🔰 سال ۹۰ و انتخابات مجلس در پیش بود؛
رهبری در ۱۹ دی گفته بودند:
👈«انتخابات باید سالم باشد، رقابتی باشد. رقابت غیر از خصومت است، رقابت غیر از تهمتزنىِ متقابل است؛ اینها را باید همه مواظب باشیم. رقابت این نیست که کسی اثبات خود را متوقف بر نفی دیگری بداند.»
🔰 برداشت ما از این بیان حضرت آقا این بود که در معرفی کاندیدها بایست سعی کرد ایجابی و اثباتی حرف زد و نه اینکه به نقد دیگر اشخاص پرداخت، هرکس بیاید خود را معرفی کند و اگر بنا است نقدی کند به صورت کلی تفکرات را نقد کند و نه اشخاص را؛
🔰گردهمایی مسئولان جبهه پایداری کل کشور در مجموعه "یاوران مهدی" جمکران بود و بنده هم با اینکه مسئولیتی نداشتم به دعوت برخی دوستان به آنجا رفتم، آیتالله مصباح (حفظهالله) صحبت میکردند و میگفتند:
👈«وقتی ما میدانیم فلان نماینده فاسد است یا انحراف فکری دارد و... نمیتوانیم ساکت باشیم و باید مردم را آگاه کنیم.(نقل به مضمون)»
ضمن صحبتهای ایشان به برخی دوستان خود گفتم اینکه نشد! این خلاف توصیه چند روز گذشته رهبری است!
🔰 سال ۹۲ و انتخابات ریاست جمهوری در پیش بود. نیروهای انقلابی که در انتخابات مجلس پیروز شده بودند این دور هم مثل همین حالا خود را برنده انتخابات میدانستند؛
🔰 دوستان خیلی انقلابی بنده در مدرسه معصومیه(س) که عمدتا از دانشآموختگان طرح ولایت دانشجویی بدست شاگردان آیتالله مصباح و عضو بسیج معصومیه هم بودند، به شدت از نظرات جبهه پایداری تأثیر میگرفتند اما بنده با اینکه هم دانشآموخته طرح ولایت بودم و هم بسیجی و هم از مریدان آیتالله مصباح، با دوستان خیلی انقلابی خود در معصومیه اختلاف نظر داشتم.
🔰 آیتالله مصباح (حفظهالله) گفته بودند زیر آسمان و زمین بهتر از آ لنکرانی وزیر بهداشت دولت احمدی نژاد را نمیشناسند و جبهه پایداری هم حامی و دعوت کننده از ایشان برای حضور در صحنه انتخابات بود.
🔰 بنده و جمعی از دوستان که همشهری دکتر لنکرانی هم بودیم، ایشان را کاندید اصلح نمیدانستیم و مُصِر بودیم که "سعید جلیلی" کاندید أصلح است و در همین راستا هم کمپین دعوت از او راه انداخته بودیم.
🔰 وقتی برای جلیلی و دعوت از او کار میکردیم یکی از دوستان طرفدار جبهه پایداری که لابد خود را نماد انقلاب و اسلام ناب میدانست، به بنده گفت: شما مأمور دشمن هستید برای ایجاد افتراق در جبهه حق!
یکی از اشکالات دوستان این بود که چرا سعید جلیلی وقتی قم آمده است، خدمت آیتالله مصباح نرفته است، برخلاف آ دکتر لنکرانی!
🔰 تبلیغ برای معرفی سعید جلیلی که آن روز چندان شناخته شده هم نبود، سخت بود، مجبور بودم جزوههایی از سعید جلیلی تهیه کنم و در مدرسه بفروشم، مسئول سیاسی بسیج میگفت: شماها خیلی زرنگید هم کاندیدتان را معرفی میکنید هم پول درمیاورید! یکی دیگر از مسئولان بسیج میگفت: بابا میگن سعید جلیلی حتی عرضه نداشته است بسیج امام صادق(ع) را بچرخاند الکی از او حمایت نکنید.
به آنها میگفتم من که میدانم آخرش شما هم مجبور میشوید بیایید از جلیلی حمایت کنید، به شما پیشنهاد میدهم لااقل او را تخریب نکنید!
🔰 اما واقعا این حرفهای سطح پایین ریشه در مسئولان اصلی ج پایداری نداشت، دعوای اصلی هدایتگران ج پایداری که اکثر آنها اهل تقوا بودند به یک پرسش بازمیگشت که آیا ما حجت داریم از حمایت أصلح دست بکشیم و از صالح حمایت کنیم؟! ولو أصلح در نظر مردم مقبولیت نداشته باشد!
سؤال اصلی آنها این بود که تکلیف ما نسبت به حصول نتیجه چیست؟
📌اما پاسخ این سؤال را هم ۵ ماه پیش از آن رهبری در دیدار رمضانی با دانشجویان (۶ مرداد) توضیح داده بودند:
👈«رابطهی «تکلیفمداری» با «دنبال نتیجه بودن» چیست؟
امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟
چطور میشود چنین چیزی را گفت؟
امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختیها را دنبال کرد، برای اینکه نظام اسلامی را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد، میشود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟
حتماً تکلیفگرائی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجهی مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛ والّا تلاشی که پیغمبران کردند، اولیای دین کردند، همه برای رسیدن به نتائج معینی بود؛ دنبال نتائج بودند.
مگر میشود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنی نتیجه هر چه شد، شد؟ نه.
البته آن کسی که برای رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل میکند، اگر یک وقتی هم به نتیجهی مطلوب خود نرسید، احساس پشیمانی نمیکند؛ خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده.
اگر انسان برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد، وقتی نرسید، احساس خسارت خواهد کرد؛ اما آن که نه، تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیتها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیتها برنامهریزی و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمیکند؛ او کار خودش را انجام داده.
بنابراین، این که تصور کنیم تکلیفگرائی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست.
در دفاع مقدس و در همهی جنگهائی که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضی از ائمه (علیهمالسّلام) بوده است، کسانی که وارد میدان جهاد میشدند، برای تکلیف هم حرکت میکردند. جهاد فیسبیلالله یک تکلیف بود.
در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانی که وارد میشدند، اغلب احساس تکلیف میکردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نتیجه نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامهریزی و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامی نداشته باشند؟ اینجور نیست.
بنابراین تکلیفگرائی هیچ منافاتی ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست میآید، چگونه قابل تحقق است؛ برای رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راههای مشروع و میسّر، برنامهریزی کند.»
⁉️ حال باید از خود بپرسیم که حمایت از أصلح هدف ما است، یا به قدرت رساندن صالحترین فرد ممکن!
...................................
✅نظر یکی از دوستان:
لطفا درباره پست اخیر کانال مطلب واضح تری بفرستید. همون پرسش که وظیفه ما تکلیف گرایی است یا وظیفه مون اینه که صالح ترین فرد ممکن را وارد مجلس کنیم؟
خود بنده و برخی دوستان مذهبی در این چالش قرار گرفتیم و نتیجتا موجب تعارضات و دلخوری هایی شده.
✅پاسخ بنده:
سلام اخوی
ما مأمور به تکلیف هستیم و نه نتیجه
و این به معنی این است که ما اگر هم به نتیجه نرسیدیم ضرر نکردهایم غایت ما انجام تکلیف بوده است و نتیجه با خداست.
اما بحث اینجاست که تکلیف ما ناظر به نتیجه مشخص میشود و ما تکلیف داریم به بهترین شکل ممکن برای حصول نتیجه اقدام کنیم، حالا اگر کار کردیم و به نتیجه نرسیدیم غصه نداریم چون به آنچه باید عمل کردهایم.
در این موضوع مشخص انتخابات هم تکلیف ما حمایت از أصلح نیست بلکه به قدرت رساندن بهترین کسی که امکان بالفعل به قدرت رسیدن دارد است.
مثلا فلان گزینه اگرچه فیالواقع اصلح است ولی امکان رأی آوردن ندارد چون مقبولیت ندارد ولی فلان گزینه صالح است و فیالواقع نسبت به أصلح پایینتر است اما اگر او را کمک کنیم احتمال به قدرت رسیدن دارد اینجا تکلیف ما حمایت از اوست.
البته در گام اول نبایست این حرف را زد و باید تلاش کرد که همان أصلح به قدرت برسد ولی وقتی در زمان مناسب به این جمع بندی رسیدیم که با اینکه ما به او کمک کردهایم باز شرایط به قدرت رسیدنش فراهم نشده است، حالا باید به نحوی عمل کرد که از غایت اصلی که به قدرت رساندن صالحترین فرد ممکن است باز نمانیم.
.................
📌به شرح حال بپیوندید👇