🔻خیلی از معارف در باب ولایت؛ همراه با، فهم معنای لغوی آن حاصل میشود. ولایت یعنی چه؟
📌 ولایت از ماده «و.ل.ی» میآید و این ماده به معنای قرب و نزدیکی است.
✅ أوَل و أُولی (عدد) از همین ماده گرفته شده و اول بر وزن أَفعَل تفضیل؛ یعنی نزدیکتر در شماره است؛
✅ أولی (صفت تفضیلی) به معنی سزاوارتر از همین ماده گرفته شده و به معنای نزدیکتر بودن در رتبه نسبت به چیزی است.
✅ ولَاء، و تَوَالِی، به معنای دوستی و محبت نیز از همین ماده و معنا گرفته شده و به معنای نزدیکی از جهت علاقه و محبت بین دو فرد است.
✅ وقتی میگویند فلانی «ولیّ» کسی است؛ یعنی او نزدیکترین فرد به این فرد است؛ اما این نزدیکی از جهت یا جهاتی باید باشد. مثلاً از جهت اینکه سرپرست و تدبیرکننده امور او است؛ یا تحت سرپرستی او است؛ در زیارت حضرت حجت میگوییم: «أَنَا وَلِیٌ لَکَ بَرِیءٌ مِنْ عَدُوِّک»؛ همانطور که حضرت، ولیّ ما هستند؛ ما نیز ولیّ ایشان هستیم؛ اما جهات آن فرق میکند و حد مشترک هر دو نزدیکی است.
✅ این نزدیکی یک امر دوطرفه است و ممکن است از یک یا چند جهت باشد؛ مثلاً هم نصرت نمودن و نصرت شدن؛ محب و محبوب بودن؛ سرپرستیکردن یا شدن؛ پیرویکردن یا پیروی شدن و... باشد؛ مثلاً در عرب وقتی کسی تحت حمایت و پیمان کسی قرار میگرفت؛ هم به فرد پناهدهنده و هم به فرد پناه گیرنده؛ میگفتند: مولای دیگری.
✅ به حاکم یک شهر و جامعه نیز ازاینجهت که نزدیکترین کس از جهت مرتبه به آن شهر یا جامعه این فرد است و این شهر یا جامعه را میتوان با این فرد شناخت؛ چون تحت تدبیر و سرپرستی آن فرد است، والیّ (اسمفاعل گرفته شده از وَلِیَ) گفتهاند؛
✅ اگر به همسایه، دوست، یاریدهنده، پیرو، همپیمان و... هم «وَلِی» گفتهاند، همه به جهت این معنای «نزدیکی» در آنها است، البته هرکدام از جهتی این نزدیکی را دارند. مثلا: اگر در مورد خداوند میگوید: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» و در مورد کفار میگوید: «وَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ» (البقرة:۲۵۷) قطعاً منظور نزدیکی مکانی نیست؛ چون خداوند مکان ندارد و به قرینه «یُخْرِجُهُمْ» و «یُخْرِجُونَهُمْ»، نزدیکی از جهت سرپرستی و هدایت است.
✅ «ولایة» مصدر فعل «وَلِیَ» بر وزن (فَعِلَ یَفعَلُ) از ماده «و.ل.ی» است و اصل آن به معنای نزدیک بودن است. به طور مثال در آیه (توبه:۱۲۳)؛ صیغه ۶ مضارع این فعل، چنین آمده است: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ» با کافرانی که «یَلُونَکُمْ» نزدیک شما هستند، بجنگید. اینجا نزدیکی از جهات مختلفی میتواند مدنظر باشد؛ هم از جهت مکان و هم حاکمیت اجتماع شما و لزومی ندارد حتماً فقط نزدیکی مکانی مدنظر باشد.
✅ اگر در کلامی «ولایة» بیاید؛ اصل معنا که نزدیک بودن است؛ روشن است؛ اما نزدیکی از چه جهت؟ این نزدیکی با همه جهات متناسب با آن است و اگر جهاتی خارج میشود، باید قرینهای داشته باشیم که این جهت مدنظر نیست.
✅ مثلاً: «لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ» (آلعمران:۲۸) مؤمنان کافران را اولیاء خود نمیگیرند؛ اینجا معنا همه جهات متناسب را میتواند شامل شود؛ هم آنها را سرپرست نگیرید؛ هم محبت و نصرت و دیگر معانی که تناسب دارد، منع شده است و نیاز نیست حتماً فقط یک معنای دوستی یا سرپرستی اختیار شود.
✅ در خطبه غدیر پیامبر اکرم ابتدا از مردم پرسیدند: «ایهاالنَّاسُ، مَنْ اَوْلی بِکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ؟ قالوا: الله و رَسُولُهُ.» چه کسی به شما از خودتان اولی (سزاوارتر) است؟! یعنی نزدیکتر از جهت رتبه، در محبت؛ در مدیریت و سرپرستی و دیگر جهات متناسب و اگر مواردی از این اولویت خارج میشود؛ به قرینه عقل و شرع است.
و اگر در فراز بعد میگوید: «اَلا من کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلی مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ و عادِ مَنْ عاداهُ» یعنی هرکس با من رشته ولایت دارد این قرب و وحدت از تمام جهات، از جهت محبت؛ سرپرستی و... هر نسبتی که با منِ پیامبر دارید؛ همان نسبت ولایت را با علی نیز باید داشته باشید.
📌 ولایت اصطلاحی در شیعه، یک قرب منجر به همه جهات، پیروی، سرپرستی، نصرت، خیرخواهی و... است.