🔻ولو بگوییم این مشارکت ۴۹ درصدی یک دستاورد بزرگ برای انقلاب نبود،( که هست) اما بیشک یک رسوایی و مایه ناامیدی برای دشمنان انقلاب بود.
اما چرا؟
🔻 دشمنان انقلاب همیشه سعی میکردند مردم را به شکلهای مختلف دعوت به مبارزه و مخالفت با جمهوری اسلامی کنند، اما این بار جنس دعوتشان به مبارزه، بیهزینهترین و راحتترین نوع مبارزه بود، عدم مشارکت! شما فقط زحمت بکشید مخالفت خود را با کار نکردن نشان دهید.
🔻 آنها اگرچه به نوعی تبلیغ میکنند که اکثریت مردم ایران مخالف پر و پا قرص جمهوری اسلامی هستند، اما برای خودشان محکهایی واقعی نیاز دارند تا بدانند چقدر موفق بودهاند؟!
🔻مخالفان جمهوری اسلامی خوب میدانند برای سرنگونی یک حکومت مستقر باید واقعا اکثریت جامعه در راه مبارزه با آن حاضر به هزینه دادن باشند، آنها تا کنون میگفتند: علت مبارزه نکردن مردم با جمهوری اسلامی در عین اینکه با آن مخالف هستند، جو شدید امنیتی آن و ترس مردم از نهادهایی مثل اطلاعات و سپاه است، اما حالا که قریب به ۵۰ درصد مردم با مشارکتشان در عین نارضایتی از عملکرد دولتها نشان دادند به اصل نظام اعتماد دارند، برای صرفا خالی نبودن عریضه میگویند: این رآیها برای ترس مردم از رد شدن در استخدامها است.
🔻اما میدانند که اولا که اکثر این مردم از زن و مرد یا شغل آزاد دارند یا سر کار هستند و دیگر کسی شناسنامه آنها را چک نمیکند.
ثانیا درصد کمی هم که به استخدام نیاز دارند، اگر بخواهند شناسنامه آنها مهر داشته باشد رأی باطله میدهند یا اصلا در انتخاباتهای دیگر شرکت میکنند الا همین موردی که شما دعوت به تحریم کرده بودید!
🔻چند سال قبل یکی از دوستانم که از منتقدان جمهوری اسلامی هم هست، حرف جالبی میزد میگفت: الان که ما هرچی دلمون میخواهد به هرکی میخواهیم میگیم، بابام میگفت: زمان شاه ملت توی دستشویی هم که میخواستند بش... دنبال ساواکی میگشتند، شاید یک ساواکی توی دستشویی قایم شده باشد.
اما مردمی که با شاه مخالف بودند و میخواستند با آن مبارزه کنند، در آن جو امنیتی انقلاب کردند.
🔻این تصویر چندین سال در ذهنم نقش بسته بود، بعدها در لابلای کتابهای خاطرات تاریخ انقلاب شواهد مختلفی از جو امنیتی و ترس و وحشت ساواک در دوره پهلوی یافتم، به عنوان مثال از کتاب «عصر جهاد» که کتاب بسیار ارزشمندی در مورد خاطرات سالهای پایانی حکومت پهلوی و نسلی که پس از آن در ابتدای انقلاب وارد مسئولیتهای مختلف میشوند است، دو خاطره به عنوان شاهد این مطلب ذکر میکنم.👇
✅ «محمد تقی بانکی» که از مبارزان دوران انقلاب و دانشجویان تحصیلکرده در آمریکا است و پس از انقلاب مسئولیتهای مهم و مختلفی را بر عهده میگیرد، در مورد سالهای ۴۳ که تازه وارد دانشگاه میشود، میگوید:
در آبان ۴۳ که من تازه به دانشکده فنی رفته بودم، در آن سال شاه اولین سالی بود که ساواک را در دانشگاه مستقر کرده بود. تا قبل از سال ۴۳ ساواک به صورت افراد ناشناس در دانشگاه حضور داشت اما در سال ۴۳ چون [دکتر جهانشاه] صالح رئیس دانشگاه شده [بود] حضور امریکاییها هم تثبیت شده بود، در هر راهرویی تقریبا یک نفر از این لباس آبیها که از عوامل ساواک بودند مستقر شده بودند که درحقیقت نظارت بر کارهای دانشگاهی بکنند. (۱)
✅ در ادامه خاطرات این کتاب، «سید اسماعیل داودی شمسی» هم که او هم از مبارزان و مسئولان ارشد انقلاب در سالهای ابتدایی انقلاب است در خاطرهای مربوط به شهریور ۱۳۵۷ میگوید:
در این زمان ادارات دولتی هنوز خیلی به هم نریخته بود و رژیم برای رضایت کارمندان در مهرماه ضریب حقوق و دستمزد را مقداری افزایش داد. آن وقت معروف بود، در هر اتاقی یک نفر حتما ساواکی است. میگفتند: در همه اتاقها منبع خبر ساواک وجود دارد.
....
📝ارجاعات:
۱. عصر جهاد، دوران خدمت، از مجموعه (یادها ـ ۲۰ )، چ اول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، ۱۳۸۷ش. ص: ۸۲.
۲. همان، ص: ۱۳۵.
........................
📌به شرح حال بپیوندید👇
- ۰۰/۰۴/۱۴