شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۷۰ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

همانطور که ما آیات و روایات مختلف آخر الزمان در مورد حوادث شام، عراق، ایران و یمن و... را می‌خوانیم و ظهور حضرت حجت(عج) و وقوع نبرد نهایی آخرالزمان را خیلی نزدیک می‌بینیم، یهودیان صهیونیست و حتی مسیحی‌ها هم سیر حوادث را یکی یکی منطبق بر اساس پیشگویی‌های کتب مقدس می‌بینند اما فرق ما با آنها در این است که ما هرچه سیر حوادث به پیش می‌رود امیدوارتر می‌شویم و آنها مضطرب‌تر می‌شوند، ما آرام‌ و با نشاط‌تر می‌شویم و آنها مشوش‌ و مأیوس‌تر می‌شوند.

 

از نکاتی که در کتب مقدس اشاره شده است اینکه طرف اصلی نبرد آخر الزمان که پیشگویی شکست سخت یهودیان در آن شده است، آشوری‌ها و مراد از آنها نیز مردم سرزمین ایران است و این نبرد نیز بر سر رهبری جهان است.

 

🔹«در آنجا رقابت دو نیروی درگیر بر سر رهبری جهان خواهد بود، دولت‌های غرب اروپا و دولت آشوری.» [۱] «فرات مرز طبیعی یهود و آشوری است.» [۲] « برای این نبرد خیل انبوه و فراوانی از فارس خارج می‌شوند.» [۳] «دست خداست که به وسیله آشوری فرود خواهد آمد.» [۴]

🔹«یهودیان از ترس آشوری با پیشوای رومی پیمانی می‌بندند.» [۵] «لشکریان آشوری به دشمن بزرگ غرب تبدیل می‌شوند.» [۶] «نیروهای هم‌پیمان آشوری در ابتدا ایران و سوریه و سپس لیبی و سودان و صور(جنوب لبنان) و ملت‌های شرق نزدیک و مردم اطراف دریای قزوین و دریای سیاه و اسماعیلیان و... خواهند بود.» [۷] «از یک طرف ائتلافی غربی به وجود خواهد آمد و از طرف دیگر ائتلافی شرقی و فلسطین موضوع اختلاف خواهد بود.» [۸]

....................................................

🔰ارجاعات:

🔹کتاب سقوط اسرائیل نوشته "مهدی حمدالفتلاوی" که توسط "محمد باقر ذوالقدر" در سال ۱۳۸۵ش ترجمه و چاپ شده است، از عالمانه‌ و مستندترین کتاب‌هایی است که در این موضوعات دیده‌ام. شواهد مذکور از کتب مقدس از این کتاب است:

👈[۱] تفسیر حزقیال ازفکری، ص: ۲۳۱ و تفسیر دانیال حنا، ص: ۱۹۳. [۲] تفسیر حزقیال ازفکری ص: ۳۳۶. [۳] تفسیر زکریا ازفکری، ص: ۱۰۸. [۴] تفسیر اشعیا ازحنا، ص: ۱۲۳. [۵] تفسیر دانیال از حنا، ص: ۱۹۱ و تفسیر حزقیال از فکری، ص: ۳۴۱. [۶] تفسیر دانیال از حنا، ص: ۲۶۱. [۷] تفسیر حزقیال ازفکری، ص: ۳۳۹ و تفسیر دانیال از ایرنساید، ص: ۱۳۷. [۸] تفسیر دانیال از ایرنساید ص: ۱۳۳.

 

.........................................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙مهدی خزعلی در فیلم زیر می‌گوید: 

🔺«امام برای مردم در دو اتاق ساده زندگی می‌کرده است اما واقع قضیه اینگونه نبوده و ایشان در باغی با چندهزار متر مساحت در پشت این خانه ساده،(باغ خسروشاهی) زندگی می‌کرده است.»
🔺«آن‌اتاق‌های ساده فقط برای ملاقات‌ها و مردم بود. واقعیت زندگی ایشان چنین نبوده است.»

 


دریافت
مدت زمان: 46 ثانیه

⁉️آیا این قضیه صحت دارد؟ 

📝 اگر این مطلب کذب است چرا دفتر حفظ و نشر آثار امام در مقابل این تهمت و تحریف بزرگ امام برای نسل امروز ساکت است و هیچ واکنشی نمی‌دهد؟ چرا از او شکایت نمی‌کند و کذب سخنان وی را نشان نمی‌دهد؟

 

🔹 در کلیپ صوتی زیر که مربوط به جلسه‌ای با حضور فاطمه هاشمی دختر آقای هاشمی رفسنجانی در ۹ اسفند ۹۵ در دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب است؛
🔹در این جلسه، دانشجویی به تفاوت‌های زندگی ساده امام و زندگی اشرافی آقای هاشمی اشاره می‌کند، اما فاطمه هاشمی در توجیه زندگی پدر خود، سبک زندگی ساده امام را زیر سوال می‌برد و می‌گوید: 
🎙«آن خانه‌ای که می‌برند و به شما نشان می‌دهند آن خانه امام نیست. آن دفتری بود که امام برای ملاقات‌هایش از آن استفاده می‌کرد.
من بیشتر از این وظیفه ندارم در رابطه با زندگی امام و خانواده امام توضیح دهم. خانه‌ای که امام برای آقای هاشمی انتخاب کرده بود ۵۷۰ متر بود ولی باغ‌هایی که در جماران دست امام بود بالای سه چهار هزار متر بود. شما واقعیت‌ها را نمی‌دانید.»

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 52 ثانیه

خوب است بدانیم واکنش دفتر حفظ و نشر آثار امام در مقابل این مطلب تنها ترتیب دادن یک مصاحبه با سایت جماران و ماست مالی کردن قضیه و تکذیب فاطمه هاشمی است. سایتی که سالانه بودجه‌های کلانی برای نشر آثار امام دریافت می‌کند آیا از خود نمی‌پرسد اگر کسی فایل صوتی این جلسه را گوش دهد نسبت به این مصاحبه چه قضاوتی خواهد کرد؟!

 


دریافت
مدت زمان: 46 ثانیه

 

اما هیچ کدام این گزارش‌‌ها از نظر ارزش تاریخی و سندی برای اثبات این مدعای که امام در باغ خسروشاهی سکونت داشته‌ان، چندان قابل اعتنا نیستند الا گزارش خود آقای هاشمی رفسنجانی که در واقع همه موارد دیگر دنباله‌های سخن ایشان است. 

آقای هاشمی در اوج درگیری‌های سیاسی انتخابات ۸۸ و در یک مصاحبه مطبوعاتی در ۱۶ خرداد ۱۳۸۸، در مورد خانه امام خمینی در قم و محل سکونت ایشان در جماران می‌گویند:
🔺 «اگر در بحث خانه، می‌خواهید عمل امام را ملاک قرار دهید، باید بگویم آن موقعی که امام در قم زندگی می‌کردند، خانه‌ای داشتند که منزل ما، مقابل آن بود. خانه ما و هیچ یک از طلبه‌های قم، شبیه خانه امام نبود. ایشان خانه بزرگی داشتند که بعد از ازدواج حاج آقای مصطفی، گوشه‌ای از آن را جدا کردند و عملاً تبدیل به دو خانه با اتاق‌های بزرگ شد.»
🔺 «گاهی که به خانه‌های بعضی از آقایان می‌رفتیم و بعد به منزل امام می‌آمدیم، می‌دیدیم که تفاوت خیلی زیاد و چشمگیر بود. یعنی چیزی که ما در آنجا دیدیم.»
🔺 «زمانی هم که به تهران آمدند، خانه‌ای که ما به آنجا می‌رفتیم و شما دیدید. بله، به همین شکل ساده بود. اما وقتی به دو طرف این خانه نگاه می‌کنید، دو باغ بزرگ می‌بینید. یکی از این باغ‌ها، متعلق به خسروشاهی بود که 14000 متر وسعت و سه چهار قنات آب دارد. در این باغ چند ساختمان وجود دارد که امام با توصیه پزشکان (به خاطر ناراحتی قلبی که داشتند) به یکی از ساختمان‌ها که قدیمی بود، رفتند.»
🔺 «آن طرف تر، یک ساختمان نقلی قشنگی وجود داشت که حاج احمدآقا در آن زندگی می‌کردند. در طرف دیگر آن، ساختمانی بود که محافظین و خدمه ایشان در آن زندگی می‌کردند. البته بعد از فوت امام(ره) خواستند مرا به آنجا ببرند که قبول نکردم و به جای من، آقای موسوی خوئینی‌ها رفتند.»
🔺 «باغ دومی، باغ سزاوار بود که از باغ‌های قدیمی بود. سزاوار در گذشته، وکیل مردم قم بود. (این باغ الان متعلق به مرقد امام است) این باغ هم درخت‌های بسیار زیاد، استخر و امکانات دیگری داشت که یکی از درب‌های آن به خانه امام راه داشت. ما در این باغ پناهگاهی برای امام ساختیم تا اگر بمباران شد، به آنجا پناه ببرند. البته امام هیچ وقت به پناهگاه نرفتند. ولی ما می‌بایست وظیفه خودمان را انجام می‌دادیم.»
🔺 «بنابراین با توجه به شرایط سیاسی زمان، مناسب نبود که مردم در آن باغ با امام ملاقات داشته باشند. گاهی برای جلسه به آنجا می‌رفتیم. یعنی فضا این‌گونه بود. یک مسئله بسیار مهم دیگری وجود دارد که باید استدلال دیگری برای آن داشته باشیم و آن، این است که اگر ما از مردم بخواهیم از نعمت‌های خداوند استفاده نکنند، در آینده چه آثاری بر توسعه کشور و جامعه خواهد گذاشت؟! این مسئله‌ای است که باید روی آن کار شود. اگر خودمان استفاده کنیم و به مردم توصیه کنیم که استفاده نکنند، خسارت بسیار جدی در پی خواهد داشت. 
از زمان طلبگی که علمای قم را شناختم، همه آنها دارای یک بیرونی و یک اندرونی بودند. باید هم می‌داشتند، چون مردم نباید برای دیدن این آقایان، پیش زن و بچه آنها بروند. آقای بهجت که از زاهدترین علمای ما بود، در منزلی زندگی می‌کردند که متعلق به یکی از آقازاده‌های پول دار قم بود. زمانی که ما طلبه بودیم، این منزل جز بهترین خانه‌های قم بود. اینکه می‌گویم از بهترین خانه‌های قم بود، واقعاً اغراق نیست. این خانه یک حیاط بسیار زیبا با اتاق‌ها و سالن‌های خوب داشت.»

 

این بیانات آقای هاشمی درحالی است که:

✅ یکی از پاسداران بیت امام به نام "رضافراهانی" در خاطرات خود مطالبی می‌گوید که نشان می‌دهد امام برخلاف ادعای آقای هاشمی در منزل خودشان بوده‌اند و خود صاحب این باغ نیز در منزل خود زندگی می‌کرده است:
🔹در جماران حاج‌آقا خسروشاهی همسایه حضرت امام بود و یادم هست که امام رضوان‌الله تعالی علیه چندبار فرمودند که بروید به آقای خسروشاهی بگویید بیاید من می‌خواهم ایشان را ببینم. من می‌رفتم و به حاج‌آقا خسروشاهی خبر می‌دادم. ایشان می‌آمد و با آقا ملاقات می‌کرد. آقا در آن ملاقات می‌فرمودند: از اینکه ما همسایه شما هستیم و شما را اذیت می‌کنیم معذرت می‌خواهیم، چون پاسدارهای من پشت دیوار شما باعث زحمت و دردسرتان هستند. (آن ایام پاسدارها بین دیوار خانه امام و منزل آقای خسروشاهی قدم می‌زدند) چند بار هم از درخت خانه آقای خسروشاهی گردو به حیات خانه امام افتاد که حضرت امام شخصا آنها را جمع می‌کردند و از دیوار به آن طرف می‌انداختند. [۱]

✅ ایشان در جای دیگری از خاطرات خود می‌گوید:
🔹آن ایام من به منزل آقای خسروشاهی که در کنار منزل امام واقع بود زیاد می‌رفتم چون ایشان تنها بود و زن و بچه‌اش آنجا نبودند. او بود و دو سه باغبانش. من علاقه به گل و گیاه داشتم و همین رفت و آمدهایم زمینه‌ای شد بر اینکه تکثیر کردن و شیوه‌های کاشتن گل را یاد بگیرم. چون بعضی از گل‌ها را باید قلمه زد و پیوند داد. لذا من برای چیدن گل از ایشان اجازه می‌گرفتم و ایشان می‌گفت از نظر من مانعی ندارد. شما هرچقدر که می‌خواهید از باغچه من گل بچینید؛ می‌خواهید پیوند بزنید یا تکثیر کنید در همه حال من راضی هستم و اشکالی وجود ندارد. ایشان حتی می‌گفت که چند شاخه گل هم بچینید و برای امام ببرید. لذا گاهی اوقات من چند شاخه گل می‌چیدم و یا به منزل حاج‌احمد آقا می‌آوردم یا به حضرت امام می‌دادم. آن را داخل لیوان می‌گذاشتم و در بیت امام آن را روی تلوزیون کوچک(۱۴ اینچ) خانه‌اشان می‌گذاشتند. [۲]

 

✅ یکی از  دیگر شواهدی که جریان ضد انقلاب برای القای شبهه اقامت امام در منزل خسروشاهی منتشر می‌کند، فیلم حضرت امام و حاج احمد است که در باغ خسروشاهی مشغول قدم زدن هستند،👇
 


دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 3 ثانیه

فیلم کاملی که نشان می‌دهد امام از منزل امام جمارانی خارج می‌شوند و برای قدم زدن به باغ خسروشاهی می‌‌روند و مجددا از باغ خارج می‌شوند به منزل خود برمی‌گردند.👇

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 36 ثانیه

 

✅ اما این فیلم نه تنها هیچ دلالتی بر اقامت ایشان در باغ ندارد و صرفا حضور امام برای قدم زدن را نشان می‌دهد، بلکه در خود فیلم مشخص است که حضرت امام بعد از اتمام قدم زدن از طریق دربی کوچک از این باغ خارج می‌شوند و به مکان دیگری می‌روند که همانطور که در تصویر هوایی مشخص است همان بیت ایشان است.👇


🔹تصویری هوایی از موقعیت حسینیه جماران و بیت امام در پشت آن و باغ خسروشاهی که از پشت بیت امام شروع می‌شود و تا بنای اصلی باغ ادامه دارد و امروزه با خرید شهرداری به مکانی عمومی با عنوان سرای محله تبدیل شده است.

 

✅در گزارشی که ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ در روزنامه همشهری با عنوان «باغ خسروشاهی» منتشر گردیده، آمده است: «خسروشاهی این باغ را در اختیار امام(ره) قرار داده بود تا ایشان بتوانند در این باغ قدم بزنند. حضرت امام(ره) برخی اوقات در این باغ با حضور عده‌ای اندک نمازجماعت هم اقامه می‌کردند».

✅ "سید رحیم میریان" یکی از پاسداران بیت امام(ره) خاطره‌ای نقل می‌کند که مربوط به سال (۶۶ یا ۶۷) می‌باشد و گویای این است که حضور حضرت امام در باغ خسروشاه به صورت موردی و با اجازه خود صاحب باغ بوده است. ایشان می‌گوید:
«یک شب مردم محل میهمان سفره افطاری حضرت امام بودند. یادم هست که آن روز در حیاط منزل امام جا نبود لذا سفره را در باغ آقای خسروشاهی پهن کردند. حضرت امام نماز مغرب و عشا را خواندند و رفتند و ما سفره را پهن کردیم و افطاری دادیم. البته از آن دو سال یک شب را در همین خانه و دو شب دیگر را در باغ آقای خسروشاهی سفره پهن کردیم.» [۳]

همچنین بنا به تصریح یکی دیگر از پاسداران بیت ایشان به نام "رضافراهانی" ایشان هیچ‌گاه از همان منزل جماران خارج نشدند و در جای دیگری سکونت نکردند.[۴] 

⁉️ سوالی که باید از آقای هاشمی به عنوان اولین جاعل خاطره سکونت امام در باغ خسروشاهی، پرسید این است که چطور بنا به تصریح خودتان در مصاحبه مذکور، این امام که حتی برای در امان ماندن از موشک‌ها در طول جنگ (تحت این عنوان که چنین جایی برای همه مردم نیست و فرقی بین من و سایر مردم وجود ندارند)،[۵] حتی حاضر نیستند پناه‌گاه ساخته شده برای خودشان را هم ببینند، حاضر شده‌اند به خاطر توصیه پزشکان در باغ خسروشاهی اقامت کنند! مگر حضور در منزل اجاره‌ای "آیت‌الله امام جمارانی" چه آسیبی برای سلامتی ایشان داشت؟

✅ این امام همان کسی است که "حجت‌الاسلام سید محمد باقر حجتی" نقل می‌کنند: 
 یک بار که خداوند رحمان به این بنده توفیق عنایت فرمود که به دست بوسی امام تشرف حاصل کنم، آن جناب در سرمای سوزان در رواق کوچک خانه خود روی یک صندلی کهنه نشسته بوند و سرمای آزار دهند جماران دست و صورت ایشان را تقریبا از سرخی به کبودی متمایل ساخته بود. علت را جویا شدم که چرا وسیله گرم کننده‌ای در این سرمای سخت و فضای باز نزد ایشان گذاشته نمی‌شود؟ پاسخ شنیدم که امام می‌خواهند با مردم هم‌درد باشند.[۶]

تصویری از بنای واقع در باغ خسروشاهی

نمای دیگری از باغ خسروشاهی

محل سکونت امام خمینی در پشت حسینیه جماران و دفتر ایشان، متعلق به آیت‌الله امام جمارانی که حضرت امام به صورت اجاره نشین در آن سکونت داشتند.

نمایی از حیات داخل منزل امام که نهری نیز از زیر آن رد می‌شده است (البته امروزه این حیات تعمیرات اساسی شده است)

تصویری از امام در حیات منزل امام جمارانی

تصویری از امام در حیات منزل امام جمارانی (همسر حضرت امام تا پایان عمر در این منزل باقی ماندند)

تصویری از بیت امام که منزلی واقع در جوار منزل امام جمارانی مربوط به داماد ایشان بوده است و به اجاره بیت حضرت امام در آمده بوده است.

تصویری از دربی که منزل امام را به باغ خسروشاهی متصل می‌کرده است و حضرت امام گاهی اوقات برای قدم زدن با اجازه صاحب این باغ به آنجا می‌رفته‌اند.

 

............................
📝ارجاعات:👇
[۱] خاطرات خادمان و پاسداران امام خمینی(س)، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، ۱۳۸۷ش، خاطره رضا فراهانی از پاسداران بیت امام، ص: ۱۵۴.

[۲] همان، ص: ۱۴۸.

[۳] همان، ص: ۵۱.

[۴] همان، ص: ۱۵۵.

[۵] سید رحیم میریان از پاسدارن بیت امام می‌گوید امام در پاسخ اصرارهای زیاد برای حضورشان در پناه‌گاه پاسخ داده بودند: «اگر موشکی به جماران اصابت کند و در کنار من پیرزنی شهید شود و من در پناهگاه باشم ‌و آسیبی نبینم فردا تاریخ درباره من چه قضاوتی خواهد کرد؟ آیا نمی‌گویند خمینی برای خودش پناهگاه ساخت اما آن پیرزن پناهگاه نداشت؟ من نه جواب خدا را می‌توانم بدهم نه جواب ملتم را. شما بروید برای همه افراد این مملکت پناهگاه ساختید آن وقت من هم به پناهگاه می‌روم.» همان، ص: ۴۱.

[۶] برداشت‌هایی از سیره امام ج ۱، چ ششم، ۱۳۸۵، ص: ۱۲۶.

...............................................

👈به شرح حال در ایتا بپیوندید.
 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰
  • انتخابات‌های ایران و آمریکا همواره دارای یک توالی مرتبط با هم بوده است. هرگاه در آمریکا دولت‌های جمهوری‌خواه و قلدرمآب روی‌کار بوده‌اند، در ایران روح مقاومت و وحدت تقویت شده است و هرگاه دولت‌های دموکرات و به ظاهر اهل مذاکره روی‌کار بوده‌اند، در ایران روح افتراق و مصالحه با آمریکا تقویت شده است.

 

  • دور اول ریاست جمهوری آقای "هاشمی رفسنجانی" مصادف است با دور دوم ریاست جمهوری "بوش پدر" از حزب جمهوری خواه آمریکا که معمولا به دنبال روش‌های مستقیم قلدری و تحکم هستند و دور دوم ریاست جمهوری هاشمی مصادف است با دور اول ریاست جمهوری "کلینتون" دموکرات و به اصطلاح اهل مذاکره؛ 
  • در دور دوم دولت هاشمی، به دنبال روی‌کار آمدن دولت دموکرات در آمریکا، در ایران نیز ساز مذاکرات و گفتگو بیشتر کوک می‌شود و تلاش دولت ایران برای تغییر سیاست‌های خود تحت عنوان "تنش زدایی" قوت می‌گیرد.

 

  • البته از ابتدای انقلاب بیش از آنکه گفتمان‌ها معیار انتخاب مردم برای قدرت حاکمه کشور باشند، اشخاص معیار بودند اما هرچه انبان مردم و انقلاب از تجربه‌ها بیشتر پر می‌شد، معیار گفتمانی هم در انتخابات‌ها پر رنگ‌تر می‌شد و این خود گامی به سوی رشد و تجربه‌های بزرگ‌تر بود.

 

  • با اتمام دور دوم هاشمی وقتی هنوز ۳ سال به پایان دور دوم ریاست جمهوری کلینتون دموکرات مانده است، در کنشی هماهنگ با رویکرد آمریکا و امتداد سیاست تنش‌زدایی دولت هاشمی، آقای خاتمی اهل مصالحه و معامله رأی می‌آورد.
  • اما هنوز عیش طرفداران مصالحه با آمریکا گرم نشده بود که در همان دولت اول آقای خاتمی، دولت اول بوش پسر "جمهوری خواه" و به ظاهر جنگ‌طلب به قدرت می‌رسد.

 

  • به قدرت رسیدن جمهوری‌خواه‌ها همیشه به سود مردم ایران تمام شده است چون آنها چهره بدون روتوش آمریکا را به نمایش می‌گذارند و چندان حوصله چانه زنی و مذاکره را ندارند، حال هرچه آقای خاتمی در دور دوم ریاست جمهوری خود ساز مذاکره و گفتگوی تمدن‌ها را کوک می‌کرد، بوش پسر ایران را جزو محور شرارت می‌خواند. هرچه از این طرف تلاش‌هایی برای اصلاح روابط صورت می‌گرفت از آن طرف بر تحریم‌ها افزوده می‌شد و کشورهای اطراف ایران یکی یکی اشغال می‌شدند و اعلام می‌شد هدف بعدی برای حمله، ایران است!

 

  • اینکه چرا با وجود روی کار آمدن بوش جمهوری‌خواه و جنگ‌طلب در سال آخر دور اول ریاست جمهوری خاتمی، باز هم مجددا در دوره بوش "دولت خاتمی اهل مصالحه و معامله" به قدرت رسید،‌ و نه دولتی که اهل مقاومت  و کنشی هماهنگ با رویکرد دولت آمریکا باشد، علت خود را دارد. 
  • چون در یک سال فرصتی برای شروع طرح‌های کلان آمریکا مثل حمله به برج‌های دوقلو و به راه انداختن جنگ‌های بعدی بر اساس آن و... برای دولت بوش وجود نداشت و این چهره دولت زورگوی آمریکا را برای مردم ما آشکار نشده بود. 
  • همچنین به صورت کلی در کشورهایی از جنس ایران که دولت‌ها در آن بسیار بزرگ و ذی نفوذ هستند، بسیار بعید است که دولتی ولو بسیار ضعیف هم باشد در دور دوم رأی نیاورد، چون یک بدنه چند میلیونی ثابت از نیروهایی که به صورت مستقیم درون دولت جای خود را گرفته‌اند، تمام تلاش خود را برای حفظ جایگاه خود و تغییر نیافتن دولت انجام می‌دهند، همچنین دولت‌ها که به علت بسیار بزرگ بودن، نقش بسیار جدی و مستقیمی در زندگی مردم دارند، نوع مدیریت اقتصادی و سیاسی را در بازه‌های زمانی پیشا انتخابات به نحوی انجام می‌دهند که با اشکال مختلف منجر به باقی ماندن آنها شود.

 

  • سال آخر ریاست جمهوری خاتمی مصادف است با سال اول دور دوم بوش جمهوری خواه و جنگ‌طلب؛ 
  • مردم ایران که رفتارهای تحکم‌آمیز و قلدرانه آمریکا در دوره خاتمی را خوب تجربه کرده بودند، در سال ۸۴ به گفتمانی رأی می‌دهند که اهل مقاومت و حفظ عزت مردم ایران باشد.

 

  • احمدی‌نژاد به قدرت می‌رسد اما بعد از ۳ سال و در سال آخر دور اول ریاست جمهوری وی (۸۷) "اوبامای دموکرات" در آمریکا به قدرت می‌رسد.

 

  • شعار جمهوی خواهان  همیشه این بوده است که می‌خواهیم با ایران وارد جنگ شویم و البته شرایط آن را هم نداشته‌اند و همیشه مجبور شده‌اند در کشورهای دیگر جنگ راه بیاندازند و البته غالبا آخرش هم ماجرا به نفع ما تمام می‌شود و آن منطقه به دست ما می‌افتد کما اینکه در عراق و سوریه رخ داد و ان شاء الله در عربستان و امارات هم رخ خواهد داد، اگر روند کنونی مانند بی‌تدبیری دولت اصلاحات در قضیه افغانستان با کنار رفتن طالبان از قدرت و به قدرت رسیدن مجاهدین افغانستان نباشد.

 

  • برخلاف جمهوری خواهان، کار با دموکرات‌ها همیشه سخت بوده است، چون آنها از طُرق نرم وارد می‌شوند و داخل ایران را به هم می‌ریزند؛ مثل فتنه ۸۸ که در دوره اوباما پدید آمد.
  • خلاصه اینکه اگرچه احمدی نژاد به دلایلی کلی که در قسمت اول این متن توضیح دادم و نیز عملکرد موفقیت آمیز خود در دور اول، در دور دوم نیز رأی آورد اما در دور دوم برخلاف دور اول که سر و کار او با بوش بود کار با ابوما و خصوصا فتنه ۸۸ بسیار بر او سخت شده بود چرا که اوباما خیلی راحت‌تر از بوش می‌توانست، علیه ایران اجماع جهانی پدید بیاورد و تحریم‌ها را تشدید کند و کار با اوباما برای اروپایی‌ها خیلی راحت‌تر از کار با بوش یا ترامپ است.

 

  • در سال ۸۷ اوباما به قدرت رسید و در سال ۹۲ وقتی که هنوز ۳ سال از دولت دوم اوباما باقی بود، این بار در کنشی هماهنگ با دولت دموکرات آمریکا، در ایران نیز دولت به ظاهر اهل معامله "روحانی" به قدرت رسید.

 

  • نوع سیاست‌هایی که آمریکا در دوره جمهوری خواهان در ایران و منطقه اجرا می‌کند؛ منجر به رای آوردن دولت‌های اهل مقاومت در ایران می‌شود، چون آنها سیاست‌های جنگ‌طلبانه دارند، اتحاد مردم ایران در لزوم مقابله با آنها پدید می‌آید اما وقتی دموکرات‌ها رأی می‌آورند، نوع سیاست‌های آمریکا در دنیا و نیز داخل ایران منجر به افتراق مردم در اینکه آیا باید مقابل آمریکا ایستاد و یا مذاکره کرد می‌شود که نتیجه آن رای آوردن دولت‌هایی اهل معامله در ایران است.

 

  • همانطور که بعد از گذشت ۳ سال کار بر دولت خاتمی سخت شد و دولت بوش در سال ۷۹ روی‌کار آمد و خاتمی مجبور بود یک سال آخر دولت اول خود و چهار سال دولت دوم خود را با دولت بوش جنگ‌طلب کنار بیاید.

 

  • همانطور که بعد از گذشت ۳ سال کار بر دولت احمدی نژاد سخت شد و دولت اوباما در سال ۸۳ با دستکش مخملین و تلاش برای ضربه زدن از راه نرم روی‌کار آمد و با ادبیات اوباما ایجاد اجماع جهانی علیه ایران برای تشدید تحریم‌ها تقویت شد.

 

  • همانطور نیز بعد از گذشت ۳ سال کار بر دولت روحانی سخت شد و دولت جمهوری خواه و به ظاهر جنگ‌طلب ترامپ روی‌کار آمد و روحانی مجبور بود یک سال آخر دولت اول خود و سه سال آخر دولت دوم خود را با دولتی که دائما بر عهد شکنی خود افتخار می‌کند و همه را تحقیر و بر طبل جنگ می‌کوبد، کنار بیاید.

 

  • اما حال دولت روحانی و هم‌قطارانش به انتظار نشسته‌اند تا ترامپ در دور دوم خود رأی نیاورد و داستان تکرار دوره رؤسای جمهور ایران و آمریکا در دور دوم نقض شود و خوب می‌دانند که اگر ترامپ برای بار دوم بتواند بر کُرسی قدرت بنشیند، کنش طبیعی مردم ایران وحدت برای ایستادگی و رأی دادن به دولتی با گفتمان مقاومت و حفظ عزت است.

 

  • دولت حساب‌های زیادی برای رأی نیاوردن ترامپ و بازشدن درب‌های سیب و گلابی باز کرده است اما تاریخ ثابت کرده است که ماهیت‌ دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات هر دو یکی است و فقط این ظاهر و ادبیات آنهاست که متفاوت است و تا روزی که مردم ما به این نکته که شیطان از هر زبانی سخن بگوید باز همان شیطان است، باور پیدا نکنند این سیکل ادامه خواهد داشت.

...............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

دستان خرابکار دشمنان را هیچگاه به راحتی نمی‌توان دید، خرابکاری‌های دشمنان معمولا نه در روزنامه‌ها ثبت  و نه در کتاب‌های تاریخ نگاری نوشته می‌شود؛

برای یافتن حقیقت و لایه‌های پنهان تاریخ، در کنار فهم عمیق و کلان از رفتارهای دشمنان بایست کاملا جزئی شد و با مردم زمانه‌های تاریخی زیست، بایست در عین کلان نگری، خرد نگر بود و تاریخ شفاهی مهم‌ترین نقش را در این زمینه ایفا می‌کند.

 

گوشه‌هایی از خراب‌کاری‌های انگلستان و آمریکا در تضعیف اقتصاد دولت مصدق و کشاورزی ایران را که در روزنامه‌ها‌ یا کتاب‌های تاریخ‌نگاری نمی‌توان یافت و باید نشت و در خاطرات تلخ حیدر رحیم‌پور ازغدی بازخوانی کرد، به شرح زیر است:

 

  • من کوچک بودم. روزی درشکۀ مأمور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم که رئیس صنف بود آمد و گفت: "ما فلان مقدار هیزم پسته می‌خواهیم." در آن ایام خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم‌های باغی، اقتصادی نبود اما اشترداران بیکار بودند و این خبر خوش، آنان را به بیابان‌ها فرستاد و هر روز هزاران أصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می‌کردند و به سفارت‌خانه‌ انگلستان می‌فروختند.
  • سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به رؤسای ادارات هم که بردگانش بودند سفارش می‌کرد تا می‌توانید زغال سنگ که کربنش موذی است مصرف نکرده و کُنده پسته که همه چیزش بهتر است، مصرف کنید. این جنایت تا روزگاری که مصدق قطع بوته‌های پسته را ممنوع نکرده بود، ادامه داشت. {...} لیکن پس از منع نیز دست‌هایی این جنایت را با رشوه دادن به دروازه‌بانان، تا آنجا ادامه دادند که جنگل‌های پسته خراسان تبدیل به بیابان گردید و به بیدارگری دولت مصدق بود که دریافتیم، انگلستان با نابودی درختان پسته کوهی ما که بهترین و گران‌ترین گونه پسته است با ما چه کرده و با چه حیله‌ای جنگل‌های درخت پسته را تبدیل به بیابان‌های لم یزرع و کویر ساخته و مراتع را نابود گردانیده است! [۱]

 

  • آنگاه که آمریکا مصمم به نابودی صادرات خشکبار ما گردید، سالی کشتی حامل خشکبار بازرگانان خراسان که عمده‌ترین صادرکنندگان خشکبار کشور بودند به بهانه‌ای که هرگز مشخص نشد، چند روزی در دریا متوقف گردید و زمانی به کشتی اجازه رفتن دادند که مدت بیمه کالا گذشته بود و چون محموله به آمریکا رسید، مأموران بهداشت که از پیش‌تر به انتظار ورود کشتی بودند به سراغ کالا آمدند و با بازرسی‌ای صوری فرمودند: "مغزها فاسد گشته و دیگر قابل خوردن نیست!" مغزهای تولید سال و درون جعبه‌های مهر و موم و کاغذ پیچ! و همه را به دریا ریختند و با چنین حقه‌ای تجار صادر کننده خشکبار را ورشکست کردند.
  • و درد بزرگ اینکه آنان دیگر پول خرید خشکبار مازاد کشور را نداشتند و همین‌جا بود که دگربار "روباه پیر"، دلسوزانه به یاری‌شان آمده و به تبلیغات سوخت هیزم درختان "زرد آلو و توت" پرداخت و من شاهد بودم که مدیرکل‌های ادارات، در لحظه، بهداشتی گشته و سوخت بیشتر ادارات فرهنگی با کنده توت و زردآلو گردید.
  • آنگاه که صادراتی نداشتیم باغ‌داران به اجبار درختان صدساله را قطع و به بازار می‌آوردند! چه در لحظه نرخ هیزم "توت و زردآلو" فزونی گرفت. از این رو درختانی را که هر أصله آنها خروراری محصول می‌داد به راهنمایی فرشته نجات قطع می‌کردند و هیزم می‌فروختند.
  • پس از حمایت چنین فرشته‌ای دگربار سرویس‌های مشترک اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها به سراغ درختان گردو آمدند و هر درخت گردو از صدسال به بالا را هزار تومان که در آن روزگاه بهاء یک قطعه زمین شهری بود، خریدند و دلالان برای خرید پرسود درخت گردو، وجب به وجب کوهپایه‌ها را می‌گشتند تا درختان گردو هم قلع و قمع گردید! درختانی که اگر امروز می‌بود، هر اصله از آنها سالی ده‌میلیون تومان گردو می‌داد. [عدد مذکور برای تاریخ ۱۳۸۹ش است]
  • باغ‌داران، سال‌ها بعد دانستند دشمن با آنان چه کرده، لیکن پشیمانی بعدی سودی ندارد! از این رو فرزندان‌شان به پا خواسته و برای جبران خطای پدران، در پی کشت نهال گردو برآمدند با اینکه همه می‌دانند درختان گردوی ما تا بیست سالگی صغیرند و تا سی‌سالگی هم تولید چندانی ندارند ولی تا پانصد سالگی محصولشان هر روز بیشتر می‌شود، بنابراین وامانده بودند که تا بلوغ درختان چه کنند؟
  • به پیشنهاد عمال غرب، به خرید نهال‌های گردوی اسرائیلی برآمدند تا زودتر به حاصل نشیند و هر اصله را هزارتومان به بهاء کهن درختانی که پدرانشان فروخته بودند، می‌خریدند و می‌کاشتند! و امروزه دریافته‌اند که محصول ده درخت گردوی اسرائیلی در حد یکی از درختان چندصد ساله‌ای که به هزارتومان فروخته بودند نمی‌شد. [۲]

.........................

  • ارجاعات:

[۱] - رحیم‌پور، حیدر، تلخ‌ترین نوشته من، چاپ اول، تابستان ۸۹، ص: ۱۱.

[۲] - همان، ص: ۱۳

...............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

منطقه کوار از مناطق خوش آب و هوا و یکی از آبادترین دشت‌های کشور محسوب می‌شود.

پیش از این در یکی از اسنادی که مربوط به شجره نامه یکی از سادات کواری بود به گوشه‌هایی از آبادی‌های این منطقه اشاره کردم.

در کتاب "احسن التقاسیم" نوشته "أبو عبد الله محمد بن أحمد مقدسى" مربوط به قرن چهارم ه.ق در ص ۴۵۱ می‌نویسد: «خراج کوار معادل دو سوم خراج شهر شیراز بوده است» و این خود حاکی از آبادانی بسیار زیاد این منطقه بوده است و یا در کتاب "مروج الذهب" نوشته "مسعودی" مربوط به قرن چهارم در ج ۲ ص ۲۴۵ در مورد شهر کوار می‌نویسد: «شهری که در ده فرسخی شیراز قرار دارد و در آنجا بهترین گلاب دنیا تولید می‌شود، به خاطر خوبی خاک و هوای آن و مردم این منطقه سرخ و سفید هستند که در سایر شهرها مانند آنها نیست.»

با این وجود این میزان از آبادانی در منطقه کوار شاهدیم  که با توجه به فیلم‌های ذیل 👇

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 34 ثانیه

  • سنگ قبری به عنوان یک سند مهم تاریخی در روستای دشتک از شهرستان کوار استان فارس.
  • روی این سنگ قبر توضیح داده شده است که: در محرم و صفر ۱۳۳۷ قمری روزی که بلای کبری آمده است و از اهل کوار در هر روز یک هزار نفر فوت کرده‌اند.
  • تاریخ مذکور مصادف می‌شود با مهر و آبان ۱۲۹۷ش، هم‌زمان با قحطی بزرگ ایران به دست نیروهای انگلیسی، در سال ۱۲۹۷ش.

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 11 ثانیه

  • سنگ‌ قبرهایی مربوط به قحطی بزرگ ایران به دست نیروهای انگلیسی در ۱۲۹۷ش، در روستای دشتک از شهرستان کوار استان فارس؛

 

در قحطی بزرگ ۱۲۹۷ش که حاصل اشغال ایران بدست نیروهای انگلیسی بعد از جنگ جهانی اول بوده است، روزانه قریب به یک هزار نفر از مردم این منطقه بسیار آباد، فوت و یا به تعبیری کشته می‌شدند.

 

ای کاش سنگ قبر نشان داده شده در فیلم‌های مذکور، قبل از اینکه مانند دیگر سنگ قبرها از بین برود و نوشته‌های آن محو شود به موزه انتقال داده می‌شد و یا اصلا در همانجا مکانی برای یادبود کشته‌های استعمار انگلستان ساخته می‌شد.

از همه دوستانم، می‌خواهم با دقت‌نظری زیاد اسنادی از این دست را حفظ نمایند و مثلا عکسی همراه با توضیحات آن را برای بنده ارسال کنند تا ان شاء الله بتوانم آنها را نشر دهم.

.......................

مطالب مرتبط:

دو قحطی بزرگ ایران بعد از جنگ جهانی اول و دوم

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

این تصویر پدرم در سال ۱۳۵۶ در ساحل رامسر است و خوب است کسانی که گمان می‌کنند ما روز به روز به عقب رفته‌ایم یا در امر حجاب موفق نبوده‌ایم، حکایت این اردوی دانش‌آموزی مربوط به یک سال پیش از پیروزی انقلاب را مطالعه کنند.👇

پدرم در دوره دانش‌آموزی به عنوان دانش‌آموز نخبه برای شرکت در اردوی کشوری شمال، انتخاب می‌شوند از هر استان یک اتوبوس تقریبا ۴۰ نفره از دانش‌آموزان عازم این اردو می‌شدند؛

 🎙 پدرم می‌گفت:

🔹مسئول اتوبوس ما یک آقای شراب خور بود که خیلی وقت‌ها مست بود، از میان جمع شاید ۴۰۰ نفره از دانش‌آموزان نقاط مختلف کشور، فقط سه نفر بودیم که نماز می‌خواندیم،

🔹فضا اصلا به این صورت نبود که مسجد و قبله و... مشخص باشد ماهم بعد از چند روز نماز خواندن متوجه شدیم به سمت شوروی نماز می‌خوانده‌ایم.

🔹در اردو هر شب بچه‌های یک استان موسیقی‌ها و برنامه‌های هنری خودشان را اجرا می‌کردند، فضای اردو مناسب نبود، لب ساحل زن و مرد قاطی و بی‌حجاب در دریا شنا می‌کردند، گاهی این زن‌ها با همان وضع داخل شهر هم می‌آمدند، یک روز که در شهر رشت به بازار رفته بودیم، دیدم خانمی با همان لباس‌ دریا سوار ماشین شده بود آمد بازار خرید کرد و بعد دوباره سوار ماشینش شد و رفت، در اول چند کوچه دیدم که نوشته بود ورود خانم‌ها با مایو ممنوع.

🔹یک روز که بچه‌ها را به سینما برده بودند، چون فیلم‌هایش مناسب نبود، من و یکی از دوستانم گفتیم ما به سینما نمی‌آییم و دم در سینما منتظر شدیم تا بچه‌ها برگردند، در همین زمان که ایستاده بودیم چندین مورد دخترها می‌آمدند شوخی و متلک می‌انداختند و ما عصبانی شده بودیم که آنجا نرفتیم که از شر اینها خلاص شویم انگار بدتر شد.

.......................

خوب است کسانی که با دیدن یک یا دو مورد بی‌حجابی گمان می‌کنند، دین در جمهوری اسلامی از دست رفته است، ماجرهای خیابان‌های لاله‌زار و محله‌های خاک‌سفید و شهر نو تهران را بخوانند، کسانی که معیار مقایسه پیشرفت و پست‌رفت حجاب را فضای هیجانی و انقلابی ۵۷ و ۵۸ قرار می‌دهند از خود بپرسند قبل از آن چه وضعی در کشور وجود داشت؟ راهپیمایی علیه حجاب در ابتدای انقلاب برای چه بود؟

  سال گذشته قسمت شد هم ساحل شمال کشور بروم و هم ساحل جنوب کشور، تقریبا همه خانم‌هایی که در دریا بودند حتی روسری‌هایشان هم از سرشان نمی‌افتاد، نه پلیسی بود و نه برخورد قانونی، شاهد آن هم اینکه یک یا دو نفر که روسری‌هایشان افتاده بود و... هیچ کس با آنها هیچ‌کاری نداشت و یا مثلا در جنگل‌ها که خانواده‌های مختلف نشسته بودند و هیچ پلیسی هم نبود، تقریبا اکثر آنها حجابشان مثل مرسوم جامعه بود و کسی کشف حجاب نکرده بود.

  اینکه در این دوران صدساله استیلای غرب بر تمام دنیا، مردم همه دنیا با سرعت به سمت فساد و برهنگی پیش رفته‌اند و در کشور ما که در قبل از انقلاب با سرعت بیشتر از دنیا به سوی برهنگی می‌رفت، امروزه ما در برخی اقشار در جهت عکس همه دنیا به سمت حجاب آگاهانه رفته‌ایم و در برخی اقشار تحت تاثیر غرب نیز با سرعت بسیار کمتری از تمام دنیا تأثیر پذیرفته‌ایم، آیا پیشرفت نیست؟

  اینکه در زمانه‌ای که امکان فساد بسیار بسیار سهل شده و هجمه‌های ترویج بی‌عفتی، همه‌جا را گرفته است؛ براساس برخی آمار حداقل جمعیتی قریب به ۳۰ درصد جوانان ما نماز خود را به صورت منظم می‌خوانند نسبت به آنچه قبل از انقلاب، بوده‌ایم و نمونه‌ای از آن را در خاطره پدرم ذکر کردم، پیشرفت نیست؟

..........................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

🎥 این عکس پدرم مربوط به ۸ دی ۱۳۵۹ در دانشگاه تربیت معلم تهران است،

 

🔹نفر وسط شهید باهنر وزیر آموزش و پرورش وقت است و جوان ایستاده در سمت راست و پشت ایشان پدرم هستند که از دانشجویان دانشگاه و مدعوین شهید باهنر می‌باشند.

 

🎙در دستان شهید باهنر دو جزوه است که به ایشان داده‌اند، یکی مربوط به شهید مطهری و دیگری از حضرت آقا با عنوان "گفتاری درباب صبر" است. این جزوات را پدرم و دوستانشان در انجمن اسلامی آماده کرده بودند.

 

🎙پدرم در مورد آماده سازی جزوه "گفتاری در باب صبر" می‌گفتند: یکی از دوستان مشهدی‌ام به نام "احمدعلی اکبری" نوار سخنرانی‌های حضرت آقا مربوط به قبل از انقلاب در مسجد کرامت مشهد را داشت، ما نوارها را در انجمن اسلامی روی کاغذ پیاده و آن را به صورت جزوه‌ای منتشر کردیم.

 

📝 در این روز مسئولیت حفاظت از شهید باهنر نیز با پدرم بوده است و ایشان برای حفاظت از میهمان خود زیر آورکوتشان یک اسلحه یوزی همراه داشته‌اند.

 

🔹نفر ایستاده در سمت چپ شهید باهنر آقای "چینه کش" رئیس دانشگاه تربیت معلم وقت است.

 

🎙پدرم می‌گفت: او از طرفداران بنی‌صدر بود و با جبهه رفتن دانشجوها هم بسیار مخالف بود، من چون دائما دانشجوها را با خود به جبهه می‌بردم، به صورت غیابی من را از دانشگاه اخراج کرده بود و نامه آن را هم برای ضامن من که از اقوامم بود پست کرده بود.

 

جالب هم اینکه من بی‌خبر از همه جا از جبهه که بر‌گشته بودم سرکلاس‌ها حاضر می‌شدم و کسی از مسئولین هم به من نمی‌گفت که اخراج شده‌ای یعنی مسئولین از هزینه تبلیغ منفی آن پرهیز داشتند، خلاصه بعد از اینکه از ماجرا خبردار شدم هم بدون توجه، حضور خودم در کلاس‌ها را ادامه دادم و کسی هم مزاحم ما نشد.

 

📝 پدرم از دانشجویان انجمن اسلامی آن زمان که با نام دفتر تحکیم وحدت نیز شناخته می‌شد، بودند.

 

🎥 این عکس مربوط به سال ۵۹ و بازگشت جمعی از دانشجویان اعزامی به جنگ از دانشگاه تربیت معلم است.

 

🎙پدرم در مورد این اعزام خود به جبهه می‌گویند: اوایل جنگ بنی‌صدر به عنوان فرمانده کل قوا جنگ را درست مدیریت نمی‌کرد و  معتقد بود باید "خاک داد و زمان خرید"، سپاه و بسیج تازه تشکیل شده بودند و امکانات و سازماندهی خاصی نداشتند، ارتش هم تقریبا فروپاشیده بود. عراق هم به سرعت جلو آمده بود و رسیده بود پشت اهواز، طوری که با خمپاره ۶۰ اهواز را می‌زد. ما در نماز جمعه تهران بودیم که "هادی غفاری"سخنرانی آتشینی کرد، بنی‌صدر را نقد و وضعیت بحرانی جبهه‌ها و نیاز به نیرو را توصیف کرد و گفت هرکس هرچه سلاح دارد فردا ظهر بیاید ایستگاه راه‌آهن، ما داریم به سمت اهواز می‌رویم. من هم به دانشگاه رفتم و جلسه‌ای تشکیل دادیم و همان حرف‌ها را منتقل کردم. فردا جمع خوبی از دانشجوها به ایستگاه راه‌آهن رفتیم، عده زیادی آنجا آمده بودند، یکی با آرپیجی یکی با تیربار و هرکه هرچه سلاح داشت آورده بود، خیلی‌ها هم بدون اسلحه بودند. جمعیتی قریب به ۱۳۰۰ یا ۱۴۰۰ نفر سوار قطار شدیم. کوپه‌ها، راه‌روها همه از جمعیت پرشد. به اهواز که رسیدیم شهر تقریبا خالی بود، عراق شهر را زیر گلوله گرفته بود. جمعیت ما کمی شهر را شلوغ کرد، شبی که وارد شدیم رادیو عراق را گوش می‌کردم که گفت: امروز قریب به  ۱۷۰۰نفر از کماندوهای خمینی وارد اهواز شدند، درحالی که ما نه این تعداد بودیم و نه اصلا آموزشی برای جنگ دیده بودیم؛ تا اینکه شهید چمران و حضرت آقا برای ساماندهی به نیروهای مردمی در اهواز، ستاد جنگ‌های نامنظم را شکل دادند و ما را ساماندهی کردند.

 

📌مطمانا از این جنس عکس‌ها و خاطرات در البوم پدر و اطرافیانمان بسیار زیاد است. بنده زیاد پیش‌آمده است که وقتی با برخی دانشجویان نسل جدید از خاطرات انقلاب پدر و اطرافیانم سخن می‌گویم با نوعی استنکار دانشجویان و غریبه بودن آنها با آن فضا مواجه می‌شوم.

 

این عزیزان که پدران آنها در سنی نبوده‌اند که انقلاب و جنگ را تجربه کنند و برای آنها بگویند حق دارند و این کم‌کاری از سوی ما و پدرانمان است که خاطرات انقلاب که امانتی در دستانمان است را به درستی ثبت و حفظ نکرده‌ایم تا این امانت را به نسل آینده خود انتقال دهیم.

 

تک تک ما نسبت به ثبت تاریخ انقلاب با روایتی مردمی برای نسل آینده خود مسئولیم.

..........................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظهـتاریخی (۱۵)

  در قسمت (۱۳) از حافظه تاریخی به زنده بودن باند مهدی هاشمی و همکاری آنها با آمریکایی‌ها اشاره نمودم؛

  در قسمت (۱۴) از حافظه تاریخی به پشت پرده‌ها و ناگفته‌هایی از ماجرای اعدام "سید مهدی هاشمی" و ارتباط آن با فعالیت‌های برون‌مرزی وی و افشاگری مذاکرات مک‌فارلین، اشاره نمودم؛

  آیت‌الله منتظری در خاطرات خود به عنوان شاهدی مبنی بر ارتباط دستگیری و اعدام سید مهدی هاشمی با افشاگری مذاکرات مک‌فارلین به طور مثال به خبر ویژه شماره ۱۹ خبرگزاری جمهوری اسلامی (در 22 آبان 1365) استناد می‌کند که:

👈 «ریگان اعلام نمود که یکی از مقامات دولتی ایران که با آمریکا خصومت داشت، خبر مذاکرات ما با افراد ایرانی را به یک مجله لبنانی درز داد. وی افزود که ما برای عوامل مزبور تصریح نمودیم که مایل به ایجاد رابطه با کشورهای حامی تروریسم نمی‌باشیم و آنها نیز به ما نشان دادند که از تروریسم حمایت نمی‌کنند و حتی افرادی که در ایران در فعالیتهای تروریستی دست داشتند را دستگیر و زندانی کرده‌اند. (اشاره ریگان ظاهرا به مهدی هاشمی است)

"جان پویند کستر" مشاور امنیت ملی ریگان نیز گفت: در واقع بیش از یک سال است که تروریسم تحت حمایت ایران متوقف شده است، وی اعلام کرد بازداشت و دستگیری سید مهدی هاشمی در ایران به جرم چندین فقره فعالیت تروریستی حاکی از تعهد ایران به آمریکا مبنی بر متوقف ساختن تروریسم میباشد.»[۱]

  آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای در مصاحبه‌ای که قبل در پست‌های قبل اشاره نمودم، به این اشاره می‌کنند که موضوع اصلی مذاکرات مک‌فارلین مربوط به آینده رهبری انقلاب پس از حضرت امام بوده است.

ایشان پس از اشاره به شکست و ناامیدی آمریکا در مقابله با انقلاب به وسیله‌ راه‌هایی چون حمله نظامی، کودتا،گزینه‌هایی مثل نهضت آزادی و بنی‌صدر، می‌گویند آمریکایی‌ها به دنبال راه نفوذ برای رهبری پس از امام بودند فلذا پس از به شهادت رساندن گزینه‌های نفوذ ناپذیری چون مطهری و بهشتی بر دو کانال مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی برای نفوذ در منتظری متمرکز شدند:

👈«آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمی داد ولی در اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری داده بودند.» « گزینه مورد نظر[آمریکایی‌ها] فقط هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود. چون آمریکا طبق معمول همواره بیش از یک گزینه و نامزد را در نظر می گیرد و مستقلاً و بدون اطلاع دیگری روی او مطالعه می کند. همانطور که امروز هم یکی از دلایل وقوع سفر مک فارلین به ایران و میهمان هاشمی شدن او و بعد از آن افشای آن توسط بیت منتظری همین رقابت پنهانی بیت منتظری و حواشی هاشمی بر سر تماس و معامله و حتی قرارداد با آمریکا و اقمار او بود، یعنی سفر مک فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا توسط رقیب می دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به تصور آنها از طرف امام مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی بمانند.» [۲]

  از جمله شواهدی که می‌توان برای ارتباط آمریکایی‌ها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی ‌آورد، درخواست منوچهر قربانی‌فر، به عنوان واسطه ؛دولت میرحسین و هاشمی رئیس مجلس وقت؛ با آمریکایی‌ها از منتظری برای حل مشکلات پیش آمده در مذاکرات مک‌فارلین می‌باشد.

  منوچهر قربانی‌فر یکی از اعضای سابق ساواک بود که در کودتای نوژه نیز دست داشت وی که دارای روابط دیرینه‌ای با سرویس‌های جاسوسی موساد و سیا بود. آیت‌الله منتظری در مورد در خواست قربانی‌فر برای حل مشکل می‌گویند:

👈 «شخصی به اسم " منوچهر قربانی فر " اهل ایران دلال و واسطه خرید اسلحه و آدم ثروتمندی بود، {...} این شخص با مک فارلین نماینده ریگان آمده بود ایران،{...} مامور خرید اسلحه هم یک نفر به اسم " محسن کنگرلو "[۳] یکی از اعضای سپاه بود،  {...} قربانی فر به ضمانت "کنگرلو" پول اجناس را داده بوده و کنگرلو در وقتی که میبایست پول را بدهد نداده بود و کار آنان به مشاجره کشیده بود. بعد آقای قربانی فر دوتا نامه به آقای کنگرلو مینویسد {...} به وسیله مرحوم "آقای امید نجف آبادی"[۴] برای من فرستاد.» [۵]

نکته جالب توجه اینجاست که "قربانی‌فر" آنچنان نفوذی در سطوح عالی کشور دارد که از حساس‌ترین امور کشور مطلع است و بنا به ادعای خود آیت‌الله منتظری مدتی قبل از آنکه ایشان از جایگاه قائم مقامی عزل شوند از این مطلب مطلع شده و در نامه‌ای این مطلب را به اطلاع ایشان می‌رساند.[۶]

آیت‌الله منتظری در مورد ارتباط "قربانی‌فر" و "امید نجف آبادی" از اعضای اصلی باند مهدی هاشمی می‌گوید:

👈 «آقای قربانی فر با مرحوم امید نجف آبادی از پیش از انقلاب مربوط بود، مرحوم امید می‌گفت من قبل از انقلاب می‌خواستم تحریر الوسیله و حکومت اسلامی امام را چاپ کنم و پول نداشتم دویست هزار تومان به پول آن وقت همین آقای قربانی فر به من داد که برای این کار خرج کردم، آقای امید هم بسا در همین ارتباط (افشای ماجرای مک‌فارلین) اعدام شد.» [۷]

................

📝 ارجاعات:

[۱] خاطرات مرحوم منتظری ج ۲ ص: ۱۱۲۳

[۲] مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور، ۱۸ آذر ۱۳۹۳.

[۳] محسن کنگرلو مشاور امنیتی نخست وزیر میرحسین موسوی و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بود که از ابتدا در جریان سفر مک فارلین نقش آفرینی می‌کرده است.

[۴] امید نجف آبادی از نیروهای اصلی باند مهدی هاشمی در واحد اطلاعات سپاه اصفهان بود که در ترورهای مهدی هاشمی نقش داشت وی نماینده مجلس بود و بعد از دادگاه مهدی هاشمی دستگیر و به اعدام محکوم شد.

[۵] خاطرات آیت‌الله منتظری ج ۱ صص: ۵۸۶ ۵۸۷.

[۶] همان، صص: ۵۸۸ - ۵۸۹.

[۷] همان، صص: ۶۰۷- ۶۰۸.


🖇بحث و نظری در مورد قسمت ۱۵‌ام از حافظه تاریخی که به سمع و نظر دوستان می‌رسانم:


🔹[این مطلب] متأسفانه با واقعیت های تاریخی همخوانی نداره. خصوصاً بخشِ «ارتباط آمریکایی ها با کانال مهدی هاشمی»!
...................................

🔸 پاسخ بنده: خب بنده یک سری شواهدی مبنی بر این مطلب داشتم که ذکر کردم؛ شیوه نقدش اینکه که بفرمایین مثلا فلان جاش با فلان داده تاریخی هماهنگی نداره یا مثلا فلان ماجرا نقض اون هست. اما این مدل نقد اصلا قانع کننده نیست؟!
....................................

🔹ببینید مثلاً یکی از مدعاهایی که اصلاً درست نیست، "ارتباط آمریکایی‌ها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی" هست.
هیچ دلیلی برای این مسئله وجود نداره، و چیزی که شما به عنوان «شواهد» ارائه کردید هم دلالتی بر ارتباط طرف آمریکایی با دار و دسته مهدی هاشمی نداره.
قربانی فر سر اختلاف قیمت موشک‌ها از ایران طلبکار بود و با طرف ایرانی سر همین مسئله به مشکل برخورده بودن. قربانی فر برای گرفتن طلبش چاره‌ای جز نامه نوشتن فرستادن به آ.منتظری نمی‌بینه و مهدی هاشمی هم ظاهراً از همین طریق متوجه ماجرا میشه و داستان رو لو می‌ده.
پس اصلاً چیزی به عنوان ارتباط آمریکایی‌ها با مهدی هاشمی در کار نبوده. اصلاً مهدی هاشمی ماجرا رو لو داد چون کلاً با چنین چیزی مخالف بود. توی همون سفر معروف مک فارلین هم مهدی هاشمی و چند نفر دیگه تلاش کرده بودن مک فارلین رو گروگان بگیرن که الحمدلله نشد!
حالا به نظر شما مهدی هاشمی اگه با آمریکایی ها مرتبط بوده، (فارغ از این که چه دلیلی برش هست)، چرا باید کل ماجرا رو ببره روی هوا؟ چون با کاری که مهدی هاشمی کرد هم طرف ایرانی دچار مشکل شد و هم طرف آمریکایی آچمز شد.
...................................

🔸 پاسخ بنده:
اینکه برای ارتباط مهدی هاشمی با آمریکا دلیل قطعی وجود نداره درسته و فقط ما از ارتباط باند هاشمی رفسنجانی با آمریکایی‌ها اطمیان داریم.
اما برای ارتباط باند مهدی هاشمی با امریکایی‌ها یک سری شواهدی هست که من صرفا در سه پستی که در کانالم کار کرده بودم شواهدش رو ذکر کرده بودم.
اول اینکه آقای سید محمد خامنه‌ای به عنوان کسی که مدعی اطلاع هستند این مطلب رو عنوان می‌کنند که آمریکایی‌ها از دو کانال برای نفوذ در قدرت آینده رهبری انقلاب کار می‌کردند و ما در کار تاریخ نمی‌توانیم از چنین گزاره‌هایی به راحتی رد شیم و باید به شواهد له و علیه اون توجه کنیم.
دوم اینکه مهدی هاشمی اگرچه یک افراطی منحرف بود اما تجربه نشان داده بود که برای رسیدن به مطامع خودش از هر کاری مثل همکاری با ساواک در قبل از انقلاب دریغ نمی‌کند و به نظر برخی او نفوذی ساواک بود و می‌دانیم که ساواک بعد از انقلاب همچنان حیات خودش رو ادامه داد و نیروهای آن از آمریکا سازماندهی می‌شوند.
نکته دیگر اینکه در تیم او کسی مثل امید نجف‌آبادی هست که به گفته منتظری از قبل از انقلاب به نیروی ساواکی مطرحی چون قربانی فر همکاری دارد.


در اولین پستی که کار کردم  هم به این نکته پرداختم که باند مهدی هاشمی همچنان زنده است و با آمریکا همکاری دارند و در مذاکرات هسته‌ای نقش ایفا می‌کنند. 
در همان پست هم به دیدار نیروهای آمریکایی در اول انقلاب با منتظری و میدان داری یک روحانی جوان اشاره کردم که این احتمال وجود دارد این فرد همان مهدی هاشمی بوده باشد چون منتظری از او حرف شنوی زیادی دارد.
اما اینکه چرا ماجرا رو بردند روی هوا خود اقای سید محمد خامنه‌ای توضیح می‌دهند که: «  نتیجه تعارض و جنگ پنهانی بیت آقای منتظری و باند اکبر هاشمی رفسنجانی و لو رفتن سفر مک فارلین به طرفیت هاشمی که از طرف سیدمهدی هاشمی انجام شده بود، انتقام از او به صورت به میان کشیدن پرونده سیدمهدی و محاکمه و اعدام او بود که نوعی زخم چشم و قدرت نمایی هم محسوب می شود، بعلاوه خود بیت آقای منتظری را از دور سیاست خارج می کرد.
 روابط سری و نزاع اخیر این دو باند سابقه زیادی داشت. در اوایل که قرار جانشینی آقای منتظری در میان بود باند هاشمی و افرادی در جماران طمع داشتند که به این وسیله به اهدافشان برسند و با نام منتظری و رهبری او نفوذ و جایگاه خود را حفظ کنند ولی پس از مدتی متوجه شدند که سیدمهدی هاشمی و باند بیت منتظری حصاری دور او کشیده اند و کسی را در آن مجموعه راه نخواهند داد، وضع برگشت و حمله به سیدمهدی هاشمی شروع شد و موضوع قتل و شهادت مرحوم شمس آبادی و نگهداری اسلحه قاچاق و مانند اینها را مطرح کردند و با وسایطی مؤثر منتظری را بوسیله امام از قائم مقامی عزل و بیت او را زیر نظر قرار دادند، تا قدرت پس از امام دست آنها نیفتد و آنرا در دست بگیرند.»


...............................

🔹 در مورد ارتباط دستگیری و اعدام مهدی هاشمی، فقط «زمان»ش بود که با لودادن مک فارلین ارتباط پیدا می‌کرد و الا پیگیری پرونده مهدی هاشمی یکی دو سال قبل تر شروع شده بود و اصلاً ربطی هم به این ماجرا نداشت.
کلا توی داستان مک فارلین، توی طرف ایرانی پیچیدگی خیلی خاصی و انگیزه های عجیب غریبی وجود نداشته. پیچیدگی اصلی ماجرا مربوط به طرف آمریکایی‌ها و واسطه‌ها و ارتباط این‌ها با اسرائیل میشه.
............................
🔸 پاسخ بنده:
در مورد دستگیری مهدی هاشمی نمی‌شود به نحو قطع گفت که مرتبط با ماجرای مک‌فارلین است اما نکاتی هست که نباید از آن غفلت نمود:
در شرح جرایم مهدی هاشمی به افشاگری او به عنوان یکی از جرایم اشاره شده است.
منتظری شواهدی در خاطرات خود از مقامات آمریکایی ذکر می‌کند که در پست آخر آن را ذکر کردم که حاکی از تقاضای جدی مقامات آمریکایی از مسئولین مرتبط با خود در ایران، برای مجازات عوامل افشای این پرونده است.
از نظر زمانی ماجرای افشاگری مهدی هاشمی با دستگیری او بسیار نزدیک است یعنی با اینکه پرونده مهدی هاشمی از مدت‌ها مطرح بود و حتی امام خمینی او را قاتل می‌دانستند اما همیشه پرونده او به علت حمایت‌های منتظری به نتیجه نمی‌رسید و او آزادانه مشغول فعالیت بود تا اینکه بلافاصله کم‌تر از یک ماه از این افشاگری وی به اتهام اصلی مخفی کردن سلاح دستگیر می‌شود درحالی که داشتن اسلحه برای کسی چون او با مسئولیت گروه نهضت‌ها در آن زمان چیز خیلی عجیبی هم نیست!
اما در مورد پیچیدگی‌های طرف آمریکایی که به بحث‌ما نیز مرتبط می‌شود آقای سید محمد خامنه‌ای شواهدی می‌آورند مثل آمدن شخص دوم آمریکا به ایران برای فروش مقداری سلاح عجیب است یا اینکه ایشان می‌گویند: «اصل منظور از سفر (که نوعی توافق سیاسی برای رهبری پس از امام بود) به سرعت خودش موضوع کونتراها را مطرح کرد تا مهره های آینده سوخته نشوند و فقط موضوع یک تخلف از ناحیه کاخ سفید در برابر کنگره باشد و با مختصر مجازات سیاسی فراموش شود. و به همین دلیل بود که مک فارلین در برابر محاکمه در استیضاح خود در کنگره از ارائه مدارک مذاکره خودداری کرد و گویا به دروغ مدعی شده بود که مدارک از بین برده شده، و حتی تظاهر به خودکشی کرد. امّا اصل قضیه دلالی سیاسی و مهره سازی برای آینده جمهوری اسلامی ایران تمام نشد و شکل عوض کرد. از جمله اطرافیان هاشمی او را به سمت ریاست جمهوری سوق دادند تا یک پله به رهبر شدن نزدیکتر شود.»
باید قبول کرد که از کنار این شواهد و مدعی‌ها به راحتی نمی‌توان گذشت.

...........................................................


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظه_تاریخی (۱۵)

قواعد بازی با رأس استکبار ثابت است:

🔸اول اینکه: او همشه نان هیبت پوشالی خود را می‌خورد و جز با شکستن این هیبت پوشالی راهی برای تمام کردن باج خواهی او نسیت.

🔸و دوم اینکه: او وارد جنگی نمی‌شود جز اینکه خود را پیروز قطعی این جنگ، به نحویی که هزینه‌های جنگ جایگاه اولی او را به خطر نیانداز، بداند.

در سال ۱۳۶۶ نیروهای سپاه با تلاش‌های فروان توانسته بودند از طریق "مجاهدان افغانی" یک موشک "استینگر" دوش پرتاب، تهیه کنند. تنها موشک‌های دوش پرتابی که ایران در آن زمان داشت آرپیجی‌ بود که برای زدن هلیکوپتر مناسب نبود و ایران پدافند هوایی غیر از هواپیما نداشت.

در شب ۱۶ مهر وقتی نیروهای دریایی سپاه مشغول گشت‌زنی در اطراف "جزیره فارسی" بودند، بالگردهای آمریکایی به شناورهای سپاه حمله می‌کنند و چهار شناور ایرانی را نابود، هشت نفر را شهید و شش نفر را اسیر می‌کند. آن روز، تنها سلاح نیروهای سپاه برای مقابله با بالگردهای آمریکایی، یک عدد موشک "استینگر" بود که توانستند با آن یک بالگرد آمریکایی را ساقط کنند.

آمریکایی‌ها که از وجود موشک‌های "استینگر" در دست نیروهای ایرانی حیرت زده شده بودند با اعلام خبر یا به تعبیری بلوف سپاه، مبنی بر اینکه آنقدر موشک "استینگر" دارند که هر وقت خواستند، می‌توانند بالگردهای آمریکایی‌ را ساقط کنند به سرعت واکنش نشان دادند:

🔹مجلس سنای آمریکا هم به میزان هزینه‌های اسکورت نفت‌کش‌ها اعتراض کرد و اعلام کرد هزینه‌های قابل محاسبه‌ مستقیم حضور نظامی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس از زمان آغاز عملیات از اواسط ماه جولای تا ۳۰ ماه سپتامبر به ۶۹ میلیون دلار رسیده است.

🔹فشار کنگره به دولت ریگان نیز برای خروج از صحنه نبرد خلیج فارس زیاد شد و به دولت اعلام کرد انتظار تأمین بودجه تکمیلی را از کنگره نداشته باشد.

🔹در برابر این فشارها "واینبرگر"، وزیر دفاع آمریکا، مجبور شد طرح فرستادن قایق‌ها و هواپیماهای گارد ساحلی به خلیج فارس را لغو کند.

اما امروز:

🔸نه آمریکا آن آمریکای ابرقدرت و یکه‌تاز دیروز است بلکه به مراتب قدرت او افول نموده است.

🔸و نه ایران، آن ایران دست‌بسته و بی‌دفاع دیروز بلکه به مراتب قدرت او افزایش یافته است.

اگر ایرانی‌ها دیروز برای دفاع از شناورهای خود در مقابل بالگردهای مهاجم تنها یک موشک وارداتی داشتند امروز برای رصد و ساقط نمودن هواپیمای جاسوسی فوق پیشرفته آمریکا که اندکی وارد مرزهای هوایی‌شان شده است، هزاران موشک فوق پیش‌رفته بلکه صد‌ها سامانه موشکی فوق پیشرفته دارند.

 

سپاه درس بزرگی از جنگ نامتقارن و ابعاد احتمالی هزینه‌های جنگ با ایران را به آمریکا داد.

🔹قیمت هر فروند از پهپاد گلوبال هاوک RQ-4 معادل ۲۲۲ میلیون دلار است،

🔺یعنی معادل تقریبا ۱۲ "جنگنده F16" هجده میلیون دلاری؛

🔺یعنی تقریبا سه برابر بودجه سپاه قدس؛

 

🔹نکته‌ای که به همان اندازه ساقط کردن پهباد آمریکایی اهمیت دارد، اشراف اطلاعاتی و رصد حرکت این پهباد فوق پیشرفته از مبداء حرکت و کمین کردن برای آن است.

🔹چراکه آمریکایی‌ها مدعی بودند این پهباد فوق پیشرفته به هیچ وجه قابل رصد و هدف‌گیری نیست.

وب‌گاه اسپوتنیک روسیه نوشت:

🔻 پهپاد گلوبال هوک پیشرفته‌ترین هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی است که آمریکایی‌ها مدعی بودند قابلیت عبور از همه نوع سیستم‌های راداری را دارد و با توجه به امکان پرواز در ارتفاع بالای شصت و پنج هزار پا و سرعتی بالا ونوع آلیاژ ساخت آن به هیچ وجه نه قابل ردیابی است و نه توسط هیچ سیستم پدافندی‌ای قابل سرنگونی می‌باشد.

لزوم داشتن قدرت بازدارندگی...
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 7 ثانیه

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظه_تاریخی (۱۴)

پرونده "سید مهدی هاشمی" نامه سر به مهری است که اسرار بسیار زیادی از تاریخ انقلاب را با خود همراه دارد. آنچه در منابع مختلف تاریخ انقلاب از ماجرای دستگیری و اعدام "مهدی هاشمی" ذکر شده است، همه به فعالیت‌هایی از قبیل سازماندهی و رهبری گروه‌های ترور، آدم‌ربایی در قبل و بعد از انقلاب، انبار کردن سلاح و ایجاد شبکه‌های نفوذ در ارگان‌های مختلف و مسائلی از این دست برمی‌گردد.


اما روایت‌هایی مربوط به پشت‌صحنه این ماجرا وجود دارد که باب‌های متعددی بر اتفاقات مختلف تاریخ انقلاب را باز می‌کند.

جرائم ذکر شده در پرونده سید مهدی هاشمی سال‌ها بود در مورد او مطرح بود و حتی قبل از انقلاب حضرت امام سید مهدی هاشمی را با عنوان قاتل یاد کرده بودند.[۱] اما همیشه "سید مهدی" توانسته بود، تحت حمایت آقای منتظری به کارهایش ادامه دهد.

"سید مهدی هاشمی" پس از شهادت "محمد منتظری" در ۷ تیر ۱۳۶۰، مسئولیت "واحد نهضت‌های سپاه" را با بسط یدی که از نبود محمد منتظری بدست آورده بود، به عهده می‌گیرد.


در سال ۶۴ با وجود سن بالای حضرت امام(ره) و سکته قلبی ایشان، بحث تعیین جانشین رهبری جدی شده بود و با ایفای نقش جدی #هاشمی رفسنجانی و علی رغم مخالفت حضرت امام(ره)[۲] در ۲۴ تیر ۱۳۶۴ ، "آیت‌الله منتظری" به عنوان "قائم مقام رهبری" در مجلس خبرگان مطرح می‌شود.


از اوایل همین سال(۶۴) زمزمه‌های همکاری ایران و مذاکره با آمریکا برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان مطرح می‌شود، چانه‌زنی‌ها و مذاکرات دورادور و مع الواسطه مقامات ایرانی و آمریکایی ادامه می‌یابد تا اینکه در اوایل سال ۶۵ یک هیات آمریکایی به صورت مخفیانه و با گذرنامه ایرلندی به ریاست شخص دوم آمریکا "رابرت مک‌فارلین" و تحت عنوان مذاکره برای فروش سلاح، به ایران می‌آیند.


"آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای" در مورد علت سفر این هیات آمریکایی و نقش "هاشمی رفسنجانی" رئیس مجلس وقت، در این مذاکرات می‌گوید:

🔹«باند هاشمی(رفسنجانی) از مدتها پیش با آمریکا ارتباط داشتند مثلاً "گنگرلو" مشاور سیاسی "میرحسین" یکی از آنها بود. اقوام نزدیک هاشمی هم به اروپا در رفت و آمد بودند.

🔹اصل ارتباط هاشمی و اطرافیانش با آمریکا از چند طریق بود، اولاً ساواکی فراری محکوم به اعدامی "قربانی‌فر" که نقش دلال اسلحه را بازی می‌کرد و طرف سازمانی او همان مشاور "موسوی" بود، دوم "برادرزاده هاشمی" که به بهانه تهیه اسلحه با قربانی‌فر آشنایی پیدا کرده بود و مورد توجه آمریکایی‌ها و امید آنها به وساطت مستقیم قرار گرفته بود.

🔹نهایتاً پس از مطالعات و بررسی‌هایی که دو طرف ایرانی و آمریکایی درباره نوع توافق برای "مدیریت آینده کشور" کرده بودند، اصل توافق نهایی را که مهمترین قسمت روابط مذکور بود به همان ملاقات معروف "مک فارلین" معاون رئیس جمهور آمریکا با شخص "اکبر هاشمی" موکول کرده و برنامه سفر کاملاً محرمانه را تدوین و هتل اقامتگاه و امور امنیتی هم پیش بینی شده بود.

🔹تمام این اقدامات از لحاظ ظاهری و به اصطلاح فیزیکی در پوشش معامله اسلحه و آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در لبنان بود ولی عمق قضیه سری بود و فقط چند نفر اطلاع داشتند. تحلیل آمریکایی تثبیت آینده نفوذشان در ایران و به تحلیل بردن تدریجی نظام اسلامی و انقلابی بود و با این سفر می‌خواستند به موضع مطمئنی برسند.»[۳]


پرونده "سید مهدی هاشمی" از سه جهت با اقدامات "هاشمی رفسنجانی" گره خورده بود. از سویی سید مهدی نفوذ و تسلط بسیار زیادی بر "آیت‌الله منتظری" به عنوان رهبر آینده ایران داشت و از سویی اقدامات فرامرزی "سید مهدی" چندان خوشایند هاشمی رفسنجانی نبود. اما آخرین و جدی‌ترین چالش مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی در افشاگری مذاکرات مک‌فارلین توسط سید مهدی بود.

 

افشاگری "سید مهدی" در ۱۱ آبان ۶۵ صورت گرفت و موجبات دستگیری سید مهدی را فراهم آورد و بلافاصله با اتهامات مذکور دستگیر و بخش‌هایی از اعترافات او در ۱۸ آذر ۶۵ در تلوزیون پخش شد و در ۱۹ تیر ۶۶ نیز با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اعدام محکوم شد.

📌ادامه دارد...

...................................

📝 ارجاعات:👇

[۱] ر.ب: اسناد اداره کل اطلاعات استان اصفهان، بن بست؛ ج ۱، ص: ۱۸.

[۲] نامه حضرت امام به منتظری ۶/۱/۱۳۶۸.

[۳] مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور، ۱۸ آذر ۱۳۹۳.

.......................................

📝مطلب مرتبط:👇

🔸باند سید مهدی هاشمی همچنان زنده است...

...........................................................

  • حمید رضا باقری