شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۴ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دکتر سیدحسن عارفی پزشک مخصوص حضرت امام در خاطره‌ای مربوط به ابتدای مشکل قلبی حضرت امام و انتقال ایشان از قم به تهران نقل می‌کنند:

👈«در بهمن ۵۸ یکسال از انقلاب شکوهمند اسلامی‏ ‏ایران گذشته بود. و وضع حجاب بخصوص در بیمارستان‌ها بد بود. و نرس(پرستار)ها هنوز‏ ‏همان لباس‌ها و فُرم‌های زمان طاغوت را به برداشتند.‏ ‏

حضرت امام وارد بخشی شد که خانم‌های نرس بدون حجاب اسلامی و با‏ ‏یونیفرم‌های زمان گذشته مشغول فعالیت بودند.‏ ایشان حقیر را صدا کردند و فرمودند: پرده‌ها را بکشم و دستور دادند‏ ‏فقط، شما ببالین من بیایید... قرار شد... امر پرستاری به عهده من باشد. دردآور بود‏ ‏که بحث در داخل‏ CCU ‏آن بود که پرستاران حداقل روسری بسر کنند و حاضر‏ ‏نمی‌شدند و حاضر هم نشدند و هیچ قدرتی (وزیر بهداری، نصیحت، خواهش)‏ ‏نتوانست به آنها تفهیم کند که مرجع شیعیان جهان و رهبر کبیر انقلاب اسلامی از‏ ‏وضع لباس شما ناراحت می‌باشند.‏» [۱]

 

این امام، همان امامی است که وقتی با ابرقدرت‌ها و ظالمان جهانی مواجه می‌شود، ذره‌ای نرمش و عقب‌نشینی ندارد، محکم و با اقتدار برای اقامه دین خدا و عدالت مقابل آنان می‌ایستد، اما همین امام در مواجه با مردم ولو حکم شرع را زیر پاگذاشته باشند، نوع دیگری برخورد می‌کند.

 

این خاطره دریایی از سخن دارد، حرف‌ها و اندیشه‌ها از دلش موج می‌زند، شاید با آن اقتداری که آن روز از امام سراغ داریم، توقع داشتیم ایشان دستور می‌دادند از فردا تمام خانم‌های پزشک این بیمارستان موظف هستند با حجاب باشند! یا حداقل هیچ کس حق ندارد بدون حجاب وارد اتاق سی‌سی شود! نه اینکه پرده را بکشند و از دکترشان که آقا هستند بخواهند امور پرستاری را هم ایشان انجام دهند!

 

ممکن است کسی با نگاه حداقلی و جزئی از این رفتار حضرت امام، آزادی حجاب از منظر ایشان را برداشت کند، اما اگر نگاه جامعی به رفتارها و سخنان حضرت امام داشته باشیم، ایشان همان کسی هستند که مدتی پیش از آن، قبل از برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی(۱۲ فروردن ۵۸)، در ۱۵ اسفند ۵۷ در قم می‌گویند:

👈«الآن وزارتخانه‏‌ها- این را مى‏‌گویم که به دولت برسد، آن طورى که براى من نقل‏ مى‏‌کنند- باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه‏‌هاى اسلامى نباید زن‌هاى لخت بیایند؛ زن‌ها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند. نباید در آنجا ظرف طلا و نقره- که به نص اسلام حرام است- استعمال بشود. [۲]

نمونه‌ای دیگر، اعتراض حضرت امام(ره) به برهنگی زنان در سواحل شمال است و یا حتی سکوت ایشان در مقابل برخی اقدامات مثل الزام حجاب در نهادهای نظامی برای زنان شاغل و... مؤید این است که ایشان موافق حجاب آزاد نیستند.

 

برای اینکه نکته اصلی رفتار حضرت امام مشخص شود، به خاطره دیگری از یکی از مسئولان حفاظت بیت ایشان اشاره می‌کنم:

👈«ورودی‌های منتهی به حسینیه جماران مثل خیابان جمشیدیه، خیابان یاسر‏ ‏و خیابان جماران مشکلات زیادی برای ما در بر داشت. بعضی‌ها که از ‏این ورودی‌ها عبور می‌کردند در ماشین‌هایشان نوار مبتذل می‌گذاشتند، ‏گاهی اسباب قمار و شراب حمل می‌کردند. بعضی از زنان یا بدحجاب ‏بودند و یا وضع ظاهری خیلی نامناسبی داشتند. این امر در بازرسی‌ها‏ ‏برادران دژبان را خسته می‌کرد تا جایی که بعضی‌ از پاسداران، حاضر ‏نبودند در چنین نقاطی پست بدهند. ‏

چندین بار خدمت امام پیغام دادیم و پرسیدیم که با این مشکلات ‏چگونه باید برخورد کنیم و چون بعضی زن‌ها از روی عمد با وضع ‏نامناسبی ظاهر می‌شوند، ممکن است در مواجهه با این افراد به گناه ‏بیفتیم، بعضی هم اینطور هستند و اهمیتی به موضوع نمی‌دهند.‏

‏‏امام در پاسخ فرمودند: به پاسداران عزیز بگویید، خسته نباشید، تا دنیا‏ ‏بوده، اینطور بوده است و چنین آدم‌هایی هم بوده‌اند و اما اینکه ‏ ‏پرسیده‌اید تکلیف شما چیست؟ پاسخ این است که شما اجبار ندارید، ‏وقتی رادیو و یا ضبط کسی خاموش است دکمه رادیو و ضبط او را فشار ‏بدهید که ببینید نوار او چه می‌خواند.

امام فرمودند: شما از کجا می‌دانید چیزی که در بطری‌های داخل ماشین بعضی‌هاست شراب است شاید ‏

‎‎‏چیز دیگر باشد. اگر مطمئن شدید شراب است می‌توانید محتوای آن را‏ ‏در جویی خالی کنید و ظرفش را به او پس بدهید. امام فرمودند: در ‏‎‎‏رابطه با خانم‌های بی‌حجاب و بدحجاب هر کاری که در کل مملکت‏ ‏مسئولین با آنها انجام می‌دهند، شما هم پیرو قوانین کشور باشید و آن را‏ ‏انجام بدهید. امام می‌گفتند: مملکت ما که در این یک تکه جا -جماران- ‏خلاصه نمی‌شود که بخواهید برای آن قانون وضع کنید و یا دور آن را‏ ‏حصار بکشید.‏ [۳]

 

اولین نکته هر دو خاطره، اینکه امام برای جنبه شخصی خودشان یک خصوصیتی غیر از دیگر افراد قائل نیستند؛

نکته دوم: این‌هایی که ناامید می‌شوند که اوضاع نسبت به اول انقلاب خیلی خراب شده است، چندان هم ناامید  نباشند.

نکته سوم: برخلاف برخی که حتی در مبارزات خود با مشکلات اقتصادی و سیاسی هم دنبال رفتارهای فراقانونی و خارج از ساختار هستند، امام حتی در مبارزه خود با مشکلات فرهنگی نیز به دنبال مبارزه ساختاری و قانونی هستند.

برای فرهنگ سازی در جامعه باید گام به گام عمل کرد یکی از ابزارهای آن، قانون‌گذاری است، یکی از ابزارهایش، امر به واجب و نهی از حرام عمومی است تا رفته رفته واجب، معروف شود، و حرام منکر شود.

 

قانون حجاب اجباری در سال ۱۳۶۲ش در مجلس شورای اسلامی تصویب می‌شود و تا پیش از آن برخی خودسرانه ولو دلسوزانه تلاش داشتند با بی‌حجابی مبارزه عملی کنند که چون در قالب‌های تشخیص فردی و بدون ضابطه بود با افراط‌هایی مواجه می‌شدند که حتی مورد اعتراض حضرت امام نیز مواجه می‌شوند:

👈«ممکن است تعرض به زنها در خیابان و کوچه و بازار، از ناحیه منحرفین و مخالفین انقلاب باشد. از این جهت، کسى حق تعرض ندارد و این گونه دخالت‌ها براى مسلمان‌ها حرام است، و باید پلیس و کمیته‏‌ها از این گونه جریانات جلوگیرى کنند.» [۴]

 

📌یکی از ارکان سیره حضرت امام برای ایجاد اصلاح اجتماعی، استفاده از ساختارهای کلان و حاکمیتی است، امری که طرح حضرت آقا در ترسیم گام‌های انقلاب: انقلاب نظام دولت و سپس جامعه اسلامی نیز مشهود است؛ اما متأسفانه برخی هنوز هم متوجه این مسأله نیستند و با اقداماتی از جنس تلاش‌های فدائیان اسلام در زمان طاغوت که نتیجه آن دل‌زدگی مردم و خودشان از نظام اسلامی است؛ به دنبال اصلاح‌گری هستند.

.........

📝ارجاعات:

[۱] عارفی، سید حسن، طبیب دلها (گزارش‌های طول درمان و سیر معالجات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران)، چاپ اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، بهار ۱۳۷۶. ص: ۷۷.

[۲] صحیفه امام ؛ ج ‏۶؛ ص: ۳۲۸.

[۳] رجائی، غلامعلی، تشنه و دریا (خاطرات یکی از پاسداران بیت امام، محمدتقی رضایی‌کوپایی)،  چ دوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۹۲ش. صص: ۵۱-۵۲.

[۴] (۱۳ تیر ۱۳۵۹) صحیفه امام ؛ ج ۱۲؛ ص: ۵۰۲.

.........

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چندروزی است که مشغول مطالعه خاطرات «محمدتقی رضایی‌ کوپایی» از مسئولان حفاظت بیت امام هستم،‌ ایشان که قریب به ۹ سال در جماران به عنوان پاسدار بیت امام حضور داشته است، خاطرات بسیار متعدد و جالبی از عشق و علاقه مردم به انقلاب و حضرت امام و عشق امام به مردم دارد، چقدر ما بی‌هنریم که از دل این خاطرات کلیپ‌ها و فیلم‌های مستند نمی‌سازیم. یکی از این خاطرات که بسیار به دلم نشست را اینجا می‌آورم:

 

👈«یکی از دوستان که کمک‌های مردمی را برای جبهه‌ها جمع‌آوری ‏می‌کرد، می‌گفت: یک روز در خیابان شریعتی بالای قلهک در کوچه با ‏یک وانت لندکروز کمک‌های مردمی را جمع می‌کردیم. به یک پیرزن ‏رسیدیم، دویست تومان پول به ما داد و گفت: حاج آقا این کل دارایی ‏من است. صد تومانش را بردار برای کمک به جبهه و بقیه‌اش را به من ‏‏بده. وقتی خواستم بقیه پولش را به او بدهم، صد تومان را که گرفت، ‏مقداری که رفتم مرا صدا زد و گفت: پنجاه تومان دیگر را هم بردار، ‏پنجاه تومان باقیمانده برای من کفایت می‌کند و افزود: خدا بزرگ است.

‎‎‏او روزی‌دهنده و خالق ماست. چند خانه آن طرف‌تر به منزل خانم ‏‎‎‏جوانی رسیدیم که جلوی درب منزلش به انتظار ایستاده بود. مقداری ‏وسایل و خوراکی به من داد. در دستش یک انگشتری بود. یکی دو بار ‏ ‏به من نگاه کرد. احساس کردم، می‌خواهد آن را از دستش خارج کند و ‏ ‏به عنوان کمک به جبهه‌ها بدهد اما دلش نمی‌آید. بعد از اینکه از او دور ‏ ‏شدم، دیدم دوان دوان به سمت من آمد و آن حلقه طلا را که در دست ‏داشت بیرون آورد و به من داد و در حالی که گریه می‌کرد، گفت: این ‏ ‏تنها یادگار همسر شهیدم بود. این را هم در راه خدا می‌دهم و ثوابش را ‏ ‏به روح او هدیه می‌کنم.‏

‏‏ امام می‌فرمود: ما افتخار می‌کنیم که در میان چنین مردمی داریم ‏زندگی می‌کنیم که نظیر آنها حتی در صدر اول اسلام هم یافت نمی‌شده ‏است. چقدر دیدن این صحنه‌ها لذت‌بخش بود.»

....

📝 ارجاع:

رجائی، غلامعلی، تشنه و دریا (خاطرات یکی از پاسداران بیت امام، محمدتقی رضایی‌کوپایی)، چاپ دوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج، ۱۳۹۲ش.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 «دکتر عباس زریاب خویی» از شاگردان حضرت امام نقل می‌کنند:

 

👈«در سال ۱۳۲۱هـ.‌ش که گرانی شدید و فوق العاده‌ای بود، وضع ‏ ‏اقتصادی خیلی بد بود. نان‌های آن زمان خیلی بد بود، نانی درست ‏می‌کردند به نام نان دولتی که ماشینی درست می‌شد، گویا مخلوط با ‏خاک‌اره بود یا چیزی دیگری، نمی‌دانم. من از آنها نمی‌خوردم یعنی نمی‌توانستم، بخورم. من برنج و سیب زمینی استفاده می‌کردم و یا گاهی ‏از اوقات صبح‌ها مجبور می‌شدم و یک تکه نان قندی از مغازه نانوایی نزدیک مدرسه فیضیه می‌گرفتم که آن هم خیلی گران بود؛ ولی بقیه ایام ‏ ‏با همان سیب زمینی و برنج روزگار می‌گذراندیم. پس از چندی یک ‏مرتبه آرد را آزاد کردند و نان گران‌تر شد. در آن ایام محرم، روزی آقا(امام خمینی) به ‏من فرمودند: به منزل ما روضه بیایید. من رفتم، یک مرتبه چشم‌هایم ‏خیره شد. دیدم که آقا صبحانه تهیه کرده‌اند. نان‌های سفید سنگک خیلی ‏خوب و اعلا که من تا آن روز در قم ندیده بودم.

بدون تعارف شروع به ‏خوردن کردم. ایامی بود که مردم آزاد بودند که آردی تهیه کنند و بدهند ‏نانوایی‌ها بپزند. ایشان هم به خاطر روضه خوانی همین کار را کرده ‏بودند.

...

📝ارجاع: امام(س) به روایت دانشوران، چ سوم، تهران، ‏‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‏‏(س)‏،‏‏ ‏۱۳۹۲ش، صص: ۱۷۸-۱۷۹.

.........

📌پی‌نوشت: هرسال به محرم و صفر که می‌رسیم؛ یک عده که تا حالا نگران هیچ حکم اسلام نبوده‌اند، دم محرم نگران اسراف می‌شوند و دعوت به کمک به محرومان عوض سفره عمومی دادن، می‌کنند. در عروسی‌هایشان که اسم خودشان است هر اسرافی و پرخوری می‌کنند اما به محرم و صفر که می‌رسد دعوت به غذای ساده یا اطعام خاص فقرا می‌کنند‌.

ملت هم در جواب آنها معمولا می‌گویند اسراف نیست، یا پول خودش را هرجور دلش بخواهد خرج می‌کند،‌ یا این عزاداری‌ها اسلام را زنده نگه‌داشته، این عزاداری‌ها موجب می‌شود ملت به فقرا هم کمک کنند و... اما یک جواب خوب هم برای این جماعت این است که اگر قرار است کسی برای اسلام دل بسوزاند، خود خدا و اهل بیت هستند که پول مشخص می‌کردند برای هزینه‌های برگزاری مجلس عزاداری، دعوت می‌کردند به اطعام دادن به صورت عمومی نه اینکه خاص فقرا باشد.

در حدیثی قدسی در مناجات حضرت موسی با خداوند در کتاب مجمع البحرین آمده است:

👈«وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مَالِهِ فِی مَحَبَّهِ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّهِ طَعَاماً وَ غَیْرَ ذَلِکَ دِرْهَماً إِلَّا وَ بَارَکْتُ لَهُ فِی الدَّارِ الدُّنْیَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِینَ دِرْهَماً، وَ کَانَ مُعَافاً فِی الْجَنَّهِ، وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ.»

اگر بنده‌ای مقداری از مالش را به خاطر محبّت به فرزند دختر پیامبر، به طعام یا غیر آن انفاق نماید، خداوند در دنیا هر درهمی را به هفتاد درهم به او برکت دهد و وی در بهشت در حال عافیت خواهد بود و گناهانش را می‌آمرزم.

 

جالب است که بین علما این سنت برقرار است که علاوه بر عروسی و میهمانی که غذای خوب به ملت می‌دهند؛ در مجلس روضه و عزاداری غذای خوب‌تر می‌دهند. اگرچه باید دقت کرد نعمت خدا هدر نرود اما در محبت اهل بیت و اطعام مردم جای برای صرفه‌جویی نیست.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙دکتر عباس زریاب خویی از شاگردان قدیمی حضرت امام نقل می‌کنند:

 

👈«امام به لحاظ هوش و استعداد خیلی برجسته بود. اولین باری که ‏من به خدمتشان رسیدم ۱۳۱۶ش و سن ایشان ۳۵ سال بود. ایشان در سال ‏۱۳۲۱ش روزی به من فرمودند: من تا حالا نمی‌دانستم من الآن به چهل ‏سالگی رسیده‌ام و حالا می‌فهمم معنی آن بلوغ و کمال را که آدم در ‏چهل سالگی پیدا می‌کند یعنی چه. الآن حس می‌کنم واقعا ۴۰ سالگی ‏سن کمال است، سن کمال عقلی و سن کمال معنوی است. من الآن ‏دگرگون شده‌ام. در آن دوره یعنی ۱۳۱۶ش طلاب و علمای همسن و ‏سا‌ل‌شان در درجه سوم و چهارم بودند، در صورتی که ایشان در درجه ‏دوم قرار داشتند نسبت به سن خود خیلی بالاتر بود، یعنی در ردیف آقا ‏شیخ محمدعلی عراقی‌ (آیت‌الله اراکی) بود و می‌توان گفت بلافاصله بعد ‏از مراجع ثلاثه (آیات عظام صدر، حجت، خوانساری) ایشان قرار داشت.»

.....

📝 منبع: ‏امام(س) به روایت دانشوران، چ سوم، تهران، ‏‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‏‏(س)‏،‏‏ ‏۱۳۹۲ش، ص: ۱۸۱.

..........

🔻پی‌نوشت: سن ۴۰ سالگی را سن وحی انبیاء دانسته‌اند و تا پیش از آن انبیاء دارای الهاماتی هستند اما از سن ۴۰ سالگی است که وحی بر آنان نازل می‌شود. پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) نیز در ۴۰ سالگی مبعوث شدند. ۴۰ سالگی را سن بلوغ کامل انسان و دور شدنش از رفتارهای بچگی می‌دانند؛ قرآن در مورد آن می‌گوید:

«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ‏ سَنَةً...» (۱۵ احقاف).

به تعبیر برخی از مفسیرن در ذیل این آیه سن ۴۰ سالگی اوج «بَلَغَ أَشُدَّهُ» یعنی اوج کمال عقلی انسان است.

 

🔻پدرم خیلی وقت‌ها که حرفی می‌زنم یا کاری می‌کنم که مورد پسندش نیست، می‌پرسد: هنوز ۴۰ سالت نشده؟! سالیانی است منتظرم به ۴۰ سالگی برسم ببینم در این سن چه خبر است؟ خبری می‌شود؟ یا امید پدر را کاملا ناامید می‌کنم.😊

🔻 ما به چهل سالگی و بلوغ انقلابمان هم خیلی امید بسته‌ایم ان شاء الله از این به بعد اشتباهات کم‌تری داشته باشیم و قدر فرصت‌ها را به نحو احسنت بدانیم.
 

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅ صحبت با هر کسی ادبیات خودش رو می‌طلبه، بنده خدایی مذهبی بود و اهل جبهه و جنگ ولی به خاطر وضع موجود هم اعتراض داشت.

✅ گفتم: حالا نظرتون در مورد این مناظرات و کاندیداها چیه؟

✅ گفت: مگه چه فرقی می‌کنه؟ ما دیگه این دور نمی‌خواهیم رای بدیم.
این همه دور رای دادیم، می‌خواهیم ببینیم این دور رو رای ندیم، چی میشه؟ مگر شما نمی‌گید این دولت روحانی حاصل رای دادن ما هست، حالا این دور رای نمی‌دیم، ببینیم چی میشه؟!

✅ گفتم: ظاهرا رای نمی‌دین چون گزینه‌ درست و حسابی که از حزب و باند شما باشه ندارین! چون با عملکرد روحانی دیگه احتمال نمی‌دین با رای شما یکی از حزب شما رای بیاره.
این که نمیشه آدم فقط در صورتی رای بده که حزب و باندش بخواهد به قدرت برسن. بیایین این تفکر حزبی رو کنار بگذاریم، از میان این گزینه‌ها بالاخره یکیشون هست که به نظرتون آدم سالمی باشه، رأی آوردنش به نفع کشور باشه؛ دنبال این حزب و اون حزب نباشه، به همون رای بدین. مؤمن دنبال این حزب و اون حزب نیست دنبال آدم صالح می‌گرده.
خدا  نگاه حزبی و باندی موقع تشخیص تکلیف رو مصداق شرک می‌دونه و میگه: «وَ لَا تَکُونُواْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ - مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُواْ دِینَهُمْ وَ کَانُواْ شِیَعًا کلُّ حِزْبِ بِمَا لَدَیهمْ فَرِحُونَ» (۳۰ -۳۱ روم).

✅ گفت: نه اینجور نیست، ما اگر خاتمی هم این دور بیاد، دیگه رأی نمی‌دیم، ما قهر کرده‌ایم!

✅ گفتم: آخه قهر از کی؟ از چی؟ حاصل قهر شما اینه که هر دولتی بیاد سرکار تو دنیا حرفش برش نداره، نمی‌تونه از حق این مردم دفاع کنه، حاصلش طمع کردن آمریکا و اروپا برای حمله بیشتر حتی نظامی به این کشوره؛ فردا روز جواب این همه زحمت که برای این کشور کشیده شده رو با قهر کردیم می‌دین؟! آخرت اون رفقای شهیدتون اگه بهتون گفتن فلانی چرا توی انتخابات شرکت نکردی؟ می‌گین؟ من قهر کردم!

✅ گفت: من فکر می‌کنم اگر خود اون رفقای شهیدم، اگر خود امام هم الان زنده بشن دیگه به این جمهوری اسلامی رای نمی‌دهند.

✅ گفتم: وقتی امر برای انسان خیلی مبهم میشه یه کار خوب که امام هم گفت این بود که: ببین چکاری انجام بدی دشمن خوشحال میشه؟ شکی که ندارین آمریکا و بی‌بی‌سی دشمن ما هستند، اگه الان شما رای بدی اونها بشکن می‌زنن و خوشحال میشن یا رای ندی؟!
دشمن خیر ما رو نمی‌خواهد کاری کنیم که دشمن ناراحت بشه، شهدا هم همون رو می‌خواهند.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅در آرایشگاه بودم، آرایشگر جوانی بود با موهای بلند و ابروهای برداشته، صحبت خاصی نمی‌کرد و سرش به کارش گرم بود، آرایشگاه‌ها فرصت خوبی برای تبلیغ هستند، چون زمان و جمعیت خوبی برای صحبت در آنجا جمعند.

✅ به آرایشگرم گفتم: به کی می‌خواهی رأی بدهی؟

🔻گفت: نمی‌دانم شما بگو به چه کسی رأی بدهیم.
طبیعتا این آرایشگر، شناخت خاصی از من نداشت که بخواهد به توصیه من گوش کنه، اگر هم می‌داشت باز هم در حرفی که بهش زدم فرقی نمی‌کرد.

✅ گفتم: من که نباید به شما بگم به این آقا رای بده؛ این شما هستی که باید حرفای نامزدها رو گوش کنی، ببینی به نظرت کدومش حرفاش منطقی هست، به همون رأی بدی، به هر حال وقتی یکی رو انتخاب کردی و رأی دادی‌ یا همین آقایی که بهش رأی دادی رئیس جمهور میشه و بعد می‌بینی فکر و منطقش واقعا درست بوده یا نه، یا رقیب اون رای میاره و باز هم معلوم میشه فکر و منطق رقیبش درست بوده یا نه.
در هر صورت یک تجربه‌ای برای شما در سهیم شدن برای رشد کشور بوجود میاد و اگر وارد این تجربه نشیم کشور هیچ‌وقت در مسیر رشد قرار نمی‌گیره.

🔻 آرایشگر دومی که فقط مدل موش با آرایشگر خودم فرق می‌کرد، گفت: رأی بده که چی بشه؟ یکی دیگه بیاد پول‌ها رو بریزه تو جیب ثروتمندها، هرکسی بیاد فرقی به حال ما نمی‌کنه.
نوجوانی که زیر دستش بود با یک لب خند و گوشه چشم داشت منو از توی آینه دنبال می‌کرد.

✅ گفتم: مثلا دولت احمدی نژاد طرح مسکن مهر رو که راه انداخت ۴ میلیون مسکن ساخته شد، یعنی نزدیک به ۱۵ میلیون آدم توی مسکن مهر صاحب خونه شدند و اگر نبود معلوم نبود چقدر سختی می‌کشیدند، با این دولت که هیچ طرحی برای مسکن نداشت فرقی نمی‌کرد؟!
اگر فرقی برای شما نمی‌کنه کی سرکار باشه، حاضری دور بعد هم همین روحانی سر کار بمونه؟!

🔻آرایشگر خودم ساکت بود و گوش می‌کرد و طرف صحبتم شده بود آرایشگر دومی.
گفت: روحانی هم حرف خوب زیاد می‌زد ولی دیدی که نتیجش چی شد؟

✅  گفتم: شما فقط به حرف خوب نباید نگاه کنی، باید کارنامه نماینده رو هم ببینی، مثلا کارنامه موفق رئیسی توی قوه قضائیه و آستان قدس جلو چشممون هست. کارنامه جلیلی توی این هشت سال چکار کرده رو بریم ببینیم. اون موقع که روحانی اون حرفا رو می‌زد هم کارنامه یک دوره مذاکرات ناموفق در کارنامش بود ولی شما کارنامش رو ندیدی و رأی دادی.

🔻گفت: برو کاخ‌های رئیسی و رهبر رو در داخل و خارج از کشور ببین، برو فسادهایی که مسئولان این کشور کردن و چه پول‌هایی دارن ببین، نوه رهبر که در اروپا به دنیا میاد رو ببین، کجای کاری بنده خدا با وجود اینها چی رو می‌خواهی اصلاح بکنی؟

✅ گفتم: اینها که همش تو ایران هستن! کاخ داشتن در خارج به چه دردشون می‌خوره؟! اینها که توی لیست تحریم اقتصادی آمریکا و اروپا هستن و املاکی اگر به نامشون باشه مصادره شده! بچه آقا که می‌گین توی حوزه استاده و همون موقع که این خبر رو توی فضای مجازی منتشر کرده بودند، توی قم داشت می‌آمد سر کلاس تدریس می‌کرد و ما می‌دیدیمش.
ما باید خبری که می‌گیریم از منبع مشخص بگیریم، مثلا فلان سایت مشخص، فلان شبکه خبری ولو بی‌بی‌سی باشه، تویتر باشه، به هر حال وقتی کسی اسم مشخصش پای خبرش بود دیگه نمی‌تونه هر نوع دروغی به هم ببافه چون پای حیثیت و اعتبارش وسطه.
الان زمان اثر گذاری مثبت شما هست و اگر با همین اخبار نامعلوم و بی‌سند فرصت اثرگذاری رو از شما بگیرند، فردا هرچقدر هم پای غم و غصه شما گریه کنن ارزشی نداره.
کسی که رئیس جمهور میشه با ۵۰ بعلاوه یک رأی هست، یعنی ممکنه یک رأی شما سرنوشت مملکت رو عوض کنه. حواست باشه این فرصت بزرگ اثر گذاری رو ازت نگیرن.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 روال کار رسیدن میوه به دست مصرف کننده چنین است که کسانی که معمولا خود غرفه‌دارهای میدان یا سردخانه‌دارها هستند، به عنوام بارخر، محصول باغ‌دار را از خود او مستقیم می‌خرند و به میدان می‌آوردند و در میدان به میوه فروش می‌فروشند و بعد به دست مصرف کننده می‌رسد، یعنی ۳ واسطه وجود دارد: بار خر، غرفه‌دار میدان، میوه فروش.

در این میان عمدتا هم سود اصلی را بارخر و میدان‌دار می‌برند، چون پول نقد زیاد دارند، باغ‌دار هم لنگ پول است، میوه او را حتی به صورت پیش خرید، یا خرید و انبار در سردخانه می‌خرند و در وقت مناسب به بازار عرضه می‌کنند.

ایده اول: مربوط به مرحله فروش به بارخر است که میادین کوچکی با امکانات غرفه و باسکول برای عرضه میوه باغ‌دار در همان روستاهای تولید میوه، بوجود آید تا باغ‌دار در یک شرایط رقابتی‌تر با وجود مشتری بیشتر بتواند محصول خود را بفروشد.

در حال حاضر در روستای نوروزان شهرستان کوار اجرای این ایده را دیده‌ام و در این روستا سه میدان بارفروشی وجود دارد و بارخرهای متعدد به این میادین مراجعه می‌کنند و باغ‌دار محصول خود را که به آنجا آورده با حضور چند مشتری مختلف به فروش می‌رساند و مردم محلی اطراف و یا میوه فروش‌ها هم برای تهیه میوه به صورت صندوقی به این میدان‌های کوچک مراجعه می‌کنند و محصول خود را مستقیم از باغ‌دار می‌خرند، مثلا بنده هفته گذشته تقریبا با یک سوم قیمت میوه‌فروشی از این میادین میوه خریدم.

به این شکل میوه حداقل در روستاهای اطراف عوض رفتن به میادین اصلی میوه تره بار با حذف یک واسطه که غرفه‌دار میدان میوه و تره بار باشد بدست مصرف کننده می‌رسد و این در کاهش هزینه رفت و آمدها و خرابی میوه در نقل و انتقال‌ها و در آخر قیمت میوه مؤثر است.

ایده دوم: مربوط به حلقه دوم یعنی عرضه میوه در میادین میوه و تربار است، که البته برای مرحله قبل هم قابل تعمیم است.

در حال حاضر بار فروش‌ها یا بار خود را با سود کم به غرفه‌دار می‌فروشند و غرفه‌دار با افزودن سود خوبی محصول را به میوه فروش می‌فروشد، یا اینکه بار فروش بار خود را به غرفه‌دار می‌دهد و او هم با گرفتن یک حق کمیسیون برایش می‌فروشد، متأسفانه در حالت دوم، خیلی وقت‌ها غرفه‌دارها با تبانی با یکدیگر بار را نگه می‌دارند تا دیگر مشتری برایش پیدا نشود، بعد در وقتی که مشتری نیست به کسی که با او هماهنگ هستند از غرفه دیگر می‌فروشند و کمیسیون خود را می‌گیرند و آن غرفه‌دار دوم محصول را در ساعتی دیگر با قیمت خوب به مشتری‌های خود می‌فروشد.

برای سامان دادن این وضعیت می‌شود:

اولا بایست تعداد میادین اصلی را بیشتر کرد، تمرکز عرضه در شرایط فعلی برای تعادل قیمت بهتر است اما تکثر عرضه به زمینه بند دوم پیشنهاد برای تعادل قیمت‌ها بهتر می‌شود.

 

ثانیا سامانه‌هایی مشابه اسنپ فود در میادین بوجود آید که هر غرفه دار حقیقی یا حتی غرفه‌دارهای مجازی بتوانند با عرضه محصول خود و قیمت آن با تناژ‌های مشخص میوه خود را یه میوه‌فروش یا مصرف کننده اصلی عرضه کنند، این جور با شفاف شدن قیمت‌ها در ولو بخش اندکی از غرفه‌های عضو این سامانه میدان تره بار،  قیمت‌ها در خود میدان و میوه فروشی‌ها متعادل و هماهنگ می‌شود و به مرور غرفه‌ها برای حفظ مشتری و اعتبارشان دقت‌‌های لازم برای کیفیت و... را بیشتر و بیشتر رعایت می‌کنند، اینطور از این جهنم بازار و رفت و آمد درون میادین میوه‌ و تروبار هم کاسته می‌شود و بیشتر پیک‌های موتوری یا ماشینی هر غرفه محصولات خود را برای مشتری ارسال می‌کند.

 

این کار را برای بازارهای دیگر هم می‌شود کرد مثلا بازار ماهی‌فروش‌ها که انسان آخرش هم نمی‌فهمد کدام مغازه چه ماهی و با چه قیمتی داشت، سامانه‌هایی باشد که نشان دهد چه ماهی‌هایی با چه قیمتی وجود دارد و با اعمال فیلترهای مختلف مصرف‌کننده بتواند به محصول مد نظر خود برسد.

حالا اگر هم بخواهد مستقیم مراجعه کند گزینه‌های بررسی مستقیم او مشخص است و کار برای او راحت است‌.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰در باب ایده برای مدیریت اجرایی، سطوح مختلفی برای گره‌گشایی و حل مسائل وجود دارد.

مثلا ایده قبل در بحث خرد و یک مورد جزئی بود.

اما گاهی برخی ایده‌ها مربوط به راهبردهای کلان است.

یک ایده اساسی که در همه وزارت‌خانه‌ها و سطوح دولت، می‌تواند بسیار گره‌گشا باشد، این است که:

دولت قبل از اینکه به «چه کند؟» فکر کند، اولویت خود را بر فکر کردن در مورد «چه نکند؟» بگذارد.

خیلی کارها است که دولت انجام می‌دهد و هزینه برای دولت دارد و جز دردسر برای مردم و دولت فایده دیگری ندارد.

اگر این‌ «چه نکندها» توسط مردم و کارشناس‌ها مشخص شود و بار آنها از دوش مردم و دولت برداشته شود، فضای موسع‌ و راحت‌تری برای «چه‌ کندها» بوجود می‌آید، چون انرژی‌ها آزاد می‌شود.

برای این کار باید جرأت به خرج داد و انقلابی عمل کرد و اول هر کاری چرایی و ضرورت آن را بررسی کرد و در کفه هزینه و منفعت گذاشت تا ببینیم ارزش انجام دارد یا خیر.

مثلا:

👈فرض کنید در تعویض پلاک هنگام خرید و فروش ماشین آیا ضرورت دارد حتما پلاک جدید صادر شود یا هرکس که گواهینامه دارد و صاحب خودرو می‌شود می‌تواند تا زنده است یک پلاک اختصاصی داشته باشد؟

👈ثبت سند خودرو در دفتر ثبت اسناد آیا لازم است؟ یا همان برگ سبز کافی است؟ منفعت آن به هزینه‌هایش می‌ارزد؟!

👈و همینطور در باب مجوزهای مختلفی که دولت داشتن آنها را در کارها لازم می‌داند...

و صدها بلکه هزاران کارهایی که ممکن است جزو «چه نکندها» باشد و با آزاد شدن مردم و دولت از بند این کارهای بی‌فایده انرژی دولت و مردم بتواند به نحو احسن بر «چه کندهای لازم» متمرکز شود.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻اول مشکل را عرض کنم تا به ایده برای گره‌گشایی از آن برسیم.

در حال حاضر از میان بیکاران کشور، بیش از ۴۰ درصد آنها دارای تحصیلات دانشگاهی هستند.

از میان شاغلین کشور هم تنها ۲۳ درصد آنها دارای شغل مرتبط با تحصیلشان هستند.

این یعنی خروجی‌های دانشگاه‌های یا بیکار هستند یا اگر کار دارند، شغلشان غیر مرتبط با تحصیلاتشان است.

 

یعنی بخش عمده‌ای از جوانان کشور که وارد دانشگاه می‌شوند عملا عمر خود را در ۳ سال دبیرستان، ۱ سال پیش‌دانشگاهی و حداقل ۴ سال لیسانس و بعضا ۲ تا ۳ سال فوق لیسانس و به طور متوسط در رشته‌های مختلف از هنرستان و... حداقل قریب به هشت سال از عمر آنها در مسیر تحصیل غیر مرتبط تلف می‌شود.

 

این سال‌ها همه آنها می‌توانستند وارد همان حرفه‌ای شوند که قرار بود بعد از دانشگاه واردش شوند و با کسب تجربه بر تخصص خود در آن حرفه بیافزایند، پس‌اندازی جمع کنند و ازدواج کنند و...

اما با این تحصیلات نامربوط علاوه بر هزینه‌های بسیار زیاد بر دولت و خانواده خود، سن رسیدنشان به درآمد و استقلال و ازدواج و.... همه به تأخیر می‌افتد و مشکلات مختلفی به دنبال آن درست می‌شود.

 

بنده در دانشگاه در رشته مهندسی برق- قدرت تحصیل کردم، از میان دوستان خودم آنهایی که می‌شناسم عمدتا شغل مرتبط با تحصیلشان را ندارند، یکی پدرش پارچه فروش بوده، همان کار را کنار پدرش ادامه داده، یکی طلا فروش، یکی لباس فروش، یکی مغازه کابینت‌سازی راه‌انداخته و یکی معلم کانون زبان شده و... (خودم هم که طلبه شده‌ام،😊 البته از سال دوم دانشگاه تصمیمم را گرفته بودم و به اصرار خانواده دانشگاه را تمام کردم.)

 

این دوستانم همه اگر ۸ سال زودتر وارد بازار شده بودند، خیلی در زندگی جلوتر بودند اما نشدند.

 

این مشکل در حوزه هم وجود دارد، یعنی طلبه ما هیچ افق مشخصی ندارد که من برای درآمد آینده‌ زندگی‌ام چه کنم؟!

آیا می‌توانم شغلی هم داشته باشم یا فقط تا آخر عمر باید به درآمد هر از گاهی و اندک تبلیغ و شهریه اکتفا کنم؟! و هر سال هم مراجع بر بار شهریه آنها افزوده شود و بازار سنتی تبلیغ هم اشباع‌تر.

 

یکی از ایده‌هایی که برای حل این معضل مکرر شنیده‌اید، برنامه‌ریزی کلان دولت برای جذب جوانان به رشته‌های تحصیلی به قدر نیاز موجود در اجتماع برای آن شغل است.

 

اما بگذارید بگویم این پاسخ ناقص است و چون ناقص است، دولت در اجرای آن هیچ وقت موفق نمی‌شود.

 

نکته اصلی اینجاست که شغل هست حتی برای رشته‌هایی که الان فارغ التحصیلانش بیکارند یا شغل غیر مرتبط دارند،

🔻اما اولا هرکسی وارد شغلی می‌شود که برایش درس نخوانده یا اصلا درس برای آن نیست، مثلا یک بازاری مطمئنا یک نکات علمی برای ارتقاء هرچه بهتر کارش لازم دارد، یک کابینت ساز، معلم زبان و... و برای اینها یک تحصیلات کوتاه و مرتبط وجود ندارد.

🔻و دوما نکته مهم‌تر اینجاست که این فارغ التحصیلان دانشگاه حداقل بخش زیادی از آنها دوست ندارند وارد حرفه‌ای غیر مرتبط با تحصیلاتشان شوند، بلکه چون نمی‌دانند چطور باید وارد بازار کار مرتبط شد و چه گزینه‌هایی پیش روی آنهاست، وارد حرفه‌هایی می‌شوند که کسی هست، راه و چاه آن حرفه‌ را به آنها بیاموزد.

 

معمولا در رشته‌های فنی خیلی از دانشجویان در همان جایی که برای دوره کارورزی رفته‌اند و برخی راه و چاه‌هایش را آموخته‌اند یا بالاخره اولین گزینه بعدی که برای کار به پستشان می‌خورد - اگر بخورد - وارد بازار می‌شوند.

 

اما اگر دولت برای هر رشته تحصیلی یک دوره‌های آموزش بازار کار داشته باشد که دانشجو بداند این تعداد گزینه مختلف از کارهای بین‌المللی، استخدامی، آزاد و... پیش روی او در این رشته است، این شرکت‌ها را می‌تواند استخدام شود یا راه بیاندازد، این پیش‌نیازها برای هر حرفه است، این متوسط درآمد هر حرفه و بازار آن است، این راه و چاه ورود به هر مورد است و...

و خلاصه اگر این دانشجویان با بازار کار خود آشنا باشند عمدتا از همان اوایل تحصیل، برنامه‌ریزی و خود را آماده می‌کنند و عجله کرده مدرک خود را می‌گیرند و وارد بازار کارشان می‌شوند.

حتی اصلا قبل از وارد شدن به دانشگاه و هر رشته، در این دوره‌ها شرکت می‌کند و با علم وارد آن رشته می‌شود.

 

برای حوزه هم باید همچین دوره‌هایی باشد و طلبه بداند می‌تواند این تعداد کار را انجام دهد، پیش‌نیازهایش اینهاست و از اوایل طلبگی عوض ناامیدی و یأس، خود را ارزیابی کند، تحقیق کند و آماده شود تا در فلان مسئولیت ایفای نقش کند، معلمی باشد، پژوهش باشد، نویسندگی، عرصه‌های مختلف تبلیغ، مشاوره و... نه اینکه همه برای اجتهاد حداکثری درس بخوانند، سنشان بالا رود، مجتهد نشوند، کاری هم بلد نباشند حتی تبلیغ! و این بشود که هست...

 

📌پس خلاصه ایده بنده برای اشتغال، طراحی دوره‌های آشنایی با بازار کار برای دانشجویان و طلاب است.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻ولو بگوییم این مشارکت ۴۹ درصدی  یک دستاورد بزرگ برای انقلاب نبود،( که هست) اما بی‌شک یک رسوایی و مایه ناامیدی برای دشمنان انقلاب بود.

اما چرا؟

 

🔻 دشمنان انقلاب همیشه سعی می‌کردند مردم را به شکل‌های مختلف دعوت به مبارزه و مخالفت با جمهوری اسلامی کنند، اما این بار جنس دعوتشان به مبارزه، بی‌هزینه‌ترین و راحت‌ترین نوع مبارزه بود، عدم مشارکت! شما فقط زحمت بکشید مخالفت خود را با کار نکردن نشان دهید.

 

🔻 آنها اگرچه به نوعی تبلیغ می‌کنند که اکثریت مردم ایران مخالف پر و پا قرص جمهوری اسلامی هستند، اما برای خودشان محک‌هایی واقعی نیاز دارند تا بدانند چقدر موفق بوده‌اند؟!

 

🔻مخالفان جمهوری اسلامی خوب می‌دانند برای سرنگونی یک حکومت مستقر باید واقعا اکثریت جامعه در راه مبارزه با آن حاضر به هزینه دادن باشند، آنها تا کنون می‌گفتند: علت مبارزه نکردن مردم با جمهوری اسلامی در عین اینکه با آن مخالف هستند، جو شدید امنیتی آن و ترس مردم از نهادهایی مثل اطلاعات و س‍پاه است، اما حالا که قریب به ۵۰ درصد مردم با مشارکتشان در عین نارضایتی از عملکرد دولت‌ها نشان دادند به اصل نظام اعتماد دارند، برای صرفا خالی نبودن عریضه می‌گویند: این رآی‌ها برای ترس مردم از رد شدن در استخدام‌ها است.

 

🔻اما می‌دانند که اولا که اکثر این مردم از زن و مرد یا شغل آزاد دارند یا سر کار هستند و دیگر کسی شناسنامه آنها را چک نمی‌کند.

ثانیا درصد کمی هم که به استخدام نیاز دارند، اگر بخواهند شناسنامه آنها مهر داشته باشد رأی باطله می‌دهند یا اصلا در انتخابات‌های دیگر شرکت می‌کنند الا همین موردی که شما دعوت به تحریم کرده بودید!

 

🔻چند سال قبل یکی از دوستانم که از منتقدان جمهوری اسلامی هم هست، حرف جالبی می‌زد می‌گفت: الان که ما هرچی دلمون می‌خواهد به هرکی می‌خواهیم می‌گیم، بابام می‌گفت: زمان شاه ملت توی دستشویی هم که می‌خواستند بش... دنبال ساواکی می‌گشتند، شاید یک ساواکی توی دستشویی قایم شده باشد.

اما مردمی که با شاه مخالف بودند و می‌خواستند با آن مبارزه کنند، در آن جو امنیتی انقلاب کردند.

 

🔻این تصویر چندین سال در ذهنم نقش بسته بود، بعدها در لابلای کتاب‌های خاطرات تاریخ انقلاب شواهد مختلفی از جو امنیتی و ترس و وحشت ساواک در دوره پهلوی یافتم، به عنوان مثال از کتاب «عصر جهاد» که کتاب بسیار ارزشمندی در مورد خاطرات سال‌های پایانی حکومت پهلوی و نسلی که پس از آن در ابتدای انقلاب وارد مسئولیت‌های مختلف می‌شوند است، دو خاطره به عنوان شاهد این مطلب ذکر می‌کنم.👇

 

«محمد تقی بانکی» که از مبارزان دوران انقلاب و دانشجویان تحصیل‌کرده در آمریکا است و پس از انقلاب مسئولیت‌های مهم و مختلفی را بر عهده می‌گیرد، در مورد سال‌های ۴۳ که تازه وارد دانشگاه می‌شود، می‌گوید:

‏‏در آبان ۴۳ که من تازه به دانشکده فنی رفته بودم، در آن سال شاه اولین ‏سالی بود که ساواک را در دانشگاه مستقر کرده بود. ‏‏‏تا قبل از سال ۴۳ ساواک به صورت افراد ناشناس در دانشگاه حضور ‏داشت اما در سال ۴۳ چون [دکتر جهانشاه] صالح رئیس دانشگاه شده ‏[بود] ‏حضور امریکایی‌ها  هم تثبیت شده بود، در هر راهرویی تقریبا یک نفر از ‏ ‏این لباس آبی‌ها که از عوامل ساواک بودند مستقر شده بودند که ‏‎‎‏درحقیقت نظارت بر کارهای دانشگاهی بکنند. (۱)

 

در ادامه خاطرات این کتاب، «سید اسماعیل داودی شمسی» هم که او هم از مبارزان و مسئولان ارشد انقلاب در سال‌های ابتدایی انقلاب است در خاطره‌ای مربوط به شهریور ۱۳۵۷ می‌گوید:

‏‏در این زمان ادارات دولتی هنوز خیلی به هم نریخته بود و رژیم برای ‏رضایت کارمندان در مهرماه ضریب حقوق و دستمزد را مقداری افزایش ‏داد. آن وقت معروف بود، در هر اتاقی یک نفر حتما ساواکی است. ‏می‌گفتند: در همه اتاق‌ها منبع خبر ساواک وجود دارد.

....

📝ارجاعات:

۱. عصر جهاد، ‌دوران خدمت‏، از مجموعه (یادها ـ ۲۰ )‏، چ اول،‏‏ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‏ ‏(س)‏، ‏‏۱۳۸۷ش.‏‏ ص: ۸۲.

۲.  همان، ص: ۱۳۵.

 

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری