شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۳ مطلب در مهر ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔻 وقتی کودکیم، همه کس و کار ما پدر و مادر و اطرافیان نزدیکمان هستند، برادر و خواهر، عمو و دایی، خاله و عمه و فرزندانشان.

🔻 کم کم وارد مدرسه می‌شویم و دوستان جدیدی پیدا می‌کنیم، با بچه‌های همسایه دوست می‌شویم.

بزرگ‌تر که می‌شویم ارتباطات ما به واسطه حضورمان در مجموعه‌های مختلف، ورزش، مسجد، هیأت، کارهای فرهنگی مثل اردوها یا خدمات اجتماعی و ... افزایش پیدا می‌کند و به واسطه محدود بودنمان با افزایش ارتباطات جدیدمان از ارتباطات سابقمان کم می‌شود.

🔻 وارد دانشگاه که می‌شوی به یکباره عالمت عوض می‌شود، باز دوستان جدید، اساتید و کادر اداری جدیدی که اکثرشان فقط برای ۴ سال هستند، سربازی که می‌روی باز عالمت عوض می‌شود دوستان و محیطی که اینبار اکثر آنها حداکثر فقط ۲ سال با تو هستند.

🔻 تحول بزرگ بعدی ازدواج است، به یکباره کسانی وارد زندگی شما می‌شوند که علاقه و ارتباطت با آنها مهم‌تر از همه ارتباطات گذشته می‌شود، زن و بچه بخش قابل توجهی از وقتت را پر می‌کنند، از حجم ارتباطاتت با خانواده سابق و دوستان سابق کم می‌شود. البته آنها هم ثابت نمانده‌اند، پدر و مادر پیر شده‌اند، برادر و خواهر ازدواج کرده‌اند و خودشان صاحب خانواده شده‌اند.

🔻 برخی اصرار دارند در مراحل قبل باقی بمانند و متوقف باشند اما نمی‌دانند هیچ چیزی ثابت نیست و قبلی‌ها هم دیگر همان قبلی‌های سابق نمی‌مانند و باید عالم جدید خود را شکل داد.

🔻 کم کم بچه‌هایت بزرگ می‌شوند و به مدرسه و دانشگاه و سربازی می‌روند و ازدواج می‌کنند و می‌بینی شما هم کم کم داری پیر می‌شوی. اکثر ارتباط‌های سابقت قطع شده است،  کم کم پدر و مادرت از دنیا می‌روند، عمو و عمه و برادر و خواهرانت هم از دنیا می‌روند، دوستانت هم، خیلی که عمر کنی شاهد مرگ همسر و فرزندان عمه و خاله و دایی و عمو هم خواهی بود و می‌بینی آشنایانت در آن دنیا بیش‌تر از این دنیا هستند و انگار کم کم نوبت شماست.

📌 این وسط هیچ کس برایت نمی‌ماند الا خدا، خداست که در همه عالم‌هایت باتوست، قبل از تولدت پیش او بودی، موقعی که با انسان‌های محدود و موقت اطرافت بودی با تو بود و بعد از همه آنها هم باتوست و خواهد ماند. همه می‌روند و فقط او و آنچه مربوط به اوست برایت می‌ماند.

📌 تفاوت همه غیر خداها با هم فقط در مدت زمان بودنشان با شماست وگرنه همه موقت هستند و خواهند رفت.

📌 گاهی از دوست و رفیق و حتی پدر و مادر و همسر و فرزند بی‌وفایی می‌بینی تا بفهمی اینها همه موقت هستند اینها همان وقتی هم که خیلی هستند، واقعا نیستند، اینها دل بستنی نیستند، گاهی فرزند و پدر و دوست و همسر چنان از شما حساب دقیق می‌کشند و از ذره‌ای نمی‌گذرند و با اولین اشتباه تو بسیار می‌رنجند تا تو متوجه شوی کس و کار واقعی تو اینها نیستند، کس دیگری است. کس دیگری است که بی‌حساب می‌بخشد و باکوهی از اشتباه باز تحویلت می‌گیرد.

📌 اینجاست که می‌فهمی اگر عاقل باشم و می‌خواهم کاری کنم، می‌خواهم عاشق باشم فقط خداست که لایق و شایسته است عاشقش باشم، برایش وقت بگذارم، بقیه همه محدودند، اگر برای محدودها هم وقت می‌گذارم باز برای خدا باشد، آنها همه آخرش یک جا من را تنها می‌گذارند، آخرش یک جا کم می‌آورند. حتی اگر پدر، مادر، همسر و فرزند باشند اگر به آنها هم محبت می‌کنم اگر برای خدا باشد می‌ماند و ارزش دارد. اگر برای محدود بود تمام می‌شود، محدود وفا و بقاء ندارد.

📌ٱلحَمدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلعَلَمِینَ.

همه حمدها برای خدایی‌‌ است که پرورش‌دهنده من در همه عالم‌هاست.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در قضایای درگذشت مرحوم شریعتی، مرحوم تختی، مرحوم آقای مصطفی خمینی و مرحوم کافی، اکثر مردم، رژیم پهلوی را عامل قتل این بزرگواران معرفی کردند و مراسم‌های درگذشت این بزرگواران به موج‌های اعتراض علیه رژیم تبدیل شد.

در همه این موارد به ویژه دو مورد آخر که شواهد دست داشتن رژیم در درگذشت آنها بسیار زیاد بود، اما با این وجود امام در هیچ کدام از موارد اصلا ادعای شهادت آنها و دست داشتن رژیم در قتل آنها را مطرح هم نکردند.

با اینکه پذیرش عمومی برای آن صددرصد وجود داشت اما امام بر این موج بر پایه ظنیات سوار نشدند.

مؤمن در پیشامدهای مبهم و شبهه‌دار روزگار به محکمات رجوع می‌کند. نه اینکه امور ظنی را ملاک اقدام و قضاوت خود قرار دهد.

اگرچه اکثر مردم چنین هستند...!

«وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ۚ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ.»

اگر از بیشتر مردم روی زمین پیروی کنی تو را از راه خدا گمراه می‌کنند؛ آنان فقط از گمان و ظن [که پایه علمی و منطقی ندارد] پیروی می‌کنند، و حدسیات تکیه می‌کنند.

.....

📄 پی‌نوشت: ممکن است به عنوان نقض در مورد ادعای بالا برخی ماجرای سینما رکس آبادان را بگویند که امام متهم آن ماجرا را عوامل امنیتی رژیم معرفی کردند.

اما در آن قضیه عمدی بودن آن قضیه که قریب به چهارصد نفر سوختند و عوامل شهربانی مانع از کمک رسانی ملت به آنها شدند، قطعی بود. تنها عامل قتل معلوم نبود.

رژیم مدعی بود این نیروهای انقلابی که با سینما مخالف بوده‌اند، عامل قتل بوده‌اند و امام در پاسخ آنها فرمودند:

«من تا کنون اطلاع کافى ندارم؛ لکن آنچه مسلّم است این عمل غیر انسانى و مخالف با قوانین اسلامى از مخالفین شاه که خود را براى حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته‏اند و با فداکارى از هم میهنان خود دفاع مى‏‌کنند- به هر مسلکى باشند- نخواهد بود و قراین نیز شهادت مى‏‌دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که نهضت انسانى- اسلامى ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را به طور کمربند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهاى آن را قفل کردن، کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست.»

امام حتی در آنجا هم نسبت قطعی ندادند.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

نیت قوی

دوستی می‌گفت به یکی از اولیاء خدا گفتم مدتی است، زیاد مریض می‌شوم و بدنم ضعیف شده است، به درس و کارهایم نمی‌رسم، به نظرتان چکار کنم؟

به من جواب دادند: نیتت را قوی کن.

 

این پاسخ برایش خیلی عجیب بود. همان دوستم می‌گفت: یک روز قبل از سفر اربعین حالم خیلی بد بود، سرم زدم و رفتم و سه چهار روزی که عراق بودم، مثل اینکه جان گرفته بودم و حالم خوب خوب بود. ولی همین که برگشتم دوباره حالم بد شد.

 

بعد از نقل آن پاسخ و ماجرا خوب که دقت کردم، دیدم واقعا کسانی که نیتشان قوی است، بدنشان هم همراهی می‌کند، مصداق بارز آن را هم بارها در اربعین دیده‌ایم، پیرزن و پیرمرد و زن باردار و... همه در آن چند روز سفر مثل یک جوان سرحال و با نشاط با وجود فشار زیاد سفر، عین خیالشان هم نیست.

 

مثال دیگرش مادرم هستند، که بیماری دارند و در ایام معمول سال چندان فعالیت نمی‌کنند اما وقتی من و بچه‌هایم به خانه مادرم می‌رویم، آنقدر ذوق دارند و شاد هستند که در تمام روزهایی که خانه پدرم هستیم، انگار نه انگار که مریض هستند و شاداب و سرحال کارهای خانه را می‌کنند، غذا درست می‌کنند و دائم فعال هستند و یا وقت‌هایی که برای خدمت به مسجد می‌روند مثل یک جوان کار می‌کنند، حتی گاهی یادشان می‌رود داروهایشان را هم بخورند.

 

از امام صادق (علیه‌السلام) روایت است: «ما ضَعُف بَدَنٌ عمّا قَوِیَتُ علیه النّیّة»

«در اموری که نیّت و اراده انسان قوی باشد، بدن او دچار ضعف و ناتوانی نمی‌شود.»

 

بدن و روح ما باهم هستند، روح از بدن و بدن از روح تاثیر می‌گیرد، اما تاثیرشان یکسان نیست، قدرت و تأثیر روح بر بدن بسیار بیشتر از تاثیر بدن بر روح است، به حدی که روح قوی می‌تواند تمام نیازهای بدن حتی ضروری‌ترین آنها مثل خواب و استراحت و غذا و حتی ضربان قلب و... را هم جبران کند.

..............................................

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری