🔻 نوجوان بودم، تقریبا همیشه ظهرها مسجد میرفتم، یک روز وقت اذان خواستم مسجد بروم، یادم آمد عطر نزدهام، بر اساس عادت حساب کردم اگر الان بروم عطر بزنم و بیاییم احتمال قوی به اول نماز نمیرسم. با خودم گفتم خدایا من مردد ماندهام بین نماز اول وقت و نماز با عطر، میروم به نماز اول وقت برسم عطرش را خودت درست کن.
وقتی پلهها را پایین رفتم و درب خانه را باز کردم، همان لحظه عمو و زن عمویم، آن طرف کوچه ماشین را پارک کرده بودند و از ماشین پیاده شدند. فاصله من و زن عمویم شاید بیش از ۸ متر بود ولی از همان فاصله سلام که کردم، زن عمویم گفت حمید چه بوی عطری ازت میآید! خیلی برایم عجیب بود که من که عطر نزدهام حالا چطور زن عمویم از من بوی عطر شنید! این سوال گوشه ذهنم بود.
ظاهرا میشود عطر هم نباشد ولی بوی خوش باشد، پس ارتباطی حقیقی بین بوی خوش و عطر نیست!
🔻 کمی که با قرآن مأنوستر شدم ماجرای گاو بنیاسرائیل و دستور خداوند به کشتن گاو و زدن قسمتی از بدن گاو ذبح شده به بدن شخصی که از بنیاسرائیل مرده بود، تا زنده شود ذهنم را درگیر کرد. آیات ۶۷ به بعد سوره بقره، با خودم میگفتم اگر بنیاسرائیل ابتدا هر گاوی را میکشتند اثر آن زنده کردن آن مرده بود. اطاعت نکردند این اثر مرحله به مرحله سختتر شد تا رسید به گاوی زرد رنگ و میان سال که رام نبوده و زمین را شخم نزده و سالم باشد و هیچ لکهای در بدن آن نباشد. پس معلوم میشود اصلا اثر مال گاو نبوده است وگرنه ثابت بود.
ماجرای سرد شدن آتش بر حضرت ابراهیم (ع) هم شاهدی دیگر برایم بود، نشان میداد اثر آتش گرما و سوزاندن نیست، یا نبریدن چاقو در دست حضرت نوح (ع).
🔻 اصل داستان به اراده خداوند برمیگردد، باید اراده خداوند بخواهد که آتش بسوزاند و اگر نخواهد، آتش در عین آتش بودن نمیسوزاند و اگر هم بخواهد بدون آتش هم میسوزد.
🔻بعدها فهمیدم برخی عرفا که مثلا غذایی به عنوان تبرک به کسی میدهند و او شفا مییابد یا دستی بر روی سر مریضی میکشند یا ضربهای میزنند و یا مثلا برای استخاره قرآنی باز میکنند یا تسبیحی به دست میگیرند و... اینها همه نمایشی است، چون مخاطبها ذهن محسوس دارند و باور نمیکنند که این غذا و دست کشیدن و یا ضربه و تسبیح به دست گرفتن، هیچ کدام هم نباشد، مهم نیست، مهم آن اراده اولیاء خدا است که بخواهند تصرفی در خارج انجام دهند یا چیزی را بفهمند؛ آنها این نمایشهای ظاهری را انجام میدهند که مخاطبان با ذهن مادی و محسوس خود قاطی نکنند و فکر نکنند این اولیاء خدا جای معصوم یا پناع بر خداوند بالاتر هستند!
یکی میگفت: کسی پرسید شما میگویید: امام رضا(ع) همزمان، حرف همه زائرهایی که با او سخن میگویند را میشنود؟! گفتم: بله. گفت: پس خداست دیگر! فهمیدم: این چون خدایش کوچک است، اگر این چنین چیزی از امام معصوم ببیند فکر میکند پس او خداست.
🔻 با این ذهنیت به درس استادی رفتم که بر آثار وضعی بسیار تاکید داشت، اثر وضعی مال حرام، اثر وضعی گناه، اثر وضعی نجاست، اثر وضعی حضور ملائک و... از طرفی مؤیدات روایی عمده مطالبی که ایشان میگفت هم درست بود اما با پیش زمینههای ذهنی من این امور هیچ کدام اثر مستقلی نداشتند و بسته به این بود که خدا چه بخواهد، اما استاد ما در عین اینکه این مطلب را قبول داشت بحث اثر وضعی را هم بسیار پر رنگ میکرد. ثمره اختلاف در برخی احتیاطها خودش را نشان میداد که من میگفتم وقتی شارع اذن به ترک داده اثر را هم برداشته ولی ایشان قبول نداشت.
وقتی ماجرای عطر نزدن خودم در نوجوانی را به عنوان نقض تعلق اثر برای خود اشیاء گفتم. پاسخ دادند: این اثر وضعی نیت شما بوده است، اثر وضعی محدود به امور مادی نیست بلکه امور معنوی هم اثر وضعی دارد. اثر بوی خوش میتواند در خود عطر باشد، میتواند هم در نیت عطر باشد، خود نیت اثر وضعی دارد. به دنبال هر دو اراده الهی میآید و اثر شکل میگیرد، اینکه بدون عطر بوی خوش باشد نافی سبب شدن عطر برای اثر بوی خوش باذن الله نیست بلکه نشان میدهد اراده خداوند برای اثر بوی خوش محدود به استفاده از عطر نیست.
ماجرای گاو بنیاسرائیل را که مطرح کردم، گفتند، اصلا این اثر مربوط به گاو نبود وگرنه عادتا باید این اثر در تکرار آن عمل باشد بلکه آن اثر در امتثال امر ولی خدا بود و برای اینکه بنیاسرائیل مشرک نشوند در شکل ذبح گاو و زدن قسمتی از بدن گاو به مرده خود را نشان داد، هرچه هم بهانه تراشیدند این امتثال امر ولی خدا برایشان سختتر شد.
🔻 این دو جواب باب جدیدی در فهم اثر وضعی باز میکند و بسیاری از مسائل با آن حل میشود و شواهد روایی خوبی هم دارد، یعنی علاوه بر وجود اثر عینی (وضعی) در امور مادی باذن الله که عادتا مثل قواعد ریاضی میشود بر اساس آنها عمل کرد، امور معنوی هم اثر وضعی و عینی دارند و اثر آنها هم به مراتب قویتر از اثر وضعی امور مادی است.
- ۰۲/۱۰/۱۱