شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۳۱ مطلب با موضوع «برداشت‌هایی از قران و روایات» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 

 

🔰 بنا به قانون انتخابات برای اینکه مردم سراسر کشور بتوانند در تصمیم‌گیری‌های کلان کشور دخیل باشند و همچنین با استفاده از ابزارهای لازم برای نمایندگان مجلس، از حقوق خود دفاع کنند، بایست از شهرستان‌های مختلف مردم بتوانند نماینده‌ای برای خود داشته باشند.

 

🔰 اما از سویی تعداد نمایندگان مجلس نیز باید محدود باشد تا بتوان امور رأی‌گیری و شورا را عملی کرد. به همین جهت در مجموع ۲۹۰ نماینده از سراسر کشور انتخاب می‌شود و عدد معیار برای جمعیت معادل هر نماینده ۲۸۰.۵ هزار نفر برای هر نماینده است.

 

🔰در تقسیم بندی‌های حوزه‌های انتخابیه، عملا عدد معیار همیشه نمی‌تواند رعایت شود؛ چون برخی استان‌ها تراکم کم‌تری دارند و برخی بیشتر و سهم برخی مثلاً ۳.۵ نماینده می‌شود سهم برخی ۰.۸ و خلاصه برخی کمی کم‌تر از عدد معیار نماینده دارند و برخی کمی بیشتر و نسبت نماینده به جمعیت در استان‌های مختلف متفاوت اما نزدیک به عدد معیار است.

 

🔰 در برخی شهرستان‌ها در مجموع جمعیت دو شهرستان در کنار هم به نزدیک ۲۸۰ هزار نفر می‌رسد و چاره‌ای نیست جز اینکه از این دو شهرستان یک نماینده انتخاب شود، همیشه نیز دو شهرستان مجاور برای این مشارکت، انتخاب می‌شوند و متأسفانه معمولاً این ماجرا موجب درگیری‌ها و اختلافات داخلی بین شهرستان‌ها شده است.

 

🔰 گاهی نماینده دوره‌های پیاپی از شهرستان پرجمعیت‌تر انتخاب می‌شود و شهرستان کم‌جمعیت‌تر عملاً نمی‌تواند نماینده‌ای برای خود داشته باشد و باتوجه‌به اختلافات به وجود آمده در جریان رقابت‌ها، نماینده شهرستان پرجمعیت‌تر چندان پاسخ‌گوی مردم شهرستان کم‌جمعیت‌تر نیست.

 

🔰 در این میان در جریان رقابت‌های درون شهرستانی، بین شهرستان‌هایی که در مجموع یک نماینده دارند، در برخی شهرستان‌ها برای اینکه با اطمینان بتوانند در رقابت با شهرستان رقیب پیروز شوند، سنتی درست شده است به نام «شورای حکمیت»، یک شورای جدا از رأی مستقیم مردم شکل می‌گیرد و آن شورا بر روی یک نماینده توافق می‌کند و مردم شهرستان برای اینکه نماینده از طرف آنها بالا بیاید نه شهرستان رقیب همه به این نماینده رأی می‌دهند.

به این واسطه عملاً دیگر معرفی نماینده‌ها و ارائه طرح و برنامه برای مردم و انتخاب اصلح از سوی مردم همه کنار می‌رود و همه چیز در انتخاب شورای حکمیت و رقابت بین دو شهرستان و وزن‌کشی آنها تعریف می‌شود.

 

🔰 در «شورای حکمیت»، یک نماینده از طرف شورا مشخص می‌شود و مردم برای پیروزشدن بر شهرستان رقیب،‌ به‌صورت متفق به این نماینده رأی می‌دهند. اگر کسی هم تابع شورا نشد با هجمه‌های مختلف مواجه می‌شود و این رسم از جهات مختلف اشکالات جدی دارد.

 

🔰 کسی که به‌عنوان نماینده دو یا چند شهرستان انتخاب می‌شود نماینده طرف‌داران و مردم شهرستان خود نیست، او امین همه مردم چند شهرستان است، چه به او رأی داده باشند چه نداده باشند، اصل شکل‌گیری شورای حکمیت یعنی باید هرکس از ما بود رأی بیاورد حتی اگر بهترین و شایسته‌ترین فرد عالم در شهرستان رقیب باشد. اصل بر حفظ منافع ما است نه منافع همه مردم یا کشور! پیروی از این الگو از اساس برخلاف شایسته گزینی و امین بودن برای همه مردم است.

 

🔰 در احادیث مختلف چنین انتخابی نکوهش شده است.

👈 از نبی مکرم اسلام روایت است: هر کس مردى را بر ده تن ریاست دهد و بداند که میان آنها کسى هست که از او برتر است باخدا و پیغمبر و گروه مسلمانان تقلب کرده است.[۱]

👈در روایت دیگری از رسول‌الله آمده است: مردمی که سرپرستی و ولایت امر خود را به کسی واگذار کند درحالی‌که در بین آنان عالم‌تر از او وجود دارد همواره امور آن‌ها رو به سقوط و انحطاط است مگر آن که به چیزی که رهایش کرده‌اند بازگشت نمایند.[۲]

👈 در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: هر کسی که خارج شود و مردم را به‌سوی خود دعوت کند و کسی برتر از او در میان آنها باشد او گمراه‌ بدعت‌گذار است.[۳]

 

🔰 جدا از این روایات و دیگر روایت‌هایی که در قبح گزینش رهبر و رئیس مردم بر اساس منافع من و قبیله‌ام و نه شایسته گزینی برای همه مردم وجود دارد، خود الگوی شورای حکمیت فضایی بسیار مستعد برای ایجاد فساد است، چون صاحبان قدرت و ثروت اگر نتوانند بدون شایستگی به‌صورت مستقیم از جمعیت‌های ده‌ها هزارنفری رأی بگیرند؛ اما به‌راحتی با لابی‌گری‌های پشت‌صحنه می‌توانند از جمعیتی محدود در یک شورا رأی بگیرند.

 

🔰 با این الگو اساساً شور و نشاط انتخابات از بین مردم می‌رود، عوض اینکه نمایندگان، روستا به روستا، شهر به شهر مستقیماً با مردم صحبت کنند و خود را به مردم عرضه کنند، در عوض به یک جمعیت محدود چندنفره خود را عرضه می‌کنند و آنها معلوم نیست بر اساس چه ضابطه‌ای یک نفر را انتخاب می‌کنند!

در شورای حکمیت یک عده قیم‌مآبانه به‌جای مردم تصمیم می‌گیرند که به این گزینه رأی دهید و این رأی نیز نه بر اساس نیت انتخاب بهترین گزینه برای مردم است؛ بلکه بر اساس پیروزی ما بر فلان شهرستان و تأمین منافع خودمان است.

 

📌 شایسته است همه علمای شهرستان‌ها به‌صورت متحد مقابل الگوهایی که مردم را از صحنه مشارکت فعال و متعهدانه در انتخابات، خارج می‌کند بایستند و اجازه ندهند عوض انتخاب آگاهانه و مستقیم مردم، لابی‌ها و قدرت‌های پشت‌صحنه بر اساس غلبه بر بخشی از برادرانمان صحنه انتخابات را ترسیم کنند.

......

پی‌نوشت: فرق الگوی حکمیت با معرفی افراد توسط نخبگان در این است که الگوی اول سازوکار غلبه ما بر دیگری و خارج کردن رقبا از میدان به هر کیفیتی که باشند است ولی دومی معرفی افراد شایسته برای کمک به انتخاب شایستگان و شایسته‌گزینی است.

.......

📖 منابع:

[۱] «أیّما رجل‏ استعمل‏ رجلا على‏ عشرة أنفس علم أنّ فی العشرة أفضل ممّن استعمل فقد غشّ اللَّه و غشّ رسوله و غشّ جماعة المسلمین.» پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، دنیاى دانش - تهران، چ ۴، ۱۳۸۲ش. ص. ۳۶۱.

[۲] «مَا وَلَّتْ أُمَّةٌ قَطُّ أَمْرَهَا رَجُلًا وَ فِیهِمْ أَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا لَمْ یَزَلْ أَمْرُهُمْ یَذْهَبُ سَفَالًا حَتَّى یَرْجِعُوا إِلَى مَا تَرَکُوا» ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم، الغیبة( للنعمانی)، نشر صدوق - تهران، چ ۱، ۱۳۹۷ق؛ ص ۱۱۵.

[۳] «مَنْ خَرَجَ یَدْعُو النَّاسَ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَفْضَلُ‏ مِنْهُ‏ فَهُوَ ضَالٌّ مُبْتَدِعٌ» هلالى، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، الهادى - ایران ؛ قم، چ ۱، ۱۴۰۵ق؛ ج‏ ۲؛ ص ۶۵۱.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻از حضرت حجت (عج) به علت غیبت ایشان، احادیث زیادی باقی نمانده است اما اینطور هم نیست اصلا روایتی نباشد.

 

🔻 از دوره غیبت صغری که نواب حضرت ارتباطشان با حضرت روشن بود، روایات و مکاتباتی باقی مانده است. شهید اول برخی از این روایات را در کتاب «الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة» جمع کرده است. اولین این روایات مربوط به انتخابات است.

 

🔻 «سعد بن عبدالله اشعری قمی» از اصحاب امام حسن عسکری (علیه السلام) از حضرت حجت (عج) می‌پرسد: «ما المانع من أن یختار القوم إماما لأنفسهم؟» چه مانعی وجود دارد که مردم خودشان امام خود را انتخاب کنند؟!

(این سوال خیلی مهمی است، اختلاف نظر ما با اهل سنت در بحث امامت در همینجا است که آنها گمان می‌کنند انتخاب مقام امامت را می‌شود به انتخاب مردم سپرد.)

 

🔻حضرت می‌پرسند: «مصلح، أو مفسد؟» آن کسی که به عنوان امام انتخاب می‌کنند، فرد صالحی باشد یا فاسد؟! (اشتباه بودن انتخاب فرد فاسد که واضح است) سعد بن عبدالله، پاسخ می‌دهد: مصلح باشد.

 

🔻امام می‌پرسند: آیا امکان دارد که آنها اشتباه کنند و انتخاب آنها فردی فاسد شود؟! مردم فقط ظاهر افراد را می‌بینند و علم ندارند درون ذهن افراد چیست؟! راوی می‌گوید: بله. حضرت حجت می‌فرمایند: همین علت است. «فهی العلّة»

(بحث بر سر انتخاب یک فرد معمولی برای انجام امور زندگی نیست بلکه بحث بر سر انتخاب خلیفة الله است، کسی که قرار است آنچه مورد نظر خداوند تبارک و تعالی از مصالح و مفاسد و شریعت است را برای ما مشخص کند، خداوند که وجودی محسوس ندارد که سخن او را بشنویم، هرکس می‌تواند ادعا کند من از سوی خدا فرمانی دارم و دین و شریعت را آنطور که می‌خواهد تفسیر کند، باید کسی امام باشد که معصوم است و مستقیما توسط خداوند مشخص می‌شود. در ادامه‌ی حدیث حضرت استدلالی از قرآن می‌آورند که نشان می‌دهد که انتخاب امام به دست نبی خدا یا امام معصوم هم نیست، این مطلب در دیگر احادیث نیز آمده است.)

 

🔻 حضرت می‌فرمایند: «هذا موسى کلیم اللّه مع وفور عقله و کمال علمه و نزول الوحی علیه» موسی (ع) با وجود زیادی عقلش و کمال علمش و اینکه وحی بر او نازل می‌شد، از میان بهترین‌های قومش و لشکرش بهترین‌ها را انتخاب کرد تا برای میقات پروردگار با خود ببرد. آنها کسانی بودند که شکی در ایمان و اخلاص آنها نبود «فوقعت خیرته على المنافقین، على ما حکى اللّه تعالى‏»

(اشاره به داستان به میقات رفتن موسی (ع) در آیات ۱۵۵ اعراف ۵۵ بقره و ۱۵۳ نساء؛ «وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقاتِنا» و «فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى‏ أَکْبَرَ مِنْ ذلِکَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَة فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ» این برگزیدگان موسی علیه سلام همه تو زرد و منافق از کار درآمدند.)

 

🔻حضرت حجت (علیه السلام) می‌فرمایند: وقتی می‌بینید انتخاب شدگان موسی (علیه السلام) که برگزیده خداوند برای نبوت است، اینگونه خراب از کار درآمدند، می‌فهمیم اختیار انتخاب امام جز به دست آنکه «یعلم ما تخفی الصّدور» درون و باطن افراد را می‌داند نیست و انتخاب مهاجران و انصار (اشاره به ماجرای ثقیفه)، پس از آن که انتخاب پیامبران به فاسدان اصابت کرد، از آن رو که آنان را صالح مى‏‌پنداشتند، ارزشى ندارد.

________

📖 منبع: شهید اول، محمد بن مکى - مسعودى، عبد الهادى، الدرّة الباهرة من الأصداف الطاهرة با ترجمه (ط - القدیمة)، انتشارات زائر - قم، چاپ: اول، ۱۳۷۹ش.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

آخر درس خارج یکی از رفقا را دیدم، اگرچه خالص و مؤمن است اما بقایای شبهات تولید شده در مدرسه اباصالح قم هنوز در ذهنش بود، گفت: نظرت در مورد کشته شدن سنی‌ها، توسط اسرائیل چیه؟! گفتم: اگر هم سنی را مسلمان ندانی در اینکه به آن‌ها دارد ظلم می‌شود که شک نداری؟! در قرآن و روایات مظلوم عنوان خاص دارد، فارغ از کافر یا مسلمان بودنش ما موظف به نصرت مظلوم هستیم.

خدا مؤمنین را مؤاخذه می‌کند که چرا برای نصرت آن مستضعفین از مرد و  زن و بچه که می‌گویند ما را از دست این ظالمان نجات بده، نمی‌جنگید؟!

👈 «وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَآءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا مِنْ هَٰذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا» (نساء:۷۵)

در وصیت حضرت امیر در نهج البلاغه گفته است: دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.

👈 «کونا لِلظّالِمِ خَصْما وَ لِلْمَظْلومِ عَوْنا»

گفته است: بهترین عدل نصرت مظلوم است.

👈 «اَحْسَنُ الْعَدْلِ نُصْرَةُ الْمَظْلومِ»

اینطور نیست ما هم مثل سران کشورهای عربی دست بگذاریم روی دست و نگاه کنیم به ظلم اسرائیل و انتظار داشته باشیم خدا با ما کاری نداشته باشد، بلکه خدا از ظالم و کسی که ظلم را ببیند و ساکت باشد هردو انتقام می‌گیرد.

👈 پیامبر صلی الله علیه و آله:

«یَقولُ اللّه ُعَزَّوَجَلَّ: وَ عِزَّتى وَ جَلالى لأََنْتَقِمَنَّ مِنَ الظّالِمِ فى عاجِلِهِ و آجِلِهِ وَ لأََنْتَقِمَنَّ مِمَّنْ رَأى مَظْلوما فَقَدَرٌ أَنْ یَنْصُرَهُ فَلَمْ یَنْصُرْهُ؛»

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻امروز ظهر برای ناهار رفته بودیم پارک غذا بخوریم. ناهار رو که کشیدیم گربه‌ها از ما گشنه‌تر بودن، انگار می‌خواهند غذای نذری بدهند و یکی داد میزنه 📣 آی بدو غذای نذری، اینها از چهارطرف پارک به سمت ما می‌دویدند.

به گمانم جمعه به جمعه اینها یک دل سیر غذا می‌خورند و حالا آخرهای هفته بود و خیلی گشنه بودند.

🔻 گفتم: آخه لامذهب‌ها بگذارین ما سفره رو بکشیم بعد اینجوری ما رو محاصره کنید! از چهار طرف نشسته بودن، چشم انداخته بودن تو چشم ما! هر لقمه که می‌خواستی بخوری احساس می‌کردی زهر مار می‌خوری.

در روایت از نبی مکرم است:‏ «مَنْ أَکَلَ‏ وَ ذُو عَیْنَیْنِ‏ یَنْظُرُ إِلَیْهِ‏ وَ لَمْ یُوَاسِهِ ابْتُلِیَ بِدَاءٍ لَا دَوَاءَ لَه‏» هرکس غذا بخورد و یک دو چشمی به او نگاه کند و با او مواسات نکنی به یک بیماری مبتلی می‌شوی که دوایی برایش نیست.

🔻 گاهی برخی دردها اینجوری هستند، دوایی برایش نیست و باید مشکل معنوی اون رو حل کنی، دیروز خانواده ما حالش خوب نبود، هرکار هم می‌کرد سر حال نمی‌آمد، آخر شب از من پرسید شما صدقه می‌دی؟ یادم آمد یک جایی هست هر ماه پول یک گوسفند رو به چندین سهم تقسیم می‌کنه و مثلا صدنفر مشارکت می‌کنند، یک گوسفند قربانی می‌کنه و به فقرا میده و من این ماه یادم رفته بود، سهمم رو بدهم. سهمم رو که کارت به کارت کردم، در کمال شگفتی وقتی از اتاق بیرون آمدم، دیدم خانمم داره کارای خونه رو می‌کنه. گفتم انگار گیر شما پیش اون سهم قربانی بوده، خانمم هم گفت آره انگار تا صدقه رو دادی حالم خوب شد.

🔻برگردیم به همون داستان ما و گربه‌ها😄، شروع کردم برای گربه‌ها غذا ریختن ولی مشکل غذا دادن به گربه اینه که هرچه غذا بدی طلبکارتر و بیشتر میشن، هر لقمه که می‌انداختم می‌دیدم یکی دیگه داره از دور با سرعت می‌دوه میاد!

🔻 کم کم احساس می‌کردی وسط یه دسته راه‌زن افتادی که شمشیرهاشون رو درآوردن دور تادورت حلقه زدن.

یکی از گربه‌ها بود که هیکلش دوبرابر بقیه بود ولی از بقیه خیلی آروم‌تر بود و مثل بقیه طلبکارانه هم نگاهت نمی‌کرد. یه تیکه براش انداختم دوید برش داره که یه گربه آمد و اونو برداشت و خورد و این هم هیچی نگفت! از وحشی‌گری نکردنش خوشم آمد و یه تیکه دیگه انداختم جلوش جوری که بقیه نتونن برش دارن.

مونده بودم این از تنبلیش هست یا از چیز دیگه که اینجوری هست! یه کم که گذشت، نفهمیدم چی شد دیدم با یه گربه که اون خیلی پر رو بود درگیر شده و اون گربه پر روه در رفت. دوباره کمی که گذشت دوتا گربه دیگه دعواشون شد، این بچه‌های من غذا که نخوردن از ترس این گربه‌ها پشتشون رو داده بودن به هم و به گربه‌ها پیشته می‌گفتن و حالا دیگه می‌خواستن گریه کنن، می‌گفتن بابا بریم خونه!

🔻 دعوای سوم گربه‌ها که شد دیدم این گربه بزرگه دوید سمت دعوا! خیلی برام جالب بود که این می‌خواهد چکار کنه؟! دیدم عین یه بزرگ‌تر آمد اینها رو جدا کرد و عملا دوتا پس کله زد به این و اون و فرستادشون رفتن. خیلی خوشم آمد و گفتم این بزرگ گربه‌ها هست و باید یه چیز ویژه بهش برسه.

در روایت از پیامبر اکرم داریم: «سَیِّدُ القَومِ خادِمُهُم» بزرگ یک قوم آن کسی هست که به آنها خدمت می‌کند، یه تیکه کباب برداشتم و رفتم دنبالش که بهش بدهم ولی روزی بچه‌ها بود و بهش نرسیدم. وقتی برگشتم به خانمم گفتم ببین من که یه آدم فقیر عند الله هستم و این گربه‌ها هم هیچ‌کاره من هستند! وقتی می‌بینم یه گربه بزرگ‌تری می‌کنه و باوقار رفتار می‌کنه خودم گوشت برمی‌دارم دنبالش راه می‌افتم که نگذارم این گربه‌ای که اینجوری هست بی‌اجر بمونه و جواب بزرگی‌کردنش رو بگیره؛ حالا خدا که غنی مطلق هست، سرپرست ما هم هست، اگه ببینه متین هستیم و بین بنده‌هاش صلح ایجاد می‌کنیم یا از حقمون می‌گذریم تا صلح پیش بیاد، حواسش به ما نیست؟! روزی ما رو نمی‌رسونه؟! جبران نمی‌کنه؟!

🔻 یاد این آیه افتادم: «وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا» (النساء:۱۲۸)

صلح و آشتی بهتر است اما نفس‌ها بخل می‌کنند برای صلح از حقشان گذشت نمی‌کنند و اگر احسان کنید و خدا را در نظر بگیرید؛ یقیناً خداوند همیشه به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شاید برای ما سوال باشد چرا اینقدر توصیه به ذکر صلوات شده‌ایم و اصلا معنای صلوات چیست؟!

در روایتی که شیخ طوسی آن را در کتاب مصباح المتهجد آورده است،

در متن مکتوبی از امام صادق علیه السلام صلواتی بلند بر نبی مکرم اسلام (ص) ذکر شده است.

در این متن امام صادق (ع) صلوات خود را اینچنین آغاز می‌کنند:

«اَللَّهُمَّ إِنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَمَا وَصَفْتَهُ فِی کِتَابِکَ حَیْثُ تَقُولُ: «لَقَدْ جٰاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مٰا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ»

حضرت پس از خواندن آیه ۱۲۸ توبه در بیان فضیلت حضرت رسول، به صدق آن شهادت می‌دهند و با اشاره به مضامین آیه ۵۶ سوره احزاب می‌فرمایند: خداوندا امر نکرده‌ای به صلوات بر رسول الا بعد از آنکه خودت و ملائکه تو بر او صلوات فرستادید.

«فَأَشْهَدُ أَنَّهُ کَذَلِکَ وَ أَنَّکَ لَمْ تَأْمُرْ بِالصَّلاَةِ عَلَیْهِ إِلاَّ بَعْدَ أَنْ صَلَّیْتَ عَلَیْهِ أَنْتَ وَ مَلاَئِکَتُکَ وَ أَنْزَلْتَ فِی مُحْکَمِ قُرْآنِکَ «إِنَّ اَللّٰهَ وَ مَلاٰئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى اَلنَّبِیِّ یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً»

از اینجا به بعد امام به این نکته توجه می‌دهند که وقتی «إِنَّ اَللّٰهَ وَ مَلاٰئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى اَلنَّبِیِّ» یعنی پیوسته و دائم خداوند و ملائکش بر نبی مکرم صلوات می‌فرستند دیگر نیازی به صلوات فرستادن و تزکیه احدی از مخلوقین نیست، بلکه این مخلوقین جمیعا هستند که محتاح صلوات فرستادن بر نبی مکرم اسلام هستند.

«لاَ لِحَاجَةٍ إِلَى صَلاَةِ أَحَدٍ مِنَ اَلْمَخْلُوقِینَ بَعْدَ صَلَوَاتِکَ عَلَیْهِ وَ لاَ إِلَى تَزْکِیَتِهِمْ إِیَّاهُ بَعْدَ تَزْکِیَتِکَ بَلِ اَلْخَلْقُ  جَمِیعاً هُمُ اَلْمُحْتَاجُونَ إِلَى ذَلِکَ»

در این عبارات عملا اشاره‌ای به معنای صلوات می‌شود، صلوات به معنای دعا و تزکیه است، در لغت نیز اصحاب لغت گفته‌اند: «صَلَّى‏ على فلانٍ إذا دَعَا لَهُ و زَکَّاهُ»

علامه طباطبایی در ذیل آیه: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً"» می‌فرمایند:

کلمه" صلاة" در اصل به معناى انعطاف بوده، و صلات خدا بر پیغمبر به معناى انعطاف او به وى است، به وسیله رحمتش، البته انعطافى مطلق، چون در آیه شریفه‏ صلات را مقید به قیدى نکرده، و همچنین صلات ملائکه او بر آن جناب، انعطاف ایشان است بر وى، به اینکه او را تزکیه نموده و برایش استغفار کنند، و صلات مؤمنین بر او انعطاف ایشان است به وسیله درخواست رحمت براى او.  (ترجمه تفسیر المیزان، ج‏ ۱۶، ص: ۵۰۸)

ذکر این تفاوت در معنای صلوات وقتی از طرف خداوند یا مخلوقین باشد در روایات نیز زیاد گفته شده است مثلا از امام صادق (ع) روایت است: «الصَّلَاةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَحْمَةٌ وَ مِنَ الْمَلَائِکَةِ تَزْکِیَةٌ وَ مِنَ النَّاسِ دُعَاءٌ»

یکی از مصادیق این دعا نیز ذکر شریف «اللهم صلی علی محمد و ال محمد» است که طلب صلوات خداوند بر حضرت است، اما در روایات به این ذکر شریف بسنده نشده و دعاهای مفصلی برای نبی مکرم ذکر شده است. دعاهایی که در ضمن آن حضرت تزکیه نیز می‌شود به معنای اینکه فضائل حضرت و مقاماتش بیان می‌شود و به آن مقامات و فضائل اعتراف و اذعان می‌شود.

به تعبیر علی بن ابراهیم قمی در تفسیر قمی: «صلوات الله علیه تزکیة له و ثناء علیه، و صلاة الملائکة مدحهم له و صلاة الناس دعاؤهم له- و التصدیق و الإقرار بفضله»

یکی از صلوات‌هایی که معصومین به ما آموخته‌اند نیز همین صلواتی است که شیخ طوسی در مصباح المتهجد آورده است. در ادامه فرازهای ابتدایی این صلوات امام صادق (ع) پس از تذکر بی‌نیازی نبی مکرم اسلام به صلوات فرستادن و تزکیه احدی از مخلوقین بر ایشان، وقتی که پیوسته خداوند تبارک و تعالی و ملائکش بر ایشان صلوات می‌فرستند، می‌فرمایند: ما امر شده‌ایم به صلوات فرستادن چون خداوند آن را بابی قرار داده که هرکس بخواهد نزد او آید فقط از این باب پذیرفته است و این صلوات بر رسول موجب می‌شود اهل درگاه الهی و مقرب خداوند شویم.

«لِأَنَّکَ جَعَلْتَهُ بَابَکَ اَلَّذِی لاَ تَقْبَلُ مِمَّنْ أَتَاکَ إِلاَّ مِنْهُ وَ جَعَلْتَ اَلصَّلاَةَ عَلَیْهِ قُرْبَةً مِنْکَ»

چون این اظهار دعا و اعتراف به فضائل نبی مکرم اسلام وسیله‌ای است برای رفتن به سوی خداوند و درجه‌ای نزد او است.

«وَ وَسِیلَةً إِلَیْکَ وَ زُلْفَةً عِنْدَکَ»

خداوند مؤمنین را به آن راهنمایی و به آن امر کرده است، برای اینکه نشان و علامت نبی مکرم(ص) نزد او زیاد شود و یک کار بسیار با ارزش نزد خداوند حساب شود.

«وَ دَلَلْتَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ وَ أَمَرْتَهُمْ بِالصَّلاَةِ عَلَیْهِ لِیَزْدَادُوا أُثْرَةً لَدَیْکَ وَ کَرَامَةً عَلَیْکَ»

و خداوند مأمور کرده است بر صلوات فرستانندگان از ملائکه‌اش که بر او صلوات فرستند و صلواتشان و تسلیم بودنشان را بر او ابلاغ کنند.

«وَ وَکَّلْتَ بِالْمُصَلِّینَ عَلَیْهِ مَلاَئِکَتَکَ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ وَ یُبَلِّغُونَهُ صَلاَتَهُمْ وَ تَسْلِیمَهُمْ»

نتیجه این صلوات بر نبی مکرم اسلام در روایات این چنین گفته شده است:

«فَمَا ثَوَابُ مَنْ صَلَّى عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ بِهَذِهِ الصَّلَاةِ؟!

قَالَ الْخُرُوجُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ اللَّهِ کَهَیْئَتِهِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ.»

پاک شدن از گناهان مثل روزی که متولد شده‌ایم.

برخی علما توصیه می‌کنند اگر احساس می‌کنید از نظر گذشته خود گذشته خوبی ندارید چه از نظر عوامل اکتسابی و چه غیر اکتسابی، مثلا نسل گذشته شما در دین‌داری و رعایت احکام ضعیف بوده‌اند یا مال حرام خورده‌اید و حالا توبه و سعی در جبران کرده‌اید و می‌خواهید اثر آن گذشته در آینده شما از بین رود، زیاد صلوات بفرستید.

از امام رضا (علیه السلام) روایت است:

«مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ‏ الصَّلَاةِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً وَ قَالَ‏ الصَّلَاةُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبِیحَ وَ التَّهْلِیلَ وَ التَّکْبِیرَ.»

هرکس نمی‌تواند پاک کند آنچه از دنباله خود در گذشته دارد پس زیاد صلوات بر محمد و آل او بفرستد چرا که این صلوات پاک می‌کند آن گذشته را پاک کردنی کامل. صلوات بر محمد و آل او نزد خداوند عز و جل هم تسبیح است هم لااله الله هم تکبیر.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

کسی پرسید: آیا درست است که امام رضا(علیه السلام) هرکس هر دعایی می‌کند می‌شوند؟ به او گفتند: بله. جواب داد: «پس خداست دیگر!»

خیلی‌ها اینگونه هستند، چون خدایشان کوچک است تا یک مراتب بالایی از علم و قدرت و معرفت از کسی بشوند جای خدایشان تنگ می‌شود.

«ابن قیم» شاگرد ابن تیمیّه بزرگ وهابیت مى‌نویسد: «إنّ اللّه یجلس على العرش، ویجلس بجنبه سیّدنا محمد (ص) وهذا هو المقام المحمود»

از خدا یک تصور با وجود محدود دارند، خدایی که دارای ابعاد است، این خدای محدود قدرتش هم محدود می‌شود، به تعبیر یهودی‌ها دستانش بسته است. «وَ قالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ»

این خدای محدود نبی و وصی نبی او هم کوچک هستند و خطا می‌کنند و اطاعت از آنها هم در همه چیز لازم نیست.

چرا یهود سر به طاعت خدا نمی‌گذاشت و مقابل خدا گردن کشی می‌کرد و می‌کند؟! چون خدایش محدود است و می‌صرفد وارد یک کارزار با او شد!

اما قرآن می‌گوید:

«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ‏ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ أَیْنَ ما کانُوا ثُمَّ یُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا یَوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ» (المجادله:۷)

آیا ندانسته‏‌اى که خدا آنچه را که در آسمان‌ها و آنچه را که در زمین است مى‏‌داند؟ هیچ گفتگوى محرمانه‏‌اى میان سه تن نیست، مگر اینکه او چهارمین آنهاست، و نه میان پنج تن مگر اینکه او ششمین آنهاست، و نه کمتر از این [عدد] و نه بیشتر، مگر اینکه هر کجا باشند او با آنهاست. آن گاه روز قیامت آنان را به آنچه کرده‏‌اند آگاه خواهد گردانید، زیرا خدا به هر چیزى داناست.

 

برخی در این آیه شریفه دقت نمی‌کنند و فکر می‌کنند خداوند می‌گوید: «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ» یطلع علیه. یعنی هر سه نفری که صحبت می‌کنند، خداوند از آن مطلع است و بیشتر و کم‌تر هم باشند فرقی نمی‌کند؛ اما خداوند می‌گوید: «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ‏ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاَّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْثَرَ إِلاَّ هُوَ مَعَهُمْ» خداوند هم با این سه نفر است، هم با آن پنج نفر است، هم با کم‌تر از آن‌ها هم بیشتر. خداوند از کار ما و شما و آنها صرفا مطلع نیست بلکه خداوند با ما و آنها است. «هُوَ مَعَهُمْ»

این تصور از وجود بی حد و مطلق خداوند کجا؟ و آن تصور که خداوند را یک موجود محدود و دارای مکان می‌داند، کجا؟!

برخی از اهل سنت در تفسیر «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ‏ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» می‌گویند: «الْکُرْسِیُّ‌: مَوْضِعُ الْقَدَمَیْنِ‌» یعنی کرسی جای پاهای خداوند است!

معلوم است وقتی برای کسانی که خدایشان کوچک است، از فضائل امیرالمؤمنین(علیه السلام) و فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و دیگر اولیاء خداوند می‌گویی، این آدم‌ها سریع شما را متهم به شرک کنند، با آنها نباید بحث از ولایت کرد، باید توحیدشان را درست کرد!

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻فضای پیش از حمل‌ونقل با ماشین و هواپیما را در نظر بگیرید، خداوند بر همه مسلمانان از زن و مرد واجب کرده بود، دل به خطرهای مختلف مسیر بزنند و ماه‌ها در کوه‌ها و بیابان‌ها حرکت کنند تا به حج بروند. سرما و گرما و حیوانات وحشی، راهزن‌ها، مردم با زبان و فرهنگ متفاوت و خلاصه با وجود همه این ابهام‌ها و ترس‌ها، باید بر این ترس‌ها غلبه کنی و در صورت وجود قدرت برای طی طریق و توان مالی به حج بروی.

در همان فضا برخی برای تجارت به دوردست‌ها سفر می‌کردند و این احتمال وجود داشت که در مسیر و در غربت همه اموال آنها غارت شود و اتفاقاً اسلام هم به این تجارت و سفرکردن با وجود همه خطراتش تشویق می‌کند.

از نبی مکرم اسلام:

👈 «سافِروا تَصِحّوا و تَغنَموا» مسافرت کنید تا سالم و تندرست بمانید و بهره‌ها نصیبتان گردد.

از امام زین‌العابدین(علیه‌السلام):

👈 «حِجّوا وَاعتَمِروا تَصِحَّ اَبدانُکُمَ و تَتَّسِعْ اَرزاقُکُم وَ تُکفُوا مَؤوناتِکُم و مَوؤُناتِ عِیالِکم.» حج و عمره به جا بیاورید تا بدن شما سالم و روزی شما فراخ گردد و نیازمندی‌های خود و خانواده‌تان برآورده شود.

اینها و خیلی توصیه‌های دیگر مانند: هجرت، جهاد، تجارت همه یک تربیت مشترک برای انسان دارند، شکستن ترس‌های انسان و شجاع کردن او. شاید از مهم‌ترین و مؤثرترین توصیه‌های تربیتی که دین برای ما دارد، درس شجاع‌شدن است.

از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام روایت است:

👈 «إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْهُ» وقتی از یک چیزی می‌ترسی خودت را بینداز داخل آن. یعنی نترس هیچ‌چیزی بزرگ نیست جز خدا و بر همه چیز می‌توانی غلبه کنی.

 

🔻کسی که در کودکی یاد نمی‌گیرد نترسد، فردا تا دشمنان یک تهدیدش کردند قالب تهی می‌کند، جرئت خطرکردن و تجارت ندارد، جرئت تجربه‌کردن و مسلط‌شدن بر شرایط را ندارد. آماده سواری دادن و مغلوب شدن است.

در روایت از رسولُ اللّهِ صلی‌الله علیه و آله است:

👈 «ما سلّطَ اللّهُ على ابنِ آدَمَ إلاّ مَن خافَهُ ابنُ آدَمَ»

خدا بر انسان فقط کسی را مسلط می‌کند که از او بترسد.

 

🔻 باید به فرزندانمان در کودکی فرصت تجربه‌کردن و شکستن ترس‌ها را بدهیم تا در آینده اسیر ترس‌هایشان نباشند. حاج‌قاسم اگر می‌توانست آن موفقیت‌های بزرگ را به دست بیاورد چون نمی‌ترسید. اینکه حاج‌قاسم با تمام وجود می‌گوید: «من باتجربه می‌گویم این را، میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست اما شرطش این که نترسید، نترسیم و نترسانیم»؛ کسب این تجربه حاصل روحیه شجاعت و نترسیدن ایشان است، حاصل واردشدن در دل بحران‌ها است.

امام خمینی اگر می‌توانست یک کشور را از دهان شاه و آمریکا بیرون بیاورد و موفق باشد، یکی از علت‌هایش این است که می‌گوید: «والله من تا حالا نترسیده‌ام.»

انبیا اگر می‌توانستند کار بزرگ کنند چون به تعبیر قرآن:

👈«لا یَخْشَوْنَ أَحَدا إِلاَّ اللّهَ (الاحزاب - ۳۷)»

از کسی نمی‌ترسیدند جز خداوند.

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 خوب است خدمت کسانی که از سختی مجازات اسرائیلی‌ها در عذابند ماجرای مجازات الهی برای این قوم پلید را متذکر شویم.

یکی از عذاب‌های سخت خداوند که بنی‌اسرائیل به آن مبتلا شد، کشتار دسته‌جمعی بود.

وقتی موسی (علیه السلام) از کوه طور بازگشت و بنی‌اسرائیل را در حال عبادت گوساله دید به عنوان مجازات به آنان گفت:

«یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذَلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» (بقره:۵۴)

ای قوم من! قطعاً شما به سبب معبود گرفتن گوساله به خودتان ستم ورزیدید، پس به سوی آفریننده خود بازگردید، و خودتان را بکشید که این [عمل‌] برای شما در پیشگاه آفریدگارتان بهتر است.

 

🔻در تفسیر قمی از علی‌بن ابراهیم نقل شده است بعد از این دستور، آنها گفتند:

👈چگونه خود را به قتل رسانیم؟ موسی (علیه السلام) گفت: صبحگاه همگی به بیت المقدس بیایید و با خود چاقو یا تکه‌ای آهن یا شمشیری بیاورید. چون من بر منبر بنی اسرائیل نشستم، چهره‌های خود را بپوشانید، به گونه‌ای که هیچ کس، همراه خود را نشناسد؛ آن گاه یکدیگر را به قتل رسانید. پس هفتاد هزار تن از کسانی که گوساله را پرستیده بودند در بیت المقدس جمع آمدند و پس از این که موسی پیشاپیش آنها نماز گزارد و از منبر بالا رفت، شروع به کشتن یکدیگر کردند، تا این که جبرئیل نازل شد و گفت: ‌ای موسی! به آنها بگو دست از کشتار بردارند؛ چرا که خداوند از آنها درگذشت؛ حال آن که ده هزار تن از ایشان به قتل رسیده بودند.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

خداوند تبارک و تعالی وقتی چگونگی جریان یافتن، سنت غلبه حق بر باطل را می‌گوید، چنین تعبیر می‌کند: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ‏ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ» (الانبیاء:۱۸)

حق را به سوی کاسه سر باطل پرتاب و آن را متلاشی می‌کنیم و به یکباره می‌بینی باطل هیچ نبود و رفتنی بود.

 

سنت خداوند در نابودی باطل مبتنی بر غافل‌گیری جریان باطل است. این اتفاق را در مواقف مختلف از تاریخ اسلام و تاریخ معاصر می‌بینیم. مثلا در تاریخ معاصر اتفاقات پی‌درپی بعد از رحلت آقامصطفی فرزند امام به اعتراف افراد مختلف داخلی و خارجی موجب غافلگیری همه شد و به سرعت انقلاب اسلامی بعد از سال‌ها رکود و استقامت بی‌نتیجه بر مدار پیروزی افتاد. یکی از الطاف خفیه الهی در ظاهری سخت شوکی به صحنه درگیری حق و باطل داد و جوششی رقم خورد و پشت سرهم خداوند صفحه‌های جدید و غافلگیرکننده‌ای را به نمایش گذاشت و در مدت کوتاهی انقلاب به پیروزی رسید.

 

در طوفان الاقصی از جمله چیزهایی که دل انسان را گرم و به تعلق اراده‌ خداوند بر نابودی باطل، امیدوار می‌کند، غافل‌گیری بسیار خارق العاده همه طرف‌ها در این ماجرا بود.

در گذشته بعد از جنگ ۳۳ روزه حزب‌الله و اسرائیل، هم نتانیاهو و هم حضرت آقا، به حضور لشکریان اجنه در صحنه کمک به نیروهای اسرائیل تصریح کردند. مهم‌ترین کارکرد این نیروها در شناسایی و انتقال اطلاعات است اما حماس توانست در یک گستره بسیار کوچک و متراکم و تحت نظارت‌های مختلف از جمله نظارت لشکریان اجنه، تدارک یک غافلگیری بسیار بزرگ را سامان دهد و این یعنی دست اجنه از نفوذ در این صحنه بسته بوده است و این جز با ایمان و اراده الهی ممکن نیست.

 

یکی دیگر از نکاتی که دست خدا را نشان می‌دهد اصابت موشک‌ها به صورت بسیار دقیق به نقاط حساس و مورد هدف است. همه امور تحت اراده خداوند است اما در قرآن از جمله اموری که صریحا به عنوان نماد فعل خدا ذکر شده است و چه بسا اشاره‌ای به عنایت خاص خداوند و نشانه بودن آن داشته باشد، بحث نشانه‌گیری است.

«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لکِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمى‏ وَ لِیُبْلِیَ الْمُؤْمِنینَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنا» (الانفال:17)

 شما آنان را نکشتید، بلکه خدا آنان را کُشت. و چون تیری افکندى، تو نیفکندى، بلکه خدا افکند. و بدین وسیله مؤمنان را به آزمایشى نیکو، بیازماید.

 

🔻در زمان جنگ اولین موشک‌هایی که ما شلیک کردیم دقیق به پالایشگاه کرکوک و بعدی هم به بانک رافدین بغداد از بانک‌های اصلی عراق برخورد کرد. آن زمان این دقت در اصابت موشک‌ها به اهداف برای عراق غافلگیرکننده بود.

در ماجرای اصابت موشک‌های سپاه به مقرهای داعش بعد از حمله تروریستی داعش به مجلس نیز ۶ موشک شلیک شده بود اما در تصاویر ۷ انفجار دیده شد و بعدا معلوم شد یکی از این موشک‌ها دقیق مقابل ورودی تونل یکی از مقرهای تروریست‌ها اصابت کرده بود و آتش موشک همه تروریست‌های درون تونل را نابود کرده و آتش انفجار موشک از طرف دیگر تونل بیرون آمده است و به همین خاطر هفت انفجار توسط دوربین‌ها ثبت شده بود. این میزان دقت در اصابت به هدف از بحث دقت موشک خارج بود.

در طوفان الاقصی نیز وقتی به شلیک‌های صورت گرفته نگاه می‌کنیم در مقایسه با گذشته به شکل عجیبی این موشک‌ها موجب ایجاد تلفات و خسارت می‌شوند و به جاهایی که تلفات ایجاد کند اصابت می‌کنند.

 

مورد آخر که باز انسان را دل‌گرم می‌کند و در جنگ‌های قبل به این شکل مشاهده نمی‌شد، ایجاد همدلی بین گروه‌های مختلف مردم فلسطین و همچنین کشورهای اسلامی و مردم مسلمان در اظهار تنفر نسبت به اسرائیل و حمایت از فلسطین است.

به وجود آمدن چنین اتفاق‌ نظرها و هم‌دلی‌هایی از قدرت انسان خارج است و یک دست الهی برای هم‌دل‌ و هم صدا شدن بندگان خداوند نیاز است.

👈به شرح حال بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

محضر آیت الله میرباقری بودیم، در مورد نحوه پایان کار اسرائیل به آیه ۲۹ سوره مبارکه دخان اشاره فرمودند و گفتند: در داستان فرعون و غرق شدن لشکر عظیم او که نتیجه‌اش شد وارث شدن دیگرانی بر سرزمین و ثروت‌های باقی مانده آنها، خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید طوری آنها را ریشه کن کردیم که در آسمان و زمین هیچ کس افسوس آنها را نخورد و بر آنها نگریست.

«فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَآءُ وَالْأَرْضُ وَمَا کَانُوا مُنْظَرِینَ» (الدخان:۲۹)

این سنت خداوند است که وقتی بخواهد ظالمان را ریشه کن کند طوری اینکار را می‌کند که دیگر کسی آنها را مظلوم نمی‌داند و بر رفتنشان افسوس نمی‌خورد.

حکایت اسرائیل هم همین است و خداوند تبارک و تعالی بی‌شک ریشه آنها را خواهد کند ولی اینگونه ریشه‌کن می‌شوند.

برخلاف آقای ما ابا عبدالله که مظلومانه شهید شدند ‌و مظلومیتشان را همه فهمیدند و بر آن سوختند:

«بَکَی لَهُ جَمِیعُ الْخَلاَئِقِ وَ بَکَتْ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الأَْرَضُونَ السَّبْعُ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَ»

برایش تمام آفریدگان گریستند، و به خاطر آن آسمان‌های هفتگانه و زمین‌های هفت گانه گریست، و آنچه در آنها و بین آنها بودند.

 

صوت سخنرانی آیت‌الله میرباقری

دریافت

👈به شرح حال بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری