شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۴۳ مطلب با موضوع «امام حسین و شهادت» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔻پس از نامه سلیمان بن صرد نامه‌های مختلفی نوشته می‌شود، یکی نوشته بود:

👈«فَحَیَّ‌هَلاَ فَإِنَّ‌ النَّاسَ‌ یَنْتَظِرُونَکَ‌ لاَ رَأْیَ‌ لَهُمْ‌ غَیْرُکَ‌ فَالْعَجَلَ‌ الْعَجَلَ‌ ثُمَّ‌ الْعَجَلَ‌ الْعَجَلَ‌ وَ السَّلاَمُ‌.»

به سرعت و زود به سمت ما حرکت کن؛ مردم منتظر تو هستند و هیچ رای و نظری غیر از رای تو در آنها نیست. بیا زودتر بیا باز هم زودتر...

شبث بن ربعی نوشته بود:

👈«فَقَدِ اخْضَرَّ الْجَنَابُ‌ وَ أَیْنَعَتِ‌ الثِّمَارُ فَإِذَا شِئْتَ‌ فَاقْدَمْ‌ عَلَى جُنْدٍ لَکَ‌ مُجَنَّدٍ وَ السَّلاَمُ‌»

باغ‌هاى کوفه سبز و باصفا شده و تمام میوه‌ها رسیده، هر گاه شما اراده کنى و هر وقت دلتان خواست مى‌توانى با لشگر پیروز خود به سوى ما بیایی.

 

🔻 حضرت، «مسلم بن عقیل» را به همران آورندگان نامه به سمت کوفه می‌فرستند و نامه‌ای برای پاسخ به کوفیان به مسلم می‌دهند:

👈«وَ مَقَالَةُ‌ جُلِّکُمْ‌ أَنَّهُ‌ لَیْسَ‌ عَلَیْنَا إِمَامٌ‌ فَأَقْبِلْ‌ لَعَلَّ‌ اللَّهَ‌ أَنْ‌ یَجْمَعَنَا بِکَ‌ عَلَى الْهُدَى وَ الْحَقِّ»‌

خلاصه نامه‌های شما این بود که ما رهبرى نداریم پس به طرف ما بیائید تا خدا ما را بوسیله تو بر هدایت و حق جمع کند.

 

👈«وَ إِنِّی بَاعِثٌ‌ إِلَیْکُمْ‌ أَخِی وَ ابْنَ‌ عَمِّی وَ ثِقَتِی مِنْ‌ أَهْلِ‌ بَیْتِی فَإِنْ‌ کَتَبَ‌ إِلَیَّ‌ أَنَّهُ‌ قَدِ اجْتَمَعَ‌ رَأْیُ‌ مَلَئِکُمْ‌ وَ ذَوِی الْحِجَا وَ الْفَضْلِ‌ مِنْکُمْ‌ عَلَى مِثْلِ‌ مَا قَدِمَتْ‌ بِهِ‌ رُسُلُکُمْ‌ وَ قَرَأْتُ‌ فِی کُتُبِکُمْ‌ أَقْدَمُ‌ عَلَیْکُمْ‌ وَشِیکاً إِنْ‌ شَاءَ اللَّهِ‌»

من برادر و پسر عمو و فرد مورد اطمینان خود از خانواده‌ام را به سوى شما می‌فرستم و هر وقت که او به من نامه نوشت که همۀ بزرگان و خردمندان شما یک رأى و یک نظر شده‌اید، مثل همان عقیده‌ای که در نامه‌‌هایتان بدست من رسید و در آنها خواندم. آنگاه به خواست خدا بزودى به طرف شما مى‌آیم.

 

👈«فَلَعَمْرِی مَا الْإِمَامُ‌ إِلاَّ الْحَاکِمُ‌ بِالْکِتَابِ‌ الْقَائِمُ‌ بِالْقِسْطِ‍‌ الدَّائِنُ‌ بِدِینِ‌ الْحَقِّ‌ الْحَابِسُ‌ نَفْسَهُ‌ عَلَى ذَاتِ‌ اللَّهِ‌ وَ السَّلاَمُ‌.»

توجه کنید؛ به جان خودم قسم امام کیست؟ رهبر حکم کننده بر اساس کتاب خدا و برپادارنده عدالت است، رهبر کسی است که متدین به دین حق و ثابت قدم و مطیع تام خداوند باشد و غیر او حق رهبری ندارد. تمام.

.....

📝 پی‌نوشت:

📌پیامبر اکرم(ص) نیز در مکه شرایط سختی را داشتند، وقتی چند تن از بزرگان مدینه در سفر حج دعوت ایشان را قبول کردند و در سال بعد هیاتی ۱۲ نفره برای بیعت با ایشان در مراسم حج به مکه آمدند، حضرت با آنان پیمانی بستند که «براى خدا شریکى قرار ندهیم، دزدى‏ نکنیم، زنا نکنیم، فرزندان خود را نکشیم و...» و همراه آنان یک نماینده به نام "مصعب" فرستادند که او یک سال در مدینه ماند و به تبلیغ اسلام پرداخت و پس از یک سال مصعب به مکه بازگشت و گزارش پیشرفت اسلام در یثرب و پایبندی آنها به پیمانشان با رسول خدا را به ایشان داد و مدت کمی بعد در موسم حج ۷۵نفر از مردم یثرب به دیدار پیامبر آمدند و با ایشان پیمان بستند که در صورت هجرت ایشان و مسلمانان به یثرب همانطور که از خود و خانواده خود دفاع می‌کنند از آنها نیز حمایت کنند و پس از آن مسلمانان و پیامبر(ص) به مدینه هجرت کردند.

 

📌این نمونه را ذکر کردم تا معلوم شود رفتار عاقلانه، قبل از اعتماد به کسی یا کسانی در کار اصلی، امتحان آنها در موارد کوچک‌تر است.

فرقی نمی‌کند حضرت حجت (عج) هم تا از ما یک ثقه‌ای نگیرند و ما را در آن امتحان نکنند، در کار اصلی به ما اعتماد نمی‌کنند، ما هم باشیم اگر عاقلانه بخواهیم رفتار کنیم اول یک ثقه‌ای از افراد در کارهای کوچک‌تر می‌گیریم و بعد کار اصلی را به آنها می‌سپاریم.

قسمت قبل 👇

اتمام حجت سلیمان بن صرد با شیعیان کوفه...

۶شهریور۰۰

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

مرحوم شیخ مفید در کتاب «الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد،» قضایای منتهی به شهادت امام حسین (علیه السالم) را به نقل از بزرگان روایی شیعه مثل مرحوم کلینی و آنها نیز از اهل فن سیره اهل بیت نقل می‌کنند، که خلاصه‌ای از آن را تا قسمت‌‌های خاص و نکته دار آن، در پست‌های مختلف در ادامه خواهم آورد (ان شاء الله):

 

🔻 در زمان معاویه، شیعیان به خصوص شیعیان کوفه از امام حسین(ع) می‌خواستند که علیه معاویه قیام کنند، اما حضرت «فَامْتَنَعَ‌ عَلَیْهِمْ‌ وَ ذَکَرَ أَنَّ‌ بَیْنَهُ‌ وَ بَیْنَ‌ مُعَاوِیَةَ‌ عَهْداً وَ عَقْداً لاَ یَجُوزُ لَهُ‌ نَقْضُهُ‌ حَتَّى تَمْضِیَ‌ الْمُدَّةُ‌».

حضرت به صلح نامه بین خود و معاویه اشاره می‌کردند و می‌فرمودند تا وقتی زمان آن پایان نیابد، دست به چنین کاری نمی‌زنند.

 

🔻زمان می‌گذرد تا معاویه به درک واصل می‌شود، یزید ادعای خلافت می‌کند و از ولید حاکم مدینه می‌خواهد برای او از امام حسین(ع) بیعت بگیرد.

حضرت از بیعت امتناع می‌کنند و به مکه می‌روند و در جوار خانه خدا می‌مانند « قَدْ لَزِمَ‌ جَانِبَ‌ اَلْکَعْبَةِ‌ فَهُوَ قَائِمٌ‌ یُصَلِّی عِنْدَهَا وَ یَطُوف»؛

 

🔻در این میان عبدالله بن زبیر که علیه یزید قیام کرده و کنترل مکه در دست او بوده است، هر روز و دائما نزد حضرت می آمده و می‌گفته است: تا وقتی شما اینجا هستید مردم با من بیعت نمی‌کنند و عملا حضرت را تهدید می‌کرده است که شما مانع بیعت مردم با من هستی و باید از مکه بروید.

 

🔻تا اینجا حضرت نه در مدینه مکان امنی داشته‌اند و نه در مکه؛ تا اینکه نامه‌های اهل کوفه به حضرت می‌رسد.

 

🔻 در کوفه مردم بعد از شنیدن خبر هلاکت معاویه و عدم بیعت امام حسین با یزید در منزل «سلیمان بن صرد» که بزرگشان بوده است، جمع می‌شوند:

👈«فَذَکَرُوا هَلاَکَ‌ مُعَاوِیَةَ‌ فَحَمِدُوا اللَّهَ‌ عَلَیْهِ‌ فَقَالَ‌ سُلَیْمَانُ‌ إِنَّ‌ مُعَاوِیَةَ‌ قَدْ هَلَکَ‌ وَ إِنَّ‌ حُسَیْناً قَدْ تَقَبَّضَ‌ عَلَى الْقَوْمِ‌ بِبَیْعَتِهِ‌ وَ قَدْ خَرَجَ‌ إِلَى مَکَّةَ‌ وَ أَنْتُمْ‌ شِیعَتُهُ‌ وَ شِیعَةُ‌ أَبِیهِ‌ فَإِنْ‌ کُنْتُمْ‌ تَعْلَمُونَ‌ أَنَّکُمْ‌ نَاصِرُوهُ‌ وَ مُجَاهِدُو عَدُوِّهِ‌ فَأَعْلِمُوهُ‌ وَ إِنْ‌ خِفْتُمُ‌ الْفَشَلَ‌ وَ الْوَهْنَ‌ فَلاَ تَغُرُّوا الرَّجُلَ‌ فِی نَفْسِهِ‌ قَالُوا لاَ بَلْ‌ نُقَاتِلُ‌ عَدُوَّهُ‌ وَ نَقْتُلُ‌ أَنْفُسَنَا دُونَهُ‌ قَالَ‌ فَکَتَبُوا > بِسْمِ‌ اللّٰهِ‌ الرَّحْمٰنِ‌ الرَّحِیم.»

سلیمان ماجرای مرگ معاویه و ... را می‌گوید و ادامه می‌دهد: شما پیروان امام حسین(ع) و پدرش هستید. اگر می‌دانید که اهل یاری او و جنگ با دشمنانش هستید به او خبر دهید و اگر اهل ترس و ناتوانی و سستی هستید، این مرد را به حال خود رها کنید.

حاضرین جواب می‌دهند: نه ما با دشمنان او می‌جنگیم و خودمان را فدای او می‌کنیم. وقتی اینچنین می‌گویند، سلیمان می‌گوید: پس بنویسید، بسم الله الرحمن الرحیم... و اولین نامه دعوت از حضرت را می‌نویسند و بعد از آن هر روز نامه‌های فراوانی شاید از سر اخلاص چون نامه سلیمان بن صرد و شاید برای عقب نماندن از قافله حکومت جدید برای حضرت فرستاده می‌شود.

...........

📌 پی نوشت: وقتی انسان سرونشت این جماعت را می خواند باور می‌کند، اگر به خود ما باشد همه ما امکان دارد، روزی خلاف همه آرمان‌هایمان بایستیم و فقط و فقط باید از خود خدا خواست و این شب‌ها التماس کرد که ما را لحظه‌ای به خودمان وا نگذارد و تا آخرین لحظه عمر ما را در مسیر نصرت دین ولی خودش حفظ کند.

.......

باز کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 «دکتر عباس زریاب خویی» از شاگردان حضرت امام نقل می‌کنند:

 

👈«در سال ۱۳۲۱هـ.‌ش که گرانی شدید و فوق العاده‌ای بود، وضع ‏ ‏اقتصادی خیلی بد بود. نان‌های آن زمان خیلی بد بود، نانی درست ‏می‌کردند به نام نان دولتی که ماشینی درست می‌شد، گویا مخلوط با ‏خاک‌اره بود یا چیزی دیگری، نمی‌دانم. من از آنها نمی‌خوردم یعنی نمی‌توانستم، بخورم. من برنج و سیب زمینی استفاده می‌کردم و یا گاهی ‏از اوقات صبح‌ها مجبور می‌شدم و یک تکه نان قندی از مغازه نانوایی نزدیک مدرسه فیضیه می‌گرفتم که آن هم خیلی گران بود؛ ولی بقیه ایام ‏ ‏با همان سیب زمینی و برنج روزگار می‌گذراندیم. پس از چندی یک ‏مرتبه آرد را آزاد کردند و نان گران‌تر شد. در آن ایام محرم، روزی آقا(امام خمینی) به ‏من فرمودند: به منزل ما روضه بیایید. من رفتم، یک مرتبه چشم‌هایم ‏خیره شد. دیدم که آقا صبحانه تهیه کرده‌اند. نان‌های سفید سنگک خیلی ‏خوب و اعلا که من تا آن روز در قم ندیده بودم.

بدون تعارف شروع به ‏خوردن کردم. ایامی بود که مردم آزاد بودند که آردی تهیه کنند و بدهند ‏نانوایی‌ها بپزند. ایشان هم به خاطر روضه خوانی همین کار را کرده ‏بودند.

...

📝ارجاع: امام(س) به روایت دانشوران، چ سوم، تهران، ‏‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‏‏(س)‏،‏‏ ‏۱۳۹۲ش، صص: ۱۷۸-۱۷۹.

.........

📌پی‌نوشت: هرسال به محرم و صفر که می‌رسیم؛ یک عده که تا حالا نگران هیچ حکم اسلام نبوده‌اند، دم محرم نگران اسراف می‌شوند و دعوت به کمک به محرومان عوض سفره عمومی دادن، می‌کنند. در عروسی‌هایشان که اسم خودشان است هر اسرافی و پرخوری می‌کنند اما به محرم و صفر که می‌رسد دعوت به غذای ساده یا اطعام خاص فقرا می‌کنند‌.

ملت هم در جواب آنها معمولا می‌گویند اسراف نیست، یا پول خودش را هرجور دلش بخواهد خرج می‌کند،‌ یا این عزاداری‌ها اسلام را زنده نگه‌داشته، این عزاداری‌ها موجب می‌شود ملت به فقرا هم کمک کنند و... اما یک جواب خوب هم برای این جماعت این است که اگر قرار است کسی برای اسلام دل بسوزاند، خود خدا و اهل بیت هستند که پول مشخص می‌کردند برای هزینه‌های برگزاری مجلس عزاداری، دعوت می‌کردند به اطعام دادن به صورت عمومی نه اینکه خاص فقرا باشد.

در حدیثی قدسی در مناجات حضرت موسی با خداوند در کتاب مجمع البحرین آمده است:

👈«وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْفَقَ مِنْ مَالِهِ فِی مَحَبَّهِ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّهِ طَعَاماً وَ غَیْرَ ذَلِکَ دِرْهَماً إِلَّا وَ بَارَکْتُ لَهُ فِی الدَّارِ الدُّنْیَا الدِّرْهَمَ بِسَبْعِینَ دِرْهَماً، وَ کَانَ مُعَافاً فِی الْجَنَّهِ، وَ غَفَرْتُ لَهُ ذُنُوبَهُ.»

اگر بنده‌ای مقداری از مالش را به خاطر محبّت به فرزند دختر پیامبر، به طعام یا غیر آن انفاق نماید، خداوند در دنیا هر درهمی را به هفتاد درهم به او برکت دهد و وی در بهشت در حال عافیت خواهد بود و گناهانش را می‌آمرزم.

 

جالب است که بین علما این سنت برقرار است که علاوه بر عروسی و میهمانی که غذای خوب به ملت می‌دهند؛ در مجلس روضه و عزاداری غذای خوب‌تر می‌دهند. اگرچه باید دقت کرد نعمت خدا هدر نرود اما در محبت اهل بیت و اطعام مردم جای برای صرفه‌جویی نیست.

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در کتاب امالی شیخ مفید رحمة الله علیه روایتی آمده است که در آن شخصی به نام "حَذْلَمِ بْنِ سَتِیرٍ" مشاهدات خود از حضور کاروان اسراء در کوفه را نقل میکند، این روایت با اختلاف جزئی در مضامین در منابع دیگری نیز ذکر شده است.

قَدِمْتُ اَلْکُوفَةَ فِی اَلْمُحَرَّمِ سَنَةَ إِحْدَى وَ سِتِّینَ عِنْدَ مُنْصَرَفِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ بِالنِّسْوَةِ مِنْ کَرْبَلاَءَ

حذلم نقل می‌کند: در محرم سال ۶۱ هجری وارد کوفه شدم و این حضور مصادف شد با بازگشت علی‌بن الحسین (علیه اسلام) [امام سجاد] به همراه زنان [اسیر شده] از کربلا؛

وَ مَعَهُمُ اَلْأَجْنَادُ مُحِیطُونَ بِهِمْ وَ قَدْ خَرَجَ اَلنَّاسُ لِلنَّظَرِ إِلَیْهِمْ

همراه آنان سربازانی بودند که دور آن‌ها را حلقه زده بودند و مردم نیز برای دیدن آنان از خانه‌هایشان خارج شده بودند.

فَلَمَّا أُقْبِلَ بِهِمْ عَلَى اَلْجِمَالِ بِغَیْرِ وِطَاءٍ - جَعَلَ نِسَاءُ أَهْلِ اَلْکُوفَةِ یَبْکِینَ وَ یَنْتَدِبْنَ

زنان کوفه وقتی که با آنان مواجه شدند و مشاهده کردند که حضرت و اسراء بر شترانی بدون جهاز سوار شده‌‌اند، شروع به گریستن و ناله سردادن کردند.

فَسَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ هُوَ یَقُولُ بِصَوْتٍ ضَئِیلٍ وَ قَدْ نَهَکَتْهُ اَلْعِلَّةُ وَ فِی عُنُقِهِ اَلْجَامِعَةُ وَ یَدُهُ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِهِ أَلاَ إِنَّ هَؤُلاَءِ اَلنِّسْوَةَ یَبْکِینَ فَمَنْ قَتَلَنَا

شنیدم که امام سجاد (علیه السلام) در حالی که با صدایی ضعیف سخن می‌گفت و بیماری او را لاغر کرده بود و در گردنش غل و زنجیر بود و دستانش را به گردنش بسته بودند، می‌گفت: این زنان گریه می‌کنند! پس چه کسی ما را کشته است؟!

قَالَ وَ رَأَیْتُ زَیْنَبَ بِنْتَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ لَمْ أَرَ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا کَأَنَّهَا تُفْرِغُ عَنْ لِسَانِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ

و دیدم زینب دختر امیرالمؤمنین(علیه السلام) که هرگز زنی با حیا و سخن‌ور تر از او ندیده بودم، گوئی از زبان امیرالمؤمنین(ع) سخن می‌گفت.

 قَالَ وَ قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى اَلنَّاسِ أَنِ اُسْکُتُوا

به مردم اشاره کرد که ساکت باشید.

 فَارْتَدَّتِ اَلْأَنْفَاسُ وَ سَکَتَتِ اَلْأَصْوَاتُ

صداها خاموش شد و توجه‌ها متوجه ایشان شد:

 فَقَالَتِ: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اَلصَّلاَةُ عَلَى أَبِی رَسُولِ اَللَّهِ

زینب(سلام الله علیها) شروع به سخن کرد: حمد فقط برای خداوند است و درود بر پدرم رسول خدا؛

أَمَّا بَعْدُ یَا أَهْلَ اَلْکُوفَةِ وَ یَا أَهْلَ اَلْخَتْلِ وَ اَلْخَذْلِ

اما بعد، ای اهل کوفه، ای فریبکاران و ای ترک کنندگان یاری

فَلاَ رَقَأَتِ اَلْعَبْرَةُ وَ لاَ هَدَأَتِ اَلرَّنَّةُ

ای کاش هیچ وقت اشک چشمانتان خشک نگردد و ناله‌تان ساکت نشود

فَمَا مَثَلُکُمْ إِلاَّ کَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْکاثاً

مثل شما نیست جز مثل زنی که ریسمانی را به محکمی بافته و حال آن را از هم باز می‌کند!

تَتَّخِذُونَ أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ 

سوگندهایتان را موجب فساد میان خودتان قرار داده‌اید.

أَلاَ وَ هَلْ فِیکُمْ إِلاَّ اَلصَّلَفُ اَلنَّطَفُ وَ اَلصَّدْرُ اَلشَّنَفُ

آی! آیا در میان شما جز انسان‌های چاپلوس و آلوده و کینه جو نیستند؟

خَوَّارُونَ فِی اَللِّقَاءِ عَاجِزُونَ عَنِ اَلْأَعْدَاءِ

در میدان سست و ترسو هستید و در مقابل دشمنان عاجز و ناتوان

نَاکِثُونَ لِلْبَیْعَةِ مُضَیِّعُونَ لِلذِّمَّةِ

عهد و بیعت شکن هستید و گوش کننده به ملامت و سرزنش‌ها

فَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ

به راستی چه بد پیش‌کشی برای خودتان فرستادید

أَنْ سَخِطَ اَللَّهُ عَلَیْکُمْ وَ فِی اَلْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ

خدا بر شما خشم گرفت و در عذاب جاودان خواهید بود

أَ تَبْکُونَ إِی وَ اَللَّهِ فَابْکُوا کَثِیراً وَ اِضْحَکُوا قَلِیلاً

آیا گریه می‌کنید؟ بله به خدا قسم که گریه بسیار کنید و جز اندک نخندید

فَلَقَدْ فُزْتُمْ بِعَارِهَا وَ شَنَارِهَا

به راستی که شما به ننگ و رسوائی آن دست یافتید

وَ لَنْ تَغْسِلُوا دَنَسَهَا عَنْکُمْ أَبَداً

و هرگز نخواهید توانست عیب و زشتی آن را بشویید و پاک کنید.

فَسَلِیلَ خَاتَمِ اَلرِّسَالَةِ وَ سَیِّدَ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ مَلاَذَ خِیَرَتِکُمْ وَ مَفْزَعَ نَازِلَتِکُمْ وَ أَمَارَةَ مَحَجَّتِکُمْ - وَ مَدْرَجَةَ حُجَّتِکُمْ خَذَلْتُمْ وَ لَهُ فَتَلْتُمْ

آیا فرزند خاتم رسولان و سید جوانان اهل بهشت و پناه‌گاه خوبانتان و محل پناه بیچارگانتان و نشانه راه‌ و نردبان حجتتان را یاری نکردید؟! و از او روی برگرداندید؟

أَلاَ سَاءَ مَا تَزِرُونَ

آی! چه بد باری بر دوش خود کشیدید؛

فَتَعْساً وَ نُکْساً

پس نابود شوید! و سربه ‌زیر باشید!

فَلَقَدْ خَابَ اَلسَّعْیُ وَ تَرِبَتِ اَلْأَیْدِی

به راستی که کوشش‌هایتان از دست رفت و دست‌هایتان به خاک نشست [به هیچ چیزی نرسیدید.]

وَ خَسِرَتِ اَلصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ  بِغَضَبٍ مِنَ اَللّهِ 

معامله‌یتان به زیان نشست و به خشمی از خدا بازگشتید.

وَ ضُرِبَتْ عَلَیْکُمُ اَلذِّلَّةُ وَ اَلْمَسْکَنَةُ

مهر خاری و بدبختی و گرفتاری بر شما زده شده است؛

وَیْلَکُمْ أَ تَدْرُونَ أَیَّ کَبِدٍ  لِمُحَمَّدٍ فَرَیْتُمْ وَ أَیَّ دَمٍ لَهُ سَفَکْتُمْ وَ أَیَّ کَرِیمَةٍ لَهُ أَصَبْتُمْ

وای بر شما، آیا می‌دانید چه جگر گوشه‌ای از محمد(صلی‌الله علیه و آله) را بریدید؟! و چه خونی از او ریختید؟! و چه عضو بزرگی از او گرفتید؟!

لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدًّا `تَکادُ اَلسَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ

چنان کار زشتی انجام دادید که نزدیک است آسمان‌ها از آن بشکافد

وَ تَنْشَقُّ اَلْأَرْضُ وَ تَخِرُّ اَلْجِبالُ هَدًّا 

و زمین دهان باز کند و کوه‌‌ها بر روی زمین بریزد.

وَ لَقَدْ أَتَیْتُمْ بِهَا خَرْقَاءَ شَوْهَاءَ طِلاَعَ اَلْأَرْضِ وَ اَلسَّمَاءِ

چنان با پرده دری این کار را کردید که از زشتی آن آسمان و زمین را فراگرفته است.

أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ قَطَرَتِ اَلسَّمَاءُ دَماً

آیا تعجب می‌کنید که از آسمان خون ببارد؟!

وَ لَعَذابُ اَلْآخِرَةِ أَخْزى

تعجب نکنید و بدانید که عذاب آخرت خوار کننده‌تر است برای شما؛

 فَلاَ یَسْتَخِفَّنَّکُمُ اَلْمَهَلُ فَإِنَّهُ لاَ یَحْفِزُهُ اَلْبِدَارُ وَ لاَ یُخَافُ عَلَیْهِ فَوْتُ اَلثَّأْرِ

این مهلت شما را به سبک‌سری وا ندارد، چرا که چنین نیست که خداوند عجله کند و این عجله موجب شود کار خود بازبماند، خداوند ترسی از پایمال شدن خون ندارد.

کَلاَّ إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ 

نه هرگز چنین نیست، بدانید که پروردگارتان در کمین نشسته است.

قَالَ ثُمَّ سَکَتَتْ فَرَأَیْتُ اَلنَّاسَ حَیَارَى قَدْ رَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ

راوی می‌گوید: سپس حضرت ساکت شدند، و مردم را دیدم که متحیر شده‌اند و انگشت تحیر به دهان گرفته‌اند.

وَ رَأَیْتُ شَیْخاً قَدْ بَکَى حَتَّى اِخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ وَ هُوَ یَقُولُ: کُهُولُهُمْ خَیْرُ اَلْکُهُولِ وَ نَسْلُهُمْإِ ذَا عُدَّ نَسْلٌ لاَ یَخِیبُ وَ لاَ یَخْزَى .

و پیرمردی را دیدم که که چنان گریست که محاسنش تر شد و این شعر را می‌خواند که:

پیرانشان بهترین پیران و نسل آنان دارای چنان است که هنگام شمردن نسل‌ها هرگز دچار ناامیدی و بی‌اعتباری نخواهد شد.

مفید، محمد بن محمد، الأمالی (للمفید)، 1جلد، کنگره شیخ مفید - قم، چاپ: اول، 1413ق ؛ صص: ۳۲۰- ۳۲۳.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 لابد شنیده‌اید که مدتی قبل سردار سلیمانی کفن خود را نزد مراجع تقلیدی چون آیت‌الله نوری همدانی و سبحانی می‌برند تا کفن او را امضاء کنند و شهادتی بر ایمان او دهند؛

یا شنیده‌اید که حاج قاسم سال گذشته، به حاج حسین یکتا گفته بودند: "فاطمیه بعد را درک نخواهم کرد."

و برخی قرائن دیگر از سفر اخیرشان که حاکی از انتظار ایشان برای لحظه شهادت بوده است.

 

🔰 لابد سخن‌های شهید چمران با اعضاء و جوارح بدنش در لحظات قبل از شهادت را خوانده‌اید، وقتی از آنها می‌خواهد، ساعاتی دیگر سختی‌هایی که به آنها می‌دهد را تحمل کنند.

 

⁉️ این سوال برای خیلی‌هامان مطرح است که اینها اگر می‌دانند قرار است شهید شوند، چرا به استقبال شهادت می‌روند؟!

مگر حفظ جان واجب نیست؟

 

🔰 عمویم می‌گفت در جبهه که بودیم هر وقت از بچه‌ها کسی دست‌هایش را حنا می‌گذاشت و خوشحالی می‌کرد، می‌فهمیدیم خبری است و به او وعده شهادت داده‌اند و برخی دوستانش که اینطور شهید شده بودند را نام می‌برد.

 

⁉️ این سوال در مورد شهادت امام حسین(ع) و دیگر اهل بیت(علیهم السلام) هم مطرح شده است؛

حضرت امیر(ع) اگر می‌دانستند قرار است آن صبح شهید شوند، چرا به مسجد رفتند؟

امام حسین اگر می‌دانستند آن مصیبت‌ها در انتظارشان است، چرا به مسلخ رفتند؟!

مگر حفظ جان بر این بزرگواران واجب نبوده است؟

 

🔰 وقتی اولیاء الله را با خودمان مقایسه می‌کنیم این سؤال طبیعی است اما باید بدانیم که هرکس در هر مقامی تکلیفی دارد و ابتلائی.

ما انسان‌های معمولی، وقتی صبر می‌کنیم، صبر بر جهل و ندانستن می‌کنیم، صبر بر عدم قدرت و عجز می‌کنیم و تکلیف ما هم این است که در شرایط مختلف سعی بر حفظ جانمان کنیم.

اما ولیّ خدا ابتلائش با ما فرق می‌کند، ولی خدا صبر بر علم می‌کند، صبر قدرت می‌کند، اباعبدالله(ع) در صحنه کربلا می‌توانست اراده کند و از زمین آب بجوشد و یا با قدرت غیبی لشکریان دشمن را در یک لحظه نابود کند اما بر قدرت خود صبر می‌کند؛

حضرت می‌دانست که مقدر خداوند این است که ایشان را کشته شده و خانواده ایشان را اسیر ببیند و بر این اراده خداوند صبر می‌کنند و خود را تسلیم مطلق خدا می‌کند.

 

🔰 شهدا وقتی در مراتب بالایی قرار داشته باشند خداوند آنان را به لحظه و زمان شهادتشان آگاه می‌کند و از آن مرحله به بعد، دیگر ابتلاء آنان به تسلیم مطلق اراده خداوند بودن و راضی به رضای خداوند بودن است.

📌ما همه مأمور به انجام تکلیف هستیم اما هرکسی با هر مرتبه‌ای تکلیفی دارد.

 

.........................................................................


 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅ یکی از محققان خارج از کشور که در رشته "شرق شناسی" تحصیل می‌کرد و پایان‌نامه او در مورد "قمه‌زنی" بود، از بنده در مورد حکم قمه زنی از نظر قانون جمهوری اسلامی سوال کرد.

✅ در قوانین جمهوری اسلامی هیچ نامی از موضوع خاص قمه‌زنی برده نشده است و حکمی در خصوص این عنوان ذکر نشده است. 
اما احتمال دارد که این اقدام به عنوان مصداقی از جرم "اخلال در نظم عمومی" و قوانین مربوط به آن باشد، فلذا به بررسی مواد قانونی مرتبط با این عنوان عام می‌پردازم.

🔹 در ماده ۸ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۰۴/ ۱۲/ ۱۳۹۲ در مورد حیثیت‌های مطرح برای تحقق جرم گفته شده است: 
«محکومیت به کیفر فقط ناشى از ارتکاب جرم است و جرم که داراى جنبه الهى است، مى‌تواند دو حیثیت داشته باشد: الف- حیثیت عمومى از جهت تجاوز به حدود و مقررات الهى یا تعدى به حقوق جامعه و اخلال‏ در نظم‏ عمومى‏. ب- حیثیت خصوصى از جهت تعدى به حقوق شخص یا اشخاص معین‏.»

🔹در ماده ۶۷ این قانون مواردی چون گزارش‌ها و نامه‌هایی که هویت گزارش دهندگان و نویسندگان آن مشخص نیست در صورتی که با توجه به قرائن به نظر دادستان موجب اخلال در نظم و امنیت عمومی شود، مصداقی از جرم محسوب می‌شود.

🔹 درتبصره‌ ش ۱ که بر ماده ۶۸۷ قانون مجازات اسلامى- کتاب پنجم (تعزیرات و مجازاتهاى بازدارنده) مصوب ۰۲/ ۰۳/ ۱۳۷۵ زده شده است، اقداماتی همچون آسیب رساندن به تاسیسات عمومی و... در صورت احراز قصد اخلال در نظم عمومی به عنوان یکی از مصادیق محارب مشخص شده است.👇
«هرکس در وسایل و تأسیسات مورد استفاده عمومى از قبیل شبکه‏هاى آب و فاضلاب، برق، نفت، گاز، پست و تلگراف و تلفن و مراکز فرکانس و ماکروویو (مخابرات) و رادیو و تلویزیون و متعلقات مربوط به آنها اعم از سد و کانال و انشعاب لوله‏کشى و نیروگاههاى برق و خطوط انتقال نیرو و مخابرات (کابلهاى هوایى یا زمینى یا نورى) و دستگاههاى تولید و توزیع و انتقال آنها که به هزینه یا سرمایه دولت یا با سرمایه مشترک دولت و بخش غیر دولتى یا توسط بخش خصوصى براى استفاده عمومى ایجاد شده و همچنین در علائم راهنمایى و رانندگى و سایر علائمى که به منظور حفظ جان اشخاص یا تأمین تأسیسات فوق در شوارع و جاده‏ها نصب شده است، مرتکب تخریب یا ایجاد حریق یا از کار انداختن یا هر نوع خرابکارى دیگر شود بدون آنکه منظور او اخلال در نظم و امنیّت عمومى باشد به حبس از سه تا ده سال محکوم خواهد شد.
تبصره 1- در صورتى که اعمال مذکور به منظور اخلال‏ در نظم‏ و امنیّت جامعه و مقابله با حکومت اسلامى باشد مجازات محارب را خواهد داشت.
تبصره 2- مجازات شروع به جرائم فوق یک تا سه سال حبس است.»

🔹 در «نظریه‏هاى اداره کل امور حقوقى و اسناد وامور مترجمین قوه قضائیه» مصوب «اداره کل امور حقوقى و اسناد و امور مترجمین قوه قضا» تعریف مشخصی برای اخلال در نظم عمومی ذکر شده است و تکلیف برخی از مصادیق مشتبه جرم اخلال در نظم عمومی نیز مشخص شده است:
🔸در نظریه۹۷۶۹/ 7- 14/ 10/ 1379 اموری چون سد معبر برای فروش کالا از دایره شمولیت این قانون خارج شده است.
🔸در نظریه ۵۹۵۳/ 7- 11/ 11/ 1382: تلازم تهدید و فحاشی تهدید و فحاشى مدیر یا مدیران مؤسسات عمومى با اخلال در نظم عمومی نفی شده است.
🔸در نظریه ۷۵۳۰/ 7- 8/ 10/ 1383، برای اولین بار تعریف نسبتا مشخصی برای جرم اخلال در نظم عمومی ذکر شده است: «اخلال در نظم عمومى زمانى اتفاق مى‏افتد که فردى با اعمال و رفتار زشتى به نوعى آسایش و امنیّت و صیانت جامعه را مختل نموده باشد. صرف تعرّض به یک شخص در صورتى که به نتیجه مذکور منتهى نشده باشد اخلال در نظم عمومى نیست.»

✅ با توجه به نظریه فوق در صورتی که به تشخیص قاضی "قمه‌زنی" مصداقی از اعمال و رفتار زشت که منجر به اخلال در آسایش و امنیت و صیانت جامعه شود، باشد می‌تواند عنوان جرم اخلال در نظم عمومی بر آن صدق کند.

✅ در مورد مجازات جرم اخلال در نظم عمومی نیز در ماده ۶۱۸ «قانون مجازات اسلامى - کتاب پنجم» گفته شده است: 
«هرکس با هیاهو و جنجال یا حرکات غیر متعارف یا تعرّض به افراد موجب اخلال نظم و آسایش و آرامش عمومى گردد یا مردم را از کسب و کار بازدارد به حبس از سه ماه تا یک سال و تا (۷۴) ضربه شلاق محکوم خواهد شد.»

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔹 هرچقدر کسی را بیشتر دوست داشته باشی، بیشتر حاضری برایش فداکاری کنی؛

اگر نیازی پیش آمد:

🔸برای دوست چندین ساله‌ات حاضری از ماشینت بگذری؛

🔸برای برادرت حاضری خانه‌ات را هم بفروشی؛

🔸برای پدر، مادر و همسر و فرزندت حاضری از جانت هم بگذری،

 

🔹اما هیچ کدام از این دوست داشتن‌ها عشق نیست و هیچ کدام از این فداکاری‌ها عاشقانه نیست؛

🔹کسی که عاشق است کاری به نیاز معشوق ندارد، لازم نیست نیازی پیش بیاید تا از خودش بگذرد؛ بلکه عاشق از روی شوق دنبال بهانه‌ای برای فدا شدن برای معشوق می‌گردد؛

هرچقدر بیشتر عاشق باشی، بیشتر شوق داری برای معشوق فدا شوی و بیشتر از فدا شدن برای معشوقت لذت می‌بری؛

در میزبانی از میهمانان معشوقت بر اساس نیاز عمل نمی‌کنی، بلکه منت میهمان معشوقت را می‌کشی تا حتی پای او را بشوری؛ از غذای تو بخورد، شب تا صبح و صبح تا شب بیدار می‌مانی و به میهمانانش خدمت می‌کنی، پست‌ترین کارها حتی توالت شستن هم برایت سهل است؛ کارهایی که برای میهمان خودت هیچگاه انجام نمی‌دهی، هیچکدام هم اگر نباشد مشکلی پیش نمی‌آید، اما داستان عشق چیز دیگریست.

 

📌زیارت اربعین نه جلوه محبت به اهل بیت بلکه جلوه عشق به اهل بیت است.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دوستی حدیثی فرستاده بود مبنی بر "مقدم بودن و فضیلت داشتن زیارت امام حسین(ع) بر زیارت خانه خدا" و گفته بود این مطلب اصلا برای من قابل قبول نیست که زیارت خانه خدا از زیارت بنده او ولو امام حسین(ع)، کم‌تر باشد و خلاصه این احادیث را ساختگی دانسته بود.

 

به او گفتم این اشکال شما و بسیاری از اشکالات از این دست، ریشه در یک مسأله دارد که اگر آن حل شود، این اشکال و بسیاری از شبهات و اشکالات دیگر هم حل خواهد شد و آن اینکه امور متعین خارجی می‌توانند مصادیق عناوین مختلفی باشند.

 

ما در احادیث در باب فضیلت زیارت امام حسین(ع) احادیث زیادی داریم که زیارت امام حسین(ع) را با زیارت خانه خدا مقایسه می‌کند و مراتب آن را بسیار بالاتر معرفی می‌کند.

مثلا در کتاب کافی از امام صادق(ع) روایت شده است:

🔹«زِیَارَةُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ تَعْدِلُ عِشْرِینَ حَجَّةً»

و یا

🔹«أَیُّمَا مُؤْمِنٍ أَتى‏ قَبْرَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَارِفاً بِحَقِّهِ فِی‏ غَیْرِ یَوْمِ عِیدٍ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ عِشْرِینَ حَجَّةً وَ عِشْرِینَ عُمْرَةً مَبْرُورَاتٍ مَقْبُولَاتٍ، وَ عِشْرِینَ حَجَّةً وَ عُمْرَةً مَعَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ، أَوْ إِمَامٍ‏ عَدْلٍ‏؛ وَ مَنْ أَتَاهُ فِی یَوْمِ عِیدٍ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ حَجَّةٍ، وَ مِائَةَ عُمْرَةٍ، وَ مِائَةَ غَزْوَةٍ مَعَ نَبِیٍّ مُرْسَلٍ، أَوْ إِمَامٍ عَدْلٍ‏».

 

اگر بنا باشد، ما زیارت امام حسین(ع) را با زیارت خانه خدا از این باب که مصداقی از اظهار محبت و طاعت به خداوند ویا اهل بیت(علیهم السلام) است، مقایسه کنیم، قطعا زیارت خانه خدا از زیارت امام حسین(ع) فضیلت دارد و به همین ترتیب نیز مثلا زیارت پیامبر اکرم(ص) نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) فضیلت دارد و نیز زیارت امیرالمؤمنین(ع) نسبت به سایر اهل بیت است که در روایات نیز این مطلب ذکر شده است.

 

اما گاهی زیارت امام حسین(ع) از جهت دیگری و مصداق بودن برای عنوان دیگری، با زیارت خانه خدا مقایسه ‌می‌شود و از آن جهت، زیارت اهل بیت(علیهم السلام) بر زیارت پیامبر اکرم(ص) و خانه خدا نیز فضیلت دارد.

 

در روایات اسلام بر پنج پایه بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت و مهم‌ترین ارکان دین از میان این پنج پایه نیز ولایت، نماز و زکات ذکر شده است و در میان این سه رکن نیز مهم‌ترین آنها ولایت گفته شده است.

مثلا در روایتی از امام باقر(علیه السلام) آمده است که:

🔹«بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى‏ خَمْسٍ‏: عَلَى الصَّلَاةِ، وَ الزَّکَاةِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ‏، وَ الْوِلَایَةِ؛ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ، فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هذِهِ» یَعْنِی الْوَلَایَةَ.

 

روایات ذکر شده در باب فضیلت زیارت امام حسین(ع) و سایر اهل بیت(علیهم السلام) نسبت به زیارت خانه خدا و پیامبر(ص) در زمانی صادر شده است که تمسک به رشته ولایت الهی در تمسک به اهل بیت(علیهم السلام) متعین شده بود و مردم در منتسب دانستن خود به دین خدا و قبول پیامبراکرم(ص) اختلافی نداشتند و پذیرش واقعی ولایت الهی که هیچ‌گاه قطع نخواهد شد در پذیرش ولایت اهل بیت(علیهم السلام) بود.

آنگاه که زیارت اهل بیت مصداقی از پذیرش مقام ولایت و تمسک به رشته ولایت الهی است، همانطور که در روایات نیز ذکر شده است این زیارت بر حج نیز مقدم است.

..........................................................................

🔸نظر یکی از دوستان در مورد پست اخیر👇

🔹یعنی شما قائلید که مختص به اون دورانه؟
مؤید شما روایاتیه که زیارت امام رضا(ع) رو از همه بالاتر دونستند.
ولی مشهور غیر از آیت‌الله خویی زیارت امام حسین(ع) رو افضل میدونن.

 

🔸پاسخ بنده به نظر مذکور👇

🔹 سلام؛
نه مختص به اون دوران نیست؛

🔹عرض بنده تطبیق مصداق زیارت اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان ولایت مداری و تمسک به رشته ولایت الهی متصل است در مقایسه با زیارت پیامبر اکرم(ص) و زیارت خانه خدا؛

🔹 به همین مبنا و مناط در دوران هر امام هم مصادیق ولایت پذیری از امام آن زمان، فضیلت دارند بر مصادیق ولایت‌پذیری از ائمه سابق که نیستند و ادعای ولایت پذیری آنها راحت است.

🔹 و به همین مبنا یعنی فضلیت داشتن جلوه ولایت و ولایت‌پذیری بر همه امور دیگر در دین، که در متن اصلی عرض کردم، مصادیق ولایت پذیری از ولی فقیه به عنوان نائب حضرت حجت(عج) فضیلت دارد بر دیگر اعمال و مناسک عمومی،
یعنی مثلا: شرکت در انتخابات و راهپیمایی و ... اگر به عنوان اطاعت از ولی زمان و ولایت‌پذیری از نائب امام صورت گیرد، فضیلت دارد بر زیارت خانه خدا و حتی زیارت امام حسین(ع)؛

🔹 در روایتی از امام صادق(ع) در کافی، از حضرت می‌پرسند: «أفضل ما یتقرب به العباد الی الله» چیست؟ 
حضرت به عنوان بالاترین عمل مصداقی که موجب تقرب به خدا می‌شود می‌گویند: «طاعة الله و طاعة رسوله و طاعة أولی الامر...»
نمی‌گویند طاعت من، می‌گویند طاعت هر امام منصوب من الله یعنی اولی الامر، یعنی ولایت مداری مطلق و متصل در طول زمان.

🔹خوبه همینجا به برخی روایات هم اشاره کنم.
در روایتی از امام رضا(ع) می‌پرسند: زیارت امیرالمؤمنین(ع) با فضیلت‌تره یا زیارت امام حسین(ع)؟ 
حضرت پاسخ می‌‌دهند فضیلت زیارت امیرالمومنین(ع) بر زیارت امام حسین(ع) همچون فضیلت زیارت خود امیرالمؤمنین(ع) بر امام حسین(ع) هست.
«فضل زیارة قبر أمیرالمؤمنین(ع) علی زیارة قبر الحسین(ع) کفضل أمیرالمؤمنین علی الحسین»

🔹این روایت مربوط به زمانی است که در زیارت هر دو امام حیثیت تکریم و تعظیم آنها و اظهار محبت جلوه دارد و در مقابل مصادیق ولایت پذیری از امام زمان سنجیده نمی‌شوند.

🔹در روایت دیگری از امام هادی(ع) در مورد زیارت امام حسین(ع) و امامین کاظمین(علیهما السلام) سوال می‌پرسند؟
حضرت پاسخ می‌دهند: 
«ابوعبدالله المقدم و هذا أجمع و أعظم أجرا»
یعنی حضرت هم زمان از هر دو حیثیت پاسخ می‌دهند، یعنی از جلوه تکریم و تعظیم زیارت امام حسین(ع) مقدم است اما از جلوه ولایت مداری متصل این زیارت ثواب بیشتری دارد.

.........................................................................

 
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در مباحث قبل به این اشاره کردم که قمه‌زنی یک به ظاهر عزاداری نوپدید است و در روایات هیچ روایت خاصی در مورد آن وجود ندارد.

 

🔹 در زبان عربی قمه‌زنی را "تطبیر" گویند و این نام نیز مثل خود آن یک امر نوپدید که در کتب لغوی عرب هیچ ذکری از آن نشده است.

 

🔹کسانی که حکم به جواز قمه زنی می‌کنند عمده استدلالشان، استناد به احکام عامی چون "وجوب تعظیم شعائر" یا "استحباب جزع برای اباعبدالله" یا "مواسات با اهل بیت(علیهم السلام)" است که مخالفین قمه‌زنی یا تطبیق این مصداق را نمی‌‌پذیرند یا در اصل وجود آن حکم عام اشکال دارند.

 

🔹اما برخی از قائلین به جواز قمه‌زنی به برخی ادله خاص نیز برای جواز قمه زنی استدلال کرده‌اند که یکی از پرشمارترین این به ظاهر ادله که حتی برخی در متن فتوای خود نیز آن را آورده اند، ماجرای حضرت زینب(س) که سر خود را به محمل کوبیده‌اند، است.

اما این ماجرا:

🔸اولا سند ندارد و از کتاب «نورالعین فی مشهد الحسین» مربوط به قرن پنجم است که نویسنده آن مشخص نیست، کسانی هم که قائل به مشخص بودن نویسنده آن هستند فردی شافعی مسلک را به عنوان نویسنده آن ذکر کرده‌اند؛

🔸ثانیا اگر هم ماجرا مستند می‌بود و سندی متصل و عادل می‌داشت، این اتصال به امام معصوم نیست که حجیت داشته باشد و این گزارش نیز دارای اشکالات متعدد و نقل‌های متناقضی است، مثلا با توجه به گزارش‌های مختلف که مکرر از وضعیت اهل بیت در سفر به شام نقل شده است اصلا محملی (کجاوه‌) وجود نداشته و حضرات را با وضعیت نامناسبی به آنجا منتقل می‌کنند، ثانیا با گزارش‌های مبنی بر صبر حضرت زینب(س) و توصیه اباعبدالله به صبر و جزع نکردن و... تناقض دارد.

 

اما از دلیل‌های ساختگی بر جواز قمه زنی که بگذریم، قائلین بر جواز باید بتوانند، ادله مختلف دال بر حرمت قمه زنی را به نحو یقینی رد کنند، چرا که شک در حجیت هر عمل دینی، برای عدم جواز آن کافی است.

 

🔹 جدا از احکام ثانوی حرمت "وهن و اضرار" که از منظر احکام عمومی مطابق بر قمه‌زنی است و بسیار ذکر شده است، حکم حکومتی رهبری مبنی بر حرمت خصوص قمه زنی نیز از جمله ادله‌ای است که به علت اتفاق همه فقها بر لزوم رعایت حکم حاکم، قائلین به "جواز قمه زنی" پاسخی برای آن ندارند، جز نفی اصل و اساس حکومت و حاکمیت اسلامی موجود.

 

🔹 در روایتی که در باب اثبات عید فطر به واسطه حکم حاکم شرع از امام صادق(ع) آمده است، در باب لزوم رعایت حکم حاکم شرع به نحو مطلق گفته می‌شود که مخالفت با حکم حاکم داخل شدن در نهی الهی و هلاکت اخروی است.

«وَ مَنْ کَانَ فِی بَلَدٍ فِیهِ‏ سُلْطَانٌ‏ فَالصَّوْمُ مَعَهُ وَ الْفِطْرُ مَعَهُ لِأَنَّ فِی خِلَافِهِ دُخُولًا فِی نَهْیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَیْثُ یَقُولُ- "وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَة"».

من لا یحضره الفقیه؛ ج‏ ۲؛ ص: ۱۲۷.

....................

 

پرسش یکی از دوستان👇

سلام علیکم. چه کسی در «در اصل وجود آن حکم عام اشکال دارند»؟

 

پاسخ بنده👇
چند قسم کردم
در وجوب تعظیم شعائر و استحباب جزع بحثی نیست ولی در استحباب مواسات ما حکم عام استحباب مواسات با اهل بیت رو قبول نداریم.
اولا مواسات به معنی قراردادن چیزی که در اختیار داریم با دیگران و مساوی و برابر نگه داشتن خود با دیگری است که منظور اون افراد این نیست بلکه همراهی کردن در مصیبت و مثلا جاری کردن خون از خود و یا وارد نمودن زخم به خود برای همراهی کردن با اهل بیت(علیهم السلام) در ماجرای کربلا است.
ما اصل وجود چنین حکم عامی را قبول نداریم.

...................

به شرح حال بپیوندید:👇

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰
  • در پست با عنوان « توضیح نظر رهبری در مورد قمه زنی» اشاره کردم که حضرت آقا قائل به حرمت قمه زنی به حکم اولی به علت بدعت بودن آن هستند. ایشان در این مورد می‌فرمایند: « شما تا به حال، کجا دیده‏اید که فردى به خاطر رویکرد مصیبت عزیزترین عزیزانش، با شمشیر بر مغز خود بکوبد و خون جارى کند؟ کجاى این کار، عزادارى است؟! قمه زدن، سنّتى جعلى است. از امورى است که مربوط به دین نیست... قطعا این، یک بدعت است.»

 

  • عمده احکام دین به امور کلی که مصادیق متعدد دارند تعلق گرفته است، مثلا تعظیم شعائر الهی واجب شده است و یکی از این شعائر الهی، عزاداری برای اهل بیت است اما اینکه کدام سبک برای عزاداری باشد؟ در دین گفته نشده است و ما نمی‌توانیم بگوییم این سبک خاص جزو دین است.

 

  • حداکثر این است که برخی از مصادیق عزاداری توسط خاندان اهل بیت انجام شده و یا در زمان اهل بیت توسط افرادی انجام شده و مورد تأیید آنها قرار گرفته است یا از آن نهی نشده است؛ اما سبک‌های عزادای که بعدها پدید آمده است و در مورد آنها سخنی گفته نشده است، چه؟

 

  • در تعریف بدعت گفته شده است: «ادْخالُ فِى الدّینِ ما لَیْسَ فِى الدّین» یعنی آن‌چیزی که در دین نیست را در دین وارد کنیم و بگوییم این جزو دین است. نه تنها قمه زنی بلکه هر امر دیگری حتی مثلا صلوات فرستادن در هنگام حضور فلان عالم یا برگزاری دعای کمیل در شب‌های جمعه و... هم که به خصوصه از طریق شارع حکمی برای آن مشخص نشده است اگر بخواهد به نفسه مصداق حکم شارع و جزو دین دانسته شود، انجام آنها مصداق بدعت و حرام خواهد بود.

 

توضیحات آیت‌الله مصباح در مورد نوآوری در عزادری...
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 44 ثانیه

  • در فیلم بالا آیت‌الله مصباح به این پرسش پاسخ می‌دهند که آیا هر نوآوری و ابداع در روش‌های عزاداری مصداق بدعت و حرام است؟
  • توضیح ایشان این می‌‌شود که در شرع روش خاصی برای عزاداری تشریع نشده است. یک روش‌هایی بین همه عقلاء برای عزادری بوده است که آنها تأیید شده، یک روش‌هایی هم نبوده که بعدها کسانی اینها را ابداع کرده‌اند و به جهت عقلائی بودن آن روش‌ها و اینکه خلاف شرعی در آنها نبوده مورد تأیید علما قرار گرفته است.

 

  • پس باید گفت بدعت به معنای نوآوری در دین همیشه حرام نیست بلکه آن بدعتی حرام است که:

 

  • یا اینکه کسی بگوید این عمل خاص مثلا قمه زدن در عزاداری که دین در مورد خصوص آن ساکت است، به نفسه جزو دین است؛
  • در این فرض فرقی نمی‌کند که آن عمل چه چیزی باشد، حتی صلوات فرستادن در حالت خاصی و یا نماز خاصی خواندن نیز اگر دین در مورد آن ساکت باشد و بخواهد به اسم دین انجام شود، مصداق بدعت و حرام است.
  • یا اینکه آن عمل خاص و جدید، نه به نفسه بلکه از این جهت که مصداق یک عنوان مورد تأیید شارع است مثلا عزاداری، بخواهد انجام شود، در این صورت:
  • اولا باید تطابق آن عنوان کلی مورد تأیید شارع بر این فعل خارجی خاص واضح باشد؛
  • و ثانیا از جهات مختلف عناوین حرام دیگری بر آن تطابق نکند؛

 

  • قمه زنی از سنت‌های جدیدی بوده است که هم از جهت تطابق عنوان عزاداری متعارف ناس بر آن به علت غیر عقلائی بودنش اشکال وجود دارد و هم از جهاتی چون وهن مذهب و آسیب وارد شدن به بدن، پس درست این است که بگوییم قمه زنی به حکم اولی و از باب بدعت بودن حرام است همانطور که رهبری فرموده‌اند، نه اینکه به حکم اولی جایز و به حکم ثانوی حرام است؛ چون سنت جدیدی است که تحت عنوان یک امر دینی صورت می‌گیرد و ملاکات لازم برای تأیید و تطابق بر آن امر دینی را ندارد.

  • دریافت
    مدت زمان: 30 ثانیه
    قمه زنی در خیابان‌های انگلستان- آیا نباید از خودمان بپرسیم که چرا اروپایی‌ها که همیشه با نمادهای دین و مذهب مثلا حجاب به اشکال مختلف مبارزه کرده‌اند، به این جماعت اجازه انجام این کارها را می‌دهند!

...................

  • حمید رضا باقری