شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۹۰ مطلب با موضوع «خاطرات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

انتظار شیطانی

📝 شب نیمه شعبان (۹۶) در خیابان بودم که متوجه شدم جوانی با یکی از طلاب بحث می‌کند، جلو رفتم جوان به طلبه اعتراض داشت که شما برای چه مشغول تبلیغ انتخاباتی هستید، هیچ‌کس نمی‌تواند کارها را درست کند الا خود امام زمان، روایت می‌گوید هرکس قبل از ظهور حضرت بیاید باطل است، حضرت نمی‌آید تا هرکس ادعا می‌کند ما می‌آییم کار را درست می‌کنیم معلوم شود دروغ می‌گوید و نمی‌تواند.


📝 سر طلبه شلوغ بود و من جوان را کنار کشیدم و با او مشغول صحبت شدم به او گفتم روایت می‌گویی من هم برایت روایت بگویم: علامه مجلسی در بحار روایتی از پیامبر در مورد آخرالزمان می‌آورد در مورد این روایت تأکید هم می‌کند که این روایت صحیح و مورد اطمینانی است و می‌گوید: در آخر الزمان مردمی از مشرق قیام می‌کنند و مقدمات ظهور حضرت مهدی را فراهم می‌کنند.1


از امام موسی کاظم( علیه السلام) روایت شده که: «مردى از اهل قم مردم را بحق بخواند و با گروهى چون پاره‏هاى آهن به پا خیزند که بادهاى تند آن‌ها را نلغزاند، و جز نبرد ندانند و نخواهند و بر خدا توکل دارند وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین.»2


بعد از خواندن این روایات به لشکر خراسانی و یمانی که در روایات امری مسلم است اشاره کردم که اینها از کجا می‌آیند یک شبه یک لشر با این امکانات از کجا درست می‌شود؟ الا اینکه قبل از آن تشکیلاتی باید باشد.


📝 بعد از این صحبت‌ها جوان راه تمسخر ما که لابد شما هم پاره‌های آهن هستید و... را پیش‌گرفت و در آخر هم گفت همه این روایات دروغ است.!!

 ...................................................

ارجاعات:

1.     «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ یَخْرُجُ أُنَاسٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَیُوطِئُونَ لِلْمَهْدِیِّ یَعْنِی سُلْطَانَهُ‏ هَذَا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ رَوَتْهُ الثِّقَاتُ وَ الْأَثْبَاتُ أَخْرَجَهُ الْحَافِظُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ بْنُ مَاجَةَ الْقَزْوِینِیُّ فِی سُنَنِهِ. بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏51 ؛ ص:87»


2.     «وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَى عَنْ أَیُّوبَ بْنِ یَحْیَى الْجَنْدَلِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَوَّلِ ع‏ قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ قُمَّ یَدْعُو النَّاسَ إِلَى الْحَقِّ یَجْتَمِعُ مَعَهُ قَوْمٌ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ لَا تُزِلُّهُمُ الرِّیَاحُ الْعَوَاصِفُ وَ لَا یَمَلُّونَ مِنَ الْحَرَبِ وَ لَا یَجْبُنُونَ وَ عَلَى اللَّهِ یَتَوَکَّلُونَ‏ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِین.‏ بحار الأنوار (ط - بیروت) ؛ ج‏57 ؛ ص216.»


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 اعتقادی که بدون عمل باشد اصلا اعتقاد نیست باد هواست.

📝 برخی می‌گویند سخن گفتن از مسائل اعتقادی برای کودکان سخت‌تر است تا بزرگان، اما باید گفت شاید بیان مطالب با زبان کودکانه سخت باشد اما پذیرش آنچه که کودکان می‌فهمند برای آنها خیلی راحت‌تر است تا بزرگ‌ها، چون بچه‌ها مثل بزرگ‌ها هزاران عامل خارجی که موجب شود نخواهند چیزهایی را بفهمند، ندارند.

 

👈🏻البته این خاصیت ادمی است که حتی در فهمیدن و نفهمیدنش هم سود و زیان ظاهریش را لحاظ می‌کند. بچه‌ها هم لابد خبر ندارند که ماجرا چیست که راحت به حرف‌ها گوش می‌کنند و اگر آن را درست دیدند قبول می‌کنند.

 

📝 از نوجوان‌های مسجدمان پرسیدم: بچه‌ها شنیده‌اید که خدا می‌گوید من شما را از گِل آفریده‌ام، گفتند بله. گفتم: دستتان را جلو بیاورید، این کجایش از گِل است؟

⁉️همه ماندند چه بگویند؟

مُهری در دستم بود به آنها نشان دادم و گفتم ما اگر بخواهیم از گل چیزی درست کنیم، فوقش می‌شود این مهر.

یا اگر زرنگ‌باشیم می‌توانیم یک کوزه درست کنیم.

بعد هم شیشه مسجد را نشان دادم و گفتم بچه‌ها این شیشه را می‌بینید این هم یک جورهایی از جنس گِل است. 

اگر خیلی عالم و توانمند باشیم می‌توانیم از گِل شیشه هم درست کنیم. باید در کوره پخته شود و مراحل خاصی روی آن انجام شود تا بشود شیشه. اما فوق توان ما برای ساختن چیزی از گل چیزهایی در همین حد است.

 

📝بچه‌ها تا حالا به هلو دقت کرده‌اید، یک میوه شیرین، زیبا آب‌دار، که این هلو هم از گل ساخته می‌شود، جالب هم این است که خدا با قدرت و علمی که دارد از گل این همه میوه و گیاه و... درست می‌کند، ما را هم مثل همین هلو از گل درست کرده است.

👈🏻فرق خدا با ما این است که قدرت ما حد و حدود دارد ما تا یک حدی بیشتر را نمی‌توانیم درست کنیم و آن هم چیزهای ساده، ولی خدا هرچه بخواهد با هر زیبایی و رنگ و طعم خلق می‌کند. این گیاه‌ها، این میوه‌ها، همه معجزه‌هایی دائمی هستند که خدا را به ما نشان می‌دهند ولی ما به آن‌ها دقت نمی‌کنیم.

 

⁉️می‌دانید معجزه یعنی‌چه؟ هر کدام از بچه‌ها چیزی جواب دادند.

معجزه یعنی کاری که هچ انسانی نمی‌تواند انجام دهد و خدا برای اثبات خودش یا اینکه چیزی مربوط به او است به ما آن را نشان می‌دهد.

کدام یک از شما است که بتواند با آب و خاک یک هلو درست کند با این رنگ و طعم و...

 

👈🏻یکی از بچه‌ها گفت: من می‌توانم! گفتم چجور؟ گفت یک هسته هلو در گِل می‌کارم بعد از چند وقت می‌شود هلو.😄😅.

 

👈🏻جواب خوبی بود و فضا را برای حرف‌های بیشتر فراهم کرد.

اگر این هسته را از تو بگیرم باز هم می‌توانی؟

کلی که هنر می‌کردی، ساعت‌ها وقت می‌گذاشتی، تهش یک هلوی گلی بی‌رنگ و طعم درست می‌کردی.

اینکه این کار یک کار غیر طبیعی است و تبدیل کردن گِل به هلو، یک کار هوشمندانه و بسیار بسیار سخت است. اینکه شما هم فقط همین یک راه را برای تبدیل کردن گل به هلو می‌شناسی و کار خاصی هم برای این کار خیلی سخت انجام نمی‌دهی، نشان می‌دهد، شما نیستی که هلو را درست می‌کنی بلکه شما فقط شرایط درست شدن آن را آماده می‌کنی.

شرایطی که خدا برای خلق کردن او شرط کرده است.

 

📝 خلاصه تبدیل گل به هلو و این همه چیزهای دیگر کار یک موجود هوشمند و توانمند است که قدرتش نا محدود است و هرچه بخواهد از چیز ساده‌ای مثل گِل درست می‌کند: هلو، خیار، طالبی و...

👈🏻«خدا همان موجود قدرت‌مند نا محدود است.»


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در دید و بازدید‌های عید متوجه شدم که بسیاری از نزدیکانم شبهات متعددی در ذهن دارند که فرصتی برای مطرح شدن آن‌ها و صبحت در موردشان پدید نیامده است.

یکی از نکاتی که در بیشتر بحث‌ها و صحبت‌ها بود زاویه نگاه به دنیا بود، از آنجا که زاویه نگاهمان به دنیا تطابق نداشت به همین علت نتایجمان نیز متفاوت بود.

تا آخرین روز تعطیلات بهترین راه را برای اصلاح زاویه نگاه به دنیا را این می‌دانستم که جایگاه دنیا را به عنوان مزرعه آخرت تبیین کنم و به مخاطب بگویم که این دنیا محل گذر است به آن به چشم استقلالی نگاه نکن؛ در دنیا باید از شرایط موجود بهترین استفاده را برای کسب بهترین آخرت کنی.

اما در مسیر بازگشت به قم، هنگام گوش کردن به صوت یکی از اساتید به این نتیجه رسیدم که این نوع نگاه بهترین نوع نگاه به این دنیا نیست، این نوع نگاه یعنی شما برای خودت و آخرت خودت شروع کنی به کار کردن همه دعوایت خودت هستی.

ما عاشق و محب هرچه باشیم در نوع نگاهمان به همه چیز به دنبال عشقمان هستیم این نگاه یعنی عاشق خودمان هستیم.

به یاد یک خاطره افتادم که گمان می‌کنم بهترین نگاه به این دنیا را نشان می‌دهد.

سال اول حوزه با استاد سابق دانشگاه‌مان هم‌حجره و دوست شدم،‌ هر هفته یک شب مجلس روضه و سینه زنی امام حسین داشتیم و اکثر اوقات این دوستم هزینه شام هیأت را می‌پرداخت.

با اینکه وضع مالی خاصی هم نداشت هزینه زیادی برای هر هفته هیأت انجام می‌داد و برای من تعجب‌ برانگیز بود. یک شب به او گفتم حاجی جان شما که همه پول خودت را برای هیأت خرج می‌کنی! از حرفم ناراحت شد و به من نهیب زد و گفت: بچه! تو اصلا می‌فهمی «و علی الدنیا بعدک العفا» یعنی چه؟ و دیگر هیچ نگفت.

به دوستان پیشنهاد می‌کنم داستان «ثار» از کتاب حسین وارث آدم شریعتی را مطالعه کنید، داستان ما داستان اهالی قبیله حسین است که خون داده‌ایم، ما با نبود امامان غم داریم ما با وجود ظلم به مستضعفین عالم با وجود کشته شدن برادرانمان در سوریه و عراق و یمن اگر بخواهیم برای دنیا کار کنیم بی‌غیرتیم.

 به تعبیر امام حسین بعد از خبر شهادت مسلم « لا خَیْرَ فِى الْعَیْشِ بَعْدَ هؤُلاءِ ».


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰


با یکی از دوستان طلبه به نماز جمعه رفته بودیم. خطیب جمعه از 9 دی و شاد شدن آمریکا و اسرائیل از فتنه 88 و...گفت.

 

بعد از خطبه‌ها، دوستم به من گفت: «به نظرت واقعاً اگر قدرت به دست موسوی می‌افتاد، اسلام و انقلاب از دست می‌رفت؟»

چون می‌دانستم آن بنده خدا تعریف متفاوتی از تعریف من از اسلام دارد برای اینکه جبهه نگیرد، گفتم: «نه اسلام چه ربطی به فتنه 88 داشت، اسلام زمان پهلوی هم بود. اینها که بدتر از شاه نبودند که اسلام بخواهد از دست برود.» دوستم نفس راحتی کشید. نمی‌دانم شاید دنبال تأییدی برای تندروی برخی بود...؟!

 

دوباره شروع کردم و گفتم: «خداوند در قرآن می‌گوید: لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (25الحدید) ما انبیا را فرستادیم، قرآن و شریعت را فرستادیم این همه زحمت کشیدیم، دین را آوردیم که چه بشود؟ تا مردم عدالت را برپا کنند.

این دین آمده است برای چه؟ این اسلام آمده برای چه؟ یکی از ارکان اصلی که مأموریت دین است برپایی عدالت آن هم توسط مردم، نه عدالت از بالا و به زور، بلکه حرکت مردمی برای برپایی عدالت است.

خوب یک کاری که ما اگر مؤمن هستیم باید بکنیم تلاش برای تحقق عدالت در جامعه است، یک کار هم تلاش برای تحقق عدالت در جهان است.

این انقلاب مگر چه می‌گفت: می‌گفت دوستی با ظالم عین ظلم است. می‌گفت: ما با دولتی که بخواهد در دنیا منشاء ظلم به کشورهای آفریقایی، آسیایی، فتنه انگیزی در جهان، دخالت در سرنوشت ملت‌ها به نفع خودش، کشتار مردم دنیا، ترویج فسادهای اخلاقی و.... باشد، با این دولت نمی‌توانیم سر سازشی داشته باشیم.

نمی‌شود ما بخواهیم برای تحقق عدالت در جهان تلاش کنیم و هم کیسه و پیاله سرمنشاء همه ظلم‌ها در عالم باشیم.

همه اینها را گفتم. تا بگویم حکومت اگر دست کسانی بیافتد که فکر می‌کنند دین ما سرجای خودش کارهای اقتصادی و سیاسی ما سرجای خودش، کسانی که همه‌اش تلاش می‌کنند هم کیسه و پیاله آمریکا شوند، اگر حکومت دست چنین کسانی با این اندیشه بیافتد، آنچه که از ارکان اصلی دین ما است از بین می‌رود، یعنی دین الکی! دین دورهمی، شاید در آن دین برای امام حسین هم خرج می‌کردند، شاید نماز هم خیلی باشکوه برگزار می‌شد، ولی وقتی در جهت یک رکن اصلی دین که برپایی عدالت باشد نبود، انگار دین از دست رفته است.»

 

دوستم گفت: « آره تهش می‌شدیم مثل عربستان».

 

گفتم: « نه عربستان چیه، می‌شدیم مثل حتی همین عراق که برای امام حسین هم شاید خرج کنیم و... ولی تکلیفمون با خودمون مشخص نبود. سر ناسازگاری با امثال آمریکا نداشتیم.»

 

دوستم گفت: « این حرف رو در مورد عراق قبول ندارم. این بدخت‌ها اینقدر مشکلات دارند که فضای فکر کردن به این چیزها رو اصلاً ندارند.»

 

گفتم: «درسته که مشکلات دارند ولی من قبول ندارم. مگر ما در زمان جنگ مشکلات نداشتیم مگر در زمان انقلاب مشکلات نداشتیم ولی حرفمان که سرآشتی نداشتن با آمریکا و ظالمان عالم بود را می‌زدیم. مشکلات ما اتفاقا با ایستادگی ما و مقابله ما باظلم برطرف می‌شود.»


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝 در اتبوس نشستم سه، چهار نفر بیشتر نبودیم، دیدم یک جوان که موهایش مثل فنر روی سرش بالا پایین می‌رفت به سمت اتوبوس می‌دود، از لحظه‌ای که چشمم به او افتاد، ناخواسته چشمانم دنبالش راه افتاد، شروع کردم به آنالیز.

 

👀ابروها کلفت، ولی کاملا صاف و تمیز شده، ته ریشی خط انداخته، گردن بندی بلند، چندتا دستت بند، ناخن‌ها خیلی بلند، باریک و تمییز، کلی حلقه توی هر انگشتش شاید 12تایی می‌شد.

👀آستین‌هایش را روفته بود بالا و دکمه های پیراهنش تا نافش باز بود و بین دوتا دکمه بسته‌اش هم مجدادا باز بود و خلاصه بالا و پایین پشم و پیتالای مختصری رو ریخته بود بیرون.😱

 

شلوار لی او هم که شاید 15 درصدش پاره پوره بود و یک کفش کتانی را هم باز و بدون جوراب پوشیده بود.

 

📝 صاف آمد جلوی من به صورت روبرو نشست، از لحظه‌ای که نشست شروع کرد با گوشی خیلی بزرگش که پشتش کلی قلب کشیده بود کار کردن.

موندم به او چی بگم و از کجا سر صحبت رو شروع کنم؟!

 

کمی فکر کردم و بعد گفتم: "جناب دکمتون بازه"، و چند بار آروم جوری که کسی متوجه نشه گفتم، ولی خودش رو می‌زد به نفهمی؛ شاید داشت فکر می‌کرد که به این بابا چی بگم که روش کم شه.

 ول کن نبودم بالاخره سرش رو بلند کرد و ساکت به من نگاه کرد، دوباره گفتم عزیز دکمتون بازه!

 

جواب داد: "هوا گرمه" و خودش هم خندش گرفت، منم با خنده گفتم یعنی اینقدر گرمه؟! گفت اره.

 

گفتم: خواستم بگم مردم از این کارتون خوششون نمیاد. 

جواب داد: من برای مردم کار نمی‌کنم هر جور عشقم بکشه رفتار می‌کنم.

گفتم اینکه نشد استدلال اگه اینجوره یکی بگه من دوست دارم بدون شلوار بیام تو خیابون، چون اینجور دوست دارم؛اینکه نمی‌شه!

 

سریع جواب داد: "مگه من بدون شلوار آمدم بیرون". گفتم: "نه، ولی این یقتون رو که تا پایین باز کردین مثل همون بدون شلوار آمدن جامعه نمی‌پسنده."

"اگه جامعه می‌پسندید شما تو صد نفر آدم کلی رو می‌دیدی که این کار رو می کنن، ولی چندصدتایی یک نفر هم اینکار رو نمی کنه."

 

😡یکی از دستاش شروع کرده بود به آرام لرزیدن و حرصش گرفته بود، جواب داد من برای حرف مردم کار نمی‌کنم آدم باید برای دل خودش کار کنه.

 

گفتم واقعا برای دل مردم کار نمی‌کنی؟ یعنی کار نداری که چجور نگاهت می‌کنن؟ اگه اینجوره چرا با همون لباس توی خونه نمیای بیرون؟ چرا این همه پول دادی یه پیرهن به این خوشکلی خریدی؟ چرا موهات رو وقتی می‌خوای بیای بیرون شونه می‌کنی، خلاصه چرا وقتی می‌خوای بیای بیرون به سر وضعت می‌رسی؟

برای مردم کار می‌کنی؟ منم می‌خواهم همینو بگم که حالا که برای مردم لباس می‌پوشی و تیپ می‌زنی، مردم این کارت رو نمی‌پسندند، گفتم که بدونی. 

 

بنده خدا که نمی‌دونست چی بگه گفت: من گفتم که من برای دل کسی کار نمی‌کنم.

منم مجدد حرف اخرم رو زدم و گفتم: منم گفتم مردم از این کار شما خوششون نمیاد، خواستم بدونی.

 

👈خلاصه طرف نه یقش رو بست نه دیگه چیزی گفت و دوباره سرش رو کرد تو گوشی.

 

 اینکه در امر به معروف و نهی از منکر قرآن می‌گوید: «یدعون الی الخیر و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» یعنی در مرحله اول شما نباید امر به معروف و نهی از منکر کنید، بلکه باید دعوت به خیر کنید، بعد تازه می‌روید سر وقت امر به معروف، یعنی باید ببینید آن خیری که دعوت به او کردید معروف شده است که به او امر کنید یا نه؟ هنجار اجتماعی شده است یا نه؟ آخرین مرحله، یعنی بعد از هنجاز سازی اجتماعی نوبت به امر به معروف و نهی از منکر می‌رسد.

بنده وظیفه خودم را فقط تذکر لسانی می‌دانستم ، اگر حداقل 5 نفر دیگر در آن روز به آن جوان تذکر می‌دادند دیگر آن جوان توان مقاومت در مقابل جو اجتماعی را نداشت و مطمانا دکمه‌هایش را هم می‌بست.

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

محمد ثلاث اعدام شد و داد از نهاد اصلاح طلب‌، پهلوی‌، بهاری‌ و صهیونیست‌ها بلند شد.

همه بیانیه دادند و به نحوی اعتراض کردند.

جای مجاهدین خلق خالی مانده، لابد مشغول تدفین شهدایشان بوده‌اند.

جای جلاد را که بخواهی با شهید عوض کنی می‌نویسی:

«محمد ثلاث براثر ضربات شدید باتوم تقریبا نابینا شده! به گفته او پس از اینکه در دادگاه اول اتهام را رد کرده در آگاهی او را تا سرحد مرگ زدند و شکنجه کردند و انگشتان دستش را شکستند؛ روی سرش با پوتین ایستادند و دنده‌هایش را شکستند! این چه اسلام و عدالتی است؟»

این‌ها حرف‌های برادر بهاری‌ام بود.

تصویر درویش قاتل در دادگاه

محسن کدیور آن‌ور آبی‌هم که لابد با بهاری‌ها هماهنگ نکرده، تصویر محمد ثلاث که صحیح و سالم‌تر از من و شما در دادگاه مشغول جواب دادن به قاضی است را گذاشته و نوشته:

مستند اغلب اعدام‌های سیاسی در ایران پس از انقلاب: «اقرار زیر شکنجه» است.

البته لابد فیلم اقرار این درویش را هم ندیده که بعد از زیر گرفتن چندین نفر و به شهادت رساندن نیروهای پلیس؛ او را به درمانگاه برده‌اند و زخم‌هایش را پانسامان کرده‌اند و خودش می‌گوید من پشت اتوبوس نشستم و زدم به جمعیت. 

یا وقتی در دادگاه صحیح و سالم ایستاده اعتراف می‌کند که من پشت اتبوس بودم.

 

فیلم اعتراف درویش قاتل بعد از دستگیری

فیلم حمله وحشیانه اتوبوس به مردم و اعتراف درویش راننده« محمد ثلاث» در درمانگاه و دادگاه

 

اصلا لابد فیلم دراویش را هم ندیده که با خوشحالی فریاد می‌زنند که پنجش طلا «ممد طلا»؛ یکی می‌پرسد کی توی اتوبوس بود؟ می‌گوید «ممد» دومی با خوشحالی می‌گوید « مردن همشون مردن» و...

محمد ثلاث

پوستری که برای محمد ثلاث طراحی کرده بودند!

البته این صحنه‌ها برای من تکراری است، من در ۱۱ شهریور ۱۳۹۰ در کوار قبل از آغاز حمله دراویش به مردم در میان آنها گیرافتاده بودم، می‌دیدم که چطور شیشه‌های نوشابه را می‌شکاندند و به طرف مردم پرتاب می‌کردند و با قمه به جان مردم افتاده بودند و جیغ می‌کشیدند، هنوز تصویر درویشی که با قمه به سمتم حمله‌ور شد و سنگی که به شانه‌ام خورد و... را به یاد دارم، هنوز صدای گلوله‌هایی که به سمت ما شلیک می‌کردند و از کنارمان می‌گذشت و نزدیک به ۱۰۰ نفر را مجروح کردند به یاد دارم.

توصیری از دراویش آماده حمله به مردم و مسلح

دراویشی که در ۱۱ شهریور ۱۳۹۰ راه مردم کوار را بستند
 
تصویر چند درویش که در حال خنده از جنایت خود هستند
چند تن از دراویش کوار که در حال حمله به مردم و شادی از کارهای خود هستند
 
تصویری از طلبه کاشانی که گلوله کلاش به شکم وی اصابت کرده بود
تصویر یکی از طلاب که با گلوله کلاش توسط دراویش مجروح شد
پست‌های مربوط به حادثه کوار:
 
 
 
 
 
 
http://sharhhal.blog.ir/1397/03/14/
 
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

📝امروز در مسجد بیانیه‌ای خواندند که قرار است، در اعتراض به تصویب قرارداد استعماری FATF، جلو دفتر لاریجانی تجمعی صورت گیرد، مردم هم که بیشترین هزینه‌ها را برای انقلاب‌داده و همیشه انقلاب را نجات‌داده‌اند، بانگرانی می‌پرسیدند این FATF چیست؟ 

📝قرار شد، بنده برای این مسأله صحبت کنم و اگرچه با اصل تجمع مقابل دفتر لاریجانی، به علت سوء استفاده موافقان تصویب FATF از این فضا برای غیر منطقی نشان دادن حرف‌های رقیب، مخالف بودم، اما سعی کردم به صورتی مردم فهم لااقل FATF را توضیح دهم.


✅معنای FATF یعنی گروه ویژه اقدام مالی، این گروه قدرت اجرایی ندارد، پس چه‌کاره‌است؟ بازوی مشورتی سازمان ملل و شورای امنیت و نهادهایی از این دست است، یعنی اگر مثلا شورای امنیت بخواهد، قطع نامه‌ای صادر کند از FATF اطلاعات خود را می‌گیرد.


✅این نهاد از کجا آمده و کارش چیست؟ 

👈یک سیاست اصلی و حاکم بر نظام سلطه در دنیا خصوصا آمریکا که سال‌هاست به کمک آن رقبای خود و مخالفان خود را از صحنه خارج کرده است، دو قطبی سازی است. 

مثلا زمانی دو قطبی کمنیست، لیبرالیسم دو قطبی حاکم بر دنیا بود و آمریکایی‌ها هر فرد و کشوری ‌را که رقیبشان بود و می‌خواستند او را نابود کنند با زدن عنوان کمونیست و توجیه افکار عمومی، هر جنایتی در حق او می‌خواستند بدون هیچ دادگاهی و به صِرف عنوان کمونیست، در مورد او انجام می‌دادند.


👈بعد از فروپاشی شوروی، آمریکا در راستای همین سیاست و برای برچسپ زدن به رقبای خود بحث تروریسم را مطرح کرد و با طراحی حمله به برج‌های دوقلو، آن را آغاز کرد. 

دو قطبی جدید دنیا شد «آمریکا و تروریست»،‌ بعد از آن جرج بوش اعلام کرد هرکس با ما نیست با تروریست‌ها است. 


👈سیاست دوقطبی سازی و از بین بردن فضای منطقی برای امکان برچسپ زدن به رقیب و توجیه افکار عمومی برای هرنوع آسیب زدن به مخالف خود در اصطلاح سیاسی «مک کارتیسم» نام دارد و امروز سیاست اصلی نظام سلطه برای کنار زدن رقبای خود است.


👈بعد از طراحی نظام دو قطبی جدید که تروریسم یک طرف و آمریکا و هم‌پیمانانش هم یک طرف آن باشند، نهادی راه‌افتاد به اسم FATF که قرار است با تامین مالی تروریست‌ها مبارزه کند. 


✅چه کشورهایی عضو این FATF هستند⁉️ 

👈مثلا عربستانی که پدر جد حمایت از تروریسم است چون هم‌پیمان آمریکا است، عضو این نهاد است و قرار است با تروریسم مبارزه کند. 


✅مشکل اصلی ما تعریفی است که آنها از تروریست ارائه می‌کنند که مثلا حزب‌الله لبنان و الحوثی‌های یمن و سپاه ایران تروریست هستند ولی مثلا گروهک مجاهدین خلق تروریست نیست.

فعلا کاری به ثمرات عملی این عضویت ندارم ولی از نظر نظری عضویت ما در FATF یعنی هم‌پیمان شدن با آمریکا در مقابله با تروریست‌هایی که آمریکایی‌ها مشخص می‌کنند، مثل سپاه، الحوثی‌ها، حزب‌الله و...


✅سوال بعد این است که ما اگر FATF را تصویب کنیم چه اتفاقی می‌افتد⁉️ 

👈آمریکایی‌ها یک لیست داده‌اند که سپاه، وزارت دفاع، بانک صادرات، بانک انصار و خلاصه بسیاری از نهادها و حتی افراد مثلا قاسم سلیمانی و... جزو این لیست هستند و گفته‌اند شما باید آنها را تحریم کنید؛ یعنی تا ما مطمان نشویم پولی به دست اینها نمی‌رسد، شما نمی‌توانید پول فروش محصولات خود را دریافت کنید. به نوعی خود تحریمی اعمال کنید.


✅سوالی که پیش می‌آید چرا دولت با همکاری مجلس می‌خواهند این قرارداد را تصویب کنند⁉️ مگر خائن هستند⁉️ یا عقلشان را از دست داده‌اند⁉️

👈نه خیر نه خائن هستند نه عقلشان را از دست داده‌اند، آنها می‌گوید یک نظام سلطه در عالم هست که یک سری قواعد و حرف‌هایی می‌زند و ما هم می‌دانیم زور است ولی چون آنها گردن ما را گرفته‌اند و راه تنفس ما را بسته‌اند ما مجبوریم به قواعد آنها تن دهیم و جلو آنها کوتاه بیاییم تا منابع مالی و رزق مردم ما قطع نشود.

📌 مناظره زیر در مورد این قرارداد بین نماینده دولت و سید یاسرجبرائیلی از شبکه خبر را مشاهده بفرمایید.

دانلود


✅می‌پرسیم به چه قیمتی⁉️ به قیمت اینکه از حرف حق خود کوتاه بیایید و سپاه، وزارت دفاع و الحوثی‌ها و حزب‌الله را خودت با دست خودت تحریم کنی⁉️ پس امنیت ما چه می‌شود⁉️ پس ظلم به مسلمانان و مبارزه با ظالمان چه می‌شود⁉️


👈می‌گویند اولا ما مجبوریم برای اینکه خودمان از بین نرویم جلو دشمنان کوتاه بیاییم و اصطلاحا تنش زدایی کنیم، ثانیا ما تعریف آنها را از تروریسم نمی‌پزیریم.

👈می‌گوئیم چطور می‌خواهید تعریف جدیدی از تروریست ارائه کنید و این قرارداد را بپذیرید، حال آنکه هویت اصلی این مجموعه برای مبارزه با تروریسم با تعریف خودش است.


✅مشکل ما با کسانی که پی تصویب این قرارد هستند این است که آقا جان! رزق و روزی ما دست خداست، پیشرفت ما در گرو ایستادن روی پای خودمان و تکیه برخداست، مثلا در دولت‌های قبل ما تحریم بودیم ولی به اشکال مختلف نفت خودمان را با پرچم فلان کشور و... می‌فروختیم و خود اوباما و هیلاری کلینتون اعتراف کردند که نظام تحریم‌ها در مرز فروپاشی بود که در ایران یک گفتمان سازش روی‌کار آمد و ما توانستیم قدرت خودمان را حفظ کنیم.
البته این اشکال را هم داریم که سابقه نشان داده‌است شما برخلاف آنچه به ما می‌گوئید برای آنها خیلی خوش رقصی می‌کنید مثلا در ماجرای موشکی چه خیانت‌هایی که صورت نگرفته است.
📌برای مشاهده مدعاها و خیانت‌های مذکور، به صورت رایگاه مستند فروشنده ۲ را دانلود بفرمائید.

✅ما می‌گوئیم اگر قرار بود به این نحو که شما می‌گوئید از مقابله به نظام ظالم سلطله کوتاه بیاییم؛ خوب مگر مرض داشتیم انقلاب کردیم⁉️ مگر کاپوتلاسیون چه بود که برایش مردم ریختند در خیابان؟⁉️مگر ماجرای قرارداد تنباکو چه بود که ملت قیام کردند⁉️ 

✅این سلطه‌ای که شما می‌گوئید، ما یک قائده فقهی صریح داریم که از قیام تنباکو بگیر تا قیام علیه کاپوتلاسیون و برسد به انقلاب بر اساس آن شکل گرفت «وَلَن یجْعَلَ اللّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلا» یعنی حکم صریح خداست که شما موظف هستید اگر جایی سلطه کافران بر شما پدید می‌آید، زیر بار آن نروید.

📌خلاصه اینکه دعوا اینجاست که ما باید به سمت خدا برویم و خدا منشاء روزی در عالم است یا آمریکا و FATF هم یک مصداق آن است.
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

متن زیر را قریب به هشت سال قبل برای خواندن در تریبون آزاد حجاب در دانشگاه، نوشتم و امروز به مناسبت چهارشنبه‌های سفید امروز آن را بازنشر می‌دهم.


ظاهراً قرار بر این شده که نسخه‌ی پایانی حجاب را بپیچند و سال‌هاست از خود نسخه‌ای تجویز کرده‌اند به گمان اینکه این آخرین نسخه است.

فرموده‌اند ای زنان و مردان شما انسان نیستید شما حیوان متفکرید.

فرموده‌اند ای زنان شما مختارید یکی از این دو راه را انتخاب کنید یا بپذیرید ماده‌اید و در اثبات وجود خود، مادگیتان را اثبات کنید و به گونه‌ای رفتار کنید، بپوشید و بخورید که در نگاه اولمان فریاد بزنید من ماده‌ی خوبی هستم و یا اگر نخواستید ماده شوید، در مردانگیتان به رقابت با مردان بپردازید، هرچقدر زور دارید و توان بدنی بکار گیرید شاید در مردانگی بتوانید از مردان جلو بزنید، خلاصه خودمانیم حال که نخواستید ماده شوید سر کار باشید.


فرموده‌اند ای مردان شما هم مختارید که یکی از این دو راه را انتخاب کنید یا نر خوبی باشید و از ماده‌ها حداکثر استفاده را ببرید و یا نری ماده‌نما باشید، خود را بیارایید و چنان ماده‌ها به نمایش بگذارید، شاید جامعه‌ی حیوانیمان به شما نگاهی کرد و در نبرد ماده شدن از ماده ها سبقت گرفتید.


فرموده‌اند، همین‌ها را می‌گویم شرقی‌ها و غربی‌ها، به حیوانات گفته‌اند! ما حیواناتی متفکریم و می‌خواهیم با تفکر خود کاری کنیم که در لذت بردن از شما حیوانات غیر متفکر جلو بزنیم، ما ابزارهایی به مراتب بهداشتی‌تر و کاراتر از شما در کسب لذت داریم که شما خوابش را هم نمی‌بینید، ما لباس‌هایی ساخته‌ایم که چنان ماده‌هایمان را ماده‌تر می‌کند که از ماده‌های عریان شما هم بهتر ماده هستند، ما جامعه‌ای داریم که در آن دموکراسی برقرار است و همه باهم برابرند، ما برای رسیدن به برابریمان، ماده‌هایمان را عمومی می‌کنیم تا همه به صورت برابر از آنها استفاده کنند.


آنها، همین شرقی‌ها و غربی‌ها در حیوانیت خود کیف می‌کنند و ما به نظاره نشسته‌ایم، نگاه می‌کنیم و می‌گوییم حالتان را ببرید و به قول ما خر کیف باشید.


ما می گوییم نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی.


ما می گوییم این بدبخت ها چرا این قدر کودن شده‌اند، آخر اینها فرق عشق و آرامش را با لذت نفهمیده‌اند، آخر اینها مادران ما را ندیده‌اند که چه عشقی به ما فرزندانشان دارند و از این عشق هم لذت عالم را می‌برند.

آخر چرا این بدبخت ها به نام لذت ساده‌ترین لذت ارتباط بین همسر و شوهر را هم از خود گرفته‌اند،  شنیده‌ام برخی از بدخت‌هایشان به حکم  دموکراسیشان به هم جنس‌هایشان سرگرم شده‌اند.


واقعاً این بدبخت‌ها نمی‌توانند با میکرسکوپ‌های قویشان میکروب‌های لذتشان را که سالانه بسیاری از آنها را بی پدر و مادر می‌کند کشف کنند، آخر این پزشکان متبحرشان نمی‌توانند راز در خطر افتادن نسلشان را کشف کنند.

آیا محققین‌شان نمی‌توانند سرچی کنند تا ما را بیابند و ببینند ما را که لذت را برای آرامشمان می‌خواهیم و لذت ابزار ماست نه اینکه مثل آنها خود را ابزار لذت کرده باشیم و آرامشمان را فدای رسیدن به لذت‌های بیشتر.

آخر چه بگویم که شنیده‌ام مازخیست‌هایشان برای اینکه آرام شوند، مدفوع جنس مقابلشان را هم خورده‌اند ولی باز آرام نشده‌اند، ظاهراً علناً هم که می‌گویند .... خوردیم  کار تمام نمی‌شوند و باید بخورند.


به نظر شما آیا واقعاً می‌شود انسان هم خر شود؟ ظاهراً که بله اینها، همین شرقی‌ها و غربی‌ها را می‌گویم ، می‌گویند ما خریم ولی خر، نه به معنای خر، به معنای بزرگ،  می‌گویند ما بزرگیم و هرچقدر می‌خواهیم لذت می‌بریم، از هر نوعش حتی خودکشی یا دیگر کشی.

ما هم می‌گوییم شما خرید اما نه به معنای بزرگ ، شما خرید به معنای واقعی.

آخر مگر خر چکار می‌کند با یک تی تاپ که به او بدهی خر کیف می‌شود و شما هم با یک ذره تی تاپ لذت چنان سالها بلکه چند قرن است، خر کیفی را تجربه می‌کنید که نابودی خودتان را هم نمی بینید.


ما خودمان را باور داریم و سی چند سال است که اعلام هم کرده‌ایم خودتان خرید و فکر کرده‌اید ما هم خرتان می‌شویم .

جالب است که سی چند سال است با زور خریشان هرچه تلاش می‌کنند ما را خر کنند نتوانسته‌اند حریف انسانیت ما شوند و ما اعلام کرده‌ایم که انسانیم و به هیچ وجه سر در آخورشان نخواهیم کرد.


ما زندگی را از دریچه ی عشق و محبت نگاه می‌کنیم و قرار است چندتا از آن دریچه‌ها هم به کشور‌های این بدبخت‌ها صادر کنیم.

ما همه چیزمان با عشق است، تولدمان ( نه مثل آنها که اتفاقی با لذت )، کارمان ( نه مثل آنها برای لذت ) و حتی مرگمان ( نه مثل آنها برای نرسیدن به لذت ) ما مرگ عاشقانیمان را شهادت نامیده‌ایم، ما حتی تبلیغ عشقمان را هم از روی عشق می‌کنیم عشقی که تمام شدنی نیست، عشقی که منشائش عشق خدا به خود و مخلوقاتش است.


شنیده‌ام این شرقی‌ها و غربی‌ها یکی شده‌اند و گفته‌اند اُمانیسم، من که نمی‌فهمم، چی چی ایسم؟

یکی از همین غربی‌ها برای ما که نمی‌فهمیدیم، اُمانیسمشان چیست گفت؟ خلاصه‌ی حرف ما این شعار است، انسان ها مالک دنیا و گرگ یکدیگرند.

بله ظاهراً خودشان هم فهمیده‌اند به حیوانیت گرایش پیدا کرده‌اند ولی بازهم اشتباه کرده‌اند خر و گرگ را  از هم تشخیص نداده اند، شما خر یکدیگرید نه گرگ یکدیگر.

پس دوست غرب گرا و شرق گرای خودم، عزیز من رفیق من خر نشو.

وسلام.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰
متن زیر خاطرات یکی از جلساتی است که نزدیک به ۹ سال قبل داشتیم و از وبلاگ قدیمی‌ام که بعد از سال‌ها متاسفانه بسته شده است و الحمد لله بهانه خوبی شد تا کاری قوی‌تر را شروع‌کنم، آن را باز نشر می‌دهم.

قبل ازاینکه شروع کنم به خواندن گزارشی از جلسه‌ای که با حضور یکی از رهبران شیعیان پاکستان تشکیل شد, دو سخن از امام را مرور می‌کنیم:

"من امید وارم که بتوانیم پرچم اسلام را, پرچم جمهوری اسلام را ,در همه جای دنیا برپا کنیم ",

" باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست باید هسته‌های مقاومت را در تمامی جهان به وجود اورد ودر مقابل شرق و غرب ایستاد".


یکی از دوستانم زنگ زد و من را دعوت کرد برای یک جلسه, گفت: یکی از رهبران شیعیان پاکستان به نام «سید جواد نقوی» که به علت مسائل امنیتی مدت‌هاست در ایران به سر می‌برد به شیراز آمده و ما توانسته‌ایم با ایشان جلسه‌ای را ترتیب دهیم ,مشتاق شدم تا این شخصیت را ببینم, شب به جلسه رفتم، یکی میز می‌آورد, یکی پرچم ,یکی دوربین, مثل اینکه هیچ وقت قرار نیست بسیجی از دقایقی جز دقیقه‌ی 90 استفاده کنند, وقتی محل را آماده کردیم دور تا دور میزها نشستیم تا اینکه ایشان تشریف آوردند، سیدی درشت اندام با امامه و عبای سیاه، ریش‌های موجی، می‌گفتند برخی شیعیان پاکستان او را به نام خمینی دوم لقب داده‌اند.

سید جواد نقوی معروف به خمینی دوم

سید جواد نقوی 

سخن را اینگونه آغاز کرد که "حضور من در میان شما برایم افتخار است من اینجا هستم تا از شما یاد بگیرم کسانی که امام بر دست آنها بوسه می‌یزد. 

"لهجه ای شبیه به فیلم هندی های دوبله شده داشت, سخنش را با شعری از اقبال ادامه داد:" چون چراغ لاله می‌سوزم در خیابان شما,  ای جوانان عجم جان من جان شما,  آتشی در سینه دارم از نیاکان شما و..."   قبل از هر چیز تلنگری به فکر بعضی‌هامان زد, "نه کشور اسلامی نه غیر اسلامی نیازی به گاز و نفت ایران ندارند، آنها از ایران چیز دیگری می‌خواهند، در ایران رویدادی رخ داده است که مربوط به جهان است, اگر ایرانی این امانت را به جایگاه آن نسپارد باید جواب گوی خداوند باشد" این جمله‌ آخر را در آن چند ساعت چند بار تکرار کرد.

خلاصه‌ای از صحبت‌های ایشان را که در جلسه یاداشت کردم (هرچند برخی جملات نقل به مضمون است) در پایین می‌آورم، حرف‌هایش تلنگری است که هرکس را که بخواهد از خواب غفلت بیدار می‌کند.

صدور انقلاب

"امام ما در اول انقلاب سخن از صدور انقلاب می زدند, امام انقلاب را جهانی می‌دانستند.

 کشور ایران در جهان سفیر زیاد دارد اما ایا انقلاب ایران هم سفیر دارد, انقلاب را نمی‌توان با سفرای دولتی و کار دولتی در جهان نشر داد ,این شما هستید که باید سفیران انقلاب باشید, در قم سالانه شمار زیادی طلبه تربیت می‌شوند که شماری از آن‌ها از کشورهای خارجی هستند و شماری از آنها هم به خارج از کشور می‌روند اما کدام یک از آنها با تفکرات اسلام اصیل آشنایند؟ کدام یک سفیر انقلابند, امام در اول انقلاب وقتی سفیر دولت پاکستان تقاضای ملاقات با او را کرد این در خواست را رد کرد، اما وقتی که شهید عارف, نماینده‌ ملت پاکستان به حضور ایشان رفت او را به گرمی پذیرفت و بر پیشانی او بوسه زد.

انقلاب راهی را آغاز کرده است که مردم آزاده‌ی جهان را به دنبال خود در این راه آورده است, شما باید نهضت بیداری اسلام را شکل دهید, رسانه‌های ما در پاکستان همه به صورت هماهنگ مانع از ورود اخبارها می‌شوند و همه کپی‌هایی از BBC هستند، به طور مثال در جنگ یمن همه بی‌خبر بودیم.

بعد از مهاجرت مسلمانان شبه قاره‌ی هند به پاکستان و تشکیل حکومت اسلامی حرکت‌های انقلابی، چه مسلحانه و چه فرهنگی، شکل گرفت اما به علت نداشتن پشتوانه فکری مثل آتش فشان خاموش شد، ما هنوز نتوانسته‌ایم وارد جبهه‌ی مبارزه با دشمنان واقعی خود شویم، چرا که دشمنان به علت نا آگاهی‌ها ما را درگیر جنگ با  اهل تسنن کرده‌اند و به اشتباه در جبهه‌ای قرار داده‌اند که نمی‌توانیم از آن خارج شویم و خروج از این وضع با آگاهی بخشی و بیداری اسلامی صورت می‌پذیرد."

ایران مرکز توجه آزادی خواهان جهان

" کسی که رهبری چون امام دارد کسی که رهبری مثل ولی امر مسلمین ایت الله خامنه‌ای دارد، نباید فریب بخورد, فریب خوردن چیست؟ دوری از اندیشه‌های امام خمینی است, کسانی که سخنان امام را تحریف کردند، آنان خائنین به مسلمانان هستند، مثلا کسانی که فتوای قتل سلمان رشدی را نمی‌خواستند که علنی شود و با امام مخالفت می‌کردند و امام در جواب آنها فرمودند: ایران فدای اسلام شود، اسلام است که می‌ماند.

 وقتی امام حسین (ع) خود و خانواده و همه چیز خود را فدای اسلام می‌کند، ایران و ایرانی و من و شما که هستیم که فدای اسلام نشویم؟

وقتی در ایران آشوب‌های بعد از انتخابات پیش آمد، مردم ما جوانان مؤمن ما نگران بودند، گریه می‌کردند، انتظار این را نداشتند که انقلاب در مرکز آسیب ببیند, وقتی مشکلات داخلی شما را می‌بینیم، این تفکر به ما تلقین می‌شود که نکند انتهای راه ما نیز این باشد.

 شما باید کاری کنید که امام کرد شما باید امید را در دل ها زنده کنید، وقتی شما ماهواره‌ی امیدتان را به هوا پرتاب کردید با اینکه چیزی ابتدایی بود،  جوانان ما را امید وار کرد و به آن‌ها روحیه داد، آنها عکس آن را بک گراند (background) کامپیوترهایشان می‌گذاشتند."

خناسان

"(قل اعوذو برب الناس ...من شر الوسواس الخناس)  به خدا پناه می‌برم از کسی که خناس است، خناس کسی است که شبهه می‌اندازد, خناسان کمرعلی(علیه السلام) را شکستند، آنان علی(علیه السلام) را در جنگی که پیروز بود, در صفین مغلوب کردند, آنان کاری کردند که امام حسن(علیه السلام) در مناجات خود می‌گوید، پروردگارا من از این مردم خسته شده‌ام و آنان نیز از من, آنان امام را هم خسته کردند.

ماجرای پارا چنار و قتل عام شیعیان را به یاد دارید؟ این خبر چه زمان در ایران پخش شد؟ در زمان جنگ غزه و صدور پیام حساس آیت‌الله خامنه‌ای در حمایت از مردم غزه, خناسان این خبر را آن زمان پخش کردند و گفتند که شیعیان را رها کرده‌ایم و به سراغ سنی‌های وهابی رفته‌ایم! در حالی که ماجرای پارا چنار مربوط به یک سال قبل بود و به هیچ وجه اینگونه که بیان کردند نبود و شیعیان مناطق خود را پس گرفته بودند و حتی اسیرانی از وهابی‌ها داشتند که ولی امر مسلمین آیت‌الله خامنه‌ای هم وارد این قضیه نشدند، چون همان ورود به جبهه‌ی ساختگی جنگ شیعه وسنی بود؛ من این خبر و گزارشات آن را وقتی در سایت تابناک دیدم که در بیمارستان بودم و همان موقع از قصد این‌ها با خبر شدم."


از آنجا که مجالی برای آوردن همه‌ی سخنان ایشان نبود خلاصه‌ای را آوردیم اما این خلاصه خود پرواضح بود که در پاکستان, یمن, عراق, مصر, سوریه, فلسطین, لبنان, نیجریه, جنوب وشمال آفریقا, آمریکای جنوبی و بسیاری دیگر ازنقاط این کره‌ی خاکی مستضعفانی هستند که همگی سال‌ها استعمار و استثمار شده‌اند و چشم امید خود را به ملتی دوخته‌اند که به همه‌ی قواعد بازی استعمارگران تاریخ پشت پا زده‌اند و مصداق آیه قرآن گردیده‌اند که «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» « قطعا کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداست» سپس ایستادگى کردند، بیمى بر آنان نیست و غمگین نخواهند شد.»

آنان به من و تو و ایران به مُثابه الگوی مبارزاتی خود در برابر استعمارگران تاریخ نگریسته‌اند، حال اگر این امانت را به جایگاه آن نسپاریم باید جواب‌گوی خداوند باشیم.

چه زیبا سرود شاعر افغانی اننقلاب اسلامی محمد کاظم کاظمی:

 ره دراز است، مگویید که منزل دیدیم
نیست، این پشت نهنگ است که ساحل دیدیم

ره دراز است، سبک ‌تر بشتابیم، ای قوم!
خصم بیدار است، یک چشمه نخوابیم، ای قوم!

نه بنوشیم از این رود، که زهرآلوده است
غوطه باید زد و بگذشت که پل فرسوده است

وای اگر قصه ما عبرت تاریخ شود
خیمه قافله را دشنه ما میخ شود

وای اگر بر در باطل بنشیند حق ما
وای اگر پرده تزویر شود بیرق ما

خیمه بگذار و برو، بادیه توفان‌جوش است
کوه، آتش به جگر دارد، اگر خاموش است

فتنه می‌بارد و سنگین، ز در و دیوارش
هر که اینجا خفت، سیلاب کند بیدارش

می‌رویم امروز با صاعقه هم‌پای سفر
گردبادیم و ز سر تا به قدم، پای سفر

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

به سوی پیشرفت...

📝سال اول دانشگاهم در کلاس درس فیزیک دکتر بهین آئین استاد تحصیل کرده آمریکا که از زمان جنگ تا کنون در ایران تدریس می‌کرد. 

خاطره استاد مربوط به پیشرفت بومی بود.

👈«زمان جنگ، ایران بهترین هواپیماهای جنگی دنیا، یعنی جت‌های اف ۱۴ را داشت. یکی از ویژگی‌های این جت‌ها این بود که وقتی با هواپیمای دشمن مواجه می‌شد قبل از اینکه خلبان بخواهد کاری کند به صورت اتوماتیک روی آن قفل می‌کرد و به سوی او شلیک می‌کرد.

😳 اما با رفتن مستشاران خارجی و تحریم نظامی ایران این هواپیماهای کارایی خود را از دست داده بود. 
یک لوله رابط در هواپیما وجود داشت که به علت نبود آن هواپیما فرایند بالا را نمی‌توانست انجام دهد. 
ایران با اینکه این هواپیمای عظیم و پیشرفته را داشت اما به محض تحریم شدن حتی توان تولید این لوله را هم نداشت و به همین خاطر ارتش به تیمی از اساتید فیزیک که بنده نیز در آن بودم سفارش پروژه‌ای برای تولید این لوله رابط را داد، که به سختی بعد از مدتی تلاش توانستیم صرفا آن لوله را با توان داخلی خود بسازیم.»

http://www.yjc.ir/fa/news/5657737

 https://t.me/sharhe_hal/458 

  • حمید رضا باقری