🔰 در روایات ذیل آیه ۶۸ سوره انبیاء یک صحنه کلان از نبرد جبهه حق و باطل ترسیم شده است، که نشان میدهد در این نبرد در سطوح مختلف هرکسی تلاش خود را میکند اما کار اصلی به اراده خداوند و از مجرای ولایت اهل بیت طهارت است.
🔰 وقتی اطرافیان نمرود برای مجازات ابراهیم(ع) گفتند: «حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِین» اگر مرد کار هستید و میخواهید معبودان خود را یاری دهید، ابراهیم را آتش بزنید.
🔰 آتش بزرگی تهیه شد و شیطان خود پشت منجنیق آمد، برخی حیوانات هم به کمک شیطان آمده بودند و مثلا وزغ و مارمولک در آتش میدمیدند، از آن سو برخی حیوانات هم ولو به ظاهر تاثیری در این قضیه نداشتند اما تلاش خود را برای خاموش شدن آتش میکردند مثلا زنبور و قورباغهای آب میآورند، ملائک از خداوند طلب یاری میکردند و زمین میگفت: «یا رب لیس على ظهری أحد یعبدک غیره، فیحرق؟» خداوندا کسی جز ابراهیم بر روی من نیست که تو را عبادت کند؛ آیا آتش میگیرد؟ جبرائیل نیز از خداوند طلب کمک کرد اما پاسخ شنید: ساکت باش، «هو عبدی آخذه إن شئت» او بنده من است و اگر بخواهم او را پشتیبانی خواهم کرد.
🔰آنگاه ابراهیم(ع) از خداوند طلب یاری نمود و جبرائیل به او ملحق شد و پرسید به چه کسی نیاز داری؟ حضرت پاسخ دادند:
👈أما إلیک فلا، و أما إلى رب العالمین فنعم.
اینجا بود که جبرائیل انگشتری به حضرت ابراهیم(ع) داد که روی آن نوشته بود:
👈«لا إله إلا الله محمد رسول الله، ألجأت ظهری إلى الله، و أسندت أمری إلى الله، و فوضت أمری إلى الله» و خداوند پس از آن به آتش دستور داد که سرد شود.
در روایت دیگری از کتاب خصال مرحوم صدوق از پیامبر اکرم(ص) نقل است که وقتی ابراهیم علیه السلام در آتش افتاد گفت:
👈«اللهم إنی أسألک بحق محمد و آل محمد لما نجیتنی منها»
و خداوند پس از این دعا آتش را بر او برد و سلام قرار داد.
🔰 در ایام دانشجویی در دو دوره مقدماتی و تکمیلی طرح ولایت شرکت کردم و برای اولین بار با مباحث کلامی و فلسفی به صورت جدی آشنا شدم؛ دوره طرح ولایت از با برکتترین فعالیتهای نشأت گرفته از آیتالله مصباح و شاگردان ایشان بود و هست.
🔰 یادم میآید زمانی در شیراز یک بررسی کردیم تمام دوستانی که در شیراز در فعالیتهای سیاسی اجتماعی نقش پر رنگ داشتند همه بالاتفاق یک دور طرح ولایت را دیده بودند.
طرح ولایت یک حلقه ارتباطی تشکیلاتی و دوستانه قوی بین فعالین مذهبی شرکت کننده در این دوره بوجود میآورد و آثار مختلف خود را در دانشگاه و مسائل شهری نشان میداد.
در این دوره برای اولین بار با آداب طلبگی آشنا شدم و چنان لذتی از سبک زندگی طلبگی چشیدم که در سالهای بعد با شوق بسیار عزم آمدن به حوزه کردم.
🔰 در سالهای دانشجویی بعد از شهید مطهری کتابهای آیتالله مصباح را بیش از همه مطالعه میکردم و به لطف دغدغههای حاصل از مطالعه چنین آثاری توفیق حضور در حوزه نصیب حقییر شد.
🔰 برخلاف آنچه که مظلومانه در حق آیتالله مصباح از دروغها و بیانصافیهای فراوانی صورت میگرفت از ویژگیهای برجسته ایشان اخلاق و تواضعشان بود و به واسطه ماجراهای مختلفی که از نزدیکان مورد اعتمادم از ایشان شنیده بودم، حقییر بیشتر از مباحث علمی مجذوب اخلاق ایشان بودم، مطالبی که برخی بیانصافها در حق ایشان نقل میکردند، در حالی بود که همانها میدانستند فیلم جلسات خصوصی آنها با علامه مصباح و اعترافاتشان نزد ایشان در دسترس علامه است و البته میدانستند ایشان امین هستند و اجازه انتشار این اعترفات و گفتهها را نخواهند داد.
🔰 عزیزی که خود اهل معرفت و مقاماتی است نقل میکرد در جلسه تفسیر آیتالله مصباح ایشان یک دسته بندی از آیات پرداخته به یک موضوع کرد و بنده نیز تأمل و دقتهایی انجام دادم و شقوقی به این دسته بندی افزودم، فردای آن روز در درس، ایشان رو به بنده کرد و در حالی که به من نگاه میکردند گفتند این دسته بندیهایی بود که بنده حقییر به ذهنم آمد، ممکن است برخی از عزیزان با تأمل بیشتر شقوق بیشتری به ذهنشان بیاید.
بنده خودم از این عزیز موارد مختلف مشابهی دیده بودم و همایشان میگفت آیتالله مصباح از کسانی هستند که مقامات و قدرتهای معنوی خاصی دارند اما هیچگاه به نحویی رفتار نمیکنند که کسی حتی چنین توقعاتی از ایشان داشته باشد، مثالی از رفتار ایشان میزدند که یک بار در جلسهای فضا جوری میشود که برخی دوستان خیلی مجذوب ایشان میشوند و ایشان که احساس میکنند فضا سنگین شده است برای اینکه خود را بشکنند و فضا را صمیمی کنند سریع فضا را تغییر میدهند و میگویند یکی برود یک پفکی بخرد تا بخوریم!
🏴 یاد این عالم بزرگ و متواضع که حق بزرگی بر گردن حقییر و امثال این حقییر دارند گرامی و راهشان مستدام باد.
🔻همانطور که مشاهده میکنید در این موشن حجم جمعیت هر کشور با دایرهای متناسب با آن مشخص شده است و عمدتا کشورهای کوچک دارای نرخ رشد بیشتری هستند و حتی برخی در این سالها نیز همچنان دارای نرخ متوسط بالاتر از ۵ باقی ماندهاند.
🔻از بازه تقریبی ۱۹۸۶م برابر با ۱۳۶۴ش، به یکباره چراغ زاد ولد در دنیا کمسو میشود و نرخ باروری تقریبا در تمام دنیا به شکل هماهنگی به یکباره پایین میآید.
🔻ایران نیز که در آن سالها درگیر جنگ است با کمی تأخیر از کل دنیا، بلافاصله بعد از پایان جنگ در ۱۹۹۰م (۱۳۶۸ش) با سرعت خارقالعادهای خود را به قافله جهانی میرساند.
🔻نکته قابل توجه اینکه آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی از نیم قرن پیش از این قضیه، تقریبا از ۱۹۳۶م نرخ باروری در آنها به عدد تقریی ۲.۵ میرسد اما دیگر کشورها نزدیک به نیم قرن زمانمیبرد تا نرخ رشد جمعیت آنها کنترل شود.
🔻حال این سوال مطرح میشود که چطور میشود که بعد از آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی در یک بازه بسیار کوتاه با یک نظم مشخص این نرخ در تمام کشورهای دنیا کاهش مییابد؟
میدانیم هیچ نظمی اتفاقی نیست، این موشن گویای یک طرح جهانی برای کنترل جمعیت در دنیا است.
🔻سوال بعد اینکه چه کسانی و با چه ابزاری توان اجرای چنین طرح گستردهای در دنیا را داشتهاند و چرا؟! اگر مساله کمبود منابع غذایی و... است که خود کشورها به این نتیجه رسیدهاند، چرا در کشورهای کوچک این رنج همچنان بالا است؟
🔻این موشنگرافی مربوط به
total fertility rate
یعنی نرخ باروری در مقیاس کل کشورهای دنیا از ۱۹۰۰م (۱۲۷۸ش) تا ۲۰۱۶م (۱۳۹۵ش) را نمایش میدهد.
🔻همانطور که مشاهده میکنید در این موشن حجم جمعیت هر کشور با دایرهای متناسب با آن مشخص شده است و عمدتا کشورهای کوچک دارای نرخ رشد بیشتری هستند و حتی برخی در این سالها نیز همچنان دارای نرخ متوسط بالاتر از ۵ باقی ماندهاند.
🔻از بازه تقریبی ۱۹۸۶م برابر با ۱۳۶۴ش، به یکباره چراغ زاد ولد در دنیا کمسو میشود و نرخ باروری تقریبا در تمام دنیا به شکل هماهنگی به یکباره پایین میآید.
🔻ایران نیز که در آن سالها درگیر جنگ است با کمی تأخیر از کل دنیا، بلافاصله بعد از پایان جنگ در ۱۹۹۰م (۱۳۶۸ش) با سرعت خارقالعادهای خود را به قافله جهانی میرساند.
🔻نکته قابل توجه اینکه آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی از نیم قرن پیش از این قضیه، تقریبا از ۱۹۳۶م نرخ باروری در آنها به عدد تقریی ۲.۵ میرسد اما دیگر کشورها نزدیک به نیم قرن زمانمیبرد تا نرخ رشد جمعیت آنها کنترل شود.
🔻حال این سوال مطرح میشود که چطور میشود که بعد از آمریکا و کشورهای بزرگ اروپایی در یک بازه بسیار کوتاه با یک نظم مشخص این نرخ در تمام کشورهای دنیا کاهش مییابد؟
میدانیم هیچ نظمی اتفاقی نیست، این موشن گویای یک طرح جهانی برای کنترل جمعیت در دنیا است.
🔻سوال بعد اینکه چه کسانی و با چه ابزاری توان اجرای چنین طرح گستردهای در دنیا را داشتهاند و چرا؟! اگر مساله کمبود منابع غذایی و... است که خود کشورها به این نتیجه رسیدهاند، چرا در کشورهای کوچک این رنج همچنان بالا است؟
🔻برخی برای تبلیغ فرزندآوری نمونههایی را تبلیغ میکنند که چند همسر و یا مثلا عددهای دو رقمی از تعداد فرزندان در آن وجود دارد.
اما ظاهرا ترویج چنین الگوهایی در شرایط کنونی خود موجب دافعه نیز شود.
🔻فرهنگ ما یک فرهنگ عاقلانه است، اینکه هرکس با چند فرزند میتواند یک زندگی معقولانه را داشته باشد مختلف است اما یک قواعد کلی مشخص است و آن اینکه قرار نیست ما بخش عمده زندگی را مشغول زاد و ولد و تربیت فرزند باشیم به گونهای که زمان کمک به تربیت نوهها هم همچنان فرزندآوری ادامه یابد و فرصت توجه به فرزندان چندان مهیا نشود.
و یا از طرفی با ترس از وعده فقر شیطان «الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ» و یا با تنبلی و خودخواهی به یک یا دو فرزند خود را محدود کنیم و خود و فرزندانمان را در آینده تنها بگذاریم!
هیچ کدام از اینها معقولانه نیست.
🔻فرهنگ ما تمایزهایی اساسی با فرهنگ غربی دارد که نتیجه آن نرخ باروری بالاتر از نرخ کنونی خواهد بود؟
🔸 در فرهنگ دینی ما خانواده یک رکن اساسی اجتماع است و ارتباطات خانوادگی بسیار مستحکم است.
🔹پدر بزرگ و مادربزرگها در خانواده حضور فعال دارند.
🔸اعتماد به خدا در روزی وجود دارد. «وَلِلَّهِ خَزَآئِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ»
🔹سبک غذا و ...
📌اگر میخواهیم باروری را افزایش دهیم سبک زندگی عاقلانه خود را تبلیغ و تبیین کنیم.
✅ بعد از فتنه ۸۸ بود که وحید جلیلی صحبتی کرد و گفت: خواهش میکنم برای خدا کار بیهوده کنید!
طعنه میزد به بچههای حزبالهی که همه دست روی دست هم گذاشته بودند و فقط نگاه میکردند، همه میخواستند کارهای بزرگ بکنند و کارهای کوچکی که فراوان دم دستشان بود را فراموش کرده بودند، عملا هم هیچ کاری خاصی انجام نمیشد.
گاهی کارهای کوچک نزد خدا از هزاران کار بزرگ ارزشش بیشتر است چون در کارهای کوچک راحت میشود اخلاص را رعایت کرد چون تکبر و نخوت در آنها نیست.
✅ خانم مریضیه حدیدچی(دباغ) در خاطرات خود از جنگ ماجرایی از یک کار ساده یک پیرزن نقل میکند که ای کاش ما هم میتوانستیم کارهایی از این دست و با اخلاص و بدون عجب تکبر پیدا کنیم و ساکت و آرام آن را انجام دهیم:
👈 روزی مشغول سرکشی پایگاهها بودم. در ادامۀ سرکشی، به پایگاهی واقع درخیابان شهید عراقی رسیدم که از زیر زمین آن، آب گرمی رد می شد و خواهران از آن آببرای شست و شوی پتوهای جبهه استفاده میکردند. در آنجا پیرزنی هفتاد ساله را مشاهده کردم که دستش را به طنابی گرفته بود و پتوها را لگد میکردتا شسته شوند. وقتی جلوتر رفتم متوجه شدم که پیرزن، نابیناست و برای اینکهزمین نخورد، دستش را به طناب گرفته است. وقتی از پیرزن علت حضورش را در آنجا با توجه به اینکه شهر زیر بمباران هوایی دشمن قرار داشت، پرسیدم، گفت: من برای جنگ کار دیگری از دستم بر نمیآید. نه پولدارم که کمک کنم و نه بچهای که به جبهه بفرستم و نه شوهر دارم که به جبهه برود و منبه واسطۀ فرستادن آنها فردای قیامت در مقابل حضرت زهرا (س) روسفید باشم. به اینخاطر از خواهران بسیج خواهش کردم که هفتهای سه روز، مرا اینجا بیاورند تا پتوهایی راکه لکههای خون آن را شستهاند و فقط میخواهند آبکش کنند، به من بدهند تا آنها راطاهر کنم. فقط دلم میخواهد که در همین حال بمیرم تا فردای قیامت در برابر حضرتزهرا (س) روسفید باشم که از حسین زمان (منظورش حضرت امام بود) در حد خودم دفاع کردهام.
📝تلخیص خاطره از: شفیعی، عالیه، پرواز با نور(دو روایت از زندگی خانم مرضیه حدیدچی«دباغ»)، چ دوم، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۶ش، ص: ۸۰.
🔰 یکی از طیفهای اصلی حاضر در صحنه انقلاب لیبرالهای مذهبی بوده و هستند، لیبرالها در طول انقلاب همیشه نقش حلقهی واسط را برای به قدرت رسیدن منافقین و نفوذیها داشتهاند. آنها از ابتدای انقلاب بوده و هستند و به قول حضرت امام:
👈«ما هنوز هم چوب اعتمادهاى فراوان خود را به گروهها و لیبرالها مىخوریم.» (صحیفه امام، ج ۲۱؛ ص: ۲۸۶)
🔰 اشکال اصلی حضرت امام در نامه ایشان به منتظری مبنی بر عدم صلاحیت وی برای تصدی رهبری نظام نیز همین اعتماد وی به لیبرالها بود:
👈 «با دلى پر خون و قلبى شکسته چند کلمهاى برایتان مىنویسم ... از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامى عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین مىسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبرى آینده نظام را از دست دادهاید.» (صحیفه امام؛ ج ۲۱؛ ص: ۳۳۰)
🔰 هاشمی رفسنجانی و امروز هم شاگرد ممتاز او حسن روحانی شاید مهمترین راه و کانال به قدرت رسیدن لیبرالها در انقلاب بودهاند، هاشمی در خاطرات خود در شنبه ۲۹ فروردین ۱۳۶۰مینویسد:
👈«ساعت شش بعدازظهر آقاى مهندس [مهدى] بازرگان آمد. درباره اختلافات جارى و مشکلات موجود و جنگ و صلح و خیلى چیزهاى دیگر، یک ساعت مذاکره کردیم.
به ایشان گفتم تا ما قدرت تصمیمگیرى و انتصاب داشتیم، سعى کردیم، آقایان را در صحنه داشته باشیم، حتى بعد از استعفاى ایشان و تجدید شوراى انقلاب. ولى بعد از تشکیل مجلس، ما دیگر تصمیمگیر نبودیم و نیروهاى تندتر خط امام، حاضر نبودند که محافظهکارى کنند و لیبرالها را در پستهاى کلیدى بپذیرند و فعلًا تنها دوره دولت انقلابى خط امامىهاست.
نهادهاى انقلابى و مجلس و شوراى قضائى و حزبالله حکومت لیبرالها را تحمل نمىکنند. بهتر است آقایان اگر حسن نیت دارند، دست از تضعیف بردارند و همکارى کنند.» (کارنامه و خاطرات، عبورازبحران، فروردین ۱۳۶۰، ص : ۷۳.)
🔰 «امروز غرب و شرق به خوبى مىدانند که تنها نیرویى که مىتواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامى ایران ضربات سختى از اسلام خوردهاند و تصمیم گرفتهاند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدى است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروى نظامى، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادى خودفروخته خود از منافقین و لیبرالها و بىدینها را که کشتن روحانیون و افراد بیگناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ مىدهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذیها بارها اعلام کردهاند که حرف خود را از دهان سادهاندیشان موجّه مىزنند.» (صحیفه امام؛ ج ۲۱؛ ص: ۳۲۶)
🔰 اگر امروز برخی از سخنان سادهاندیش موجهیی چون آقای امجد تعجب میکنند، دیروز هم برخی از سخنان منتظری تعجب میکردند، دیروز منتظری تحت تأثیر مهدی هاشمی بود امروز امجد تحت تأثیر پسرش است.
🔰 اگر فیلم پسر آقای امجد را مشاهده کنید معلوم میشود، سخنان آقای امجد دیکته شده چه کسی است!
✅آن روز اگر منافقین معلوم الحال دست به ترور میزدند و با بیش از ۱۷ هزار ترور سعی کردند تا کشور را به آشوب بکشند و به نقطه جوش برسانند تا به قول خودشان به انقلاب سرخ نزدیک شوند؛ لیبرالهایی هم پیدا میشدند تا وقت اعدام آنها یک منتظری سادهاندیش را پیدا کنند و با القائات خود، از دهان او به اعدام منافقین اعتراض کنند.
✅امروز هم اگر منافقی مثل روحالله زم در شبکه آمد نیوز تدارکات آشوب و کشتار در کشور را سامان میدهد، آموزش ساخت مواد منفجره به مخاطبانش میدهد و یا قبل از دستگیریاش در گفتگو با شبکه کلمه اعتراف میکند ما تلاش کردیم روحانی را برسر کار بیاوریم تا به کمک او تضادهای جامعه زیاد شود و کشور به آشوب کشیده شده و به نقطه جوش نزدیک شود، لیبرالهایی هم پیدا میشودند تا وقت اعدام او یک امجد سادهاندیش را پیدا کنند و با القائات خود، از دهان او به این اعدام اعتراض کنند.
🔰 در سریال خانه امن وقتی میخواهد نشان دهد که فرقهها با انسانها چه میکنند، نشان میدهد که فرقه موجب میشود شما از پدر و مادر، برادر و خواهر، همسر و فرزندان خود جدا شوید و محبت آنها را در راه اهداف به ظاهر مقدس فرقه از دل خارج کنید.
نشان میدهد که چون این محبتهای خانوادگی، مانعی برای رفتارهای افراطی فرقهای است و دست و پای افراد را میبندد، هر فرقهای به شکلی رشتههای این محبتها را میبرد!
🔰 حدس میزنم خیلیها از خود پرسیده باشند: پس فرق شهدای بزرگ ما با این فرقهها چیست؟ آنها هم که دل از خانواده و زن و فرزند میبریدند و به جبههها میرفتند؟! فرق آن پدر و مادرهایی که فرزند خود را که عضو گروهک منافقین شده بود و میفهمیدند قصد عملیات تروریستی دارد، لو میدادند چیست؟ مثلا آن زنی که فرزند خود را قبل از عملیات کودتای نوژه لو داد! یا آیت الله محمدی گیلانی حاکم شرعی که وقتی قبل از آغاز درگیری با خانه تیمی منافقین به ایشان گفتند دو فرزند شما نیز در خانه تیمی منافقین هستند و ایشان فرمودند آنها هم مثل دیگران! و دو فرزندش نیز در درگیری کشته شدند و...
اینها هم دل از محبت خانوادگی بریدند تا به اهداف مقدس خود برسند.
🔰 ممکن است کسی بگوید آن داعشی فکر میکند که اهدافش مقدس است، آن گروهک مجاهدین خلقی هم فکر میکند اهدافش مقدس است، از کجا معلوم این شهید شما یا آن آیتالله هم چنین نباشند؟!
🔰 اینجا یک فرق اساسی وجود دارد که معلوم میشود کدام فرقه است و اهدافش نامقدس و کدام خیر؟
✅ بگذارید قبل از آنکه جواب اصلی را بگویم شاهدی برایش بیاورم! فرض کنید در فلان کشوری که همه هم بت پرست هستند یا اصلا دینی ندارند! مثلا خلبانهای کامیکازه ژاپنی که در جنگ جهانی دوم هواپیماهای خود را مستقیما به ناوهای متجاوز آمریکایی میکوبیدند. آیا کسی در مورد آنها میگوید چه کار ابلهانهای کردند؟! یا هنوز که هنوز است مردم همه کشورها آنها را تحسین میکنند که چگونه خود را در راه دفاع از مردم و سرزمینشان فدا کردهاند؟
کسی آنها را فرقهای نمیداند و همه اهدافشان را مقدس میدانند؛ اما چرا؟
🔰 یک تمایز اصلی گروهکها و فرقهها با اهداف نامقدسشان با حرکتهای اصیل و انسانی با اهداف مقدس این است که گروهکها ابتدا به اشکال مختلف رشتههای محبتت به پدر و مادر، همسر و فرزند، برادر و... را قطع میکنند بعد تو را در راه اهدافشان بکار میگیرند!
اما مثلا اسلام برعکس دائما این رشتهها را تقویت میکند و هنگامی که محکمترین رشتههای محبت برقرار است تو را دعوت میکند که اگر لازم است در راه اهداف مقدست از این رشتهها بگذر.
🔰 اما این هم تمایز اصلی فرقهها با اسلام و حرکتهای اصیل انسانی نیست این هم ملاک اصلی که اهداف مقدس و نامقدس را متمایز نماید نیست؛ تمایز اصلی آنها به عقل و آزادی است، اسلام دائما شما را دعوت به تعقل میکند شما را آزاد میگذارد میگوید سفر کنید، گفتگو کنید، حرفهای دیگران را بشنوید و آزادانه با تعقل خود تصمیم بگیرید اما فرقهها آزادیهای شما را محدود میکنند، راههای تعقل شما را میبندند، اهداف فرقهها در خلاء و بیرقیب مقدس میشوند اما اهداف اسلام و حرکتهای اصیل انسانی در کمال آزادی و با تعقل مقدس میشوند.
📌آن خلبان ژاپنی در عین اینکه خانواده داشت و آنها را هم بسیار دوست میداشت برای هدف مقدسی که آزادانه و با تعقل یافته بود جان خود را فدا میکرد و نیز آن مرد و زن نیز که فرزند خود را به نیروهای کمیته لو میدادند.