🔰 در قسمت اول به برخی روایات امیرالمؤمنین (علیه السلام) در باب وجود محافظانی از سوی خداوند و نیز مقدر بودن اجل انسان اشاره نمودم.
🔹 در آیه ۶۱ سوره مبارکه انعام «وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْت» خداوند به فرستادن فرشتگانی که حافظ انسان هستند، اشاره میکند و برخی در توجیه این آیه و نیز روایاتی که در آنها به وجود فرشتگان نگهبان انسان اشاره شده است، مراد از حفظ کردن در این آیات و روایات را ثبت و ضبط اعمال میدانند و نه حفظ خود انسان از بلایا اما مثلا مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان ذیل همین آیه این احتمال را تضعیف نمودهاند و همان معنای حفظ نمودن انسان از بلایای طبیعی را تقویت نمودهاند.
🔹 این نکته که خداوند برای بندگان خود، حافظانی قرار داده است در آیه ۱۱ سوره مبارکه الرعد نیز اشاره شده است:
«لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ»
براى انسان، مأمورانى است که پى در پى، از مقابل و پشت سرش او را به فرمان خدا حفظ مىکنند.
🔹 از امام باقر(ع) در مورد این آیه روایت شده است: فرشتگانی که به فرمان خدا انسان را حفظ مىکنند از اینکه «یَقَعَ فِی رَکِیٍّ» در چاهى سقوط کند « أَوْ یَقَعَ عَلَیْهِ حَائِطٌ » یا دیوارى بر او بیفتد « أَوْ یُصِیبُهُ شَیْءٌ» یا حادثه دیگرى براى او پیش بیاید تا زمانى که مقدرات حتمى فرا رسد، در این هنگام آنها کنار مىروند و او را تسلیم حوادث مىکنند، «هُمَا مَلَکَانِ یَحْفَظَانِهِ بِاللَّیْلِ وَ مَلَکَانِ بِالنَّهَارِ یَتَعَاقَبَانِه» آنها دو فرشتهاند که انسان را در شب حفظ مىکنند و دو فرشتهاند که در روز به طور متناوب به این وظیفه مىپردازند"(تفسیر القمی ؛ ج ۱؛ ص: ۳۶۰)
و مشابه این حدیث از امام صادق(ع) نیز روایت شده است: «ما من عبد الا و معه ملکان یحفظانه فاذا جاء الامر من عند اللَّه خلیا بینه و بین امر اللَّه.» (تفسیر العیاشی ؛ ج ۲ ؛ ص: ۲۰۵)
🔹 و همینطور روایات دیگری با همین مضمون، تا جایی که از امیرالمؤمنین روایت شده است: «لَا یَجِدُ أَحَدُکُمْ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَهُ وَ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ.» (الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج ۲ ؛ ص: ۵۸)
هیچ یک از شما مزه ایمان را نچشد، تا آنکه بداند، آنچه باو رسیده، ممکن نبود که از او بگذرد (و باو نرسد) و آنچه از او گذشته ممکن نبود که باو برسد.
- ۹۹/۰۱/۱۹