شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۴ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

دوست طلبه‌ای داشتم که روحیه بسیار فداکار و زحمت کشی داشت، در ایام کرونا شبانه روز مشغول خدمت و فعالیت اجتماعی بود. یک بار که با هم خصوصی صحبت می‌کردیم از سوء مدیریت و مفاسد مسئولین دولت روحانی می‌گفت و از اینکه هیچ کاری از دستش برنمی‌آید خیلی ناراحت بود. با بغض و خشم می‌گفت من حاضرم به ته جهنم بروم ولی کاری کنم که این مسئولین فاسد رسوا شوند، حق این مسئولین ظالم و فاسد کف دست آنها گذاشته شود.

 

به او گفتم ما باید خودخواهی موحدانه داشته باشیم، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می‌گوید: «من مى‏‌دانم شما چه مى‏‌خواهید و هم مى‏‌دانم که این کجروى شما را چه چیز درست مى‏‌کند، ولى من سامان یافتن وضع شما را به قیمت تباهى وضع خودم نمى‏‌خرم.»

👈«لَا أَشْتَرِی صَلَاحَکُمْ بِفَسَادِ نَفْسِی‏.»

 

قرآن می‌گوید: «حواستان به خودتان باشد به خودتان بپردازید آن کسی که گمراه شده است، به شما زیانی نمی‌رساند.»

👈«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ‏ أَنْفُسَکُمْ‏ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُم‏ (المائده:۵)»

در روایات اهل بیت(علیهم السلام) این آیه را در کنار امر به معروف و نهی از منکر ذکر می‌کنند تا کسی به انحراف نرود و فکر کند منافاتی با امر به معروف و نهی از منکر دارد اما تحریف کنندگان دین آیه را به نحویی تفسیر می‌کنند که مقابل امر به معروف و نهی از منکر قرار گیرد.

منظور از آیه ملاک بودن رشد خود انسان در اعمال است و انحراف دیگران وقتی تقصیری از ما نیست هیچ اهمیتی ندارد و  نه مسئولیم و نه ضرری برای ما دارد.

 

همسر امام خمینی(ره) نقل می‌کنند که امام بارها می‌گفت: «من هیچ چیز را بر وظایف عبادی و درسم ترجیح نمی‌دهم» (ثقفی، علی، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، ص: ۷۴) در بحران‌های مختلف انقلاب امام ثابت کردند که فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی ایشان هیچ کدام مانع انجام عبادی و تقیدات ایشان نشد. در روز جمعه در نوفل لوشاتو با خبرنگاران خارجی که برای مصاحبه با ایشان اجتماع کرده بودند تا اخبار انقلاب و صحبت‌های ایشان را به جهان مخابره کنند، مصاحبه نمی‌کنند وقتی اطرافیان علت را جویا می‌شوند، می‌گویند: «من غسل جمعه دارم». در روز معرفی دولت موقت با وجود اجتماع عظیم و حساسیت نصب دولت موقت وقتی کار طول می‌کشد و به اذان ظهر نزدیک می‌شود، بی‌توجه به همه مناسبات به آقای هاشمی می‌گویند شما بمان و برنامه را ادامه بده و احکام دولت موقت را به آنها بده، من باید برای مقدمات نماز آماده شوم و جلسه را ترک می‌کنند.

 

بهترین خودخواهی، خودخواهی موحدانه است و در واقع خداخواهی است، دغدغه توجه خدا به خودت و مسئولیت خودت مقابل خداوند را داشتن و بس.
 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شاید برای نسل جوان حوزه مشخص نباشد که چرا امام در منشور روحانیت می‌گویند: «خون‏ دلى‏ که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختی‌هاى دیگران نخورده است.» امام در همان منشور روحانیت، اشاره‌ای به این مطلب می‌کنند که این جماعت چه تفکرات اشتباهی را به اسم دین به خورد جامعه می‌دهند و با نسخه اسلام آمریکایی خود راه را برای شناخت اسلام ناب می‌بندند.

 

ایشان در سخنرانی ۲۹ بهمن ۱۳۵۶به مناسبت «کشتار ۱۹ دی قم» به برخی از شبهات این جماعت اشاره می‌کنند:

👈«اگر خود حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- مقتضى بدانند خوب خودشان تشریف بیاورند»! یکى از علما این جورى مى‏‌گفت- خدا رحمتش کند- که «من که دلم بیشتر نسوخته به اسلام از حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه؛ خوب ایشان هم که مى‏‌بینند این را، خود ایشان بیایند؛ چرا من بکنم»! ... اسلام اینها را نمى‏‌پذیرد. ... اینها مى‏‌خواهند از زیر بار در بروند. یک چیزى درست مى‏‌کنند، دو تا روایت از این طرف از آن طرف مى‏‌گردند پیدا مى‏‌کنند که خیر، با سلاطین مثلًا بسازید، دعا کنید به سلاطین. این خلاف قرآن است. ... اگر صد تا همچو روایتٔ‌هایى بیاید، «ضربِ به جِدار» مى‏‌شود.  خلاف قرآن است، خلاف سیره انبیاست. با اینکه روایتى نیست. شما وقتى ملاحظه مى‏‌کنید آن همه روایاتى که ... اگر مایل باشى که زنده باشد این سلطان، تو هم با او محشورى. مسلمان مگر مى‏‌شود مایل باشد به اینکه یکى زنده باشد و ظلم کند، آدم بکشد؟ رابطه داشته باشد با یک کسى که آدم مى‏‌کشد، عالِم مى‏‌کشد ... مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته‏ باشد که مسلمان [نیست‏]؛ لَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ «مَن اصبحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بامورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بمُسلِمٍ.» هى هم بگو لا اله الا اللَّه، مُسْلم نیست این طور. اسلام آن است که به درد مسلمین بخورد؛ مسْلم آن است که به درد مسلمین بخورد، برسد به درد مسْلم که آقا کشتند جوان‌هاى ما را. ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ کشتند علماى ما را، ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ کشتند مؤمنین و مسلمین را، ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ »

📝 صحیفه امام ؛ ج‏ ۳؛ ص۳۳۹- ۳۴۱.

 

👈«در بین ما هم اشخاصى هستند که [مى‏‌گویند] «اولو الامر» هر چه، هر زهر مارى مى‏‌خواهد باشد، باید ما از او اطاعت کنیم! «اولو الامر» است! «اولو الامر» یعنى زورگو؟! با زورگو نباید حرف زد.

خب، پس چرا امام حسن(ع) مخالفت کرد؟ چرا امام حسین(ع) مخالفت کرد با «اولو الامر»، آن وقت که «اولو الامر» عبارت از یزید بود؟

«تُؤْتِی الْمُلْکَ‏»  یکى از آخوندها به من نوشته بود- چند سال پیش از این- که شما مخالفت چرا مى‏کنید با او؛ «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ؛» خداوند هر کس را مى‏‌خواهد [سلطنت مى‏‌دهد]، این‏ مملکت را خدا داده [به او]؛ من جواب او را که ندادم، قابل جواب نبود اما این تکذیب قرآن است. مگر فرعون را کس دیگر مُلْک به او داده بود؟ آن هم خدا به او داده بود، پس چرا موسى(ع) رفت با او مخالفت کرد؟ مگر نمرود را کسى دیگر به او اعطاى مُلْک کرده بود؟ آن هم از طرف خدا است، پس چرا ابراهیم(ع) مى‏‌رود با او مخالفت مى‏‌کند؟ چرا پیغمبر(ص) مخالف است؟ چرا حضرت امیر(ع) با معاویه؟ خب معاویه هم در آنجا یک «اولو الامرى» است براى خودش. خب، بعد از آن چرا امام حسن(ع) با او مخالفت کرد؟ امام حسن(ع) پدر معاویه را درآورد. امام حسین(ع) چرا پا شد با چند نفر از عیالاتش رفت؛ با پنجاه- شصت نفر راه افتاد رفت آنجا مخالفت «اولو الامر» کرد. این حرف‌ها حرف‌هاى نامربوط است. آن «اولو الامر»ى که پهلوى خدا و رسول قرار مى‏‌گیرد باید پهلوى خدا و رسول(ص) باشد. باید مثل خدا و رسول(ص)- بلاتشبیه- یعنى ظِلّ خدا و رسول(ص) باید باشد. حکومت سلطان اسلام «ظلّ اللَّه» است. معنى «ظل» این است که حرکتى ندارد خودش، حرکت به حرکت اوست: سایه آدمْ خودش که حرکتى ندارد؛ هر حرکتى آدم مى‏‌کند سایه هم، دستش را این جور مى‏‌کند، سایه هم همان طور. «ظلّ اللَّه» این است؛ آن کسى را که اسلام به «ظلّ اللّهى» شناخته است، این است که از خودش یک چیزى مایه نگذارد، به تَبَع احکام اسلام حرکت بکند، حرکتْ حرکت تَبَعى باشد.»

📝 صحیفه امام، ج‏ ۳، ص: ۳۴۸.

 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دوره آموزش سربازی بودم. موقع تیراندازی، دیدم نه چندان سابقه خوبی و نه چندان پیش‌نیازهای اصلی تیراندازی که صبر و دقت زیاد باشد را دارم، گفتم خدایا امتحانی می‌کنم، اینجا خیالم راحت است، هیچ ادعا و سابقه‌ای ندارم، با دست خالی خالی فقط به تو اتکا می‌کنم، از باب اینکه گفته‌ای: «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها» سعی می‌کنم آنچه آموزش دیده‌ام دقیق به کار بگیرم اما خودت می‌گویی«وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلکِنَّ اللَّهَ رَمَى» می‌خواهم تجربه‌ای باشد که می‌شود در کارهای دیگر هم با دست خالی فقط با اتکای تو آنچه می‌توانم به میدان بیاورم و نتیجه بگیرم؟ قلبم را محکم کن تا در بقیه کارها هم همینطور وارد میدان شوم و به تو اتکاء کنم.

نتیجه اینکه:

از ۳ تیر قلق، ۲تا را از فاصله ۱۰۰ متری وسط خال زدم، یکی کنار خال.

از ۵ تیر قلق دوم، ۳ تا را وسط خال زدم و ۲تا را کنار خال.

مرحله بعد ۱۰ تیر بود و قلق تمام شده بود. همه را زدم اما کجا؟ منتظر اعلام نتایج بودم.

نتایج را نگفتند 😄 کلی حالم گرفته شد.

گفتند: چه کسانی داوطلب کمک در جمع آوری سیبل‌ها هستند، رفتم کمکی کنم و ببینم چه کرده‌ام، سیبل خودم را که دیدم وسطش کلی سوراخ با دور ماژیک داشت معلوم نبود کدام مال منه اما نتایج ثبت شده!🤔

گفتم خیره لابد همون قلق‌گیری‌ها بس بود و حجت تمام شد.

چند ساعت بعد یکی از دوستان با هیجان آمد و گفت حمید تو چکار کردی؟ می‌دونی چندتا تیرت وسط خال خورده؟ از ۱۰تا ۹تاش رو وسط خال زدی.☺️

گفتم حالا به کسی نگو، پیش خودم گفتم احتمالا اون یکی هم خورده اینها درست نشمردن، این نتیجه با دست خالی پیش خدا رفتن و سعی خود را کردن است.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در روایت از کتاب کافی از عبدالرحمن بن حجاج است که:

🔹«أَکَلْنَا مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَأُوتِینَا بِقَصْعَةٍ مِنْ أَرُزٍّ»

🔸ما با امام صادق(علیه السلام) غذا می‌خوردیم، به ما یک کاسه برنج دادند.

 

🔹«فَجَعَلْنَا نُعَذِّرُ فَقَالَ ع مَا صَنَعْتُمْ شَیْئاً؟»

🔸ما شروع کردیم به عذر آوردن. حضرت فرمودند: چکار می‌کنید؟

(با توجه به ظاهر «ما صنعتم» و عباراتی که در ادامه است مثل «الآن» شد و «اکلا جیدا» ظاهرا چیزی می‌خورده‌اند اما کم می‌خورده‌اند و حضرت می‌پرسند: چرا کم می‌خورید؟)

 

🔹«إِنَّ أَشَدَّکُمْ حُبّاً لَنَا أَحْسَنُکُمْ أَکْلًا عِنْدَنَا»

🔸مطمئنا از شما بیشترین محبت به ما را کسانی دارند که خوب‌تر نزد ما غذا می‌خورند.

 

🔹«قَالَ عَبْدُ الرَّحْمنِ: فَرَفَعْتُ کُسْحَةَ الْمَائِدَة فَأَکَلْتُ، فَقَالَ: «نَعَمْ، الْآنَ»»

عبدالرحمن می‌گوید: ما با ولع خیلی خوب خوردیم و ته غذا را روفتیم. حضرت فرمودند: بله الآن شد.

 

🔹«وَ أَنْشَأَ یُحَدِّثُنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أُهْدِیَ إِلَیْهِ قَصْعَةُ أَرُزٍّ مِنْ نَاحِیَةِ الْأَنْصَارِ فَدَعَا سَلْمَانَ وَ الْمِقْدَادَ وَ أَبَا ذَرٍّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ فَجَعَلُوا یُعَذِّرُونَ فِی الْأَکْلِ فَقَالَ مَا صَنَعْتُمْ شَیْئاً أَشَدُّکُمْ حُبّاً لَنَا أَحْسَنُکُمْ أَکْلًا عِنْدَنَا فَجَعَلُوا یَأْکُلُونَ أَکْلًا جَیِّداً.»

🔸حضرت شروع کرد به نقل روایتی از رسول خدا که کاسه‌ای برنج از سوی انصار برای حضرت آوردند و حضرت سلمان و مقداد و اباذر را صدا کردند تا از غذا بخورند اما آنها در خوردن کوتاهی می‌کردند، حضرت به آنها گفتند: چه می‌کنید؟ بیشترین محبت به ما را کسانی از شما دارند که خوب‌تر نزد ما غذا می‌خورند و آنها شروع کردند خوب غذا خوردن.

..............

📌پیشنهاد می‌کنم هر وقت خواستید به اهل و عیال و میهمان و حتی شاید خودتان اطعام کنید به نیت یکی از اهل بیت (علیهم السلام) اطعام کنید یا مثلا نذر کنید ثواب این اطعام برای حضرات باشد و این را برای اهل و میهمان خود هم بگویید.

ان شاء الله به این واسطه هم محبت اهل بیت را به خودمان بیشتر جلب کنیم و هم محبت اهل بیت را در قلوب اهل و عیال و اطرافیانمان افزایش دهیم.🌷🤲
 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری