✅ جمعی از دوستان عدالتخواه طرحی دانشجویی به نام ابوذر راهانداختهاند.
✅در یکی از سخنرانیهای این طرح یکی از برادران عزیزم سخنانی میفرمایند که با توجه به اینکه آن را جزو مبانی خود ذکر میکنند، شایسته دیدم از باب تدقیق موضوع بحثی کوتاه پیرامون آن داشته باشم.
دریافت
مدت زمان: 29 ثانیه
👈«ایشان با استناد به آیه «144 آل عمران» میفرمایند ما شخصگرا نیستیم و قرآن هم این را زیر سوال برده و حتی شخصگرایی حول پیامبر هم زیر سوال است، در جنگ احد خبر میآورند که پیامبر کشته شده، آیه نازل میشود که:
🔹«أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ»
🔹آیا اگر پیامبر بمیرد یا کشته شود، از عقیده خود برمىگردید؟
🔹«وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً»
🔹و هر کس از عقیده خود بازگردد، هرگز هیچ زیانى به خدا نمىرساند.
حتی حول پیامبر هم، شما حق ندارید شخصگرا باشید.»
✅ اینکه ما نباید شخصگرا باشیم حرف حقی است که متأسفانه در نگاه برخی دوستان عدالتخواه، نتیجه گیری اشتباهی از آن میشود و آن اینکه به اسم نفی شخصمحوری و شخصگرایی، مقوله ولیمحوری و ولایتگرایی نفی میشود، چون شخص محور نیستیم پس کاری به شخص نداریم؟ حال اگر این شخص ولی بود چه؟
اتفاقا جالب اینجاست که آیه مذکور هم در مقام بیان این نکته است که ولایت به شخص حضرت رسول(ص) نیست و با شهادت و یا قتل حضرت رسول(ص)، رشته ولایت الهی تعطیل نمیشود و در جانشین حضرت رسول(ص) باقی است.
✅ اگر آیه مذکور -که خیلی هم کوتاه است- را از وسط نخوانیم، از این مساله غفلت نخواهد شد:
👈« وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرین»
در ابتدای آیه اشاره میشود که محمد(ص) نیز رسولی از رسولان الهی است که قبل از او رشته ولایت الهی وجود داشته و بعد از او نیز قطع نخواهد شد؛
✅در حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده است، ایشان در روز جمل با اشاره به این آیه، فرمودند:
ای مردم خداوند تبارک و تعالی تاکنون جان هیچ نبیای را نگرفته است الا اینکه بعد از او در امت او کسی را قرار داده است که به واسطه هدایت نبی، هدایت میکند و سیره و روش نبی را قصد مینماید و راهنمایی میکند به نشانههای راه حق که خداوند واجب نموده است از آنها پیروی شود
👈«یَا أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ اسْمُهُ وَ عَزَّ جُنْدُهُ لَمْ یَقْبِضْ نَبِیّاً قَطُّ حَتَّى یَکُونَ لَهُ فِی أُمَّتِهِ مَنْ یَهْدِی بِهُدَاهُ، وَ یَقْصِدُ سِیرَتَهُ، وَ یَدُلُّ عَلَى مَعَالِمِ سَبِیلِ الْحَقِّ الَّذِی فَرَضَ اللَّهُ عَلَى عِبَادِهِ»
و سپس حضرت این آیه را قرائت فرمودند:
ثُمَّ قَرَأَ: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ.»[1]
✅البته متذکر میشوم در استشهاد به این آیه برای باقی بودن جریان ولایت بعد از هر ولی و قطع نشدن رشته ولایت، روایات دیگری نیز آمده است که میتوانید به تفاسیری چون "البرهان" مراجعه فرمایید و قبل از استشهاد به آیات بهتر است حداقل متن کامل آیه یا آیات قبل و بعد و روایت ذیل آن را بررسی بفرمایید.
....................................
مطالب مرتبط:
مسأله جریان عدالتخواه👇
قسمت دوم ( تئوریزه نمودن استبداد قرون وسطایی)
قسمت سوم - بخش دوم ( ولایت فقیه)
تفسیر البرهان برای اجرا در اندروید
............................................................................
🔴پاسخ برادر هادی مسعودی به یادداشت بنده در نقد قسمتهایی از سخنرانیشان در طرح ابوذر
:::::::::::::
(در تبیین نکاتی که در نشست ابوذر پیرامون شخص محوری و عوارضش گفتم)
🔻برای تبیین بیشتر مطالبی که در نشست ابوذر عنوان نمودم، چند نکته ای عارض میشوم، امیدوارم که این مطالب مقدمه ای برای شکل گیری گفتگوهای انتقادی گردد:
🔸از نظر نگارنده، هرگونه شخص محوری و شخص گرایی و شخص کیشی، رهزن عدالت خواهی و عامل انسداد تفکر و #عقلانیت است.
🔸غرضم از شخص محوری هم این است که شدت علاقه و ارادت و یا تنفر و بیزاری از شخصی موجب شود شما حرف او را بدون فکر و بررسی و تامل، یا از روی حب بسیار و یا از روی بغض بسیار، یا بپذیری و یا رد کنی...
🔸در آن سخنرانی هم عرض کردم عبور از اشخاص به معنی نفی آنها نیست، بلکه به معنای این است که شما برای ورودی ها و داده هایت، دروازه بانی کنی، فیلتر بگذاری، حرف را ببینی، نه آن کسی که آن حرف بر زبانش جاری است...
🔸شخص گرا نبودن یعنی برای همه اشخاص درصدی خطا در نظر گرفتن، یعنی همیشه با #معیار و ملاک با نظرات مواجه شدن...
🔸شخص گرا نبودن یعنی ابتدا بیانیه گام دوم رهبری را بخوانی، پیرامون صحت و سقم گزاره هایش اندیشه و تامل کنی، و پس از آن اگر مطالب را مطابق اهداف و آرمانها دیدی، مرحله تبلیغ و تبیین آن را آغاز کنی...
🔸شخص گرایی یعنی سخنی و یا مطلبی را از فرد مورد نظرت بشنوی و بدون تأملات انتقادی، شروع به تئوری پردازی و توجیه آن سخنان نمایی...
🔸#شخص_گرایی و مرید و مرادبازی و حرف یک فرد_هر چقدر هم شخصیت برجسته ای داشته باشد_ را بی کم و کاست قبول کردن، قطعا مغایر با عقلانیت و موجب تربیت انسانهای وابسته ای است که از خود چیزی نداشته و همیشه چشم به دهان مراد و پیر و آقایشان دوخته اند...و این مغایر با هدف انبیاست: لتثیروا لهم دفائن العقول...
♦️اما پیرامون اینکه آیا شخص گرایی حتی حول «ولی» هم صحیح است یا خیر...
🔸نکته اول اینکه باید بین ولایت الهی و ولایت معصومین با تعبیر ولایت فقیه تفکیک قائل شد و این اشتراک لفظی نباید موجب سو تفاهم گردد(تعبیر ولایت فقیه تعبیری جدید و مرتبط با سده های اخیر است)
🔸یعنی این بدیهی است که نمی توان و نباید ولایت اهل بیت را که امری کاملا آسمانی است، با ولایت فقیه یکی کرد...
🔸اما نکته دوم: خود اهل بیت هم از این نوع شخص محوری بر حذر داشته و بارها بر سنجش افراد با حق تاکید کرده اند؛ به عنوان مثال حضرت امیر(ع) می فرمایند:
♦️دین خدا با شخصیت ها شناخته نمی شود بلکه شناخت آن با نشانه ها و آیات حق است. پس حق را بشناس تا اهل حق را بشناسی. همانا حق نیکوترین کلام است و آن کس که آن را در می یابد و فاش می گوید مجاهد است..."(وسائل الشیعه، ح27، ص135)
🔸در احد که آتش جنگ میان مسلمانان و بت پرستان به شدت شعله ور بود ناگهان صدایى بلند شد و کسى گفت: محمد را کشتم ... محمد را کشتم ...
پس از این شایعه سازی بسیاری از اصحاب پیامبر روحیه خود را باختند تا جایی که بعضى در این فکر بودند که با کشته شدن پیامبر از آئین اسلام برگردند و از سران بت پرستان امان بخواهند. اما در مقابل آنها اقلیتی فداکار بقیه را به استقامت و صبر فرا می خواندند، از جمله "انس بن نضر" به میان آنها آمد و گفت: اى مردم اگر محمد ص کشته شد، خداى محمد کشته نشده، بروید و پیکار کنید و در راه همان هدفى که پیامبر کشته شد، شربت شهادت بنوشید. پس از این رویداد بود که آیه 144 سوره آل عمران نازل شد.
🔸خداوند در آیه «و ما محمد الا رسول...) به صراحت شخص گرایی را حتی حول پیامبر اکرم(ص) زیر سوال برده و پیامبر را صرفا «رسول»، یعنی کسی که فقط مسئول انجام رسالتش می باشد، معرفی کرده است. خداوند در "وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ" راه را بر کسانی که پیرامون پیامبر اغراق می کردند و یا آن حضرت را شکست ناپذیر تصویر می کردند، بسته است.
🔸در مبارزات هدفی، قیام قائم بر رسالت است نه متکی بر رسول، عمر پیامبر محدود است نه راه پیامبر.
@aghalyyat
[1] بحرانى، هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، 5جلد، موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة - ایران - قم، چاپ: 1، 1415 ه.ق، ج 1، 697، به نقل از: عیاشى، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی، 2جلد، المطبعة العلمیة - تهران، چاپ: اول، 1380 ق؛ ج 1؛ ص: 200.