✅ بعد از نامه دوستان عدالتخواه به رهبری مبنی بر دعوت از ایشان به عنوان "رهبر جمهوری اسلامی" و نه "رهبر انقلاب اسلامی" برای حضور در دانشگاه و پاسخگویی نسبت به مسائل منطقهای و عملکرد ایشان در موارد مختلف...
گفتگوی خوبی در باب مسأله امروز جریان عدالتخواه و به صورت کلی نیروهای حزبالله و نسبتمان با رهبری درگرفت.
✅یکی از پاسخهایی که با استقبال خوبی مواجه شد، گفتاری از برادر عزیزم "حجتالاسلام وطن فدا" بود.
دریافت
حجم: 250 کیلوبایت
👈مخلص کلام در این گفتار این بود که مشکل امروز جریان دانشجویی عدم فرهیختگی و فهم حرکت رهبری است و این مطلب منجر به انقلتها و عدم همراهی با ایشان شده است.
✅ اما بیایم بیشتر تأمل نماییم، به تعبیر یکی از دوستان، بیشتر امت حزبالله در همه مسائل با رهبری همنظر هستند الا در همان مسألهای که تخصصا مربوط به آنهاست و دقیقا در همان مسأله که باید از رهبری اطاعت کنند، میگویند رهبری در این مسأله اطلاعات لازم را ندارند و...
✅ اگرچه بالارفتن فهم و فرهیختگی نقش کلیدی در فهم و اطاعت از رهبری دارد اما این کمال فرهیختگی برای چند مسأله و چند درصد از امت حزبالله قابل تحصیل است؟
✅ و اصلا اینکه هرگاه ولی را فهم کردیم با او همراه باشیم و هرگاه فهم نکردیم، همراه نباشیم چقدر ارزش دارد؟
آیا دال مرکزی ما عدم فهم ولی است یا عدم فهم ولایت و لزوم طاعت از ولی؟
✅اگرچه بالارفتن فهم به نفسه کمال است اما غایت کمال ما عبودیت یا همان طاعت است، شاید بگویید غایت کمال ما عبودیت عارفانه و از روی شناخت است، میگویم بله اما نه معرفت به ماهیت حقیقی حکم ولی، بلکه معرفت به خود ولی به خیر محض بودن ولی.
✅ در حدیث شریفی در کتاب کافی مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ از امام رضا(ع) سوال میکند، برترین چیزی که بنده به واسطه آن به خداوند تقرب میجوید چیست؟
حضرت(ع) پاسخ میدهند: طاعت ولی خداست که بیشترین تقرب الی الله را حاصل میکند.
👈«أَفْضَلُ مَا یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعِبَادُ إِلَى اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ- طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِهِ وَ طَاعَةُ أُولِی الْأَمْرِ، قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ علیه السلام: حُبُّنَا إِیمَانٌ، وَ بُغْضُنَا کُفْرٌ.» [1]
در حدیث دیگری در کتاب کافی زراره از امامین باقر و صادق(علیهما السلام) روایت میکند: خداوند امر خلق خود را به پیامبر(ص) واگذار نمود تا بنگرد خلق چگونه وی را اطاعت خواهند کرد...
👈«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى نَبِیِّهِ ص أَمْرَ خَلْقِهِ لِیَنْظُرَ کَیْفَ طَاعَتُهُمْ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ- ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا.» [2]
✅ ایمان به غیب در اطاعت از خدا و ولی او بدون علم به حقیقت ماهیت امر ولی است که معنا پیدا میکند.
🔹شیطان خوب میفهمید که او از آتش و آتش از خاک بالاتر است، فرشتگان خوب میفهمیدند که سابقه نوع بشر در روی زمین چیست اما ابتلای آنها در سجده بر بشر به حکم ولی آنها بود.
🔹آدم اب البشر خوب میفهمید که جاودان و عالم شدن کمال اوست اما ابتلای او در مخالفت با این فهم بود.
🔹نوح نبیالله خوب میفهمید فرزند بیگناه خود را کشتن چه قبحی دارد اما ابتلای او و فرزندش عمل بر خلاف این فهم بود.
🔹یاران نوح خیلی خوب میفهمیدند ساختن کشتی بر فراز یک قله امری غیرعقلائی است اما ابتلا آنها ایمان به سخن ولی بود و قس علی هذا در ابتلائات ابراهیم و موسی و محمد و انصارهم.
مطالب مرتبط:دعوای عقل و قلب بر سر ولایت فقیه
.................................................................................