✅ عده اولیه یاران مسلم ۴ هزار نفر بود و کم کم بقیه مردم نیز به او پیوستند و چنان جمعیت از اطراف ابن زیاد پراکنده شد و به دور مسلم جمع شدند که جز ۳۰ نفر مرد نظامی و ۲۰ نفر از اشراف و خواص دارالامارة، کسی در کنار ابن زیاد نمانده بود. مسلم و یارانش دارالامارة را محاصره کرده بودند.
✅ ابن زیاد چند نفر از اطرافیان خود را به سمت قبیلههای طرفدار مسلم فرستاد تا با تطمیع و ترساندن، بزرگان آنها را از مخالفت با سلطان و یاری مسلم بازدارند و بقیه افراد را هم در دارالامارة نگه داشت چون میترسید که اگر آنها را هم بفرستد، دیگر کسی نزد او در دارالامارة نمانده باشد.
✅ مسلم که از این فتنه ابن زیاد خبردار شد، برخی از فرستادگان او را دستگیر کرد اما چندتن نیز موفق شدند افراد قبیله خود را با ابن زیاد همراه کنند و با آنها برای کمک به ابن زیاد از یکی از دروازههای کاخ وارد کاخ شوند.
✅ افرادی که حالا به ابن زیاد پیوسته بودند، پیشنهاد جنگ با یاران مسلم را میدادند اما ابن زیاد به آنان محلی نگذاشت. (اگر قرار بود او هم مثل این جماعت ساده لوحانه تصمیم بگیرد، نبایست به عنوان حاکم آنجا میبود، او خوب میدانست جنگ روانی مقدم بر جنگ نظامی است)، ابن زیاد افرادی را به بالای دارالامارة فرستاد تا با مردم سخن بگویند.
✅ آی مردم! ابن زیاد مىگوید: اگر از من اطاعت کنید، به وضع شما بیشتر رسیدگى مىکنم و نزد من موقعیت خوبى خواهید داشت و اگر از من اطاعت نکنید و مخالفت کنید، همه شما را از جائزه خود محروم مىگردانم و به وضع بدى مىکشانم و ضمنا بدانید: به همین زودی لشگرى از شام وارد کوفه مىشود.
✅صحبتها ادامه یافت تا نزدیک غروب آفتاب شد و گفتند: اى مردم! شب شد، به زودى لشگر یزید وارد کوفه مىشود. ابن زیاد با خداى خود عهد کرده اگر به جنگ خود ادامه بدهید و امشب به خانههاى خود نروید، جنگجویان شما را در کوچههاى شام سرگردان کند و پاکان شما را به گناه ناسالمان شما و غائبین شما را به جرم حاضرین مؤاخذه کند و به هیچ کدام از بازماندگان شما هیچ هدیهاى ندهد و کسى باقى نماند مگر بخاطر جنایت شما عذاب شود.
✅ (با این حرفها، کسانی که فقط نظارهگر ماجرا بودند خود را مردد بین پراکنده شدن مردم و بهره مندی از پاداش ابن زیاد یا ریخته شدن خونشان و آوارگی زنان و بچههایشان دیدند و کدام انسان عاقلی در اینجا بیکار و ساکت مینشیند!)
اشراف کوفه نیز همین صحبتها را ادامه دادند و مردم ترسیده و کمکم متفرق شدند.
✅ کار به جائى رسید که مادر پیش فرزند و برادرش مىآمد و مىگفت از مسلم اطاعت نکن و پدر نزد فرزند و برادرش مىآمد و مىگفت از مسلم اطاعت نکن و میگفت: فردا لشگر شام خواهد آمد. تو چگونه مىتوانى با آنان بجنگى و خود را از دست آنان نجات دهى تا دیر نشده به خانه خود برو و از تصمیم خود دست بردار.
✅ به همین ترتیب مردم یکى پس از دیگرى از اطراف مسلم پراکنده شدند تا وقتیکه مسلم در میان مسجد به نماز مغرب مشغول شد و آن هنگام جز سى نفر از چهار هزار نفر باقى نماندند، مسلم وقتى دید به غیر از این عده کس دیگرى با او باقى نمانده است از مسجد به طرف ابواب کنده رفت، هنوز به ابواب نرسیده بود که بیست نفر دیگر هم از آن عده جدا شدند، از باب که خارج شد، همان ده نفر هم رفتند و حتى کسى نبود که او را به طرفى راهنمائى کند...
📌ادامه دارد...
.....
📝 پینوشت:
مسلم اگرچه در جنگ نظامی دست برتر را داشت اما در جنگ روانی قافیه را باخت، سرنوشت جنگهای نظامی را همیشه جنگهای روانی قبل از آنها مشخص میکند و در واقع حضور نظامی در صحنه، برای وارد کردن ضربه کوچک آخر از طرف پیروز در جنگ روانی است.
چرا خدا دستور میدهد که «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ» (۶۰ الانفال) قدرت خود را به نمایش بگذارید؟ تا پیروز جنگ روانی شوید تا بدون جنگ نظامی، پیروز جنگ نظامی باشید.
راز پیشرفت سریع داعش در تسلط بر مناطق مختلف، ایجاد رعب بود، رعبی که با ساختن فیلمهای مختلف و انتشارش آن را تعمدا تشدید میکرد، راز حاکمیت آمریکا در دنیا هم همین است و هالیود او هم بخشی از صحنه جنگ اوست.
و نکته بسیار مهم این است که راز غلبه بر داعش و آمریکا و... هم کنار گذاشتن رعب و ترس از آنهاست.
..............
یک نکته جالب و ظریف در روایات و آیات این است که اسلام اگرچه تاکتیک استفاده از جنگ روانی و ترساندن دشمنان را در آیات و روایات مختلف بسیار جدی میگیرد اما هرجا صحبت از جنگ روانی است دعوتی به انجام کارهای از جنس داعش در آن نیست بلکه خداوند است که ترس را در قلب دشمنان میاندازد.
اسلام این تاکتیک مهم جنگی را به خوبی
سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ
سَأُلْقی فی قُلُوبِ الَّذینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ
وَ قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ
ان القائم منا منصور بالرعب
قسمت قبل 👇
اتمام حجت سلیمان بن صرد با شیعیان کوفه...
تفأل حضرت مسلم به خیر و شر...
نفوذ در دربار یزید و نفوذ در حامیان مسلم...
اعتماد به تضمین ابن زیاد و فرستادگانش...
- ۰۰/۰۶/۰۶