شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

سه سال قبل، اربعین به همراه یکی از دوستان طلبه‌ام به صورت خانوادگی به کاظمین رفته بودیم، آن دوستم بنا نداشت به کاظمین بیاید اما به‌خاطر ما آمده بود، ما دوست داشتیم به سامراء هم برویم و او پول کافی همراه نداشت.

 

از طرفی خیلی علاقه داشت به زیارت امامین عسکریین (علیهما السلام) بیایید و ما هم دوست نداشتیم از او جدا شویم، از طرفی هم پول کافی همراهش نبود، من هم پول کافی نداشتم که به او قرض بدهم، مانده بودیم چه‌کنیم؟ به او گفتم تو بیا خود امام هادی و امام حسن عسکری(علیهما السلام) لطف می‌کنند و پولش را جور می‌کنند، فوقش هم جور نشد من در کربلا آشنا دارم می‌روم از آنها قرض می‌گیرم.

اگرچه خیلی برایم سخت بود بخواهم در کربلا به آشناهایم رو بیاندازم ولی به هر حال وعده‌اش را به دوستم دادم تا دلش قرص شود و بنا به آمدن بگذارد.

 

در روایتی از کتاب شریف کافی، امام کاظم (علیه السلام) به یکی از یارانشان می‌فرمایند:

👈 «یَا یَزِیدُ مَا تَقُولُ فِی الْعُمْرَةِ فَقُلْتُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی ذَلِکَ‏ إِلَیْکَ وَ مَا عِنْدِی نَفَقَةٌ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا کُنَّا نُکَلِّفُکَ وَ لَا نَکْفِیکَ‏ فَخَرَجْنَا.»

👈 فلانی نظرت چیست برویم به عمره؟ راوی می‌گوید: به ایشان گفتم، پدر و مادرم فدای شما من خرج این مسافرت را ندارم. حضرت با تعجب و شاید هم ناراحتی می‌فرمایند: چه می‌گویی؟ سبحان الله ما اینگونه نیستیم که شما را به کاری واداریم و خرج شما را متکفل نشویم.

📌این قضیه به نظرم در امور مختلف زندگی و کار در مسیر اهل بیت تطبیق دارد.

 

چهار نفر بودیم و نیاز به یک نفر دیگر داشتیم که ماشین حرکت کند، همینجا بود که دکتر عبدالملکی که این شب‌ها داور مسابقه میدون هستند را دیدم، او را نمی‌شناختم ولی نمی‌دانم چرا چهره‌اش برایم آشنا آمد، گوشه‌ای ایستاده بود، به او گفتم شما سامراء می‌روید، گفت بله؟ گفتم چهره شما خیلی برایم آشناست؟ نمی‌دانم کجا شما را دیده‌ام؟ گفت: امام صادقی هستی؟ گفتم: نه، ولی فهمیدم، شما استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) هستید و جزوات اقتصادی شما را من از بچه‌های امام صادق گرفته‌ام و برخی را خوانده‌ام.

 

نگو من چند سال قبل جزوات یکی دیگر از اساتید اقتصاد دانشگاه امام صادق(ع) را خوانده بودم و حالا اتفاقی خیلی از چیزهایی که می‌گفتم درست در می‌آمد و چهره ایشان هم ظاهرا کاملا بی‌‌ربط برایم آشنا آمده بود.

 

من با اینکه طلبه بودم فقط عربی فصیح را بلد بودم صحبت کنم ولی ایشان هم عربی فصیح و هم محلی را به خوبی صحبت می‌کرد، به زبان انگلیسی هم مسلط هستند، در راه خیلی با ایشان صمیمی شدیم و از موضوعات مختلف صحبت می‌کردیم، از نظر شخصیتی بسیار بسیار وزین بودند الحق احساس می‌کردم با مرد بزرگی همراه شده‌ام، از نظر علمی و پختگی هم خیلی قابل استفاده بودند، همان موقع تحلیل‌های خیلی جالبی هم کردند، یکی از آنها این بود که حسن روحانی برای دور دوم رأی می‌آورد و ادله خودشان را هم گفتند و درست هم از آب درآمد.

 

😊اما نکته مهم ماجرا برای ما اینکه وقتی به سامراء رسیدیم هر کار کردیم، دکتر قبول نکرد و کرایه همه ما را حساب کرد، در مسیر هم خیلی به ما کمک کردند.

 

حالا پول رفیق ما هم برای رفتن به کربلا و برگشت جور شد، البته مبلغی زیادتر بود که در مسیر رفتن از سامراء به سمت کربلا چند ایرانی بدون کرایه دادن از ماشین پیاده شدند و فرار کردند و ما آن مبلغ را عوض آنها به راننده دادیم و حسابمان دقیق دقیق شد.البته به نظرم خود این هم نکته‌ای داشت.

 

پیشنهاد می‌کنم دوستان آقای دکتر عبدالملکی را دنبال کنند به نظرم می‌رسد در آینده خیلی بیشتر از این، ایشان را ببینیم و از شخصیت‌های تأثیرگذار جریان حزب‌الله شوند.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • ۹۹/۰۸/۱۲
  • حمید رضا باقری

دکتر حجت‌الله عبدالملکی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی