شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

در روز ۱۵ بهمن ۵۷ در جلسه اعطای حکم نخست‌وزیری بازرگان در مدرسه علوی با حضور جمعت فشرده مردم و بیش از ۴۰۰ خبرنگار داخلی و خارجی، حضرت امام رفتاری غیرمعمول دارند که گویای چرایی تمایز ایشان از دیگران و نیز موفقیت ایشان در عرصه سیاست است.

 

رفتاری که اگر خلاف آن رخ داده بود، بارها به آن استناد می‌شد و به عنوان شاهدی برای غفلت‌های ما مورد اشاره قرار می‌گرفت.

 

🎙 آیت‌الله سیدحسین بدلا در خاطرات خود نقل می‌کنند:

🔻 روزی که قرار بود نخست وزیری موقت به آقای بازرگان اعطای شود، گروه‌ زیادی از علما و فضلا از قم به تهران رفتند. اقشار دیگر مردم هم در کنار خبرنگاران، جمعیت انبوهی را تشکیل داده بودند و همه منتظر برگزاری مراسم در محضر حضرت امام بودند.

 

🔻 قرار بود آقای فلسفی در این برنامه سخنرانی کند، ولی فشار جمعیتی که سر راه ایستاده بودند؛ مجال نمی‌داد که ایشان به داخل بروند و همین امر باعث شد که سخنرانی از موعد مقرر به تأخیر بیفتد. بعد که موفق شدند داخل شوند، عذر آوردند که تأخیر من به خاطر این بود که مرا راه نمی‌دادند. چون اولا مردم ایشان را نمی‌شناختند و دوم این که فشار جمعیت به حدی بود که نمی‌شد در میان آنها کوچه‌ای برای عبور بزرگان در نظر گرفت.

 

🔻 به هر حال، مراسم به قدری طول کشید که اعطای حکم نخست وزیری به مهندس بازرگان به نزدیک مغرب کشید. امام وقتی متوجه شدند که هنگام نماز فرا رسیده است؛ نیم‌خیز شدند و گفتند: من باید چند دقیقه قبل از اذان برخیزم و مقدمات نماز را مهیا کنم.

 

🔻 بسیاری از سؤلات خبرنگاران بی‌پاسخ مانده بود و امام می‌فرمودند: دیگر کسی سؤال نکند. چون من جواب نمی‌دهم. حکم نخست وزیری بازرگان به همراه یک جلد کلام‌الله مجید روی میز قرار گرفته بود و امام به آقای هاشمی رفسنجانی که در کنار ایشان نشسته بود اشاره کردند و گفتند که حکم نخست وزیر و قرآن را به آقای بازرگان بدهد؛ که قرآن برنامه حکومت باشد. بعد هم امام برخاستند.

 

🔻 ناگهان یکی از خبرنگاران گفت: یک سؤال کوچک دارم؛ اگر اجازه بفرمایید. امام فرمود: اگر جوابش یک کلمه‌ای است،‌ من جواب می‌دهم. خبرنگار مزبور با دستپاچگی سؤالش را به گونه‌ای مطرح کرد که اصلا مفهوم نبود. امام هم جز چیزی در حد یک یا چند کلمه به او نگفتند و برای وضو و انجام وظیفه خارج شدند و در اتاق دیگر به نماز ایستادند؛ نمی‌دانم افرادی هم به ایشان اقتدا کردند یا خیر. ما در همان محل جلسه به سر می‌بردیم که چند دقیقه بعد امام تشریف آوردند و سخنرانی کردند.

 

📝 بدلا، حسین، هفتاد سال خاطره از (آیت‌الله) سید حسین بدلا، چاپ اول، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸ش، ص: ۲۴۳.

........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • ۹۹/۱۲/۰۲
  • حمید رضا باقری

امام خمینی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی