 

👈 یک نمونه از روایت نادرست امام که به آن چندان توجه نمی‌شود، محدود کردن ایشان به یک سیاسیت‌مدار مبارز و انقلابی یا یک فیلسوف و عارف یا یک فقیه و... است. تک بعدی روایت کردن امام خود نوعی تحریف امام است.

👈 باز نمونه‌ای دیگر از روایت نادرست امام محدود کردن ایشان به یک بازه‌ای خاص از زندگی‌شان است. امامی که در این ۳۲ سال پس از ایشان، روایت شده است، غالب قریب به اتفاق مربوط بعد قیام و مبارزات در ۱۳۴۰ است، در حالی که امام در سال ۱۳۴۰، بیش از ۵۹ سال دارند و عمده عمر خود و کارهایی که می‌خواسته‌اند بکنند را کرده‌اند، پیش از ۱۳۴۰ امام یک گذشته‌ای بسیار درس‌آموز و جذاب برای نسل امروز دارد.

👈 یک نمونه دیگر از روایت نادرست امام، غیر مستند و دقیق حرف نزدن و تکیه کردن بر روایت‌های دسته چندم و مبهمی است که عمدتا با سخنان و دیگر عملکردهای ایشان متعارض است.

 

🔻امام در این سال‌ها بسیار روایت شده است اما آیا درست هم روایت شده است؟ غالبا خیر.

......

📎پی‌نوشت:

۱.  دیروز در جلسه‌ای با اساتید دانشگاه بودم، یکی از آنها ادعا کرد امام نزد یک درویش می‌رفته و به صدای نی‌زدن و موسیقی گوش می‌کرده است. پرسیدم خب سند این ادعا کجاست؟ نام کتابی که یکی از طرفداران موسیقی نوشته بود را گفت. عرض کردم: روایت از امام اولا باید از سوی افراد یا اسنادی موثق باشد ثانیا این‌ها باید معاصر امام بوده باشند و ایشان را درک کرده باشند یا از افراد موثقی که درک کرده‌اند چیزی بگویند نه اینکه کسی که امام را درک نکرده و در وثاقت او هم شک است بدون استناد به فرد یا گزارش معتبری حرفی بزند! آن هم حرفی که با فتوای امام و نوشته‌های ایشان در مورد موسیقی متعارض است!

۲. در مجموعه حیات روح‌خدا که تا کنون ۳ جلد آن (آقاروح‌الله حاج‌آقا روح‌الله لِله) تدوین و چاپ شده است، سعی کردیم هم هر حرفی می‌زنیم با سند معتبر و دقیق باشد و هم با نگاهی جامع به امام، ایشان را روایت کنیم و هم تمام زندگی امام را با همه عوامل موثر بر تکون شخصیت ایشان ببینیم و سه جلد مذکور مربوط به زندگی ایشان پیش از ۱۳۴۰ و آغاز قیام است.

👈 به شرح حال بپیوندید.

https://eitaa.com/sharhe_hal

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ پرسیده بود در طول مطالعاتی که در مورد امام داشته‌ای، مهم‌ترین ویژگی امام که به آن برخورد کرده‌ای چه بوده است؟

 

🎙گفتم: برخی از بزرگان نادر زمان هستند که در زندگی آنها جمع اضداد ظاهری زیادی احساس می‌شود و دقت به این جمع اضداد و فهم آنها مسیر جذاب و خوبی برای کشف عمق آنها است. مثلا در مورد حضرت امیر(ع) این ویژگی زیاد برجسته است، همان کسی که با بچه‌ها بازی می‌کند و برای ایتام صدای بزغاله در می‌‌آورد چنان هیبت و جنگ‌آوری دارد که بزرگ‌ترین جنگ‌آوران عرب از نامش به لرزه می‌افتند و در یک روز صدها نفر از دشمنان دین را می‌کشند...

 

🔻 امام خمینی هم چنین شخصیتی دارند.

 

👈 ایشان که شب ۲۲ بهمن در مقابل حکومت نظامی می‌گوید مردم به خیابان‌ها بریزند و یا می‌گویند من بچه که بودم تفنگ به دست می‌گرفتم و با اشراری که به خمین حمله می‌کردند می‌جنگیدم، همین ایشان کلی وقت می‌گذاشته است تا یک پشه‌ را از اتاق بیرون کند و به خود اجازه نمی‌داده است بی‌جهت خونی از یک پشه هم ریخته شود و یا یک موش اگر در خانه‌اش پیدا می‌شد، تاکید می‌کرد کسی حق ندارد او را بکشد فقط باید او را از خانه بیرون کنید.

 

👈 ایشان که موقع درگذشت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی یا آیت الله حکیم و... مثل گریه عوام در غم فرزندشان، گریه می‌کنند، موقع درگذشت فرزندان خودشان هیچ گریه‌ای نمی‌کند.

 

👈 موقع درگذشت آیت‌الله بروجردی که مراجع وقت به نشانه احترام مجلس ترحیم برای اشان می‌گیرند، امام هیچ مجلسی نمی‌گیرند تا جایی که برخی اعتراض می‌کنند ممکن است نگرفتن مجلس بعد از این همه روز بی‌احترامی تلقی شود، به همین جهت یک مجلس از طرف ایشان گرفته می‌شود و تاکید می‌کنند نامی از من برده نشود، اما ایشان موقع شهادت آیت‌الله سعیدی که کسی از مراجع برایش مجلس نمی‌گیرد، ۴۰ شب در نجف مجلس فاتحه می‌گیرند و هر شب نیز در مجلس حاضر می‌شوند و تمام هزینه آن را می‌دهند.

 

👈 ایشان در همان زمانی که در بحبوحه جنگ و اوج مشکلات و فشارها هستیم و پیام‌های حماسی برای رزمندگان می‌فرستند، به غنچه‌های گل حیاط خانه‌یشان توجه دارند که کدام امروز شکفته شده و کدام خیر؟!

 

👈 ایشان در عین اینکه در فلسفه و عرفان در اوج است و سرآمد فلاسفه و عرفای زمان خود است، در فقه و اصول هم سرآمد فقها و اصولیون زمان خود است، در فلسفه دقیق‌ترین دقت‌های عقلی را در فهم مسائل دارد و در فقه و اصول که باید با نگاه عرفی مسائل را فهم کرد، هیچ دقت عقلی ندارد. در عین اینکه عمیق‌ترین مباحث عرفانی را کار کرده است روح صوفی‌گری ندارد و در زیارت و عبادت می‌گوید لطفا روح عوامانه را از من نگیرید.

 

👈 ایشان در عین اینکه از خانواده‌ای پول‌دار و با سهم الارث زیادی است همه سهم ماهانه خود را که مقدار بسیار زیادی می‌شود، در زمان آیت‌الله حائری به ایشان و در زمان آیت‌الله بروجردی هم به ایشان می‌دهد و خودش با یک شهریه طلبگی و زندگی اجاره‌ای به سر می‌برد تا بالاخره بعد از سال‌ها اجاره نشینی و ۹ بار از این خانه به آن خانه شدن با چندین فرزند، آخرین خانه‌ی اجاره‌ای خود را می‌خرند.

 

👈 ایشان که هیچ اعتنایی به مسئولان عراقی در زمان حضورشان در نجف یا سفیر شوروی بعد از انقلاب و دیگر مقامات ابرقدرت‌ها ندارند، هر بار همسرشان از جلو درب اتاقشان رد می‌شود، به نشانه احترام مقابل ایشان می‌ایستد.

 

👈 همین ایشان که با ابرقدرت‌ها با اقتدار و محکم‌ترین ادبیات سخن می‌گوید با همسرشان با چنان ادبیات عاشقانه و لطیفی سخن می‌گویند که انگار یک جوان لطیف و شاعر با معشوقه‌اش دارد مغازله می‌کند.

 

👈 ایشان که هیچ وقت اجازه نمی‌دهد کسی پشت سرش راه بیافتد، وقتی لازم است مقابل ابرقدرت‌ها نمایش قدرت دهد، اجازه می‌دهد افراد صف بکشند تا دستش را ببوسند.

 

می فروشی گفت: کالایم می است

رونق بازار من ساز و نی است

من خمینی دوست دارم چون که او

هم خم است و هم می است و هم نی است.

روحی له الفداء

👈 به شرح حال بپیوندید.

https://eitaa.com/sharhe_hal

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 امام در ایامی که در نجف هستند بدون هیچ محافظی راحت به حرم می‌رفتند و آنجا وسط مردم زیارت می‌کردند با مردم دست می‌دادند و گاهی مردم ایشان را بغل می‌کردند و می‌بوسیدند، در خیابان‌های نجف تنها قدم می‌زدند و هیچ وقت هم اجازه نمی‌دادند کسی از طلبه‌ها و اطرافیان دنبال ایشان راه بیافتند.

 

🔻 همین ماجرا در پاریس هم تکرار می‌شود اولین صبحی که امام برای قدم زدن در خیابان‌های نوفل لوشاتو تنها راه می‌افتند، پلیس‌ فرانسه به یکباره امام را یکه و تنها در آن هوای نسبتا تاریک می‌بینند که مشغول قدم زدن هستند، پلیس به اطرافیان امام تذکر می‌دهد که این کارها از نظر امنیتی درست نیست و ایشان نباید اینطور برای قدم زدن بیرون از محل استقرارشان بیایند اما امام قبول نمی‌کنند و به برنامه قدم زدن خود ادامه می‌دهند، جالب‌تر هم اینکه در پاریس امام اجازه نمی‌دادند کسانی که به ملاقات ایشان می‌آیند را تفتیش بدنی کنند و این در حالی بود پلیس فرانسه اطلاعاتی مبنی بر برنامه ترور امام به اطرافیان امام داده بود.

 

🔻 بعد از بازگشت امام به کشور هم ایشان حاضر نمی‌شوند عقب بلیزر معروف بنشینند و در وسط آن جمعیت فراوان در جلو آن خودرو نسبتا ناایمن می‌نشینند بعد هم باوجود مخالفت‌های زیاد با رفتن امام به بهشت زهرا، امام قبول نمی‌کنند و به بهشت زهرا می‌روند، کافی بود نیروهای امنیتی رژیم تصمیم به ترور امام بگیرد و یا اصلا یکی از شاه دوستان، خارج از برنامه امام را ترور کند. اما امام می‌روند و هیچ اتفاقی نمی‌افتد.

 

🔻 باز بعد از اقامت امام در تهران و در جریان بازدیدهای عمومی بدون تفتیش در مدرسه علوی و رفاه و بعد از بازگشتشان به قم و ملاقات‌های عمومی و نشستن امام روی پشت بام که در تیر رس همه خانه‌های مجاور است و به ملاقات علما رفتن ایشان با دو سه نفر همراه و...

امام در هیچ کدام حداقل‌های حفاظتی که یک امام جمعه معمولی هم رعایت می‌کند را رعایت نمی‌کنند.

 

⁉️ اما چرا امام اینگونه رفتار می‌کنند؟ و چرا از یک مقطع به بعد، بعد از بازگشت مجدد از قم به تهران رعایت اندکی از جوانب حفاظتی را می‌پذیرند؟

 

به نظر حقیر می‌رسد لاقل امام در مقطع پاریس و ابتدای انقلاب در عین اینکه یک اعتماد غیبی دارند که مشکلی برای ایشان پیش نمی‌آید این نوع از رفتار بی‌پروایانه را لازم می‌دانند. این رفتار به دیگران یک بی‌پروایی و شجاعت مضاعف می‌دهد تا بتوانند راحت‌تر با خطرات مواجه شوند و بر آنها غلبه کنند.

https://eitaa.com/sharhe_hal/4619  

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بنده خدایی می‌گفت ما دیگر خمس‌مان را به آقای خامنه‌ای نمی‌دهیم، منتظر بود بگویم: نه، چرا؟ اما گفتم: شما خمست را بده، به هرکس دوست داشتی بده. گفت: به نظرم آقای سیستانی خوب است. گفتم: بله آقای سیستانی خیلی خوب هستند ولی من نسبت به آقای خامنه‌ای هم ذره‌ای شک در دلم نیست.

 

آقای سیستانی خیلی خوب و متقی و عالم هستند ولی مشرب ایشان با آقای خامنه‌ای متفاوت است، آقای خامنه‌ای وسط اجراء و مدیریت یک کشور است و طبیعتا اتهام‌ها و شک‌ها و تخریب‌ها هم به سمت ایشان می‌آید. خروجی مدل آقای سیستانی همین عراقی است که می‌بینید، البته شاید اقتضای ترکیب جمعیتی و شرایط عراق همان عملکرد آقای سیستانی باشد ولی به هرحال ما با دو فقیه عالم و عادل مواجه هستیم با دو مشرب مختلف.

 

آیت‌الله سیستانی از مبرزترین شاگردان آیت‌الله خوئی هستند و همان سیره استاد خود را هم ادامه می‌دهند و اتفاقا در دوره حضور امام در نجف هم این اختلاف منش بین امام و آیت‌الله خوئی در پیش‌آمدهای مختلف خود را نشان می‌داد.

در سال ۱۳۵۰ دولت عراق به ریاست حسن البکر از حزب بعث در جریان اختلافات خود با ایران تصمیم می‌گیرد ایرانیان مقیم عراق را با وضع بسیار بدی اخراج کند، امام بعد از اعلام اخراج ایرانیان از این کشور گذرنامه خود را برای تایید خروج برای مسئولان عراقی می‌فرستند و تهدید می‌کنند که هم من و همه بقیه علما از عراق هجرت می‌کنیم و لکه ننگ تعطیل کردن حوزه علمیه نجف و کربلا را تا ابد بر پیشانی حزب بعث می‌گذاریم. اما در همان زمان علمای نجف با امام همراهی نکردند و برخی مانند آیت‌الله خوئی که بزرگ علمای نجف بودند صرفا با دادن لیست‌های چند نفره از حزب بعث خواستند که برخی افراد را از حکم خود استثناء کنند.

 

در آن ماجرا علماء عراق با امام همراهی نمی‌کنند و رژیم بعث نیز اجازه باقی ماندن را به علمای نجف داد و اجازه خارج شدن را به امام نداد. امام در عراق همراهی علماء و طلاب را نداشت و نتوانست در آن فضا اقدام خاصی بکند اما در ایران شرایط فرق می‌کند و امام علما و طلاب همراه نسبتا زیادی دارد و الگوی امام در ایران جواب می‌دهد. الگوی امام متهم شدن و دردسر زیاد دارد، اما دیگر الگوها چنین نیست و طبیعی است که مشق نانوشته غلط نداشته باشد.

.............

پی‌نوشت: در این متن نمی‌خواهم مدل رفتاری آیت‌الله سیستانی را عینا با آیت‌الله خوئی تطبیق دهم چرا که مرحوم خوئی در بازه‌هایی مثل انتفاضه عراق و مواردی دیگر منشی متفاوت از گذشته خود داشتند و شاید آیت‌الله سیستانی نیز به فراخور زمان در آینده منشی متفاوت پیش بگیرند کما اینکه در تشکیل حشد الشعبی به فتوای ایشان برای جهاد دفاعی اتکاء شد.

........

مطالب مرتبط:

🔺واکنش حضرت آیت الله خویی به دعای بعد از نماز اول انقلاب

آیت الله سید عبدالهادی شاهرودی :
 
در مجلسی که جمع کوچکی از فضلای معتمد نزد آیت‌الله #خویی حضور داشته‌اند، یک نفر از حاضرین نقل می‌کند که چندی است در ایران مسأله جدیدی رسم شده است. ایشان می‌پرسند: چه رسم شده است؟ 
 
آن طلبه می‌گوید: رسم انداخته‌اند که بعد از نمازها بگویند: خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار، از عمر ما بکاه و به عمر او بیفزا!  
 
🔸آیت‌الله خویی می‌گوید: خوب چه اشکالی دارد؟ یکی از حاضرین می‌گوید (احتمالاً) نوعی بدعت بعد از نماز در تعقیبات نماز ایجاد شده…  
 
ایشان در جواب می‌گوید: دعاست و بدعت نیست….
یک نفر از حاضرین می‌گوید: بنابراین شما این امر را صحیح می‌دانید؟ 
🔸آیت‌الله خویی می‌فرمایند: بلکه واجب می‌دانم. 
 
📚تداوم اندیشه؛ خاطرات و مبارزات آیت‌الله سیدعبدالهادی حسینی شاهرودی،تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص۱۷۱-۱۷۲.

...

💥مواضع سیاسی حضرت آیت الله خویی (ره)درباره انقلاب اسلامی ایران

✍️آیت الله #نصرالله_شاه_آبادی ره:

🔹بر خلاف آنچه که بر علیه آیةالله #خویی تبلیغات شده است و افرادی سعی کرده‌اند ایشان را مخالف انقلاب و مرحوم امام معرفی نمایند، ایشان در تمامی مراحل نهضت از افرادی بودند که همگام با مرحوم امام از نهضت اسلامی دفاع کردند و اطلاعیه‌های بسیار تندی بر علیه دستگاه دادند و چه بسا در بعضی از موارد انقلابی تر از مرحوم امام عمل می‌کردند.

🔸مواضع آیةالله خویی در آن زمان (سال ۱۳۴۲ش) چنین بود. اما بعد که حکومت بعث و صدام سر کار آمد، اوضاع تفاوت کرد. خفقان و اختناق بر عراق حاکم شد به گونه‌ای که اگر کسی حرفی می‌زد، کشته می‌شد...

🔻در این فضای اختناق بعضی آقایان انتظار داشتند که آیةالله خویی همان مواضع تند و انقلابی سابق را داشته باشند. این توقعات (در محیط عراق) بسیار بیجا بود. اگر کسی کوچک‌ترین کاری انجام می‌داد، باید از زندگی خود می‌گذشت. لذا بعضی از آقایان درباره آقای خویی واقعاً بی انصافی کردند و البته بعد هم متوجه بی انصافی‌هایشان شدند.

🔹بعد از پیروزی انقلاب هم، آقای خویی در چند مورد نشان دادند که حامی انقلاب اسلامی ایران هستند. درباره همه پرسی نظام جمهوری اسلامی، آیةالله خویی اطلاعیه‌ای صادر کردند و مردم را به انتخاب جمهوری اسلامی تشویق نمودند.

🔸در ایام جنگ مرحوم آسید علی لواسانی از آیةالله خوئی درباره مصرف سهم امام (علیه السلام) برای رزمندگان و آوارگان جنگِ ایران و عراق سؤال کرده بود و آقای خوئی هم اجازۀ نصف یا ثلث داده بودند. من خدمت مرحوم امام رفتم تا در رابطه با همین مسأله (مصرف کردن سهم امام برای رزمندگان در جنگ) از ایشان اجازه بگیرم. ایشان فرمودند: «از صدقات و خیرات استفاده کنید». من به ایشان عرض کردم: «آیةالله خوئی (که بعضی ایشان را ضد انقلاب می‌دانند) اجازۀ کتبی داده‌اند که نصف یا ثلث را خرج کنند.» امام خیلی تعجب کردند و بعد از این به بنده اجازه دادند.

🔸مرحوم #امام هم در وفات آقازاده آیةالله خویی (مرحوم آقا سید جمال خویی) پیام تسلیت نوشتند که کاشف از این بود که تمام این حرف‌هایی که در مورد آقای خویی زده شده اشتباه بوده است. از این رو من در طول این سالها (قبل و بعد از انقلاب) هرگاه اسم مرحوم امام را می‌برم، اسم آقای خویی را هم دنبالش ذکر می‌کنم.

📚حدیث نصر ص ۳۹۶ ، ۴۰۵

...

تصویر اعلامیه آیت‌الله خوئی برای رای دادن به جمهوری اسلامی

 

یک پرونده در مورد عملکرد آیت‌الله خوئی نزدیک به پیروزی انقلاب
دریافت

یک سند از جلد ششم کتاب امام خمینی در آینه اسناد ساواک که گویای تفاوت تشخیص مصداقی امام و آیت‌الله خوئی است.

دریافت
حجم: 5.56 مگابایت
توضیحات: «التغلغل الیهودی فی ایران»
کتاب آیت‌الله خوئی در مورد فعالیت یهود در ایران

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در حوادث انقلاب هر وقت شرایطی پیش می‌آمد که عادتا انسان عادی کمی محتاط‌تر رفتار می‌کند، امام با شجاعت تمام پیشروی بیشتری می‌کردند و اینطور بود که کار انقلاب پیش رفت و آن بحران‌های سخت، یکی یکی پشت‌سر گذاشته شد.

 

حاج احمد آقا ماجرایی از همین باب در مورد زمان نخست وزیری بختیار که امام در نوفل لوشاتو حضور دارند، نقل می‌کنند:

👈 «از طرف کاخ الیزه پاریس کسی پیش امام آمد و مردی را هم با خودش آورده بود که این مرد نمایندهٔ مستقیم کارتر است و پیامی دارد و آن اینکه: «بختیار از ماست، بختیار را ما گذاشته‌ایم و باید از او پیروی کنی و الاّ نابودتان می‌کنیم.» البته نابودتان می‌کنیم را با کنایه گفت و به قدری تند و تیز حرف زد که نمایندهٔ ژیسکاردستن پشت سر هم معذرت می‌خواست و می‌گفت به ما مربوط نیست، حضرت آیت الله مهمان ما هستند. نمایندهٔ کارتر دوباره تکرار کرد که شوخی نیست. ما بختیار را آورده‌ایم و اگر با او مخالفت کنید با جان خودتان بازی کرده‌اید.

امام پس از شنیدن این حرف‌ها کمی مکث کردند و گفتند: به کارتر بگویید از خمینی راجع به آمریکایی‌ها‌ که در ایران هستند خیلی سؤال شده که باید با آنها چه کرد؟ ولی من هنوز دستوری نداده‌ام. امید است کار به آنجا نکشد که فتوای خودم را راجع به آنها صادر کنم و امام برخاستند و رفتند و نمایندگان کارتر و ژیسکاردستن که به خیال خودشان حالا خیلی باید با امام حرف بزنند، گیج شده بودند.»

.............

منبع: رجائی، غلام‌علی، ‏‏‏‏برداشت‌هایی از‏‏ ‏‏سیره امام خمینی‏‏(س)، ج ۴، ص ۲۰۸ حجةالاسلام والمسلمین سید احمد خمینی روزنامه اطلاعات 24 / 7 / 58.

https://eitaa.com/joinchat/2649292800C180b1e3e87

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻 امروز در پنجشنبه بازار مشغول خرید بودم که یک طلبه نسبتا جوان و البته با هیبت و راه رفتن خاصی دیدم که با توجه به تجربه‌ام در شناخت این نوع هیبت‌ها و رفتارهایشان از بودن او در آن فضا تعجب کردم!

دقت که کردم دیدم یک طلبه جوان و غیر ملبس دنبال او می‌رود و دقت‌دارد جلوتر از او قدم بر ندارد و هر دو دستش پر از خرید است، کمی نگاه کردم و ظاهری که احساس کردم این بود که خریدهای آن عالیجناب را حمل می‌کند، احتیاطا حکم قطعی نمی‌کنم ولی بر اساس تجربه و ظن قوی برای آن طلبه جوان ناراحت شدم که چرا در تور این تیپ فرعون‌های روحانی! افتاده است و متوجه نیست.

چندین مورد با همین تیپ و رفتار را در گذشته دیده‌ام که عجیب علاقه دارند چند نوچه برای خود داشته باشند و پشت سرشان راه بیاییند و نوکریشان را بکنند و اینها آقایی و نصیحت!

 

🔻 در آیه ۷۹ سوره مبارکه آل عمران آمده است:

👈«ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللَّهُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنَّاسِ کُونُوا عِباداً لی‏ مِنْ دُونِ اللَّه‏...»

این ویژگی همه پیامبران الهی بوده است که دعوت به اطاعت از خود نمی‌کردند و بندگان را به بردگی نمی‌گرفتند بلکه هرچه می‌گفتند دعوت به بندگی خداوند بوده است.

 

🔻 از ویژگی‌های بارز امام خمینی و دیگر اولیاء خدا این است که اگرچه جاهایی که لازم بوده است، اقتدار و هیبت نشان می‌دادند اما اصل وجودشان ساده و بی‌تکبر و متواضع بوده است.

 

🔻 خانم دباغ که در نوفل لوشاتو در منزل امام کمک کار بوده‌اند چندین خاطره دارد که امام اگر به آشپزخانه می‌آمد و ظرفی مانده بود و ما نبودیم ظرف‌ها را می‌شستند و می‌رفتند و یا می‌گویند بارها خودشان به آشپزخانه می‌آمدند و چایی می‌ریختند و برای بقیه هم می‌بردند.

 

🔻 حجت‌الاسلام و المسلمین برهانی نقل می‌کنند:

«یک روز آقای قرائتی به من می‌گفت در نوفل لوشاتو، خدمت امام بودیم اول‏ ‏صبح که برای تجدید وضو بلند شدیم آنجا دو سه تا دستشویی بود. به یکی از آنها که‏ ‏وارد شدم دیدم خیلی کثیف است، رغبت نکردم و صبر کردم که به دستشویی دومی بروم‏، ‏در این فاصله متوجه شدم آقایی که عرقچین به سر داشت از کنارم رد شد و به همان‏ ‏دستشویی وارد شد که من نرفته بودم. بعد متوجه شدم خود امام بود که در توالت را باز‏ ‏کرده و آستین قبا و دامن آن را بالا زده بود و آنجا را با شیلنگ تمیز می‌کرد و می‌شست.»

📖 منبع: رجائی، غلام‌علی، ‏‏‏‏برداشت‌هایی از‏‏ ‏‏سیره امام خمینی‏‏(س)، ج ۳، ص ۲۴۷.

https://eitaa.com/sharhe_hal/4598

  • حمید رضا باقری