🔻 یکی از آیاتی که بحث فقهی و اصولی زیادی میان فقها نسبت به آن صورت گرفته است آیه 61 سوره مبارکه توبه مشهور به آیه « أُذُنُ» است:
«وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیم»
🔻در این آیه خداوند به منافقانی اشاره میکند که پیامبر(ص) را آزار میدهند «یُؤْذُونَ النَّبِیَّ» و به حضرت انتساب میدهند که پیامبر أُذُنُ است یعنی فقط گوش است، هرچه به او میگویند باور میکند و نمیتواند درست و نادرست را از هم تشخیص دهد. خداوند در مقابل این ذم آنها حضرت را مدح میکنند و به آنها پاسخ میدهد: «هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکم» او گوش خوبی برای شما است، در مقابل زود باوری که تصدیق ظاهری و باطنی بود و مذمت داشت خداوند حضرت را مدح میکنند یعنی تصدیق او فقط ظاهری است نه باطنی. این تصدیق نبی مکرم اسلام را به معنای باور حرف خود نگیرید، او نسبت به جامعه شما «لَکُمْ» شنوای خوبی است یعنی چنین نیست که هرکس هرچه گفت او باور کند بلکه شما را ضایع و رسوا نمیکند و چنین نیست که آنچه هرکدام از شما میگویید را تصدیق واقعی هم بکند، بلکه او «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ» فقط نسبت به خداوند و مؤمنین است که باور قلبی هم دارد او یک رحمت خاصه نسبت به مؤمنین شما است «وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ». آنجا سخن از أُذُنٌ بود اینجا سخن از ایمان است آنجا «لَکُمْ» بود اینجا «مِنْکُم» است. در فراز دوم آیه از میان توده جامعه، مؤمنین را تخصیص میزند و به ایمان پیامبر به مؤمنین اشاره میکند. جنس اذن فقط تصدیق ظاهری است اما جنس ایمان تصدیق ظاهری و واقعی باهم است. اذن بودن نسبت به توده جامعه بود «لَکُمْ» اما ایمان نسبت به بعض جامعه اسلامی «مِنْکُمْ»که مؤمنین باشند است.
🔻ایمان به مؤمنین از جنس ایمان به خداوند است و در یک سیاق و در کنار هم میآید «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ» البته یک تفاوت بین ایمان به خداوند و ایمان به مؤمنین است که ایمان به خداوند با حرف «باء» متعدی شده است و ایمان به مؤمنین با حرف «لام» و این تفاوت به این برمیگردد که ایمان وقتی با باء متعدی شد، تصدیق به اصل وجود آن مدخول است و وقتی با لام متعدی شد تصدیق خود مدخول به است. مثلا «وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعا» (اسراء:90) به پیامبر می گفتند اگر برای ما از زمین چشمهای بجوشانی آنچه میگویی را تصدیق میکنیم و یا در جای دیگری در باب ایمان آوردن لوط به ابراهیم علیهما السلام میگوید: « فَآمَنَ لَهُ لُوط» (عنکبوت:26) لوط وجود نبی مکرم را تصدیق نکرد بلکه درستی سخن و دعوت او را تصدیق کرد.
✔️ کسی چون حضرت آقا بارها از این آیه در تایید رویکرد مردمی امام خمینی و اعتماد ایشان به جامعه مؤمنین استفاده میکنند. امام خمینی در موضوعات مختلف رویکرد مردمی داشتند و با به میدان آوردن مردم سختترین مشکلات را حل میکردند، مثلا حضرت آقا برای توضیح مبنای معرفتی این رویکرد امام چنین میگویند:
«این ملت بزرگ، ملت خوبى است. امام عظیمالشأن، این ملت را خوب شناخته بود و من هیچکس را مثل آن بزرگوار ندیدم که با خصوصیات این ملت، اینگونه آشنا باشد و به او اینطور ایمان داشته باشد. همینطور که در قرآن راجع به پیغمبر (صلىالله علیه و آله) هست که فرمود: «یُؤْمِنُ بِاللّٰهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» ، امام به این ملت ایمان داشت.» 📖 (مراسم تنفیذ ریاست جمهوری حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی ۱۲/۵/۱۳۷۲)
🔻 نتیجه این نگاه این میشود که اگر جامعه مؤمنین را برای حل مشکلات کشور دعوت کردی و به میدان آمدند حالا به آنها اعتماد کن و آنها را تصدیق حقیقی و قلبی نما و کار را به آنها بسپر، یعنی بر ادعای جامعه مؤمنین ترتیب اثر واقعی ده.
🔻در روایتی صحصح السند از کتاب کافی اسماعیل فرزند امام صادق (ع) تصمیم میگیرد سرمایهاش را به کسی بسپرد که بر روی آن تجارت کند، حضرت به او میگویند: «یَا بُنَیَّ أَ مَا بَلَغَکَ أَنَّهُ یَشْرَبُ الْخَمْرَ فَقَالَ إِسْمَاعِیلُ هَکَذَا یَقُولُ النَّاسُ فَقَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَفْعَلْ» ای فرزندم نشنیدهای که مردم میگویند او شراب مینوشد؟ اسماعیل میگوید: بله، مردم چنین میگویند. حضرت میفرمایند: پس سرمایهات را به او نده؛ اما اسماعیل برخلاف توصیه حضرت سرمایه را به او میدهد و سرمایه نیز به باد میرود. پس از این ضرر، حضرت مجدد اسماعیل را هنگام طواف حج میبینند که خطاب به خداوند میگوید: «اللَّهُمَّ أْجُرْنِی» خداوندا این زیان مرا جبران نما، حضرت به او میگویند: «مَهْ یَا بُنَیَّ فَلَا وَ اللَّهِ مَا لَکَ عَلَى اللَّهِ [هَذَا] حُجَّةٌ وَ لَا لَکَ أَنْ یَأْجُرَکَ» فرزندم توقف کن، به خدا چنین نیست که تو حق و حجتی بر خداوند داشته باشی که زیان تو را جبران کند تو شنیدی که مردم میگویند: او شراب میخورد و به او اعماد کردی. اسماعیل پاسخ میدهد: من که ندیده بودم فقط از مردم شنیدم و حضرت پاسخ میدهند: «یَا بُنَیَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ- «یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ» یَقُولُ یُصَدِّقُ اللَّهَ وَ یُصَدِّقُ لِلْمُؤْمِنِینَ فَإِذَا شَهِدَ عِنْدَکَ الْمُؤْمِنُونَ فَصَدِّقْهُمْ...» این فرزندم خداوند در کتابش میگوید نبی مکرم اسلام خداوند را تصدیق میکرد و مؤمنین را تصدیق میکرد پس اگر مؤمنین نزد تو شهادتی دادند آنها را تصدیق کن.
🔻در این حدیث تعبیر مؤمنین بر جامعه مؤمنین تطبیق میشود نه اینکه فرد فردی که برای اسماعیل خبر آورده بودند و ایمان این فرد فرد ثابت شده باشد بلکه این جامعه به وجه ایمانیاش به نحو عام مجموعی باید مورد تصدیق اسماعیل قرار میگرفت و این جامعه به حیث جمعیاش ایمانش از قبل احراز شده است و حضرت میگویند اگر چیزی در بین این جامعه وجود دارد آنها را تصدیق کن.
🔻فقها از این آیه برای حجیت خبر واحد عادل نیز استفاده کردهاند به این ترتیب که وقتی ایمان پیامبر(ص) به مؤمنین مورد مدح خداوند قرار گرفته است، این دلالت بر حُسن آن دارد و حُسن آن دلالت بر جواز دارد. پس اگر شما مؤمنی را تصدیق کردی و مفاد شهادت او را مطابق واقع قرار دادی نسبت به این عمل خود حجیت به معنای معذریت داری.
✔️ تذکر: این تصدیق جایی که علیه مؤمنین دیگر باشد به نحویی که تصدیق او موجب شود حقوق آن فرد نفی شود از این آیه اثبات نمیشود مثلا مؤمنی علیه مؤمن دیگر شهادت دهد که او شرب خمر انجام داده است و شما بدون تحقیق و فرآیند قضایی مشخص آن، بخواهی علیه مؤمن حد را جاری کنی، این برداشت منافات با رحمة بودن بر همه دارد و ادله مربوط به قضاوت و لزوم اقامه بینه و... اطلاق حجیت ادله خبر واحد را تخصیص میزند. در حدیث اسماعیل نیز آن فرد حقی بر اسماعیل نداشت که با ترتب اثر دادن اسماعیل به شهادت مؤمنین علیه او حق او ضایع شده باشد بلکه ترتب اثر دادن اسماعیل بر حرف مردم منجر به احتیاطی نسبت به اموال خودش میشود و قرار نبود اسماعیل بدون فرآیند قضایی نسبت به آن فرد حکم کند.
⁉️ اشکالی ممکن است مطرح شود که ما در حجیت خبر واحد به دنبال حجیت به معنای لزوم اتباع بر اساس مفاد خبر واحد هستیم نه جواز عمل بر اساس آن و صرفا اثبات معذریت. اینجا جوابهایی میشود داد یکی اینکه اجماع مرکب داریم و هرکس جواز را نسبت به حجیت عمل بر اساس خبر واحد پذیرفته در مواردی که خبر واحد عادل حاکی از حکم لزومی شارع است همان وجوب را گفته. یک جواب دیگر اینکه امام در روایت اسماعیل بر اساس آیه امر به لزوم تصدیق کردند «فَصَدِّقْهُمْ» و این امر در این روایت تفسیریه ظهور در وجوب دارد و بنابر این مفاد آیه صرف مطلوبیت را ثابت نمیکند بلکه شدت مطلوبیت به نحو الزام را ثابت میکند.
⁉️ اشکال دیگری ممکن است مطرح شود که آنچه از مفاد آیه ثابت شد اعتماد به مؤمنین به حیث جمعی آنها بود نه اعتماد به مؤمن به حیث فرد فرد آنها اما پاسخ میدهیم که اولا ظاهر آیه که مؤمنین باشد هم حیث فردی و هم حیث جمعی مؤمنین را شامل میشود، به ویژه که در مقابل فراز ابتدایی آیه است که «مِنْهُمُ الَّذینَ» برخی از منافقان یعنی حیث فرد فرد لحاظ شده است پس در مقابل هم تصدیق واقعی هم ناظر به فرد فرد مؤمنین است، هم جامعه مؤمنین اگر هم در روایت اسماعیل، مؤمنین به جامعه مؤمنین تطبیق داده شده است این تطبیق موردی موجب اختصاص آیه به فقط جامعه مؤمنین نمیشود و همانطور که برخی از فقها از این آیه برای حجیت خبر واحد استفاده کردهاند، مفاد آیه هم در لزوم اعتماد به جامعه مؤمنین و هم اعتماد و تصدیق فرد فرد مؤمنین دلالت دارد.