🔰 در میان راویان احادیث، شخصی به نام «احمد بن هلال» با سرونشت درس آموزی وجود دارد.
🔻 از احمد بن هلال بیش از دویست و اندی حدیث در منابع مهم روایی شیعه در موضوعات مختلف به ویژه مهدویت وجود دارد و برخی از جریانهای سلفی اهل سنت برای اینکه عقاید مهدویت در شیعه را زیر سوال ببرند، در وثاقت احمد بن هلال و روایات او تشکیک میکنند.
و البته وثاقت احمد بن هلال در میان فقهای متقدم و متاخر شیعه نیز محل اختلاف بوده و هست.
🔻 او در سال ۱۸۰ه.ق به دنیا آمده و از اصحاب امام هادی و امام حسن عسکری (علیهما السلام) و نیز از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغری بوده است و سرانجام در سال ۲۶۷ه.ق در زمان وکالت محمد بن عثمان عمری نائب دوم حضرت از دنیا رفته است.
🔻 در شرح حال وی آمده است: او انسان ظاهر الصلاحی بوده و در طول عمر ۸۷ سالهاش، ۵۴ بار به حج رفته است و ۲۰ مرتبه آن هم پیاده بوده است.
(یعنی عملا از وقتی که توان داشته و توانش برای تحمل چنین سفر سختی برقرار بوده است هر سال چند ماه از عمرش را در سفر حج گذرانده است.)
🔻 احمد بن هلال با این چنین شخصیتی بر ایمان و اعتقاد خود باقی میماند تا زمانی که «عثمان بن سعید» نائب اول حضرت، اعلام میکند زمان مرگ من فرا رسیده و بنا به حکم حضرت، فرزندش «محمد بن عثمان» بعد از او نائب خواهد بود.
🔻شاید احمد بن هلال خود را شایسته وکیل حضرت شدن میدانسته است و به هر حال اعلام میکند من وکالت محمد بن عثمان را نمیپذیرم.
جماعتی از شیعه نزد او میروند و میپرسند چطور وکالت محمد بن عثمان را قبول نمیکنی؟ درحالی که نص مسلم از امام مفترض الطاعة بر وکالت او وجود دارد؟! اما احمد بن هلال بهانه میآورد که: «من از خود حضرت نشنیدهام البته پدر او را انکار نمیکنم!»
👈 «لم أسمعه ینصّ علیه بالوکالة، و لیس أنکر أباه یعنی عثمان بن سعید»
🔻 به واسطه همین انحراف احمد بن هلال، توقیع شریفی خطاب به «قاسم بن علاء» که از بزرگان شیعه بوده است، در مورد احمد بن هلال وارد میشود و حضرت حجت در آن توقیع احمد بن هلال را لعنت میکنند و میگویند:
👈 «احْذَرُوا الصُّوفِیَ الْمُتَصَنِّعَ» از این صوفی مسلک ظاهرساز دوری کنید.
🔻با وجود این توقیع اما همچنان به واسطه جایگاه احمد بن هلال، برخی در توقیعی که در مورد او آمده بود شک داشتند و نزد او میرفتند و از او اخذ حدیث میکردند:
👈 «وَ کَانَ رُوَاةُ أَصْحَابِنَا بِالْعِرَاقِ لَقُوهُ وَ کَتَبُوا مِنْهُ فَأَنْکَرُوا مَا وَرَدَ فِی مَذَمَّتِهِ»
🔻 به همین جهت از قاسم بن علاء خواستند تا دوباره در مورد احمد بن هلال از حضرت نظرخواهی کند و در نتیجه توقیع دومی در لعن احمد بن هلال با مضامین زیر آمد:
👈 «دستور ما در مورد ظاهر ساز فرزند هلال، رحمت خدا از او دور باد به تو رسید و دانستی پیوسته خداوند او را نبخشد و از لغزشهایش نگذرد، «دَخَلَ فِی أَمْرِنَا بِلَا إِذْنٍ مِنَّا وَ لَا رِضًى یَسْتَبِدُّ بِرَأْیِهِ» در امر ما داخل شد بدون اذن و رضایت ما و به نظر خودش استبداد رای نشان داد...»
سپس حضرت او را لعن میکنند و از او برائت میجویند و میگویند ما از خدا خواستهایم عمر او کوتاه شود...
🔻 به واسطه دعای حضرت نیز عمر او کوتاه میشود و حداکثر یک سال یا دوسال بعد از وکالت محمد بن عثمان (۲۶۵ یا ۲۶۶ه.ق) او نیز عمرش به پایان میرسد. (۲۶۷ه.ق)
🔻 اما شاید هنوز هم باور انحراف او برای برخی سخت بود (ظاهرا بعد از مردنش) باز در توقیع سومی که از حضرت حجت(عج) به دست شیعیان میرسد، به انحراف و ملعون بودن او تصریح میشود.
👈 «عَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ خِدْمَتِهِ وَ طُولِ صُحْبَتِهِ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ بِالْإِیمَانِ کُفْراً حِینَ فَعَلَ مَا فَعَلَ»
✅ احمد بن هلال نه حضرت حجت و نه نائب اول حضرت را بلکه فقط نائب دوم حضرت را رد کرد و این موجب شد به چنان سوء عاقبتی دچار شود. حکایت او الگویی است برای انسان که بداند هرچقدر هم به حضرات نزدیک باشی و حتی از مهمترین روایت کنندههای روایات مهدویت و ۵۴ بار هم حج رفته باشی! ولی به نواب حضرات متصل نشوی و اهل اطاعت نباشی، عاقبت به خیر نخواهی شد و باید تا آخرین لحظه عمر در عین نگرانی برای ایمانمان، امیدوارانه از خداوند اتصال به حضرت و عاقبت به خیری بخواهیم.
.................
📝 پینوشت:
با توجه به آنچه از احوال احمد هلال گذشت و اینکه زمان مشخص شدن انحراف و مرگ او بعد از آن، کوتاه بوده است و بعد از رسیدن توقیعات در لعن او اخذ حدیث از او توسط شیعیان بسیار بعید است و به قولی مانند واقفیه، کسانی که چنین میشدند، مانند «کلاب ممطوره» سگ باران خورده، شیعیان از آنها دوری میکردند، در عین اینکه انحراف و ملعون بودن او را میپذیریم اما میتوانیم به روایاتی که احمد بن هلال در سند آن است، عمل کنیم.
ممکن است برخی بگویند با توجه به نصی که در همین متن اشاره شد بعد از توقیع اول و اثبات انحراف او همچنان:
«وَ کَانَ رُوَاةُ أَصْحَابِنَا بِالْعِرَاقِ لَقُوهُ وَ کَتَبُوا مِنْهُ فَأَنْکَرُوا مَا وَرَدَ فِی مَذَمَّتِهِ»
همچنان از او اخذ حدیث میشده است پس معلوم نیست احادیث او در حال استقامتش بوده یا انحرافش و نمیتوان به آنها اعتماد کرد.
گفته میشود: از این جهت که اولا انحراف او اگر میخواست مخل وثاقت باشد در احادیثی است که نمیدانیم یا شک داریم در حال استقامت وی یا انحرافش بوده و اینکه انحراف عقیدتی همیشه در همه احادیث مخل وثاقت باشد محل تردید است. ثانیا این زمان خیلی کوتاه بوده است و غالب روایات او در زمان استقامت وی بوده است و ثالثا با توقیع دوم و سوم برای همین افرادی که در آن بازه کوتاه همچنان به او مراجعه میکردهاند انحراف او معلوم شد پس اگر مطلبی در آن بازه انحراف از او اخذ شده بوده است قاعدتا در آن بازنگری شده است.
پس میتوان بر اینکه آنچه روایت از او در منابع نقل شده است در حال استقامتش بوده است، به اطمینان رسید و بنابراین خدشهای در اسناد از جهت او وارد نخواهد بود.
لینک مطلب در کانال شرح حال 👇