شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

🔻پس از نامه سلیمان بن صرد نامه‌های مختلفی نوشته می‌شود، یکی نوشته بود:

👈«فَحَیَّ‌هَلاَ فَإِنَّ‌ النَّاسَ‌ یَنْتَظِرُونَکَ‌ لاَ رَأْیَ‌ لَهُمْ‌ غَیْرُکَ‌ فَالْعَجَلَ‌ الْعَجَلَ‌ ثُمَّ‌ الْعَجَلَ‌ الْعَجَلَ‌ وَ السَّلاَمُ‌.»

به سرعت و زود به سمت ما حرکت کن؛ مردم منتظر تو هستند و هیچ رای و نظری غیر از رای تو در آنها نیست. بیا زودتر بیا باز هم زودتر...

شبث بن ربعی نوشته بود:

👈«فَقَدِ اخْضَرَّ الْجَنَابُ‌ وَ أَیْنَعَتِ‌ الثِّمَارُ فَإِذَا شِئْتَ‌ فَاقْدَمْ‌ عَلَى جُنْدٍ لَکَ‌ مُجَنَّدٍ وَ السَّلاَمُ‌»

باغ‌هاى کوفه سبز و باصفا شده و تمام میوه‌ها رسیده، هر گاه شما اراده کنى و هر وقت دلتان خواست مى‌توانى با لشگر پیروز خود به سوى ما بیایی.

 

🔻 حضرت، «مسلم بن عقیل» را به همران آورندگان نامه به سمت کوفه می‌فرستند و نامه‌ای برای پاسخ به کوفیان به مسلم می‌دهند:

👈«وَ مَقَالَةُ‌ جُلِّکُمْ‌ أَنَّهُ‌ لَیْسَ‌ عَلَیْنَا إِمَامٌ‌ فَأَقْبِلْ‌ لَعَلَّ‌ اللَّهَ‌ أَنْ‌ یَجْمَعَنَا بِکَ‌ عَلَى الْهُدَى وَ الْحَقِّ»‌

خلاصه نامه‌های شما این بود که ما رهبرى نداریم پس به طرف ما بیائید تا خدا ما را بوسیله تو بر هدایت و حق جمع کند.

 

👈«وَ إِنِّی بَاعِثٌ‌ إِلَیْکُمْ‌ أَخِی وَ ابْنَ‌ عَمِّی وَ ثِقَتِی مِنْ‌ أَهْلِ‌ بَیْتِی فَإِنْ‌ کَتَبَ‌ إِلَیَّ‌ أَنَّهُ‌ قَدِ اجْتَمَعَ‌ رَأْیُ‌ مَلَئِکُمْ‌ وَ ذَوِی الْحِجَا وَ الْفَضْلِ‌ مِنْکُمْ‌ عَلَى مِثْلِ‌ مَا قَدِمَتْ‌ بِهِ‌ رُسُلُکُمْ‌ وَ قَرَأْتُ‌ فِی کُتُبِکُمْ‌ أَقْدَمُ‌ عَلَیْکُمْ‌ وَشِیکاً إِنْ‌ شَاءَ اللَّهِ‌»

من برادر و پسر عمو و فرد مورد اطمینان خود از خانواده‌ام را به سوى شما می‌فرستم و هر وقت که او به من نامه نوشت که همۀ بزرگان و خردمندان شما یک رأى و یک نظر شده‌اید، مثل همان عقیده‌ای که در نامه‌‌هایتان بدست من رسید و در آنها خواندم. آنگاه به خواست خدا بزودى به طرف شما مى‌آیم.

 

👈«فَلَعَمْرِی مَا الْإِمَامُ‌ إِلاَّ الْحَاکِمُ‌ بِالْکِتَابِ‌ الْقَائِمُ‌ بِالْقِسْطِ‍‌ الدَّائِنُ‌ بِدِینِ‌ الْحَقِّ‌ الْحَابِسُ‌ نَفْسَهُ‌ عَلَى ذَاتِ‌ اللَّهِ‌ وَ السَّلاَمُ‌.»

توجه کنید؛ به جان خودم قسم امام کیست؟ رهبر حکم کننده بر اساس کتاب خدا و برپادارنده عدالت است، رهبر کسی است که متدین به دین حق و ثابت قدم و مطیع تام خداوند باشد و غیر او حق رهبری ندارد. تمام.

.....

📝 پی‌نوشت:

📌پیامبر اکرم(ص) نیز در مکه شرایط سختی را داشتند، وقتی چند تن از بزرگان مدینه در سفر حج دعوت ایشان را قبول کردند و در سال بعد هیاتی ۱۲ نفره برای بیعت با ایشان در مراسم حج به مکه آمدند، حضرت با آنان پیمانی بستند که «براى خدا شریکى قرار ندهیم، دزدى‏ نکنیم، زنا نکنیم، فرزندان خود را نکشیم و...» و همراه آنان یک نماینده به نام "مصعب" فرستادند که او یک سال در مدینه ماند و به تبلیغ اسلام پرداخت و پس از یک سال مصعب به مکه بازگشت و گزارش پیشرفت اسلام در یثرب و پایبندی آنها به پیمانشان با رسول خدا را به ایشان داد و مدت کمی بعد در موسم حج ۷۵نفر از مردم یثرب به دیدار پیامبر آمدند و با ایشان پیمان بستند که در صورت هجرت ایشان و مسلمانان به یثرب همانطور که از خود و خانواده خود دفاع می‌کنند از آنها نیز حمایت کنند و پس از آن مسلمانان و پیامبر(ص) به مدینه هجرت کردند.

 

📌این نمونه را ذکر کردم تا معلوم شود رفتار عاقلانه، قبل از اعتماد به کسی یا کسانی در کار اصلی، امتحان آنها در موارد کوچک‌تر است.

فرقی نمی‌کند حضرت حجت (عج) هم تا از ما یک ثقه‌ای نگیرند و ما را در آن امتحان نکنند، در کار اصلی به ما اعتماد نمی‌کنند، ما هم باشیم اگر عاقلانه بخواهیم رفتار کنیم اول یک ثقه‌ای از افراد در کارهای کوچک‌تر می‌گیریم و بعد کار اصلی را به آنها می‌سپاریم.

قسمت قبل 👇

اتمام حجت سلیمان بن صرد با شیعیان کوفه...

۶شهریور۰۰

 

  • ۰۰/۰۶/۰۶
  • حمید رضا باقری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی