شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالت‌خواهی» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

  جمعی از دوستان عدالت‌خواه طرحی دانشجویی به نام ابوذر راه‌انداخته‌اند.

در یکی از سخنرانی‌های این طرح یکی از برادران عزیزم سخنانی می‌فرمایند که با توجه به اینکه آن را جزو مبانی خود ذکر می‌کنند، شایسته دیدم از باب تدقیق موضوع بحثی کوتاه پیرامون آن داشته باشم.

دریافت
مدت زمان: 29 ثانیه 

👈«ایشان با استناد به آیه «144 آل عمران» می‌فرمایند ما شخص‌گرا نیستیم و قرآن هم این را زیر سوال برده و حتی شخص‌گرایی حول پیامبر هم زیر سوال است، در جنگ احد خبر می‌آورند که پیامبر کشته شده، آیه نازل می‌شود که:

🔹«أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ»

🔹آیا اگر پیامبر بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمى‌گردید؟

🔹«وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً»

🔹و هر کس از عقیده خود بازگردد، هرگز هیچ زیانى به خدا نمى‌رساند.

حتی حول پیامبر هم، شما حق ندارید شخص‌گرا باشید.»

اینکه ما نباید شخص‌گرا باشیم حرف حقی است که متأسفانه در نگاه برخی دوستان عدالت‌خواه، نتیجه گیری اشتباهی از آن می‌شود و آن اینکه به اسم نفی شخص‌محوری و شخص‌گرایی، مقوله ولی‌محوری و ولایت‌گرایی نفی می‌شود، چون شخص محور نیستیم پس کاری به شخص نداریم؟ حال اگر این شخص ولی بود چه؟

اتفاقا جالب اینجاست که آیه مذکور هم در مقام بیان این نکته است که ولایت به شخص حضرت رسول(ص) نیست و با شهادت و یا قتل حضرت رسول(ص)، رشته ولایت الهی تعطیل نمی‌شود و در جانشین حضرت رسول(ص) باقی است.

اگر آیه مذکور -که خیلی هم کوتاه است- را از وسط نخوانیم، از این مساله غفلت نخواهد شد:

👈« وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرین»

در ابتدای آیه اشاره می‌شود که محمد(ص) نیز رسولی از رسولان الهی است که قبل از او رشته ولایت الهی وجود داشته و بعد از او نیز قطع نخواهد شد؛

در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است، ایشان در روز جمل با اشاره به این آیه، فرمودند:

ای مردم خداوند تبارک و تعالی تاکنون جان هیچ نبی‌‌ای را نگرفته است الا اینکه بعد از او در امت او کسی را قرار داده است که به واسطه هدایت نبی، هدایت می‌کند و سیره و روش نبی را قصد می‌نماید و راه‌نمایی می‌کند به نشانه‌های راه حق که خداوند واجب نموده است از آنها پیروی شود 

👈«یَا أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ اسْمُهُ وَ عَزَّ جُنْدُهُ لَمْ یَقْبِضْ نَبِیّاً قَطُّ حَتَّى یَکُونَ لَهُ فِی أُمَّتِهِ مَنْ یَهْدِی بِهُدَاهُ، وَ یَقْصِدُ سِیرَتَهُ، وَ یَدُلُّ عَلَى مَعَالِمِ سَبِیلِ الْحَقِّ الَّذِی فَرَضَ اللَّهُ عَلَى عِبَادِهِ»

و سپس حضرت این آیه را قرائت فرمودند:

ثُمَّ قَرَأَ: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ[1]

 البته متذکر می‌شوم در استشهاد به این آیه برای باقی بودن جریان ولایت بعد از هر ولی و قطع نشدن رشته ولایت، روایات دیگری نیز آمده است که می‌توانید به تفاسیری چون "البرهان" مراجعه فرمایید و قبل از استشهاد به آیات بهتر است حداقل متن کامل آیه یا آیات قبل و بعد و روایت ذیل آن را بررسی بفرمایید.

....................................

مطالب مرتبط:

مسأله جریان عدالت‌خواه👇

قسمت اول (فهم یا اطاعت ولی)

قسمت دوم ( تئوریزه نمودن استبداد قرون وسطایی)

قسمت سوم - بخش اول ( پدر امت)

قسمت سوم -  بخش دوم ( ولایت فقیه)

تفسیر البرهان برای اجرا در اندروید

............................................................................

🔴پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده در نقد قسمت‌هایی از سخنرانی‌شان در طرح ابوذر
:::::::::::::
(در تبیین نکاتی که در نشست ابوذر پیرامون شخص محوری و عوارضش گفتم)

🔻برای تبیین بیشتر مطالبی که در نشست ابوذر عنوان نمودم، چند نکته ای عارض میشوم، امیدوارم که این مطالب مقدمه ای برای شکل گیری گفتگوهای انتقادی گردد:

 🔸از نظر نگارنده، هرگونه شخص محوری و شخص گرایی و شخص کیشی، رهزن عدالت خواهی و عامل انسداد تفکر و #عقلانیت است.

🔸غرضم از شخص محوری هم این است که شدت علاقه و ارادت و یا تنفر و بیزاری از شخصی موجب شود شما حرف او را بدون فکر و بررسی و تامل، یا از روی حب بسیار و یا از روی بغض بسیار، یا بپذیری و یا رد کنی...

🔸در آن سخنرانی هم عرض کردم عبور از اشخاص به معنی نفی آنها نیست، بلکه به معنای این است که شما برای ورودی ها و داده هایت، دروازه بانی کنی، فیلتر بگذاری، حرف را ببینی، نه آن کسی که آن حرف بر زبانش جاری است...

🔸شخص گرا نبودن یعنی برای همه اشخاص درصدی خطا در نظر گرفتن، یعنی همیشه با #معیار و ملاک با نظرات مواجه شدن...

🔸شخص گرا نبودن یعنی ابتدا بیانیه گام دوم رهبری را بخوانی، پیرامون صحت و سقم گزاره هایش اندیشه و تامل کنی، و پس از آن اگر مطالب را مطابق اهداف و آرمانها دیدی، مرحله تبلیغ و تبیین آن را آغاز کنی...

🔸شخص گرایی یعنی سخنی و یا مطلبی را از فرد مورد نظرت بشنوی و بدون تأملات انتقادی، شروع به تئوری پردازی و توجیه آن سخنان نمایی...
 
🔸#شخص_گرایی و مرید و مرادبازی و حرف یک فرد_هر چقدر هم شخصیت برجسته ای داشته باشد_ را بی کم و کاست قبول کردن، قطعا مغایر با عقلانیت و موجب تربیت انسانهای وابسته ای است که از خود چیزی نداشته و همیشه چشم به دهان مراد و پیر و آقایشان دوخته اند...و این مغایر با هدف انبیاست: لتثیروا لهم دفائن العقول...

♦️اما پیرامون اینکه آیا شخص گرایی حتی حول «ولی» هم صحیح است یا خیر...

🔸نکته اول اینکه باید بین ولایت الهی و ولایت معصومین با تعبیر ولایت فقیه تفکیک قائل شد و این اشتراک لفظی نباید موجب سو تفاهم گردد(تعبیر ولایت فقیه تعبیری جدید و مرتبط با سده های اخیر  است)

🔸یعنی این بدیهی است که نمی توان و نباید ولایت اهل بیت را که امری کاملا آسمانی است، با ولایت فقیه یکی کرد...

🔸اما نکته دوم: خود اهل بیت هم از این نوع شخص محوری بر حذر داشته و بارها بر سنجش افراد با حق تاکید کرده اند؛ به عنوان مثال حضرت امیر(ع) می فرمایند: 

♦️دین خدا با شخصیت ها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانه ها و آیات حق است. پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. همانا حق نیکوترین کلام است و آن کس که آن را در می یابد و فاش می گوید مجاهد است..."(وسائل الشیعه، ح27، ص135)

🔸در احد که آتش جنگ میان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدایى بلند شد و کسى گفت: محمد را کشتم ... محمد را کشتم ...
پس از این شایعه سازی بسیاری از اصحاب پیامبر روحیه خود را باختند تا جایی که بعضى در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند. اما در مقابل آنها اقلیتی فداکار بقیه را به استقامت و صبر فرا می خواندند، از جمله  "انس بن نضر" به میان آنها آمد و گفت: اى مردم اگر محمد ص کشته شد، خداى محمد کشته نشده، بروید و پیکار کنید و در راه همان هدفى که پیامبر کشته شد، شربت شهادت بنوشید. پس از این رویداد بود که آیه 144 سوره آل عمران نازل شد.

🔸خداوند در آیه «و ما محمد الا رسول...) به صراحت شخص گرایی را حتی حول پیامبر اکرم(ص) زیر سوال برده و پیامبر را صرفا «رسول»، یعنی کسی که فقط مسئول انجام رسالتش می باشد، معرفی کرده است. خداوند در "وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ" راه را بر کسانی که پیرامون پیامبر اغراق می کردند و یا آن حضرت را شکست ناپذیر تصویر می کردند، بسته است.

🔸در مبارزات هدفی، قیام قائم بر رسالت است نه متکی بر رسول، عمر پیامبر محدود است نه راه پیامبر.

@aghalyyat


[1] بحرانى، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، 5جلد، موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة - ایران - قم، چاپ: 1، 1415 ه.ق، ج‏ 1، 697، به نقل از: عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، 2جلد، المطبعة العلمیة - تهران، چاپ: اول، 1380 ق؛ ج‏ 1؛ ص: 200.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

پیشنهاد می‌کنم سری به رسانه‌های بخشی از دوستان عدالت‌خواه بزنید، به اسم عدالت‌خواهی روزانه صدها پیام از هرآنچه فساد و ظلم و نقاط منفی در این کشور است را انعکاس می‌دهند.

روحیه برخی از این دوستان به زنانی مانده که هر روز صفحه حوادث را می‌خوانند و مالیخولیای فساد و ظلم گرفته‌اند.

صدا و سیما امسال در اقدامی شایسته در جهت چهره‌سازی مثبت و در مقابل سلبرتی‌ سازی‌های مجازی و پفکی،  ۱۱ نامزد برگزیده چهره سال ۹۷ را معرفی کرد؛

چهره‌هایی که به تک تک آن‌ها باید مفصلا پرداخت تا ارزش‌های حقیقی تعظیم شود.

پیشنهاد می‌کنم دوستان عزیزم قبل از اینکه سریع برچسپ "محافظه‌کار" و یا "اهل تزویر" را به نویسنده این متن بزنند، تأملی نمایند که کدام یک از اسامی زیر و صدها هم‌چون‌ آنان، که گم‌نام هستند را می‌شناسند و چقدر به آنها پرداخته‌اند؟👇

🔹 لعبت گرانپایه: معروف به «جراح نیازمندان» که 54هزار ویزیت و 1500 جراحی رایگان انجام داده

🔹 محمدرضا عموزاده‌: قاضی اهل گلستان که به‌جای صدور حکم زندان احکام فرهنگی صادر می‌کند

🔹اسماعیل آذری‌نژاد: روحانی قصه‌گو و فعال در حوزه کودکان مناطق محروم در کهگیلویه و بویراحمد،

🔹عصمت احمدیان: مادر شهید کارآفرین برای زنان اهوازی

🔹یوسف اصلانی: فعال حوزه توانبخشی و کارآفرینی برای معلولان

🔹 طناز بحری: پزشکی که با مهاجرت معکوس از هلند به ایران برگشته است

🔹 نورالدین توسلی: چوپان اهل ایلام که حین مراقبت از گوسفندان اقدام به کاشت درخت می‌کند

🔹 زیبا عزیزی: چهارمین زن موفق روستایی جهان در سال 2018 اهل قصرقند سیستان و بلوچستان

🔹 حاج‌کاظم کبیر صابر: چای‌فروش باانصاف تبریزی که حتی وزن پاکت کاغذی را از وزن چای کم می‌کند و می‌فروشد

🔹 نرگس کلباسی: زن جوانی که زندگی خود را وقف کمک به زلزله‌زدگان کرمانشاه کرده است

🔹 مجتبی محمدی: سرباز خوزستانی که در حادثه تروریستی اهواز جان چند نفر را نجات داد.

..............................................

پی‌نوشت:

🔹یک نقطه‌ی دیگر از عرصه‌های درگیری، فهم درست واقعیّت‌های ایران و جهان است. اینکه شما فهم درستی از واقعیّت‌های کشورتان داشته باشید، به ضرر آنها است؛ با این مخالفند، با این مبارزه می‌کنند؛ با چه ابزاری؟ با ابزار بسیار خطرناک رسانه، بخصوص رسانه‌هایی که امروز نوپدید است. با تصویرسازی غلط سعی می‌کنند افکار ملّت ایران را منحرف کنند؛ هم تصویر غلط درباره‌ی ایران، هم تصویر غلط درباره‌ی خودشان، هم تصویر غلط درباره‌ی اوضاع منطقه شما و همه‌‌ی جوان‌های کشور باید جایگاه امروز کشور و ملّتتان را بدانید؛ این شرطِ اوّلِ اثرگذاری شما است. [۱]

🔹این همه مراکز فساد که از بین رفته است، این همه خدمتى که به این ملت شده است، این همه خدمت که به اسلام شده است، اینها را چشم مى‌پوشند از آن، یا اگر بخواهند بر خلافش مى‌گویند؛ و اگر یک کارهایى به واسطه دیگران شده است، به واسطه اشخاص فاسد شده است، این را به حساب اسلام مى‌آورند و به حساب جمهورى اسلامى؛ یک قدر تأمل کنند. توجه کنند که شما مکلفید که از این جمهورى اسلامى دفاع کنید. اگر دفاع نکنید، این جمهورى اسلامى با تبلیغات خارج دامنه‌دار و تبلیغات داخل دامنه‌دار [صدمه خواهد دید]. باز شما هم که خودتان را از این ملت مى‌دانید، مسلمان هستید، متعهد هستید، لکن عقدههایى تو کار است، توجه به این عقده‌ها نکنید. شما که از اسلام بدى ندیدید، مى‌خواهید که اسلام در ایران تحقق پیدا بکند، کمک کنید به تحقق اسلام در ایران؛ نه کمک کنید بر جلوه دادن کوچک‌ها و فسادهاى کوچک به طور بزرگ، و جمهورى اسلامى را در نظر دنیا معکوس نشان بدهید.[۲]

..........................

ارجاعات:👇

[۱] بیانات امام خامنه‌ای در 12 مهر 97 در ورزشگاه آزادی

[۲] صحیفه امام ؛ ج ۱۴ ؛ ص ۵۸

..........................

مطلب مرتبط:👇

عدالت‌خواهی با معنویت قسمت اول و دوم

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

"عدالت‌خواه با نگاه معنوی" خودش را کامل و بی‌عیب نمی‌داند و دنبال رسوا کردن دیگران نیست و اگر تذکری می‌دهد می‌خواهد اصلاحی پدید آید.

👈« این عیب‌‏گیری‌هایى که بعضى از ما نسبت به دیگران می‌کنیم، همه‏اش براى این است که ما خودمان‏ را- براى آن حبّ نفسى که داریم- خیلى مهذب و صحیح و آدم کامل‏ می‌‏دانیم و دیگران را معیوب می‌‏دانیم و به عیبشان ایراد می‌گیریم‏.»[1]  

فرق است که با نگاه "رسوا کردن متخلف" وارد صحنه عدالت‌خواهی شویم یا "اصلاح متخلف"؛ عدالت‌خواه واقعی همچون علی است که اگرچه ضربت‌ها وارد می‌کند اما هیچ ضربتی نیست الا اینکه محاسبه می‌کند که این فرد و آنچه در صلب اوست امکان نجات دارد یا خیر؟ این فرد را بهتر است فراری دهیم یا زخمی کنیم؟

"عدالت‌خواه با نگاه معنوی" تا وقتی خلافی از مؤمنین ثابت نشده است اصل را بر صحت می‌گذارد.

👈به تعبیر قرآن: چرا مردان و زنان مؤمن به یکدیگر گمان خیر نمی‌برند؟

🔹«لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»[2]

عدالت‌خواه واقتی اصل را بر فساد مسئولین نمی‌گذارد.

👈«خواست عدالت و رفع فساد بسیار مهم است. این خواست‌ها باید وجود داشته باشد. در کنار این خواست‌ها این طور هم نباشد که همه‌کارهایی را که مسئولان کرده‌اند انسان زیر سوال ببرد و مورد تردید قرار دهد.»[۳]

👈به تعبیر مروی از امیرالمؤمنین(ع): «رفتار برادرت را به بهترین وجه آن تفسیر کن، مگر زمانى که دلیلى اقامه شود که راه توجیه را بر تو ببندد. و تا وقتى براى سخنى که از دهان برادرت بیرون مى‏آید، توجیه خوبى مى‏یابى، به او گمان بد مبَر».

🔹«ضَعْ أَمْرَ أَخِیکَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى یَأْتِیَکَ مَا یَغْلِبُکَ مِنْهُ، وَ لَا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَیْرِ مَحْمِلًا.»[۴]

پیشنهاد می‌کنم حتما در همین باب توضیحات رسایی در مورد انتخاب آیت‌الله آملی لاریجانی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را بشونید.👇

دریافت

 

البته این حسن ظن به معنای "سادگی پیشه کردن" و چشم بستن بر اتفاقات و عملکردها نیست.

👈در روایتی امام صادق (ع) نقل شده است: «به برادرت اعتماد کامل و تمام مکن؛ زیرا زمین خوردن ناشى از اطمینان کردن، بخشودنى نیست».

🔹«لا تَثِقَنَّ بأخِیک کلَّ الثِّقَةِ؛ فإنَّ صَرعَةَ الاستِرسالِ لا تُستَقالُ»[۵]

 


[1] تفسیر سوره حمد امام خمینی ؛ ص: 144.

[2] ۱۲ النور

۳] بیانات مقام معظم رهبری در ۱۰ آبان ۱۳۸۳.

۴] الأمالى، صدوق، ص 380، ح 483. در همین باب در روایت دیگری از حضرت امیر(ع) روایت شده است: اطْرَحُوا سُوءَ الظَّنِّ بَیْنَکُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ نَهَى عَنْ ذَلِکَ. تفسیر نور الثقلین، ج‏ 5، ص: 92.

[۵] تحف العقول، ص: 357.

...............................................................................

مطالب مرتبط:

عدالت‌خواهی بدون معنویت (قسمت اول: نگاه معنوی)

...........................................................................

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در ۱۸ شهریور ۱۳۸۸ بعد از مدت‌ها اعتراض و آشوب‌ها در فتنه، امام خامنه‌ای در تذکری فرمودند: «اگر معنویت با عدالت همراه نباشد عدالت می‌شود، یک شعار توخالی خیلی‌ها حرف عدالت را می‌زنند اما چون معنویت و آن نگاه معنوی نیست، بیشتر جنبه سیاسی و شکلی پیدا می‌کند.»

خیلی‌هامان تصورمان از عدالت‌خواهی همراه با معنویت، چیزی شبیه «زاهدان شب و شیران روز» است که البته نمی‌توان گفت صد درصد اشتباه است.

👈چراکه البته آنکه عَلَم عدالت‌خواهی را برداشته باشد، باید اهل "قرآن خوانی فردی و جمعی" و "مجلس تفسیر" باشد، البته باید اهل "سوز و گداز" باشد، با یک "عالم ربانی" مرتبط باشد، که مگر شما کسی را در تاریخ انقلاب سراغ دارید که بدون اینها تا آخر عدالت‌خواه یا انقلابی مانده باشد!

اما مسأله اصلی فراتر از این بایدهای اساسی است؛ "عدالت‌خواه با معنویت" اگر محدود به "سوز و گداز و قرآن خوانی" بود، پس چه فرقی‌ است بین علی(ع) و ابن ملجم؟ خوارج که هم عدالت‌خواه بودند و هم با معنویت!

همانطور که حضرت آقا می‌فرمایند، نتیجه همراه شدن عدالت‌خواهی با معنویت بدست آمدن "نگاه معنوی" است و این نگاه است که اگر نباشد عدالت‌خواهی می‌شود سیاسی بازی، می‌شود سلبرتی‌بازی، می‌شود خود را خالی کردن بی‌نتیجه.

عدالت‌خواهی و معنویت‌خواهی درنگاه ما اصلا دو گزاره جدا و دوئیتی ندارند که اگر داشته باشند، می‌شود "مارکسیسم اسلامی"؛ ما از سر معنویت خواهی است که عدالت‌خواه شده‌ایم.

...........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

در قسمت اول از این سخن گفتم که: مسأله محوری جریان حزب‌الله بیش از اینکه عدم فهم طرح ولی باشد، "فهم خود ولایت و لزوم طاعت ولی است."

در قسمت دوم به این پرداختم که ولایت پذیری نه به معنای "تئوریزه نمودن استبداد قرون وسطایی" و نه به معنای "صغارت پذیری" است بلکه در دستگاه الهی اتباع از ولی "حقیقت اساسی دین و دینداری و تحصیل سعادت" و تقابل با ولی "اساس ضلالت و شقاوت" می‌باشد.

در واقع موقف اصلی بیانیه‌های اخیر و خصوصا برخی القاب مطرح شده در نامه‌ها و مباحثات دوستان، عدم درک مقام ولایت است.

شاید بهترین تعبیر برای مقام ولایت، تعبیر زیبای "پدر" باشد، در حدیثی در کتاب شریف کافی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روایت شده است:

🔹امامت شایسته نیست، جز براى مردی که داراى سه خصلت باشد: 1- تقوى و ورعى که او را از نافرمانى خدا باز دارد، 2- خویشتن دارى که خشمش را با آن کنترل کند. 3- نیکو ولایت کردن بر افراد پیرو خود، تا آنجا که نسبت به ایشان(در روایت دیگری مردم) مانند پدرى مهربان باشد.

👈 قالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا تَصْلُحُ الْإِمَامَةُ إِلَّا لِرَجُلٍ فِیهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ وَ حِلْمٌ یَمْلِکُ بِهِ غَضَبَهُ وَ حُسْنُ الْوِلَایَةِ عَلَى مَنْ یَلِی حَتَّى یَکُونَ لَهُمْ کَالْوَالِدِ الرَّحِیمِ. - وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى حَتَّى یَکُونَ لِلرَّعِیَّةِ کَالْأَبِ الرَّحِیم.[1]

 

در روایات بسیاری حضرت رسول(ص) و امیرالمؤمنین(ع) به پدران امت تشبیه شده‌اند. مثلا در روایتی حضرت امیر(ع) می‌فرمایند:

🔹از رسول خدا(ص) شنیدم: من و علی دو پدر این امت هستیم و حق ما بر آنها بالاتر از حق پدر و مادر آنها از روی ولادت است. ما آنها را از آتش جهنم به سوی بهشت- اگر اطاعتمان کنند- نجات می‌دهیم و آنها را از ذلت عبودیت(هرآنچه غیر از خداست)  به بهترین آزادگان می‌پیوندانیم.

👈 و قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ أَنَا وَ عَلِیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ لَحَقُّنَا عَلَیْهِمْ أَعْظَمُ مِنْ حَقِّ أَبَوَیْ وِلَادَتِهِمْ، فَإِنَّا نُنْقِذُهُمْ- إِنْ أَطَاعُونَا- مِنَ النَّارِ إِلَى دَارِ الْقَرَارِ، وَ نُلْحِقُهُمْ مِنَ الْعُبُودِیَّةِ بِخِیَارِ الْأَحْرَارِ. [2]

 

در کتاب عیون اخبارالرضا در روایتی یکی از یاران امام رضا(ع) از ایشان می‌خواهد در مورد این عبارت که حضرت رسول و امیرالمومنین پدران این امت‌ هستند، برای وی توضیح دهند، حضرت می‌گویند:

🔹 آیا نمیدانى که رسول خدا (ص) فرمود من و على دو پدر این امت هستیم عرض کردم بلى میدانم.

👈 قالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَبٌ لِجَمِیعِ أُمَّتِهِ وَ عَلِیٌّ ع مِنْهُمْ  قُلْتُ بَلَى

 🔹فرمود آیا نمیدانى که على (ع) قسمتکننده بهشت و جهنم است عرض کردم بلى میدانم.

 👈 قالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ عَلِیّاً ع قَاسِمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ قُلْتُ بَلَى

🔹فرمود پس پیغمبر را ابو القاسم می‌گویند بجهت اینکه پدر قاسم(تقسیم‌کننده) بهشت و جهنم است که على باشد. عرض کردم این چه معنى دارد؟

👈 قالَ فَقِیلَ لَهُ أَبُو الْقَاسِمِ لِأَنَّهُ أَبُو قَسِیمِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ فَقُلْتُ لَهُ وَ مَا مَعْنَى ذَلِکَ

 🔹فرمود مهربانى پیغمبر بر امت خود مانند مهربانى پدران بر فرزندان خود است و افضل امت پیغمبر (ص) على بود و بعد از پیغمبر (ص) شفقت على (ع) بر امت چون شفقت پیغمبر بر ایشان بود. چرا که او وصى و خلیفه و امام پیغمبر بعد از ایشان بود.

👈 قالَ إِنَّ شَفَقَةَ النَّبِیِّ ص عَلَى أُمَّتِهِ شَفَقَةُ الْآبَاءِ عَلَى الْأَوْلَادِ وَ أَفْضَلُ أُمَّتِهِ عَلِیٌّ ع وَ مِنْ بَعْدِهِ شَفَقَةُ عَلِیٍّ ع عَلَیْهِمْ کَشَفَقَتِهِ ص لِأَنَّهُ وَصِیُّهُ وَ خَلِیفَتُهُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ... .[3]

 


[1] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص407

[2] حسن بن على علیه السلام، امام یازدهم، التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، 1جلد، مدرسة الإمام المهدی عجل الله تعالى فرجه الشریف - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1409 ق؛ ص: 330.

در حدیث دیگری از امام حسن (علیه السلام) روایت شده است: محمد و علی(علیهما الصلوة و السلام) دو پدر این امت هستند و سعادت برای کسی است که به حق آنها آگاه باشد و در همه حال از آن‌ها اطاعت نماید. خداوند او را از بافضیلت‌ترین ساکنان جنت قرار می‌دهد و او را به کرامت‌ها و رضوان خود می‌رساند.

وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع‏ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ، فَطُوبَى لِمَنْ کَانَ بِحَقِّهِمَا عَارِفاً، وَ لَهُمَا فِی کُلِّ أَحْوَالِهِ مُطِیعاً، یَجْعَلُهُ اللَّهُ مِنْ أَفْضَلِ سُکَّانِ جِنَانِهِ وَ یُسْعِدُهُ بِکَرَامَاتِهِ وَ رِضْوَانِهِ‏. ( همان، ص: 330)

وَ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع‏ مَنْ عَرَفَ حَقَّ أَبَوَیْهِ الْأَفْضَلَیْنِ: مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ع، وَ أَطَاعَهُمَا حَقَّ الطَّاعَةِ قِیلَ لَهُ: تَبَحْبَحْ فِی أَیِّ الْجِنَانِ شِئْتَ‏. (همان، ص: 330)

وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع‏ أَ مَا یَکْرَهُ أَحَدُکُمْ أَنْ یُنْفَى عَنْ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ اللَّذَیْنِ وَلَدَاهُ قَالُوا: بَلَى وَ اللَّهِ. قَالَ: فَلْیَجْتَهِدْ أَنْ لَا یُنْفَى عَنْ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ‏ اللَّذَیْنِ هُمَا أَبَوَاهُ‏ أَفْضَلَ مِنْ أَبَوَیْ نَفْسِهِ‏. ( همان، ص: 331)

وَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ع‏ مَنْ لَمْ یَکُنْ وَالِدَا دِینِهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِیٌّ ع أَکْرَمَ عَلَیْهِ- مِنْ وَالِدَیْ نَسَبِهِ، فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی حِلٍّ وَ لَا حَرَامٍ، وَ لَا کَثِیرٍ وَ لَا قَلِیلٍ‏. (همان، ص: 332)

[3] ابن بابویه، محمد بن على، عیون أخبار الرضا علیه السلام، 2جلد، نشر جهان - تهران، چاپ: اول، 1378ق ؛ ج‏2 ؛ صص: 85- 86

........................................................

مطالب مرتبط:

مساله جریان عدالت خواه( قسمت اول: فهم یا اطاعت ولی)
مساله جریان عدالت‌خواه ( قسمت دوم: تئوریزه نمودن استبداد قرون وسطی)

توصیف تحلیلگر روسی از نقش امام خامنه‌ای در رهبری ایران
دریافت   مدت زمان: 4 دقیقه 

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

بعد از نامه دوستان عدالت‌خواه به رهبری مبنی بر دعوت از ایشان به عنوان "رهبر جمهوری اسلامی" و نه "رهبر انقلاب اسلامی" برای حضور در دانشگاه و پاسخ‌گویی نسبت به مسائل منطقه‌ای و عملکرد ایشان در موارد مختلف...

گفتگوی خوبی در باب مسأله امروز جریان عدالت‌خواه و به صورت کلی نیروهای حزب‌الله و نسبت‌مان با رهبری درگرفت.

یکی از پاسخ‌هایی که با استقبال خوبی مواجه شد، گفتاری از برادر عزیزم "حجت‌الاسلام وطن فدا" بود.

دریافت
حجم: 250 کیلوبایت

👈مخلص کلام در این گفتار این بود که مشکل امروز جریان دانشجویی عدم فرهیختگی و فهم حرکت رهبری است و این مطلب منجر به ان‌قلت‌ها و عدم همراهی با ایشان شده است.

اما بیایم بیشتر تأمل نماییم، به تعبیر یکی از دوستان، بیشتر امت حزب‌الله در همه مسائل با رهبری هم‌نظر هستند الا در همان مسأله‌ای که تخصصا مربوط به آنهاست و دقیقا در همان مسأله که باید از رهبری اطاعت کنند، می‌گویند رهبری در این مسأله اطلاعات لازم را ندارند و...

اگرچه بالارفتن فهم و فرهیختگی نقش کلیدی در فهم و اطاعت از رهبری دارد اما این کمال فرهیختگی برای چند مسأله و چند درصد از امت حزب‌الله قابل تحصیل است؟

و اصلا اینکه هرگاه ولی را فهم کردیم با او همراه باشیم و هرگاه فهم نکردیم، همراه نباشیم چقدر ارزش دارد؟

آیا دال مرکزی ما عدم فهم ولی است یا عدم فهم ولایت و لزوم طاعت از ولی؟

اگرچه بالارفتن فهم به نفسه کمال است اما غایت کمال ما عبودیت یا همان طاعت است، شاید بگویید غایت کمال ما عبودیت عارفانه و از روی شناخت است، می‌گویم بله اما نه معرفت به ماهیت حقیقی حکم ولی، بلکه معرفت به خود ولی به خیر محض بودن ولی.

در حدیث شریفی در کتاب کافی مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ از امام رضا(ع) سوال می‌کند، برترین چیزی که بنده به واسطه آن به خداوند تقرب می‌جوید چیست؟

حضرت(ع) پاسخ می‌دهند: طاعت ولی خداست که بیشترین تقرب الی الله را حاصل می‌کند.

👈«أَفْضَلُ مَا یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ- طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِهِ وَ طَاعَةُ أُولِی الْأَمْرِ، قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: حُبُّنَا إِیمَانٌ، وَ بُغْضُنَا کُفْرٌ.» [1]

در حدیث دیگری در کتاب کافی زراره از امامین باقر و صادق(علیهما السلام)  روایت می‌کند: خداوند امر خلق خود را به پیامبر(ص) واگذار نمود تا بنگرد خلق چگونه وی را اطاعت خواهند کرد...

👈«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى نَبِیِّهِ ص أَمْرَ خَلْقِهِ لِیَنْظُرَ کَیْفَ طَاعَتُهُمْ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا.» [2]

ایمان به غیب در اطاعت از خدا و ولی او بدون علم به حقیقت ماهیت امر ولی است که معنا پیدا می‌کند.

🔹شیطان خوب می‌فهمید که او از آتش و آتش از خاک بالاتر است، فرشتگان خوب می‌فهمیدند که سابقه نوع بشر در روی زمین چیست اما ابتلای آنها در سجده بر بشر به حکم ولی آنها بود.

🔹آدم اب البشر خوب می‌فهمید که جاودان و عالم شدن کمال اوست اما ابتلای او در مخالفت با این فهم بود.

🔹نوح نبی‌الله خوب می‌فهمید فرزند بی‌گناه خود را کشتن چه قبحی دارد اما ابتلای او و فرزندش عمل بر خلاف این فهم بود.

🔹یاران نوح خیلی خوب می‌فهمیدند ساختن کشتی بر فراز یک قله امری غیرعقلائی است اما ابتلا آنها ایمان به سخن ولی بود و قس علی هذا در ابتلائات ابراهیم و موسی و محمد و انصارهم.



[1] الکافی (ط - دارالحدیث)، ج‏1، ص: 461

[2] الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏1 ؛ ص267

مطالب مرتبط:

اطاعت از ولی فقیه

دعوای عقل و قلب بر سر ولایت فقیه

مقصد جریان عدلات‌خواهی

عدالت‌خواهی از جنس فدائیان

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

صوت جلسه

بعد از دو نامه برخی از برادران جنبش عدالت‌خواه و انتقادهای صورت گرفته از این اقدام، محملی دست داد تا به گفتگویی عمیق‌تر از این کنش و واکنش جزئی، در باب عدالت‌خواهی و ضرورت‌های پیش‌روی آن بپردازیم.

این هم‌اندیشی و گفتگو بر محور ارائه حجت‌الاسلام نامخواه با عنوان "عدالت‌خواهی مجدد و استلزامات نظری آن" و اشکالات و نظرات سایر دوستان طلبه که عمدتا مسبوق به فعالیت در جنبش عدالت‌خواه بودند، شکل گرفت و در نهایت با صحبت‌های "حجت‌الاسلام فلاح" پایان یافت.

شاید اگر نگاهی امنیتی و محافظه‌ کارانه‌ می‌داشتیم از انتشار این صوت پرهیز می‌کردیم اما همانطور که از اسم این برنامه پیداست گفتگویی در باب عدالت‌خواهی است و نه نظر نهایی و اشتراک آن به معنای اشتراک سایر دوستان در این هم‌اندیشی است.

از جمله محورهای سخن حجت‌الاسلام نامخواه لزوم تفکر در عدالت‌خواهی صورت گرفته و استلزامات گام‌های بعدی این مسأله بود. همانطور که در آیه ۴۶ سبأ خداوند دستور به قیام برای خداوند و سپس تفکر می‌دهند. « قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى‏ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّةٍ» وظیفه امروز ما تفکر در این قیام است که اگر این امر صورت نگیرد، اذهان رفتارهای ولی و صاحب را فهم نمی‌کند و رفتار ولی پوشیده می‌ماند یا دیوانگی تصور می‌شود.

................................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

سال 1387 رهبری به شیراز آمده بودند، شبی که فردای آن قرار بود رهبری در دانشگاه با دانشجویان دیدار داشته باشد، همراه با دوست صمیمی‌ام "سید مهدی پوریزدان پرست" که دبیر جنبش عدالت‌خواه در شیراز بود به دانشگاه شیراز رفتیم. صحبت دوستان از این بود که فردا مقابل رهبری چه چیزی گفته شود؟

از بحث‌های اصلی آن سال‌های بچه‌های جنبش در شیراز، پروژه برج‌های دوقولوی شیراز و برخی اقدامات شورای شهر شیراز همچون طرح هدف ۹۰ و تقسیم ناعادلانه بودجه‌ و امکانات شهری و شاید از همه مشهورتر مقابله دوستان جنبشی با اقدامات دفتر امام جمعه شیراز در اجرای طرح‌ "فلاحت در فراغت" و به قول ما "فلاکت در فلاکت" بود.

فردای آن شب مشتاقانه منتظر شنیدن پاسخ‌های رهبری به "فرشید جعفری" نماینده دانشجویان عدالت‌خواه شیراز، بودم، پاسخ‌های رهبری برای خیلی‌هامان و شاید همه تا مدت‌ها قابل هضم نبود. لااقل خودم تا چندسال اخیر نیز متوجه حقیقت توصیه رهبری نبودم.

توصیه اصلی رهبری در این دیدار به دانشجویان و علی الخصوص بچه‌های جنبش، گفتمان‌سازی و تصمیم‌سازی و عدم ورود مصداقی به مبارزه با مفاسد بود.

ظاهر سخن این بود که وقتی فساد را می‌بینیم، دست روی دست بگذاریم و فقط موعظه کنیم که خوب‌ها خوب باشند، بدها بد نباشند، خوب‌ها بد نباشند، بدها خوب باشند و خلاصه کلیاتی که هر دزد و فاسدی باکمال میل در کنار ما سروده‌ آن را بلندتر سر می‌داد.

بارها از اساتید خود پرسیدم این حرف رهبری که "مصداق سازی نکنید بلکه گفتمان سازی کنید." یعنی چه؟! و مرثیه خود را مجدد می‌سرودم اما متاسفانه دریغ از یک جواب قانع کننده...

سخن رهبری در آن روز این بود که  اساسا کار دانشجو برخورد مصداقی با فساد نیست بلکه این کار قضات و مسولین است و دانشجو ممکن است در مصادیق اشتباه کند و یا حداقل اینکه تلاش‌های خارج از ساختار او موجب هزینه‌هایی تقریبا بی‌فایده برای جریان دانشجویی و دانشجویان و القای ناامیدی و یأس به جریان دانشجویی و دانشگاه باشد.

⁉️ کسانی که امروز مشغول پست نوشتن و نقد جنبش عدالت‌خواه هستند و برخی دوستان جنبشی نیز که عوض رفتار برادرانه و تبیین کننده تیغ تیز برائت جستن را برداشته‌اند، بهتر است از خود سوال کنند چقدر به سوالات اساسی بچه‌های جنبش پاسخ داده‌اند؟ چقدر تفاوت‌های ولی جامعه و سایرین و ارتباط با او را تبیین نموده‌اند؟ چقدر سؤالات تکراری و پاسخ‌های مکرر رهبری به این سوالات را برایشان تکرار کرده‌اند؟ چقدر با زبان برادرانه و نه تندتر از جوانان جنبشی به نقد و ارائه راهکار برای بچه‌های جنبش پرداختند؟

⁉️ چندنفر از عزیزان برای دوستان جنبشی تبیین نمودند که در فضایی که ارزش های اجتماعی عدالت خواهانه نیست، عدالت‌خواهی از جنس سلبرتی‌های دانشجویی و جدا افتاده از مردم و حتی دانشگاه و دانشجو بی‌فایده است و راهکار بازگشت به مردم است و لااقل از جریان کمونیست و چپ باید آموخت که پایگاه قدرت خود را در توده‌های مردم نهاده بود و همچنان جریان ادبی کشور مسخر آن است.

📌در فضایی که آرمان بسیاری از مردم رسیدن به اشرافیت باشد و یک طیف سیاسی با برند اشرافیت وام‌دار قدرت می‌گردد،‌ مبارزه با مسئول اشرافی خنده‌دار است.

📌در فضایی که گفتمان جامعه با ارزش‌های عدالت‌خواهانه همراه نباشد، مصادیق ضد عدالت و فاسد چون الف هرز دائما می‌رویند و بازی مبارزه با مفسیدن، ثمره‌ای جز ناامیدی از اصلاح و انباشت خشم از سیستم نخواهد داشت.

...................................

مطالب مرتبط:

عدالت‌خواهی از جنس فدائیان

................................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اگرچه از ابتدای فعالیت‌های دانشجویی تا طلبگی با "جنبش عدالت‌خواه" همراه بوده و هستم و همیشه به صورت کلی جنبش را انقلابی‌ترین تشکل دانشجویی کشور می‌دانسته‌ام.

اگرچه معتقدم "مشق نانوشته غلط ندارد" و کسانی که احساس هویت خودشان را در نفی دیگران علی الخصوص بچه‌های جنبش می‌دانند در اشتباه محض می‌دانم.

اما بد نیست برخی داشته‌ها و یافته‌های امروز خود بعد از قریب به ۱۰ سال همراهی با جنبش را مرور کنم.

◀️ اولین حضور جدی‌ام در برنامه‌های جنبش، شرکت در تحصن مقابل دادگاه ویژه روحانیت در حمایت از طلبه سیرجانی بود، طلبه‌ای که برای مبارزه با بی‌عدالتی‌ها پیاده‌روی از سیرجان تا تهران را آغاز کرده بود!

آن زمان اعتراض‌ها را آنقدر ادامه دادیم تا طلبه سیرجانی با ورود مستقیم رهبری به ماجرا آزاد شد.

◀️فعالیت‌هایمان در جنبش ادامه داشت تا اینکه تلاش طلبه سیرجانی برای مبارزه‌، ۲سال بعد در شکل تحصن در حرم عبدالعظیم حسنی خود را نشان داد و ما نیز با احساسات جنبشی و دادخواهانه خود باز از کنار این تصمیم ساکت نگذشتیم، اتوبوسی کرایه کردیم و اردوی حمایت از طلبه سیرجانی از دانشگاه‌های مختلف شیراز به سوی حرم عبدالعظیم را ترتیب دادیم.

اگرچه طلبه سیرجانی انسانی با اخلاص و باصفا بود، اما نتیجه‌ای اصلی سبک مبارزه منفی او، انباشت خشم و نفرت از جمهوری اسلامی و ناامیدی از اصلاح بود.

امروز هم بعد از بیش از ده‌سال از آن ماجرا، عوض انباشت تجربه‌ها و داشته‌ها، باز بارها و بارها همین مسیر اشتباه در جنبش عدالت‌خواه پی‌گرفته می‌شود.

هنوز هم از گزینه‌های اصلی جنبش برای مبارزه با بی‌عدالتی تجمع و تحصن و درگیر شدن با نظام است، نمونه‌هایی از جنس دادخواهی فدائیان اسلام در نظام طاغوت و انگار نه انگار که انقلابی صورت گرفته و ظرفیت‌های فراوانی برای حرکت به سوی عدالت و آرمان‌ها فراهم شده است.

انگار نه انگار که دوستان جنبش تجربه‌های موفقی چون ورود کارشناسی و دفاع منطقی از آرمان‌های انقلاب، در عرصه قرارداهای مختلف بین‌المللی را پشت‌سر گذاشته‌اند.

در ماجرای ده ونک شاهد دو رویکرد مختلف از دوستان عدالت‌خواه بودیم:

◀️ یک رویکرد افشاگری و فریاد زدن و... که نه تنها فایده‌ای برای اهالی ده ونک نداشت بلکه منتهی به بازداشت و دادگاهی شدن آن عزیز و ناامیدی مردم از اصلاح شد.

◀️ یک رویکرد نیز ورود یک تیم حقوقی و بررسی اسناد و مدارک و فعالیت‌های از این دست بود که توانست نقش بسیار موثری در دفاع از حق مردم آنجا داشته باشد و امیدها را برای اصلاح زنده نمود.

نمونه‌ دیگری از ورود جنبش برای استفاده از ظرفیت‌های قانونی کشور، شکایت از "وزیر سابق راه" تحت عنوان "تضییع اموال عمومی" بود.

📌خبری که حکایت از رشد یافتن گفتمان عدالت‌خواهی برای ورود به عرصه مبارزه مثبت و انقلابی‌گری در متن حرکت تمدنی داشت.

................................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅فرصتی دست داد تا مستند زمستان یورت را ببینم، مستندی از دادخواهی کارگران معدن یورت گلستان که اتفاقا در ایام انتخابات هم خبرساز شد. ماجرای کارگرانی که خیلی‌ها فکر می‌کردند پول گرفته‌اند تا جلو روحانی ادای مظلومیت درآورند و فریادخواهی آنان را باور نداشتند.

پیشنهاد می‌کنم حتما این مستند را به قیمت ۲هزار تومان از لینک زیر بخرید و مشاهده کنید.


✅متاسفانه توده عظیمی از ما حزب‌الهی‌ها، سیاست زده شده‌ایم، اگر سراغ داد مظلوم هم می‌رویم صرفا در پازل بازی‌های سیاسی و تقابل با جناح رقیب است. معدن یورت و مظلومیت کارگران آنجا از قبل از انتخابات وجود داشت و همچنان هم وجود دارد و اگر حادثه کشته شدن ۳۵ تن از کارگران مظلوم آنجا آن هم در ایام انتخابات نبود، شاید هیچ‌ وقت صدای آن کارگران مظلوم  به گوش هیچ کداممان نمی‌رسید.


✅البته مقصر هم مردم حزب‌الهی نیستند، بلکه خواص حزب‌الله مقصر اصلی هستند، این مردم که اگر گفتند چهارشنبه برای حجاب به خیابان بیایند و پنجشنبه برای عدم حضور زنان در ورزشگاه و جمعه هم برای اعتراض به فلان صحبت فلان شخصیت سیاسی و خلاصه این بحث‌های حاشیه‌ای که تمامی هم ندارد، همیشه گفتند چشم.

👈سوال من از خواص حزب‌الله خصوصا روحانیت که بنده هم جزو آنها هستم و بالاخص از ائمه جمعه است که شما در مطالبه حقوق اساسی مردم چه کردید؟


👈مگر نه این است که بر اساس آیه 18 سوره مبارکه آل عمران «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ» شهادت به توحیدی که همراه با قیام به قسط نباشد شهادتی دروغ است. 

(ر.ب: مقاله با همین موضوع


👈مگر نه این است که امیرالمؤمنین می‌فرمایند در چندین موطن پیامبر این سخن را تکرار کردند که: « لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع» «امتى به پاکى و قداست نرسد مگر اینکه حق ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانى کلام بگیرد». 

نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق. ص439

  • حمید رضا باقری