شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حوزه سکولار» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔻 چهارشنبه گذشته بعد از اینکه از امتحان شفاهی درس خارج خود برگشتم متنی نوشتم که بازخوردهای متعددی داشت:

👈برخی گفتند چرا این متن را نوشته‌ای و حوزه را به صورت عمومی نقد کرده‌ای!

👈برخی که تعدادشان خیلی بیشتر بود پیام دادند و زنگ زدند که خدا خیرت دهد، داغ دل ما را تازه کردی، درد و دل کردند و از ظلمی که به آنها رفته بود گفتند.

👈 دو نفر هم از طرف مسئولان حوزه پیام دادند که تلفن دهید و پیگیری می‌کنیم و هیچ خبری هم از آنها نشد.

🔻آن متن را پاک کردم و حالا با ملاحظه همه نقدها و درد دل‌ها، دوباره با اعتراف به اینکه حوزه بهترین‌جا برای رسیدن به فقه و تربیت شدن است و با افتخار از طلبگی خود و اینکه اگر صدبار دیگر هم برگردم به اول باز حوزه را انتخاب می‌کنم، با اجازه سر این زخم کهنه را باز کنیم.

🔻در حوزه مثل مثلا رشته‌ پزشکی به امتحانات کتبی اکتفا نکرده‌اند و امتحان شفاهی را هم برای ارزیابی علمی طلبه گذاشته‌اند.

⁉️ در پزشکی امتحان شفاهی چطور است؟

بعد از طی دوره عمومی که امتحانات آن کتبی است در دوره عملی، هر چند ماه دانشجو یک بخش از علم طب را می‌گذراند و همان استادی که دانشجو با او کار عملی انجام می‌دهد در چند نوبت از او سوال می‌پرسد و دانشجو جواب می‌دهد و به او نمره می‌دهد و این نمره در کنار فعالیت‌های دیگر دانشجو بخشی از نمره او در آن درس را به خود اختصاص می‌دهد.

مثلا یکی از فعالیت‌های دیگر دانشجو این است که کیس‌های خاص از مریض‌ها را به دانشجو می‌دهند و هر روز صبح قبل از اینکه اساتید بالای سر مریض‌ها بروند همه جمع می‌شوند و یک یا چند دانشجو به نوبت شرح حال آن مریض را می‌دهند و آنچه از تشخیص درمانی برای او به نظرشان می‌رسد را مطرح می‌کنند و اساتید  همانجا از آنها سوالاتی می‌کنند و آنها را راهنمایی می‌کنند.

نکته ویژه این است که اساتید تلاش دارند دانشجو رشد کند و نمره بیاورد و امیدوار شود چون به نوعی پیشرفت آنها اعتبار خود استاد هم است.

⁉️ اما در حوزه چطور است؟ چندنفر محدود را گذاشته‌اند برای ارزیابی که نه طلبه را می‌شناسند نه با او کار علمی کرده‌اند و نه بعد از آن با طلبه کاری دارند.

ده دقیقه طلایی که معمولا بخش عمده آن هم آقایان ممتحن مشغول صحبت کردن و تعریف از خود هستند، ملاک ارزش‌یابی یک سال فعالیت علمی طلبه است و بس!

این آقایان در ده دقیقه می‌خواهند علمیت طلبه‌ای که یک سال در موضوعی کار تخصصی کرده است را معلوم کنند و هیچ فاکتور دیگری برای ارزیابی علمی طلبه وجود ندارد. ممکن است طلبه‌ای یک سال را در درس شرکت کرده، مباحثه و مراجعه کرده، بارها اشکال‌های خوب به استاد کرده و فعال بوده اما در آن ده دقیقه نتواند پاسخی که آن ممتحن از یک جای خاص از آن بحث جزئی که ممتحن در ذهن دارد را بگوید.

این ممتحنین معمولا یک نکات خاص چالشی از هر موضوعی را در ذهن دارند و طلبه به احتمال قوی نتواند در لحظه و بدون تأمل همان نکته را دقیق بگوید و نگفتن همان و شروع شدن تحقیر و نصیحت‌ها همان.

اگر هم همه سوالات علمی را پاسخ دهد اکثرا به علت بعید الذهن شدن از ادبیات بالاخره در ادبیات گیر می‌کنند.

در این ده دقیقه دو یا سه سوال از طلبه می‌شود که معمولا حداقل یک یا حتی دوتای آن از ادبیات است، چون بنده خدای ممتحن که عالم دهر نیست که از هر علمی سوال تخصصی کند بلکه در یک علم ادبیات عالم دهر است! و از همان سوال می‌کند و کافی است طلبه نتواند یک سوال را جواب دهد و ۷ یا ۸ نمره را از دست دهد.

⁉️ خب آقایان عزیز مسئول حوزه، چرا ممتحنین امتحان شفاهی را زیاد نمی‌کنید؟ چرا طلبه نتواند نزد استاد خود امتحان شفاهی دهد و آن هم نه فقط یکبار بلکه در طول سال حداقل دو یا سه بار امکان امتحان شفاهی دادن داشته باشد. یا حداقل وقتی یکبار امتحان شفاهی نزد این اساتید محدود و مورد تایید شما داد و به هر علتی ناموفق بود بتواند مجددا با استفاده از تجربه قبلی، خود را محک بزند‌.

 

⁉️ لابد می‌گویید خود اساتید طلاب فرصت نمی‌کنند امتحان شفاهی بگیرند؟ خب حداقل این است که برخی اساتید می‌توانند و شما این امکان را باز کنید که هر طلبه بتواند نزد استاد خود امتحان شفاهی دهد و در عرض این سیستم آن امکان هم فراهم باشد.

 

⁉️ می‌ترسید اساتید نمره بی‌خود بدهند؟ به آن استاد اعتماد ندارید؟ مگر به اساتید فعلی اعتماد دارید و نمره دادن آنها را تأیید می‌کنید؟ اگر چنین است پس چرا به برخی مدارس مجوز داده‌اید که خارج از سیستم فعلی امتحان شفاهی برگزار کنند؟ چرا این اجازه را عمومی نمی‌کنید؟ توجه دارید که وقتی امتیاز اختصاصی شد می‌شود: رانت!

همان رانتی که برای تشویق طلاب برای شرکت در دروس فقه معاصر هم قائل شده‌اید که نمره کتبی آن عوض نمره شفاهی ثبت شود!

همان رانتی که برای تشویق طلاب برای شرکت در درس حدیث خوانی و اضافه شدن نمره امتحان شفاهی قائل شده‌اید.

🔻 عزیزان ظاهرا می‌دانند امتحان شفاهی مشکل دارد راه‌های دور زدنش را اضافه می‌کنند!

⁉️ چرا مدل‌های ارزیابی طلبه را متنوع‌تر نمی‌کنید؟

👈 مثلا بخشی از نمره را به خود اساتید هر درس بسپارید و اساتید بر اساس یک مجموعه از فاکتورها بتوانند از طلبه کار بخواهند.

با این کار مطمئنا استادیارهایی که واسطه استاد و طلبه باشند و در ارزیابی علمی طلاب و مدیریت کار علمی طلبه به استاد کمک کنند نقششان پر رنگ می‌شود و فضایی برای تربیت اساتید قوی نیز شکل می‌گیرد. برای استادیاری اعتبار علمی و امتیاز و حق‌الزحمه و امکان دادن نمره امتحان شفاهی قرار دهید آنگاه ببینید چقدر افراد فاضل هستند که بازوی استاد شوند.

👈 و یا مثلا بخشی از نمره هر درس را به نوشتن مقاله‌ای که به تایید استاد آن درس برسد اختصاص دهید که طلبه بتواند اگر خواست از این طریق نمره امتحان شفاهی خود را افزایش دهد.

نه مثل درس حدیث خوانی که ربطی به درس دیگر طلبه ندارد ولی تشویقی آن را در امتحان شفاهی گذاشته‌اید.

اگر آن را گذاشته‌اید به طریق اولی این روش‌ها جا دارد وجود داشته باشد.

👈 و یا طلبه بتواند بخشی از نمره امتحان شفاهی هر درس را با نوشتن تقریر قوی از درس استاد که به تایید استاد نیز برسد جبران کند.

🔻نکته بعد اینکه چه ارتباطی بین این امتحان شفاهی و شرکت طلبه در درس خارج وجود دارد که اگر طلبه در امتحان شفاهی پایه دهم شرکت نکره باشد ولو ده سال هم در درس خارج شرکت کرده باشد، هیچ کدام را جزو سابقه تحصیلی او حساب نمی‌کنید؟

اگر طلبه در امتحان شفاهی پایه ده بعد از چند سال شرکت در خارج رد شد، باشد قبول نکنید ولی اگر قبول می‌شود و شما هم برای درس خارج او می‌توانید مستقلا از او امتحان شفاهی بگیرید، دیگر چرا سابقه تحصیلی این سال‌ها را نمی‌پذیرید؟

باشد نمی‌پذیرید، چرا هنگام ثبت درس تذکر به این مهمی را به شکل سیستماتیک به طلبه نمی‌دهید که این درس صرفا برای وصل بودن شهریه است و جزو سوابق تحصیلی شما حساب نمی‌شود؟

چرا راهکاری برای اینکه طلبه ثابت کند ولو امتحان شفاهی پایه دهمم را نداده‌ام ولی من شایستگی علمی شرکت در درس خارج را داشته‌ام، فراهم نمی‌کنید؟

https://eitaa.com/sharhe_hal/451

برخی نظرات دوستان حول این متن:

احسنت. به سنتهای اصیل حوزوی هم نزدیکتر هست. شاید اگر همون سنتها تقویت بشه، اصن نیازی به این روشهای بدیل ناشیانه نباشه.اونها دغدغه حفظ سنتها رو دارن، اما با ساز و کارهای ناسازگار و وارداتی.
مهم اینه که همون ساز و کارهای سنتی مدلسازی بشه و به عنوان روالهای سازمانی پذیرفته بشه 

.....

تشتت اراده هاست به دلیل تعدد مراکز قدرت

........

متن بسیار خوبیه و عملی ولی خب با کشور هفت پادشاه طرفیم

........

تا وقتی که پیشفرض طرح های اصلاحی حوزه، تمرکزگرایی هست، هیچکدام از طرح ها موفق نخواهد بود. 

یک حداقل ها و محکماتی را مشخص کنید که هر طلبه ی مقدمات یا سطح یا خارج، حتما باید داشته باشد و بعدا اجازه بدهید هر بزرگی و هر موسسه ای و هر مجموعه ای، به روش آموزشی خودش به این اصول و محکمات برسد. آنوقت خواهید دید چقدر فضای حوزه پویا و بانشاط و رقابتی و زنده خواهد شد.

هیچ اشکالی نداره که اصلا مدرسه معصومیه، تمام برنامه ی آموزشی سطحش را خودش تدوین کند و هکذا سایر مدارس.
در موسسات سطوح عالی هم به همین نحو.

اصلا شاید یک مجموعه دلش بخاهد بیشتر رویکرد عقلی در دروس باشد و مجموعه دیگر بخواهد رویکرد روایی یا قرآنی را تقویت کند. دیگری شاید بخاهد ۶ سال طلبه را معطل ادبیات کند. یک موسسه یا یک بزرگی، شاید نظرش این باشد که طلاب باید اصول را رقیق و رجال را زیاد بخوانند. در اینصورت انتخاب نوع کتاب ها و مواد درسی هم متفاوت خواهد شد. چرا مانع شویم؟ چه حجت قاطعی داریم که حتما این درست است و آن غلط است؟ 

اتفاقا حوزه به همه ی این رویکردها هم احتیاج دارد. اما وقتی همه را مجبور کردید که با یک سیستم خاص تربیت شوند، تنوع کم میشود و لذا خلاقیت ها و استعدادها کور میشوند.

الان اگر مثلا آقای شبیری مدرسه خودش را با سلیقه خودش اداره کنه و حتی کتاب ها و سرفصل هاش را هم خودشان تعیین کنند و آقای فاضل و جوادی و ... هم موسساتشان را طبق سلیقه خودشان برنامه ریزی کنند، آسمان به زمین میاد؟

بابا به طلبه بگید تو باید آخر این پایه بتونی به من مشتق را با اقوال مهمش توضیح بدی. حالا برو از هر جایی که میخای یاد بگیر.

برای همه یک برنامه ی واحد میریزیم بعد ناله میکنیم که چرا مراجع و اساتید سطوح عالی، اعتراض میکنند! خب حق دارند. نمیشه یه سیستم واحد را به این همه سلایق مختلف حقنه کرد.

..........

مطمئنا چقدر هم افزایی رخ می ده یکی میگه فلانی این درس رو تدوین کرده این مطالب رو آورده دومی یک نکات دیگری
مجبور می شوند فکر کنند و برنامه ریزی کنند و تدوین کنند و چقدر زایش رخ می دهد.

اصلا این روش، به صورت اتوماتیک مکانیزم های خوداصلاحی درش فعال میشه و مدام خودش را اصلاح میکنه.
اینطوری دیگه با معضل رکود و جمود هم مواجه نیستیم.
چون مثلا آقای فلانی میبینه طلاب موسسه ش نسبت به سایر موسسات ضعیف هستند یا کارایی تبلیغی یا پژوهشی کمتری دارند، لذا دنبال اصلاح و تکمیل میره و همافزایی میشه.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰در مطلب قبلی خود نوشتم که در مقابل بی‌عدالت‌هایی که در حق مردم مظلوم روا داشته می‌شود، متأسفانه حوزه ساکت است، در مقابل جریان‌های حرام‌خواری و دروغ‌پردازی کلان، علی‌رغم مؤاخذه خداوند نسبت به این سکوت، حوزه ساکت است.

 

🔰 البته عرض شد که حوزه در مواردی ساکت نبوده است، مثلا در ماجرایی تهدید به عدم پرداخت مالیات به علت تعطیل نشدن فلان روز شهادت، تهدید به کفن پوشیدن و حضور در خیابان در صورت پخش تصویر حضرت اباالفضل(ع) و...

 

🔰 عرض شد جماعتی جوان و حزب‌الهی و خالص هم هستند که برای مبارزه با بی‌عدالتی نه این جنس کارها بلکه به انجام خدمات مختلف اجتماعی روی‌ آورده‌اند.

 

⁉️ اما باید پرسید دقیقا انتظار ما برای شکل عدالت‌خواهی حوزه و ساکت نبودنش چیست؟ کارهایی از جنس مالیات ندادن و کفن پوشیدن و... اما برای "دردهای حقیقی مردم و آنچه بی‌عدالتی‌ها برگرده‌ آنها سوار شده است"؟!

 

🔰 این سبک از عدالت‌خواهی همان سبک فدائیان اسلام در زمان طاغوت بود و متأسفانه حوزه ما یا ساکت است و عدالت‌خواه نیست و یا هست اما از جنس فدائیان اسلام! البته  عمدتا برای مسائلی غیر از دردهای واقعی واقعی توده مردم!

انگار نه انگار که انقلابی محقق شده است و ظرفیت‌های متعدد قانونی و ساختاری برای اصلاح و مبارزه با بی‌عدالتی فراهم شده است؛ و واقعا جریان محجوب انقلابی نیز اگر عوض داد زدن و عدالت‌خواهی از جنس فدائیان صرفا سراغ انجام خدمات اجتماعی رفته است از همین باب است.

 

🔰 جریان انقلابی از سویی دوست ندارد پنجه در روی نظام بکشد ولو نظام را در مواردی مقصر بداند، دوست ندارد به گونه‌ای عمل کند که دشمنان بتوانند در راستای تضعیف نظام از آن بهره بگیرند، او واقعا خود را مادر انقلاب می‌داند که فرزندش را ولو اشتباه کند ضایع نمی‌کند و البته راهی برای مبارزه با بی‌عدالتی مقابل خود نمی‌بیند جز فداکاری و درگیر شدن مستقیم با بی‌عدالتی‌ها برای جبران آن.

 

🔰 اما راه‌های دیگری هم هست، عدالت‌خواهی متناسب با پسا انقلاب و استفاده از ظرفیت‌های فراوان موجود برای اصلاح:

 

📌 یکی از پیشنهادات تشکیل "سازمان امر به معروف و نهی از منکر" بود که در ابتدای انقلاب حضرت امام حکم تشکیل آن را دادند اما محقق نشد.

 

📌 یکی از راه‌ها تشکیل کارگروه‌هایی از فضلای حوزه برای شناسایی خلاء‌های قانونی و دنبال کردن آن از طریق ارائه طرح‌های اصلاحی به قوای سه‌گانه است، کارگروهی که با پشتوانه‌ای رسانه‌ای و قوی با تأیید و همراهی علماء و مردم با قدرت مطالبه گری کند.

 

📌 یکی از راه‌ها تشکیل چندین کارگروه از قضات و حتی وکلاء و دادستان‌ها و... است که با شناسایی پرونده‌های کلان بی‌عدالتی و ارتباط وثیق با قوه قضائیه برای حل آنها وارد عمل شوند.

📌 یکی از راه‌ها آموزش‌های قضائی و قانونی برای خود طلاب است که بتوانند در موارد مختلف از حق خود و دیگران به صورت قانونی استفاده کنند، مثلا استفاده از ظرفیت دیوان عدالت اداری و مدعی العموم برای حل بسیاری از معضلات؛

و پیشنهادهای متعدد دیگر...

.........................

🔹مطلب مرتبط:

جزوه حکم حکومتی تشکیل سازمان امر به معروف و نهی از منکر؛گزارشی تحلیلی از تاریخ معاصر به دنبال راهکاری در عرصه عدالت‌خواهی امروز؛👇

دریافت
حجم: 1.08 مگابایت
 

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰
  • وقتی می‌بینیم مسکن چندبرابر شد و قشر مستضعف دیگر خواب خانه دار شدن را نمی‌بیند، ندای اعتراض از در و دیوار هم بلند شود حوزه ساکت است، خودرو گران ‌شد، باز حوزه ساکت است، نظام مالیاتی دچار مشکل است حوزه ساکت است، خصوصی‌سازی به صورت فاسد انجام می‌شود و کارگران فلان کارخانه‌ها بیکار، حوزه ساکت است و بشمار آنچه بر گرده مردم مستضعف بار می‌شود و باز حوزه ساکت است.

 

  • باش ساکت باش و در سکوتت خوب گوش کن: ندایی در آسمان‌ها بلند است: «لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ (۶۳) مائده» چرا روحانیون مسیحی و یهود آنان را از دروغ و مال حرام نهی نکردند؟ چرا ساکت بودند؟! چه زشت است عملى که انجام مى‏‌دادند!

 

  • عذر می‌خواهم حوزه ساکت نیست، وقتی قرار است تصویری از حضرت اباالفضل(ع) پخش شود به خوبی رصد می‌کند و قبل از اتفاق افتادن جلو این فاجعه را می‌گیرد! بالاخره صدایی از حوزه بلند می‌شود که نتیجه می‌دهد! صرفا یک مصاحبه و اعتراضی که آیا "در فلان سایت انعکاس داده شود؟! آیا نشود؟! آیا خوانده شود؟! آیا خوانده نشود؟!" نیست؛ وقتی قرار است فلان روز تعطیل شود یا نشود، حوزه ساکت نیست و پای کار است حتی لازم باشد کفن می‌پوشد و به خیابان می‌آید.

 

  • البته ممکن است بگویید آقا این جنس پای کار بودن مربوط به یک طیف خاص است، یک طیف جوان جهادی که خود را انقلابی می‌دانند هم، پای کار هستند که درد مردم را از نزدیک دیده‌اند و همیشه با جان و مال خود برای مردم کار می‌کنند.
  • مثلا همین دیروز تلوزیون نشان داد که گوجه‌های فلان کشاورز خوزستانی روی زمین مانده بود این جوانان طلبه جهادی به او کمک می‌کردند گوجه‌هایش را جمع کند، فلان منطقه در خوزستان بی‌آب بود با تانکر برای آن آب می‌بردند، در فلان منطقه محروم اردوی جهادی می‌روند، برای مردم در پمپ بنزین، بنزین می‌زنند تا کرونا نگیرند و خلاصه پای کار درد مردم هستند.

 

  • اما حقییر می‌گویم: برادر بیا، دست از گوجه چیدن و آب بردن و بنزین زدن و... بردار و بیا با تو کار دارم، آقای استاد حوزه، آقای مدیر حوزه، آقای حوزه زید عزه الشریف یک لحظه توجه بفرما. بیا دوبار پای درس ولایت فقیه حاج‌آقا روح‌الله خمینی بنشینیم «ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا ما بِصاحِبِکُمْ مِنْ جِنَّة»:

 

  • «لَوْ لا یَنهاهُمُ الرَبَّنِیُّونَ وَ الْاحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الإِثم وَ أکْلِهِمُ‏ السُّحْتَ‏، لَبِئسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ.» خداوند در این آیه "ربانیون" و "احبار" را مورد نکوهش قرار مى‏‌دهد که چرا آنها که علماى دینى یهود بوده‌‏اند، ستم کاران را از "قول اثم" یعنى گفتار گناه کارانه که اعم از دروغ پردازى و تهمت و تحریف حقائق و امثال آن باشد و از "اکل سحت" یعنى حرامخوارى نهى نکرده و باز نداشته‌‏اند.

 

  • بدیهى است این نکوهش و تقبیح اختصاص به علماى یهود ندارد و نه اختصاص به علماى نصارى دارد؛ بلکه علماى جامعه اسلامى و به طور کلى علماى دینى را شامل مى‏‌شود. بنا بر آن، علماى دینى جامعه اسلامى هم اگر در برابر رویه و سیاست ستم کاران ساکت بنشینند، مورد نکوهش و تقبیح خدا قرار مى‏‌گیرند این امر فقط مربوط به سلف و نسل گذشته نیست، نسل‌هاى گذشته و آینده در این حکم یکسانند.

 

  • حضرت امیر (ع) این موضوع را با استناد به قرآن ذکر فرموده که علماى جامعه اسلامى هم عبرت بگیرند و بیدار شوند و از اداى وظیفه امر به معروف و نهى از منکر باز نایستند و در برابر هیئت‌هاى حاکمه ستمگر و منحرف سکوت ننمایند. حضرت با استشهاد به آیه «لو لا ینهاهم الربانیون» دو نکته را گوشزد فرموده است:

 

  • ۱ این که سهل انگارى علما در وظائف، ضررش بیش از کوتاهى دیگران در انجام همان وظائف مشترک است. چنانکه هرگاه یک بازارى کار خلافى بکند ضررش به خود او مى‏‌رسد، لیکن اگر علماء در وظیفه کوتاهى کردند مثلا در برابر ستمگران سکوت نمودند ضررش متوجه اسلام مى‏‌شود، و اگر به وظیفه عمل کردند و آن جا که باید صحبت کنند سکوت نکردند نفع آن براى اسلام است.

 

  • ۲ با این که باید از همه امورى که مخالف شرع است نهى کرد روى "قول اثم" یعنى دروغ پردازى و "اکل سحت" یعنى حرامخوارى تکیه کرده است تا بفهماند که این دو منکر از همه منکرات خطرناکتر است و بایستى بیشتر مورد مخالفت و مبارزه قرار گیرد. چون گاهى گفتار و تبلیغات دستگاه‌هاى ستمگر بیش از کردار و سیاستشان براى اسلام و مسلمین ضرر دارد و غالبا حیثیت اسلام و مسلمین را به مخاطره مى‌‏اندازد...

ولایت فقیه؛ ص: ۱۱۲.

...........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅ به دنبال سخنرانی اخیر "استاد رحیم‌پور ازغدی" موجی نیز در نقد سکولار بودن حوزه راه افتاد.


✅ باوجود کمال ارادتی که نسبت به "استاد رحیم‌پور" دارم لازم می‌دانم با ارائه مستنداتی از حیثیت "حوزۀ علمیه قم" در مقابل نقد ایشان دفاع کنم.

 

👈بنده در ابتدا استدلال‌های ایشان را برای اثبات سکولار بودن حوزه صحیح می‌دانستم و اتفاقا برای ارائه مستندات بیشتر در این راستا تحقیقاتی انجام دادم که در کمال تعجب با بررسی‌ دقیق‌تر متوجه نکاتی شدم که تحلیل استاد رحیم‌پور را نقض می‌کرد و علت اعتراض برخی مراجع به صحبت‌های ایشان را برایم روشن‌ می‌نمود.


✅آنچه ایشان برای اثبات سکولار بودن حوزه مورد استدلال قرار می‌دهند، این است که دروس خارج حوزه مسئله‌های خود را از مسائل نظام و جامعه نمی‌گیرد و از عینیت به ذهن نمی‌رود و یا مثلا می‌فرمایند صدها موضوع است که مسئلۀ نظام و جامعه است اما حوزه پاسخی به آن نداده است و ...


✅ اگرچه صحبت‌های ایشان براساس مستنداتی که ارائه می‌کنند صحیح می‌باشد اما اگر مستندات دیگری ارائه و همچنین اصل استدلال‌های ایشان دقیق‌تر بررسی شود به نتایج متفاوتی خواهیم رسید.


👈 برخی اساتید درس خارج می‌گویند انتظار ایشان از درس‌های خارج اشتباه است، کارکرد دروس خارج برای حل آن مسائل مورد تصور ایشان نیست و بیشتر فرآیند آموزشی دارد و جهت تسهیل در فرآیند آموزش نیز باید تمرکز بر محتواهای خام آموزشی باشد، به طور مثال اگر درس‌های زیادی به عبادات می‌پردازند چون بخش اعظم روایات ما در این فضا صادر شده است و برای آموزش چگونگی کار با روایات طبیعتا این بخش بهترین فضا است.

وقتی فرآیند آموزشی طلاب تا طی نکردن چندسال درس خارج کامل نمی‌شود، چاره‌ای جز پرداخت به این مطالب نیست. 


👈خلاصه اینکه این درس‌های خارج نیستند که باید به مسائل اصلی انقلاب و جامعه بپردازند بلکه افراد شرکت کننده در درس خارج هستند که باید به تعداد کثراتشان موضوعات کثیر و مختلف مورد نیاز انقلاب و جامعه را مورد تحقیق و بررسی قرار دهند، در مورد آنها نظریه ارائه کنند و البته این کار را هم کرده‌اند.


👈فایل word  زیر عنوان ۴۰۶۳ پایان‌نامه حوزوی همراه با اسم نویسنده، استاد راهنما و سال دفاع آنها است که اگر آن را بررسی کنید، خواهید دید هر مسأله خُرد و عینی نظام و جامعه که تصور کنید به صورت مفصل در حوزه به آن پرداخته شده است و حداقل چندین پایان نامه قوی حوزوی در مورد آن وجود دارد. 


📌در این فایل موضوعات پایان‌نامه‌های سطوح مختلف حوزوی از سال 69 تا سال 96 در موضوعات مختلف تربیتی، اخلاق، ادبیات، فقه، اصول، حقوق، تفسیر و علوم قرآنی، حدیث و تاریخ ذکر شده است. 👇

لینک دانلود فایل word

دریافت

لینک دانلود فایل pdf

دریافت


✅ اینکه پیوست صحیح بین مجموعه‌های نظام همچون مرکز پژوهش‌های مجلس، قوه قضائیه، ریاست جمهوری و سایر نهادهای انقلاب با حوزه وجود ندارد و محصولات حوزوی به نحو صحیح ارائه نمی‌شود و در نتیجه "احساس خلاء تولید محتوا" از سوی حوزه می‌شود، یک بحث است و اینکه حوزه تولید محتوا ندارد یک بحث دیگر.


👈پیشنهاد می‌کنم همه دوستان طلبه قبل از هر کار تحقیقی و نوشتن مقاله در قسمت سرچ word کلمات مرتبط با موضوع مدنظر خود را در این فایل فحص کنند تا بتوانند با استفاده از پایان‌نامه‌های کارشده، انرژی خود را عوض تکرار مطالب دیگران، مصروف پیش‌برد اندیشه‌ و علم کنند.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅از جمله ارکان معاملات در فقه عینیت و مالیت شرعی داشتن مورد معامله است. 

عینیت داشتن یعنی آنچه مورد معامله قرار می‌گیرد محسوس باشد، مالیت شرعی داشتن نیز یعنی آنچه شارع مالیت عرفی آن را پذیرفته است، مثلا خوک اگرچه در بازر قیمت داشته باشد ولی خداوند ارزشی در خرید فروش برای آن قائل نیست.

 

✅در توضیح ارکان مالیت عرفی دو مورد ذکر می‌کنند: 

اولا فایده داشتن 

ثانیا نیازمندی مردم به این فایده 

مثلا فلان حشره مطمانا فوایدی دارد اما این فواید مورد نیاز مردم نیست پس معامله بر آن باطل است.

 

✅ زمانی در عصر مشروطه وقتی روحانیون در ری یا قم متحصن می‌شدند، مردم آنقدر به شاه فشار می‌آوردند که شاه مجبور بود از علما خواهش کند تحصن خود را خاتمه دهند، از علل مهم این فشار مردمی داشتن جایگاه و شئون مختلف اجتماعی توسط روحانیت بود چون وقتی روحانیت متحصن می‌شد عملا کارهای مردم معطل می‌ماند.

 

✅در جامعه بسیط آن دوره آموزش و پرورش، قضاوت، ثبت و اسناد و حتی بعضا طبابت مردم در دست روحانیت بود. مثلا اسناد ملکی مردم صرفا کاغذی بود که به امضای مجتهد شهر می‌رسید، رسانه‌ اصلی جامعه نیز عوض تلوزیون، روزنامه، شبکه‌های مجازی و... صرفا منبرها‌ بودند.

 

✅از دوره رضاشاه با مدرن شدن ساختارهای حکومت و اجتماع، شئون اجتماعی روحانیت رفته رفته از او گرفته شد و این روند با گذشت زمان تشدید شد، حتی با وقوع انقلاب اسلامی نیز شرایط فرقی نکرد و نه تنها تغییر چندانی در محدود شدن فعالیت‌های روحانیت صورت نگرفت بلکه انزوای روحانیت شکل رسمی‌تری نیز پیدا کرد.

 

✅ امروز نظام عملا از جامعه روحانیت در عرصه‌های مختلف مستغنی است، سیستم دانشگاه، قاضی یا دبیر دینی، عربی، ادبیات و خلاصه هرچه نیاز دارد را خودش تأمین می‌کند. 

در عرصه‌های علوم انسانی هم باز دانشگاه سیستم خودش را دارد، اقتصاد، علوم اجتماعی، تربیتی، روان‌شناسی و... همه با ترجمه کتب غربی در حال تدریس و توسعه هستند.

 

✅البته اشکالی هم به نظام وارد نیست، وقتی زمان به سرعت پیش می‌رود و نیازهای جدید برای جامعه بوجود می‌آید، این نیازها باید پاسخ داده شود و اگر حوزه پاسخی نداشت و خود را صرفا محدود به منبر و روضه کرده بود، این نیاز بی‌پاسخ نخواهد ماند. 

 

✅اما رواحنیت در مقابل این سرعت تحولات جامعه و ایجاد نیازهای جدید چه کند؟ آنچه از علوم در حوزه به آن پرداخته می‌شود مطمانا مفید و ارزش‌مندترین علوم هستند اما:

 

👈از طرفی غالبا محصولات حوزه برای جامعه عینیت ندارد و محسوس نیست فلذا خریدار چندانی هم ندارد. مثلا وقتی حوزه مشغول بحث‌های نظری صرف و آسمانی است، نهادهای مختلفی همچون مجلس، ریاست جمهوری، سپاه و... همه برای رسیدن به پاسخ عملی مسائل عینی انقلاب اندیشکده‌ها و مجموعه‌های مستقلی تشکیل داده‌اند تا بتوانند به پاسخ‌هایی عینی برای مسائل پیش‌روی نظام برسند.

البته بخش قابل توجهی از محصولات تولیدی حوزه نیز که عینیت دارند متاسفانه به علت عدم سازوکار هماهنگ کننده حوزه و نهادهای انقلاب دیده نمی‌شوند.

 👈از طرفی دیگر هم محصولات مفید حوزه به علت مدرن شدن جامعه و حکومت، امروز چندان به کار مردم نمی‌آید، مثل گیاهی می‌ماند که ولو بیشترین فواید را دارد اما جامعه نه تنها چندان به  فواید این گیاه احساس نیاز نمی‌کنند بلکه برخی از آنها با تبلیغات منفی نوعی اشمئزار نیز نسبت به آن پیدا کرده‌اند.

 

✅ وقتی مطاع روحانیت چندان خریدار نداشت اولین مشکلی که ایجاد می‌شود ادامه حیات اقتصادی روحانیت سخت‌ و سخت‌تر خواهد شد و خود این مشکل آسیب‌های روحانیت را به صورت تصاعدی بیشتر خواهد کرد.

 

⁉️اما راهکار چیست؟ روحانیت شروع به آوازخوانی در مجالس شادی کند؟ مهندس شود؟ خودش کارهای اقتصادی راه‌بیاندازد؟ بنگاه خیریه برای خودش تأسیس کند؟ بودجه خود را از دولت تأمین کند؟ 

اگرچه خداوند بخشی از خمس را برای تأمین امور مبلغان دین اختصاص داده است اما همیشه این مبلغ به اندازه کافی تأمین نمی‌شده است.

 

✅طبیعتا نمی‌توان به جامعه گفت مثلا رسانه را کنار بگذار، علوم روانشناسی، تربیت، اقتصاد و... را کنار بگذار، یا مثلا بچه‌ها نیاز به معلم قرآن و دینی ندارند و بیاییند پای منبر بنشینند.

 

😳در این میان با وجود محدود شدن روز به روز شئون روحانیت آنچه شگفت انگیز است، بی‌رغبتی توده روحانیت به امر تبلیغ دائمی و استقرار در شهرها و روستاها به عنوان شأن اصلی روحانیت می‌باشد. 

یعنی باوجود خالی بودن بسیاری از مساجد، روحانیون در قم و سایر مراکز تحصیلی روحانیت تجمع نموده و صرفا به سفرهای تبلیغی در ایام خاص اکتفا می‌کنند!

 

✅ بعد از انقلاب برخی شئون تبلیغی دولتی همچون نمایندگی رهبری در نهادهای مختلف اعم از نظامی، آموزشی و اداری و... بوجود آمده است، امامت جمعه نیز بخشی از نیروهای روحانیت را به خود اختصاص می‌دهد اما بخش اعظم روحانیت همچنان بلاتکلیف و مشغول تحصیل است. 

البته ماجرای روند آموزشی و سرعت کار علمی رسمی حوزه خود قصه عالم جابلقا و جابلسا است که حرف‌هایش بسیار است اما...!

⁉️شاید بگویید: چرا روحانیون معلم عربی، قرآن، دینی، پرورشی و... نمی‌شوند؟ چرا کارهای تبلیغی و تأمین مالی خود را در مدارس سامان نمی‌دهند؟ 

مگر نه این است که امسال با تصویب مجلس بدون آزمون آموزش پرورش روحانیون را استخدام می‌کرد؟ 

مگر نه این است که طلاب با حقوق رسمی معادل یک معلم می‌توانند سرباز معلم شوند و خدمت سربازی را در آموزش و پرورش بگذرانند؟ 

مگر اولویت کار در قوه قضائیه با روحانیون نیست؟ پس چرا با وجود درخواست‌های رهبری و قوه قضائیه روحانیت برای حضور در این نهاد چندان تمایل نشان نمی‌دهد؟

 

👈شاید هرکس پاسخی دهد اما به نظر بنده مقصر نظام ارزشی پدید آمده در حوزه است.

 

✅چندروز پیش جلسه‌ای در حوزه با حضور قریب به دو هزار روحانی و یک سخنران معروف تشکیل شده بود که صرفا یک عکس آن حاشیه ساز شد، اما جز مسئولین برگزاری جلسه نه کسی صوت این جلسه را ضبط کرده بود و نه عکس یا خبری خاصی! 

دوستان اعتراض داشتند که چرا رسانه‌ها این جلسه را انعکاس نداده‌اند اما بنده اعتراض داشتم چرا این جمعیت کثیر از شما هیچ کدام رسانه ندارید یا با رسانه‌ها مرتبط نیستید؟ چرا هیچ‌کدام مستقلا عکس یا صوتی تهیه نکردید؟ 

اگر شما مبلغ دین هستید امروز ابزار تبلیغ رسانه است؟! 

 

✅امروز با یکی از مسئولین ارشد حوزه در این موضوعات صحبت می‌کردم، می‌گفت ما نزدیک به ۵۰ کار تخصصی برای روحانیت داریم، متأسفانه ما هرچه طلبه می‌پذیریم به او می‌گوئیم قرار است مجتهد شوی و البته مجتهد نمی‌شود ولی تصور اجتهاد را پیدا می‌کند و دیگر حاضر نیست کارهایی مثل تبلیغ و... را انجام دهد.

 

📌روحانیت باید برای بدست گرفتن جایگاه حیاتی خود در جامعه بازنگری جدی کند.

 

صحبت‌های استاد رحیم‌پور ازغدی در مورد نقد روند حوزه
دریافت

فایل صوتی کامل سخنرانی استاد رحیم پور ازغدی در ۲۵ مرداد ۱۳۹۷ در مدرسه فیضیه

متاسفانه این سخنرانی با موج گسترده‌ای از محکومیت‌ها توسط رسانه‌های اصلاح طلب و حتی علمای حوزه مواجه شد.

 


دریافت

موضع روزنامه‌های اصلاح طلب در مورد سخنرانی رحیم‌پور و حواشی آن در ۲۵ مرداد ۹۷

 

موضع آیت‌الله نوری همدانی در مورد این جلسه

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

◀️یکی از دوستان سکولار بنده که در عین اعتقاد به اسلام، قرآن، نماز و... معتقد بود، دین در عرصه حاکمیت نباید ورود داشته باشد، می‌گفت: شما چه حقی دارید که با آمریکا سرشاخ شده‌اید و این همه هزینه برای کشور ما تحمیل می‌کنید.


✅از بس با این دوستان بحث‌های روشنفکرانه عقلی کرده بودم و آنها هرچه می‌گفتی از در دیگری وارد می‌شدند، خسته شده بودم. این بار تصمیم گرفتم بدون تعارف، ولو بگویند متحجری یا افراطی، برپایه آیات صریح قرآن به آنها جواب دهم. 

دوستم شاید انتظار داشت مثل همیشه از باب ادبیات ظالم و مستکبر بودن آمریکا و اینکه ما وظیفه داریم با ظالم بجنگیم و... وارد شوم. اما اینبار به او گفتم: 


👈چون قرآنی که شما حقانیت آن را قبول داری می‌گوید: «فَلا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً کَبیراً (52) الفرقان» یعنی از کافران اطاعت نکن و به واسطه این عدم اطاعتت با آنها جهاد کبیر کن. خدا جهاد کبیر ما را عدم اطاعت از کافران قرار داده.

👈چون قرآنی که شما حقانیت آن را قبول داری می‌گوید: «وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى بِاللَّهِ وَکیلاً (48) الاحزاب» از کافران و منافقان اطاعت نکن و در این راه هرچقدر آزار و اذیت دیدی به آن توجه نکن و به خدا توکل کن که او بهترین کسی است که امور تو را وکالت می‌کند.


◀️دوست بنده پاسخ داد: آقاجان مردم این عدم اطاعت و آزار دیدن شما را نمی‌خواهند، هروقت خودتان بودید و خودتان هرچقدر می‌خواهید اطاعت نکنید و بجنگید و آزار ببینید، چرا شما نمی‌خواهید قبول کنید مردم را به زور نمی‌شود به بهشت برد. چرا «خامنه‌ای» بدون اجازه مردم کشور را به این فضا کشانده‌ است؟


✅شاید انتظار داشت مجددا از این باب با او صحبت کنم که مردم ولو از مشکلات خسته هستند ولی پای انقلاب و دینشان هم ایستاده‌اند یا اینکه مردم اهل مبارزه هستند و... اما نه، آخر در این بحث‌ها هرچه گفتیم نه خودمان چندان به یقین ‌رسیدیم که همین است و لاغیر، نه آنها می‌پذیرند. تصمیم گرفتم بازهم به آنچه موجب یقینم هست مراجعه کنم. به او گفتم: 


👈بر اساس همین قرآنی که شما قبول داری هرکس در مقابل حکم خدایی که ثابت شده است، بگوید من چیز دیگری می‌خواهم، هم ظالم است، هم کافر و هم فاسق. 

🔹چون قرآن می‌گوید: «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ (44) المائده» هرکس به آنچه که خدا نازل کرده حکم نکند بدانید که اینها همان کافران هستند. 

🔹در ادامه هم می‌گوید: « وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (45) المائده» بدانید که اینها همان ظالم‌ها هستند.

🔹مجددا در ادامه می‌گوید: «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ (47) المائده»  بدانید که اینها همان فاسقان هستند.


👈آقا هم اگر کشور را به این فضا -به قول شما- کشانده، چون همین قرآنی که شما قبولش داری در ادامه آیاتی که بالا گفتم می‌گوید: «فَاحْکُمْ بَیْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمَّا جاءَکَ مِنَ الْحَقِّ» بین آنها بر اساس آنچه خدا برتو نازل کرده حکم و حکومت کن و از هوای نفس آنان در مقابل آن حقی که به سوی تو آمده اطاعت نکن.


✅شاید بگوئید این نوع برخورد بر مخالفت دوستان سکولار بیافزاید و البته همینطور هم شد و او که مثل همیشه بنا را از اول هم بر نپذیرفتن گذاشته بود، نپذیرفت و گفت:‌ ظاهرا شما جز حرف زور حالیتان نمی‌شود و تا بازور مقابلتان نایستند دست از این کارهایتان برنخواهید داشت.


📌بعد از مدت‌ها بحث‌های عقلی با این دوستان انتظار چنین پاسخی را هم داشتم، اما چه کنم باید پذیرفت که همه اسلام‌های انحرافی روزی ناچارا بر اسلام ناب تیغ خواهند کشید...


  • حمید رضا باقری