شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دعوا» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


در مسیر اربعین با چند جوان دانشجوی با صفا همراه شدم، صحبت‌های شیرینی داشتیم. یکی از بچه‌ها گفت: «من قلبا با ولایت فقیه موافقم ولی عقلا نه!» حرفش جالب بود، منظورش را پرسیدم، گفت: «من قلبا آقا رو قبول دارم ولی شُبهه دارم، چون در ولایت فقیه دوره!.»

 

گفتم: ما اینجور شبهاتی در توحید و اصل تشریع احکام الهی هم داریم! چه برسد به ولایت فقیه!

در توحید یک سری شبهاتی داریم که هنوز هم هیچ فیلسوفی نتونسته به آنها جواب دهد.

مثلا به احتمال یک میلیاردم شاید دنیا خودش خود به خود به وجود آمده باشد و خیلی سخت است با کسی که بر اساس این احتمال یک‌میلیاردم با شما صحبت می‌کند بحث کنید. اصلا شما هرچه هم زور بزنی یک احتمالی باقی می‌ماند که ولو یک میلیاردم یا یک تیریلیاردم هم باشد به ‌هرحال احتمال دارد که این عالم خود به خود به وجود آمده باشد. حالا شما بیا ثابت کن که نه این احتمال کوچک‌تر است یا نیست!

 

اگر شما رفتی یک جا دیدی یک غذایی پخته شده، نمکش بجا، چربیش بجا، تزئیناتش بجا و... ولو یک احتمال بی‌نهایت کوچک هم بتوانی بدهی که همینجور خود به خود همه‌چیز آمده باهم قاطی شده و تهش این شده، اگر عاقل باشی چه فکری می‌کنی؟

فکر می‌کنی این غذا خودش همینجوری درست شده یا دنبال آشپز می‌گردی تا از آشپزش تشکر می‌کنی؟

اگر بگویی شاید هم همینجوری خودش درست شده و من این احتمال را ولو بی‌نهایت کوچک باشد می‌گیرم! به شما می‌گویند عاقل نیستی.

منظورم اینه که هرجا یه احتمال بود اگر شما قرار باشه بهش بها بدی به شما می‌گویند دیوانه شده‌ای، مثلا وقتی رفتی بیرون نباید برگردی خانه چون شاید یه شهاب سنگ بزرگ آمده خورده باشه به خونه شما، و دیگه خونه‌ای وجود نداشته باشه، احتمال داره یا خیر؟ ولی شما برمی‌گردی، چرا؟ چون توجه کردن به این مقدار از احتمال اصلا عقلایی نیست، انسان عاقل زندگیش رو بر اساس طرف قوی احتمالات می‌چیند نه برعکس.

 

در موضوع خلقت این عالم به صورت خود به خود این یک فریب نفس یا شیطانه که مادی‌گراها برای اینکه فکر می‌کنند به نفع آنهاست و این‌طور راحت‌تر هستند، این احتمال عقلایی که این عالم با این نظم و زیبایی، اصطلاحا یک آشپز داره رو گذاشتن کنار و این احتمال خیلی خیلی کوچک که هیچ عاقلی هیچ وقت توی زندگی بهش توجه نمی‌کند را مبنای محاسبات خودشان قرار داده‌اند.

 

ما در ولایت فقیه می‌گوییم شبهه دور که بگوییم چه؟ تهش بگوییم احتمال داره این رهبر یه سری آدم فاسد رو بیاره جلو و دیکتاتوری شروع کنه.

یعنی احتمال داره فقهایی که امام خمینی مشخص کرده در نظارت بر کاندیداهای خبرگان کوتاهی کردن و مجتهدینی که در خبرگان ثبت نام کرده‌اند فاسد بوده‌اند و مردم هم اینها رو درست انتخاب نکردن، بعد همشون باهم فاسد شده باشند و اون رای بالا رو به رهبری داده باشند یا اینکه در ادامه در نظارت بر وجود شرایطی مثل عدالت و... برای رهبری کوتاهی کردن، یا در دورهای بعدی خبرگان رهبری یه دفعه فاسد شده و تمام فقهای شورای نگهبانی هم که ایشون از قبل گذشته بودن یه دفعه فاسد شدن! بعد مجتهدین فاسدی رو تایید کردن! مردم هم به این مجتهدین فاسد رای دادن! و اینها همچنان ایشون رو تائیید می‌کنند!

 

شما چقدر این احتمال رو نسبت به تک تک افراد این مجلس خبرگان می‌دی که بیان برای نفسشون حق این‌همه آدم رو ضایع کنند! بیان خودشون رو بدهکار دنیا و آخرت مردم و امامشون کنند. آدم‌هایی که یک عمر برای خدا کار کرده‌اند، یک عمر با تقوی بوده و... واقعا چقدر احتمال می‌دی؟ بعد از اون چقدر احتمال می‌دی که همه با هم فاسد شده و همه با هم این کار رو انجام بدهند؟ چقدر احتمال می‌دی که نتیجه انتخاب مردم از میان فقها، همه فاسدها انتخاب شده باشند و...؟

 

بنده به صورت نسبتا مستقیم با چهار نفر از این اعضای خبرگان سروکار دارم آقای اسلامیان، آقای مجتهدی شبستری نماینده تبریز، آقای تلخابی نماینده قزوین و آقای کعبی نماینده خوزستان، بنده لااقل از نزدیک اینها را می‌شناسم و مطمان هستم که تک تک این افراد تمام تلاششان برای اسلام و رضای خداست، چه برسد که بخواهد مجموعه خبرگان همه باهم گردن خودشان را پل عبور دیگران کنند.

یا مثلا از جمله اعضای شورای نگهبان آیت‌الله شب‌زنده دار جهرمی کسی است که فقط بودن ایشان در جمع اعضای شورای نگهبان برای من حجت است که این مجموعه سالم هستند وگرنه ایشان عکس‌العمل نشان می‌داد.

آیا آدم عاقل این احتمال بسیار قوی رو که این‌ آدم‌ها برای خدا، باتوجه به مسئولیتی که نزد خدا و امام زمان دارند عمل کنند رو کنار می‌گذاره؟

 

اما اگر حرفتون این نیست که اینها بی‌تقوا هستند و حرفتون اینه که احتمال داره از روی تقوا و برای خدا هم تصمیم گرفته باشند ولی اشتباه کرده باشند، بحث چیز دیگه‌ای میشه. من نمی‌خواهم از ساختار مجلس خبرگان و تیم‌های تحقیق و تفحصی که دارند صحبت کنم.

یک مثال می‌زنم تا مسئله روشن بشه، ما در تشریع احکام، تعداد احکامی که قطعاً و یقیناً از طرف خدا و معصوم صادر شده خیلی خیلی کم داریم.

یعنی چه؟ پس این احکامی که الا ماشاء الله مراجع در رساله‌ها نوشته‌اند از کجا آمده؟

اینها غالباً از طریق خبر واحد به ما رسیده.

خبر واحد چیست؟ خبری که مثلا مثل خبر غدیر، متواتر نیست که ما یقین کنیم حتماً از طرف معصوم صادر شده بلکه احتمال ضعیفی برای اینکه واقعا هم از طرف خدا نباشد وجود دارد، مثلا احتمال ضعیفی هست که راوی اشتباه کرده، دروغ گفته و...

در خبر واحد فقها می‌گویند "خبر واحد ثقه" ولو یقین آور نیست اما حجت است. "خبر واحد ثقه" یعنی خبر با شرایط مشخصی که اطمینان به صدور آن از معصوم به حدی است که عقلا به آن مرتبه از احتمال اطمینان می‌کنند.

خدا و معصوم این خبر را برای ما حجت دانسته‌اند و گفته‌اند ولو احتمال اشتباه هم باشه ولی چون این عالَم، عالَم دنیا است و تضادها و تعارض‌ها و نقصان‌ها در آن وجود دارد، ما راه دیگری نداریم. چون به صورت مستقیم دسترسی به امام معصوم نداریم چاره‌ای نیست جز اینکه "خبر واحد ثقه" را هم قبول کنیم وگرنه اگر می‌خواستیم صرفا به خبرهای قطعی الصدور اکتفا کنیم از احکام و دین خدا چیزی نمی‌ماند.

هرکار هم کنید در این عالَم دنیا بخش عظیم احکام از این طریق به شما خواهد رسید، پس به اینها عمل کنید و حتی اگر اشباه هم کردید، نزد خدا حجت دارید.

مثل همین بحث در تشخیص خبرگان و احتمال اشتباه کردن آنها هم است. یعنی ولو احتمال اندکی هم وجود دارد که اینها اشتباه کرده باشند ولی زمان زمان غیبت است و شارع انتخاب اهل خبره و کارشناس را برای ما حجت کرده یعنی ولو اشتباه هم کنیم، اما حجت داشته‌ایم و به وظیفه خودمان مقابل خداوند عمل کرده‌ایم، خدا هم از ما جز عمل به وظیفه را نمی‌خواهد.

 

اما آخرین و شاید مهم‌ترین نکته

مشکل ما این است که کلاً در یک فضایی فکر می‌کنیم که خودمان همه‌کاره‌ایم و خدا هم مثل بنّایی است که بنا را ساخته و خدا حافظی کرده و کار را کلاً به ما تحویل داده و کنار کشیده، امام زمان هم در بیابان‌ها در چادرش نشسته و گریه می‌کند که کی ظهور می‌‌شود و همه‌کاره الان ماییم، درحالی که اینجور نیست.

 

ما اگر به امدادهای الهی هدایت قلوب توسط خدا در برهه‌های مختلف این انقلاب توجه کنیم، خواهیم دید که اینجور نیست، یکی از این هدایت‌های الهی همین اربعین است که واقعاً دست خدا در این سفر اربعین آشکار شده.

و ما اگر امداد الهی را وقتی پای عهدمان با او هستیم باور کنیم، این حضور خدا و معیت خدا را وقتی برای او جهاد می‌کنیم، باور کنیم، احتمال آن احتمال‌ها را هم نمی‌دهیم.


  • حمید رضا باقری