شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی
  • ۰
  • ۰

دریافت
حجم: 1.08 مگابایت

امرزوه با پارادوکس‌هایی در عرصۀ تحقق دین مواجه شده‌ایم. از سویی از بزرگ‌ترین واجبات دین "امر به معروف و نهی از منکر" است،[1] و خداوند در قرآن تصریح می‌کند که "باید گروهی باشند که مردم را دعوت به نیکی می‌کنند و امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند."[2] و از سویی نهادی برای تولی این امر در جامعه تعبیه نشده است، نهادی که از افراد عالم به معروف و منکر و روش‌های امر به معروف و نهی از منکر و با قدرت قانونی برای تحقق این مهم تشکیل شده باشد.

متاسفانه در اوایل انقلاب آنچه به مقوله امر به معروف و نهی از منکر و در واقع صرفا نهی از منکر پرداخته شد، توسط جریان‌های تند چپ و در مقوله‌هایی چون: حجاب و امور فردی بود و حال آنکه به شهادت قرآن در آیه "63 المائده"، متصدیان اصلی امر به معروف و نهی از منکر "روحانیون" و موارد اصلی "نهی از منکر" در موضوع "جریان‌های حرام خواری و دروغ‌پردازی" می‌بایست باشد.[3] به تعبیر حضرت امام(ره) در مورد این آیه:

[آیه] با اینکه باید از همۀ امورى که مخالف شرع است نهى کرد، روى «قول اثم»، یعنى دروغ‌پردازى و «اکل سحت»، یعنى حرامخورى تکیه کرده است تا بفهماند که این دو «منکر» از همۀ منکرات خطرناکتر است؛ و بایستى بیشتر مورد مخالفت و مبارزه قرار گیرد.[4] ما امر به معروف و نهى از منکر را در دایره کوچکى قرار داده، و به مواردى که ضررش براى خود افرادى است که مرتکب مى‏شوند، یا ترک مى‏کنند، محصور ساخته‏ایم در اذهان ما فرو رفته که «منکرات» فقط همین‌هایى هستند که هر روز مى‏بینیم یا مى‏شنویم. مثلًا اگر در اتوبوس نشسته‏ایم، موسیقى گرفتند، یا فلان قهوه خانه کار خلافى را مرتکب شد، یا در وسط بازار کسى روزه خورد، منکرات مى‏باشند، و باید از آن نهى کرد. ولى به آن منکرات بزرگ توجه نداریم. آن مردمى را که دارند حیثیت اسلام را از بین مى‏برند، حقوق ضعفا را پایمال مى‏کنند... امر به معروف و نهى از منکر براى این امور مهم است.[5]

ازجمله موارد دیگر که در عرصه "عدالت خواهی" و "امر به معروف و نهی از منکر" همواره مغفول واقع شده است، لزوم ورود کارشناسی و استفاده از ظرفیت‌های ساختاری[6] برای پی‌گیری حُسن اجرای عدالت و احکام اسلامی بوده است، امری که مستلزم وجود نیروهایی سازمان‌یافته و مطلع می‌باشد. در حدیثی موثق و معتبر از کتاب کافی نقل شده است:

«از امام صادق(ع) سوال شد: آیا امر به معروف و نهی از منکر بر همه امت واجب است؟ حضرت پاسخ دادند: خیر بر قلیلی از آنها واجب است. گفتند چرا؟ حضرت پاسخ دادند امر به معروف و نهی از منکر از فرد "قوی اطاعت شونده و عالم به معروف از منکر، واجب است[7] و نه ضعیفی که راه آن را نمی‌داند که چه چیزی به چه چیزی است، [عالم به منکر و معروف و روش‌های آن نیست] و از حق به سوی باطل می‌رود.[8] دلیل این سخن نیز کتاب خدا است که می‌گوید: «از میان شما گروهی باشند که دعوت به خیر می‌کنند و امر به معروف و نهی از منکر» این کلام[وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ] خاص است نه عام مثل این کلام که در قرآن می‌گوید: «و از میان قوم موسى‏ جماعتى هستند که به حقّ راهنمایى مى‏کنند و به حق داورى مى‏نمایند.»[9] [اگرچه هدایت به سوی حق، امر لازمی برای همۀ قوم و امت موسی بود اما] این امر را نه به همۀ قوم موسی فرمود و نه به همۀ امت موسی فرمود. درحالی که آن روز آنها گروه‌های مختلفی بودند و امّت به معناى یک نفر و بیش از آن آمده است، آن‌جا که خداوند عزّ و جلّ‌ مى‌فرماید:«در واقع ابراهیم یک امّت بود و از خداوند اطاعت مى‌کرد»[10] [ادامه روایت[11]] تا اینکه راوی از امام صادق (علیه السّلام) می‌پرسد معنای این حدیث که از پیامبر(صلّى اللّه علیه و اله) وارد شده است: «در واقع، با فضیلت‌ترین جهاد، سخن عدلى است که نزد پیشوایى جائر و ستمگر گفته شود» چیست؟[12] حضرت پاسخ می‌دهند: معناى این سخن چنین است که وقتى فهمید به آن جائر دستور بدهد (و امر به حق کند)، به شرطى که او نیز بپذیرد، و گرنه چنین رفتار نکند.[13]

در این حدیث تاکید می‌شود که اولا برای امر به معروف و نهی از منکر گروهی از امت که علم و قدرت لازم را دارند باید اقدام نمایند.[14] و ثانیا مهم‌ترین مرتبه از امر به معروف سخن حقی است که در مقابل مقامات ظالم گفته می‌شود.

اگرچه تنها نهادی که از قبل از پیروزی انقلاب وعده تشکیل آن توسط حضرت امام(ره) داده شد "وزارت امر به معروف و نهی از منکر" بود و اگرچه حضرت امام حکم حکومتی تشکیل این نهاد را صادر نمودند اما این نهاد هیچ گاه تشکیل نشد.[15] نهادی که یکی از مهم‌ترین کارکردهای روحانیت در ارتباط با حاکمیت، مربوط به آن بود و با تشکیل آن روحانیت می‌توانست به عنوان مدعی العموم و پناه‌گاه مردم و ناظری بر حُسن اجرای اسلام و عدالت با قدرت قانونی و به صورت تخصصی در عرصه‌های مختلف نقش ایفا نماید. در این جزوه به گفت‌ و شنودهای ابتدای انقلاب حول این موضوع و ابعاد مرتبط با آن خواهیم ‌پرداخت.



[1] امیرالمؤمنین در مقایسه همه اعمال نیک حتی جهاد در راه خدا در مقابل امر به معروف و نهی زا منکر می‌فرمایند: همه آنها مانند تفی در مقابل یک دریای مواج هستند. «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی‏ بَحْرٍ لُجِّی‏» شریف الرضى، محمد بن حسین، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، 1جلد، هجرت - قم، چاپ: اول، 1414 ق؛ ص542

[2] باید از میان شما، گروهى، [مردم را] به نیکى دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتى بازدارند، و آنان همان رستگارانند.  «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (104 آل عمران)»

[3] خداوند در این آیه روحانیونی که با دیدن جریان‌های حرام خواری و دروغ‌پردازی سکوت‌کرده‌اند را توبیخ می‌کند که حجت آنها برای سکوت چه بود؟

«لَوْ لا یَنْهاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَکْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما کانُوا یَصْنَعُونَ»  چرا روحانیون و دانشمندان، آنان را از گفتار گناه [آلود] و حرامخوارگى‏شان باز نمى‏دارند؟ راستى چه بد است آنچه انجام مى‏دادند.

 [4]ولایت فقیه(حکومت اسلامى)، ص: 107.

 [5]ولایت فقیه(حکومت اسلامى)،  ص: .122

[6] متاسفانه برخی جریان‌های دانشجویی بدون توجه به ظرفیت‌های قانونی کشور که به واسطه حاکمیت انقلاب اسلامی پدید آمده است همواره برای مبارزه با فساد و ایجاد اصلاح اجتماعی روش‌هایی مبتنی بر احساس و هیجانات را اتخاذ می‌نمایند روش‌هایی که حتی در زمان طاغوت نیز چندان راهگشا نبود و نقد این مقوله خود به فرصتی مجزا نیازمند است.

[7] سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏ وَ سُئِلَ عَنِ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ أَ وَاجِبٌ هُوَ عَلَى الْأُمَّةِ جَمِیعاً فَقَالَ لَا فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ قَالَ إِنَّمَا هُوَ عَلَى الْقَوِیِّ الْمُطَاعِ الْعَالِمِ بِالْمَعْرُوفِ مِنَ الْمُنْکَرِ

[8] لَا عَلَى الضَّعِیفِ الَّذِی لَا یَهْتَدِی سَبِیلًا إِلَى‏ أَیٍّ مِنْ أَیٍّ یَقُولُ مِنَ الْحَقِ‏ إِلَى الْبَاطِلِ‏

[9] وَ الدَّلِیلُ عَلَى ذَلِکَ کِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَوْلُهُ‏ «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» فَهَذَا خَاصٌّ غَیْرُ عَامٍّ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- «وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى‏ أُمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ‏»

[10] وَ لَمْ یَقُلْ‏ عَلَى أُمَّةِ مُوسَى وَ لَا عَلَى کُلِّ قَوْمِهِ وَ هُمْ یَوْمَئِذٍ أُمَمٌ مُخْتَلِفَةٌ وَ الْأُمَّةُ وَاحِدَةٌ فَصَاعِداً کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ «إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ»

[11] در ادامه روایت حضرت(ع) مى‌فرمایند: او نسبت خداوند عزّ و جلّ‌ مطیع بود. البتّه در این زمان که ما با ستمکاران در حال صلح و آتش‌بس هستیم بر دانایى اگر توان ندارد و بهانه‌اى ندارد و کسى نیز از او فرمان نمى‌برد حرجى نیست و لازم نیست. «یَقُولُ مُطِیعاً لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَیْسَ عَلَى مَنْ یَعْلَمُ ذَلِکَ فِی هَذِهِ الْهُدْنَةِ مِنْ حَرَجٍ‏ إِذَا کَانَ لَا قُوَّةَ لَهُ وَ لَا عُذْرَ وَ لَا طَاعَةَ»

[12] قَالَ مَسْعَدَةُ وَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ وَ سُئِلَ عَنِ الْحَدِیثِ الَّذِی جَاءَ عَنِ النَّبِیِّ ص إِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ کَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ مَا مَعْنَاهُ؟

[13] قَالَ هَذَا عَلَى أَنْ یَأْمُرَهُ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ وَ هُوَ مَعَ ذَلِکَ یُقْبَلُ مِنْهُ وَ إِلَّا فَلَا. کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، 8جلد، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق؛ ج‏5 ؛ ص59.

[14] فقها از این حدیث برای اثبات شرط قدرت و علم در "امر به معروف و نهی از منکر" استفاده می‌نمایند که اگرچه مطلب صحیحی است اما باید توجه داشت که از طرفی صرفا "امر به معروف و نهی از منکر" را به صورت عمومی تعریف نمودن و معلق کردن آن به شرط قدرت و علم که در عمده مردم و حتی طلاب و علما نیز معمولا مجموع دو شرط وجود ندارد، به تعطیل شدن این مهم و یا محدود شدن آن به تذکرات لسانی منتهی می‌گردد، حال آنکه با بررسی روایات در موضوع امر به معروف و نهی از منکر و آثار بسیار عظیمی که بر آن بار می‌گردد به نظر می‌آید همانطور که در آیه و ابتدای روایت مذکور اشاره شده است نیاز به وجود تشکیلاتی با حضور افراد عالم و قدرت قانونی و با لحاظ اولویت‌های مذکور در حسن اجرای اسلام و عدالت می‌باشد که نتیجه آن تحقق آثار عظیمه مذکور در روایات شود.

[15] متاسفانه به علت مشکلات عدیده ابتدای انقلاب این مساله رو به فراموشی رفت و در مواد قانون اساسی نیز "امر به معروف و نهی از منکر" صرفا به عنوان وظیفه‌ای عمومی و به نحو لسانی در اصل ۸ قانون اساسی تعبیه گردید: «در جمهورى اسلامى ایران دعوت به خیر، امر به‏ معروف‏ و نهى از منکر وظیفه‏اى است همگانى و متقابل بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت، شرائط و حدود و کیفیت آن را قانون معیّن مى‏کند. «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ»»

  • ۹۷/۱۲/۰۶
  • حمید رضا باقری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی