شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۲۰ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۲ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🎙خانم گوهر الشریعه دستغیب:

در کلاس ما دانش آموز یهودی و بهائی هم بود یهودی‌ها را می‌شناختیم؛ ولی بهائیها هیچ وقت علنی نمی‌گفتند که بهائی‌اند از بچه‌های دیگر می‌شنیدیم که فلانی بهائی است یهودیها درس دینی جداگانه‌ای نداشتند و جای نمره این درس در کارنامه شان خالی گذاشته می‌شد؛ اما بعضی از آنها به دلیل علاقه درس دینی ما را می‌خواندند و امتحان می‌دادند. بعضی از آنها حتی بهتر از بچه مسلمان‌ها به سؤالات امتحان جواب میدادند.

مدیر و ناظم مدرسه هم، اگرچه بی‌حجاب بودند؛ اما موازین اسلامی را رعایت می‌کردند و به خاطر شناخت و آشنایی با پدرم احترام ما را نگه می‌داشتند.  بین معلمها هم بعضی مذهبی و مقید بودند؛ مثلا معلم قرآن و تعلیمات دینی ما خانم حدائق، دختر آیت الله ،حدائق، با چادر به مدرسه می‌آمد و آن را در دفتر مدرسه در می‌آورد و با روسری سر کلاس حاضر می‌شد، خانم حدائق تا سال نهم به ما درس داد. محتوای درسمان هم ادامه مباحث دوره دبستان یعنی اصول و فروع دین و قرآن بود.

آن زمان دبیرستان دو دوره بود سالهای هفتم و هشتم و نهم را سیکل اول می گفتند. سال نهم امتحان نهایی میدادیم و هرکس نمره قبولی می آورد، سیکل دوم را شروع می کرد  سیکل دوم هم سه سال بود و بعد از سال دهم و یازدهم دیپلم علمی می‌گرفتیم و اگر بعد کسی می‌خواست وارد دانشگاه شود باید سال دوازدهم را هم می‌خواند در زمان ما تعداد دخترهایی که تا سال آخر دبیرستان درس میخواندند، خیلی کم بود. از سال هفتم به بعد هر سال که بالا می‌آمدیم تعداد کلاس‌ها و دخترها کمتر می‌شد. عده‌ای ازدواج می‌کردند عده‌ای هم می‌رفتند سرکار از آنجا که جو بازار کار نسبتا خوب بود آنهایی که خانواده فقیر داشتند برای اینکه زودتر مشغول به کار شوند، در پایان سال نهم به دانشسرای مقدماتی می‌رفتند و بعد از دو سال تحصیل معلم شهرهای کوچک مثل جهرم و فسا و... می شدند عده ای هم بهیار می‌شدند آنهایی که کمی بیشتر درس می‌خواندند و دیپلم علمی می‌گرفتند بعد از یک سال تحصیل در دانشسرای مقدماتی معلم شهر شیراز می‌شدند؛ اما دانشسرای عالی فقط در تهران بود و هرکس آنجا قبول می‌شد، سه سال درس می‌خواند و لیسانس می‌گرفت و بعد از استخدام به عنوان دبیر در شهر درس می‌داد.

....

📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، ص ۵۸.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙 خانم گوهرالشریعه دستغیب که در سال 1342 در آبادان معلم مدارس دخترانه هستند، در خاطرات خود می‌گویند:

 

🔻 زمستان آن سال (۱۳۴۲) شاه از پالایشگاه نفت آبادان بازدید کرد سرمای هوا در آن سال خیلی شدید و بی‌سابقه بود. غروب روزی که شاه وارد آبادان شد، شنیدیم از بین دانش آموزانی که برای استقبال به فرودگاه رفته‌اند، چند تایی به علت سرمازدگی مرده‌اند.

🔻 یکی از دختر دایی‌هایم که پرستار بیمارستان شرکت نفت بود به خواهرم قمرخانم گفته بود وقتی این بچه ها را به بیمارستان شرکت نفت رساندند ما فقط توانستیم چند نفر را نجات دهیم و دو سه نفرشان از بین رفتند. دانش آموزان از دبستان‌های منطقه «بریم» انتخاب شده و آنها را با لباس‌های تابستانی و دسته‌های گل به فرودگاه برده بودند. آن روز برای استقبال از شاه حتی معلم‌ها را هم به فرودگاه بردند؛ اما من نرفتم. ... روز بعد آنقدر موضوع سرمازدگی و مردن چندتا از بچه‌ها مسئله ساز شده بود که دیگر خانم مدیر از من بازخواستی نکرد. شکوه و شکایت خانواده قربانیان تا مدت‌ها ادامه داشت و آنها با ابراز ناراحتی و نارضایتی به بانیان این مراسم می‌گفتند: «چرا بچه‌های ما را قربانی کردید؟ شما که دیدید وضعیت این جوری است چرا آنها را برنگرداندید؟»

....

📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش، صص 112- 113.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در فضای فعلی دانشگاه‌ها معمولا جو خارجی یا بی‌طرف است یا دو قطبی، یعنی یا کسی با کسی کار ندارد و هرکس خودش است یا فضای مذهبی و غیر مذهبی هر دو وجود دارد. در هر صورت چنین نیست که مذهبی‌ها مجبور باشند تقیدات مذهبی خود را پنهان کنند یا خجالت بکشند. اما دوره پهلوی اینطور نبوده است و خاطرات مختلفی به عنوان شاهد آن وجود دارد.

 

🎙خانم گوهرالشریعه دستغیب که در سال 1345 در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل بوده‌اند در مورد جو دانشگاه می‌گویند:

👈 «سال‌هایی که در دانشگاه تحصیل می‌کردم فشار بر دانشجویان مذهبی بسیار بود؛ مثلاً در مسجد دانشگاه را می‌بستند و ما نمی‌توانستیم آنجا نماز بخوانیم، برای همین روزهایی که تا عصر کلاس داشتیم مجبور بودیم از دانشگاه برویم مسجد امام سجاد (ع) که نبش خیابان فخر رازی و جمهوری فعلی قرار دارد نمازمان را بخوانیم و برگردیم، در مسیر رفت و برگشت من معمولاً سر صحبت را باز میکردم و مسائل سیاسی را برای دوستانم می‌گفتم البته خیلی محتاطانه این کار را می‌کردم؛ چون زمانه بسیار حساس بود و اگر سر نخی از کسی گیر می آوردند مشکلات بسیاری برایش به وجود می‌آمد.

بچه های مذهبی حتی برای حفظ شعائر اسلامی هم با محدودیت مواجه بودند؛ مثلا ما نشانه‌هایی داشتیم که بعضی از آقایان مذهبی و اهل نمازند؛ ولی برای اینکه مشکلی در دانشگاه پیدا نکنند، ریش خود را می‌تراشند؛ حتی کراوات می‌زدند، ... بعضی از دخترها هم با اینکه از خانواده‌ای مذهبی بودند، همین که وارد دانشگاه می‌شدند، حجاب را کنار می‌گذاشتند تا برخی از استادان و دانشجویان به آنها اهانت و بی‌اعتنایی نکنند. تعداد آنهایی که به خاطر طعنه‌ها به جای چادر حداقل با روسری سر کلاس حاضر می شدند، واقعا خیلی کم بود؛ چون حتی این پوشش هم مسخره می‌شد.»

 

🎙خانم دستغیب در ادامه در توضیح نوع لباس دختران در دانشگاه آن دوره می‌گویند:

👈 «آن سال‌ها هر چقدر حجاب و پوشیدن چادر اشکال داشت، پوشیدن لباس نامناسب، آن هم در محیط دانشگاه کاملا آزاد بود و هیچ منعی برایش وجود نداشت. اکثر دخترها با لباسهای نامناسب که در شب نشینی‌ها و مهمانی‌ها می‌پوشیدند و به اصطلاح مُد روز بود، در کلاس حاضر می‌شدند آن هم در کلاس‌های شلوغ و پر جمعیتی که دختر و پسر با هم بودند. وضعیت آنقدر نگران کننده بود که من و آقای اسدی[شوهر ایشان] به این نتیجه رسیدیم، دخترمان زهرا بعد از گرفتن دیپلم اول شوهر کند، بعد اگر خواست درسش را ادامه بدهد. این نابسامانی ،اجتماعی حتی برای خانواده‌هایی هم که تقیدات مذهبی کمتری داشتند نگران کننده بود.»

.....

📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش، صص 124 126.

 

📌باید تاریخ دانست تا قدر انقلاب دانست.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

اول دوستی بعد تذکر

🎙 آیت‌الله حائری شیرازی:

«می‌شود که انسانی دوست بدارد اهل بیت را و خطاهایی هم داشته باشد. پس ما از حیثی که اهل بیت را دوست دارد باید او را دوست داشته باشیم و از حیثی که خطا می‌کند باید عملش را دشمن بداریم.

انسان باید جدا کند بین عامل و عمل. بعضی‌ها هستند که می‌گویند چون فردی این کار را می‌کند و ما او را دوست داریم پس کار او هم خوب است، خب این غلط است. چون این شخص را دوست می‌دارم پس عملش را هم دوست می‌دارم! نه این خلاف است، باید عملش را بغض داشته باشی. بعضی عکسش را می‌گویند: چون ایشان این عمل را کرده من از او متنفرم و در عین حال تنفر می‌خواهد به او تذکر بدهد.

تنفر و تذکر باهم جمع نمی‌شود، بعد هم می‌گوید نگاه کن به او تذکر می‌دهیم متذکر نمی‌شود.

می‌بینی ایشان تذکر می‌دهد، او بدتر می‌کند اما دیگری می‌آید دوستش می‌دارد با علاقه به او می‌گوید، به زبان با محبت ارشادش می‌کند، می‌بینی او خودش را جمع و جور می‌کند و عذر خواهی می‌کند و خودش را اصلاح می‌کند.

ببینید آیه چقدر زیبا گفت: «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَر» (71 - توبه)

اول اولیاء شدن بعد امر به معروف، اول دوستی، بعد تذکر.»

.....................

در همین رابطه:

در زمان اهل بیت برخی از شیعیان، گناهانی را آشکارا انجام می‌دادند و آنان که اهل ایمان بالاتری بودند به خاطر این گناهان، به عنوان نهی از منکر، از آنها بی‌زاری می‌جستند.

حضرات معصومین در چندین قضیه که این مطلب پیش آمده است تذکر داده‌اند که از عمل آنها بی‌زاری بجویید ولی از خودشان خیر.

در یکی از این موارد راوی از امام کاظم (ع) سوال می‌کند یکی از شیعیان شما «یَشْرَبُ اَلْخَمْرَ وَ یَرْتَکِبُ اَلْمُوبِقَ مِنَ اَلذُّنُوبِ نَتَبَرَّأُ مِنْهُ»

شراب می‌نوشد و گناهان هلاک کننده مرتکب می‌شود. آیا از او برائت بجوییم؟ حضرت پاسخ می‌دهند:

 «تَبَرَّءُوا مِنْ فِعْلِهِ وَ لاَ تَبَرَّءُوا مِنْهُ أَحِبُّوهُ وَ أَبْغِضُوا  عَمَلَهُ»

از عملش برائت بجویید و از خودش خیر، دوستش بدارید ولی عملش را خیر.

راوی می‌پرسد آیا می‌توانیم به او بگوییم فاسق فاجر؟ حضرت پاسخ دادند: فاسق فاجر کافر، فرد دشمنی کننده با ما و دشمن پیروان ما است.

............

 

وقتی در آیات قرآن در موضوع برائت (بی‌زاری جستن) دقت کنیم:

 🔻۲ آیه مربوط به برائت مؤمنین از مشرکین است:

👈 « قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِیٓ إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُٓ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآٓءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَآءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُٓ»

👈 «أَنَّ اللَّهَ بَرِیٓءٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ۙ وَرَسُولُهُ»

🔻۲ آیه مربوط به برائت شیطان از پیروانش است.

👈 «وَقَالَ إِنِّی بَرِیٓءٌ مِنْکُمْ إِنِّیٓ أَرَىٰ مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّیٓ أَخَافُ اللَّهَ»

👈 «کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیٓءٌ مِنْکَ إِنِّیٓ أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ»

🔻بقیه موارد، همه برائت مؤمنین از عمل گناه و یا آنچه از شرک در اعمال مؤمنین یا مشرکین وجود دارد، است.

 🔹۳ مورد برائت از آنچه به آن مشرک شده‌اند.

👈 «إِنَّنِی بَرِیٓءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ»

🔹۱ مورد برائت از جرم مجرمان.

👈 «أَنَا بَرِیٓءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ»

🔹۲ مورد برائت از عمل گناه‌کاران است.

👈 «وَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل لِّی عَمَلِی وَلَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنتُم بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِیءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ»

👈 «فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ»

.....

مجموع این آیات نشان می‌دهد، نسبت به مؤمنین گناه‌کار نباید برائت جوییم بلکه از عمل آنها باید برائت جوییم اما نسبت به مشرکان هم از خودشان و هم از عملشان باید برائت جوییم.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻خانم گوهر الشریعه دستغیب که از اواسط دهه ۳۰ تا اوایل دهه ۴۰ در آبادان زندگی کرده‌اند، در مورد جو مذهبی این شهر می‌گویند:

 

🔻 از همان روزهای اول ورودم به آبادان متوجه شدم در مناطق شرکت نفتی، مثل محله‌های شیراز جو مذهبی وجود ندارد. بی‌حجابی و مشروب خواری اگرچه در همه شهرها رایج بود، در مناطق شرکت نفتی نمودش برایم بیشتر بود؛ چون می‌شنیدیم کسانی در همسایگی، گاهی دم به خمره می‌زنند و مشروبی می‌خورند. ...

تعداد کسانی که تقیدات مذهبی را رعایت می‌کردند بسیار کم بود و همین تعداد کم را معمولاً این و آن مسخره می‌کردند؛ مثلاً بعضی از همکاران آقای اسدی[شوهر ایشان] به ایشان می‌گفتند آشیخ (!) در حالی که او روحانی نبود. کت و شلوار می‌پوشید و کراوات می‌زد و خیلی هم تمیز و شیک می‌گشت؛ اما همکارانش چون می‌دانستند او مذهبی و اهل نماز و روزه است این طوری مسخره‌اش می‌کردند.

از طرف دیگر در مناطق شرکت نفتی هیچ مسجدی وجود نداشت. در صورتی که در هر محله شیراز حداقل یک مسجد بود. البته در محدوده شهری آبادان وضع فرق می‌کرد. مساجدی وجود داشت و مردم اهل نماز و عبادت بودند؛ اما مسئله این بود که بسیاری از کارمندان و کارگران شرکت نفت و حتی بسیاری از فرهنگیان برای رفتن به آن مساجد هیچ علاقه‌ای نداشتند و با روحانیون ارتباط برقرار نمی‌کردند؛ چون اساساً فضای فرهنگی جامعه بی‌دینی را ترویج میکرد و در شهری مثل آبادان که شهری تفریحی با مظاهر غربی بود، شدت و حدت بیشتری هم داشت. ضمنا توده‌ایها، از سالها قبل با فعالیت‌های گسترده دین را افیون توده‌ها معرفی کرده بودند و جوسازی و بدگویی علیه روحانیون به قدری زیاد بود که اگر کسی اسمی از یک روحانی می‌برد یا حرف از مرجعیت و تقلید میزد مسخره‌اش میکردند و این طور معرفی میشد که اصلا فکر ‌ شعور ندارد.

علاوه بر کم توجهی به مذهب و تقیدات مذهبی مسائل سیاسی جامعه هم برای خیلی‌ها اهمیتی نداشت. شاید بیشتر از همه شرکت نفتی‌ها به مسائل سیاسی توجه داشتند. فرهنگی‌ها به نظرم فقط یک درصدشان به این موضوع علاقه‌مند بودند و بین این یک درصد هم تعداد افراد مذهبی خیلی کم بود.

......

📝منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، 1397ش، صص ۹۹-۱۰۰.

 


دریافت
مدت زمان: 6 دقیقه 55 ثانیه

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔻یک جامعه را دوجور می‌توان قضاوت کرد، نگاه به ظاهر جامعه داشت یا باطن جامعه را دید.

معمول تحلیل‌های رسانه‌ای و عمومی بر اساس ظواهر جامعه است اما هنر فهم باطن یک جامعه است.

ظواهر بر باطن تاثیر گذارند اما مدت‌ها طول می‌کشد  تا باطن یک جامعه شکل بگیرد و یا تحت تاثیر تغییرات ظاهر باطن نیز تغییر کند.

باطن جامعه ایران هم پیش از انقلاب و هم پس از آن طی قرن‌ها به صورتی مذهبی و معتقد به خداوند و اهل بیت شکل گرفته است، پهلوی ظاهر جامعه ایران را تغییر داد ولی به برکت قیام امام و مردم فرصت نکرد باطن این جامعه را تغییر دهد.

 

🎙خانم گوهرالشریعه دستغیب معلم مدرسه دخترانه در دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۴۰ در آبادان بوده‌اند. ایشان در مورد وضعیت حجاب و تقیدات مذهبی دختران دانش‌آموز می‌گویند:

👈 «کلاسی که به من دادند بچه‌های سال چهارم بودند. پنج سال در دبستان عصمت درس دادم کادر آموزشی مدرسه همه خانم و اکثر آنها بی‌حجاب بودند؛ اما  کسی که مذهبی و محجبه بود، چه معلم و چه دانش آموز برای حجاب منعی نداشت. البته بین دانش آموزان فقط چندتایی که از نخلستان می‌آمدند حجاب داشتند؛ ولی حتی بین دانش آموزان بی‌حجاب هم عده قابل توجهی بودند که تقیداتی داشتند و ماه رمضان در زمان هوای گرم آبادان روزه می‌گرفتند.»

...........

📝 منبع: طیبه پاوزوکی، گوهر صبر(خاطرات گوهر الشریعة دستغیب)، چاپ اول، تهران، انتشارات سوره مهر، ۱۳۹۷ش، ص ۹۰.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

نظام اخلاق اسلامی...

🔻گاهی برخی بدون داشتن نگاه جامع از یک مساله و رابطه مسائل مختلف با یکدیگر و جایگاه هر مسأله در نقشه کلی، سراغ جزئیات می‌روند و گم می‌شوند. در اخلاق اسلامی هم ما بایست یک تصویر صحیح و درست از نظام اخلاق اسلامی داشته باشیم بعد سراغ جزئیات و آسیب‌شناسی و ارائه راهکار برویم.

 

🎙 استاد شهید مطهری در کتاب «اسلام و نیازهای زمان» خیلی خوب ساختار کلی نظام اخلاق اسلامی را توضیح می‌دهند:

👈 «انسان داراى غرایز مختلفى است. علماى قدیم مى‏ گفتند در انسان سه قوه اصلى هست (و گاهى چهارتا): یکى قوه عاقله (قوه عقل)، دیگر قوه شهوانى‏ و سوم قوه غضبیه.

این‏طور دسته بندى کرده بودند که قوه شهوانى کارش جلب منافع است، انسان را وادار مى‌‏کند که منافع خودش را طلب کند. قوه غضبیه‏ قوه دفع است، نیرویى است که به‌‏طور خودکار انسان را وادار مى‌‏کند که چیزهایى را که براى خودش بد و مضر تشخیص مى‏‌دهد دفع کند. همین‏طور که در جسم انسان قوه دفع هست، در روحش هم هست. انسان وقتى غذا مى‌‏خورد آن را مى‌‏جود. غذا وارد معده مى‌‏شود و پس از هضم، وارد روده‌‏ها شده و سپس از جدار روده‌‏ها جذب‏ مى‌‏شود. ولى یک زواید و فضولاتى هست که اینها به درد بدن نمى‌‏خورد. نیروى دیگرى اینها را بیرون مى‌‏برد. در روح هم همین‏طور است.

یک قوه دیگر هست به نام قوه عقل که قوه حسابگرى است. هر قوه‌‏اى فقط کار خودش را حساب مى‏کند. مثلًا شهوتِ خوردن در انسان هست. آن قوه‏‌اى که کارش خوردن است دیگر حسابى در دستش نیست، فقط احساس لذت مى‏‌کند، مى‏‌گوید فقط باید بخورم. قوه جنسى هم هیچ حسابى در آن نیست جز آنکه بخواهد عمل جنسى انجام دهد. همچنین است قوه غضب. ولى اینها باید حسابى داشته باشند.

باید انسان به این قوا یک نظمى بدهد. اگر شما یکى از قوا را آزاد بگذارید که کار خودش را انجام بدهد، این آزادى دستگاه شما را خراب و فاسد مى‌‏کند. مثلًا چشم از دیدن برخى امور لذت مى‌‏برد، دیگر حسابى در دستش نیست. زبان مى‌‏گوید من از خوردن فلان چیز لذت مى‏‌برم، بگذار لذتم را ببرم. اما یک حساب دیگرى هست و آن اینکه تنها این نیست که باید لذت ببرى؛ بعد از این لذت باید ببینى برسر این اجتماع بدنى و شخصیت انسان چه مى‏‌آید، باید برایش نظمى قائل شد. عقل باید بر این بدن و بر این شخصیت حکومت کند و به هرکدام سهمى بدهد. این، معناى نظام دادن به غرایز است.

غرض این جهت است که نظام دادن به غرایز یعنى سهم بندى کردن تمام غرایز تحت حکومت قوه عقل. تمام اینها سهم دارند. اتفاقاً در اخبار ما هم این‏طور وارد شده است که چشم تو حق دارد، دست تو حق دارد، شکم تو حق دارد، تمام غرایز تو حق دارند.

یکى از کارهاى دین همین است، چون عقل به تنهایى قادر نیست که به حساب اینها برسد. دین با تکالیفى که دارد، سهم بندى‌‏هاى اینها را مشخص مى‌‏کند. به این امر، ما اخلاق مى‌‏گوییم. البته منحصر به این نیست؛ یعنى اخلاق بد تنها از این ناحیه پیدا نمى‌‏شود که سهم یکى بیشتر است سهم دیگرى کمتر، بلکه سهم یکى را زیادتر دادن و سهم دیگرى را کمتر دادن عوارضى ایجاد مى‌‏کند. چنانکه جامعه- که گویى الگوى بدن انسان است- اگر در آن تقسیمات طبقاتى غلط صورت بگیرد به طورى که یکى همه چیز داشته باشد و دیگرى هیچ چیز نداشته باشد، هم آنهایى که همه چیز دارند فاسد مى‏شوند و هم آنهایى که هیچ چیز ندارند، و یک سلسله مفاسد در اجتماع از ناحیه هردو پیدا مى‌‏شود. مثلًا اولین ضرر از ناحیه آنهایى که زیادتر از حد خودشان دارند این است که خودشان یک وجود عاطل و باطلى از آب درمى‌‏آیند. اگر هم خودشان در نیایند، بچه‌هاشان عاطل در مى‌‏آیند. این‏جور افراد امکان ندارد سه یا چهار نسل باقى بمانند. مفاسدى که از ناحیه محرومین پیدا مى‌‏شود [از آنجا ناشى مى‏گردد که‏] مى‌‏بیند کار را این کرده، زحمت را این کشیده، اما پولش به جیب دیگرى رفته است. چقدر کینه پیدا مى‏‌کند؟! بعد جنایت مى‌‏کند، آدمکشى مى‌‏کند، جمعیت تشکیل مى‌‏دهد، انقلاب مى‏کند، خونریزى مى‌‏کند.

مى‏بینید یک نوکرى در یک خانه چندین نفر را مى‌‏کشد. معلوم است؛ مى‌‏بیند تمام افراد خانواده در ناز و نعمتند، خوشند، دست به دست یکدیگر داده و غرق در شهوتند، البته ناراحت مى‌‏شود. این ناراحتی‌ها جمع مى‏‌شود مانند انبار باروت. آن وقت است که در روزنامه‌‏ها مى‌‏خوانید فلان نوکر زن خانواده را کشت، مرد خانواده را کشت، بچه را کشت، دختر را کشت. اینها حساب نکرده‌‏اند که جلو چشم او عیاشى مى‌‏کنند.

عین این قضیه در قواى نفسانى انسان هست؛ یعنى اگر انسان بعضى از قوا را سیر کند و بعضى را گرسنه بگذارد، آن قواى گرسنه علیه قواى سیر طغیان و قیام مى‌‏کنند و وجود این آدم را خراب مى‌‏کنند. اینکه اسلام مى‌‏گوید حقوق تمام قوا و نیروها را ادا کنید و بپردازید، براى همین است. مى‌‏گوید تو مى‌‏گویى روح دارم، جسم هم دارم. روح تو حق دارد، جسم تو هم حق دارد. مى‏‌گویى من غریزه دینى دارم، احساس عبادت در من هست، شهوت هم در من هست. مى‌‏گوید حق هر دو را باید بدهى، نه اینکه یکى را فداى دیگرى بکنى. خیال نکنى که اگر از ناحیه شهوات نفسانى و جسمانى بکاهى و دائم به عبادت بپردازى، آن قواى شهوانى تو را آرام مى‌‏گذارد. خیر، بلکه طغیان مى‌‏کند. اینکه پاپ‌ها مقید بوده و هستند که اصلًا ازدواج نکنند، همان محروم گذاشتن یک طبقه از طبقات جامعه بدن است. بعد ببینید تاریخ چه جنایت‌ها در این مورد مى‌‏نویسد! فکر مى‌‏کنم تزار است که مى‏‌گویند او فرزند حرام یکى از پاپ‌ها بوده است. نمى‌‏شود گفت که آن پاپ بدجنس بوده، بلکه روشش غلط بوده است. در روزنامه نوشته بودند خانه کشیشى را که براساس قانون کشیشى باید همیشه محروم از ازدواج باشد، روى یک جنبه سیاسى جستجو مى‌‏کردند. یک وقت دیدند در زیر زمین آن یک حرمسرایى تشکیل داده و یازده زن در آنجا نگهدارى مى‌‏کرده است. عین این جریان در بدن انسان است.

..............

از امیرالمؤمنین (علیه السلام) روایت است:
👈 «مَنْ کَمُلَ عَقْلُهُ اِسْتَهَانَ بِالشَّهَوَاتِ»
هرکس عقل او کامل شود شهوات را حقیر شمارد.

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

حب الوطن من الایمان

از جمله روایت‌هایی که در میان شیعیان و اهل سنت در کشورهای مختلف اسلامی، بسیار شایع است و همه به گوششان خورده است، روایت منقول از پیامبر اکرم است که: «حب الوطن من الایمان»

خیلی‌ها هم دست و پا زده‌اند بر مبنای آن سخن و قلم فرسایی کنند!

اما چنین حدیثی نه در منابع حدیثی شیعی و نه اهل سنت، وجود ندارد بلکه در برخی کتب علمای متاخر شیعه و سنی، بدون ذکر هیچ سندی آمده است.

این کلام اگر بخواهد مقابل نگاه جهان شمول و دغدغه‌مند برای امت اسلام و نوع بشر باشد ‌و مرزهای جغرافیایی را در مقابل مرزهای ایمانی تقویت کند، باید به دنبال یک دسیسه شیطان و دشمنان در نشر و تبلیغ آن بود!

اسلام ضرباتی که از تعصبات قومی و قبیلگی و ملیت و کشور پرستی خورده است از کمتر دشمنی خورده است‌. اسلامی که دعوت به هجرت و برابری همه انسان‌ها و لزوم دفاع از همه سرزمین‌های اسلامی و هزینه کردن برای حمایت از همه مسلمین دارد، چندان با این نوع نگاه‌ها قابل جمع نیست!

بله اگر این روایت بخواهد تقویت کننده حس خدمت به منطقه خود بدون نفی دیگران، حس دفاع از سرزمین خود، بدون انکار حق باشد، حدیث خوبی است.

اگر بخواهد به معنی رضایت انسان از انتخاب خداوند نسبت به وطن و قوم و سرزمینمان باشد، حرف خوبی است.

نمونه‌ای از مضمون صحیح و هماهنگ با فرهنگ دینی از عشق به وطن. این روایت از امیرالمؤمنین عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ است:

👈 «عُمِّرَتِ اَلْبُلْدَانُ بِحُبِّ اَلْأَوْطَانِ»

شهرها با دوست داشتن سرزمین‌ها آباد شد.

........

(نقشه ی جغرافیا)

بادی وزید و دشت سترون درست شد
طاقی شکست و سنگ فلاخن درست شد.

شمشیر روی نقشه‌ی جغرافیا دوید
این‌سان برای ما و تو میهن درست شد.

یعنی که از مصالح دیوار دیگران‌
یک خاکریز بین تو و من درست شد.

بین تمام مردم دنیا، گل و چمن‌
بین من و تو آتش و آهن درست شد.

یک سو من ایستادم و گویی خدا شدم‌
یک سو تو ایستادی و دشمن درست شد.

یک سو همه سپهبد و ارتشبد آمدند
یک سو همه دگرمن و تورَن‌ درست شد.

آن طاق‌های گنبدی لاجوردگون‌
این گونه شد که سنگ فلاخن درست شد.

آن حوض‌های کاشی گلدار باستان‌
چاهی به پیشگاه تهمتن درست شد.

آن حلّه‌های بافته از تار و پود جان‌
بندی که می‌نشست به گردن درست شد.

آن لوح‌های گچ‌بری رو به آفتاب‌
سنگی به قبر مردم غزنین و فاریاب‌
سنگی به قبر مردم کدکن درست شد.

سازی بزن که دیر زمانی است نغمه‌ها
در دستگاه ما و تو شیون درست شد.

دستی بده که گرچه به دنیا امید نیست
شاید پلی برای رسیدن‌، درست شد.

شاید که باز هم کسی از بلخ و بامیان‌
با کاروان حلّه بیاید به سیستان‌.

وقت وصال یار دبستانی آمده‌ست
بویی عجیب می‌رسد از جوی مولیان‌.

سیمرغ سالخورده گشوده‌ست بال و پر
«بر گِردِ او به هر سر شاخی پرندگان‌»

ما شاخه‌های توأم سیبیم و دور نیست
باری دگر شکوفه بیاریم توأمان‌.

با هم رها کنیم دو تا سیب سرخ را
در حوض‌های کاشی گلدار باستان‌.

بر نقشه‌های کهنه، خطی تازه می‌کشیم
از کوچه‌های قونیه تا دشت خاوران.

تیر و کمان به دست من و توست، هموطن
لفظ دری بیاور و بگذار در کمان‌.

"محمدکاظم کاظمی"

📌با آیات و روایات کاربردی همراه شوید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شهید آرمان علی‌وردی

اعتراف تکان دهنده متهم پرونده شهید آرمان علی وردی.

از حقیر می‌شنوید بروید سر قبر مطهر این شهید عزیز، همین زیارت شاید حقی برایمان درست کرد که دستگیرمان شود.

گلزار شهدای تهران، قطعه ۵۰

 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 30 ثانیه

👈به شرح حال بپیوندید.

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

لعنت به اسرائیل، خانه و زندگیشان را غصب می‌کند، اگر صدایی دهند بخواهند مقابله در همان حد کنند از آنها می‌کشد و ترور می‌کند، اگر پاسخ ترورها را با راکت‌های کوچک و با وجود سپر موشکی در آن سرزمین گسترده دهند، با هواپیما و موشک‌های چند تنی و بدون سپر موشکی و در آن مساحت بسیار متراکم با حجم آتشی چند برابر می‌دهند!

خب من چه مسلمانی شدم؟! اصلا چه انسانی شدم؟! که هیچ کاری نمی‌کنم! چرا برای کنده شدن این غده سرطانی ظلم و فساد در عالم کاری نکنم؟! چرا برای دفاع از این مردم مظلوم نجنگم! در اینکه از خانه و کاشانه به ظلم رانده شده‌اند شک دارم؟! ندای ما لکم؟! ما لکم؟! خدا در آسمان‌ها پیچیده است؟!

آخر ما را چه شده است؟!

لینک مطلب در کانال شرح حال 👇
https://eitaa.com/sharhe_hal/4940

  • حمید رضا باقری