شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۸۸ مطلب با موضوع «نقد و بررسی اندیشه‌ها و عملکردها» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

👈اخیرا حجت‌الاسلام سید انجوی در شیراز، سخنانی ایراد نمودند که بسیار مطرح و منتشر شد.

 

دریافت

اگر انتشار گسترده این سخنرانی نبود به نقد سخنان سید بزرگوار که دست بوس ایشان بوده و هستم نمی‌پرداختم. 

اگر سید را نمی‌شناختم می‌گفتم او این سخنان را برای بازارگرمی خود می‌زند و امروز که مُد شده است هرکس می‌خواهد بساطی برای خود جمع کند لگدی به این انقلاب می‌زند، می‌گفتم او هم دارد چنین می‌کند.

 

◀️ اما سید از این حرف‌ها به دور است، اما متاسفانه برداشت بسیاری از مردم از صحبت‌های ایشان ناکارآمدی نظام دینی و انقلاب و شکست خوردن مسیر انقلاب بوده است. مضمون بخشی از صحبت‌های ایشان این است که:

 

👈مردم ۳ طبقه هستند بخشی طبقه فقیر مطلق بخشی طبقه متوسط و بخشی هم مرفهین که مسئولین ما عمدتا از طایفه سوم هستند و چون بخشی از مردم فقیر مطلق هستند و یا برخی نیازهایشان تأمین نمی‌شود، دیگر حرف‌ زدن‌های ما و «قال الصادق، قال الباقر» گفتن‌های ما فایده ندارد. دیگر خسته شده‌ایم دیگر کار درست نمی‌شود، چه فایده دارد این منبرهای ما وقتی مردم گرسنه هستند و چیزی ندارند وقتی بخشی از مردم نمی‌توانند به راحتی مسافرت بروند تفریح کنند و...

 

⁉️ از خودتان بپرسید از آنها که سنشان بیشتر است، چه زمان بوده که جامعه به این سه طبقه تقسیم نشود؟ چه زمان بوده که فقیر مطلق و غنی مطلق نداشته باشیم؟ 

این را هم بپرسید که وضع عمومی و توده مردم امروز که ۹۷ است بهتر شده یا ۸۷ یا ۷۷ یا ۶۷ خلاصه همینطور برو عقب تا ببینیم فقر و مشکلات توده مردم در گذشته بیشتر بوده است یا حال؟!

👈 برخی می‌گویند این که هنر نیست همه دینا روز به روز رفاه بیشتری پیدا کرده‌اند. 

✅باشد قبول فرضا که همه دنیا پیشرفت کرده‌اند اما بهتر است بدانیم سرعت پیشرفت ایران در توسعه انسانی و رفاه عمومی بیشترین سرعت در تمام دنیا بوده است.

👈پیشنهاد می‌کنم آمارهای سازمان ملل را در مورد شاخص توسعه انسانی در ایران مشاهده فرمایید: 

✅شاخص توسعه انسانی از مهم‌ترین شاخص‌هایی است که پیشرفت یک کشور را در زندگی طولانی‌ و سالم مردم، دسترسی به دانش و معرفت و سطح زندگی مناسب بر اساس درآمد واقعی سنجیده می‌شود. 

ایران در سرعت رشد توسعه انسانی در چهار دهه گذشته مقام اول را در جهان دارد. و از نظر شاخص توسعه یافتگی از رتبه ۱۱۰ دنیا طی این چهار دهه از انقلاب به رتبه ۶۹ رسیده است.

 

دریافت
مدت زمان: 4 دقیقه 

 

⁉️چه زمان بوده است که فقیر مطلق وجود نداشته باشد؟ این انتظار شما که منبرها و فریادهایتان باید به حل همه مشکلات و رفع فقر مطلق بیانجامد اشتباه بوده است. 

 

✅اگر قرار بود از منبر و «قال الصادق و قال الباقر» به علت درست نشدن اوضاع به صورت مطلق، خسته شویم، صدها بلکه هزاران سال است که باید «قال الصادق» را کنار می‌گذاشتیم.

◀️ اشکال اصلی سخنان سید ناامید شدن و ناامید نمودن مردم از مبارزه برای اصلاح است. 

انتقاد کردن و نق زدن همیشه راحت است و اتفاقا جذاب اما آیا اهل بیت هم این مسیر را پیش گرفتند؟ 

شما که اهل منبر و روضه هستید درس این روضه‌ها چیست؟ اهل بیت کی خسته شدند؟ اگر اهل بیت و فقها این مسیرهای منفعلانه پیشنهادی شما را پی می‌گرفتند ۴ یا ۳ مؤمن باقی مانده بعد پیامبر(ص) هیچ‌گاه به میلیون‌ها مؤمن و شیعه امروز نمی‌رسیدند. 

انقلاب پیروز نمی‌شد! 

انقلاب بحران‌های مختلف منافقین، قائله‌های قومیتی، کودتاها و جنگ و... را پشت سر نمی‌گذاشت.

 

📌خلاصه که سید عزیز نه شما و نه هیچ مؤمنی حق ندارد خسته و ناامید شود که بزرگ‌ترین گناهان ناامیدی است و اگر بنا بر خسته شدن بود رسول‌الله و امیرالمؤمنین و اهل بیت و فقهای عصر غیبت همچون خمینی‌ها خسته‌ترین‌ مردان عالم بودند.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

✅اگر این روزها کانال‌های اصلاح‌طلب‌ها را رصد کنید، پاسخ این سوال که ریشه مشکلات کشور چیست؟ یکی از موضوعات اصلی آنهاست.


👈به طور خلاصه می‌گویند: ریشه مشکلات کشور این است که شورای نگهبان که منصوب رهبری است، اجازه نمی‌دهد نمایندگان واقعی مردم که متخصص و توانمند هستند رای بیاورند و چون افراد کارآمدی روی‌کار نمی‌آید، وضع ما چنین شده است و مشکلات کشور روز به روز بیشتر می‌شود.

◀️خلاصه اینکه ریشه مشکلات کشور شورای نگهبان و رهبری هستند نه دولت!


◀️شاید فکر کنید می‌خواهم مجدد شبهه دور و ساختار شورای نگهبان و... را مطرح کنم، خیر بر اساس اقدامات و اندیشه خود دوستان باید از آنها پرسید؟ 


✅اولا شما چرا این حرف‌ها را موقع انتخابات نمی‌زنید و صریح نمی‌گوئید که مثلا ما از خاتمی، روحانی، هاشمی و... از باب ناچاری حمایت می‌کنیم؟ چرا شروع می‌کنید به دفاع از سیاست‌ها، گفتمان‌‌ها، عملکردها و... 

👈درواقع خودتان اعتراف دارید که زمان انتخابات لااقل بخش زیادی از مردم را فریب می‌دهید و عملکردها را از باب ناچاری توجیه می‌کنید، ای کاش با مردم بی‌غل و غش صحبت می‌کردید و صریح می‌گفتید که نمایندگان مطلوب شما چه کسانی هستند، نه اینکه منافقانه با شعار سه سید فاطمی رای بیاورید یا نماد سیادت را در انتخابات علم کنید اما بعد از فریب دادن مردم با نمادهای دینی، دم از کنار گذاشتن دین از عرصه اجتماعی بزنید.


✅ثانیا اینکه گفته شود همه مشکلات به علت انتخاب یک فرد ناکارآمد مورد تأید شورای نگهبان، توسط مردم است با حرف‌های دیگر خودتان هم جور درنمی‌آید که می‌گوئید مردم به گفتمان رای می‌دهند نه به شخص، این گفتمان ما بود که پیروز شد، مردم به گفتمان اصلاحات و اعتدال رای دادند نه به روحانی یا خاتمی.

⁉️وقتی مردم به گفتمان آقای روحانی رای می‌دهند، مگر همه مسئولان دولتی را هم شورای نگهبان تأئید می‌کند؟ وقتی یک دولت با یک گفتمان روی کار می‌آید، افرادی را روی‌کار می‌آورد که از همان گفتمان باشند.


✅پاسخ می‌دهند که بله وزرا را هم باید نمایندگان مجلس تائید کنند و این نمایندگان هم از فیلتر شورای نگهبان رد شده‌اند.

باز هم دعوا از نو آغاز می‌شود، مگر نمی‌گوئید مردم به گفتمان رای می‌دهند، مگر نمی‌گوئید مردم فرصت شناخت افراد را ندارند و لیستی رای می‌دهند، چون در فلان گفتمان و حامی فلان گفتمان هستند، خب نمایندگان مجلس هم نمایندگان گفتمان هستند.


📌چرا نمی‌خواهید قبول کنید که این گفتمان شماست که شکست خورده است. 

👈قبول کنید که ثابت شد، گفتمان شما که همان گفتمان ما نمی‌توانیم، نمی‌شود، گفتمان غرب و آمریکا خداست، شکست خورده است، «تکرار می‌کنم» شکست خورده است.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

توحید در حاکمیت

از جمله اقسام اعتقاد به توحید که در منابع اسلامی بسیار به آن پرداخته شده است، توحید در حاکمیت به معنای انحصار حق قانون‌گذاری و فرمان‌دادن برای خداوند می‌باشد، است و در آیات متعدد قرآن به آن تصریح شده است.[1] به طور مثال در آیه 57 انعام گفته شده است: «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلِینَ» «حکم نمودن منحصر به خداوند است او حق را بیان می‌کند و بهترین داوران است.» در همین راستا نیز از خداوند در قرآن با اوصافی همچون «بهترینِ حاکمان»[2] و «حکمران‏ترینِ حاکمان»[3] یاد می‌شود. بر اساس این آیات به طور مثال فرمان دادن و قانون‌گذاری برای امام معصوم در جامعه و یا به طور مثال پدر در خانواده، چون خداوند این اجازه را داده‌است، مشروع و فرمان دادن برای پادشاه یا هرکس دیگری که غیر مأذون از خداوند است، جایز نیست و مصداق طاغوت است.

توحید در اطاعت

قسم دیگری از توحید که در منابع به آن بسیار اشاره شده است، توحید در اطاعت به معنای انحصار حق اطاعت کردن در خداوند می‌باشد و این مهم با «اطیعوا»‌های مکرری که در قرآن آمده‌است به آن تصریح شده است.[4] به طور مثال در آیه ۲۰ سوره مبارکه انفال می‌خوانیم: « یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ» «اى کسانى که ایمان آورده‏اید فرمان برید خدا و فرستاده‏اش را و برنگردید از او با اینکه مى‏شنوید.» همچنین اطاعت از غیر خدا، در نصوص دین به منزله شرک محسوب شده است. مثلا در تفسیر آیه ۱۰۶ سوره یوسف « ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» که اکثر مردم به نوعی مرتکب شرک می‌شوند، امام صادق می‌فرمایند منظور مشرک شدن در اطاعت است. «شِرکُ طاعَةٍ ولَیسَ شِرکَ عِبادَةٍ»[5] بر اساس این آیات اطاعت از رسولان و انبیاء چون در طول و به اذن خداوند است، مشروع و جایز است اما اطاعت از هر نهاد، قانون یا فردی که مورد تأئید خداوند نباشد جایز نیست و مصداق شرک می‌باشد.

شأن برپایی حکومت و قانون‌گذاری برای انبیاء و اهل بیت(صلوات الله علیهم اجمعین)

دومین اصل اعتقادی اسلام پس از توحید، نبوت است و از جمله بحث‌هایی که ذیل این اصل مطرح شده است، شئون مختلف انبیاء و ائمه(صلوات‌الله علیهم اجمعین) است. از جمله شئون انبیاء که در ادامه توحید در حاکمیت و اطاعت، بحث می‌شود، شأن مَصدَر قانون و قانون‌گذاری بودن و برپایی حکومت و اجرای قسط برای انبیاء و ائمه (صلوات‌الله علیهم اجمعین) است که در آیات و روایات مختلفی نیز به این شئون اشاره شده است. ازجمله این آیات، آیه ۷ سوره مبارکه حشر می‌باشد: «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» «آنچه پیغمبر برایتان آورده بگیرید و آنچه نهى کرده رها کنید» و یا آیه ۶۵ سوره مبارکه نساء :«فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً» «ولى چنین نیست، به پروردگارت قَسَم که ایمان نمى‏آورند، مگر آنکه تو را در مورد آنچه میان آنان مایه اختلاف است داور گردانند، سپس از حکمى که کرده‏اى در دلهایشان احساس ناراحتى [و تردید] نکنند، و کاملًا سرِ تسلیم فرود آورند.» و آیه ۲۹ سوره اعراف :« قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ» بگو خداوند مرا به اجرای قسط امر کرده است.

تقابل سکولاریسم با دو اصل توحید و نبوت

سکولاریسم در حوزه سیاست، به معنای مطالبه خارج شدن دین از نهاد حاکمیت و قانون‌گذاری و نیز عدم پذیرش حاکمیت رهبران الهی و در تقابل مستقیم با اقسام مذکور از توحید و شئون انبیاء و ائمه اطهار(صلوات‌الله علیهم اجمعین) می‌باشد. باوجود تفاوت‌های بسیار اسلام ناب و مسیحیت و نیز رهبران وارسته اسلام با اربابان کلیسا، برخی از روشنفکران مسلمان غرب‌زده به تبعیت از جریان سکولاریسم در غرب و در تقلید طوطی وار از آرمان‌شهر بی‌خدای خود، سودای سکولاریم در اسلام را نیز سر داده‌اند، حال آنکه خاستگاه جریان سکولاریسم در غرب، ارائه دینی تحریف شده و پر از تناقضات توسط کلیسا و همچنین ظلم و ویژه خواری اربابان کثیف کلیسا بود و مردم غرب در مقابل این جریان و خلاء ارائه اندیشه ناب دینی به رهبری انسان‌هایی وارسته، ایده جدایی دین از شئون اجتماعی و حکومتی و محدود نمودن دین به امور فردی را سردادند.

در این بحث به بررسی اندیشه و آرای سید محمد خاتمی در راستای ترویج اندیشه سکولاریسم در دو دهه اخیر خواهیم پرداخت.

سید محمد خاتمی مروج سکولاریسم اسلامی

سید محمد خاتمی رئیس جمهور ۸سال از عمر جمهوری اسلامی و رهبر جریان اصلاحات از جمله روشنفکران اصلی مروج سکولاریسم در ایران بوده و است، وی در مصاحبه‌های متعدد خود همچون سایر سکولارها از سویی سعی بر نسبی دانستن فهم دین و متون دینی می‌نماید و از طرفی سعی بر تکیه بر عقل خود بنیاد و اظهار کفایت آن برای سعادت بشر می‌کند و در این راستا حتی از قرآن نیز استفاده می‌کند و تقریری از امامت مردم آخر الزمان و جایگاه معصوم ارائه می‌کند که در آن بشر در آخر الزمان نیازی به امام در شئون اجتماعی خود ندارد و معصوم برای او صرفا معلم و الگویی بیش نمی‌باشد:

در قرآن آیه‌ای است که شما زیاد آن را شنیده‌اید « وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ» خداوند می‌فرماید: «من اراده کرده‌ام که من بگذارم بر کسانی که در تاریخ مورد ستم و رنج و حقارت واقع شده‌اند و آنان را امامان و میراث بران زمین قرار دهم.» تعبیر «امام قرار دادن» افرادی که مورد ستم قرار گرفته‌اند بسیا رمهم است. در حالی که امام مورد نظر که مدار، محور، الگو و معلم جامعه است، حضرت بقیة الله الاعظم (عجه الله تعالی فرجه) است، ولی تعبیر در این آیه این است که خود مردم امام می‌شوند و از مأمومیت و تابعیت خارج شده و آزاد می‌شوند که البته این امر با محوریت امام معصوم (علیه السلام) منافات ندارد.[6]

خاتمی بدون توجه به استفاده اشتباه خود از لفظ ائمه که بارها در قرآن حتی برای پیشوایان کافران نیز استفاده‌شده است[7] مردم را در جایگاه امام معصوم قرار می‌دهد اما توضیح نمی‌دهد که مردمی که از نظر وی از تابعیت امام خارج شده‌اند و آزاد می‌شوند، این آزادی در چه حد و حدودی است؟ محوریت امام به چه معناست؟ جامعه دین دار مدنظر وی که مردم در آن امامت دارند، چگونه جامعه‌ای است؟ وی با تأکیدات مکرر بر مفهوم آزادی گفتارهای ضد و نقیضی در محدوده آزادی را بیان می‌کند. او در یکی از مشهورترین منابع موجود از خودش به نام «نامه‌ای برای فردا» می‌‌نویسد:

«امروز در چشم انداز اصلاحات و پذیرش موازین و ضرورت‌های آن، کسانی باید پاسخگو باشند که ولایت را در برابر آزادی و ارزش‌ها را در برابر پیشرفت، و خشونت را در برابر منطق قرار دادند. به هر حال طرح و پذیرش شعارهای اصلاحات را از هرسو باید به فال نیک گرفت، ولی باید به جد از طرح کنندگان آن خواست که به درستی منظور خود را از این مفاهیم بیان کنند تا جامعه دچار سؤ تفاهم نشود. مگر گروهی همواره در برابر دعوت مردم به آزادی فریاد برنمی‌آورند که دعوت‌کنندگان به آزادی یا "نفاق جدید" خواستار بی‌بند و باری، ولنگاری، غرب زدگی و برهم خوردن هنجارهای دینی و اخلاقی جامعه‌اند؟ در حالی که وقتی ما شعار آزادی را می‌دادیم و می‌دهیم مرادمان آزادی‌های سیاسی، آزادی‌های مشروع و مدنی و آزادی‌های فکری است.»[8] 

اگرچه خاتمی آزادی به معنای ول‌انگاری را نفی می‌کند اما تصریح می‌کند که یکی از مصادیق آزادی مورد نظر وی آزادی در ساختار سیاسی است، وی در ادامه همین نامه می‌نویسد: «ما تقابل میان انسان و خدا را باور نداریم و خدایی را می‌پرستیم که انسان را آزاد آفریده و او را بر سرنوشت خود حاکم گردانیده است.»[9] باید به این دقت داشت که حاکم شدن بشر بر سرونشت خود تعبیر دقیقی می‌باشد و در ادبیات سیاسی معنای خاص خود را دارد، و معنای دقیق آن عدم دخالت خداوند در مساله حاکمیت بشر و نفی توحید در حاکمیت و شأن حاکمیت رسول و امام به عنوان خلیفة الله و بازگشت معیار مشروعیت حاکمیت به بشر است؛ خاتمی در دیدار با دانشجویان در مورد آزادی سیاسی مد نظر خود می‌گوید: «اگر دین دربرابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی»[10] او در همین راستا دوگانه‌ای غیر واقعی را می‌سازد و قید اسلامیت، در جمهوری اسلامی را به این نحو توضیح می‌دهد که صرفا چون مردم این اسلامیت را خواسته‌اند، این قید معنا یافته است:

« تصور اینکه با حذف جمهوری اسلامی، یک جمهوری مردمی غیر وابسته پدید خواهد آمد، تصوری باطل است که شواهد سیاسی و اجتماعی بطلان آن فراوان است. تصور اعمال حاکمیت دین از راه اجبار و استبداد و نادیدن خواست و رأی مردم نیز نادرست و نامیسر است. بنیاد و پشتوانه هر نظامی مردمند و مردم ما خواستار جمهوری بیگانه با دین و لائیک نبوده و نیستند. متأسفانه برخی مفاهیم غربی هم، وقتی به یک فضای استبداد زده پای می‌نهند، تحریف می‌شوند و این که در این مسیر سکولاریسم نیز مبدل به دین ستیزی می‌شود از این قاعده برکنار نیست. برای بهروزی ملت ما تنها یک راه وجود دارد: استوار کردن مردم‌سالاری برپایه اعتقاد و فرهنگ مردم و نوسازی فرهنگ دینی و اجتماعی در جهت سازگاری با مردم سالاری و تقویت بنیادهای مردم‌سالارانه که در انقلاب اسلامی و در قانون اساسی نیز منعکس شده است.»[11]

خاتمی امتیاز بزرگ امیرالمؤمنین را در این می‌داند که ایشان با اینکه از سوی خداوند منصوب بود اما جز با خواست و رضایت مردم حاضر به حکومت نمی‌شوند:

امتیاز بزرگ علی(ع) با همه شایستگی‌هایش و با این که از جانب خدا و پیامبر منصوب بود، این بود که جز به رأی و رضایت مردم، حاضر نشد حکومت را بپذذیرد. در روزگار ما مساله دموکراسی و مردم سالاری مطرح است و محور و مبنای حکومت، با رای مردم است یا باید باشد، شگفت انگیز آن که در هزار چهارصد سال پیش امیرالمومنین(ع) تنها زمانی که رضایت و خواست و رای مردم را دید حکومت را پذیرفت و فرمود: اگر حضور مردم نبود و آنان نمی‌خواستند و با رای و حضور خود اعلام پشتیبانی نمی‌کردند و البته اگر نبود همان عهدی که عالمان با خدا دارند که در برابر ستم ستمگر و مظلومیت مظلوم آرام ننشیند، من در آخر کار یعنی امروز همان کاری را می‌کردم که در اول کار می‌کردم و افسار شتر خلافت را برگردن او می‌انداختم و رهایش می‌کردم.[12]

اما باید پرسید چگونه امام در عین نصب از سوی خداوند، حکومت را فقط با رضایت خداوند می‌پذیرد؟ یا باید خداوند رای مردم را در نصب خود دخیل دانسته باشد یا اینکه اصلا خداوند امام را در امر حکومت نصب نکرده‌ باشد بلکه صرفا در سایر شئونی همچون تبلیغ دین و... نصب نموده‌ باشد؛ با توجه به قید آقای خاتمی که محور و مبنای حکومت با رای مردم است، ایشان احتمال دوم را می‌پذیرند.

سوال دیگری که باید پرسید این است که در اندیشه ایشان آن مستضعفینی که در استدلال به آیه ۵ سوره مبارکه «قصص» در جایگاه امامت قرار می‌گیرند و وارث ارض می‌شوند، چه کسانی هستند؟ آن جامعه دین‌دار ایده‌ال خاتمی، کدام جامعه است؟ و نقش امام معصوم در این جامعه چیست؟ خاتمی سعی می‌کند در کنار حفظ امام معصوم به عنوان الگوی جامعه، غرب را به عنوان آرمان‌شهر خود و محور رشد و تعالی بشر و به تعبیری علت امامت بشر معرفی کند:

امروز به جرأت می‌توان در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد، مگر آنکه از متن غرب بگذرد و شرط دگرگونی اساسی، آشنایی با تمدن غرب و لمس روح آن تمدن یعنی تجدد است. کسانی که با این روح آشنا نیستند هرگز به پدید آوردن دگرگونی سودمند در زندگی خود توانا نیستند. سوگمندانه اقوامی نظیر ما هنوز از آن آشنایی محروم هستیم. توسعه به معنای امروزش میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که می‌گویند ابتدا باید خِرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید سخن بی‌راهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خِرد و بینش غرب باید منش غرب متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.[13]

یکی از صریح‌ترین مصاحبه‌های خاتمی که در آن وی آرمان‌شهر دینی خود را معرفی می‌کند، مصاحبه او با شبکه ‌cnn در سفر به آمریکا است، خاتمی در این مصاحبه جامعه آمریکا را به عنوان یک جامعه سکولار که حاکمیت دین در آن کنار رفته و دین‌داری مردم به عرصه شخصی محدود می‌باشد و آزادی مردم با دین‌داری آنها به اصطلاح تعارض ندارد، به عنوان یک جامعه الگوی دین‌داری معرفی می‌کند و می‌گوید:

«در آمریکا هیچگاه آزادی و دینداری روبروی هم قرار نگرفته بودند و حالا هم نگاه کنیم، مردم آمریکا اغلبشان دیندار هستند و دین ستیزی در آمریکا کمتر است. در عین حال آن نگاهی به دین که مایه و پایه تمدن «آنگلو آمریکن» شده، آن دینی است که با آزادی سازگار است و من معتقدم که بشر اگر بخواهد خوشبخت شود باید کاری کند که هم معنویت دین را داشته باشد و هم شرافت و آزادی را»[14]

تصویر 1 : تصویر مصاحبه خانم کریستین امان‌پور با دکتر خاتمی

خاتمی در چالش پای‌بندی به اسلام و الگو قرار دادن غرب برای پیشرفت برای مقابله با نصوص متعدد مخالف خود، به بحث نسبی بودن فهم دین و نصوص دینی و عینی و تجربی بودن مسیر تعالی غرب می‌پردازد و می‌نویسد:

به هر حال تمدن جدید تمدنی است که بر مفهوم آزادی استوار است و به نسبی‌بودن امور انسانی قائل است و قدرت سیاسی را مشروط به نظارت و کنترل مردم می‌داند. ممکن است که برداشت‌های غرب و مصادیق مورد نظر او مورد قبول نباشد، ولی این مفاهیم دستاوردهای بزرگ تجربه بشری است که هرکس در آینده بخواهد زندگی کند، نمی‌تواند اینها را نادیده بگیرد.[15]

وی در جای دیگری در این رابطه چنین می‌گوید:

دور از حکم خرد و انصاف است که این تجربه عظیم (غرب) را نادیده بگیریم و به خاطر تعارض‌هایی که با آن داریم یکسره کنارش بگذاریم. از سویی دیگر این که می‌گوئیم مبنای گذشته ما حق است و ما حق را از دست نمی‌دهیم، بنده می‌پرسم کدام حق؟ لابد می‌گویند اسلام، بنده سوال می‌کنم کدام اسلام؟ اسلام بوعلی سینا یا اسلام غزالی؟ اسلام صلاح‌الدین ایوبی یا اسلام ابن عربی؟ اسلام اخوان الصفا یا اسلام سربداران؟ اسلام اهل حدیث و جمود یا اسلام کسانی که برای عقل هم اعتبار قایلند؟ اسلامی که همه چیز آن در فقه خلاصه شده است یا اسلامی که فقه را پوسه دین می‌داند و حقیقت دین را در ورای این پوسته می‌بیند؟ یا اسلام عرفان؟ کدام حق؟ می‌بینید که تلقی‌های مختلفی از حق وجود دارد. در گذشته گاهی این برداشت‌ و تلقی غلبه داشته است و گاهی دید و برداشت‌دیگری از اسلام، ولی واقعا آیا درست است که چون پدران ما برداشت خاصی از دین داشتند و براساس آن تمدنی را ساختند ما سفت و سخت به همان برداشت بچسپیم و بگوئیم حق همین است و باید آن را حفظ کرد؟ من معتقدم می‌شود در عین وفاداری نسبت به حق در برداشت‌هایی از اسلام هم بازنگری کرد و در عین این که حق یکی است، می‌توان تصور برداشت‌های متفاوتی از این حق یگانه داشت. [16]

خاتمی که سال‌ها قبل در کسوت وزارت ارشاد خود این سوال‌ها را مطرح و در موضعی انقلابی به آن پاسخ داده بود،[17] این بار در تلاش برای اثبات نسبی بودن دین و فهم بشر مطالب زیادی را در سخنرانی‌ها و مقالات خود مطرح می‌کند، به طور مثال وی با کنار نهادن تمام قواعد منطقی فهم و استنباط از دین که مورد اتفاق منطقیون و فقها است، در یکی از مشهورترین سخنرانی‌های خود با عنوان «دین در دنیای معاصر»، می‌گوید:

شما در عقلانیت بشر تحول می‌بینید در اعتقادات بشر تحول می‌بینید، حتی ما که مسلمانیم دقیقا عین همان تفکر دینی که پدرانمان داشتند نداریم. در رفتار دینی ما که به صورت شریعت تجلی پیدا می‌کند، تحول می‌بینید، این خودش دلیل بسیار مهمی است بر اینکه بالاخره انسان نسبی است یا لااقل نسبیت در زندگی او جدی است. خوب، بین این امر نسبی که انسان است و آن امر متعالی که ذات و جوهر دین است چه رابطه ای باید برقرار شود؟ انسان در این جهان ابزاری دارد به نام عقل و فهم که عقل و فهم این جهان است و طبعا اگر جهاتی نسبی است، راهی جز این ندارد که اولا کتاب هستی و طبیعت را که کتاب تکوین و آفرینش است با همین عقل و خرد و فهم انسانی بفهمد و کتاب شریعت را هم که وحی است با همین فهم بفهمد و فهم انسانی تحول پذیر است. یکی از مشکلات بزرگی که جامعه دیدن‌دار با آن روبرو است، همین جاست. یعنی گاه این انسان قداست علو و اطلاقی را که در ذات دین است سرایت داده و برداشت محدود نسبی محکوم زمان و مکان خود از دین را مطلق می‌پندارد. بالاخره انسان نگاه می‌کند این ماده را پدران من طوری می‌دیدند که من طور دیگر می‌بینم. نگاه می‌کنم به کتاب وحی و قرآن و دین آن را طوری می‌فهمم و بعدی‌ها طور دیگر. بیشتر برداشت‌هایی که ما داریم برداشت‌های نسبی و تحول پذیر است، درحال یکه جوهر دین متعال و مطلق است. یکی از مشکلات عمده جامعه دین‌داران سرایت دادن اطلاقی است که در ذات دین است به برداشت انسان از دین که امری نسبی است و بسیاری از مطالب از اینجا پیدا شده است. یک عده برداشتی داشته‌اند و آن را عین دین دانسته‌اند و بعد گفته‌‌اند همه باید این را بپذیرند اگر نه دین را نپذیرفته‌اند و در نتیجه قداست و تعالی را زیر پاگذاشته‌اند تکفیرها، تفسیق‌ها و زد و خوردها از اینجا ناشی شده است.[18]

مسیحیت و پاپ انگاری جریان اصلاحات به رهبری دکتر خاتمی از اسلام و رهبران دینی

از جمله لازمه‌های اثبات ادعای سکولاریسم اسلامی، و پذیرش درستی مسیر غرب، مسیحیت و پاپ انگاری نسبت به اسلام و رهبران آن می‌باشد و این خط در جریان اصلاحات به قوت و مستمر به اشکال گوناگون ادامه می‌یابد؛ در واقع واژه اصلاحات که همان ترجمه رفرمیسم غرب و اصلاحات ساختاری است، سرلوحه گفتمان اصلاحات یا همان سکولاریسم اسلامی قرار گرفته می‌شود و حیات این گفتمان متکی بر اثبات ناکارآمدی حکومت دینی و رهبری مبتنی بر دین می‌شود. خاتمی در جزوه «نامه‌ای برای فردا» با متهم کردن جامعه دینی ایران به استبداد زدگی می‌نویسد:

«استبداد زدگی درد مزمن و مشترک جامعه ما است. عدم تأمل در این درد بزرگ تاریخی همه ما را به بی‌راهه خواهد برد. {...}آنچه بر جان و جهان انسان استبداد زده غلبه می‌کند غفلت از حق خود و احساس تکلیف در برابر آن است که قدرت دارد. حتی خدا در چهره جبار خود تجلی می‌یابد که فقط باید از او ترسید و اسم جلال حضرت حق اسم جمال او را تحت الشعاع قرار می‌دهد.» [19]

او برای اثبات استبداد و جو خفقان اشاره غیر مستقیمی به ماجرای آقاجری که از در توهین به مقدسات و نفی ضروریات دین وارد شده بود، می‌کند و با حمله به قاضی پرونده و نفی اعتراضات بسیار علماء به آقاجری و مطرح کردن سوابق انقلابی آقاجری برای تطهیر وی، می‌نویسد:

امروز گرچه هنوز این درد و مصیبت را داریم که انسانی دانشمند که شاید سابقه حضورش در انقلاب و جبهه, بیش از سابقه تصدی فلان قاضی بی تجربه‌ای باشد که گشاد دستانه حکم ارتداد صادر می‌کند و مبارزی که پا و سلامت خود را برای انقلاب داده و همواره از موضع دین خواستار اعتلای آزادی بوده است ولو در برداشت و نظر خود دچار خطا شده باشد به ناحق به ارتداد متهم و براساس آن محکوم می‌شود ولی این نیز دستاورد کمی برای جامعه ما نیست که جز معدودی از افراد، هیچ کس از حوزه‌های علمیه گرفته تا دانشگاه‌ها و تا سطح مسئولان این برخورد و حکم را پذیرا نمی‌شوند. امروز دخالت در امور و احوال اشخاص به مراتب کم‌تر از گذشته شده است، گرچه حتی یک مورد آن نیز ناحق و نابجاست. [20] 

خاتمی برای اثبات این نکته که با هرگونه سرکوب، مخالفت و یا حتی اعتراضی از سوی دین‌داران نسبت به هتاکان به دین مخالف است، در فروردین ۱۳۸۸ در حالی که بیش از ۱۵۰ نفر از مسلمانان کشورهای مختلف در اعتراض‌های جهانی به دانمارک و نخست‌وزیر این کشور «راسموسن» کشته شده بودند و نفرت عمومی نسبت به این شخص در جهان اسلام به علت حمایت از توهین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به اسم آزادی بیان شدت گرفته بود؛ در دیداری که در اجلاس «اتحاد تمدن‌‌ها» در ترکیه با «راسموسن» داشت، حقیرانه درحالی که دست راست «راسموسن» در گچ بود به گرمی دست چپ وی را فشرد و بر او لبخند زد.

تصویر 2 : تصویر دست دادن خاتمی و راسموسن که اعتراضات بسیاری نسبت به وی به‌دنبال داشت.

 



[1] به طور مثال آیه ۶۷ سوره مبارکه یوسف «  وَ مَا أُغْنىِ عَنکُم مِّنَ اللَّهِ مِن شىَ‏ءٍ  إِنِ الحکْمُ إلَّا لِلَّهِ  عَلَیْهِ تَوَکلتُ وَعَلَیْهِ فَلْیَتَوَکل الْمُتَوَکِّلُون» و یا ۲۶ سوره کهف :« ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَداً»  و یا در آیه ۴۰ یوسف می‌خوانیم: «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ»

[2] «وَ هُوَ خَیْرُ الْحاکِمِینَ» سوره أعراف، آیه 87؛ سوره یونس، آیه 109؛ سوره یوسف، آیه 80.

[3] «وَ أَنْتَ أَحْکَمُ الْحاکِمِینَ» سوره هود، آیه 45. نیز، ر. ک: سوره تین، آیه 8.

[4] به طور مثال ر.ب: آل عمران ۳۲ و ۱۳۲و نساء ۵۹ و مائده ۹۲ و انفال ۱ و ۴۶ و طه ۹۰ و نور ۵۴ و نور ۵۶ محمد ۳۳ و مجادله ۱۳ و تقابن ۱۲ و ۱۶

[5] ( 3). الکافى، ج 2، ص 397، ح 4؛ تفسیر القمّى، ج 1، ص 358؛ بحار الأنوار، ج 9، ص 214، ح 93.

[6] جبرائیلی، سید یاسر، سودای سکولاریسم، رمزگشایی از زندگی زندگی سید محمد خاتمی، چاپ چهارم، تهران،خبرگزاری فارس، ۱۳۹۰، ص 35 به نقل از: وب سایت خاتمی (www.khatami.ir/fa/news/1025.html  )

[7] واژه امام به معنی پیشوا می‌باشد و در آیه مذکور معنای آن منافاتی با امامت امام معصوم ندارد، به طور مثال در آیه ۱۲ سوره توبه خداوند دستور به مقاتله با ائمه کفر را می‌دهد و این هیچ ربطی به لفظ ائمه به معنای اهل بیت ندارد. «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ»

[8] سید محمد خاتمی نامه‌ای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش ص ۲۳

[9] سید محمد خاتمی نامه‌ای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش ص ۲۲

[10] سخنرانی در سالگرد دوم خرداد ۲/۳/۱۳۸۷ دانشگاه تهران

[11] سید محمد خاتمی نامه‌ای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش ص 19-20

[12] مقاله اخلاق قربانی سیاست سید محمد خاتمی مجله زاویه‌ای دیگر ش بیست و چهارم و بیست و پنجم ص ۴۵ برگرفته از متن سخنرانی در سالروز عید غدیر ۱۳۸۸ خانه هنرمندان

[13] جبرائیلی، سید یاسر، سودای سکولاریسم، رمزگشایی از زندگی زندگی سید محمد خاتمی، چاپ چهارم، تهران،خبرگزاری فارس، ۱۳۹۰، ص ۱۳۵ به نقل از: روزنامه سلام، ۳۰/۲/۱۳۷۵

[14] جبرائیلی، سید یاسر، سودای سکولاریسم، رمزگشایی از زندگی زندگی سید محمد خاتمی، چاپ چهارم، تهران،خبرگزاری فارس، ۱۳۹۰، ص ۱۷۹ به نقل از: http://www.cnn.com/world/9801/07/iran/interview.html 

[15] مصاحبه سید محمد خاتمی با مجله «چشم‌انداز ایران» شماره ۵ با عنوان «دین در دنیای معاصر» ص ۳۸

[16] مجله «چشم‌انداز ایران» شماره ۵ با عنوان «دین در دنیای معاصر» ص ۳۵ اصل این سخنرانی در تاریخ ۱۱/۳/۷۳ در جریان سلسله مباحث «انسان و توسعه» در دانشکده علوم اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی ایراد گردیده است.

[17] وی در دوران وزارت ارشاد در یکی از مصاحبه‌های خود بعد از مطرح کردن این شبه چنین پاسخ می‌دهد:

این اسلامی که می‌تواند مشکل گشای فکری و عملی بشر باشد کدام اسلام است؟ من معتقدم که یک فصل الخطاب وجود دارد که هم از نظر عقیدتی و هم از نظر تجربی و منطقی باید آن را بپذیریم و جامعه ما پذیرفته است. و آن بینشی است که امام نسبت به اسلام دارد. ما افراد زیادی را داریم که مدعی اسلام هستند و خیلی هم آدم‌های خوبی هستند ولی این اسلام، اسلامی نیست که امام می‌خواهد. در درجه اول باید بینش‌های امام را به عنوان محور و مبنای اسلامی که باعث این انقلاب شده و می‌خواهیم آن را به جامعه بشری ارائه دهیم، بشناسیم و آن را مبنای همه برنامه‌های خودمان در جامعه قرار دهیم و زمینه تغذیه تسل جوان خودمان و دنیای امروز را فراهم کنیم. گفت و شنود با دکتر خاتمی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، من از آن روز که در بند توام، آزادم، مجله ادبستان، شماره بیستم، ص ۱۸ به نقل از: مصاحبه اخیر دکتر خاتمی با روزنامه جمهوری اسلامی در آن زمان.

[18] مصاحبه سید محمد خاتمی با مجله «چشم‌انداز ایران» شماره ۵ با عنوان «دین در دنیای معاصر» ص ۳۷-۳۸

[19] سید محمد خاتمی نامه‌ای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش، ص ۶

ذکر این توضیح نیز مناسب است که جبار به معنی بسیار جبران کننده می‌باشد و استفاده دکتر خاتمی از این صفت بزرگ خداوند برای رساندن مفهومشان نیز اشتباه است.

[20] سید محمد خاتمی نامه‌ای برای فردا، تهران موسسه خانه فرهنگ خاتمی ۱۳۸۳ش ص ۲۸

لینک این خبر در خبرگزاری فارس


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

فرار رو به جلو مربوط به وقتی است که شما یک اشتباه می‌کنی، اما برای فرار از اشتباه خود بیشتر برآن تأکید می‌کنی.

ماجرای صحبت سردار جعفری با تلفن در کرمانشاه را که یادتان هست، گفتند سردار جعفری فیلم بازی می‌کرده است و سندش اینکه هنگام صحبت تلفنش زنگ خورده، ما هم برای بررسی مدعایشان امتحان کردیم و دیدیم، هنگام صحبت با تلفن سامسونگ وقتی نفر دوم تماس بگیرد، همانطور که در فیلم سردار جعفری بود، نام نفر پشت خط روی صفحه می‌آید و تهمت آنها بی‌اساس بوده است. 

اما با همه این توضیحات که حتی با فیلم هم نشان داده شد، طرف مقابل عوض پذیرش اشتباه بیشتر دست به انکار زد و به اشکال مختلف بر تکرار اشتباه خود تأکید کرد.

 

فیلم سردار جعفری که به طور وسیع منتشر شد و هنوز هم در یوتیوپ تحت عنوان افشای دروغ سردار جعفری وجود دارد.
دریافت

این بار این فرار رو به جلو در مورد صندوق‌های کمیته امداد رخ‌داده است، تصویری منتشر می‌شود که در غزه از طرف کمیته امداد افطاری تهیه شده است، جریانی که معمولا بدون فکر صرفا دنبال اتهام زدن طرف مقابل خود است شروع می‌کند به تهمت دزدی زدن نسبت به کمیته امداد و انتشار این تصویر به عنوان سند مدعی کذب خود.

هرچقدر به مخاطب توضیح می‌دهی که کمیته امداد بخش بین‌الملل دارد و همیشه با برند و عنوان تهیه کمک برای مردم غزه، یمن، سومالی، پاکستان و هرجای دیگر که نیاز باشد کمک‌هایی را جمع می‌کند و تصاویر صندوق‌های مختلف کمیته امداد که با تفکیک کمک برای مردم فلسطین، کمک به ایتام و... به صورت مشخص قرار گرفته است را نشان می‌دهی، اما مخاطب شما مثل گذشته عوض پذیرش اشتباه خود، فرار رو به جلو می‌کند و کمپین نه به کمیته امداد راه می‌اندازد، کاریکاتور می‌کشد و...

مامو کمیته امداد

 تصویری از مامور کمیته امداد که مشغول جمع‌آوری کمک برای مردم فلسطین است

کاریکاتوری برای تخریب کمیته امداد

نمونه‌ای از کاریکاتورهای منتشر شده برای تخریب کمیته امداد

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝در ۶ خرداد ۹۷ برنامه چشم‌انداز مصاحبه‌ای داشت با محسن کدیور و صادق زیبا کلام، بحث بر سر اصلاحات و اصلاح پذیری جمهوری اسلامی بود.


 

📝در این مصاحبه که کدیور خلاصه و فایل صوتی آن را هم در کانال خود گذاشته است، زیباکلام و وی اصلاحات را تعریف می‌کنند که منظور از اصلاحات، اصلاحات ساختاری است، اصلاحات ساختاری هم منظور جدایی دین از سیاست و حکومت، حذف ولایت فقیه و شورای نگهبان و استقلال قوه قضائیه و جلوگیری از تبعیض‌های دینی و جنسیتی است.

پیشنهاد می‌کنم که عزیزان خود این مصاحبه را ببینند و متوجه شوند که صریح مطالبات آقایان که از دهه ۷۰ مطرح است و در لوایح دوقولو هم مطرح بود، چیست؟

وقتی صحبت از این می‌شود که چرا ما نیاز به این اصلاحات داریم؟ گفته می‌شود که چون نظام ناکارآمد است و فساد سیاسی و اقتصادی در آن وجود دارد. ریشه این ناکارآمدی هم آزاد نبودن انتخابات و حاکمیت نداشتن ر‌أی مردم است و علت عدم آزادی انتخابات و حاکمیت نداشتن رأی مردم هم وجود شورای نگهبان و ولایت فقیه است.😳

📝این مصاحبه با عنوان اعتصابات اخیر آغاز می‌شود، یکی از کلیدواژه‌های بقای سیاسی اصلاحات، اثبات ناکارآمدی نظام است، چون اگر نظام ناکارآمد نباشد و مردم را به بن بست نرسانند بازاری برای گفتمان عزیزان وجود نخواهد داشت، اینجاست که متوجه می‌شویم، چرا آقای روحانی ۶ماه جلسه شورای مبارزه با مفاسد اقتصادی را راه نمی‌اندازد؟ چرا هر اعتصاب کوچکی با سخت‌ترین شکل ممکن پاسخ داده می شود؟ چرا کازرون از یک مساله ساده باید به بحران تبدیل ‌شود؟ چرا رانندگان باید با شکسته شدن شیشه‌های ماشین‌هایشان پاسخ مطالبات به حق خود را ببینند؟ چرا بازار ارز کنترل نشود؟ و هزاران چرای دیگر...⁉️

 

👈پیشنهاد می‌کنم مثلا نامه نمایندگان مجلس ششم به رهبری را برای پیشنهاد نوشیدن جام زهر بخوانید، استدلال آن موقع هم دقیقا همین است که وضعیت نارضایتی‌های مردم سرسام آور است و ریشه مشکل هم آزاد نبودن انتخابات است.

⁉️سوالی که همیشه در ذهن دارم این است که این آقایان که در همین فضای به قول خودشان بسته! به مجلس راه یافته‌اند و یا کرسی ریاست جمهوری را چندین دوره در اختیار داشته‌اند، چطور دم از عدم آزادی انتخابات و عدم حاکمیت رأی مردم می‌زنند؟! اگر شما نماینده انتصابی هستنید این حرف‌هایتان و عملکردتان چیست؟ اگر نماینده انتصابی نیستید پس این انتصابات که می‌گوئید چیست؟ و شما اینجا چکار می‌کنید؟!

⁉️شما که می‌گوئید مثلا خاتمی با 20 میلیون رأی نماینده 20 میلیون مردمی بود که خواستار حذف ولایت فقیه و حاکمیت دینی بودند، چرا موقع انتخابات که می شود با سوء استفاده از سیادت و شعارهایی همچون سه سید فاطمی خمینی و خامنه‌ای، خاتمی برای خودتان رأی جمع می کنید؟😳

📌مشکل اینجاست که آقایان نمی‌خواهند قبول کنند که سیاست‌هایشان ناکارآمد است، نمی‌خواهند قبول کنند که اشتباه کرده‌اند و اصلاحات که ترجمه رفرمیسم غربی و به دنبال سکولار کردن جامعه غرب بود، بازتولید مسیحیت ناقص و اربابان کثیف کلیسا بود و در اسلام ناب محمدی، هرچقدر هم تلاش کنند تا مسیحیت انگاری و پاپ انگاری کنند به نتیجه نخواهند رسید.😉

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🗞اخیرا فیلمی از دکتر سعید زیبا کلام منتشر شده است که در آن ایشان به انتقاد یا بهتر بگویم تمسخر عدم شفافیت سازوکار مجلس خبرگان در انتخاب رهبری می‌پردازند.

😏پیشنهاد می‌کنم قبل از خواندن متن زیر فیلم مذکور که الحاق شده است را مشاهده بفرمایید.

 


دریافت
مدت زمان: 5 دقیقه 13 ثانیه 

📌انتشار این فیلم بهانه خوبی است برای پرداختن به این مساله که سازوکار انتخاب رهبری و بررسی گزینه‌های محتمل برای رهبری چگونه می‌باشد و آیا شفافیت عمومی در آن زمینه صحیح است یا خیر؟

🗞در یکی از جلسات که خدمت یک اعضای با سابقه مجلس خبرگان بودیم همین سوال مطرح شد که گزینه‌های آینده برای رهبری چه کسانی هستند، ایشان که اتفاقا خودشان در آن زمان از اعضای تیم بررسی و تحقیق در این زمینه بودند، توضیحاتی دادند منجمله اینکه ما نمی‌توانیم گزینه‌ای را به عنوان گزینه مطرح معرفی کنیم، چراکه این اقدام تبعاتی همچون قضیه منتظری را دارد و اما ما برای تمام کسانی که حتی احتمال ضعیف انتخابشان به عنوان رهبری مطرح باشد فایل‌های مستقل داریم و هر کس را که افراد مجلس خبرگان مطرح کنند ما می‌توانیم گزارش کاملی از سوابق و عملکردها، نظریات و... وی، خدمت مجلس خبرگان ارائه کنیم.

📝 آقای زیباکلام می‌گویند این انتظار صحیحی نیست که مثلا مجلس خبرگان یکباره کسی را مطرح کند و ما به او بگوئیم چشم؟! اما به تبعات اینکه مجلس خبرگان مثل ماجرای منتظری کسی را از قبل معرفی کند توجه ندارند. با اعلام هر گزینه‌ای از سوی مجلس خبرگان، مجلس در عمل انجام شده قرار می‌گیرد و عملا بحث رای گیری و نقد عمومی افراد مختلف منتفی می‌شود و مجلس خبرگان به افراد محدود اعلام شده در انتخاب خود ولو این افراد در ادامه عدم شایستگی خود را اثبات کنند؛ محصور می‌شود. همچنین فرصت تخریب شخصیت‌های اعلام شده توسط رسانه‌های دشمنان پدید می‌آید از طرفی فرصت کافی برای اعمال پروژه نفوذ در بیوت نیز برای دشمنان محقق می‌شود و همه این حرف‌ها تکرار مکرراتی است که در قضیه منتظری رخ داد و صرفا توجه به آن‌ها خصوصا برای امثال آقای زیبا کلام کافی است و نیاز به رفتارهایی از جنس برادر گرامیشان نمی‌باشد.

📝آقای زیباکلام با تعابیر رسانه‌ای که حقیقتا دور از شأن اعضای مجلس خبرگان است و انگار ایشان توجه ندارند که به هر علت، نزدیکی به احمدی نژاد باشد یا هر عامل دیگر! عملا در حال کوچک نمودن بی‌منطق یکی از مهم‌ترین نهادهای انقلاب هستند؛ می‌فرمایند: لااقل شخصیت‌هایی که این افراد را انتخاب می‌کنند را معرفی کنید،اما با یک سرچ ساده در اینترنت و سایت مجلس خبرگان نام اعضای کمسیون مدنظر ایشان به راحتی قابل دسترسی است، 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝چه حزب‌الهی‌ چه غیر آن نقد علما و افتتاح کشتی طلا را مهم‌ترین وظیفه خود دانستند و مثل همیشه که نقد کردن و نق زدن مشتری جذب کن است و ساده‌ترین کار، اکثرا همین کار را انتخاب کرده‌اند.

⁉️جالب است هر وقت قرار می‌شود توجهات به دولت و مسئولان بابت پاسخ‌گویی جلب شود، به یکباره موضوعی درست می‌شود که توجهات را به یک سوی دیگر منحرف می‌کند. یک روز ماجرای کمک به زلزله‌زدگان و موضوع مسکن مهر علم می‌شود، یک روز هم مسئله سانچی و نقد معصوم توسط روحانی و به یکباره مسئله کشتی مطلا...

😳تعجب من از دوستانم از عدالت‌خواه گرفته تا طلاب و مبلغین است که به سرعت دنبال مسیر طراحی شده برای آنها را می‌گیرند و یک مسئله فرعی را اصلی می‌کنند.

👈مثال می‌زنم از همین امام خمینی که ان شاء الله دوستان آرمان‌خواه لااقل امام را از روحانیون هنوز قبول دارند. از ایشان استفتاء می‌کنند در مورد مصارف درآمدهای بقاع متبرکه منجمله طلاکاری ضریح و درب‌های حرم‌های مطهر، ایشان می‌فرمایند بعد از تعمیر در مطلق امور خیریه می‌توانید استفاده کنید. (ر.ب: استفتاآت (للامام الخمینى(س)) ؛ ج‏3 ؛ ص574 س: 16)

یا مثلا طلا نمودن گنبد مطهر حضرت معصومه که بانی آن آیت‌الله بهجت بودند و آیت‌الله مسعودی تولیت آن زمان حرم نقل می‌کردند که ایشان در آن زمان(۱۳۸۹ش) مبلغ ۱۰ میلیون که نسبتا مبلغ زیادی بود را برای این‌کار به ایشان می‌دهند و با هزینه چند میلیاد و با نزدیک به ۲۴۰ کیلو طلا این کار تمام می‌شود.

❗️اگر مساله اینقدر که دوستان حساس شده‌اند اصولی بود و مصداق گناه بزرگی که دوستان تصور کرده‌اند و امروز طلاکاری کردن گنبد و... را زیر سوال می‌برند، لااقل حضرت امام یک تذکری در مورد این مورد از سوال می‌دادند.

👀 به این هم دقت شود که بین طلاکاری و خود طلا تفاوت است و طلاکاری جز زینت، خواصی مثل ماندگاری بالا و... را به دنبال دارد و هزینه چندان زیادی هم نسبت به خود طلا ندارد و اگر مثلا برخی نهی‌ها به زینت نکردن مشاهد مشرفه با طلا شده است، منظور روکش طلا کشیدن نیست مثلا امام در تحریر الوسیله در بحث استفاده از ظروف طلا و نقره که خوردن و آشامیدن در آنها حرام است، می‌فرمایند زینت کردن مشاهد مشرفه با ظروف طلا و نقره احتیاط در حرمت آنهاست اما استعمال چیزی که طلاکاری یا نقره کاری شده و یا آب طلا و نقره داده شده حرام نیست. (ر.ب: تحریر الوسیلة(ترجمه فارسى) ؛ ج‏1 ؛ ص149)

👈در ۱ اسفند 1390 هم یک جلد قرآن طلاکاری شده به رهبری هدیه دادند که رهبری نه به کاتب آن فحش دادند نه او را مذمت نمودند بلکه از او تقدیر و تشکر هم نموده و قرآن را پذیرفته و به موزه آستان قدس هدیه نمودند.

📝رفتار فقها و علما حیثیات مختلفی دارد که بسته به فضا و مخاطب باید فهم شود و اگر این حیثیات را اشتباه بگیریم، مثل دوستان شروع می‌کنیم به اعلام خطر و... 
علم فقه ضامن خط قرمز‌ها و باید و نباید خارجی است، علم اخلاق ضامن کمالات و علم کلام و حکمت ضامن حفظ عقاید و اندیشه‌هاست. 
در ماجرای کشتی مطلا، فردی هنرمند برای اظهار عشق و علاقه به اهل بیت عملی انجام داده که به عقیده او تعظیم شعائر محسوب می‌شده است و نفس کار او حرام هم نبوده، علما از او تشکر کرده‌اند. به قولی کار او اگر حسن فعلی نداشته قبح فعلی هم نداشته اما حتما حسن فاعلی داشته یعنی آن فرد اگر حداکثر کار خوبی نکرده باشد لااقل کار بدی هم نکرده، نیت خوبی هم داشته علما هم به او گفته‌اند آفرین.
در مواجه با افراد از نظر فقهی باید تعامل کرد اما در ترویج دین با نظر اخلاق و فقه و حکمت.

⁉️برخی از همین‌ها که امروز به نقد علما می‌پردازند خیلی وقت‌ها یقه علما را می‌گیرند که چرا به فلان هنرمند که فلان موسیقی را خوانده نقد می‌کنید باید هنرمند را در فضای هنر دید و...

📝اگر هم از دید اجتماعی نگاه کنیم یعنی بگوئیم هزینه کردن ۴۵ میلیون تومان برای این کشتی امروز که مثلا فلان کس در فلانجا مریض است و.... کار حرامی است و مردم از دین زده می‌شوند، بنده سوال می‌پرسم هزاران از این ۴۵ میلیون‌ بیشترها برای زیبا سازی‌های شهری برای فلکه‌ها و نمادهای مختلف که هیچ چیزی از آنها فهم نمی‌شود، هزینه می‌کنند، همه هم از پول بیت‌المال! هر روز هم کسی می‌رود آن را افتتاح می‌کند، چرا آن موقع هیچ کس هیچ حرفی نمی‌زند؟ چرا آن موقع کسی عکس فقرا را کنار عکس این میادین و ... نمی‌گذارد؟ حالا که فردی از پول خودش این هزینه را برای ساخت یک کشتی با نمادهای مقدس کرده و علما هم در حاشیه یک جلسه از آن رونمایی‌ کرده‌اند، داد همه شما بلند شده است؟

👈لابد فکر کرده‌اید مثلا هزینه این روکش طلا خیلی بیشتر از هزینه جزئیات برخی نقاشی‌ها و... درمیادین است. یادم می‌آید یکی از هنرمندهایی که برای یک تابلوی نسبتا متوسط در یکی از خیابان‌ها یک کار هنری با کاشی‌های ریز درست کرده بود، نزدیک به ۲۰۰ میلیون داده بودند همه هم از او تشکر می‌کردند.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️صحبت از این بود که چرا رهبری برای حل مشکلات زیاد قوه قضائیه کاری نمی‌کنند؟

بهتر است این سوال را عوض کنیم اصلا می‌شود کاری هم کرد؟ مشکل کجاست که رهبری برای حل آن دست روی دست گذاشته‌اند؟

👈ماجرای موسسات مالی اخیر را مثال می‌زم چون این مسأله انعکاس زیادی یافت و برخی هم در مورد اینکه چرا مراجع و یا رهبری در آن ورود نمی‌کنند،‌ مطلب نوشتند.

⬅️ ما یک نهاد قانون‌گذار داریم که وظیفه قانون گذاری در مورد اجازه به شکل‌گیری یا عدم شکل‌گیری و چگونگی نظارت بر نهادهای مختلف مالی را دارد. 
⬅️ یک نهاد اجرائی هم داریم که وظیفه اجرای درست آن قوانین را دارد. 
⬅️و یک نهاد قضائی که در صورت بروز مشکل باید وارد صحنه شود و به نحوی که عادلانه باشد، مشکل را حل کند.

❗️نهاد قانون‌گذار ما که البته وظیفه نظارت بر اجرای قانون را هم خودش به عهده دارد، درست عمل نکرده و قانون را درست وضع نکرده و یا اینکه قانون وضع شده ولی بر اجرای آن نظارت نشده و از دولت در مورد عدم اجرای قانون به علت هزاران ضد و بند سیاسی بازخواست نشده، دولت قانون را درست اجرا نکرده، حال ده‌ها هزار پرونده همچون یک کلاف سردرگم درست شده و به قوه قضائیه برای حل مشکل ارجاع داده شده.

😕 سازوکار ما همچون دستگاهی شده که دائما سنگ‌هایی ته چاه می‌اندازد و حال باید یک افرادی بروند این سنگ‌ها را از ته چاه دربیاورند.

👈نتیجه زیاد شدن فساد این است که برخورد با فساد سخت می‌شود و خلاصه اینکه یکی از مهم‌ترین قسمت‌ها، تولید فساد به علت عدم قانون‌گذاری صحیح و عدم اجرا و عدم نظارت صحیح است.

😒 اما مشکل به اینجا هم ختم نمی‌شود سازوکار قضائی ما هم مشکل دارد و هر روز هم مشکلات آن بیشتر از دیروز می‌شود، یکی از مهم‌ترین مشکلات آن هم اینست که اصلا فرصتی برای اصلاح ساختاری خود پیدا نمی‌کند، یک دستگاهی که چند ده هزار قاضی در آن باید به چند ده میلیون پرونده پاسخ‌گو باشند عملا هرچقدر هم قوی باشد ناکارآمد خواهد شد.

😒 یک مشکل دیگر قوه قضائیه کم بود نیروهای توانمند و با اخلاص و عالم در آن است به نحوی که نیاز قوه قضائیه از مراکزی که باید تأمین شود، به علت کمبود نیرو تأمین نمی‌شود و قوه مجبور است یا با نیروهای ناکارآمد خود بسازد یا اینکه نیروهای غیرایده‌ال را جذب می‌کند. 
👈بارها رهبری در دیدارهای خود با طلاب مسأله نیاز به قاضی خوب را متذکر شده‌اند اما متأسفانه این نیاز هنوز به نحو کامل پاسخ داده نشده است که چرایی آن هم بحث خود را می‌طلبد.

📝خلاصه اینکه رهبری وظایف مشخصی دارد اولین وظیفه ایشان این است که کارآمد ترین کسانی را که می‌شناسند و می‌توانند برای کار در قوه قضائیه بکار بگیرند و برای حضور نیروهای مؤمن و عالم در قوه قضائیه با ارشاد و دعوت مطالبه کنند. 
👈به قول امیرالمؤمنین: «لا امر لمن لایطاع» کسی که اطاعت نمی‌شود عملا قدرت اجرایی و رهبری را هم ندارد.

⁉️ اما وظیفه ما چیست؟ بد نیست وضعیت حرف‌های این روزهای نماینده‌های مجلس را بشنویم تا شاید تلنگری بخوریم که این مجلس محصول چه نوع نگاه سیاست زده و بازی‌خورده‌ای است. 
بد نیست به بازی‌های سیاسی‌ که در ایام انتخابات راه می‌افتد تا رای‌ها را به سوی خود بکشند -امروز که آب‌ها از آسیاب افتاده است- خوب فکر کنیم، چه شد ماجرای تتلو و موسیقی؟ امروز وضعیت هنرمندان خیلی تغییر کرده است؟ چه شد ترس از اعدام؟ چه خبر از ماجرای خیابان کشی بین زن و مرد ماجرای حصر و... چه خبر از هواپیماها و توریست‌ها؟

📝خوب است الان فکر کنیم و انگشت اتهام را به سوی خودمان اشاره رویم.

https://t.me/sharhe_hal/397 

https://t.me/teribon/2592 

  • حمید رضا باقری