شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

سال پیش‌دانشگاهی در سن ۱۸ -۱۹ سالگی بودم و در رشته بوکس ورزش می‌کردم. با اینکه مذهبی و بسیجی بودم اما مدل ریشی که می‌گذاشتم و بی‌تأثیر از فضای باشگاه هم نبود، آن موقع به ریش بزی معروف بود، فقط جلو چانه‌ام را بلند می‌گذاشتم و چون صدق ریش هم می‌کرد از نظر شرعی هم مشکلی نداشت.

 

یک شب از تمرین برگشته بودم و قبل از رفتن به خانه به مسجد رفتم تا نمازم را بخوانم، شهید محسن جعفری که خیلی وقت‌ها در مسجد باقی می‌ماند من را رصد می‌کرد تا نمازم را خواندم و بعدش در حیاط مسجد گوشه‌ای تنها شدم. آمد کنارم و بدون هیچ مقدمه‌ای گفت حمید کاکو این چه ریشی هست که می‌گذاری؟ گفتم: مگر چشه محسن جون؟! صدق ریش می‌کنه و شرعا مشکلی نداره که؟

 

گفت: صدق ریش می کنه ولی کیا اینجور ریشی می‌گذارند؟ شبیه کفار شدی یا نه؟ کمی مکث کردم با خودم فکر کردم دیدم راست میگه و اینجور ظاهری بین مسلمون‌ها متعارف نیست. گفتم درست می‌گی کاکو و دیگه هم بعد از اون ریشم رو اون مدلی نزدم.

 

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • ۹۹/۱۲/۱۱
  • حمید رضا باقری

شهید محسن جعفری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی