شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نقد عدالت‌خواهی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

‼️ اگر می‌گویید امام گفت: « روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت‏ تشنه است و هر گز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت.»

 

ماجرایش را کامل بدانید یا نه، اصلا جمله‌اش را کامل بخوانید: « این ظلم فاحشى است که کسى بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدى با سرمایه داران در یک کاسه است. و خداوند کسانى را که این گونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر مى‏‌کنند، نمى‏‌بخشد. روحانیت متعهد، به خون سرمایه داران زالو صفت‏ تشنه است و هر گز با آنان سر آشتى نداشته و نخواهد داشت.» [۱]

 

همان‌ها که آن روز روحانیت را متهم می‌کردند به دست داشتن در کاسه سرمایه‌داران زالو صفت، این روزها که به واسطه کثافت‌کاری‌ها و ناکارآمدی‌هایشان ملت غضبناک و در فشار اقتصادی است، باز طلبکار روحانیت شده‌اند و انگشت اتهام را به سوی روحانیت مظلوم گرفته‌اند و ظلم فاحش خود را تکرار می‌کنند.

 

و چه خوب که با یک طعمه چند ماهی به قلاب خود بیاندازند؛ از یک سو چشم‌های غضبناک را متوجه روحانیت کنند و از سوی دیگر کینه‌های سابق خود را هم با طعمه «بی‌پناه» خود تسویه کنند!

 

این وسط جماعتی به اسم سربازی امام! به اسم عدالت‌خواهی و... کامل کننده این پروژه شدند! شراکت با یک بازاری یا سرمایه‌دار را کردند جرم و فساد! و آن را جار زدند! در حالی که نه سرمایه‌دار بودن جرم بود و نه شراکت با سرمایه‌دار « إنّ من عبادى المؤمنین من لا یصلحه‏ الا الغنى؛ و لو صرفته الى غیر ذلک لهلک و ان من عبادى المؤمنین من لا یصلحه‏ الا الفقر؛ و لو صرفته الى غیر ذلک لهلک»

 

توجه نداشتند که "زالوصفتی" که امام سرمایه‌داران را مقید به آن می‌کند، قید تفسیری نیست بلکه قید احترازی است، یعنی آن سرمایه‌داری که زالو صفتانه خون مردم را می‌مکد و نه آن سرمایه‌دار و بازاری‌های مؤمنی که «استوانه فعال جمهورى اسلامى مى‏‌باشند.» [۲] نه آنان که «همیشه از احترام خاصى در جامعه ایرانى برخوردارند و تصمیمات آنان در مبارزات سیاسى نقش بسیار مؤثر و گاهى تعیین‏‌کننده‏‌اى داشته است. و نیز همیشه منشأ خدمات اجتماعى فراوان بوده است و در حوادث همیشه از بهترین کمک‏ کنندگان مردم ضعیف و محروم بوده‏‌اند.» [۳].

 

📌ای کاش این دوستان که دلسوزانه متأسفانه پازل جماعتی خبیث را کامل می‌کنند، در کنار پیام قطع‌نامه و منشور روحانیت، دیگر سخنان حضرت امام(ره) منجمله سخنان مفصل ایشان با بازاریان و اصناف مختلف را نیز مطالعه می‌کردند تا در دام چنین مغالطات و تحریف‌هایی نیافتند.

....................

📝 ارجاعات:

[۱] ۳ اسفند ۱۳۶۷ منشور روحانیت- صحیفه امام ؛ ج‏ ۲۱؛ ص: ۲۷۶.

[۲] ۱۲ فروردن ۱۳۶۲ صحیفه امام، ج ۱۷، ص: ۳۹۱-۳۹۲.

[۳] ۲۰ دی ۵۷ صحیفه امام؛ ج ۵، صص: ۴۲۱-۴۲۲.

....................

📌 مطالب مرتبط:

🎙قسمت اول و دوم از مناظره جواد موگویی و میلاد دخانچی با موضوع عدالت‌خواهی و نقد روش‌های عدالت خواهی موجود.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰فرصتی شد تا فیلم جوکر را ببینم، یک دلقک شکست‌خورده که زیر چرخ‌های نظام اقتصادی و اجتماعی سرمایه‌داری له شده است و حالا تصمیم می‌گیرد دست به انتقام و آشوب بزند، اول با کشتن چندنفر که به او حمله کرده‌اند طعم انتقام و قدرت را می‌چشد و احساس حقارتی که به او تحمیل شده بود را به کمک قدرت یک اسلحه جبران می‌کند و دست به آشوب می‌زند. کارگردان اگرچه تلاش کرده است تا آشوب او و انتقام خواهی او را موجه جلوه دهد اما نتوانسته غرق شدن او در این آشوب را پنهان کند.

 

🔰 جوکر اول از همه از زنی که با او ارتباط دارد و جز محبت از او ندیده است آغاز می‌کند و بعد از آن مادرش را می‌کشد و به سرعت داستانش به اوج می‌رسد و با کشتن یک مجری که او را تحقیر کرده است، در برنامه زنده تلوزیونی کل جامعه به هیجان و آشوب در می‌آید.

 

🔰 اما چرا نظام سرمایه‌داری که خود مسبب ضعیف شدن طبقه متوسط و له شدن طبقه ضعیف میان چرخ‌دنده‌های پیشرفت عده‌ای سرمایه‌دار است، وقتی می‌خواهد به شما اعتراض به وضع موجود را آموزش دهد آشوب و کشتار را می‌آموزد؟ شاید تصور شود این آشوب طلبی صرفا نسخه‌ای برای کشورهای ما و عراق و ... است.

 

🔰 اما خیر، نظام سرمایه‌داری ابتدا با سرگرم کردنتان به موسیقی و ورزش و شکم و زیرشکم شما را کوچک می‌کند و به بی‌تفاوتی می‌کشاند اما این اوضاع دوام نخواهد داشت و فشارها بر شما آنقدر زیاد خواهد شد که از یک جا به بعد هیچ چیز توجه شما را از فشار سیستم و بی‌عدالتی آن منحرف نمی‌کند.

 

🔰 نظام سرمایه‌داری برای موج سواری جدیدش بر طبقه ضعیف، نسخه جدیدی به اسم آشوب و کشتار دارد، چرا که بازنده این بازی جدید هم باز خود مردم هستند.

 

🔰 باطل حیاتش در افراط و تفریط است، تفریط بی‌تفاوتی یا افراط آشوب طلبی، وقتی فضای اعتراض به بی‌منطق کشیده شد و هرکس هرطور خواست عمل کرد و انتقام گرفت، اولین قربانیش عدالت است، در انقلاب اسلامی هم گروه‌های چپ سبک کارشان همینگونه بود و هرکس اراده می‌کرد تصمیم به ترور و بمب‌گذاری می‌گرفت اما نسخه حضرت امام اعتراض مسالمت آمیز و نافرمانی مدنی بود.

 

🔰 بعد از انقلاب هم باز ماجرا از همین قرار است عدالت‌خوا‌هانی که در ابتدای انقلاب زمانی افراطی بودند، بعدا خود به بخشی از طبقه سرمایه‌داری تبدیل شدند که مردم را به تفریط و بی‌تقاوتی دعوت می‌کردند؛ جریان عدالت‌خواه نوپدید در بستر انقلاب نیز چندسالی است در این برزخ مانده است، سوق دادن عدالت‌خواهی به سوی گفتمان‌سازی،‌ تصمیم‌سازی و فضای مطالبه‌گری همراه با منطق یا یک عدالت‌خواهی سوق یافته به سوی آنارشیسم و بی‌منطقی؛‌ یک اعتراض هیجانی و صرفا برای تخلیه هیجان یا یک اعتراض منطقی با استفاده از ظرفیت‌های قانونی موجود.

.......................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

برخی از دوستان دانشجو از این جهت که وسط صحنه مبارزه با مفاسد اقتصادی هستند، تصور می‌کنند امروز "عدالت‌خواهی" منحصر به آنهاست و طلاب نیز تنها وقتی می‌توانند برادری خود را به آنان ثابت ‌کنند که عیناً در صحنه مبارزه با مفاسد اقتصادی و البته با همان روش مصداقی و با همان کیفیت‌های مطلوب آنها کاری کنند وگرنه متهم به محافظه کاری یا تزویر و... می‌گردند!

از دوستان دانشجوی عزیزم می‌خواهم به خودتان مراجعه کنید و بگویید کدام یک از مصادیق زیر ظلم بزرگ‌تری است؟

👈 فلان شخصیت سیاسی که با رانت میلیاردها پول از بیت‌المال برمی‌دارد و می‌رود؟!

یا

👈 فلان دانشجوی پزشکی یا مهندسی که مثلا با یک مطالعات معمولی دینی کرسی نظریه پردازی دینی راه می‌اندازد و بدون آشنایی تخصصی و روش‌مند از دین، عده‌ای از مردم یا دانشجویان غیر متخصص و عوام را دنبال خود راه می‌اندازد؟!

به احتمال قوی برای برخی دوستان حتی جرم مقایسه نمودن این دو مسأله نیز خود مصداقی از ظلم و شایسته الصاق برچسپ محاظه‌کاری و تزویر باشد.!

خداوند ۱۵ بار در قرآن، انسان را به فطرت خود ارجاع می‌دهد و با مضمون «وَ مَنْ أَظْلَمُ» از او سوال می‌پرسد، بزرگ‌ترین ظلم چیست؟ و چه کسی ظالم‌تر از چنین فردی است؟

در تمام این موارد خداوند ظلم فرهنگی را مصداق بزرگ‌ترین ظلم معرفی می‌کند و نه ظلم اقتصادی، ظلم فرهنگى و بازداشتن مردم از رشد و فهم، بدترین ظلم‌ها به جامعه است.

🔹سیزده مرتبه از اشاره خداوند به بزرگ‌ترین ظلم، مربوط به کسانی است که از روی علم یا جهل به خداوند نسبت دروغ می‌دهند؟ یا آیات خداوند را تکذیب می‌کنند و در مقابل آن می‌ایستند؛ « انعام ۲۱، ۹۳،[1]  ۱۴۴،[2] ۱۵۷[3] - اعراف ۳۷[4] - یونس ۱۷[5] - هود ۱۸[6] - کهف ۱۵،[7] ۵۷[8] - عنکبوت ۶۸[9] - سجده ۲۲[10] - زمر ۳۲[11] - صف ۷[12]»

🔹دو مرتبه دیگر نیز مربوط به مانع شدن از ورود دیگران به عبادتگاه‌ خداوند «۱۱۴ بقره»[13] و کتمان شهادت از سوی خداوند «۱۴۰ بقره»[14] است.

البته بنده در مقام نفی لزوم مبارزه با مفاسد اقتصادی نیستم و آن را امری کاملا لازم می‌دانم چراکه مثلا خداوند در کنار ۱۶ بار به کار بردن تعبیر «ویل» برای مفاسد فرهنگی همچون «تحریف و تکذیب آیات الهی،[15] شرک،[16] تهمت[17] و عیب‌جویی[18]» یک بار نیز این تعبیر را برای مفاسد اقتصادی به کار برده است. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ»[19] اما بحث بنده، مقایسه "مفسده و ظلم به انحراف کشاندن عقیدتی مردم و انتساب ندانسته‌ها به دین و خداوند" با "مفاسد اقتصادی" است.

همچنین بنده در نفی حُسن تحلیل دینی داشتن دوستان دانشجوی عدالت‌خواه خود نیستم بلکه مشکل را اینجا می‌دانم که دوستان رفته رفته با داشتن مخاطبان زیاد و قلم و بیان زیبا دچار غرور‌های کاذبی شده و تصور می‌کنند دین‌شناس هستند و نه تنها اظهار نظرهای تخصصی در نظریات دینی می‌کنند بلکه وقتی برخی نظرات خود را مثلا حتی با یک مرجع تقلید یا رهبر انقلاب و امام نیز در تعارض می‌بینند به راحتی بر نظرات باطل خود پافشاری می‌کنند.

و چه بسا برخی از دوستانی که وظیفه خود را پرداختن به مظالم اقتصادی می‌دانند از نگاه دینی خود بزرگ‌‌ترین ظالمان محسوب شوند!

به تعبیر یکی از دوستان عدالت‌خواه دارای مِمبِر و مَنبَر فراوان! در یکی از مناظرات دینی:

👈« این حرف‌های شما که جدید نیست، همان حرف‌های امثال امام و آقای مصباح و جوادی است!»

و به تعبیر امام خمینی(ره):

👈«این آدمى که یک روز ننشسته در فقه نظر بکند، و نمی‌تواند بنشیند نظر بکند، یک همچو آدم‌هایى خیال می‌کنند که حالایى که مثلًا انقلاب شده، باید اسلام هم انقلاب بشود. اسلام هم باید این جورى بشود. اینها نمی‌فهمند.» [20]

📌«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها»  (الکهف ۵۷)

🔹و کیست ستمکارتر از آن کس که با آیات پروردگارش پند داده شده، اما از آن روى برگرداند.



[1] «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِبا»  (انعام ۲۱ و ۹۳)

[2] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً لِیُضِلَّ النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ» ( انعام 144 )

[3] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَّبَ بِآیاتِ اللَّهِ» (انعام ۱۵۷)

[4] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِه»‏ (اعراف ۳۷)

[5] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ » (یونس 17)

[6] «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِبا» (هود ۱۸)

[7] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً» (کهف 15)

[8] «وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها وَ نَسِیَ ما قَدَّمَتْ یَداهُ إِنَّا جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَنْ یَفْقَهُوهُ وَ فی‏ آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِنْ تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدى‏ فَلَنْ یَهْتَدُوا إِذاً أَبَداً»  (الکهف ۵۷)

[9] «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَه‏» (عنکبوت ۶۸)

[10] «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها»  (سجده ۲۲)

[11] «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَذَبَ عَلَى اللَّهِ وَ کَذَّبَ بِالصِّدْق‏» (زمر ۳۲)

[12] «وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُوَ یُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ» ( الصف7)

[13] «أظلم ممّن منع مساجد اللّه» (۱۱۴ بقره)

[14] «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‏ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ» ( البقره140)

[15] «فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ‏ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» (بقره 79) - «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ» (مرسلات ۱۵ -۱۹ - 24 ۲۸ ۳۴ ۳۷ ۴۰ -۴۵ -۴۷ - ۴۹ ) - «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ» (مطففین 10)

[16] «اللَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ وَیْلٌ‏ لِلْکافِرینَ مِنْ عَذابٍ شَدیدٍ» ( ابراهیم 2) - «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقیمُوا إِلَیْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَیْلٌ‏ لِلْمُشْرِکینَ» ( فصلت 6)

[17] «وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثیمٍ» (جاثیه 7)

[18] «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (هُمزه 1)

[19] (مطففین 1)

[20] صحیفه امام ؛ ج‏13 ؛ ص364. خواندن کامل این بیان حضرت امام نیز خالی از لطف نیست:

یک نفرى که من در جوانى می‌‏خواستم مشرَّف شوم حضرت عبد العظیم؛ یک نفر واعظ خیلى مقتدر، خیلى واعظ اما به اسلام خیلى کار نداشت. وقتى دید من معمَّم هستم، به من گفت بیا اینجا بنشین پهلوى من. ما با اتوبوس می‌‏خواستیم تا حضرت عبد العظیم برویم. وقتى که حرف‌هایى زد و چیزهایى گفت و من هم گوش کردم.

تا نزدیک شد به حضرت عبد العظیم به شوفر گفت: زود برو نماز مغرب قضا می‌‏شود. با اینکه اول مغرب بود. من به او گفتم که: نماز مغرب که حالا قضا نمی‌‏شود. گفت: یک روایتى دارد که اگر تأخیر بیندازند چه می‌‏شود. گفتم: خوب، آخر روایات دیگرى هم هست. گفت: من به آنها کارى ندارم. مسأله این است، می‌‏گوید از نهج البلاغه این کلمه‌‏اش را قبول دارم باقی‌‏اش را قبول ندارم. از قرآن هم این را نمی‌‏گوید، این را ندارد.

از قرآن یک کلمه‌‏اش را، یک جمله را می‌‏گیرد، اما نمی‌‏داند که‏ این‏ جمله‏ مُفسِّر دارد، در خود قرآن تفسیر دارد، در روایات دارد از چیزهایى که در این زمان واقع شده. این هم‏ براى شکستن اسلام و روحانیت است. همین چیزهایى است که همه این اشخاص منحرف ادعا می‌‏کنند که ما اسلام را می‌‏خواهیم بگوییم اسلام غیر آن اسلام سُنَّتى. یکى از مصیبت‌ها این است که یک آدمى که از اسلام نمی‌‏داند اسلام با سین است یا با صاد، از اسلام بی‌‏اطلاع است، از مدارک اسلام بی‌اطلاع است، این یک کلمه را برمی‌‏دارد و می‌‏رود پیش جوانان، می‌‏خواند و داد می‌‏زند و فریاد می‌‏زند. و جوان‌ها را وادار به یک کارى می‌‏کند. یک نفر فقیهى که شصت سال عمرش را صرف کرده در فقه و در مدارک فقه، حالا هم وقتى که می‌‏رسد به یک حکمى و می‌‏بیند که روى مدارک نمی‌‏تواند به طور جَزْم بشود [حکم کرد]، باز با احتیاط از کنارش رد می‌‏شود. لکن این آدمى که یک روز ننشسته در فقه نظر بکند، و نمی‌‏تواند بنشیند نظر بکند، یک همچو آدم‌هایى خیال می‌‏کنند که حالایى که مثلًا انقلاب شده، باید اسلام هم انقلاب بشود. اسلام هم باید این جورى بشود. اینها نمی‌‏فهمند یا بسیاریشان هم فهمیده هستند، لکن می‌‏خواهند اساس را از بین ببرند. (همان)

..........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

"عدالت‌خواه با نگاه معنوی" خودش را کامل و بی‌عیب نمی‌داند و دنبال رسوا کردن دیگران نیست و اگر تذکری می‌دهد می‌خواهد اصلاحی پدید آید.

👈« این عیب‌‏گیری‌هایى که بعضى از ما نسبت به دیگران می‌کنیم، همه‏اش براى این است که ما خودمان‏ را- براى آن حبّ نفسى که داریم- خیلى مهذب و صحیح و آدم کامل‏ می‌‏دانیم و دیگران را معیوب می‌‏دانیم و به عیبشان ایراد می‌گیریم‏.»[1]  

فرق است که با نگاه "رسوا کردن متخلف" وارد صحنه عدالت‌خواهی شویم یا "اصلاح متخلف"؛ عدالت‌خواه واقعی همچون علی است که اگرچه ضربت‌ها وارد می‌کند اما هیچ ضربتی نیست الا اینکه محاسبه می‌کند که این فرد و آنچه در صلب اوست امکان نجات دارد یا خیر؟ این فرد را بهتر است فراری دهیم یا زخمی کنیم؟

"عدالت‌خواه با نگاه معنوی" تا وقتی خلافی از مؤمنین ثابت نشده است اصل را بر صحت می‌گذارد.

👈به تعبیر قرآن: چرا مردان و زنان مؤمن به یکدیگر گمان خیر نمی‌برند؟

🔹«لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»[2]

عدالت‌خواه واقتی اصل را بر فساد مسئولین نمی‌گذارد.

👈«خواست عدالت و رفع فساد بسیار مهم است. این خواست‌ها باید وجود داشته باشد. در کنار این خواست‌ها این طور هم نباشد که همه‌کارهایی را که مسئولان کرده‌اند انسان زیر سوال ببرد و مورد تردید قرار دهد.»[۳]

👈به تعبیر مروی از امیرالمؤمنین(ع): «رفتار برادرت را به بهترین وجه آن تفسیر کن، مگر زمانى که دلیلى اقامه شود که راه توجیه را بر تو ببندد. و تا وقتى براى سخنى که از دهان برادرت بیرون مى‏آید، توجیه خوبى مى‏یابى، به او گمان بد مبَر».

🔹«ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ، وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا.»[۴]

پیشنهاد می‌کنم حتما در همین باب توضیحات رسایی در مورد انتخاب آیت‌الله آملی لاریجانی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بشونید.👇

دریافت

 

البته این حسن ظن به معنای "سادگی پیشه کردن" و چشم بستن بر اتفاقات و عملکردها نیست.

👈در روایتی امام صادق (ع) نقل شده است: «به برادرت اعتماد کامل و تمام مکن؛ زیرا زمین خوردن ناشى از اطمینان کردن، بخشودنى نیست».

🔹«لا تَثِقَنَّ بأخِیک کلَّ الثِّقَةِ؛ فإنَّ صَرعَةَ الاستِرسالِ لا تُستَقالُ»[۵]

 


[1] تفسیر سوره حمد امام خمینی ؛ ص: 144.

[2] ۱۲ النور

۳] بیانات مقام معظم رهبری در ۱۰ آبان ۱۳۸۳.

۴] الأمالى، صدوق، ص 380، ح 483. در همین باب در روایت دیگری از حضرت امیر(ع) روایت شده است: اطْرَحُوا سُوءَ الظَّنِّ بَیْنَکُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ نَهَى عَنْ ذَلِکَ. تفسیر نور الثقلین، ج‏ 5، ص: 92.

[۵] تحف العقول، ص: 357.

...............................................................................

مطالب مرتبط:

عدالت‌خواهی بدون معنویت (قسمت اول: نگاه معنوی)

...........................................................................

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در ۱۸ شهریور ۱۳۸۸ بعد از مدت‌ها اعتراض و آشوب‌ها در فتنه، امام خامنه‌ای در تذکری فرمودند: «اگر معنویت با عدالت همراه نباشد عدالت می‌شود، یک شعار توخالی خیلی‌ها حرف عدالت را می‌زنند اما چون معنویت و آن نگاه معنوی نیست، بیشتر جنبه سیاسی و شکلی پیدا می‌کند.»

خیلی‌هامان تصورمان از عدالت‌خواهی همراه با معنویت، چیزی شبیه «زاهدان شب و شیران روز» است که البته نمی‌توان گفت صد درصد اشتباه است.

👈چراکه البته آنکه عَلَم عدالت‌خواهی را برداشته باشد، باید اهل "قرآن خوانی فردی و جمعی" و "مجلس تفسیر" باشد، البته باید اهل "سوز و گداز" باشد، با یک "عالم ربانی" مرتبط باشد، که مگر شما کسی را در تاریخ انقلاب سراغ دارید که بدون اینها تا آخر عدالت‌خواه یا انقلابی مانده باشد!

اما مسأله اصلی فراتر از این بایدهای اساسی است؛ "عدالت‌خواه با معنویت" اگر محدود به "سوز و گداز و قرآن خوانی" بود، پس چه فرقی‌ است بین علی(ع) و ابن ملجم؟ خوارج که هم عدالت‌خواه بودند و هم با معنویت!

همانطور که حضرت آقا می‌فرمایند، نتیجه همراه شدن عدالت‌خواهی با معنویت بدست آمدن "نگاه معنوی" است و این نگاه است که اگر نباشد عدالت‌خواهی می‌شود سیاسی بازی، می‌شود سلبرتی‌بازی، می‌شود خود را خالی کردن بی‌نتیجه.

عدالت‌خواهی و معنویت‌خواهی درنگاه ما اصلا دو گزاره جدا و دوئیتی ندارند که اگر داشته باشند، می‌شود "مارکسیسم اسلامی"؛ ما از سر معنویت خواهی است که عدالت‌خواه شده‌ایم.

...........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

صوت جلسه

بعد از دو نامه برخی از برادران جنبش عدالت‌خواه و انتقادهای صورت گرفته از این اقدام، محملی دست داد تا به گفتگویی عمیق‌تر از این کنش و واکنش جزئی، در باب عدالت‌خواهی و ضرورت‌های پیش‌روی آن بپردازیم.

این هم‌اندیشی و گفتگو بر محور ارائه حجت‌الاسلام نامخواه با عنوان "عدالت‌خواهی مجدد و استلزامات نظری آن" و اشکالات و نظرات سایر دوستان طلبه که عمدتا مسبوق به فعالیت در جنبش عدالت‌خواه بودند، شکل گرفت و در نهایت با صحبت‌های "حجت‌الاسلام فلاح" پایان یافت.

شاید اگر نگاهی امنیتی و محافظه‌ کارانه‌ می‌داشتیم از انتشار این صوت پرهیز می‌کردیم اما همانطور که از اسم این برنامه پیداست گفتگویی در باب عدالت‌خواهی است و نه نظر نهایی و اشتراک آن به معنای اشتراک سایر دوستان در این هم‌اندیشی است.

از جمله محورهای سخن حجت‌الاسلام نامخواه لزوم تفکر در عدالت‌خواهی صورت گرفته و استلزامات گام‌های بعدی این مسأله بود. همانطور که در آیه ۴۶ سبأ خداوند دستور به قیام برای خداوند و سپس تفکر می‌دهند. « قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ» وظیفه امروز ما تفکر در این قیام است که اگر این امر صورت نگیرد، اذهان رفتارهای ولی و صاحب را فهم نمی‌کند و رفتار ولی پوشیده می‌ماند یا دیوانگی تصور می‌شود.

................................................................................

  • حمید رضا باقری