شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۶۶ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔰 سال ۹۰ و انتخابات مجلس در پیش بود؛

رهبری در ۱۹ دی گفته بودند:

👈«انتخابات باید سالم باشد، رقابتی باشد. رقابت غیر از خصومت است، رقابت غیر از تهمت‌زنىِ متقابل است؛ اینها را باید همه مواظب باشیم. رقابت این نیست که کسی اثبات خود را متوقف بر نفی دیگری بداند.»

 

🔰 برداشت ما از این بیان حضرت آقا این بود که در معرفی کاندیدها بایست سعی کرد ایجابی و اثباتی حرف زد و نه اینکه به نقد دیگر اشخاص پرداخت، هرکس بیاید خود را معرفی کند و اگر بنا است نقدی کند به صورت کلی تفکرات را نقد کند و نه اشخاص را؛

 

🔰گردهمایی مسئولان جبهه پایداری کل کشور در مجموعه "یاوران مهدی" جمکران بود و بنده هم با اینکه مسئولیتی نداشتم به دعوت برخی دوستان به آنجا رفتم، آیت‌الله مصباح (حفظه‌الله) صحبت می‌کردند و می‌گفتند:

👈«وقتی ما می‌دانیم فلان نماینده فاسد است یا انحراف فکری دارد و... نمی‌توانیم ساکت باشیم و باید مردم را آگاه کنیم.(نقل به مضمون)»

ضمن صحبت‌های ایشان به برخی دوستان خود گفتم این‌که نشد! این خلاف توصیه چند روز گذشته رهبری است!

 

🔰 سال ۹۲ و انتخابات ریاست جمهوری در پیش بود. نیروهای انقلابی که در انتخابات مجلس پیروز شده بودند این دور هم مثل همین حالا خود را برنده انتخابات می‌دانستند؛

 

🔰 دوستان خیلی انقلابی بنده در مدرسه معصومیه(س) که عمدتا از دانش‌آموختگان طرح ولایت دانشجویی بدست شاگردان آیت‌الله مصباح و عضو بسیج معصومیه هم بودند، به شدت از نظرات جبهه پایداری تأثیر می‌گرفتند اما بنده با اینکه هم دانش‌آموخته طرح ولایت بودم و هم بسیجی و هم از مریدان آیت‌الله مصباح، با دوستان خیلی انقلابی خود در معصومیه اختلاف نظر داشتم.

 

🔰 آیت‌الله مصباح (حفظه‌الله) گفته بودند زیر آسمان و زمین بهتر از آ لنکرانی وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد را نمی‌شناسند و جبهه پایداری هم حامی و دعوت کننده از ایشان برای حضور در صحنه انتخابات بود.

 

🔰 بنده و جمعی از دوستان که همشهری دکتر لنکرانی هم بودیم، ایشان را کاندید اصلح نمی‌دانستیم و مُصِر بودیم که "سعید جلیلی" کاندید أصلح است و در همین راستا هم کمپین دعوت از او راه انداخته بودیم.

 

🔰 وقتی برای جلیلی و دعوت از او کار می‌کردیم یکی از دوستان طرفدار جبهه پایداری که لابد خود را نماد انقلاب و اسلام ناب می‌دانست، به بنده گفت: شما مأمور دشمن هستید برای ایجاد افتراق در جبهه حق!

یکی از اشکالات دوستان این بود که چرا سعید جلیلی وقتی قم آمده است، خدمت آیت‌الله مصباح نرفته است، برخلاف آ دکتر لنکرانی!

 

🔰 تبلیغ برای معرفی سعید جلیلی که آن روز چندان شناخته شده هم نبود، سخت بود، مجبور بودم جزوه‌هایی از سعید جلیلی تهیه کنم و در مدرسه بفروشم، مسئول سیاسی بسیج می‌گفت: شماها خیلی زرنگید هم کاندیدتان را معرفی می‌کنید هم پول درمیاورید! یکی دیگر از مسئولان بسیج می‌گفت: بابا می‌گن سعید جلیلی حتی عرضه نداشته است بسیج امام صادق(ع) را بچرخاند الکی از او حمایت نکنید.

به آنها می‌گفتم من که می‌دانم آخرش شما هم مجبور می‌شوید بیایید از جلیلی حمایت کنید، به شما پیشنهاد می‌دهم لااقل او را تخریب نکنید!

 

🔰 اما واقعا این حرف‌های سطح پایین ریشه در مسئولان اصلی ج پایداری نداشت، دعوای اصلی هدایت‌گران ج پایداری که اکثر آنها اهل تقوا بودند به یک پرسش بازمی‌گشت که آیا ما حجت داریم از حمایت أصلح دست بکشیم و از صالح حمایت کنیم؟! ولو أصلح در نظر مردم مقبولیت نداشته باشد!

سؤال اصلی آنها این بود که تکلیف ما نسبت به حصول نتیجه چیست؟

 

📌اما پاسخ این سؤال را هم ۵ ماه پیش از آن رهبری در دیدار رمضانی با دانشجویان (۶ مرداد) توضیح داده بودند:

👈«رابطه‌ی «تکلیف‌مداری» با «دنبال نتیجه بودن» چیست؟

امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟

چطور می‌شود چنین چیزی را گفت؟

امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختی‌ها را دنبال کرد، برای اینکه نظام اسلامی را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، می‌شود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟

حتماً تکلیف‌گرائی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه‌ی مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشی که پیغمبران کردند، اولیای دین کردند، همه برای رسیدن به نتائج معینی بود؛ دنبال نتائج بودند.

مگر می‌شود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنی نتیجه هر چه شد، شد؟ نه.

البته آن کسی که برای رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل می‌کند، اگر یک وقتی هم به نتیجه‌ی مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانی نمی‌کند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده.

اگر انسان برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتی نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیت‌ها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیت‌ها برنامه‌ریزی و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمی‌کند؛ او کار خودش را انجام داده.

بنابراین، این که تصور کنیم تکلیف‌گرائی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست.

 در دفاع مقدس و در همه‌ی جنگ‌هائی که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضی از ائمه (علیهم‌السّلام) بوده است، کسانی که وارد میدان جهاد می‌شدند، برای تکلیف هم حرکت می‌کردند. جهاد فی‌سبیل‌الله یک تکلیف بود.

در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانی که وارد می‌شدند، اغلب احساس تکلیف می‌کردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نتیجه نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامه‌ریزی و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامی نداشته باشند؟ اینجور نیست.

بنابراین تکلیفگرائی هیچ منافاتی ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست می‌آید، چگونه قابل تحقق است؛ برای رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راه‌های مشروع و میسّر، برنامه‌ریزی کند.»

 

️ حال باید از خود بپرسیم که حمایت از أصلح هدف ما است، یا به قدرت رساندن صالح‌ترین فرد ممکن!

...................................

نظر یکی از دوستان:

لطفا درباره پست اخیر کانال مطلب واضح تری بفرستید. همون پرسش که وظیفه ما تکلیف گرایی است یا وظیفه مون اینه که صالح ترین فرد ممکن را وارد مجلس کنیم؟

خود بنده و برخی دوستان مذهبی در این چالش قرار گرفتیم و نتیجتا موجب تعارضات و دلخوری هایی شده.

 

پاسخ بنده:

سلام اخوی

ما مأمور به تکلیف هستیم و نه نتیجه

و این به معنی این است که ما اگر هم به نتیجه نرسیدیم ضرر نکرده‌ایم غایت ما انجام تکلیف بوده است و نتیجه با خداست.

اما بحث اینجاست که تکلیف ما ناظر به نتیجه مشخص می‌شود و ما تکلیف داریم به بهترین شکل ممکن برای حصول نتیجه اقدام کنیم، حالا اگر کار کردیم و به نتیجه نرسیدیم غصه نداریم چون به آنچه باید عمل کرده‌ایم.

در این موضوع مشخص انتخابات هم تکلیف ما حمایت از أصلح نیست بلکه به قدرت رساندن بهترین کسی که امکان بالفعل به قدرت رسیدن دارد است.

مثلا فلان گزینه اگرچه فی‌الواقع اصلح است ولی امکان رأی آوردن ندارد چون مقبولیت ندارد ولی فلان گزینه صالح است و فی‌الواقع نسبت به أصلح پایین‌تر است اما اگر او را کمک کنیم احتمال به قدرت رسیدن دارد اینجا تکلیف ما حمایت از اوست.

البته در گام اول نبایست این حرف را زد و باید تلاش کرد که همان أصلح به قدرت برسد ولی وقتی در زمان مناسب به این جمع بندی رسیدیم که با اینکه ما به او کمک کرده‌ایم باز شرایط به قدرت رسیدنش فراهم نشده است، حالا باید به نحوی عمل کرد که از غایت اصلی که به قدرت رساندن صالح‌ترین فرد ممکن است باز نمانیم.

.................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰سکانسی از فیلم سینمایی W2008 به کارگردانی الیور استون؛

 


دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 22 ثانیه

⁉️گفت: آخوندها چه‌کار به آمریکا و انگلیس دارند؟ گفتم: اشتباه گرفته‌ای،بگو: آنها با آخوندها چه‌کار دارند؟

 

🔹وقتی در قرارداد "تنباکو" و "رویترز" خواستند ایران را مثل هند مستعمره خود کنند، آخوندهایی به اسم "میرزای شیرازی" و "ملاعلی کنی" مقابل آنها ایستادند.

 

🔺اما بیکار ننشستند و برای استعمار ایران و تضعیف روحانیت، نفوذی‌های خود را به اسم مشروطه به کار گرفتند ولی باز یک آخوند به اسم "شیخ فضل‌الله نوری" نگذاشت اهدافشان به سرانجام برسد.

 

🔺اما بیکار ننشستند و برای استعمار ایران و تضعیف روحانیت تلاش کردن قرارداد ۱۹۱۹م را با رشوه به احمدشاه و وثوق‌الدوله به ایران تحمیل کنند و در کودتای ۱۲۹۹ش رضاشاه را به قدرت رسانند، اما باز یک آخوند به اسم "مدرس" مقابل آنها ایستاد و اجازه نداد هرکاری می‌خواهد بکند.

 

🔹وقتی می‌خواستند نفت ایران را برای سال‌ها مجانا ببرند، یک آخوند به اسم "کاشانی" بود که مقابل آنها ایستاد.

🔺اما بیکار ننشستند و برای استعمار ایران و تضعیف قدرت روحانیت کودتای ۲۸ مرداد را انجام دادند و صدر و ذیل مملکت را در مشت خود گرفتند.

اما این‌بار هم باز یک آخوند به اسم "سیدروح‌الله خمینی" مقابل آنها ایستاد و آنها را از این کشور بیرون کرد.

📌اما بازهم بیکار ننشستند و با نفوذ و تحریم و... هرچه تلاش کردند تا ایران یعنی مرکز قلب استراتژیک جهان را دوباره در اختیار بگیرند، باز یک آخوند به اسم "سیدعلی خامنه‌ای" مقابل آنها ایستاده است.

......................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 گاهی اولیاء خدا با قاطعیت مطالبی را می‌گویند که برای دیگران چندان واضح نیست و انسان متحیر می‌شود که منشاء این قاطعیت چیست؟ این اطمینان قلبی برای تبشیر مؤمنان از کجاست؟ شاید خیلی هم مهم نباشد که طریق هدایت اولیاء الله چگونه است مهم این است که آنکس که مؤمن باشد خدا قلب او را هدایت خواهد کرد.

«وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ (۱۱ التغابن)»

 

🔰حجت‌الاسلام فلسفی در کتاب خاطرات خود نقل می‌کنند:

وقتی مرحوم مطهری [از پاریس] برگشت به دیدن ایشان رفتم؛ دیدم آقای مطهری می‌گوید: «آقا من مبهوت هستم» گفتم: «چرا؟» گفت: «تصمیمی که امام گرفته، با این همه نظامی‌های تا دندان مسلح، با آن همه حمایت‌های آمریکا، انگلستان و فرانسه،‌ نتیجه چه خواهد شد؟ آیا واقعا این تصمیم برای ما موفقیت پیش می‌آورد؟»

ایشان می‌گفت: «به امام گفتم: آقا خطر خیلی مهم است، خودتان را چطور می‌بینید؟ امام در جواب فرمود: علی‌التحقیق پیروزیم!»

شهید مطهری می‌گفت: «یک روحانی غیر از یک کاسب است که این حرف را بزند. دیدم از یک طرف امام خمینی است، عظمت دارد و من نمی‌توانم از ایشان بپرسم چرا پیروزیم؟ ولی پرسیدم: آیا به محضر امام عصر شرفیاب شدید و او این خبر را داده است؟ امام نفی و اثبات نکرد و فقط گفت: «قطعا پیروزیم.» گفتم: الهامی به شما شده است؟ گفت: « قطعا پیروزیم» از هر دری که من وارد شدم؛ ایشان نگفت که واقعیت چیست؟ ولی همچنان با قاطعیت می‌گفت: «پیروزیم و اعتنا به این همه تانک و توپ و نظامی و غیره نکنید، علی التحقیق پیروزی با ماست.»

شهید مطهری با حال بهت این سخنان را به من گفت و خود متحیر بود. می‌گفت: «من نفهمیدم امام از چه منشأ و منبعی به این حقیقت رسیده است.»

..................

📝مبنع: خاطرات و مبارزات حجت‌الاسلام فلسفی، ص: ۴۳۱.

📝مطالب مرتبط:👇
پیشگویی‌های رهبری

............................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 در زمان بنی‌صدر خیلی از نیروهای انقلابی از خیانت‌های مکرر بنی‌صدر خسته شده بودند و گله می‌کردند که چرا حضرت امام(ره) اختیارات گسترده به او می‌دهند تا جایی که حتی فرماندهی کل قوا را نیز در آن شرایط بحرانی به او داده‌ بودند. اختیاراتی که هزینه‌های بسیار زیادی بر مردم و کشور داشت و نیروهای زیادی به واسطه کارهای او به شهادت رسیدند و سرمایه‌های بسیاری تلف شد.

 

🔰مرحوم "آیت‌الله سید محمد مهدی دستغیب" برادر کوچک‌تر شهید دستغیب نقل می‌کنند:

👈بنی‌صدر طغیان کرده بود و سر و صدا هم بلند کرده بود که به داد برسید. در آن هنگام آقای خلخالی در مجلس بود که فریاد زد: آقای دستغیب! آقای صدوقی! آٍقای مدنی! آقای اشرفی! آقای طاهری و... به فریاد برسید. لذا مجلسی از آقایان در حضور امام تشکیل شد. بنده هم همراه اخوی رفتم. همه صحبت کردند و از امام خواستند که بنی‌صدر را رد کند. امام فرمود: زود است، عجله نکنید، بگذارید رسوا شود، مردم بفهمند، آ‌ن وقت بیرون کردنش آسان است و قصه هم همین‌طور شد و طولی نکشید که بنی‌صدر رسوا شد و مردم فهمیدند که راهش غلط است و معزولش کردند. [۱]

 

🔰"ولیّ خدا" قدرت را برای مردم می‌خواهد، برخلاف طاغوت که مردم را برای قدرت می‌خواهد، "ولیّ خدا" با مردم همراه می‌شود و به آنها ولو هزینه دهند اما فرصت رشد می‌دهد تا مردم با عقل خود و آزادی خودشان، قیام به قسط کنند و همراهی با "ولیّ خدا" را انتخاب کنند،

فلذا همراهی با "ولیّ خدا" نیز نیازمند صبر و استقامت و البته همیشه با عزت و سربلندی است،

 

🔰 اما طاغوت بر مردم مسلط می‌شود[۲] و آزادی و فرصت تعقل مردم را از آنها می‌گیرد، طاغوت مردم را کوچک می‌خواهد، مردمی که سر در آخور شکم و شهوت داشته باشند، فلذا همراهی با طاغوت اگرچه معمولا راحت اما همیشه با کوچکی و حقارت است.[۳]

 

📌 اگر بنا بود با پنهان کاری و سیاسی بازی مردم را کنترل نمود تا بر آنها حکومت کرد، اهل بیت(علیهم السلام) بسیار کَیِس‌تر از آن بودند که در بازی قدرت جا بمانند و منتظر بمانند تا بیش از هزار و اندی سال این همه خسارت بر مردم وارد شود.

........................

📝ارجاعات:👇

[۱] منبع خاطره: حمید سفیدگر شهانقی و محمد چغایی اراکی، زندگی و مبارزات آیت‌الله شیهد سیدعبدالحسین دستغیب به روایت اسناد و خاطرات، تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص: ۱۰۲.

[۲] در این عصر که عصر استعمار فرانو است، طاغوت با قدرت نرم و ابزار رسانه و شبکه‌های مختلف خبری و سرگرم کردن مردم به اشکال مختلف اعم از سکس، سینما، ورزش حرفه‌ای و... مردم را به بند خود در آورده است، برخلاف عصرهای گذشته که با شکل‌های کودتا و با استفاده از قدرت سخت بر مردم حکومت می‌کرد.

[۳] ممکن است برخی بگویند: پس اگر چنین است چرا جمهوری اسلامی برای انتخابات، شورای نگهبان گذاشته‌ است و فرصت خطا کردن مطلق را به مردم نمی‌دهد؟

باید گفت "ولیّ خدا" اگرچه مردم را به زور به سمت سعادت نمی‌برد اما جلو فضایی که بخواهد مردم را به زور به سمت شقاوت ببرد نیز می‌ایستد، پس تلاش می‌کند فضای آزمون و تجربه مردم را به نحوی پیش ببرد که مردم کم‌ترین هزینه ممکن در مسیر رشدشان را متحمل شوند و سعی می‌کند از شمار گزینه‌های هزینه ساز برای مردم بکاهد اما نه تا جایی که رشد آزادانه و انتخاب و اختیار مردم بی‌معنا شود.

پیشنهاد می‌کنم حال با این تصویر عملکرد رهبری در برجام و... را نیز محک بزنید.

.......

..................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🔰 آمریکا مشغول طرح‌ریزی‌های جدیدی در منطقه است و ترامپ گفته است «تا سه‌شنبه از طرح صلح خاورمیانه (معامله قرن) رونمایی می‌کنم.» بگذارید آمریکایی‌ها هرچه می‌خواهند سرمایه‌گذاری کنند، اگر ما با اخلاص در صحنه حاضر باشیم، خدا به کم ما برکت می‌دهد و قلیل ما بر کثیر آنها غلبه خواهد کرد.

 

🔰آیت‌الله حائری شیرازی (رحمة علیه) می‌فرمودند:

🔺«من یادم است در نیجریه رفتیم، کنفرانسی بود به عنوان اسلام در آفریقا، آمریکا، سعودی‌ها را تراشیده تا اسلام آمریکایی را در عالَم منتشر کنند و هر جا اسلام هست سوقش بدهند به سمت اسلام آمریکایی؛

در همه برنامه‌ها و کنفرانس‌ها اصول برنامه‌ریزی‌ها با آن‌ها است. ۵ روز کنفرانس، صبح و عصر بود. سر جمع؛ روزی هفت، هشت ساعت کار می‌کردند و تقریبا، ۵۶ ساعت مرتباً مقاله خواندند.

 

🔺برای جمهوری اسلامی اوّل فرصتی داده بودند، ۲۵ دقیقه، در جمع مجموعه ۵۶ ساعت. بعد احساس خطر کردند، رساندند به ۵ دقیقه بعد در زمان اعلام برنامه رساندند به ۲ دقیقه.

 

🔺من مأمور بودم از طرف جمهوری اسلامی بروم آنجا صحبت کنم و دو شب نخوابیده بودم برای این که ۲۰ دقیقه‌ای را صحبت کنم.

آقای شادنوش که سفیر ایران در نیجریه بود به من گفت: چکار می‌کنی؟ ۲ دقیقه کردند!!!

گفتم: خدایی که آسمان و زمین را در ۶ روز آفریده می‌تواند این ۲ دقیقه را یک برکتی به او بدهد؛

 

🔺رئیس کنفرانس، وقتی می‌خواستم بروم، برای همه آن‌ها می‌گفت: فقط ۲ دقیقه.

خودِ سعودی رفت برای این دو دقیقه‌اش تا می‌خواست تشکر بکند، شد هفت دقیقه! این راه را برای دیگران هم باز کرد چون نمی‌توانستند بکشانند پایین، و صحبتش را قطع کنند؛ نکردند؛

صحبت ما شد چهار و نیم دقیقه تا پنج دقیقه و خدای تعالی فرصتی داد که کل مسائل انقلاب گفته شد.

 

🔺نیجریه‌ای‌ها گفتند: این چند دقیقه تمام آن تقریبا ۶۰ ساعت برنامه ریزی‌های آن‌ها را کاملاً دگرگون کرد.

 

🔺تا اسم جمهوری اسلامی را آوردم این‌ها تکبیر گفتند. برای هیچ کشوری تکبیر نگفتند الا برای جمهوری اسلامی ایران، جمهوری اسلامی در عالَم، چهره دارد.

آنها اسم ملک فهد را برندد و تشکر کردند، ما هم اسم امام را بردیم.

گفتم ما از مملکت کسی آمدیم که اسلام را در عصر ما هدایت کرد و یک تکبیری هم برای امام گفتند.

 

🔺اوّلین جمله‌ای که من شروع کردم این بود: وقتی دیگران شروع کردند به ساختن مدرسه و مسجد برای تربیت مسلمان‌ها، ما شروع کردیم به کفر به طاغوت، قرآن هم گفته: «و من یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله».

 

🔺آقای شادنوش گفت: تا اسم کفر به طاغوت را بردی این هیئت سعودی اصلاً رنگش سیاه شد.

این از آن جاهایی است که اصلاً حرف ندارند. گیر داشتند؛ انگشت گذاشته شد درست روی نقطه حساس و این شروع شد و این هم در آخر صحبت پخش شد. فراز آخری آن این بود که، ما در قرآن دو نوع مسجد داریم: مسجدی که بر اساس تقوا ساخته شده، مسجدی که برای ضرار ساخته شده، بر همین اساس، اسلام هم دو نوع است.

حالا که می‌خواهیم مسلمان باشیم، اسلام ما اسلام حقیقی باشد. «لا اسلام متصلاً بالطواغیت» نه اسلامی که به طاغوت‌ها متصل است. و السلام.

 

🔺روزنامه ها این را آوردند منتشر کردند، رادیو تلویزیونشان هم مجبور شد، به عنوان رقابت با روزنامه‌ها نمایش دهد.»

......

(خلاصه‌ای از خاطره مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی)

..................

📌به شرح حال بپیوندید👇

شرح حال در ایتا

شرح حال در سروش

شرح‌حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️تیکه انداخت که: «موقع انقلاب، وقتی مردم بانک‌ و اتوبوس را آتش می‌زدند، خروش انقلابی بود و کشته‌ها شهید بودند اما حالا شده‌اند آشوب‌گر و هلاک شده؟!»

 

🔰 گفتم:

🔹آن زمان مردم چندین سال در خیابان بودند و اعتراض مدنی می‌کردند و پاسخ آنها با گلوله و تانک داده می‌شد،

🔺اما حالا از همان شب اول، اعتراض‌ها نه به صورت مدنی بلکه با آتش زدن و بیرون آوردن سلاح از شمشیر و تبر و قمه و انواع تفنگ‌ها شروع شد.

 

🔹 آن زمان در اوج درگیری‌ها مردم آن هم به صورت نامنظم و غیر سازماندهی شده، نمادهای خاصی مثل شراب فروشی‌ها، کاواره‌ها، قمارخانه‌ها، سینماها  که نماد همکاری رژیم در ترویج فساد اخلاقی و فحشا بودند و بانک‌ها که آن زمان نماد ربا خواری بود را آتش می‌زدند؛

🔺 اما حالا نه مردم بلکه گروهک‌های خاص و آموزش دیده به شیوه‌های کاملا حرفه‌ای مرکز آموزشی، مرکز درمانی، پمپ بنزین، مغازه‌های مردم و فروشگاه‌ها، آمبولانس و... را آتش می‌زنند.

 

🔹آن زمان در مبارزات هم سعی بر رعایت تقوی بود، کاری نمی‌کردند که مریض اورژانسی در خیابان گیر کند،‌در حین درگیری‌ها کاملا مراقب اموال شخصی مردم و جان دیگران بودند؛

🔺اما حالا راه‌ها را در سرما می‌بندند و زن و بچه و مریض باید در سرما به جاده بزند، همه چیز را باهم می‌سوزانند و شیشه‌های ماشین‌های مردم را پشت سر هم می‌شکنند و ماشین‌ها را به زور متوقف می‌کنند و برخی را آتش می‌زنند، اموال بسیاری از مغازه‌ها و فروشگاه‌ها را غارت، سرباز نیروی انتظامی که جای خود دارد بلکه نگهبان مرکز آموزشی را از طبقه پنجم به پایین پرت می‌کنند.

 

🔹 آن زمان همه مردم در صحنه انقلاب درگیر بودند و مبارزات را تأیید می‌کردند؛

🔺اما حالا مردم به محض اینکه آشوب‌گری‌‌ها را دیدند بلافاصله راه خود را از آنها جدا کردند و با آن به مخالت پرداختند.

 

🔹آن زمان خواستگاه مردمی مبارزات و "مخالفت یا حداقل عدم همراهی" دولت‌های خارجی و سلطه‌گر با اعتراضات مردمی واضح بود.

🔺اما حالا حمایت‌های همه ‌جانبه دولت‌های خارجی و خصوصا دولت‌های سلطه‌گر از آشوب‌ها واضح است تا جایی که تیم‌های مختلفی قبل از آشوب‌ها به این کشورها می‌روند و آموزش‌های مختلفی می‌بینند و به آنها امکاناتی چون بی‌سیم‌ها پیشرفته و... داده می‌شود و رسانه‌های آنها هم به اشکال مختلف در حین اعتراضات مردم را تشویق به خرابکاری می‌کنند.

.............................

📝 از بهترین کتاب‌هایی که لحظه لحظه مبارزات منتهی به پیروزی انقلاب را توصیف کرده است، خاطرات "محمود گلابدره‌یی" با عنوان "لحظه‌های انقلاب" است، پیشنهاد می‌کنم برای اینکه فضای درگیری‌های آن روزها را به صورت ملموس درک نمایید این کتاب را حتما مطالعه کنید.

🔹فرازهایی از کتاب:👇

«آن طرف خیابان دو بانک بود. یک طلافروشی هم کنارش بود، طلا فروش‌ پریشان و نگران، دم دکانش ایستاده بود. بچه‌ها هر دو بانک را در یک آن خالی کردند و هرچه داشت و نداشت به وسط خیابان آوردند و به آتش کشیدند. گل فروشی کنار طلافروشی به بچه‌ها گل می‌داد و همگی گل به دست می‌دویدند به طرف میدان ۲۵ شهریور....

نمی‌دانم چه شده بود که اسباب و اثاثیه خرازی بغلی وسط خیابان ولو بود. بچه‌ها جمع بودند حتی یک  خودکار، یک ورق کاغذ هم کسی بر نمی‌داشت.» صص: ۳۰-۳۱.

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

همانطور که ما آیات و روایات مختلف آخر الزمان در مورد حوادث شام، عراق، ایران و یمن و... را می‌خوانیم و ظهور حضرت حجت(عج) و وقوع نبرد نهایی آخرالزمان را خیلی نزدیک می‌بینیم، یهودیان صهیونیست و حتی مسیحی‌ها هم سیر حوادث را یکی یکی منطبق بر اساس پیشگویی‌های کتب مقدس می‌بینند اما فرق ما با آنها در این است که ما هرچه سیر حوادث به پیش می‌رود امیدوارتر می‌شویم و آنها مضطرب‌تر می‌شوند، ما آرام‌ و با نشاط‌تر می‌شویم و آنها مشوش‌ و مأیوس‌تر می‌شوند.

 

از نکاتی که در کتب مقدس اشاره شده است اینکه طرف اصلی نبرد آخر الزمان که پیشگویی شکست سخت یهودیان در آن شده است، آشوری‌ها و مراد از آنها نیز مردم سرزمین ایران است و این نبرد نیز بر سر رهبری جهان است.

 

🔹«در آنجا رقابت دو نیروی درگیر بر سر رهبری جهان خواهد بود، دولت‌های غرب اروپا و دولت آشوری.» [۱] «فرات مرز طبیعی یهود و آشوری است.» [۲] « برای این نبرد خیل انبوه و فراوانی از فارس خارج می‌شوند.» [۳] «دست خداست که به وسیله آشوری فرود خواهد آمد.» [۴]

🔹«یهودیان از ترس آشوری با پیشوای رومی پیمانی می‌بندند.» [۵] «لشکریان آشوری به دشمن بزرگ غرب تبدیل می‌شوند.» [۶] «نیروهای هم‌پیمان آشوری در ابتدا ایران و سوریه و سپس لیبی و سودان و صور(جنوب لبنان) و ملت‌های شرق نزدیک و مردم اطراف دریای قزوین و دریای سیاه و اسماعیلیان و... خواهند بود.» [۷] «از یک طرف ائتلافی غربی به وجود خواهد آمد و از طرف دیگر ائتلافی شرقی و فلسطین موضوع اختلاف خواهد بود.» [۸]

....................................................

🔰ارجاعات:

🔹کتاب سقوط اسرائیل نوشته "مهدی حمدالفتلاوی" که توسط "محمد باقر ذوالقدر" در سال ۱۳۸۵ش ترجمه و چاپ شده است، از عالمانه‌ و مستندترین کتاب‌هایی است که در این موضوعات دیده‌ام. شواهد مذکور از کتب مقدس از این کتاب است:

👈[۱] تفسیر حزقیال ازفکری، ص: ۲۳۱ و تفسیر دانیال حنا، ص: ۱۹۳. [۲] تفسیر حزقیال ازفکری ص: ۳۳۶. [۳] تفسیر زکریا ازفکری، ص: ۱۰۸. [۴] تفسیر اشعیا ازحنا، ص: ۱۲۳. [۵] تفسیر دانیال از حنا، ص: ۱۹۱ و تفسیر حزقیال از فکری، ص: ۳۴۱. [۶] تفسیر دانیال از حنا، ص: ۲۶۱. [۷] تفسیر حزقیال ازفکری، ص: ۳۳۹ و تفسیر دانیال از ایرنساید، ص: ۱۳۷. [۸] تفسیر دانیال از ایرنساید ص: ۱۳۳.

 

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙مهدی خزعلی در فیلم زیر می‌گوید: 

🔺«امام برای مردم در دو اتاق ساده زندگی می‌کرده است اما واقع قضیه اینگونه نبوده و ایشان در باغی با چندهزار متر مساحت در پشت این خانه ساده،(باغ خسروشاهی) زندگی می‌کرده است.»
🔺«آن‌اتاق‌های ساده فقط برای ملاقات‌ها و مردم بود. واقعیت زندگی ایشان چنین نبوده است.»

 


دریافت
مدت زمان: 46 ثانیه

⁉️آیا این قضیه صحت دارد؟ 

📝 اگر این مطلب کذب است چرا دفتر حفظ و نشر آثار امام در مقابل این تهمت و تحریف بزرگ امام برای نسل امروز ساکت است و هیچ واکنشی نمی‌دهد؟ چرا از او شکایت نمی‌کند و کذب سخنان وی را نشان نمی‌دهد؟

 

🔹 در کلیپ صوتی زیر که مربوط به جلسه‌ای با حضور فاطمه هاشمی دختر آقای هاشمی رفسنجانی در ۹ اسفند ۹۵ در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است؛
🔹در این جلسه، دانشجویی به تفاوت‌های زندگی ساده امام و زندگی اشرافی آقای هاشمی اشاره می‌کند، اما فاطمه هاشمی در توجیه زندگی پدر خود، سبک زندگی ساده امام را زیر سوال می‌برد و می‌گوید: 
🎙«آن خانه‌ای که می‌برند و به شما نشان می‌دهند آن خانه امام نیست. آن دفتری بود که امام برای ملاقات‌هایش از آن استفاده می‌کرد.
من بیشتر از این وظیفه ندارم در رابطه با زندگی امام و خانواده امام توضیح دهم. خانه‌ای که امام برای آقای هاشمی انتخاب کرده بود ۵۷۰ متر بود ولی باغ‌هایی که در جماران دست امام بود بالای سه چهار هزار متر بود. شما واقعیت‌ها را نمی‌دانید.»

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 52 ثانیه

خوب است بدانیم واکنش دفتر حفظ و نشر آثار امام در مقابل این مطلب تنها ترتیب دادن یک مصاحبه با سایت جماران و ماست مالی کردن قضیه و تکذیب فاطمه هاشمی است. سایتی که سالانه بودجه‌های کلانی برای نشر آثار امام دریافت می‌کند آیا از خود نمی‌پرسد اگر کسی فایل صوتی این جلسه را گوش دهد نسبت به این مصاحبه چه قضاوتی خواهد کرد؟!

 


دریافت
مدت زمان: 46 ثانیه

 

اما هیچ کدام این گزارش‌‌ها از نظر ارزش تاریخی و سندی برای اثبات این مدعای که امام در باغ خسروشاهی سکونت داشته‌ان، چندان قابل اعتنا نیستند الا گزارش خود آقای هاشمی رفسنجانی که در واقع همه موارد دیگر دنباله‌های سخن ایشان است. 

آقای هاشمی در اوج درگیری‌های سیاسی انتخابات ۸۸ و در یک مصاحبه مطبوعاتی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۸، در مورد خانه امام خمینی در قم و محل سکونت ایشان در جماران می‌گویند:
🔺 «اگر در بحث خانه، می‌خواهید عمل امام را ملاک قرار دهید، باید بگویم آن موقعی که امام در قم زندگی می‌کردند، خانه‌ای داشتند که منزل ما، مقابل آن بود. خانه ما و هیچ یک از طلبه‌های قم، شبیه خانه امام نبود. ایشان خانه بزرگی داشتند که بعد از ازدواج حاج آقای مصطفی، گوشه‌ای از آن را جدا کردند و عملاً تبدیل به دو خانه با اتاق‌های بزرگ شد.»
🔺 «گاهی که به خانه‌های بعضی از آقایان می‌رفتیم و بعد به منزل امام می‌آمدیم، می‌دیدیم که تفاوت خیلی زیاد و چشمگیر بود. یعنی چیزی که ما در آنجا دیدیم.»
🔺 «زمانی هم که به تهران آمدند، خانه‌ای که ما به آنجا می‌رفتیم و شما دیدید. بله، به همین شکل ساده بود. اما وقتی به دو طرف این خانه نگاه می‌کنید، دو باغ بزرگ می‌بینید. یکی از این باغ‌ها، متعلق به خسروشاهی بود که 14000 متر وسعت و سه چهار قنات آب دارد. در این باغ چند ساختمان وجود دارد که امام با توصیه پزشکان (به خاطر ناراحتی قلبی که داشتند) به یکی از ساختمان‌ها که قدیمی بود، رفتند.»
🔺 «آن طرف تر، یک ساختمان نقلی قشنگی وجود داشت که حاج احمدآقا در آن زندگی می‌کردند. در طرف دیگر آن، ساختمانی بود که محافظین و خدمه ایشان در آن زندگی می‌کردند. البته بعد از فوت امام(ره) خواستند مرا به آنجا ببرند که قبول نکردم و به جای من، آقای موسوی خوئینی‌ها رفتند.»
🔺 «باغ دومی، باغ سزاوار بود که از باغ‌های قدیمی بود. سزاوار در گذشته، وکیل مردم قم بود. (این باغ الان متعلق به مرقد امام است) این باغ هم درخت‌های بسیار زیاد، استخر و امکانات دیگری داشت که یکی از درب‌های آن به خانه امام راه داشت. ما در این باغ پناهگاهی برای امام ساختیم تا اگر بمباران شد، به آنجا پناه ببرند. البته امام هیچ وقت به پناهگاه نرفتند. ولی ما می‌بایست وظیفه خودمان را انجام می‌دادیم.»
🔺 «بنابراین با توجه به شرایط سیاسی زمان، مناسب نبود که مردم در آن باغ با امام ملاقات داشته باشند. گاهی برای جلسه به آنجا می‌رفتیم. یعنی فضا این‌گونه بود. یک مسئله بسیار مهم دیگری وجود دارد که باید استدلال دیگری برای آن داشته باشیم و آن، این است که اگر ما از مردم بخواهیم از نعمت‌های خداوند استفاده نکنند، در آینده چه آثاری بر توسعه کشور و جامعه خواهد گذاشت؟! این مسئله‌ای است که باید روی آن کار شود. اگر خودمان استفاده کنیم و به مردم توصیه کنیم که استفاده نکنند، خسارت بسیار جدی در پی خواهد داشت. 
از زمان طلبگی که علمای قم را شناختم، همه آنها دارای یک بیرونی و یک اندرونی بودند. باید هم می‌داشتند، چون مردم نباید برای دیدن این آقایان، پیش زن و بچه آنها بروند. آقای بهجت که از زاهدترین علمای ما بود، در منزلی زندگی می‌کردند که متعلق به یکی از آقازاده‌های پول دار قم بود. زمانی که ما طلبه بودیم، این منزل جز بهترین خانه‌های قم بود. اینکه می‌گویم از بهترین خانه‌های قم بود، واقعاً اغراق نیست. این خانه یک حیاط بسیار زیبا با اتاق‌ها و سالن‌های خوب داشت.»

 

این بیانات آقای هاشمی درحالی است که:

✅ یکی از پاسداران بیت امام به نام "رضافراهانی" در خاطرات خود مطالبی می‌گوید که نشان می‌دهد امام برخلاف ادعای آقای هاشمی در منزل خودشان بوده‌اند و خود صاحب این باغ نیز در منزل خود زندگی می‌کرده است:
🔹در جماران حاج‌آقا خسروشاهی همسایه حضرت امام بود و یادم هست که امام رضوان‌الله تعالی علیه چندبار فرمودند که بروید به آقای خسروشاهی بگویید بیاید من می‌خواهم ایشان را ببینم. من می‌رفتم و به حاج‌آقا خسروشاهی خبر می‌دادم. ایشان می‌آمد و با آقا ملاقات می‌کرد. آقا در آن ملاقات می‌فرمودند: از اینکه ما همسایه شما هستیم و شما را اذیت می‌کنیم معذرت می‌خواهیم، چون پاسدارهای من پشت دیوار شما باعث زحمت و دردسرتان هستند. (آن ایام پاسدارها بین دیوار خانه امام و منزل آقای خسروشاهی قدم می‌زدند) چند بار هم از درخت خانه آقای خسروشاهی گردو به حیات خانه امام افتاد که حضرت امام شخصا آنها را جمع می‌کردند و از دیوار به آن طرف می‌انداختند. [۱]

✅ ایشان در جای دیگری از خاطرات خود می‌گوید:
🔹آن ایام من به منزل آقای خسروشاهی که در کنار منزل امام واقع بود زیاد می‌رفتم چون ایشان تنها بود و زن و بچه‌اش آنجا نبودند. او بود و دو سه باغبانش. من علاقه به گل و گیاه داشتم و همین رفت و آمدهایم زمینه‌ای شد بر اینکه تکثیر کردن و شیوه‌های کاشتن گل را یاد بگیرم. چون بعضی از گل‌ها را باید قلمه زد و پیوند داد. لذا من برای چیدن گل از ایشان اجازه می‌گرفتم و ایشان می‌گفت از نظر من مانعی ندارد. شما هرچقدر که می‌خواهید از باغچه من گل بچینید؛ می‌خواهید پیوند بزنید یا تکثیر کنید در همه حال من راضی هستم و اشکالی وجود ندارد. ایشان حتی می‌گفت که چند شاخه گل هم بچینید و برای امام ببرید. لذا گاهی اوقات من چند شاخه گل می‌چیدم و یا به منزل حاج‌احمد آقا می‌آوردم یا به حضرت امام می‌دادم. آن را داخل لیوان می‌گذاشتم و در بیت امام آن را روی تلوزیون کوچک(۱۴ اینچ) خانه‌اشان می‌گذاشتند. [۲]

 

✅ یکی از  دیگر شواهدی که جریان ضد انقلاب برای القای شبهه اقامت امام در منزل خسروشاهی منتشر می‌کند، فیلم حضرت امام و حاج احمد است که در باغ خسروشاهی مشغول قدم زدن هستند،👇
 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 3 ثانیه

فیلم کاملی که نشان می‌دهد امام از منزل امام جمارانی خارج می‌شوند و برای قدم زدن به باغ خسروشاهی می‌‌روند و مجددا از باغ خارج می‌شوند به منزل خود برمی‌گردند.👇

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 36 ثانیه

 

✅ اما این فیلم نه تنها هیچ دلالتی بر اقامت ایشان در باغ ندارد و صرفا حضور امام برای قدم زدن را نشان می‌دهد، بلکه در خود فیلم مشخص است که حضرت امام بعد از اتمام قدم زدن از طریق دربی کوچک از این باغ خارج می‌شوند و به مکان دیگری می‌روند که همانطور که در تصویر هوایی مشخص است همان بیت ایشان است.👇


🔹تصویری هوایی از موقعیت حسینیه جماران و بیت امام در پشت آن و باغ خسروشاهی که از پشت بیت امام شروع می‌شود و تا بنای اصلی باغ ادامه دارد و امروزه با خرید شهرداری به مکانی عمومی با عنوان سرای محله تبدیل شده است.

 

✅در گزارشی که ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ در روزنامه همشهری با عنوان «باغ خسروشاهی» منتشر گردیده، آمده است: «خسروشاهی این باغ را در اختیار امام(ره) قرار داده بود تا ایشان بتوانند در این باغ قدم بزنند. حضرت امام(ره) برخی اوقات در این باغ با حضور عده‌ای اندک نمازجماعت هم اقامه می‌کردند».

✅ "سید رحیم میریان" یکی از پاسداران بیت امام(ره) خاطره‌ای نقل می‌کند که مربوط به سال (۶۶ یا ۶۷) می‌باشد و گویای این است که حضور حضرت امام در باغ خسروشاه به صورت موردی و با اجازه خود صاحب باغ بوده است. ایشان می‌گوید:
«یک شب مردم محل میهمان سفره افطاری حضرت امام بودند. یادم هست که آن روز در حیاط منزل امام جا نبود لذا سفره را در باغ آقای خسروشاهی پهن کردند. حضرت امام نماز مغرب و عشا را خواندند و رفتند و ما سفره را پهن کردیم و افطاری دادیم. البته از آن دو سال یک شب را در همین خانه و دو شب دیگر را در باغ آقای خسروشاهی سفره پهن کردیم.» [۳]

همچنین بنا به تصریح یکی دیگر از پاسداران بیت ایشان به نام "رضافراهانی" ایشان هیچ‌گاه از همان منزل جماران خارج نشدند و در جای دیگری سکونت نکردند.[۴] 

⁉️ سوالی که باید از آقای هاشمی به عنوان اولین جاعل خاطره سکونت امام در باغ خسروشاهی، پرسید این است که چطور بنا به تصریح خودتان در مصاحبه مذکور، این امام که حتی برای در امان ماندن از موشک‌ها در طول جنگ (تحت این عنوان که چنین جایی برای همه مردم نیست و فرقی بین من و سایر مردم وجود ندارند)،[۵] حتی حاضر نیستند پناه‌گاه ساخته شده برای خودشان را هم ببینند، حاضر شده‌اند به خاطر توصیه پزشکان در باغ خسروشاهی اقامت کنند! مگر حضور در منزل اجاره‌ای "آیت‌الله امام جمارانی" چه آسیبی برای سلامتی ایشان داشت؟

✅ این امام همان کسی است که "حجت‌الاسلام سید محمد باقر حجتی" نقل می‌کنند: 
 یک بار که خداوند رحمان به این بنده توفیق عنایت فرمود که به دست بوسی امام تشرف حاصل کنم، آن جناب در سرمای سوزان در رواق کوچک خانه خود روی یک صندلی کهنه نشسته بوند و سرمای آزار دهند جماران دست و صورت ایشان را تقریبا از سرخی به کبودی متمایل ساخته بود. علت را جویا شدم که چرا وسیله گرم کننده‌ای در این سرمای سخت و فضای باز نزد ایشان گذاشته نمی‌شود؟ پاسخ شنیدم که امام می‌خواهند با مردم هم‌درد باشند.[۶]

تصویری از بنای واقع در باغ خسروشاهی

نمای دیگری از باغ خسروشاهی

محل سکونت امام خمینی در پشت حسینیه جماران و دفتر ایشان، متعلق به آیت‌الله امام جمارانی که حضرت امام به صورت اجاره نشین در آن سکونت داشتند.

نمایی از حیات داخل منزل امام که نهری نیز از زیر آن رد می‌شده است (البته امروزه این حیات تعمیرات اساسی شده است)

تصویری از امام در حیات منزل امام جمارانی

تصویری از امام در حیات منزل امام جمارانی (همسر حضرت امام تا پایان عمر در این منزل باقی ماندند)

تصویری از بیت امام که منزلی واقع در جوار منزل امام جمارانی مربوط به داماد ایشان بوده است و به اجاره بیت حضرت امام در آمده بوده است.

تصویری از دربی که منزل امام را به باغ خسروشاهی متصل می‌کرده است و حضرت امام گاهی اوقات برای قدم زدن با اجازه صاحب این باغ به آنجا می‌رفته‌اند.

 

............................
📝ارجاعات:👇
[۱] خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی(س)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۷ش، خاطره رضا فراهانی از پاسداران بیت امام، ص: ۱۵۴.

[۲] همان، ص: ۱۴۸.

[۳] همان، ص: ۵۱.

[۴] همان، ص: ۱۵۵.

[۵] سید رحیم میریان از پاسدارن بیت امام می‌گوید امام در پاسخ اصرارهای زیاد برای حضورشان در پناه‌گاه پاسخ داده بودند: «اگر موشکی به جماران اصابت کند و در کنار من پیرزنی شهید شود و من در پناهگاه باشم ‌و آسیبی نبینم فردا تاریخ درباره من چه قضاوتی خواهد کرد؟ آیا نمی‌گویند خمینی برای خودش پناهگاه ساخت اما آن پیرزن پناهگاه نداشت؟ من نه جواب خدا را می‌توانم بدهم نه جواب ملتم را. شما بروید برای همه افراد این مملکت پناهگاه ساختید آن وقت من هم به پناهگاه می‌روم.» همان، ص: ۴۱.

[۶] برداشت‌هایی از سیره امام ج ۱، چ ششم، ۱۳۸۵، ص: ۱۲۶.

...............................................

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰
  • انتخابات‌های ایران و آمریکا همواره دارای یک توالی مرتبط با هم بوده است. هرگاه در آمریکا دولت‌های جمهوری‌خواه و قلدرمآب روی‌کار بوده‌اند، در ایران روح مقاومت و وحدت تقویت شده است و هرگاه دولت‌های دموکرات و به ظاهر اهل مذاکره روی‌کار بوده‌اند، در ایران روح افتراق و مصالحه با آمریکا تقویت شده است.

 

  • دور اول ریاست جمهوری آقای "هاشمی رفسنجانی" مصادف است با دور دوم ریاست جمهوری "بوش پدر" از حزب جمهوری خواه آمریکا که معمولا به دنبال روش‌های مستقیم قلدری و تحکم هستند و دور دوم ریاست جمهوری هاشمی مصادف است با دور اول ریاست جمهوری "کلینتون" دموکرات و به اصطلاح اهل مذاکره؛ 
  • در دور دوم دولت هاشمی، به دنبال روی‌کار آمدن دولت دموکرات در آمریکا، در ایران نیز ساز مذاکرات و گفتگو بیشتر کوک می‌شود و تلاش دولت ایران برای تغییر سیاست‌های خود تحت عنوان "تنش زدایی" قوت می‌گیرد.

 

  • البته از ابتدای انقلاب بیش از آنکه گفتمان‌ها معیار انتخاب مردم برای قدرت حاکمه کشور باشند، اشخاص معیار بودند اما هرچه انبان مردم و انقلاب از تجربه‌ها بیشتر پر می‌شد، معیار گفتمانی هم در انتخابات‌ها پر رنگ‌تر می‌شد و این خود گامی به سوی رشد و تجربه‌های بزرگ‌تر بود.

 

  • با اتمام دور دوم هاشمی وقتی هنوز ۳ سال به پایان دور دوم ریاست جمهوری کلینتون دموکرات مانده است، در کنشی هماهنگ با رویکرد آمریکا و امتداد سیاست تنش‌زدایی دولت هاشمی، آقای خاتمی اهل مصالحه و معامله رأی می‌آورد.
  • اما هنوز عیش طرفداران مصالحه با آمریکا گرم نشده بود که در همان دولت اول آقای خاتمی، دولت اول بوش پسر "جمهوری خواه" و به ظاهر جنگ‌طلب به قدرت می‌رسد.

 

  • به قدرت رسیدن جمهوری‌خواه‌ها همیشه به سود مردم ایران تمام شده است چون آنها چهره بدون روتوش آمریکا را به نمایش می‌گذارند و چندان حوصله چانه زنی و مذاکره را ندارند، حال هرچه آقای خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری خود ساز مذاکره و گفتگوی تمدن‌ها را کوک می‌کرد، بوش پسر ایران را جزو محور شرارت می‌خواند. هرچه از این طرف تلاش‌هایی برای اصلاح روابط صورت می‌گرفت از آن طرف بر تحریم‌ها افزوده می‌شد و کشورهای اطراف ایران یکی یکی اشغال می‌شدند و اعلام می‌شد هدف بعدی برای حمله، ایران است!

 

  • اینکه چرا با وجود روی کار آمدن بوش جمهوری‌خواه و جنگ‌طلب در سال آخر دور اول ریاست جمهوری خاتمی، باز هم مجددا در دوره بوش "دولت خاتمی اهل مصالحه و معامله" به قدرت رسید،‌ و نه دولتی که اهل مقاومت  و کنشی هماهنگ با رویکرد دولت آمریکا باشد، علت خود را دارد. 
  • چون در یک سال فرصتی برای شروع طرح‌های کلان آمریکا مثل حمله به برج‌های دوقلو و به راه انداختن جنگ‌های بعدی بر اساس آن و... برای دولت بوش وجود نداشت و این چهره دولت زورگوی آمریکا را برای مردم ما آشکار نشده بود. 
  • همچنین به صورت کلی در کشورهایی از جنس ایران که دولت‌ها در آن بسیار بزرگ و ذی نفوذ هستند، بسیار بعید است که دولتی ولو بسیار ضعیف هم باشد در دور دوم رأی نیاورد، چون یک بدنه چند میلیونی ثابت از نیروهایی که به صورت مستقیم درون دولت جای خود را گرفته‌اند، تمام تلاش خود را برای حفظ جایگاه خود و تغییر نیافتن دولت انجام می‌دهند، همچنین دولت‌ها که به علت بسیار بزرگ بودن، نقش بسیار جدی و مستقیمی در زندگی مردم دارند، نوع مدیریت اقتصادی و سیاسی را در بازه‌های زمانی پیشا انتخابات به نحوی انجام می‌دهند که با اشکال مختلف منجر به باقی ماندن آنها شود.

 

  • سال آخر ریاست جمهوری خاتمی مصادف است با سال اول دور دوم بوش جمهوری خواه و جنگ‌طلب؛ 
  • مردم ایران که رفتارهای تحکم‌آمیز و قلدرانه آمریکا در دوره خاتمی را خوب تجربه کرده بودند، در سال ۸۴ به گفتمانی رأی می‌دهند که اهل مقاومت و حفظ عزت مردم ایران باشد.

 

  • احمدی‌نژاد به قدرت می‌رسد اما بعد از ۳ سال و در سال آخر دور اول ریاست جمهوری وی (۸۷) "اوبامای دموکرات" در آمریکا به قدرت می‌رسد.

 

  • شعار جمهوی خواهان  همیشه این بوده است که می‌خواهیم با ایران وارد جنگ شویم و البته شرایط آن را هم نداشته‌اند و همیشه مجبور شده‌اند در کشورهای دیگر جنگ راه بیاندازند و البته غالبا آخرش هم ماجرا به نفع ما تمام می‌شود و آن منطقه به دست ما می‌افتد کما اینکه در عراق و سوریه رخ داد و ان شاء الله در عربستان و امارات هم رخ خواهد داد، اگر روند کنونی مانند بی‌تدبیری دولت اصلاحات در قضیه افغانستان با کنار رفتن طالبان از قدرت و به قدرت رسیدن مجاهدین افغانستان نباشد.

 

  • برخلاف جمهوری خواهان، کار با دموکرات‌ها همیشه سخت بوده است، چون آنها از طُرق نرم وارد می‌شوند و داخل ایران را به هم می‌ریزند؛ مثل فتنه ۸۸ که در دوره اوباما پدید آمد.
  • خلاصه اینکه اگرچه احمدی نژاد به دلایلی کلی که در قسمت اول این متن توضیح دادم و نیز عملکرد موفقیت آمیز خود در دور اول، در دور دوم نیز رأی آورد اما در دور دوم برخلاف دور اول که سر و کار او با بوش بود کار با ابوما و خصوصا فتنه ۸۸ بسیار بر او سخت شده بود چرا که اوباما خیلی راحت‌تر از بوش می‌توانست، علیه ایران اجماع جهانی پدید بیاورد و تحریم‌ها را تشدید کند و کار با اوباما برای اروپایی‌ها خیلی راحت‌تر از کار با بوش یا ترامپ است.

 

  • در سال ۸۷ اوباما به قدرت رسید و در سال ۹۲ وقتی که هنوز ۳ سال از دولت دوم اوباما باقی بود، این بار در کنشی هماهنگ با دولت دموکرات آمریکا، در ایران نیز دولت به ظاهر اهل معامله "روحانی" به قدرت رسید.

 

  • نوع سیاست‌هایی که آمریکا در دوره جمهوری خواهان در ایران و منطقه اجرا می‌کند؛ منجر به رای آوردن دولت‌های اهل مقاومت در ایران می‌شود، چون آنها سیاست‌های جنگ‌طلبانه دارند، اتحاد مردم ایران در لزوم مقابله با آنها پدید می‌آید اما وقتی دموکرات‌ها رأی می‌آورند، نوع سیاست‌های آمریکا در دنیا و نیز داخل ایران منجر به افتراق مردم در اینکه آیا باید مقابل آمریکا ایستاد و یا مذاکره کرد می‌شود که نتیجه آن رای آوردن دولت‌هایی اهل معامله در ایران است.

 

  • همانطور که بعد از گذشت ۳ سال کار بر دولت خاتمی سخت شد و دولت بوش در سال ۷۹ روی‌کار آمد و خاتمی مجبور بود یک سال آخر دولت اول خود و چهار سال دولت دوم خود را با دولت بوش جنگ‌طلب کنار بیاید.

 

  • همانطور که بعد از گذشت ۳ سال کار بر دولت احمدی نژاد سخت شد و دولت اوباما در سال ۸۳ با دستکش مخملین و تلاش برای ضربه زدن از راه نرم روی‌کار آمد و با ادبیات اوباما ایجاد اجماع جهانی علیه ایران برای تشدید تحریم‌ها تقویت شد.

 

  • همانطور نیز بعد از گذشت ۳ سال کار بر دولت روحانی سخت شد و دولت جمهوری خواه و به ظاهر جنگ‌طلب ترامپ روی‌کار آمد و روحانی مجبور بود یک سال آخر دولت اول خود و سه سال آخر دولت دوم خود را با دولتی که دائما بر عهد شکنی خود افتخار می‌کند و همه را تحقیر و بر طبل جنگ می‌کوبد، کنار بیاید.

 

  • اما حال دولت روحانی و هم‌قطارانش به انتظار نشسته‌اند تا ترامپ در دور دوم خود رأی نیاورد و داستان تکرار دوره رؤسای جمهور ایران و آمریکا در دور دوم نقض شود و خوب می‌دانند که اگر ترامپ برای بار دوم بتواند بر کُرسی قدرت بنشیند، کنش طبیعی مردم ایران وحدت برای ایستادگی و رأی دادن به دولتی با گفتمان مقاومت و حفظ عزت است.

 

  • دولت حساب‌های زیادی برای رأی نیاوردن ترامپ و بازشدن درب‌های سیب و گلابی باز کرده است اما تاریخ ثابت کرده است که ماهیت‌ دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات هر دو یکی است و فقط این ظاهر و ادبیات آنهاست که متفاوت است و تا روزی که مردم ما به این نکته که شیطان از هر زبانی سخن بگوید باز همان شیطان است، باور پیدا نکنند این سیکل ادامه خواهد داشت.

...............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دستان خرابکار دشمنان را هیچگاه به راحتی نمی‌توان دید، خرابکاری‌های دشمنان معمولا نه در روزنامه‌ها ثبت  و نه در کتاب‌های تاریخ نگاری نوشته می‌شود؛

برای یافتن حقیقت و لایه‌های پنهان تاریخ، در کنار فهم عمیق و کلان از رفتارهای دشمنان بایست کاملا جزئی شد و با مردم زمانه‌های تاریخی زیست، بایست در عین کلان نگری، خرد نگر بود و تاریخ شفاهی مهم‌ترین نقش را در این زمینه ایفا می‌کند.

 

گوشه‌هایی از خراب‌کاری‌های انگلستان و آمریکا در تضعیف اقتصاد دولت مصدق و کشاورزی ایران را که در روزنامه‌ها‌ یا کتاب‌های تاریخ‌نگاری نمی‌توان یافت و باید نشت و در خاطرات تلخ حیدر رحیم‌پور ازغدی بازخوانی کرد، به شرح زیر است:

 

  • من کوچک بودم. روزی درشکۀ مأمور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم که رئیس صنف بود آمد و گفت: "ما فلان مقدار هیزم پسته می‌خواهیم." در آن ایام خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم‌های باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابان‌ها فرستاد و هر روز هزاران أصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می‌کردند و به سفارت‌خانه‌ انگلستان می‌فروختند.
  • سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش می‌کرد تا می‌توانید زغال سنگ که کربنش موذی است مصرف نکرده و کُنده پسته که همه چیزش بهتر است، مصرف کنید. این جنایت تا روزگاری که مصدق قطع بوته‌های پسته را ممنوع نکرده بود، ادامه داشت. {...} لیکن پس از منع نیز دست‌هایی این جنایت را با رشوه دادن به دروازه‌بانان، تا آنجا ادامه دادند که جنگل‌های پسته خراسان تبدیل به بیابان گردید و به بیدارگری دولت مصدق بود که دریافتیم، انگلستان با نابودی درختان پسته کوهی ما که بهترین و گران‌ترین گونه پسته است با ما چه کرده و با چه حیله‌ای جنگل‌های درخت پسته را تبدیل به بیابان‌های لم یزرع و کویر ساخته و مراتع را نابود گردانیده است! [۱]

 

  • آنگاه که آمریکا مصمم به نابودی صادرات خشکبار ما گردید، سالی کشتی حامل خشکبار بازرگانان خراسان که عمده‌ترین صادرکنندگان خشکبار کشور بودند به بهانه‌ای که هرگز مشخص نشد، چند روزی در دریا متوقف گردید و زمانی به کشتی اجازه رفتن دادند که مدت بیمه کالا گذشته بود و چون محموله به آمریکا رسید، مأموران بهداشت که از پیش‌تر به انتظار ورود کشتی بودند به سراغ کالا آمدند و با بازرسی‌ای صوری فرمودند: "مغزها فاسد گشته و دیگر قابل خوردن نیست!" مغزهای تولید سال و درون جعبه‌های مهر و موم و کاغذ پیچ! و همه را به دریا ریختند و با چنین حقه‌ای تجار صادر کننده خشکبار را ورشکست کردند.
  • و درد بزرگ اینکه آنان دیگر پول خرید خشکبار مازاد کشور را نداشتند و همین‌جا بود که دگربار "روباه پیر"، دلسوزانه به یاری‌شان آمده و به تبلیغات سوخت هیزم درختان "زرد آلو و توت" پرداخت و من شاهد بودم که مدیرکل‌های ادارات، در لحظه، بهداشتی گشته و سوخت بیشتر ادارات فرهنگی با کنده توت و زردآلو گردید.
  • آنگاه که صادراتی نداشتیم باغ‌داران به اجبار درختان صدساله را قطع و به بازار می‌آوردند! چه در لحظه نرخ هیزم "توت و زردآلو" فزونی گرفت. از این رو درختانی را که هر أصله آنها خروراری محصول می‌داد به راهنمایی فرشته نجات قطع می‌کردند و هیزم می‌فروختند.
  • پس از حمایت چنین فرشته‌ای دگربار سرویس‌های مشترک اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها به سراغ درختان گردو آمدند و هر درخت گردو از صدسال به بالا را هزار تومان که در آن روزگاه بهاء یک قطعه زمین شهری بود، خریدند و دلالان برای خرید پرسود درخت گردو، وجب به وجب کوهپایه‌ها را می‌گشتند تا درختان گردو هم قلع و قمع گردید! درختانی که اگر امروز می‌بود، هر اصله از آنها سالی ده‌میلیون تومان گردو می‌داد. [عدد مذکور برای تاریخ ۱۳۸۹ش است]
  • باغ‌داران، سال‌ها بعد دانستند دشمن با آنان چه کرده، لیکن پشیمانی بعدی سودی ندارد! از این رو فرزندان‌شان به پا خواسته و برای جبران خطای پدران، در پی کشت نهال گردو برآمدند با اینکه همه می‌دانند درختان گردوی ما تا بیست سالگی صغیرند و تا سی‌سالگی هم تولید چندانی ندارند ولی تا پانصد سالگی محصولشان هر روز بیشتر می‌شود، بنابراین وامانده بودند که تا بلوغ درختان چه کنند؟
  • به پیشنهاد عمال غرب، به خرید نهال‌های گردوی اسرائیلی برآمدند تا زودتر به حاصل نشیند و هر اصله را هزارتومان به بهاء کهن درختانی که پدرانشان فروخته بودند، می‌خریدند و می‌کاشتند! و امروزه دریافته‌اند که محصول ده درخت گردوی اسرائیلی در حد یکی از درختان چندصد ساله‌ای که به هزارتومان فروخته بودند نمی‌شد. [۲]

.........................

  • ارجاعات:

[۱] - رحیم‌پور، حیدر، تلخ‌ترین نوشته من، چاپ اول، تابستان ۸۹، ص: ۱۱.

[۲] - همان، ص: ۱۳

...............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری