🔻 با توجه به اهمیت زیاد ادعای صدور همه قرائات از جانب ملک وحی، جا داشت که روایاتی ولو ضعیف در تایید اصل صدور قرائات مختلف بیاید و حفظ شود (چرا که داعی خاصی بر تحریف و یا حذف چنین روایاتی از منابع وجود ندارد) اما بر خلاف آن روایاتی دال بر صدور یک قرائت و البته حجیت قرائات مشهور وارد شده است.
🔻 در روایتی از امام کاظم یا رضا (علیهما السلام) سوال شد:
👈 «جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا نَسْمَعُ الْآیَاتِ مِنَ الْقُرْآنِ- لَیْسَ هِیَ عِنْدَنَا کَمَا نَسْمَعُهَا وَ لَا نُحْسِنُ أَنْ نَقْرَأَهَا کَمَا بَلَغَنَا عَنْکُمْ قُلْتُ لَهُ فَهَلْ نَأْثَمُ؟» فدایت شوم ما آیات قرآن را گاهی میشنویم به گونهای که متفاوت از آن طور که نزد ما است و خواندن قرآن بر اساس آنچه از شما به ما رسیده است، را صحیح نمیدانیم آیا مرتکب خطا و گناه شدهایم؟ حضرت پاسخ میدهند:
👈 «لَا، اقْرَءُوا کَمَا تَعَلَّمْتُمْ فَسَیَجِیئُکُمْ مَنْ یُعَلِّمُکُمْ» نه چنین نخوانید و آنگونه که آموختهاید بخوانید و خواهد آمد آن کسی که به شما آموزش دهد چطور بخوانید. (وسائل الشیعة ؛ ج ۶؛ ص ۱۶۳)
🔻 ظاهر عبارت «فَسَیَجِیئُکُمْ مَنْ یُعَلِّمُکُمْ» چنین است که حضرات میگویند: قرائت صحیحی از میان قرائتها وجود دارد که به وقتش کسی که معیار و ملاک باشد خواهد آمد و آن را مشخص میکند، کما اینکه در روایات پیشین هم آمده بود:
👈 «فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ ع قَرَأَ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى حَدِّهِ»
ظاهر بقیه فرازهای روایت هم چنین است که قرائتهایی به نقل از اهل بیت غیر از قرائتهای مشهور به گوش شیعیان میخورده است چراکه راوی میگوید این قرائتها مطابق آنچه شنیدهایم نیست و خواندن آن را صحیح نمیدانیم، آیا گناه کاریم؟ معلوم میشود «بلغنا عنکم» یعنی این قرائتهایی بوده است که به نقل از اهل بیت به آنها میرسیده است و مطابق قرائت مشهور نبوده است و اینها چون با قرآن مشهور مطابق نبوده آن را صحیح نمیدانستهاند و حال میپرسد آیا گناهکاریم؟ و حضرات هم خواندن بر اساس همان قرائات مشهور را امضاء میکنند در عین اینکه صدور آنها را رد میکنند.
🔻در روایت دیگری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است:
👈 «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَتَانِی آتٍ مِنَ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ»
فرستادهای از سوی خداوند نزد من آمد و گفت خداوند امر میکند که قرآن را فقط بر یک حرف واحد (لهجه) بخوانی. حضرت از خداوند میخواهد که بر امت راحت گرفته شود، (چراکه خواندن قرآن برای کسانی که لهجه متفاوت داشتند به همان لهجه اصلی سخت بود) حضرت سه بار این درخواست را تکرار میکنند تا در بار سوم جواز قرائت قرآن به هفت حرف (لهجه) صادر شده است.
👈 «فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَسِّعْ عَلَى أُمَّتِی فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَسِّعْ عَلَى أُمَّتِی فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى حَرْفٍ وَاحِدٍ فَقُلْتُ یَا رَبِّ وَسِّعْ عَلَى أُمَّتِی فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکَ أَنْ تَقْرَأَ الْقُرْآنَ عَلَى سَبْعَةِ أَحْرُفٍ.» (الخصال ؛ ج ۲؛ ص ۳۵۸)
این روایت با اغماض از ضعف سندی آن، اگر بخواهد محل اعتنا باشد، فقط قرائت قرآن به قرائات مختلف از جانب نبی مکرم اسلام را ثابت میکند نه صدور همه آنها از جانب ملک وحی، در روایات قبل نزول غیر واحد نفی شد و اینجا قرائت غیر واحد جایز و تصریح شد که یک فقط یک قرائت جایز بوده است اما از باب آسانگیری بر ناس جواز قرائات مختلف نیز داده شده است. جایز بودن یک قرائت دلالت بر صادر بودن فقط یک قرائت دارد اما جایز بودن قرائات دلالت بر صدور قرائات ندارد.
🔻 اگر هم در روایات دیگری در مورد دو قرائت مختلف حضرات معصومین حکم به جواز یا حق بودن قرائات دادهاند، همه فقط جواز قرائات مختلف را ثابت میکند نه صدور آنها را.
مثلا در روایتی در مورد آیه ۵ فصلت: «وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ» در قرائت مشهور «غُلْفٌ» بسکون اللّام، به معنی در پوشش و غلاف بودن است اما در قرائت دیگری بضمّ اللّام «غُلُفٌ» خوانده شده است و به معنی ظرف است و از امام حسن عسکری در مورد اینکه کدام قرائت درست است، سوال میشود و حضرت پاسخ میدهند: «کِلَا الْقِرَاءَتَیْنِ حَقٌ، وَ قَدْ قَالُوا بِهَذَا وَ بِهَذَا جَمِیعاً.» (التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص ۳۹۰)
با توجه به معنای واسع حق این پاسخ حضرت حتی اگر روایت صحیح السند میبود دلالتی بر صدور هر دو قرائت ندارد و فقط جواز را ثابت میکند.
لینک مطلب در کانال شرح حال 👇