شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۳ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔰 قریب به شش ماه بود که جمعی ۵ نفره از طلبه‌های خوب هر روز برخی از صحبت‌ها یا پیام‌های کلیدی حضرت آقا را  مباحثه می‌کردیم.

ضمن این مباحثات به مرور به مجموعه‌ای از پرسش‌هایی اساسی دست یافتیم که می‌توان گفت تفکر در مورد آنها و دست‌یافتن به پاسخ‌هایشان برای افراد دین‌دار مساوی بود با انقلابی شدن، دغدغه مند شدن، حل بسیاری از شبهاتشان و فهم ارتباط انقلاب اسلامی و نظام دین برای آنها.

🔰 اما تقریبا هیچ کدام از این سوالات از سوالات جدی و سرفصل‌های مورد توجه در حوزه علمیه نبود و اگر این سوالات در حوزه مطرح می‌شد و ذهن اساتید و طلاب متوجه آنها و پاسخشان می‌شد دیگر چندان انرژی و کار خاصی برای انقلابی شدن حوزه نیاز نبود، تفکر در مورد این سوالات مساوی بود با رسوا شدن و مهجوریت طیف‌های سکولار و غیرانقلابی در حوزه.

🔰 به طور مثال بخشی از این سوالات ذیل سرفصل دشمن شناسی بود که شاید از ابتدا تا انتهای تحصیل در حوزه چندان به عنوان آن هم چندان توجه نشود، چه برسد به پرسش‌های ذیل آن؟! یا به برخی پرسش‌های ذیل آن به صورت محدود توجه شود اما چون در یک نظام مشخص منطقی و مترتب بر یکدیگر به سوالات آن پرداخته نشده است، نتیجتا به پاسخ‌های اشتباه نیز دست یافته باشیم.

👈 مثلا مکرر حضرت آقا در بحث دشمن شناسی صحبت کرده‌اند که خروجی آن یک کتاب مفصل شده است.

به صورت خلاصه ایشان دشمن خارجی و محسوس ما را بدون اصلی و فرعی کردن با ۳ عنوان مشخص می‌کنند:

«جریان سرمایه‌داری صهیونیستی پشت صحنه دولت آمریکا»

اما رسیدن به این نتیجه حاصل پاسخ داشتن برای یک مجموعه سوالات متوالی با گستره‌ای وسیع از اطلاعات قدیم و جدید است.

🔰 برای اینکه این کلام و عنوان دشمن شناسی درست فهم شود نیازمند یک سلسله پرسش‌های منطقی و مترتب هستیم که: آیا در نظام اندیشه دینی وجود دشمن مفروض و قطعی است؟ چه دشمن‌هایی برای یک انسان دین‌دار وجود دارند؟ معیار و ملاک دشمنی چیست؟ آیا دشمن اصلی و فرعی داریم؟ حکمت‌ها و فواید وجود دشمن چیست؟ وظیفه ما نسبت به دشمن چیست؟ و...

🔰 بعد از اینکه مجموعه‌ای از سوالات را ذیل موضوعات اصلی اقتباس شده از سخنان حضرت آقا، طراحی کردم، جمعی از فضلا و اساتید حوزه را شناسایی و این سوالات را به آنها عرضه نمودم.

برای اینکه این اساتید و فضلاء مشتاق به وقت گذاشتن شوند نیاز به یک برنامه رسمی بود، از طریق مسئول فرهنگی مؤسسه فقهی‌مان مطلع شدم که در مدارس فقهی یک چارت فرهنگی و بودجه مشخص شده است برای برگزاری کلاس‌های سیاسی فرهنگی و...

🔰 طرحی اجرایی با عنوان دوره "اسلام ناب" نوشتم تا اساتید شناسایی شده را دعوت کنیم و کلاس‌هایی تشکیل دهیم و این سرفصل‌ها را در این دوره تدریس کنند؛ در ضمن آن هم برخی کتاب‌های خوب و مرتبط با این سرفصل‌ها مثل "حکومت اسلامی از مبانی تا مقاصد" آقای محمد نجفی و "اسلام رحمانی" آقای حسن علی‌پور وحید را به دوستان معرفی کرده و برای آنها مسابقه کتاب‌خوانی برگزار کردم که الحمد لله بیش از نیمی از دوستان مؤسسه در این مسابقه شرکت کردند، همچنین اجازه گرفتم و یک سلسله از مستندهایی که برای فهم پاسخ سوالات دوره مناسب بود را هر هفته در ساعتی که دوستان مؤسسه جلسه عمومی داشتند معرفی می‌کردم.

🔰 دوره با همه سختی‌هایش برگزار شد و کارها پیش رفت، بنا داشتم در گام بعد این دوره را در مدارس فقهی دیگر نیز برگزار کنم و پیگیری‌هایی کردم و قول‌هایی نیز گرفتم، افق نهایی‌ام نیز این بود که در گام آخر مباحث دوره را تبدیل به یک کتاب کنم که در ضمن آن یک نرم‌افزار با همه مستندهایی که مکمل آن بود در آن باشد و بعد از آن این دوره در کل حوزه علمیه اجرا شود.

🔰 بجز یک یا دو مورد کمک یکی از دوستان عزیز همه کارها بر دوش خودم افتاده بود، مشکلات و عدم همکاری‌های بسیاری که مدام وقت و انرژی را بی‌جهت هدر می‌داد و حل آنها به عنوان یک کار حاشیه‌ای در کنار درس و کارهای پژوهشی و مسائل شخصی‌ام، خیلی داشت به من فشار می‌آورد.

🔰 بعد از برگزاری دوره در مدرسه خودمان و با توجه به بازخوردهای خوبی که از دوستان طلبه گرفته بودم، بنا به توسعه و ادامه آن داشتم که در جلسه ابتدای سال بعد، مسئول محترم مدرسه که ماشاء الله هرجای حوزه را نگاه کنید یک مسئولیت مهم‌ دارند! در جمع طلاب با قدردانی از برخی امور که در نظرشان بسیار با اهمیت بود و ایضا تحقیر کارهای بنده آن هم در جمع طلاب چنان طعم تلخی بر جانم نشاند که با اینکه می‌دانستم نباید خسته شد اما تحقیر شدن کار را برای نفس خود بهانه کردم تا دیگر تلخی‌های این کارها را به جانم نچشانم...

🔰 وقتی سوالات خود را به اساتید عرضه کردم متوجه شدم جمع محدودی از آنها هستند که برای این سوالات پاسخ دارند، البته معمولا آنهایی هم که داشتند برای همه پرسش‌ها پاسخ نداشتند و نیاز به تفکر و دقت بیشتر بود ولی به هر حال معلوم بود فرصتی شده است تا حرف‌های تازه و برآمده از اندیشه‌های عمیقشان را در این باب‌ها تولید و تدقیق کنند.

🔰 بحث‌های خوبی در جلسات تدریس دوره مذکور گفته شد که برای خودم هم تازگی داشت، با برخی اساتید هم رفاقتی پیدا کردم و بعدها هم تاثیر تفکر آنها به این پرسش‌ها را در دیگر مباحث و ارائه‌هایشان مشاهده کردم.

اگرچه ما یک دوره از این اساتید استفاده کرده بودیم اما مباحثی که تولید شده بود توسط خود این اساتید در قالب‌های دیگر در حال امتداد و نشر دادن بود.

🔰 ما هنوز باید در باب فواید پرسش‌گری البته پرسش‌های دقیق و با برنامه و کارهای بزرگی که می‌شود به کمک آن انجام داد، بیشتر آشنا شویم.

مثالی دیگر بزنم، سال گذشته یک سوال برای اساتید درس خارج و طلاب جدی شده بود و عملا یک بحث با این عنوان که آیا فقه نظام دارد یا خیر؟ در سطوح مختلف حوزه ذهن طلاب و اساتید را به خود مشغول کرده بود.

در بسیاری از کلاس‌ها به این سوال پرداخته می‌شد که حالا آخر فقه نظام دارد یا خیر؟

دوست عزیزی که پشت صحنه عمده این جریان سازی بود، برای بنده می‌گفت که من رفتم نزد فلانی و از او این سوال را کردم و بعد نزد یک عالم دیگر رفتم و او جواب متفاوتی داد و ادله آن استاد را رد کرد و بعد این پرسش‌ها و پاسخ‌ها را هم در فضای مجازی منتشر می‌کردم، بعد از آن هم با چند مرحله شارژ کردن موج و کار رسانه‌ای موج راه افتاده بود و این پرسش جدی در فضای حوزه مطرح شده بود و هرکس می‌خواست نظر خود را در آن مورد بیان کند.

می‌گفت هدف من صرفا یک کار بود و آن اینکه اصل این مسأله را در حوزه بالا بیاورم و توجهات به آن جلب شود و به آن فکر شود، بیش از آنکه پاسخ برای من مهم باشد اینکه به این مسأله فکر شود مهم بود.

یکی از اساتید عزیز ما نقل می‌کردند که من بارها یک بحث علمی را بین برخی از علما واسطه می‌شدم و اشکالات و جواب‌ها را بین آنها انتقال می‌دادم و این کار برکات بسیاری برای حل آن مسأله و دقیق‌شدن آن داشت.

🔰 این پرسش‌گری و مطالبه و هدایت آن خود بخشی از چرخه تولید علم است، وقتی آثار مختلف با برکت موجودمان را نگاه می‌کنیم، عمدتا همه حاصل وجود یک پرسش و مطالبه از علما است، از اصول کافی و من لایحضره الفقیه گرفته تا لمعه یا برخی کتاب‌های علامه طباطبایی مثل بدایه و نهایه و حتی تفسیر المیزان یا کتاب‌های علامه مظفر یا کتاب کشف اسرار حضرت امام یا جزوه روح‌توحید نفی عبودیت غیر خدا حضرت آقا و... خلاصه عمده آنها را وقتی بررسی کنید، همه یک مقدمه دارند و آن هم وجود یک پرسش‌گر و مطالبه‌گر است و اگر نبودند آنها امروز هیچ‌کدام از این آثار با برکت ما موجود نبود.

⁉️ اهداف و شعارهای اصلی انقلاب اسلامی چه بود؟

این پرسش یکی از ۶ پرسش بنیادین درباره انقلاب اسلامی است که مستند و مبتنی بر بیانات حضرت آقا، در سایت ایشان به آنها به صورت اجمالی و تصفیلی پاسخ داده شده است.

🔰 در پاسخ به این پرسش که اهداف و شعارهای اصلی انقلاب چیست؟ مستند به بیانات حضرت آقا به موارد زیر اشاره شده است:

👈 استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی - حاکمیت اسلام بر جامعه و رواج ارزش‌های دینی در کشور - آزادی بیان و قلم - عدالت و رفع تبعیض‌ها - پیشرفت مادی و گسترش رفاه - احیای کرامت انسانی و نقش داشتن مردم در حاکمیت بر تعیین سرنوشت خود - زمینه‌سازی برای رشد و تکامل انسانها در جامعه و حذف عوامل فساد.

حال نوبت ما است که به این سوالات و جواب‌ها فکر کنیم، مبتنی بر آنها سوالاتی را مطرح کنیم؟

چرا این موارد ذکر شد و  آیا موارد دیگری هست که برای ما مهم باشد و در این گزینه‌ها نیست؟

نسبت تک تک این گزاره‌ها با اندیشه‌های دینی چیست؟ در هرکدام از این گزاره‌ها ما چه جایگاهی داریم؟ در کدام یک کم‌کاری کرده‌ایم؟ ملاک سنجش هر کدام چیست؟

⁉️ به این پرسش‌ها چقدر فکر کرده‌ایم؟ مباحثه کرده‌ایم و جواب داریم؟

مثلا ما چقدر در مورد استقلال‌خواهی و قطع هر نوع وابستگی مبتنی بر آموزه‌های دینی می‌توانیم سخن بگوییم؟

مگر یکی از دعوا‌های اصلی امروز ما در عرصه سیاست همین استقلال‌خواهی نیست؟ اگر استقلال خواهی یک ارزش دینی نیز هست، پس چرا ما چندان حرفی در این مقوله نمی‌شنویم؟

قطع وابستگی آیا ارزش است؟ مطلق یا نسبی؟ چقدر از آموزه‌های دینی برای تبیین آن حرف داریم؟ و قس علی هذا... نسبت به بقیه موارد از شعارهای اصلی انقلاب که شرح آن مفصل می‌شود و  شاید ما در همان ابتدا متوقف شویم.

⁉️ وظیفه کیست که این گزاره‌ها را تبیین کند؟ جز حوزه و طلاب؟

بسم‌الله اساتید و فضلاء انقلابی صدها سوال در تک تک این مقولات وجود دارد که ما مشتاقانه منتظر شنیدن جواب‌های آنها هستیم.

بسم‌الله طلاب عزیز در این موضوعات مطلب بنویسید، سوال و جواب تولید کنید.

اگر این موضوعات برای نخبگان جامعه قرار است حل شود وظیفه کسی جز حوزه و حوزویان است؟

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در زمان بنی‌صدر خیلی‌ها از خیانت‌های پیاپی او خسته شده بودند و گله می‌کردند که چرا حضرت امام (ره) به او اختیارات گسترده و فرصت می‌دهند_ تا جایی که حتی فرماندهی کل قوا را نیز در آن شرایط بحرانی به او داده بودند._ اختیاراتی که هزینه‌های بسیار زیادی بر مردم و کشور داشت و نیروهای زیادی به‌واسطه کارهای او به شهادت رسیدند و سرمایه‌های بسیاری تلف شد.

در همین باره مرحوم آیت‌الله سید محمدمهدی دستغیب برادر کوچک‌تر شهید دستغیب نقل می‌کنند:

بنی‌صدر طغیان کرده بود و سروصدا هم بلند کرده بود که به داد برسید. در آن هنگام آقای خلخالی در مجلس بود که فریاد زد: آقای دستغیب! آقای صدوقی! آقای مدنی! آقای اشرفی! آقای طاهری و... به فریاد برسید. لذا مجلسی از آقایان در حضور امام تشکیل شد. بنده هم همراه اخوی رفتم. همه صحبت کردند و از امام خواستند که بنی‌صدر را رد کند. امام فرمود:

زود است، عجله نکنید، بگذارید رسوا شود، مردم بفهمند، آن‌وقت بیرون کردنش آسان است و قصه هم همین‌طور شد و طولی نکشید که بنی‌صدر رسوا شد و مردم فهمیدند که راهش غلط است و معزولش کردند. [۱]

معنای این رفتار آن است که گاهی بایست به یک فرد و بالاتر از آن‌یک اندیشه فرصت داد تا خود را نشان دهد و معلوم شود که مسیرش خطا است زیرا میان حاکمیت الله و طاغوت چند فرق اساسی است:

1- "ولیّ خدا " قدرت را برای مردم می‌خواهد، برخلاف طاغوت که مردم را برای قدرت می‌خواهد، "ولیّ خدا " با مردم همراه می‌شود و به آن‌ها فرصت رشد می‌دهد تا مردم باعقل خود و آزادی خودشان، قیام به قسط کنند و همراهی با او را آزادانه انتخاب کنند.

بنابراین همراهی با "ولیّ خدا" نیز نیازمند صبر و استقامت و البته مساوی با باعزت و سربلندی است.

2- اما طاغوت بر مردم مسلط می‌شود [۲] و آزادی و فرصت اندیشیدن را از آن‌ها می‌گیرد، طاغوت می‌خواهد مردم کوچک باشند و با شکم و شهوت مشغول باشند، پس همراهی با طاغوت اگرچه معمولاً راحت اما همیشه با کوچکی و حقارت است. [۳]

 اگر بنا بود با اجبار مردم را کنترل و بر آن‌ها حکومت کرد، اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بسیار زیرک‌تر از آن بودند که در بازی قدرت جا بمانند و منتظر باشند تا بیش از هزار و اندی سال این‌همه خسارت بر مردم وارد شود.

پی نوشت:

[۱] منبع خاطره: حمید سفیدگر شهانقی و محمد چغایی اراکی، زندگی و مبارزات آیت‌الله شهید سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد و خاطرات، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲ ش، ص: ۱۰۲.

[۲] در زمانه ما که عصر استعمار فرانو است، طاغوت باقدرت نرم و ابزار رسانه و شبکه‌های مختلف خبری و سرگرم کردن مردم به مسائل جنسی، سینما، ورزش حرفه‌ای و... مردم را به بند خود درآورده است، برخلاف دوره‌های گذشته که با کودتا و مثل آن و با استفاده از قدرت سخت بر مردم حکومت می‌کرد.

[۳] ممکن است برخی بگویند: پس اگر چنین است چرا جمهوری اسلامی برای انتخابات، شورای نگهبان گذاشته است و فرصت خطا کردن مطلق را به مردم نمی‌دهد؟

باید گفت در حکومت بناشده بر پایه اسلام اگرچه مردم به‌زور به سمت سعادت برده نمی‌شوند اما جلو جریانی که بخواهد مردم را به‌زور به سمت شقاوت ببرد نیز گرفته می‌شود و حاکم تلاش می‌کند آزمون و تجربه مردم را به‌گونه‌ای پیش ببرد که مردم کم‌ترین هزینه ممکن در مسیر رشدشان را متحمل شوند و سعی می‌کند از شمار گزینه‌های هزینه‌ساز برای مردم بکاهد اما نه تا جایی که رشد آزادانه و انتخاب و اختیار مردم بی‌معنا شود.

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ ترامپ یا بایدن؟ آمریکا یا چین؟ روحانی یا ...؟ دوگانه‌هایی که همیشه و همه‌جا هستند، گاهی ‏بین بد و بدتر، گاهی بین بد و خوب و شاید هم گاهی بین خوب و خوب‌تر باشند؛ اگر چاره‌ای ‏جز انتخاب نیست، کدام‌یک را انتخاب می‌کنیم؟ معیار انتخابت چیست؟

ترامپ با همه دیوانگی‌ها، فسادهای اخلاقی و مالی و... اما مخالف سقط‌جنین، مخالف ‏هم‌جنس‌گرایی و مدارس مختلط و موافق آیین‌های مذهبی است.‏

اما بایدن با ظاهر اتوکشیده‌ای که دارد موافق سقط‌جنین و هم‌جنس‌گرایی و... است. این‌ها ملاک ‏است؟

در نظرسنجی‌های به‌دست‌آمده آرای ترامپ میان قشر روستایی و مذهبی‌های مسیحی بیشتر ‏است و آرای بایدن میان تحصیل‌کرده‌ها، صهیونیست‌ها و قشرهای شهری و سرمایه‌دار، بیشتر ‏است.‏

این‌ها چه؟ آیا ملاک می‌شود؟

⁉️از این دوگانه‌ها کدام‌یک را انتخاب کنیم؟ کدام‌یک تقابلش با جبهه حق و انبیاء بیشتر است؟

در انتخابات ۸۸ از شعارهای مشهور طرفداران موسوی این بود: "هرچی جواد مواده با ‏احمدی‌نژاده" هرچه به بالا شهر می‌رفتی و به قشر مرفه و سرمایه‌دار نزدیک‌تر می‌شدی، درصد ‏طرفداران موسوی هم بیشتر می‌شد.‏

ازنظر فرهنگ مذهبی هم اختلاف نسبی طرفداران موسوی و احمدی‌نژاد مشهود بود، مثلاً ‏خانم‌های حامی احمدی‌نژادی عمدتاً چادری و در طیف مقابل، عمدتاً برعکس بودند، این ماجرا ‏در ۹۲ و ۹۶ هم مشهود بود و قصه ادامه داشته و دارد...‏

⁉️اما ملاک چیست؟ آیا ملاکی همیشگی برای خارج شدن از تحیر داریم؟

حکایت، حکایت امروز و دیروز نیست، حکایت اینجاوآنجا نیست، آمریکای جنوبی باشد یا ‏شمالی، اروپا باشد یا آسیا یا آفریقا و... حکایت دو خط است که از ابتدای تاریخ در مقابل هم ‏بوده‌اند و یک شاخصه بسیار مهم که تمایز این دو خط را نشان می‌دهد.‏

یک جریان با یک شاخصه مشترک که بدون استثناء در تمام طول تاریخ همیشه مقابل جریان حق ‏و انبیاء ایستاده است و هر جا قرار بر انتخاب بوده است آن گزینه‌ای را انتخاب کرده است که در ‏تقابل بیشتری با جریان انبیاء باشد.‏

شاخصی که ما را از تحیر میان حرف‌ها و ادعاهای مختلف خارج می‌کند چیست؟

شاخص "اتراف" به معنی فزونی نعمت که صاحبش را غافل و مغرور و مست کند و موجب ‏طغیانش شود مانع از حیرت‌زدگی می‌شود.‏

👈 به تعبیر قرآن: «وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیةٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُونَ» ‏هیچ‌وقت و در هیچ مکانی انذار دهنده‌ای را نفرستادیم الا اینکه یک جریان مقابل آن ایستاد، ‏جریان سرمایه‌داران مرفه بی‌درد که مست ثروت و قدرت هستند؛ جریانی که همیشه در مقابل ‏رسولان الهی قرار گرفت و گفت: «قطعاً ما به آنچه برای تبلیغ آن مأمور شده‌اید کافریم.»‏

جریانی که فسادها همیشه از این جریان آغاز می‌شود و به همین جهت نیز قرآن می‌گوید: «وَ ‏اذا ارَدْنا انْ نُهْلِک قَرْیةً امَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقوا فیها فَحَقَّ عَلَیهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیراً» یعنی آنگاه‌که ‏اراده الهی بر نابودی یک جامعه‌ای قرار می‌گیرد کار به دست مترفین که هم فاسد و هم فاسق ‏هستند، می‌افتد و فساد از آن‌ها به همه مردم سرایت می‌کند و همه مستحق عذاب می‌شوند. ‏به‌نحوی‌که می‌توان گفت: «تمام این فسادهایی که ملاحظه می‌کنید از ناحیه این طبقه بالاست که ‏در مردم سرایت کرده است. (صحیفه امام؛ ج ۷؛ ص: ۲۵۹)»‏

این شبکه هرچه به سمت شکل‌گیری دهکده جهانی می‌رویم متشکل‌تر می‌شود. امروزه یک ‏شبکه عظیم از مترفین بین‌المللی در ابعاد بسیار بزرگ در جهان به وجود آمده است که عمده ‏منابع ثروت و بنگاه‌های بزرگ اقتصادی دنیا را در اختیار دارد و حامی سازمان‌های جهانی است، ‏شبکه‌ای که مهم‌ترین رسانه‌های دنیا در اختیار اوست، سازمان‌های جاسوسی و لابی‌های بزرگ ‏برای به قدرت رساندن افراد مختلف در کشورها را در اختیار دارد و محوریت آن نیز در دست ‏صهیونیسم بین‌المللی است.‏

📌برای خارج شدن از تحیر در انتخابمان کافی است بنگریم، جریان مترفین در اطرافمان و یا در ‏جهانمان به کدام سوی تمایل دارد؟ همان سو بیشترین تقابل را با جریان حق خواهد داشت.‏

📙 ر.ب: بیانات حضرت آقا در ۲۴ آبان ۱۳۷۹- ۱۳ آبان ۱۳۸۱ - ۸ شهریور ۱۳۸۴ - ۱۹ دی ‏‏۱۳۷۹ و ۱ فروردین ۱۳۸۶ و فیش موضوعی بیانات حضرت آقا در همین موضوع

..........................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری