در داستان فرار حضرت یونس(ع) از قومش و افتادنش در دهان نهنگ، آمده است وقتی نهنگ کشتی را متلاطم کرده بود، تصمیم گرفتند یک نفر را جلو او بیاندازند تا آنها را رها کند. انتخاب یک نفر هم مشکل بود، قرآن میگوید به همین جهت قرعه انداختند و قرعه همانطور که خواست خداوند بود، به نام یونس افتاد.
در باب قرعه روایات فراوانی (و به ادعای برخی متواتری) داریم که میگوید قرعه برای برخی امور مشکلی است و نتیجه آن چیزی خواهد شد که خواست خداوند است و به این آیه شریفه هم در برخی روایات استناد شده است. یکی از استدلالهایی که برای استخاره با تسبیح هم میشود آورد از همین روایات قرعه است، چون خود استخاره با تسبیح روایت خاصی ندارد و فقط سیره عملی مشهور علمای شیعه را دارد.
در روایات برای استفاده از قرعه قیودی وجود دارد، به طور مثال: «کُلُّ مَجْهُولٍ فَفِیهِ الْقُرْعَة» یعنی باید مطلبی حقیقتا مجهول باشد، نه اینکه راه مشخص شدنش وجود دارد و شما سراغ قرعه بروی. تعبیری دیگر به همین معنا «فَلَمْ یُوضَعْ عَلَى التَّجَارِب» است، یعنی قرعه برای بازی و تجربه نیست. برخی روایات نیز استفاده از قرعه را در موضوع وجود اختلاف و نزاع و نبود راهی برای مشخص شدن حق مطرح کردهاند، اما موضوع مورد خودش را مقید نمیکند.
در مجموع ظاهرا از این باب که هیچ امری در عالم اتفاقی نیست و همه چیز به خواست خداوند است، خداوند از سر لطف و هدایت برای وقتی که انسان قدرت تشخیص ندارد، یک راه برای تشخیص آنچه خواست خداوند است را باز گذاشته است و آن قرعه است.