شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۵۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

چند شب قبل جمعی 4 نفره به منزل یکی از شخصیت‌های نسبتا مطرح فکری که مدتی است در فضای غرب شناسی کار می‌کند و صاحب اندیشه‌های خاصی است رفتیم. یکی از صحبت‌هایی که توسط استاد مذکور مطرح گردید در این باب بود که:

«سید جمال الدین اسد آبادی از اول یک حرف اشتباه زد و بعدی‌ها دنبال او را گرفتند، او گفت: «به غرب رفتم هرچه دیدم اسلام بود و اما همه نامسلمان بودند به کشورهای اسلامی آمدم همه مسلمان بودند ولی اثری از اسلام نبود.»

چه کسی گفته است غرب اگر در تکنولوژی از ما جلوتر است اگر در علم و ثروت از ما جلوتر است، یعنی ما عقب افتاده‌ایم؟ ما اگر در نظام اندیشه غربی نگاه کنیم که همه چیز پول، رفاه و ثروت است، بله عقب افتاده‌ایم ولی در اندیشه اسلامی چنین نیست!

اصلا چه کسی گفته است بشر امروز رفاه و آسایش بیشتری نسبت به بشر دیروز دارد و...

خر، اصلا من اگر خر سوار شوم چه کسی گفته است، من از آن کسی که ماشین آخرین سیستم سوار می‌َشود عقب‌تر هستم و او از من کامل‌تر است؟

خدا ثروت و تکنولوژی را به غرب داده است چون راه خدا را فراموش کردند. خدا در قرآن چه می‌گوید: فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ ( 44 سوره مبارکه انعام.)  چون آنچه را که به آن پند داده شدند، از یاد بردند. درهاى همه چیز را بر آنان گشودیم. تا وقتى که به آنچه داده شدند، شاد گشتند، ناگهان آنان را فرو گرفتیم، پس یکباره نومید شدند. »

این صحبت‌ها مقدمه بود که ما باید غرب را خوب بشناسیم اما احساس می‌کردم بحث‌ها کمی خلط شده و استفاده ایشان از آیه اشتباه است و به همین خاطر پرسیدم؟

آیا شما این حرف را در مورد مطلق علم و رفاه می‌زنید؟ آیا منظورتان جهت‌گیری اشتباه غرب در استفاده از علم و رفاه است؟ ما که در اصل حُسنِ علم و رفاه از این جهت که تعب و سختی را از بندگان خدا برمی‌دارد بحثی نداریم؟

ایشان جواب داد:‌

« خیر! چه کسی گفته که اصل برداشته شدن تعب و سختی از بندگان خدا حُسن دارد؟ پس اینکه در روایت می‌گوید: أَفْضَلُ‏ الْأَعْمَالِ‏ أَحْمَزُهَا [ باارزش‌ترین اعمال سخت‌ترین آنهاست] به چه معنی است؟ »

چون قبلا استفاده از این روایت را در برخی متون فقهی دیده بودم در سند آن اشکال نکردم والبته قبلا به این روایت هم فکر کرده بودم. پس جواب دادم:

این روایت در مقام تزاحم است؟ ایشان گفتند یعنی چه؟ توضیح دادم: یعنی وقتی دو عمل هر دو، مورد امر شارع قرار گرفته است و شما باید یکی را انجام دهی و نمی‌توانی هردو را هم انجام دهی اگر رفتی آنکه سخت‌تر است را انجام دادی این با فضیلت‌تر است. البته گاهی خود آن سختی موضوعیت دارد که ربطی به این قاعده کلی ندارد مثلا پیاده رفتن به سفر زیارت که نوعی خضوع در آن وجود دارد و این خضوع و خشوع خودش موضوعیت دارد.

·       در آیات و روایات با ظهور اولیه معنای یک روایت نمی‌توان به آن تمسک کرد مثلا در فهم روایت مذکور باید به این مطلب دقت داشت که روایات زیادی (متواتر معنوی) نیز وجود دارد که برداشن تعب و سختی از مؤمنین و خانواده و حتی حیوانات را تحسین کرده است و برای آن ثواب زیادی شمرده است پس شما نمی‌توانی این روایت را در نظام سازی اجتماعی هم بکار ببری.

§       همینجا لازم به تذکر است که شما وقتی می‌خواهید از یک آیه یا روایت استفاده کنید باید نگاه کنید که این آیه یا روایت ناظر به فرد است یا اجتماع چه بسا برخی مطالب اجرای آن برای فرد حُسن داشته باشد اما برای جامعه خیر. مثلاً این چنین بحثی را با یکی از دوستان در مورد طراحی یک صندوق خانگی داشتم که او مثلا به مطالبی تمسک می‌کرد که وقتی پولی در راه خدا می‌دهی انتظار بازگشت نداشته باش و... ولی بنده می‌گفتم این مطالب برای نظام فردی است، وقتی بحث شما ساختار اجتماعی شد نمی‌توانی همانطور که در نظام فردی حکم می‌کردی حکم کنی و...

·       در دوران دبستان یا راهنمایی مثالی ساده را به ما آموزش دادند به نام قضیه حمار و آن اینکه یک الاق هم اگر بین دو راه که او را به مقصد می‌رساند، مردد باشد، راه آسان‌تر و ساده‌تر را انتخاب می‌کند. این مثال را زدم تا متوجه شویم این یک قضیه بدیهی است که اگر کسی بی‌علت بدون هیچ توجیهی بر خود سختی بار کند، این را هیچ عاقلی نمی‌پسندد و به تعبیر علم اصول خداوند که خود رئیس عقلا است حکمی خلاف حکم بدیهی عقل صادر نمی‌کند.

پس روایت مذکور را اگر بخواهیم با این حکم بدیهی عقل جمع کنیم، می‌گوئیم این روایت همانطور که در بحثی مثل پیاده رفتن به سمت حج و امثال آن مطرح شده است، منحصر به عبادات است که دست یافتن به حکمت‌های آن برای ما کوتاه است و آن هم نه هر سختی در عبادات، سختی‌هایی که خود شارع مهر تأیید بر آنها زده باشد، مثلاً پیاده رفتن که به دلایل متعدد می‌توان حکمت‌هایی برای حُسن آن ذکر کرد و این مطلب برای بسیاری از ماها که به پیاده روی سفر اربعین رفته‌ایم اثبات شده است.

·       اما آخرین و مهم‌ترین مطلب اینکه چه کسی گفته است که مؤمنین قرار نیست به آبادی دنیا برسند؟ یکی از علل اشتباهاتی از این دست، عدم تفکیک آیات و روایت نسبت به قواعد فردی و اجتماعی است.

§       به طور مثال قرآن آنگاه که می‌خواهد در مورد فرد سخن بگوید، می‌گوید: «مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی‏ حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ (20 الشوری)»

هرکس ثرمایه و ذخیره آخرت را بخواهد به او می دهیم و زیادتر هم می‌دهیم، هرکس هم ثرمایه و ذخیره دنیا را بخواهد آن را هم به او می‌دهیم اما دیگر در آخرت نصیبی ندارد. اما دنیای آن کسی که آخرت را خواست چه؟ مسکوت می‌گذارد چون در نظام فردی معلوم نیست دنیای تو آباد شود یا نه و این خودش لازمه امتحان الهی است اما از آخرت خیالت راحت.

§       اما همین قرآن وقتی به جامعه مؤمنین می‌رسد می‌گوید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ (96 الاعراف)»

یعنی چه؟ اگر مؤمنین ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند ما درهای برکات آسمان و زمین را بر آنها باز می‌کنیم اما چه کنیم که تکذیب کردند و به همین تکذیب کردنشان وآنچه خودشان خواستند واگذاشتیمشان.

اصلا هدف اسلام از برپایی حکومت، عدالت و برداشتن تعب و سختی از مؤمنین و انسان‌ها و ایجاد آسایش و رفاه برای آنها است. و البته خود این رفاه و آسایش هم غایت نهایی نیست.

هدف غایی از همه این کارهای چیست؟ امام خمینی; در رابطه  با این مطلب می‌گویند:‌

رژیم اسلامى مثل رژیم‌هاى، مکتب‌هاى مادى نیست، مکتب‌هاى مادى تمام همتشان این است که مرتع درست بشود! تمام همت این است که منزل داشته باشند؛ رفاه داشته باشند- آنهایى که راست مى‏گویند- اسلام مقصدش بالاتر از اینهاست. مکتب اسلام یک مکتب مادى نیست؛ یک مکتب مادى- معنوى است. مادیت را در پناه معنویت، اسلام قبول دارد. معنویات، اخلاق، تهذیب نفس. اسلام براى تهذیب انسان آمده است؛ براى انسان‏سازى آمده است. همه مکتب‌هاى توحیدى براى انسان‏سازى آمده‏اند. ما مکلفیم انسان بسازیم‏. (صحیفه امام،  ج‏7، ص: 531)

تمام مسائلى که هست ما می‌‏خواهیم دست ظالم‌ها را کوتاه کنیم، ان شاء اللَّه و می‌‏خواهیم که قدرت‌ها را سرکوب کنیم و پایشان را از این بلاد مسلمین کوتاه کنیم، ان شاء اللَّه. همه اینها مقدّمه این است که یک آرامشى در این بلاد پیدا بشود و دنبال این آرامش یک سیر روحى پیدا بشود، یک هدایت به سوى خدا پیدا بشود. آن چیزى که اساس است سیر الى اللَّه است، توجه به خداست، همه‏ عبادات‏ براى‏ اوست‏. همه زحمات انبیا از آدم تا خاتم براى این معنا هست که سیر الى اللَّه باشد. شکستن بت نفس که بالاترین بتهاست دنبال او شکستن بت‌ّّهاى دیگر. (صحیفه امام ؛ ج‏19 ؛ ص51)

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

حب الحسین یجمعنا

👈🏻تلخ‌ترین قسمت سفر اربعین برایم بحث‌هایی بود که با ایرانیان می‌کردم.

 

📝 یکی از چیزهایی که در طول سفر اربعین، توسط ایرانیان زیاد گفته می‌شد اینکه عراق هرچه دارد از ماست، سامراء را ما اداره می‌کنیم،‌ ما برای آنها امکانات آورده‌ایم، اینها عرب هستند از خودشان هیچ ندارند و بسیاری از حرف‌هایی که شاید به گوش شما هم آشنا باشد.

 

اولین جوابی که به آنها می‌دادم اینکه اولا این ما و عراقی‌ها و... از کجا آمده است، چرا این خط‌ و مرز‌هایی که دیگران برای ما کشیده‌اند ما را از هم جدا می‌کند، مثلا اگر یک عده داعشی در استان اصفهان شروع به تخریب همه‌چیز و همه‌جا کنند بعد از تهران امکاناتی برای آنها ارسال شود، می‌گویید ما آنجا را آباد کردیم! یا اینکه می‌گویید خودمان برایمان مشکل درست شده بود خودمان حلش کردیم.

 

📝 این بدبختی را ما در بحث سوریه و ... هم داریم، در بحث جهاد اسلامی هیچ وقت نمی‌گوید دفاع از کشور ایران یا عراق واجب است، می‌گوید دفاع از سرزمین‌های اسلامی بر همه مسلمانان واجب است، حالا اگر مثلا به یمن باشد یا سوریه یا افغانسان، این تکلیفی است که خدا بر ما گذاشته که از سرزمین اسلام دفاع کنیم.

 

 📝سال گذشته در کاظمین شب را منزل یک عراقی خوابیدیم، با اینکه نظامی بود جالب بود که مقلد حضرت آقا بود. امسال هم در بغداد منزل یک عراقی بودیم که پدر، عمو و دایی او را صدام اعدام کرده بود، جرمشان این بود که زمان جنگ با همکاری سپاه ایران، در بغداد یک عملیات نظامی و انفجار ترتیب داده بودند.

امسال در نجف هم به منزل یک عراقی رفتیم که در منزلش فقط یک تصویر عالم بود و آن هم تصویر حضرت امام بود.

 

چرا ما دو مردم شیعه و نزدیک به هم را به اسم مرز، ایرانی و عراقی و... ازهم جدا می‌کنیم.

ما باید خدا را شکر کنیم که به واسطه رحمت خداوند و عشق به امام حسین دو کشور که در گذشته با جاه طلبی‌های دیوانه‌ای چون صدام با یکدیگر می‌جنگیدند، امروز ید واحد و کنار هم هستند.

وقتی در عوض شکر اینکه توانسته‌ایم به برادرمان که سال‌هاست جنگ‌های متوالی را پشت سرگذاشته و فرصتی برای آبادانی کشورشان پیدا نکرده‌اند، کمک ‌کنیم، با منیت‌ها و تحقیر کردن عراقی‌ها با غرور و تکبر و عجب برخورد کردیم و فراموش کردیم که هر خیری است از سوی خداست، خدایی نکرده درهای رحمت الهی بر ما بسته می‌شود.

 

 📝همان کسانی که دائما بر طبل تفرقه اندازی بین مسلمانان می‌کوبند، خودشان اتحادیه اروپا درست می‌کنند و مرزهایشان را عملا برمی‌دارند، پول واحد و ارتش واحد درست می‌کنند و... درحالی که حقیتا هم هیچ قرابتی با هم ندارند.

 

📝 از همه اینها هم که بگذریم، اگر ما هنر داشتیم همین عراق بزرگ‌ترین پایگاه اقتصادی برای پیشرفت ایران بود،‌ اما با بی‌هنری مسئولان ما در این سال‌ها نه تنها بازار عراق را که مردمش قلبا به ایران علاقه دارند، در دست نگرفته‌ایم، بلکه سهم نسبتا ناچیزمان از این بازار کاهش هم یافته است.

 

📝 اصلا این خودش یک مغالطه بزرگ دولت مردان ما است که به اسم کسب بازارهای جهانی همه وقت خود را به بازگشایی روابط خود با کشورهای ابرقدرت اروپایی و آمریکا تلف می‌کند، مثلا همین بازار روسیه، عراق، افغانستان، آذربایجان و قطر و... فرصت‌هایی است که اگر ایران تمام محصولات کشاورزی و دامی و صنعتی خود را هم به آنها صادر کند، بازهم جا برای صادرات و پیشرفت اقتصادی آن وجود دارد ولی ما با بی‌هنری به اسم کسب بازارهای بزرگ جهانی همین بازارهای دم دست را هم از دست داده‌ایم.

 

 👈🏻ماجرای ما مثل مغازه داری است که به اسم اینکه می‌خواهم در همه پاساژهای شهر محصولاتم ارائه شود درب مغازه محلی خودش را بسته و مشغول چانه زدن با مسئولان شهرداری است که من مجوز کار در همه پاساژهای شهر را می‌خواهم.😳


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

من اشتباه کردم

📝رهبری امروز در صحبت‌هایشان فرمودند در قضیه برجام اشتباه کرده‌اند.


😊شادی این اعتراف هم باشد برای دوستان بهاری و اصلاح طلب که می‌خواهند برای اثبات اشتباهات رهبری و بی‌اعتماد کردن مردم به تصمیمات ایشان استدلال‌هایشان قوی‌تری داشته  باشند.


✅من هم به آنها کمک می‌کنم و لیست بلند بالایی از اشتباهات می‌نویسم.


✅به نظرم خوب است لیست این اشتباهات را از امام خمینی شروع کنیم. اصلا چرا امام؟ 

بهتر است از امیرالمؤمنین یا اصلا خود پیامبر، بله چطور است با ایشان شروع می‌کنیم.

چرا از پیامبر؟ از خود خدا شروع می‌کنیم.


👈اولین اشتباه خدا خلق شیطان بود، 

اشتباه بعد او اجازه دادن به شیطان برای اغوا کردن بندگانش بود، 

اشتباه دیگر خدا نفرستادن فرشتگان به عنوان نبی بود، چرا یک انسان مثل همه را فرستاد تا حرف‌هایش را باور نکنند و بگویند تو هم کسی هستی مثل بقیه، 

اشتباه دیگر خدا این بود که نام اهل بیت را صریحا در قرآن نبرد و این همه دردسر درست کرد! 

یا مثلا چرا خدا آیات متشابه را در قرآن آورد مگر چه می‌شد همه‌اش آیات تأویل نائذیر می‌آورد تا این همه تفاسیر اشتباه در دین راه پیدا نکند! 

اشتباه دیگر خدا باور کردن توبه‌های ماست وقتی می‌داند ما توبه می‌شکنیم، برای چه توبه‌ها را می‌پذیرد؟! 


😏خلاصه خودت بخوان اشتباهات مکرر و بسیار خداوند را.


✅از اشتباهات خدا بگذریم که صاحت قدس او بیشتر از این خدشه دار نشود؟ اما خودمانیم، خدا وکیلی چرا خدا اینقدر اشتباه می‌کند؟ نعوذ بالله، لااقل خود خدا مگر معصوم نیست!😳


✅پیامبر چرا مسیر اشتباهات خدا را ادامه داد؟ 

چرا خائنان و منافقان را به اسم رسوا نکرد؟! 

چرا کسانی را که می‌دانست بعدها موجب فتنه‌ها می‌شوند را از دم تیغ نگذراند؟ 

مگر پیامبر معصوم نبود!😳


✅امیرالمؤمنین چرا حکمیت را پذیرفت؟ 

مگر نمی‌دانست چند روز بعد بخشی از همان‌ها که او را مجبور به پذیرش حکمیت‌کرده‌اند او را متهم می‌کنند که چرا حرف ما را پذیرفتی و اشتباه ما را تکرار کردی؟ 

فتنه خوارج از همین اشتباه حضرت شروع شد! 

مگر امیرالمومنین از همان ابتدا با حکمیت اعلام مخالفت نکرد چرا در آخر اشتباه کرد و حکمیت را پذیرفت؟ 

مگر معصوم نبود!😳


✅امام حسن چرا صلح را پذیرفت، او که از ابتدا ندای جنگ می‌داد او که بارها به مردم هشدار داد که اگر صلح کنید، این بلاها به سر شما خواهد آمد و معاویه عهد شکن است، او که می‌دانست چه بلایی بر سر مردم خواهد آمد، چرا اشتباه کرد و حکمیت را پذیرفت؟ 

مگر معصوم نبود!😳


✅امام حسین چرا؟ او که می‌دانست خود و یارانش شهید می‌شوند و خانواده‌اش به اسارت می‌‌رود، چرا اشتباه کرد و به صحرای کربلا رفت؟! واقعا چرا؟ 

مگر اینها معصوم نبودند!😳


⁉️آنها که اشتباهات رهبری را هضم نمی‌کنند با اشتباهات اهل بیت و خداوند چه می‌کنند؟!


⁉️راستی اینها اگر اشتباه می‌کنند، پس چرا راه جایگزین آن اشتباه را هم دائم نشان می‌دهند و دعوت به آن می‌کنند؟ چرا این همه قبل از ارتکاب اشتباه به اشتباه بودن آن اصرار می‌ورزند؟! 


✅خواهش می‌کنم به این سوالات ساده اندکی، فقط اندکی فکر کنید، پاسخ ساده است. 

📌هر پدر حکیمی که سختی بزرگ نمودن فرزند خود را چشیده باشد خوب با این اشتباهات آشنا است.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

یک ماهی تا انتخابات مانده بود و بحث‌های سیاسی داغ بود،‌ با یکی از دوستان اصلاح طلب صحبت می‌کردم و سعی داشتیم هرکدام توضیح دهیم که چرا به تصمیم فعلی رسیده‌ایم.

یکی از حرف‌های من این بود که حساسیت کسانی که با ما دشمنی دارند کجاست و آنها بیشتر با چه کسانی مخالفت می‌کنند و این یک ملاک است، به تعبیر قرآن چه راهی می‌روید که دشمنان رو کفری و غضبناک می‌کنه، اون راه راهیه که خدا براتون درش عمل صالح می‌نویسه. «وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ ... إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»

 

در مقابل این حرف من دوستان اصلاح طلب چندین موضع می‌گیرند.

برخی اصل دشمنی را منکر می‌شوند!

برخی دشمنی را می‌پذیرند اما می‌گویند آنها شما را بازی می‌دهند و شروع می‌کنند مخالفت با کسی که می‌خواهند او را بالا بیاورند و برعکس از کسی طرفداری می‌کنند که می‌خواهند پایینش ببرند چون می‌دانند که هرچه بگویند شما عکسش را عمل می‌کنی!

 

باور کنید همه این حرف‌ها را شنیده‌ام آنهم از کسانی که می‌گویند ما پیراهن‌ها در سیاست کهنه‌ کرده‌ایم.

اینها همان‌ها هستند که وقتی در انتخابات هاشمی لیست می‌دهد و بی‌بی سی می‌گوید به لیست او رأی دهید، می‌گویند: دیدید مردم شما را نمی‌خواهند!

ظاهرا به قول شما مردم عکس خواسته بی‌بی‌سی عمل نکردند! شاید هم بی‌بی‌سی مسلمان و دلسوز خدا و مردم شده است! خلاصه شما که قبول دارید ما و بی‌بی‌سی دو طرف مقابل گود هستیم، کاری ندارم چه شد که بخشی از مردم از انقلاب زده شدند اما برای اینکه با ذکر جزئیات گیج نشویم، شما مشخص کنید تکلیف هاشمی چه بود؟ کدام طرف گود بود؟

 

اینها همان‌هایی هستند که برای توجیه مسیر اشتباه خود بر دشمنی‌های آشکار و مکرر آمریکا سرپوش می‌گذارند بر تحریم دارویی تا اقتصادی تا بلوکه کردن سرمایه‌های ایران و همکاری نظامی با دشمنان ایران و توهین‌های مکرر مقامات آمریکایی به ایران در تمام دولت‌های مختلف و...

اینها همان‌هایی هستند که برای ضربه زدن به رقیب خود بر جنایات و ترور‌های بیشمار منافقان چشم پوشیده و شعار آنها را تکرار کردند.

اینها بازی‌خورده خود هستند نه بازی خورده غرب


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

انتظار شیطانی

📝 شب نیمه شعبان (۹۶) در خیابان بودم که متوجه شدم جوانی با یکی از طلاب بحث می‌کند، جلو رفتم جوان به طلبه اعتراض داشت که شما برای چه مشغول تبلیغ انتخاباتی هستید، هیچ‌کس نمی‌تواند کارها را درست کند الا خود امام زمان، روایت می‌گوید هرکس قبل از ظهور حضرت بیاید باطل است، حضرت نمی‌آید تا هرکس ادعا می‌کند ما می‌آییم کار را درست می‌کنیم معلوم شود دروغ می‌گوید و نمی‌تواند.


📝 سر طلبه شلوغ بود و من جوان را کنار کشیدم و با او مشغول صحبت شدم به او گفتم روایت می‌گویی من هم برایت روایت بگویم: علامه مجلسی در بحار روایتی از پیامبر در مورد آخرالزمان می‌آورد در مورد این روایت تأکید هم می‌کند که این روایت صحیح و مورد اطمینانی است و می‌گوید: در آخر الزمان مردمی از مشرق قیام می‌کنند و مقدمات ظهور حضرت مهدی را فراهم می‌کنند.1


از امام موسی کاظم( علیه السلام) روایت شده که: «مردى از اهل قم مردم را بحق بخواند و با گروهى چون پاره‏هاى آهن به پا خیزند که بادهاى تند آن‌ها را نلغزاند، و جز نبرد ندانند و نخواهند و بر خدا توکل دارند وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین.»2


بعد از خواندن این روایات به لشکر خراسانی و یمانی که در روایات امری مسلم است اشاره کردم که اینها از کجا می‌آیند یک شبه یک لشر با این امکانات از کجا درست می‌شود؟ الا اینکه قبل از آن تشکیلاتی باید باشد.


📝 بعد از این صحبت‌ها جوان راه تمسخر ما که لابد شما هم پاره‌های آهن هستید و... را پیش‌گرفت و در آخر هم گفت همه این روایات دروغ است.!!

 ...................................................

ارجاعات:

1.     «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ‏ هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ رَوَتْهُ الثِّقَاتُ وَ الْأَثْبَاتُ أَخْرَجَهُ الْحَافِظُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ مَاجَةَ الْقَزْوِینِیُّ فِی سُنَنِهِ. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏51 ؛ ص:87»


2.     «وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَى عَنْ أَیُّوبَ بْنِ یَحْیَى الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع‏ قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ‏ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین.‏ بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏57 ؛ ص216.»


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰


به مناسبت ماجرای محاکمه 4 نفر از عدالت‌خواهان شیرازی 

(سلمان کدیور هادی مسعودی- حسین شهبازی مصطفی پورخسروانی)


ظاهرا اگر از تاریخ عبرت نگیریم هر روز باید تاریخ جلو ما رژه رود.


شهید نواب در اوایل دهۀ 20 در اوج جوانی با سنی کم‌تر از 20 سال به ایران آمد و شروع به مبارزه با کسروی نمود. 

او برای اینکار تشکل فدائیان اسلام را راه انداخت، وی و یارانش هرجا می‌رفتند فرقی نمی‌کرد، بازار یا مسجد شروع به سخنرانی می‌کردند و آرمان‌های اسلامی را با شجاعت فریاد می‌زدند. 

از شخص اول حکومت پهلوی و تمامی ایادیش گرفته تا کشورهای همسو با او را به باد انتقاد می‌گرفتند، حتی اگر لازم بود نیروهای مخالف خود را ترور می‌کردند و خلاصه حکومت پهلوی بارها آنها را زندان می‌کرد اما بالاخره با فشارهای مردمی و علماء مجبور به آزادی آنها می‌شدند.


مبارزات فدائیان همچنان ادامه داشت تا اینکه مدتی کمی بعد از پیروزی نهضت ملی و نخست وزیری مصدق به کمک نیروهای فدائیان، اکثر فدائیان به زندان افتادند!

مصدق که تحمل آرمان‌خواهی و انتقادات فدائیان را نداشت و نیروهای مبارز و مخلص دیروز امروز موی دماغ وی بودند، پرونده‌های فدائیان را که از سال‌ها قبل موجود بود به دادگاه فرستاد؛ 

البته تنها مصدقی که به ظاهر انقلابی و نماینده نیروهای مبارز بود، می‌توانست فدائیان را زندان کند.


دومین اقدام مصدق برای سرکوب تمام مبارزان و خودمختاری خود تصویب قانون امنیت اجتماعی بود، تصویب این قانون مورد اعتراض شدید آیت‌الله کاشانی قرار گرفت و از عوامل اصلی اختلاف مصدق و ایشان بود.

 این قانون همانطور که آیت‌الله کاشانی به مصدق هشدار داده بودند، بعدها البته با کمی تلطیف! مبنای تشکیل ساواک گردید.


 قانون را در هیمن پست الحاق می‌کنم (دریافت )  تا آن را بخوانید و در مورد بحثی که در ادامه می‌آوردم تأمل کنید.

برگردیم به صحبت خودمان، رژه تاریخ بس است، حال خودمان را ببینیم، شاید عبرت گرفتیم؛ 

اگر زمان پهلوی قانون امنیت اجتماعی بود، ما الان قانون تشویش اذهان عمومی، اخلال در نظم عمومی و خلاصه قوانینی عام از این دست داریم که هر کسی را به هر بهانه‌ای می‌توان به واسطۀ آنها محکوم کرد.


اگر فدائیان اعدام انقلابی می‌کردند و صریحا از همه کس انتقاد می‌کردند اما دوباره آزاد می‌شدند، اما امروز بچه‌های عدالت‌خواه اگر یک عکس کاملا ساده را که صرفا گویای تناقض در گفتار و رفتار کسی است منتشر کنند و یا اقداماتی مشابه و البته بعد از آن هم از ترس جان عذرخواهی کنند که این تناقض را نباید انعکاس می‌داده‌اند، اینها همه مصداق تشویش اذهان عمومی است.


 البته همین متن حقیر هم در نقد این قانون عام شاید مصداق تشویش اذهان عمومی شود!


ماجرای محکومیت افراد دلسوخته انقلاب با این عناوین عام محدود به یک یا دو مورد نیست. 

کاری به این ندارم که این قوانین عام در چه مجلسی تصویب شده است و همان‌ تفکری آن را به تصویب رسانده است که علی رغم مدعی آزادی بودن قبل از انتخابات 96 قانونی مکمل آن را نیز قصد داشت به تصویب برساند و به لطف اعتراضات و بیداری نیروهای مؤمن موفق نشدند؛ 


خدای ناکرده قصد مقایسه انقلاب اسلامی و نظام پربرکت خودمان را با رژیم منحوس پهلوی هم ندارم که این جفای بزرگی است، اما در این موضع خاص ما داریم روی رژیم پهلوی را هم کم کم سفید می‌کنیم، این مشکل هم به اشتباه در یک یا دو مصداق برنمی‌گردد، بلکه مشکلی ساختاری و قانونی است.


وقتی قرآن می‌گوید: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ»1 خداوند دوست ندارد کسی صدای خود را بلند کند الا کسی که به او ظلم شده است، 

وقتی بزرگ‌ترین واجب دین ما امر به معروف و نهی از منکر است و بالا ترین مرتبه آن هم: «کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِر»2 سخن حقی که نزد مسئولی ظالم زده شود، است؛ 

وقتی: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِع‏»3 «امتى به پاکى و قداست نرسد مگر اینکه حق ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانى کلام گرفته شود.»


چطور ما قوانینی وضع کرده‌ایم که می‌تواند مستمسک هر مسئول صاحب نفوذی قرار گیرد و به واسطه آن فریاد هر عدالت‌خواهی را در گلو خفه کند؟!

..........................................................................................

ارجاعات: 

1. آیه (148 سورۀ مبارکه نساء)

2. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 542.

3. حدیث از امیرالمؤمنین به نقل از حضرت رسول منبع: شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق، ص439.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰


خود را وارد بازی اصلاح طلب و اصول‌گرا می‌کنند و برای لیدرهای این دو جریان یقه چاک می‌دهند و از همه‌چیز  می‌خواهند دفاع کنند؛ اما نمی‌دانند که همه سرکارند.


یک روز هاشمی شده بود نماد اسلام و مخالف او مخالف پیغمبر بود، یک روز هم نماد جریان اپوزسیون نظام و کسی که حتی بی‌بی سی برای او تبلیغ می‌کرد. 

یک روز ناطق نماد اسلام و نماینده اصول‌گراها بود، یک روز هم از چهره‌های جریان اصلاح‌طلب و قس علی هذا در منتظری و..

اصلا غالب این اپوزسیون‌ها و لیدرهای اصلی جریان اصلاح‌طلب‌، روزی نماینده‌های طیف انقلابی جامعه بودند.


ظاهرا این جریان‌ها هم ربط زیادی به اندیشه‌ها ندارد، چرا که هاشمی با یک اندیشۀ واحد روزی نمایندۀ اصلی جریان اصول‌گرا بود و روزی نمایندۀ جریان اصلاح‌طلب و یا مثلا میرحسین با نظام اندیشه چپ که دقیقا مقابل اندیشه لیبرال هاشمی بود به صورت همزمان با هاشمی، به یکی از چهره‌های جریان اصلاحات مبدل می‌شود.


اصلاح‌طلب‌ها چه کسانی هستند؟ در این جریان‌ اندیشه‌ها تقریبا هیچ جایگاه خاصی ندارند، از مراجع سنتی قم گرفته تا روشنفکران نسبتا لائیک و یا حتی مخالف دین در خارج کشور خود را به این جریان انتساب می‌دهند وخلاصه  بیشتر اشخاص هستند که معیار و ملاک هستند، معیار شدن ‌آنها هم بیشتر در اعتراضشان به وضع موجود و مدیریت کلان کشور و طیف اصول‌گراهاست است.

خلاصه اینکه اصلاح طلبی خلاصه شده است در اعتراض داشتن به نظام، فرقی هم ندارد که شما در موضع قدرت باشی یا خیر؟ مسؤل پاسخ‌گویی به اعتراض‌هایت دقیقا خودت باشی یا خیر!


اما اصول‌گراها چه کسانی هستند؟ ملغمه‌ای از قالتاق‌ها و مخلص‌ها، قالتاق‌هایی که چماقی به اسم ولایت ساخته‌اند و به کمک‌ مخلص‌ها بر سر مخالفان خود می‌کوبند. 

و البته اصلاح‌طلب‌ها هم با ساختن دو قطبی ولایت-مردم چماقی به اسم مردم طراحی کردند تا بر سر اصول‌گراها بکوبند.


دعوا سر چیست؟ دعوا سر قدرت است. 

قدرت‌طلبان هم هر روزی به اسمی مردم را بازی می‌دهند، مثلا همین رئیس جمهور خودمان که البته حاج‌گیرینف این دعواست و همیشه بر موج قدرت سوار!

 

اما دو قطبی‌ما کدام است؟ دو قطبی ما حزب‌الهی‌ها نه اصول‌گرا و اصلاح‌طلب، بلکه دو قطبی ظلم و عدالت است، در دو قطبی ما مردم و رهبری مطالبه‌گر عدالت هستند و در مقابل آنها ظلم، فساد و تبعیض قرار دارند؛ 

ما نه خیری زیادی از اصول‌گراها دیدیم نه از اصلاح‌طلب‌ها؛ 

ما نه تعصبی برای دفاع از اصول‌گراها داریم نه اصلاح‌طلب‌ها.

 

معیار و ملاک ما اشخاص نیستند، ما حزب‌الهی‌ها معیارها و ملاک‌هایی عقلائی داریم که خدا از ما خواسته و امام معصوم برای ما بیان کرده است، ما دلبسته ولایت فقیه هستیم و مطالبه‌گر عدالت.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دعائم الاسلام


📝 از سال دوم طلبگی مسأله‌ای برای بنده مطرح گردید و آن فهم نظام اولویت‌های دین، جهت تشخیص مصالح مد نظر اسلام بود، مسأله ما این بود که هنگام تعارضات در پیاده کردن دین از کجا بفهمیم کدام مسأله رکن اساسی دین است؟ کدام مسأله از دیگری مهم‌تر است و...

با سؤالاتی که از اساتید خود در این رابطه داشتیم یکی از شواهد راه‌گشای این مسأله، روایاتی بود که مثلا می‌گفت اسلام بر 5 چیز بنا شده است و این نشان می‌داد این امور از اساسی‌ترین امور دین ما است.

 

✍️ از جمله جاهایی که روایت مربوط به این بحث جمع شده است، باب‌ دعائم الدین(ستون‌های دین) کتاب شریف اصول کافی می‌باشد که نکات بسیار جالبی را به ما نشان می‌دهد.

بررسی این روایات هم برای مؤمنین و هم دشمنان دین از این جهت بسیار مهم است که معلوم می‌کند اگر می‌خواهیم دین را حفظ کنیم، از این مطالب نباید غافل شویم و اگر کسانی بتوانند این امور را خراب کنند، نتیجۀ آن نابودی دین است، چرا که دین بر این امور استوار است و اگر این ارکان(ستون‌ها) حفظ شدند دین حفظ می‌شود و اگر این ارکان نابود شدند دین نابود می‌شود.

 

📝 و اما آنچه درد آور است اینکه متأسفانه در نظام اولیت غالب مؤمنین، برخی از این امور ساده انگاشته می‌شود. به طور مثال وقتی به لیدرهای مذهبی نگاه می‌کنیم جز معدودی به این ارکان دین هیچ توجهی ندارند، در حالی که برخی از آنها عملا در جامعۀ امروز ما یا تعطیل شده است یا در کار فرهنگی مسئولین فرهنگی توجه خاصی به آنها نیست.

 

✍️در روایات این باب 5 مطلب به عنوان ارکان اصلی دین معرفی شده‌اند که به ترتیب اهمیت مطرح شده در روایات این باب، عبارتند از: 1. ولایت 2. نماز 3. زکات 4. حج 5. روزه.

به طور مثال در یکی از روایات امام باقر(علیه السلام) می‌فرمایند: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلى‏ خَمْسٍ‏: عَلَى الصَّلَاةِ، وَ الزَّکَاةِ، وَ الْحَجِّ، وَ الصَّوْمِ‏، وَ الْوِلَایَةِ؛ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوِلَایَةِ، فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَکُوا هذِهِ» یَعْنِی الْوَلَایَةَ.

 

✍️ نکته جالب توجه در یکی از این روایات این است که بعد از اینکه عنوان می‌کند اصلی‌ترین ستون‌های دین 3 امر: ولایت، نماز و زکات است، می‌گوید: «لَاتَصِحُ‏ وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلَّا بِصَاحِبَتَیْهَا» یعنی بین این سه رکن دین پیوستگی و رابطه مستقیم است و مثلا اگر در جامعه‌ای زکات پرداخت نشود، نماز و ولایت مردم ضعیف می‌شود و یا اگر نماز در جامعه‌ای تقویت شود، ولایت و زکات تقویت می‌شود.

 

📝 ما چقدر در تبلیغات دینی خودمان به زکات می‌پردازیم؟

در روایتی از همین باب امام در مورد علت اهمیت زکات می‌گویند: «الزَّکَاةُ تُذْهِبُ الذُّنُوب‏» زکات گناهان را از بین می‌برد. خوب ما در مبارزه با گناهان چقدر به تقویت زکات توجه می‌کنیم؟ و همین‌ طور در مورد نماز.

بعد از خواندن روایات این باب بود که گفتم "رحمت خدا بر حاج‌آقا قرائتی که متولی نماز و زکات در کشور ایشان بودند."


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

آیا تا کنون در دوراهی "حق یا خود" خواهی بوده‌ای؟

آیا تا کنون بر دو راهی "حق یا راحت" طلبی بوده‌ای؟

حسین (علیه اسلام) شهید شد تا یاران به خواب رفتۀ خویش را بیدار کند. زینب (سلام الله علیها) به اسیری رفت تا یاران حسین را نوری باشد در تاریکی زمان.

در قسمتی از میانه راه سفر کربلا حسین (علیه السلام) در حالی که سوار بر اسب بود به خواب می‌رود، در رؤیایی صادقه در می‌یابد که کاروان وی به کام مرگ قدم می‌نهد، بیدار شده و می فرماید: «اِنا لله و اِنا عِلیهِ راجِعون»، فرزند عزیزش، "علی‌اکبر" سوال می‌کند: «یا اَبَتا لِمَ اِستَرجَعتَ» پدر جان چرا "انا لله و انا علیه راجعون" گفتید؟ حضرت می‌فرمایند: در بین راه هاتفی به گوشم رساند «القوم یسیرون و المنایا تسیر معهم» این کاروانیان به شهادتگاه روانند و مرگ نیز به همراه آنان در حرکت است.

 اینجاست که علی اکبر سوال می‌کند: «اَوَ لَسنا عَلَی الحَقِّ ؟» مگر نه این است که ما بر حقیم؟ حضرت پاسخ می‌دهند. چرا فرزندم.

علی اکبر می‌گوید: وقتی مطلب از این قرار است چه فرقی است که به چه سرنوشتی می‌رویم و چه خواهد شد، به سرنوشت مرگ یا حیات، تفاوتی نمی‌کند، اساس این است که ما بر جاده حق قدم می‌نهیم .

ابا عبدالله (علیه السلام ) از این سخن فرزندشان به وجد می‌آیند و می‌فرمایند: «جَزاکَ اللهُ عَنّی خَیرَ الجَزاءِ» من قادر نیستم پاداشی را که شایسته پسری چون تو باشد بدهم، خداوندا آن پاداشی را که شایسته این فرزند است بجای من به او بده.

راستی تا کنون از خود پرسیده‌ای خداوند از چه طریق است که" قطعاً ما را آزمایش می‌کند با ترس یا گرسنگی یا کاستی در اموال"؟ «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین»

سالهاست که" اگر دست بند تجمل نمی‌بست دست کمانگیر ما را از آن گوشۀ کهکشان نمی‌یافت کسی رد تیر ما را".

 سالهاست که" یاران خسته بودند و به نانی گرفتند شمشیر ما را "

سالهاست که یاران خسته جادۀ حق طلبی و راحت طلبی را یکی کرده‌اند.

سالهاست که محرم را از بوی قیمه‌هایش حس می‌کنند.

سالهاست که ذی‌الحجه را با سوغاتی‌های حاجیانمان یاد می‌کنند.

به یاد داریم روزی را که دشمنان فریاد برائتمان را در قبلۀ‌ مسلمین تاب نیاوردند و حج‌مان را کربلایی کردند؟ فراموشانده شده‌ایم که حج خونینی داشتیم!

آیا به یاد داریم روزهایی را که فریادهای حسینی ما شاه را فراری داد، روزهایی که از جنبش ما پاکستان، عراق، افغانستان، مصر، یوگوسلاوی و.... نیز به جنبش در آمده بودند.

آخر ما را چه شده است که حق طلبی امروزمان خلاصه شده است در یک جلسه سخنرانی، تولید و پخش چند نشریه، جزوه، کتاب و خلاصه  همه‌اش کارهایی که برای انجام دادنشان اصلا نیازی به انقلاب کردن نبود، قبل از انقلاب نیز همه انجام می‌شد حتّی در آن زمان کسانی چون شهید مطهری حساب بانکی برای جمع آوری کمک به فلسطین داشند که ما هنوز به آن هم نرسیده‌ایم.

 سالهاست که انقلاب کرده‌ایم اما " لانُغَیِّرُ ما بِأَنْفُسِنا" مگر خدا را به بازی گرفته‌ایم! فراموش‌مان شده که «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ».

خداوند نمی‌گوید: تغیر می‌دهم اوضاع را اگر اوضاع خود به خود تغییر کرد! می‌گوید: «حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» یعنی تا زمانی که من و تو خودمان دست به کار نشویم و ابتکار عمل به خرج ندهیم، خداوند هم تغییری در اوضاع مان نخواهد داد.

باید باری دیگر همچون روزهای انقلاب خود دست به کار شویم تا نصرت الهی را نیز مشاهده نماییم.           

علی را تنها نگذاریم و در معرکۀ مبارزه ثابت قدم بمانیم.

شاید کمتر از ده قدم تا رسیدن به ستون خیمۀ معاویه مانده باشد.


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

مستند "چه کسی ما را کشت"

مستندی که حتی اجازه پخش قسمت‌هایی از آن نیز داده نشد، این مستند ساخته "محمدحسین جعفریان" از رابطین فرهنگی ایران در افغانستان در زمان حمله طالبان به مزار شریف بوده است.

روایت "محمدحسین جعفریان" متفاوت از روایت مرسوم است. او شواهدی و استدلال‌هایی برای نقش نداشتن طالبان در شهادت نیروهای ایرانی کنسول‌گری ایران دارد.

وی در این مستند که با محوریت زندگی شهید «محمد ناصر ناصری» ساخته شده است، سعی در نشان دادن نقش نیروهای پاکستانی و به نحوی آمریکا و عربستان در ماجرای شهادت نیروهای ایرانی دارد.

وی در این مورد می‌گوید: دوستان علاقه دارند این مساله را به طالبان منسوب کنند که امروز ثابت شده که طالبان نزدیک به یقین عامل این اتفاق نبودند و از چند بعد می‌شود به این قضیه پرداخت اولاً یکبار قبل از سال 77 طالبان مدتی مزارشریف را اشغال کردند که توسط مردم به فرماندهی ژنرال ملک بیرون رانده شدند در آن موقع مردمی که طالبان را بیرون کرده بودند و وابسته به نیروهای جبهه شمال بودند به کنسولگری پاکستان حمله کردند و آن موقع ما می‌توانستیم به علت نفوذ بر نیروهای جبهه شمال از آنها بخواهیم که آسیبی به دیپلمات‌های پاکستانی نرسانید و حتی می‌توانستیم آنها را پناه دهیم و این اقدام را نکردیم و عده‌ای کنسولگری پاکستان را آتش زدند دیپلمات‌هایشان را آوردند بیرون و به طرز فجیعی برهنه‌شان کردند و کشتند‌ که سرکنسول آنها نیز کشته شد که برای پاکستانی‌ها عقده‌ای شد. 

دوم اینکه پاکستانی‌ها و بویژه ISI که طالبان را بوجود آورده بودند نگران بودند که طالبانی که خودشان بوجود آوردند داشتند به دامن‌ ما می‌افتادند چون آنچنان با ما داشتند همراه می‌شدند که به در قلب مناطق تحت کنترل‌شان در جلال‌آباد  کنسولگری دادند حتی در یکی از مسائل آبی که تهران شاکی بود یکی از وزرای طالبان سرکنسول ما را برده بود سد تجکی و توضیح داده بود و خودشان را پاسخ‌گو به ما می‌دانستند در حالی که ما به جبهه دشمن آنها کمک می‌کردیم. 

نکته دیگر اینکه نفیاً اگر طالبان این کار را می‌کردند به نفع‌شان نبود چراکه می‌توانستند 9 دیپلمات را گروگان بگیرند و از آنها اطلاعات بگیرند؛ به‌ویژه که می‌دانستند کشتن اینها تهران را خشمگین می‌کند و ممکن است تهاجم نظامی به آنها بشود در حالیکه کل افغانستان دست آنها نبود و چطور حاضر بودند که یک جبهه جدید برای خودشان باز کنند؟ 

به هر حال از یک ماه و نیم قبل از آن رادیوی شریعت که رادیوی رسمی طالبان بود اخطار می‌داد که مزار شریف در خطر است و دیپلمات‌ها که حتی نام می‌بردند که دیپلمات‌های ایرانی در خطرند و در صورت سقوط شهر مسئولیت‌شان با خودشان است؛ این می‌تواند نشان دهد که طالبان نمی‌خواسته چنین اتفاقی بیفتد یا جناحی در طالبان می‌دانسته که ISI چنین نقشه‌ای برای بچه‌های ما داشته که نیروهای خودتان را ببرید بیرون.


برای اطلاعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد می‌کنم صفحات زیر را مطالعه کنید.


پاکستان قاتل اصلی دیپلومات‌های ایرانی در مزارشریف؛ گزارشی از محمدحسین جعفریان



محمدحسین جعفریان در سینما عمار: با یک تماس جلوی پخش مستند را گرفتند/ آی اس آی پاکستان در شهادت ایرانی ها در حادثه مزار شریف نقش داشت

  • حمید رضا باقری