یک تفکّراتى، یک مفاهیمى از سوى تبلیغات پُرحجم نظام سلطه، بهطور شبانهروزى در سرتاسر عالم دارد پراکنده میشود؛ ... این سفارش به همهى مسئولان کشور است، به همهى ارکان نظام است بلکه سفارش به همهى صاحبنظران است - صاحبنظران سیاسى، صاحبنظران اجتماعى، صاحبنظران دینى - که مراقب باشند: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللّٰهِ»؛ این را بدانند. اینجور نیست که چون حالا با یک حجم عظیمى از تبلیغات بر روى یک موضوعى تمرکز میکنند، تکیه میکنند، تکرار میکنند، با زبانهاى مختلف آن را بیان میکنند، ناچار ما هم بایستى همرنگ جماعت بشویم، ... همان را تکرار کنیم؛ نه، ما خودمان مبانى داریم، ما فکر داریم. استکبار در صدد آن است که کلیشههاى مورد نظر خودش را به همهى مردم دنیا تحمیل کند؛ ... مفاهیمى را یا جعل میکنند یا دستکارى میکنند و معنا میکنند ... فرض بفرمایید تروریسم یک مفهومى است که استکبار آن را در یک معناى خاصّى بهکار میبرد؛ یا حقوق بشر یا دموکراسى ... توقّع دارند همهى دنیا از جمله ما در جمهورى اسلامى بر طبق فهم آنها بفهمیم، از منظر آنها ببینیم، بر طبق ادبیّات آنها حرف بزنیم؛ این را از ما انتظار دارند؛ این یکى از نشانهها و مظاهر واضح سلطه و استکبار است؛ درحالىکه خود انقلاب اسلامى یک منظومهى فکرى دارد.
بیانات رهبری در ۱۲ شهریور ۱۳۹۴ در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى.
اینکه قرآن به ما میگوید: «وَ لاٰ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النّٰارُ»(هود:۱۱۳)، اعتماد نکنید به ظالمین، این همین گرفتارى امروز مردم دنیا است. اعتماد میکنند، پدرشان درمىآید. دیدید در بعضى از این کشورهاى عربى یک حرکت خوبى انجام گرفت، یک مبارزهى خوبى بهوجود آمد، یک غوغایى به پا شد، یک بیدارىاى بهوجود آمد، منتها مثل شعلهاى که بیایند روى آن خاکستر بریزند و خاک بریزند، خاموش شد؛ چرا؟ چون «لاٰ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا» را عمل نکردند. رکون (اعتماد) کردند به آمریکا، به رژیم صهیونیستى؛ نفهمیدند چهکار باید بکنند، [لذا] اینجورى میشود.[1]
«لاٰ تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا»؛ به کسى که ستمگر است، به ظالم اعتماد نکنید، گرایش پیدا نکنید. «رکون» یعنى میل پیدا کردن و گرایش پیدا کردن و اعتماد به او کردن، به آدم ظالم اعتماد نکنید. نتیجهى اعتماد کردن به ظالم همین میشود که شما مىبینید دولتهاى مسلمان، مجموعههاى اسلامى به ظالمترین و ستمگرترین عناصر عالَم اعتماد میکنند و نتیجهاش را دارند مشاهده میکنند و مىبینند.[2]
.....
📖 منبع:
[1] بیانات رهبری در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ در محفل انس با قرآن کریم در آستانهى ماه مبارک رمضان.
[2] بیانات رهبری در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۹پس از تلاوت قرآن کریم توسّط قاریان.
قریب به ۴۴ سال از انقلاب میگذرد، از روز اول انقلاب یکی از شعارهای این انقلاب اسلامی استقلال خواهی بوده است.
حالا اگر به یک جوان مذهبی یا طلبه ما بگویند ارتباط شعار استقلال خواهی با معارف دینی ما چیست؟! آیا شاهدی که مؤید آن باشد از آیات و روایات شنیدهای؟! چه پاسخی میدهد؟!
حدود استقلال خواهی چیست؟!
به نظر شما چه کسی باید در این سالهای طولانی این مساله مهم را تبیین نظری میکرد؟! غیر از حوزه علمیه؟! غیر از این منابری که سالیان دراز دست ما بود.
اصلا به این مساله در فضای حوزه فکر میشود؟!
خداوند تبارک و تعالی میگوید: به ظالمان حق ندارید هیچ تکیهای بکنید و اگر اتکایی به آنها کردید باید به انتظار آتش جهنم باشید. جز به خداوند نباید اتکاء کنید و جز خداوند سرپرست و یاریگری ندارید.
این آیه و آیات مشابه آن جزو قرآن نیست؟! کجای فتاوا و رسالههای عملیه اثری از مضامین آن را میشود یافت؟!
«امروز در دنیای کنونی، هر حرکتی، هر اقدامی، هر حرفی که در جهت استقلال سیاسی کشورها و ملّتها [باشد]، در جهت استقلال فرهنگی کشورها و ملّتها باشد، در جهت استقلال و رشد اقتصادی کشورها و ملّتها باشد...؛ هر حرکتی در این جهت عمل صالح است، حسنه است.» ۱۳۹۸/۰۸/۲۴ بیانات رهبری در دیدار مسئولان نظام.
این کلام رهبری در این رابطه یک فتوای فقهی است که ما تبیینش نکردیم!
برای توضیح بیشتر مقصودم چند نکته را خوب است متذکر شوم:
نکته اول: کلام در مورد تولید شدن علم در مباحث دشمن شناسی و سیاست خارجی و اقتصاد و مبانی و معارف انقلاب اسلامی نیست، اگرچه در اینجاها هم بیشتر باید بحثهای جدی حوزوی شکل بگیرد و مباحث پختهتر شود ولی در فصای تولید خود حضرت آقا به تنهایی مفصل مطلب کار کردهاند، درسها و مقالات و پایاننامه و... در فضای حوزه در تک تک این مباحث زیاد کار شده است کلام اصلی ناظر به حلقهی اساتید و فضلای حوزه و مدیران حوزه است که این مباحث را برای طلاب و عموم جامعه بسط ندادهاند.
طلبه چطور چندسال لمعه و مکاسب میخواند که باید هم بخواند اما یک درس فقط یک درس هم تاریخ تشیع پس از اهل بیت تا انقلاب را بخواند تا بداند ما چه مسیری را طی کردیم تا به اینجا رسیدیم چه تجربههایی را پشت سر گذاشتهایم! بخشی از فقه را طلبه به صورت فقه استدلالی یا نیمه استدلالی برای اثبات معارف انقلاب مثل استقلال خواهی، برائت از مشرکین، اجتناب از طاغوت بخواند، لمعه را شهید اول در زندان نوشت! و شهید ثانی با محدودیتهای زمان خودش بسط داد، حالا شما با این همه مجموعه و امکانات بخشی از فقه را ناظر به شرایط تغییر کرده اجتماعی و حاکمیت اسلامی به صورت استدلالی بنویسید تا طلبه بخشی از فقه را با این مباحث تمرین کند.
نکته دوم: چطور حضرت آقا وقتی عقاید میگوید میشود طرح کلی اسلام در قرآن و ناظر به عمل و حاکمیت اسلام در زمان طاغوت عقاید را مینویسد خب ماهم در سبک نگارش برخی مباحثمان تجدید نظر کنیم. چطور امام اخلاق را به صورت درمانگر مینویسد نه نسخه بودن، ما هم اخلاق و عقاید این چنین بیاوریم و طلبه بخواند.
نکته سوم: در مورد نوع مواجه ما طلاب با جامعه است که ما هم کم گذاشتهایم و نیامدهایم آن مباحث تولید شده را خودمان بسط دهیم و معارف انقلاب اسلامی را به مخاطب خود منتقل کنیم، نشستهایم تا چه شبههای مدرنیته برای او تولید میکند تا ما جواب دهیم نه اینکه خودمان فعالانه ناظر به تربیت جوان فعال و بصیر انقلابی نشر معارف دهیم.
«وَ لَقَدْ بَعَثْنٰا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً» ؛ نکتهى مهمّى است: «بَعث» است، برانگیختن است، یک حرکت معمولىِ درسآموز نیست. پیغمبرى که در جامعهاى ظهور میکند، فقط این نیست که آمده تا یک چیزهایى را به مردم یاد بدهد؛ بله، «یُعَلِّمُهُمُ الْکِتٰابَ وَ الْحِکْمَةَ» هست، «یُزَکِّیهِمْ» است اما همه اینها در قالب یک بعثت است در قالب یک حرکت عظیم است. بعثت یعنی برانگیختگی جهت این برانگیختگی چیست؟ سمت و سوى این برانگیختگى چیست؟ سَمت و سو عبارت است از همانکه در خود قرآن باز مکرّر ذکر شده است: «وَ لَقَدْ بَعَثْنٰا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللّٰهَ وَ اجْتَنِبُوا الطّٰاغُوتَ»؛ اوّلاً عبودیّت خدا، یعنى چهارچوب حیات را در خدمت اوامر الهى و نواهى الهى قرار دادن؛ و [ثانیاً] اجتناب از طاغوت. طاغوت کیست؟ همهى ظالمان، همهى پادشاهان خبیث، در مثل امروزى همهى رؤساى جمهور مثل اینهایى که امروز در آمریکا و در بعضى از کشورهاى دیگر هستند اینها همان طواغیتند معناى اجتناب از طواغیت این نیست که دامنت را از آنها دور کن تا آلوده نشوى؛ معنایش این است که یک خطّى در مقابل خطّ توحید و خطّ عبودیّت الهى وجود دارد و آن، خطّ طاغوت است. کفر به طاغوت، همراه و ملازم با ایمان بالله است؛ این، جهت بعثت انبیا است.
«بیانات رهبری در ۱۴ فروردین ۱۳۹۸ در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى در سالروز مبعث پیامبر اکرم (صلّى الله علیهوآلهوسلّم)»
ارسال رسل برای این است که مورد اطاعت قرار بگیرند؛ این اطاعت، مطلق است یعنی در همهی امور زندگی؛ معنای مستفاد از آیه این است که زندگی مردم -چه زندگی شخصی خصوصی، چه زندگی عمومی- باید به وسیلهی دین اداره بشود.
حالا البتّه بعضی این را ممکن است فقط منحصر کنند به مسائل شخصی، [مثل] نماز و روزه و مانند اینها؛ [اما] این جور نیست؛
اوّلاً به دلیل خود اطلاق این آیه،
ثانیاً به دلیل آیات دیگر، [مثل] اینکه میفرماید: «وَ کَاَیِّن مِن نَبِیٍّ قٰاتَلَ مَعَه رِبِّیّونَ کَثیر»؛(آلعمران:۱۴۶) خب این قتال [همراه] با ربّیون کثیر که کار شخصی نیست؛ کار اجتماعی است، کار عمومی است، کار حکومتی است...
دوستان تا کنون چندبار مشورت خواستهاند که میخواهیم با مطالعه دو یا سه کتاب یک فضای کلی از تاریخ ایران و شیعه پیش از انقلاب بدست بیاوریم.
بنده عرض میکنم برای فهم درست تاریخ باید پازل تاریخ را کامل خواند، حتی اگر خلاصه و مختصر میخوانیم. به همین جهت تاریخ ایران و شیعه بدون شناخت تاریخ جهان، ناقص است. البته نه همه تاریخ جهان بلکه آن قسمتهای موثر بر تاریخ شیعه و ایران که عملا میشود تاریخ استعمار.
به همین خاطر دو کتاب را معرفی میکنم یکی شناخت استعمار از آقای مصطفی اسکندری که یک دور خلاصه تاریخ استعمار را مرور میکند و دیگری چهارده قرن تلاش شیعه برای ماندن و توسعه از مرحوم روح الله حسینیان که یک دور تاریخ شیعه تا زمان تشکیل پهلوی را مرور میکند.
البته بعد از تشکیل پهلوی را معتقد هستم باید دقیقتر خواند و کتابهای مختلفی در این فضا هست، یکی از آن کتابها مجموعه حیات روح خدا است و سه جلد اول آن که بازه ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۰ را پوشش میدهد تا کنون چاپ شده است. در این مجموعه سعی شده است تاریخ استعمار و استبداد پهلوی در بازه مربوط به هر جلد، زندگی و عملکرد حضرت امام و زعمای زمان (آیتالله حائری یزدی و آیتالله بروجردی) و تحولات اجتماعی و فرهنگی مردم ایران در کنار هم روایت شود.
حالا کار ندارم که امام به مسئولین دولت موقت گفته بود «دل خوش به این نباشید که آب و برق را مجانی میکنیم» ما هدفمان این نیست که یک آخور پیشرفته درست کنیم، هدف اصلی ما زندگی معنوی انسانها است.
اگرچه منظور امام این نبود که وعده مجانی کردن آب و برق را بدهند و در مقام نقد صحبت سخنگوی دولت موقت بودند و این حرف امام را تحریف کردند و اسم برق دزدی و آب دزدی را گذاشتند استفاده از برق و آب امام! در ذهن مردم فرو کردند امام وعده بیحساب دادهاند!
اما با همه این وجود عملا در وضعیت کنونی هزینه مصرف آب و انرژی برای کسانی که درست مصرف کنند تقریبا رایگان است، چون منطقی نیست که همه چیز کاملا رایگان شود و این تشویق به اسرافکاری است.
منطقیترین شکل ممکن این است که کسانی که کم مصرف هستند حداقل هزینه را بدهند و پر مصرفها حداکثر هزینه را پرداخت کنند و حتی جریمه شوند.
........
دوتا از همسایههایم را که خودشان گفتند و بقیه را خبر ندارم، موقعی که در خانه نیستند هم کولر گازی را روشن میگذارند! یکیشان میگفت چون وقتی برمیگردیم خانه خنک باشد! یکی هم به خاطر گلهایشان که میخواستند گرمشان نشود! به آنها میگویم حالا هزینه انرژی پایین است هیچ! دولت این همه میگوید برق صنعت را تعطیل کردهایم چون مصرف زیاد است شما برایت مهم نیست! یکی دیگر از دوستان گلایه داشت از هزینه مصرف برقش که در ماه گذشته یک میلیون و اندی شده است! ولی نمیگویند اسراف میکنیم! ما با اینکه بچه کوچک داریم و دائم در خانه هستند و شستشو برای لباس و خودشان زیاد دارند و دوستان بچه بزرگ دارند و جمعیتشان هم از ما کمتر است و کولرشان هم مثل ما آبی نیست، باز مصرف آب ما از این عزیزان کمتر است. خب معلوم است در مصرف غیر عادی عمل میکنند دیگر!
ای قوم من! از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی نمیخواهم، پاداشم فقط بر عهده کسی است که مرا آفریده؛ آیا نمیاندیشید؟
درست است که طلبه و روحانی خرج دارد ولی خداوند راههای مختلفی برای تامین او تدارک دیده است و همیشه هم مردم خودشان اینقدر لطف و محبت دارند که بدون اظهار نیاز از طلبهها قدردانی میکنند.
در روایتی در کافی، حضرت رضا(ع) به یکی از اصحاب خود میگویند میایی باهم به سفر عمره برویم؟
آن فرد که پولی نداشته شرمنده میشود و با خجالت میگوید آقا جان امر با شماست ولی من خرجی سفر ندارم.
حضرت ناراحت میشوند و استبعاد میکنند که یعنی چه این حرف؟ سبحان الله معلوم است وقتی من دارم به تو امر میکنم خرجت را هم تکفل میکنم.
این حکایت و قاعده همهجا هست، کافی است در مسیر امر امام باشیم، آنگاه تکفل ما با خود امام است.
البته همه این صحبتها به معنی این نیست که اگر مردم احسان کردند و لطف داشتند و خواستند محبتی کنند طلبه باید رد کند، بلکه به معنی این است که طلبه نه به دنبال پول مردم باشد و نه از آنها مطالبه کند.
🔸فرانسه چگونه برای ۱۴ کشور #آفریقایی خلق پول کرده و ثروت آنها را غارت میکند؟!
نخست وزیر راستگرای ایتالیا که منتقد جریان چپگراهای فعلی ایتالیا و دیگر کشورهای اروپایی از جمله فرانسه است، به زبان ساده توضیح میدهد فرانسه چه ظلمی به مستعمرههای سابق خود میکند.
بخشی از بقایای ظلم استعمارکهن که هنوز باقی است را نشان میدهد!
سلطه دلار نمونه بزرگتری از این اقدام فرانسه برای همه استفاده کنندگان و ذخیره کنندگان دلار است.
🔰 فرانسه تنها با غارت مستعمرات سابق خود، می تواند جایگاه خود را حفظ کند
🔹طبق ادعای روزنامه آلمانی Deutsche Wirtschafts Nachrichten، بر اساس توافقات انجام گرفته در دهه های 1950 و 60 بین فرانسه و 14 کشور آفریقایی مستعمره، این کشورها همچنان موظفند حدود 85 درصد از ذخایر ارزی خود را در بانک مرکزی فرانسه در پاریس ذخیره کنند. در آنجا تحت کنترل مستقیم خزانه داری فرانسه هستند. کشورهای آسیب دیده به این بخش از ذخایر خود دسترسی ندارند. اگر 15 درصد ذخایر باقیمانده آنها کافی نباشد، آنها باید وجوه اضافی را با نرخ بهره بازار از خزانه داری فرانسه وام بگیرند.
🔹به علاوه، این کشورها باید هر سال "بدهی استعماری" خود را برای زیرساخت های ساخته شده توسط فرانسه به پاریس منتقل کنند. فرانسه سالانه حدود 440 میلیارد یورو از این طریق دریافت می کند.
🔹دولتهای این کشورها معمولاً چارهای جز پیروی از خواستهها ندارند. اگر سیاستمداران آفریقایی امتناع کنند، با سوء قصد یا سرنگونی دولت مواجه خواهند شد.در 50 سال گذشته در مجموع 67 کودتا در 26 کشور آفریقایی رخ داده است.16 کشور از این 26 کشور مستعمره سابق فرانسه بوده اند.
📌بعضی از این کشورهای غربی با غارت و چپاول کشورهای دیگر ثروتمند و مرفه شدند.
📌تحلیل امام از شرایط ۱۳۶۶ مشابه تحلیل امروز حضرت آقا است.
🔻آقا در ۱۴ خرداد ۱۳۹۱ میفرمایند:
«ما میتوانیم به قله برسیم، ما داریم در دامنه حرکت میکنیم... آن روزی که ایران به قله برسد، معارضههای خباثتآلود به پایان خواهد رسید.» زمان میگذرد و بعد از فراز و نشیبها و سختیهای زیاد، در ۲۶ مرداد ۱۴۰۲ حضرت آقا میفرمایند:
«ما فصل مشبعی را حرکت کردهایم. به قلهها نزدیک شدهایم. نباید خسته بشویم.»
🔻مشابه همین تحلیل را امام در پیام برائت از مشرکین در ۶ مرداد ۱۳۶۶ دارند:
«ما افتخار مىکنیم که در این نبرد طولانى و نابرابر فقط با تکیه بر سلاح ایمان و توکل بر خداى بزرگ و دعاى بقیة اللَّه- عجل اللَّه تعالى فرجه- و اعتماد به نفس و همت دلاور مردان و شیرزنان صحنه کارزار به پیروزى رسیدهایم و خدا را سپاس مىگزاریم که منت هیچ قدرت و کشورى و ابرقدرتى در جنگ، بر گردن ما نیست و مردم کارآزموده و متوکل ما با استعانت از ذات مقدس کبریا یکه و تنها و مظلومانه بر مشکلات بسیارى ... فائق آمده است. ... هماکنون که به مرز پیروزى مطلق رسیدهایم و قدمهاى آخرمان را برمىداریم، صداى ناآشناى صلح طلبى آن هم از کام ستمگران و جنگافروزان به گوش مىرسد و در جهان غوغا به راه انداخته و عزا و ماتم صلح طلبى برپا نموده است و مدافع آزادى و امنیت انسانها شده و براى خون جوانان و سرمایههاى مادى و معنوى در کشور ایران و عراق مرثیه سرایى مىکند. ... آیا براستى از این طریق جهانخواران نمىخواهند از ضربه آخر ما جلوگیرى کنند و براى حفظ منافع خویش سیاست جنگ و صلح جهانى را به تصمیمات و فکرهاى پوسیده و شیطانى خود گره بزنند و عملًا جان و مال و مملکت و امنیت ملل عالم را به قبضه قدرت خود درآورند که به طور قطع و یقین، علت و فلسفه سماجت و اصرار جهانخواران در تحمیل صلح بر ملت ایران، نشأت گرفته از همین تفکر است. و از همه اینها که بگذریم این مسأله که چه کسى خواهان صلح واقعى است و چه کسى جنگ طلب است خود اولِ بحث ما است.»
👈 (صحیفه امام ؛ ج ۲۰؛ ص ۳۲۷ – ۳۲۷.)
🔻جبهه حق چندین بار تا مرز پیروزی مطلق رسیده است اما مالکها مجبور شدهاند خیمه معاویه را رها کنند و برگردند. اشتباه محاسباتی و اختلال در روایت درست صحنه، مسیر لغزان باقی مانده تا فتح قلهها را دست نیافتنی کرده است.
🔻مهمترین جهاد در «نزدیکی قله» و «مرزهای پیروزی مطلق» جهاد تبیین است. نزدیک قله بیشترین فشار و اوج نبرد است، نه بر جانها بلکه بر ذهنها.