🔻 امام در ایامی که در نجف هستند بدون هیچ محافظی راحت به حرم میرفتند و آنجا وسط مردم زیارت میکردند با مردم دست میدادند و گاهی مردم ایشان را بغل میکردند و میبوسیدند، در خیابانهای نجف تنها قدم میزدند و هیچ وقت هم اجازه نمیدادند کسی از طلبهها و اطرافیان دنبال ایشان راه بیافتند.
🔻 همین ماجرا در پاریس هم تکرار میشود اولین صبحی که امام برای قدم زدن در خیابانهای نوفل لوشاتو تنها راه میافتند، پلیس فرانسه به یکباره امام را یکه و تنها در آن هوای نسبتا تاریک میبینند که مشغول قدم زدن هستند، پلیس به اطرافیان امام تذکر میدهد که این کارها از نظر امنیتی درست نیست و ایشان نباید اینطور برای قدم زدن بیرون از محل استقرارشان بیایند اما امام قبول نمیکنند و به برنامه قدم زدن خود ادامه میدهند، جالبتر هم اینکه در پاریس امام اجازه نمیدادند کسانی که به ملاقات ایشان میآیند را تفتیش بدنی کنند و این در حالی بود پلیس فرانسه اطلاعاتی مبنی بر برنامه ترور امام به اطرافیان امام داده بود.
🔻 بعد از بازگشت امام به کشور هم ایشان حاضر نمیشوند عقب بلیزر معروف بنشینند و در وسط آن جمعیت فراوان در جلو آن خودرو نسبتا ناایمن مینشینند بعد هم باوجود مخالفتهای زیاد با رفتن امام به بهشت زهرا، امام قبول نمیکنند و به بهشت زهرا میروند، کافی بود نیروهای امنیتی رژیم تصمیم به ترور امام بگیرد و یا اصلا یکی از شاه دوستان، خارج از برنامه امام را ترور کند. اما امام میروند و هیچ اتفاقی نمیافتد.
🔻 باز بعد از اقامت امام در تهران و در جریان بازدیدهای عمومی بدون تفتیش در مدرسه علوی و رفاه و بعد از بازگشتشان به قم و ملاقاتهای عمومی و نشستن امام روی پشت بام که در تیر رس همه خانههای مجاور است و به ملاقات علما رفتن ایشان با دو سه نفر همراه و...
امام در هیچ کدام حداقلهای حفاظتی که یک امام جمعه معمولی هم رعایت میکند را رعایت نمیکنند.
⁉️ اما چرا امام اینگونه رفتار میکنند؟ و چرا از یک مقطع به بعد، بعد از بازگشت مجدد از قم به تهران رعایت اندکی از جوانب حفاظتی را میپذیرند؟
✅ به نظر حقیر میرسد لاقل امام در مقطع پاریس و ابتدای انقلاب در عین اینکه یک اعتماد غیبی دارند که مشکلی برای ایشان پیش نمیآید این نوع از رفتار بیپروایانه را لازم میدانند. این رفتار به دیگران یک بیپروایی و شجاعت مضاعف میدهد تا بتوانند راحتتر با خطرات مواجه شوند و بر آنها غلبه کنند.