شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۶۶ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

منطقه کوار از مناطق خوش آب و هوا و یکی از آبادترین دشت‌های کشور محسوب می‌شود.

پیش از این در یکی از اسنادی که مربوط به شجره نامه یکی از سادات کواری بود به گوشه‌هایی از آبادی‌های این منطقه اشاره کردم.

در کتاب "احسن التقاسیم" نوشته "أبو عبد الله محمد بن أحمد مقدسى" مربوط به قرن چهارم ه.ق در ص ۴۵۱ می‌نویسد: «خراج کوار معادل دو سوم خراج شهر شیراز بوده است» و این خود حاکی از آبادانی بسیار زیاد این منطقه بوده است و یا در کتاب "مروج الذهب" نوشته "مسعودی" مربوط به قرن چهارم در ج ۲ ص ۲۴۵ در مورد شهر کوار می‌نویسد: «شهری که در ده فرسخی شیراز قرار دارد و در آنجا بهترین گلاب دنیا تولید می‌شود، به خاطر خوبی خاک و هوای آن و مردم این منطقه سرخ و سفید هستند که در سایر شهرها مانند آنها نیست.»

با این وجود این میزان از آبادانی در منطقه کوار شاهدیم  که با توجه به فیلم‌های ذیل 👇

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 34 ثانیه

  • سنگ قبری به عنوان یک سند مهم تاریخی در روستای دشتک از شهرستان کوار استان فارس.
  • روی این سنگ قبر توضیح داده شده است که: در محرم و صفر ۱۳۳۷ قمری روزی که بلای کبری آمده است و از اهل کوار در هر روز یک هزار نفر فوت کرده‌اند.
  • تاریخ مذکور مصادف می‌شود با مهر و آبان ۱۲۹۷ش، هم‌زمان با قحطی بزرگ ایران به دست نیروهای انگلیسی، در سال ۱۲۹۷ش.

 


دریافت
مدت زمان: 2 دقیقه 11 ثانیه

  • سنگ‌ قبرهایی مربوط به قحطی بزرگ ایران به دست نیروهای انگلیسی در ۱۲۹۷ش، در روستای دشتک از شهرستان کوار استان فارس؛

 

در قحطی بزرگ ۱۲۹۷ش که حاصل اشغال ایران بدست نیروهای انگلیسی بعد از جنگ جهانی اول بوده است، روزانه قریب به یک هزار نفر از مردم این منطقه بسیار آباد، فوت و یا به تعبیری کشته می‌شدند.

 

ای کاش سنگ قبر نشان داده شده در فیلم‌های مذکور، قبل از اینکه مانند دیگر سنگ قبرها از بین برود و نوشته‌های آن محو شود به موزه انتقال داده می‌شد و یا اصلا در همانجا مکانی برای یادبود کشته‌های استعمار انگلستان ساخته می‌شد.

از همه دوستانم، می‌خواهم با دقت‌نظری زیاد اسنادی از این دست را حفظ نمایند و مثلا عکسی همراه با توضیحات آن را برای بنده ارسال کنند تا ان شاء الله بتوانم آنها را نشر دهم.

.......................

مطالب مرتبط:

دو قحطی بزرگ ایران بعد از جنگ جهانی اول و دوم

.................................................................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

این تصویر پدرم در سال ۱۳۵۶ در ساحل رامسر است و خوب است کسانی که گمان می‌کنند ما روز به روز به عقب رفته‌ایم یا در امر حجاب موفق نبوده‌ایم، حکایت این اردوی دانش‌آموزی مربوط به یک سال پیش از پیروزی انقلاب را مطالعه کنند.👇

پدرم در دوره دانش‌آموزی به عنوان دانش‌آموز نخبه برای شرکت در اردوی کشوری شمال، انتخاب می‌شوند از هر استان یک اتوبوس تقریبا ۴۰ نفره از دانش‌آموزان عازم این اردو می‌شدند؛

 🎙 پدرم می‌گفت:

🔹مسئول اتوبوس ما یک آقای شراب خور بود که خیلی وقت‌ها مست بود، از میان جمع شاید ۴۰۰ نفره از دانش‌آموزان نقاط مختلف کشور، فقط سه نفر بودیم که نماز می‌خواندیم،

🔹فضا اصلا به این صورت نبود که مسجد و قبله و... مشخص باشد ماهم بعد از چند روز نماز خواندن متوجه شدیم به سمت شوروی نماز می‌خوانده‌ایم.

🔹در اردو هر شب بچه‌های یک استان موسیقی‌ها و برنامه‌های هنری خودشان را اجرا می‌کردند، فضای اردو مناسب نبود، لب ساحل زن و مرد قاطی و بی‌حجاب در دریا شنا می‌کردند، گاهی این زن‌ها با همان وضع داخل شهر هم می‌آمدند، یک روز که در شهر رشت به بازار رفته بودیم، دیدم خانمی با همان لباس‌ دریا سوار ماشین شده بود آمد بازار خرید کرد و بعد دوباره سوار ماشینش شد و رفت، در اول چند کوچه دیدم که نوشته بود ورود خانم‌ها با مایو ممنوع.

🔹یک روز که بچه‌ها را به سینما برده بودند، چون فیلم‌هایش مناسب نبود، من و یکی از دوستانم گفتیم ما به سینما نمی‌آییم و دم در سینما منتظر شدیم تا بچه‌ها برگردند، در همین زمان که ایستاده بودیم چندین مورد دخترها می‌آمدند شوخی و متلک می‌انداختند و ما عصبانی شده بودیم که آنجا نرفتیم که از شر اینها خلاص شویم انگار بدتر شد.

.......................

خوب است کسانی که با دیدن یک یا دو مورد بی‌حجابی گمان می‌کنند، دین در جمهوری اسلامی از دست رفته است، ماجرهای خیابان‌های لاله‌زار و محله‌های خاک‌سفید و شهر نو تهران را بخوانند، کسانی که معیار مقایسه پیشرفت و پست‌رفت حجاب را فضای هیجانی و انقلابی ۵۷ و ۵۸ قرار می‌دهند از خود بپرسند قبل از آن چه وضعی در کشور وجود داشت؟ راهپیمایی علیه حجاب در ابتدای انقلاب برای چه بود؟

  سال گذشته قسمت شد هم ساحل شمال کشور بروم و هم ساحل جنوب کشور، تقریبا همه خانم‌هایی که در دریا بودند حتی روسری‌هایشان هم از سرشان نمی‌افتاد، نه پلیسی بود و نه برخورد قانونی، شاهد آن هم اینکه یک یا دو نفر که روسری‌هایشان افتاده بود و... هیچ کس با آنها هیچ‌کاری نداشت و یا مثلا در جنگل‌ها که خانواده‌های مختلف نشسته بودند و هیچ پلیسی هم نبود، تقریبا اکثر آنها حجابشان مثل مرسوم جامعه بود و کسی کشف حجاب نکرده بود.

  اینکه در این دوران صدساله استیلای غرب بر تمام دنیا، مردم همه دنیا با سرعت به سمت فساد و برهنگی پیش رفته‌اند و در کشور ما که در قبل از انقلاب با سرعت بیشتر از دنیا به سوی برهنگی می‌رفت، امروزه ما در برخی اقشار در جهت عکس همه دنیا به سمت حجاب آگاهانه رفته‌ایم و در برخی اقشار تحت تاثیر غرب نیز با سرعت بسیار کمتری از تمام دنیا تأثیر پذیرفته‌ایم، آیا پیشرفت نیست؟

  اینکه در زمانه‌ای که امکان فساد بسیار بسیار سهل شده و هجمه‌های ترویج بی‌عفتی، همه‌جا را گرفته است؛ براساس برخی آمار حداقل جمعیتی قریب به ۳۰ درصد جوانان ما نماز خود را به صورت منظم می‌خوانند نسبت به آنچه قبل از انقلاب، بوده‌ایم و نمونه‌ای از آن را در خاطره پدرم ذکر کردم، پیشرفت نیست؟

..........................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

🎥 این عکس پدرم مربوط به ۸ دی ۱۳۵۹ در دانشگاه تربیت معلم تهران است،

 

🔹نفر وسط شهید باهنر وزیر آموزش و پرورش وقت است و جوان ایستاده در سمت راست و پشت ایشان پدرم هستند که از دانشجویان دانشگاه و مدعوین شهید باهنر می‌باشند.

 

🎙در دستان شهید باهنر دو جزوه است که به ایشان داده‌اند، یکی مربوط به شهید مطهری و دیگری از حضرت آقا با عنوان "گفتاری درباب صبر" است. این جزوات را پدرم و دوستانشان در انجمن اسلامی آماده کرده بودند.

 

🎙پدرم در مورد آماده سازی جزوه "گفتاری در باب صبر" می‌گفتند: یکی از دوستان مشهدی‌ام به نام "احمدعلی اکبری" نوار سخنرانی‌های حضرت آقا مربوط به قبل از انقلاب در مسجد کرامت مشهد را داشت، ما نوارها را در انجمن اسلامی روی کاغذ پیاده و آن را به صورت جزوه‌ای منتشر کردیم.

 

📝 در این روز مسئولیت حفاظت از شهید باهنر نیز با پدرم بوده است و ایشان برای حفاظت از میهمان خود زیر آورکوتشان یک اسلحه یوزی همراه داشته‌اند.

 

🔹نفر ایستاده در سمت چپ شهید باهنر آقای "چینه کش" رئیس دانشگاه تربیت معلم وقت است.

 

🎙پدرم می‌گفت: او از طرفداران بنی‌صدر بود و با جبهه رفتن دانشجوها هم بسیار مخالف بود، من چون دائما دانشجوها را با خود به جبهه می‌بردم، به صورت غیابی من را از دانشگاه اخراج کرده بود و نامه آن را هم برای ضامن من که از اقوامم بود پست کرده بود.

 

جالب هم اینکه من بی‌خبر از همه جا از جبهه که بر‌گشته بودم سرکلاس‌ها حاضر می‌شدم و کسی از مسئولین هم به من نمی‌گفت که اخراج شده‌ای یعنی مسئولین از هزینه تبلیغ منفی آن پرهیز داشتند، خلاصه بعد از اینکه از ماجرا خبردار شدم هم بدون توجه، حضور خودم در کلاس‌ها را ادامه دادم و کسی هم مزاحم ما نشد.

 

📝 پدرم از دانشجویان انجمن اسلامی آن زمان که با نام دفتر تحکیم وحدت نیز شناخته می‌شد، بودند.

 

🎥 این عکس مربوط به سال ۵۹ و بازگشت جمعی از دانشجویان اعزامی به جنگ از دانشگاه تربیت معلم است.

 

🎙پدرم در مورد این اعزام خود به جبهه می‌گویند: اوایل جنگ بنی‌صدر به عنوان فرمانده کل قوا جنگ را درست مدیریت نمی‌کرد و  معتقد بود باید "خاک داد و زمان خرید"، سپاه و بسیج تازه تشکیل شده بودند و امکانات و سازماندهی خاصی نداشتند، ارتش هم تقریبا فروپاشیده بود. عراق هم به سرعت جلو آمده بود و رسیده بود پشت اهواز، طوری که با خمپاره ۶۰ اهواز را می‌زد. ما در نماز جمعه تهران بودیم که "هادی غفاری"سخنرانی آتشینی کرد، بنی‌صدر را نقد و وضعیت بحرانی جبهه‌ها و نیاز به نیرو را توصیف کرد و گفت هرکس هرچه سلاح دارد فردا ظهر بیاید ایستگاه راه‌آهن، ما داریم به سمت اهواز می‌رویم. من هم به دانشگاه رفتم و جلسه‌ای تشکیل دادیم و همان حرف‌ها را منتقل کردم. فردا جمع خوبی از دانشجوها به ایستگاه راه‌آهن رفتیم، عده زیادی آنجا آمده بودند، یکی با آرپیجی یکی با تیربار و هرکه هرچه سلاح داشت آورده بود، خیلی‌ها هم بدون اسلحه بودند. جمعیتی قریب به ۱۳۰۰ یا ۱۴۰۰ نفر سوار قطار شدیم. کوپه‌ها، راه‌روها همه از جمعیت پرشد. به اهواز که رسیدیم شهر تقریبا خالی بود، عراق شهر را زیر گلوله گرفته بود. جمعیت ما کمی شهر را شلوغ کرد، شبی که وارد شدیم رادیو عراق را گوش می‌کردم که گفت: امروز قریب به  ۱۷۰۰نفر از کماندوهای خمینی وارد اهواز شدند، درحالی که ما نه این تعداد بودیم و نه اصلا آموزشی برای جنگ دیده بودیم؛ تا اینکه شهید چمران و حضرت آقا برای ساماندهی به نیروهای مردمی در اهواز، ستاد جنگ‌های نامنظم را شکل دادند و ما را ساماندهی کردند.

 

📌مطمانا از این جنس عکس‌ها و خاطرات در البوم پدر و اطرافیانمان بسیار زیاد است. بنده زیاد پیش‌آمده است که وقتی با برخی دانشجویان نسل جدید از خاطرات انقلاب پدر و اطرافیانم سخن می‌گویم با نوعی استنکار دانشجویان و غریبه بودن آنها با آن فضا مواجه می‌شوم.

 

این عزیزان که پدران آنها در سنی نبوده‌اند که انقلاب و جنگ را تجربه کنند و برای آنها بگویند حق دارند و این کم‌کاری از سوی ما و پدرانمان است که خاطرات انقلاب که امانتی در دستانمان است را به درستی ثبت و حفظ نکرده‌ایم تا این امانت را به نسل آینده خود انتقال دهیم.

 

تک تک ما نسبت به ثبت تاریخ انقلاب با روایتی مردمی برای نسل آینده خود مسئولیم.

..........................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظهـتاریخی (۱۵)

  در قسمت (۱۳) از حافظه تاریخی به زنده بودن باند مهدی هاشمی و همکاری آنها با آمریکایی‌ها اشاره نمودم؛

  در قسمت (۱۴) از حافظه تاریخی به پشت پرده‌ها و ناگفته‌هایی از ماجرای اعدام "سید مهدی هاشمی" و ارتباط آن با فعالیت‌های برون‌مرزی وی و افشاگری مذاکرات مک‌فارلین، اشاره نمودم؛

  آیت‌الله منتظری در خاطرات خود به عنوان شاهدی مبنی بر ارتباط دستگیری و اعدام سید مهدی هاشمی با افشاگری مذاکرات مک‌فارلین به طور مثال به خبر ویژه شماره ۱۹ خبرگزاری جمهوری اسلامی (در 22 آبان 1365) استناد می‌کند که:

👈 «ریگان اعلام نمود که یکی از مقامات دولتی ایران که با آمریکا خصومت داشت، خبر مذاکرات ما با افراد ایرانی را به یک مجله لبنانی درز داد. وی افزود که ما برای عوامل مزبور تصریح نمودیم که مایل به ایجاد رابطه با کشورهای حامی تروریسم نمی‌باشیم و آنها نیز به ما نشان دادند که از تروریسم حمایت نمی‌کنند و حتی افرادی که در ایران در فعالیتهای تروریستی دست داشتند را دستگیر و زندانی کرده‌اند. (اشاره ریگان ظاهرا به مهدی هاشمی است)

"جان پویند کستر" مشاور امنیت ملی ریگان نیز گفت: در واقع بیش از یک سال است که تروریسم تحت حمایت ایران متوقف شده است، وی اعلام کرد بازداشت و دستگیری سید مهدی هاشمی در ایران به جرم چندین فقره فعالیت تروریستی حاکی از تعهد ایران به آمریکا مبنی بر متوقف ساختن تروریسم میباشد.»[۱]

  آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای در مصاحبه‌ای که قبل در پست‌های قبل اشاره نمودم، به این اشاره می‌کنند که موضوع اصلی مذاکرات مک‌فارلین مربوط به آینده رهبری انقلاب پس از حضرت امام بوده است.

ایشان پس از اشاره به شکست و ناامیدی آمریکا در مقابله با انقلاب به وسیله‌ راه‌هایی چون حمله نظامی، کودتا،گزینه‌هایی مثل نهضت آزادی و بنی‌صدر، می‌گویند آمریکایی‌ها به دنبال راه نفوذ برای رهبری پس از امام بودند فلذا پس از به شهادت رساندن گزینه‌های نفوذ ناپذیری چون مطهری و بهشتی بر دو کانال مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی برای نفوذ در منتظری متمرکز شدند:

👈«آقای منتظری شخصاً دست دوستی با آمریکا نمی داد ولی در اطراف او کسانی بودند که با ساواک سابقه همکاری داشتند و به آمریکا ندای همکاری داده بودند.» « گزینه مورد نظر[آمریکایی‌ها] فقط هاشمی و بیت مرحوم منتظری بود. چون آمریکا طبق معمول همواره بیش از یک گزینه و نامزد را در نظر می گیرد و مستقلاً و بدون اطلاع دیگری روی او مطالعه می کند. همانطور که امروز هم یکی از دلایل وقوع سفر مک فارلین به ایران و میهمان هاشمی شدن او و بعد از آن افشای آن توسط بیت منتظری همین رقابت پنهانی بیت منتظری و حواشی هاشمی بر سر تماس و معامله و حتی قرارداد با آمریکا و اقمار او بود، یعنی سفر مک فارلین را بیت منتظری قاپیدن آمریکا توسط رقیب می دانستند و لذا پته هاشمی را بر آب زدند تا به تصور آنها از طرف امام مطرود و منزوی و حتی محاکمه و رسوا شود و خودشان در مقام طرف معامله با آمریکا باقی بمانند.» [۲]

  از جمله شواهدی که می‌توان برای ارتباط آمریکایی‌ها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی ‌آورد، درخواست منوچهر قربانی‌فر، به عنوان واسطه ؛دولت میرحسین و هاشمی رئیس مجلس وقت؛ با آمریکایی‌ها از منتظری برای حل مشکلات پیش آمده در مذاکرات مک‌فارلین می‌باشد.

  منوچهر قربانی‌فر یکی از اعضای سابق ساواک بود که در کودتای نوژه نیز دست داشت وی که دارای روابط دیرینه‌ای با سرویس‌های جاسوسی موساد و سیا بود. آیت‌الله منتظری در مورد در خواست قربانی‌فر برای حل مشکل می‌گویند:

👈 «شخصی به اسم " منوچهر قربانی فر " اهل ایران دلال و واسطه خرید اسلحه و آدم ثروتمندی بود، {...} این شخص با مک فارلین نماینده ریگان آمده بود ایران،{...} مامور خرید اسلحه هم یک نفر به اسم " محسن کنگرلو "[۳] یکی از اعضای سپاه بود،  {...} قربانی فر به ضمانت "کنگرلو" پول اجناس را داده بوده و کنگرلو در وقتی که میبایست پول را بدهد نداده بود و کار آنان به مشاجره کشیده بود. بعد آقای قربانی فر دوتا نامه به آقای کنگرلو مینویسد {...} به وسیله مرحوم "آقای امید نجف آبادی"[۴] برای من فرستاد.» [۵]

نکته جالب توجه اینجاست که "قربانی‌فر" آنچنان نفوذی در سطوح عالی کشور دارد که از حساس‌ترین امور کشور مطلع است و بنا به ادعای خود آیت‌الله منتظری مدتی قبل از آنکه ایشان از جایگاه قائم مقامی عزل شوند از این مطلب مطلع شده و در نامه‌ای این مطلب را به اطلاع ایشان می‌رساند.[۶]

آیت‌الله منتظری در مورد ارتباط "قربانی‌فر" و "امید نجف آبادی" از اعضای اصلی باند مهدی هاشمی می‌گوید:

👈 «آقای قربانی فر با مرحوم امید نجف آبادی از پیش از انقلاب مربوط بود، مرحوم امید می‌گفت من قبل از انقلاب می‌خواستم تحریر الوسیله و حکومت اسلامی امام را چاپ کنم و پول نداشتم دویست هزار تومان به پول آن وقت همین آقای قربانی فر به من داد که برای این کار خرج کردم، آقای امید هم بسا در همین ارتباط (افشای ماجرای مک‌فارلین) اعدام شد.» [۷]

................

📝 ارجاعات:

[۱] خاطرات مرحوم منتظری ج ۲ ص: ۱۱۲۳

[۲] مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور، ۱۸ آذر ۱۳۹۳.

[۳] محسن کنگرلو مشاور امنیتی نخست وزیر میرحسین موسوی و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی بود که از ابتدا در جریان سفر مک فارلین نقش آفرینی می‌کرده است.

[۴] امید نجف آبادی از نیروهای اصلی باند مهدی هاشمی در واحد اطلاعات سپاه اصفهان بود که در ترورهای مهدی هاشمی نقش داشت وی نماینده مجلس بود و بعد از دادگاه مهدی هاشمی دستگیر و به اعدام محکوم شد.

[۵] خاطرات آیت‌الله منتظری ج ۱ صص: ۵۸۶ ۵۸۷.

[۶] همان، صص: ۵۸۸ - ۵۸۹.

[۷] همان، صص: ۶۰۷- ۶۰۸.


🖇بحث و نظری در مورد قسمت ۱۵‌ام از حافظه تاریخی که به سمع و نظر دوستان می‌رسانم:


🔹[این مطلب] متأسفانه با واقعیت های تاریخی همخوانی نداره. خصوصاً بخشِ «ارتباط آمریکایی ها با کانال مهدی هاشمی»!
...................................

🔸 پاسخ بنده: خب بنده یک سری شواهدی مبنی بر این مطلب داشتم که ذکر کردم؛ شیوه نقدش اینکه که بفرمایین مثلا فلان جاش با فلان داده تاریخی هماهنگی نداره یا مثلا فلان ماجرا نقض اون هست. اما این مدل نقد اصلا قانع کننده نیست؟!
....................................

🔹ببینید مثلاً یکی از مدعاهایی که اصلاً درست نیست، "ارتباط آمریکایی‌ها با کانال مهدی هاشمی در عرض هاشمی رفسنجانی" هست.
هیچ دلیلی برای این مسئله وجود نداره، و چیزی که شما به عنوان «شواهد» ارائه کردید هم دلالتی بر ارتباط طرف آمریکایی با دار و دسته مهدی هاشمی نداره.
قربانی فر سر اختلاف قیمت موشک‌ها از ایران طلبکار بود و با طرف ایرانی سر همین مسئله به مشکل برخورده بودن. قربانی فر برای گرفتن طلبش چاره‌ای جز نامه نوشتن فرستادن به آ.منتظری نمی‌بینه و مهدی هاشمی هم ظاهراً از همین طریق متوجه ماجرا میشه و داستان رو لو می‌ده.
پس اصلاً چیزی به عنوان ارتباط آمریکایی‌ها با مهدی هاشمی در کار نبوده. اصلاً مهدی هاشمی ماجرا رو لو داد چون کلاً با چنین چیزی مخالف بود. توی همون سفر معروف مک فارلین هم مهدی هاشمی و چند نفر دیگه تلاش کرده بودن مک فارلین رو گروگان بگیرن که الحمدلله نشد!
حالا به نظر شما مهدی هاشمی اگه با آمریکایی ها مرتبط بوده، (فارغ از این که چه دلیلی برش هست)، چرا باید کل ماجرا رو ببره روی هوا؟ چون با کاری که مهدی هاشمی کرد هم طرف ایرانی دچار مشکل شد و هم طرف آمریکایی آچمز شد.
...................................

🔸 پاسخ بنده:
اینکه برای ارتباط مهدی هاشمی با آمریکا دلیل قطعی وجود نداره درسته و فقط ما از ارتباط باند هاشمی رفسنجانی با آمریکایی‌ها اطمیان داریم.
اما برای ارتباط باند مهدی هاشمی با امریکایی‌ها یک سری شواهدی هست که من صرفا در سه پستی که در کانالم کار کرده بودم شواهدش رو ذکر کرده بودم.
اول اینکه آقای سید محمد خامنه‌ای به عنوان کسی که مدعی اطلاع هستند این مطلب رو عنوان می‌کنند که آمریکایی‌ها از دو کانال برای نفوذ در قدرت آینده رهبری انقلاب کار می‌کردند و ما در کار تاریخ نمی‌توانیم از چنین گزاره‌هایی به راحتی رد شیم و باید به شواهد له و علیه اون توجه کنیم.
دوم اینکه مهدی هاشمی اگرچه یک افراطی منحرف بود اما تجربه نشان داده بود که برای رسیدن به مطامع خودش از هر کاری مثل همکاری با ساواک در قبل از انقلاب دریغ نمی‌کند و به نظر برخی او نفوذی ساواک بود و می‌دانیم که ساواک بعد از انقلاب همچنان حیات خودش رو ادامه داد و نیروهای آن از آمریکا سازماندهی می‌شوند.
نکته دیگر اینکه در تیم او کسی مثل امید نجف‌آبادی هست که به گفته منتظری از قبل از انقلاب به نیروی ساواکی مطرحی چون قربانی فر همکاری دارد.


در اولین پستی که کار کردم  هم به این نکته پرداختم که باند مهدی هاشمی همچنان زنده است و با آمریکا همکاری دارند و در مذاکرات هسته‌ای نقش ایفا می‌کنند. 
در همان پست هم به دیدار نیروهای آمریکایی در اول انقلاب با منتظری و میدان داری یک روحانی جوان اشاره کردم که این احتمال وجود دارد این فرد همان مهدی هاشمی بوده باشد چون منتظری از او حرف شنوی زیادی دارد.
اما اینکه چرا ماجرا رو بردند روی هوا خود اقای سید محمد خامنه‌ای توضیح می‌دهند که: «  نتیجه تعارض و جنگ پنهانی بیت آقای منتظری و باند اکبر هاشمی رفسنجانی و لو رفتن سفر مک فارلین به طرفیت هاشمی که از طرف سیدمهدی هاشمی انجام شده بود، انتقام از او به صورت به میان کشیدن پرونده سیدمهدی و محاکمه و اعدام او بود که نوعی زخم چشم و قدرت نمایی هم محسوب می شود، بعلاوه خود بیت آقای منتظری را از دور سیاست خارج می کرد.
 روابط سری و نزاع اخیر این دو باند سابقه زیادی داشت. در اوایل که قرار جانشینی آقای منتظری در میان بود باند هاشمی و افرادی در جماران طمع داشتند که به این وسیله به اهدافشان برسند و با نام منتظری و رهبری او نفوذ و جایگاه خود را حفظ کنند ولی پس از مدتی متوجه شدند که سیدمهدی هاشمی و باند بیت منتظری حصاری دور او کشیده اند و کسی را در آن مجموعه راه نخواهند داد، وضع برگشت و حمله به سیدمهدی هاشمی شروع شد و موضوع قتل و شهادت مرحوم شمس آبادی و نگهداری اسلحه قاچاق و مانند اینها را مطرح کردند و با وسایطی مؤثر منتظری را بوسیله امام از قائم مقامی عزل و بیت او را زیر نظر قرار دادند، تا قدرت پس از امام دست آنها نیفتد و آنرا در دست بگیرند.»


...............................

🔹 در مورد ارتباط دستگیری و اعدام مهدی هاشمی، فقط «زمان»ش بود که با لودادن مک فارلین ارتباط پیدا می‌کرد و الا پیگیری پرونده مهدی هاشمی یکی دو سال قبل تر شروع شده بود و اصلاً ربطی هم به این ماجرا نداشت.
کلا توی داستان مک فارلین، توی طرف ایرانی پیچیدگی خیلی خاصی و انگیزه های عجیب غریبی وجود نداشته. پیچیدگی اصلی ماجرا مربوط به طرف آمریکایی‌ها و واسطه‌ها و ارتباط این‌ها با اسرائیل میشه.
............................
🔸 پاسخ بنده:
در مورد دستگیری مهدی هاشمی نمی‌شود به نحو قطع گفت که مرتبط با ماجرای مک‌فارلین است اما نکاتی هست که نباید از آن غفلت نمود:
در شرح جرایم مهدی هاشمی به افشاگری او به عنوان یکی از جرایم اشاره شده است.
منتظری شواهدی در خاطرات خود از مقامات آمریکایی ذکر می‌کند که در پست آخر آن را ذکر کردم که حاکی از تقاضای جدی مقامات آمریکایی از مسئولین مرتبط با خود در ایران، برای مجازات عوامل افشای این پرونده است.
از نظر زمانی ماجرای افشاگری مهدی هاشمی با دستگیری او بسیار نزدیک است یعنی با اینکه پرونده مهدی هاشمی از مدت‌ها مطرح بود و حتی امام خمینی او را قاتل می‌دانستند اما همیشه پرونده او به علت حمایت‌های منتظری به نتیجه نمی‌رسید و او آزادانه مشغول فعالیت بود تا اینکه بلافاصله کم‌تر از یک ماه از این افشاگری وی به اتهام اصلی مخفی کردن سلاح دستگیر می‌شود درحالی که داشتن اسلحه برای کسی چون او با مسئولیت گروه نهضت‌ها در آن زمان چیز خیلی عجیبی هم نیست!
اما در مورد پیچیدگی‌های طرف آمریکایی که به بحث‌ما نیز مرتبط می‌شود آقای سید محمد خامنه‌ای شواهدی می‌آورند مثل آمدن شخص دوم آمریکا به ایران برای فروش مقداری سلاح عجیب است یا اینکه ایشان می‌گویند: «اصل منظور از سفر (که نوعی توافق سیاسی برای رهبری پس از امام بود) به سرعت خودش موضوع کونتراها را مطرح کرد تا مهره های آینده سوخته نشوند و فقط موضوع یک تخلف از ناحیه کاخ سفید در برابر کنگره باشد و با مختصر مجازات سیاسی فراموش شود. و به همین دلیل بود که مک فارلین در برابر محاکمه در استیضاح خود در کنگره از ارائه مدارک مذاکره خودداری کرد و گویا به دروغ مدعی شده بود که مدارک از بین برده شده، و حتی تظاهر به خودکشی کرد. امّا اصل قضیه دلالی سیاسی و مهره سازی برای آینده جمهوری اسلامی ایران تمام نشد و شکل عوض کرد. از جمله اطرافیان هاشمی او را به سمت ریاست جمهوری سوق دادند تا یک پله به رهبر شدن نزدیکتر شود.»
باید قبول کرد که از کنار این شواهد و مدعی‌ها به راحتی نمی‌توان گذشت.

...........................................................


  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظه_تاریخی (۱۵)

قواعد بازی با رأس استکبار ثابت است:

🔸اول اینکه: او همشه نان هیبت پوشالی خود را می‌خورد و جز با شکستن این هیبت پوشالی راهی برای تمام کردن باج خواهی او نسیت.

🔸و دوم اینکه: او وارد جنگی نمی‌شود جز اینکه خود را پیروز قطعی این جنگ، به نحویی که هزینه‌های جنگ جایگاه اولی او را به خطر نیانداز، بداند.

در سال ۱۳۶۶ نیروهای سپاه با تلاش‌های فروان توانسته بودند از طریق "مجاهدان افغانی" یک موشک "استینگر" دوش پرتاب، تهیه کنند. تنها موشک‌های دوش پرتابی که ایران در آن زمان داشت آرپیجی‌ بود که برای زدن هلیکوپتر مناسب نبود و ایران پدافند هوایی غیر از هواپیما نداشت.

در شب ۱۶ مهر وقتی نیروهای دریایی سپاه مشغول گشت‌زنی در اطراف "جزیره فارسی" بودند، بالگردهای آمریکایی به شناورهای سپاه حمله می‌کنند و چهار شناور ایرانی را نابود، هشت نفر را شهید و شش نفر را اسیر می‌کند. آن روز، تنها سلاح نیروهای سپاه برای مقابله با بالگردهای آمریکایی، یک عدد موشک "استینگر" بود که توانستند با آن یک بالگرد آمریکایی را ساقط کنند.

آمریکایی‌ها که از وجود موشک‌های "استینگر" در دست نیروهای ایرانی حیرت زده شده بودند با اعلام خبر یا به تعبیری بلوف سپاه، مبنی بر اینکه آنقدر موشک "استینگر" دارند که هر وقت خواستند، می‌توانند بالگردهای آمریکایی‌ را ساقط کنند به سرعت واکنش نشان دادند:

🔹مجلس سنای آمریکا هم به میزان هزینه‌های اسکورت نفت‌کش‌ها اعتراض کرد و اعلام کرد هزینه‌های قابل محاسبه‌ مستقیم حضور نظامی نیروهای آمریکایی در خلیج فارس از زمان آغاز عملیات از اواسط ماه جولای تا ۳۰ ماه سپتامبر به ۶۹ میلیون دلار رسیده است.

🔹فشار کنگره به دولت ریگان نیز برای خروج از صحنه نبرد خلیج فارس زیاد شد و به دولت اعلام کرد انتظار تأمین بودجه تکمیلی را از کنگره نداشته باشد.

🔹در برابر این فشارها "واینبرگر"، وزیر دفاع آمریکا، مجبور شد طرح فرستادن قایق‌ها و هواپیماهای گارد ساحلی به خلیج فارس را لغو کند.

اما امروز:

🔸نه آمریکا آن آمریکای ابرقدرت و یکه‌تاز دیروز است بلکه به مراتب قدرت او افول نموده است.

🔸و نه ایران، آن ایران دست‌بسته و بی‌دفاع دیروز بلکه به مراتب قدرت او افزایش یافته است.

اگر ایرانی‌ها دیروز برای دفاع از شناورهای خود در مقابل بالگردهای مهاجم تنها یک موشک وارداتی داشتند امروز برای رصد و ساقط نمودن هواپیمای جاسوسی فوق پیشرفته آمریکا که اندکی وارد مرزهای هوایی‌شان شده است، هزاران موشک فوق پیش‌رفته بلکه صد‌ها سامانه موشکی فوق پیشرفته دارند.

 

سپاه درس بزرگی از جنگ نامتقارن و ابعاد احتمالی هزینه‌های جنگ با ایران را به آمریکا داد.

🔹قیمت هر فروند از پهپاد گلوبال هاوک RQ-4 معادل ۲۲۲ میلیون دلار است،

🔺یعنی معادل تقریبا ۱۲ "جنگنده F16" هجده میلیون دلاری؛

🔺یعنی تقریبا سه برابر بودجه سپاه قدس؛

 

🔹نکته‌ای که به همان اندازه ساقط کردن پهباد آمریکایی اهمیت دارد، اشراف اطلاعاتی و رصد حرکت این پهباد فوق پیشرفته از مبداء حرکت و کمین کردن برای آن است.

🔹چراکه آمریکایی‌ها مدعی بودند این پهباد فوق پیشرفته به هیچ وجه قابل رصد و هدف‌گیری نیست.

وب‌گاه اسپوتنیک روسیه نوشت:

🔻 پهپاد گلوبال هوک پیشرفته‌ترین هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی است که آمریکایی‌ها مدعی بودند قابلیت عبور از همه نوع سیستم‌های راداری را دارد و با توجه به امکان پرواز در ارتفاع بالای شصت و پنج هزار پا و سرعتی بالا ونوع آلیاژ ساخت آن به هیچ وجه نه قابل ردیابی است و نه توسط هیچ سیستم پدافندی‌ای قابل سرنگونی می‌باشد.

لزوم داشتن قدرت بازدارندگی...
دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 7 ثانیه

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

#حافظه_تاریخی (۱۴)

پرونده "سید مهدی هاشمی" نامه سر به مهری است که اسرار بسیار زیادی از تاریخ انقلاب را با خود همراه دارد. آنچه در منابع مختلف تاریخ انقلاب از ماجرای دستگیری و اعدام "مهدی هاشمی" ذکر شده است، همه به فعالیت‌هایی از قبیل سازماندهی و رهبری گروه‌های ترور، آدم‌ربایی در قبل و بعد از انقلاب، انبار کردن سلاح و ایجاد شبکه‌های نفوذ در ارگان‌های مختلف و مسائلی از این دست برمی‌گردد.


اما روایت‌هایی مربوط به پشت‌صحنه این ماجرا وجود دارد که باب‌های متعددی بر اتفاقات مختلف تاریخ انقلاب را باز می‌کند.

جرائم ذکر شده در پرونده سید مهدی هاشمی سال‌ها بود در مورد او مطرح بود و حتی قبل از انقلاب حضرت امام سید مهدی هاشمی را با عنوان قاتل یاد کرده بودند.[۱] اما همیشه "سید مهدی" توانسته بود، تحت حمایت آقای منتظری به کارهایش ادامه دهد.

"سید مهدی هاشمی" پس از شهادت "محمد منتظری" در ۷ تیر ۱۳۶۰، مسئولیت "واحد نهضت‌های سپاه" را با بسط یدی که از نبود محمد منتظری بدست آورده بود، به عهده می‌گیرد.


در سال ۶۴ با وجود سن بالای حضرت امام(ره) و سکته قلبی ایشان، بحث تعیین جانشین رهبری جدی شده بود و با ایفای نقش جدی #هاشمی رفسنجانی و علی رغم مخالفت حضرت امام(ره)[۲] در ۲۴ تیر ۱۳۶۴ ، "آیت‌الله منتظری" به عنوان "قائم مقام رهبری" در مجلس خبرگان مطرح می‌شود.


از اوایل همین سال(۶۴) زمزمه‌های همکاری ایران و مذاکره با آمریکا برای آزادی گروگان‌های آمریکایی در لبنان مطرح می‌شود، چانه‌زنی‌ها و مذاکرات دورادور و مع الواسطه مقامات ایرانی و آمریکایی ادامه می‌یابد تا اینکه در اوایل سال ۶۵ یک هیات آمریکایی به صورت مخفیانه و با گذرنامه ایرلندی به ریاست شخص دوم آمریکا "رابرت مک‌فارلین" و تحت عنوان مذاکره برای فروش سلاح، به ایران می‌آیند.


"آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای" در مورد علت سفر این هیات آمریکایی و نقش "هاشمی رفسنجانی" رئیس مجلس وقت، در این مذاکرات می‌گوید:

🔹«باند هاشمی(رفسنجانی) از مدتها پیش با آمریکا ارتباط داشتند مثلاً "گنگرلو" مشاور سیاسی "میرحسین" یکی از آنها بود. اقوام نزدیک هاشمی هم به اروپا در رفت و آمد بودند.

🔹اصل ارتباط هاشمی و اطرافیانش با آمریکا از چند طریق بود، اولاً ساواکی فراری محکوم به اعدامی "قربانی‌فر" که نقش دلال اسلحه را بازی می‌کرد و طرف سازمانی او همان مشاور "موسوی" بود، دوم "برادرزاده هاشمی" که به بهانه تهیه اسلحه با قربانی‌فر آشنایی پیدا کرده بود و مورد توجه آمریکایی‌ها و امید آنها به وساطت مستقیم قرار گرفته بود.

🔹نهایتاً پس از مطالعات و بررسی‌هایی که دو طرف ایرانی و آمریکایی درباره نوع توافق برای "مدیریت آینده کشور" کرده بودند، اصل توافق نهایی را که مهمترین قسمت روابط مذکور بود به همان ملاقات معروف "مک فارلین" معاون رئیس جمهور آمریکا با شخص "اکبر هاشمی" موکول کرده و برنامه سفر کاملاً محرمانه را تدوین و هتل اقامتگاه و امور امنیتی هم پیش بینی شده بود.

🔹تمام این اقدامات از لحاظ ظاهری و به اصطلاح فیزیکی در پوشش معامله اسلحه و آزادسازی گروگان‌های آمریکایی در لبنان بود ولی عمق قضیه سری بود و فقط چند نفر اطلاع داشتند. تحلیل آمریکایی تثبیت آینده نفوذشان در ایران و به تحلیل بردن تدریجی نظام اسلامی و انقلابی بود و با این سفر می‌خواستند به موضع مطمئنی برسند.»[۳]


پرونده "سید مهدی هاشمی" از سه جهت با اقدامات "هاشمی رفسنجانی" گره خورده بود. از سویی سید مهدی نفوذ و تسلط بسیار زیادی بر "آیت‌الله منتظری" به عنوان رهبر آینده ایران داشت و از سویی اقدامات فرامرزی "سید مهدی" چندان خوشایند هاشمی رفسنجانی نبود. اما آخرین و جدی‌ترین چالش مهدی هاشمی و هاشمی رفسنجانی در افشاگری مذاکرات مک‌فارلین توسط سید مهدی بود.

 

افشاگری "سید مهدی" در ۱۱ آبان ۶۵ صورت گرفت و موجبات دستگیری سید مهدی را فراهم آورد و بلافاصله با اتهامات مذکور دستگیر و بخش‌هایی از اعترافات او در ۱۸ آذر ۶۵ در تلوزیون پخش شد و در ۱۹ تیر ۶۶ نیز با حکم دادگاه ویژه روحانیت به اعدام محکوم شد.

📌ادامه دارد...

...................................

📝 ارجاعات:👇

[۱] ر.ب: اسناد اداره کل اطلاعات استان اصفهان، بن بست؛ ج ۱، ص: ۱۸.

[۲] نامه حضرت امام به منتظری ۶/۱/۱۳۶۸.

[۳] مصاحبه آیت‌الله سید محمد خامنه‌ای با مجله رمز عبور، ۱۸ آذر ۱۳۹۳.

.......................................

📝مطلب مرتبط:👇

🔸باند سید مهدی هاشمی همچنان زنده است...

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

چندی پیش "حیدر مصلحی" وزیر اسبق اطلاعات از تاثیرگذاری بقایای "باند مهدی هاشمی" بر مذاکرات هسته‌ای و همکاری آنها با آمریکایی‌ها سخن گفت که حکایت از زنده بودن و فعالیت بقایای این باند داشت.👇

دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 

 

از جمله موارد دیگری که رهبری نیز به زنده بودن و فعالیت باند "مهدی هاشمی" اشاره کرده بودند، مربوط به قضایای اردیبهشت ۱۳۷۷ در نجف‌آباد و آشوب‌های این شهر بود.

رهبری به همین مناسبت در پیام‌ خود به مردم اصفهان، از باند مهدی هاشمی و همکاری آنها با منافقین، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها نام بردند:

👈 «اکنون چندى است دستگاه استکبار آمریکا و عوامل صهیونیست آنان با این گمان باطل که ملّت ایران از اسلام و هدف‌هاى امام کبیر خود روى برگردانده، به توطئه‌هائى دست زده و عوامل خود را در همه جا فعال کرده است. در استان اصفهان بقایاى منافقین و باند تبهکار "مهدى هاشمى" معدوم به فعالیتهاى اسرائیل‌پسند روى آورده‌اند و با اغفال برخى ساده‌دلان، موجب آزار و مزاحمت براى مردم عزیز و شریف نجف‌آباد که اخلاص و فداکارى آنان زبانزد همه است شده‌اند و براى دوستان آمریکائى و صهیونیست خود خوراک تبلیغاتى فراهم مى‌کنند. شما مردم قهرمان اصفهان بخصوص فرزندان عزیز بسیجى‌ام و سایر جوانان متعهد و آگاه اجازه ندهید بقایاى آن باند روسیاه که دل امام عزیز را خون کردند، بار دیگر مجال فتنه‌گرى پیدا کنند. و مى‌دانم که اجازه نخواهید داد.»[۱]

اما خطر نفوذ باند "مهدی هاشمی" و مرتبطین آمریکایی‌ها همان تذکری بود که حضرت امام سال‌ها قبل، در آخرین اتمام حجت خود با منتظری قبل از نامه عزل او، یعنی در ۲ فروردین ۱۳۶۸ به آن اشاره کرده بودند:

👈 «امروز غرب و شرق به خوبى مى‌دانند که تنها نیرویى که مى‌تواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آنها در این ده سال انقلاب اسلامى ایران ضربات سختى از اسلام خورده‌اند و تصمیم گرفته‌اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدى است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروى نظامى، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملى خویش و اگر هیچ کدام از اینها نشد، ایادى خودفروخته خود از منافقین و لیبرالها و بى‌دین‌ها را که کشتن روحانیون و افراد بی‌گناه برایشان چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ مى‌دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذی‌ها بارها اعلام کرده‌اند که حرف خود را از دهان ساده‌اندیشان موجّه مى‌زنند. من بارها اعلام کرده‌ام که با هیچ کس در هر مرتبه‌اى که باشد عقد اخوت نبسته‌ام. چهارچوب دوستى من در درستى راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب اللَّه اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهورى اسلامى است. ما باید مدافع افرادى باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانى باشیم که پرونده‌هاى همکارى آنان با امریکا از لانه جاسوسى بیرون آمد. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. کسانى که از منافقین و لیبرال‌ها دفاع مى‌کنند، پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهى ندارند.» [۲]

در اسناد لانه جاسوسی در یکی از گزارشات مأموران سفارت آمریکا ذکر شده است:

👈 «کارمند سیاسی سفارت و کارمند اعزامی وزارت خارجه در ۲۵ اکتبر به مدت ۴۵ دقیقه با آیت‌الله حسینعلی منتظری در دفتر وی در مجلس خبرگان ملاقات کردند. {...} منتظری در پاسخ دوستانه و صمیمی برخورد می‌کرد. او گفت کارتر رئیس جممهور آمریکا را بسیار تحسین می‌کند...» در ادامه آمده است: « با توجه به این ملاقات کوتاه مدت ما چنین احساس می‌کنیم که وی یک متفکر سیاسی متبحر نبوده و اکثر مطالبی که به وی استناد می‌شود یا برایش نوشته شده یا توسط دیگران در دهانش گذاشته‌اند. مترجم وی در طول این ملاقات یک روحانی جوان با انگلیسی خوب بود و در مواردی توصیه‌هایی به وی می‌کرد تا بر آنها تأکید نماید.» [۳]

............................

📝 ارجاعات:👇

[۱] قسمتی از پیام امام خامنه‌ای به مردم اصفهان، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۷۷

[۲] قسمتی از پیام امام خمینی(ره) به مهاجرین جنگ تحمیلی، صحیفه امام؛ ج ۲۱؛ ص: ۳۲۶.

[۳] پسندیده، محمد اسماعیل، تحلیل موضوعی اسناد لانه جاسوسی، بولتن بررسی اجمالی اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا، ۱۳۸۴، ص: ۱۹-۲۰.

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

بلافاصله بعد از وفات حضرت امام(ره)، هاشمی علی رغم تجربه شکست و بدعهدی آمریکایی‌ها در مذاکرات الجزایر و مک‌فارلین مجددا تصمیم داشت پرونده مذاکره با آمریکا را باز کند. روح‌الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، نقل می کند:

👈 «‌یادم است که روزی در همان سال‌ها(1368ش) خدمت ایشان رسیدم ایشان گفت ما مشکل جنگ را حل کردیم و الان رابطه با آمریکا مانده است و اگر این مسئله حل شود، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.»

اولین گام برای باز شدن فضای مذاکره با آمریکا را معاون پارلمانی رئیس‌جمهور یعنی عطاء الله مهاجرانی برداشت. مهاجرانی در ۶ اردیبهشت ۱۳۶۹، در مقاله‌ای با نام "مذاکره مستقیم با آمریکا" به نقد گفتمان ایستادگی مقابل آمریکا و لزوم مذاکره مستقیم به آمریکا می‌پردازد.

مقاله مهاجرانی بسیار جنجال برانگیز شد و نقد و پاسخ‌های بسیاری را به دنبال داشت تا اینکه ۶ روز بعد، امام خامنه‌ای در سخنرانی عمومی خود به بحث مذاکره با آمریکا و مقاله مهاجرانی پرداختند:

👈 «و اما مسئله‌ای که این روزها در سطح جمعی از اهل فکر و اهل نظر در جریان است، مذاکره کردن و مذاکره نکردن است. ... من از اظهارنظر کسی که نظر سیاسی خودش را بیان بکند، نگرانی ندارم من معتقدم، آن کسانی که فکر می‌کنند ما باید با رأس استکبار- یعنی آمریکا- مذاکره کنیم، یا دچار ساده لوحی هستند، یا مرعوبند.

من بارها این نکته را عرض کرده‌ام که استکبار، بیش از این که نان قدرت و توانایی خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را می‌خورد. اصلاً استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است...

مذاکره، یعنی چه؟ صرف این که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل می‌شود؟ این طوری که نیست. مذاکره در عرف سیاسی، یعنی معامله، مذاکره با آمریکا، یعنی معامله با آمریکا. معامله، یعنی داد و ستد؛ یعنی چیزی بگیر، چیزی بده. تو از انقلاب اسلامی، به آمریکا چه می‌خواهی بدهی، تا چیزی از او بگیری؟ آن چیزی که شما می‌خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزی بگیرید، چیست؟ ما چه می‌توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه می‌خواهد؟ آیا می‌دانید که او چه می‌خواهد؟ «و ما نقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید» والله که آمریکا از هیچ چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمدی، ناراحت نیست...

چه ساده‌لوحی است که کسانی بگویند برویم پشت میز مذاکره با یک دستگاه متکبر و بی‌اعتقاد به اصول انسانی و حقوق بین‌الملل بنشینیم. آمریکایی‌ها، به اصول و حقوق بین‌الملل، اعتقادی ندارند.

دولت آمریکا، همان دولتی است که افسر جنایتکارش دستور تیر داد، موشک شلیک کردند، هواپیمای مسافربرىِ چند صد نفره را در دریا ساقط نمودند و مرد و زن و کوچک و بزرگ را نابود کردند و دولت آمریکا این افسر را محاکمه نکرد و شنیدم که رئیس‌جمهور فعلی امریکا، (بوش پدر) به آن افسر مدال لیاقت داده است! اینها، این‌طور هستند.» [بیانات در دیدار با معلمان ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۹]

بعد از این صحبت‌ها جو سنگینی علیه مهاجرانی پدید می‌آید و رهبری بلافاصله در همان روز برای جبران فشارهای احتمالی، نامه‌ای برای دل‌جویی به وی می‌نویسند:

👈 «من یک فکر را تخطئه کرده‌ام و نیت توهین به کسى نداشته‌ام و اگر بدون اراده‌ى من به شما توهین شده است، از شما عذر مى‌خواهم. ... شما همچنان برادر خوب من هستید و حداکثر آن است که به توصیه‌ى شما در مقاله‌ى «مذاکره‌ى مستقیم» عمل نخواهیم کرد.»

اما هاشمی دست‌بردار نبود، او عقیده داشت راه‌حل مشکلات کشور از مسیر مذاکره با آمریکا می‌گذرد و تلاش داشت به هر قیمت این مسیر را باز کند. او در خاطرات مربوط به ۱۶ اردیبهشت ۶۹ یعنی ۴ روز پس از سخنان رهبری، می‌نویسد:

👈 «شب با رهبری جلسه داشتیم درباره صحبتهای روز چهارشنبه (۱۲ اردیبهشت) ایشان، به خاطر حمله تند علیه یک نویسنده معمولی صحبت شد و نیز موضع گیری صریحی که ممکن است در آینده، لازم شود از آن عدول کنند؛ چون نفس مذاکره اشکالی ندارد؛ گرچه در حال حاضر مناسب نیست.»

اما امروز در نبود هاشمی، شاهدیم همان کسی که اولین مقاله در مورد مذاکره مستقیم با آمریکا را نوشت، امروز به این نتیجه رسیده است که مذاکره با آمریکا بی‌فایده است و مسیر مقاومت بوده است که جواب داده است.👇

مدت زمان: 9 دقیقه 8 ثانیه 
 
مطالب مرتبط:
  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

در قسمت قبل به شواهدی از اهتمام اصلی حضرت امام(ره) به "انجام تکلیف" و امید ایشان به خداوند برای پیروزی در تمام مراحل سخت زندگی اشاره کردم و اینکه خود ایشان می‌فرمایند:

 

 

👈 «من هیچ وقت مأیوس از مسائل نبودم و اعتقادم این بوده است که این ملت وقتى که چیزى را بخواهد، مى‌شود.» [۱]

 

 

 

 

 

آنچه محل دقت است اینکه ایشان،

 

 

🔹از طرفی می‌گویند تنها باید به خداوند امید داشت:

 

 

👈 «به شما مى‏گویم که از هیچ کس نترسید الّا خدا و به‏ هیچ‏ کس‏ امید نبندید الّا خداى تبارک و تعالى و اگر امید خودتان را به خداى تبارک و تعالى تمام کنید، به این معنا که تام بشود این امید شما، اطمینان براى شما بیاورد این امید شما، من به شما اطمینان مى‏دهم که آسیبى این مملکت نبیند.» [۲]

 

 

 

 

 

🔹و از طرفی هم می‌گویند:

 

 

👈 «اعتقادم این بوده است که این ملت وقتى که چیزى را بخواهد، مى‌شود.»

 

 

 

 

 

برای فهم این دوگانه که آخر امید ایشان به خداوند است یا "حرکت و خواست ملت"، باید به جهان بینی و نظام تحلیل ایشان رجوع کرد، دستگاه محاسباتی که در عین اینکه کاملا عینی و واقعی است، آسمانی و توحیدی نیز است.

 

 

 

 

 

🔹حضرت امام با ذکر شاهد مثالی در دیدار با  برخی از دانشجویان ایرانی بازگشته از اروپا و آمریکا به توضیح نظام تحلیل و دستگاه محاسباتی خود می‌پردازند:

 

 

👈 «اخیراً که در آنجا[پاریس] بودیم و اخبار ایران به ما مى‏رسید، و از جمله اخبار که بعضیها خودشان لمس کرده بودند، و براى من آمدند گفتند، این بود که گفت که من در دهات بعضى از مناطق رفته‏ام- و اسم‏ یک قریه‏اى، یک قلعه‏اى‏ را برد، که آنجا خود من هم رفتم؛ اطراف ماست- او مى‏گفت که در این دهات صبح که مى‏شود، آن ملاى محل جلو مى‏افتد و مردم دنبال او تظاهر مى‏کنند؛ و آن قلعه را اسم برد که آن قلعه را من رفته‏ام و دیده‏ام چه قدر است؛ شاید مثلًا ده خانوار، پانزده خانوار، بشود توى آن قلعه زندگى بکنند؛ گفت حتى آن قلعه که من رفتم دیدم همان حرفهایى که تهران گفته مى‏شود توى آن قلعه هم مردم آن قلعه مى‏گویند.

 

 

این براى من خیلى جالب بود، و اطمینان آورد که یک مطلبى که مطلب ملت است، و این طور مطلبِ ملت است که هر جا پا بگذارى همان مطلب هست؛ شما که در اروپا بودید و آنهایى که در آمریکا بودند و آنهایى که در خارج کشور هر جا بودند همان مسائل را مى‏گفتند که آنهایى که در داخل بودند؛ دانشجویشان همانى مى‏گفت که علماى دینیشان مى‏گفت، بازاریشان همان را مى‏گفت که کارگرشان مى‏گفت، بچه‏هاى این قدریشان همان را مى‏گفت که بزرگ‌ها مى‏گفتند؛ این مورد اطمینان من شد که یک دست غیر طبیعى در کار است.

 

 

شعاع عمل انسان تا یک حدودى است. یک کسى مى‏تواند یک محله را تحت تأثیر قرار بدهد، یک کسى مى‏تواند یک شهر را، یک کسى مى‏تواند یک استان را، اما کسى نمى‏تواند به این ترتیب همه قشرهاى موجود در هر جا را، از یک ملتى، از بچه‏هاى کوچک و تا پیرمردهایشان و دانشجویشان، با افکار متعدده‏اى که اینها دارند و با ایده‏هاى مختلفى که دارند، همه را تحت یک مطلب بیاورد؛ این نمى‏شود الّا اینکه دست غیبى در کار است.

 

 

من مطمئن شدم به اینکه یک عنایتى از طرف خداوند تعالى هست؛ که آن عنایت ان شاء اللَّه تا محفوظ است، شما پیروزید. تا این توجه ملت ما به مقاصد اسلامى است، این ملت پیروز است و این حرفهایى که‏ گفته مى‏شود و قلم‌هایى که هست و اینها چیزى نیستند.» [۳]

 

 

......................................

 

 

ارجاعات:

 

 

[۱] صحیفه امام؛ ج ۹؛ ص: ۱۸۱.

 

 

[۲] صحیفه امام؛ ج‏ ۱۳؛ ص: ۱۴۹.

 

 

[۳] صحیفه امام، ج‏9، ص: ۱۸۲ ۱۸۳.

مطلب مرتبط:

 

 

...........................................................

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

 

هر انسانی حتی اولیاء و انبیاء الهی در فراز و فرودهای زندگی در مراحلی دچار مشکلات و فشارهایی می‌شوند که روزنه‌های امید بر آنها  بسته می‌شود اما امید به خداوند و نصرت اوست که در این شرایط درب‌های فرج الهی را می‌گشاید.

 

 

در سال‌های آخر حضور حضرت امام خمینی(ره) در نجف روزنه‌های امید ایشان بسته و صحنه بر ایشان سخت و تنگ شده بود اما ایشان همچنان معتقد به عمل به تکلیف و امیدوار به نصرت الهی بودند.

 

 

 

 

 

🔹ایشان در ۱۴ آبان ۱۳۴۷  از نجف در پاسخ به نامه "آیت‌الله سعیدی"، می‌نویسند:

 

 

👈«در هر صورت سنگرها را حتى الامکان نباید از دست داد و قیام به وظایف به مقدار امکان لازم است، و اگر کوتاهى در آن نکنیم باکى نیست؛ فرضاً با شکست ظاهرى مواجه شویم، لکن رضاى خداى تعالى را اگر موفق شویم جلب کنیم، امور دیگر سهل است. این جانب لحظات آخر عمر را مى‌گذرانم و از اوضاع عمومى و خصوص حوزه‌هاى علمیه نگران و نمى‌دانم با آن تندروی‌هاى آنها و این سهل انگارى ماها، امر به کجا منجر می‌شود؟ «وَ الَّذى یُوجِبُ التَّسْکین فى الجمله: انَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً» [۱] و این رشته بحمد اللَّه گسستنى نیست، هر چه باریک شود. شما طبقه جوان مأیوس نباشید و با اراده و عزم راسخ مهیاى خدمت و فرصت باشید.»[۲]

 

 

 

 

 

🔹با گذشت زمان شرایط مبارزات تغییری نمی‌کند و فرجی حاصل نمی‌گردد اما حضرت امام همچنان امید خود را از دست نمی‌دهند، آنچه ایشان در پاسخ نامه "صادق طباطبایی" در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۵۰ از نجف می‌نویسند، حکایت‌گر این مطلب است:

 

 

👈«این جانب با آنکه دوران نقاهت پیرى را مى‌گذرانم و امیدهایى که داشتم به هیچ یک به طور دلخواه نایل نشدم، لکن از نهضتى که در سال‌هاى اخیر به تأیید خداوند متعال بپا شد و موجب نزدیکى قشرهاى تحصیل‌کرده با علماى دین شد، امید واثق دارم که این نور به خاموشى نگراید و هر روز شکاف‌هایى که به دست خائنان سوداگر غرب و شرق براى استعمار ملل اسلام حاصل شده است، با جنبش دنیایى و همه جانبه طبقات تحصیلکرده اعم از روحانى و دانشگاهى از بین برود و با اطلاع از دردها و نابسامانی‌ها به علاج و سازندگى بپردازند.»[۳]

 

 

 

 

 

اتکا به امید به خداوند و پرهیز از یأس در مشکلات، از نقاط پررنگ سیره امام بود و هر بار در صحنه‌هایی دشوار و دشوارتر، امید ایشان به خداوند محک خورد و هربار نیز از این آزمون سر بلند بیرون آمدند و نتیجه آن را نیز گرفتند.

 

 

 

 

 

🔹ایشان در ۳۰ تیر ۱۳۵۸ بعد از پیروزی انقلاب، در قم می‌فرمایند:

 

 

👈«یکى از جنود ابلیس «یأس» است. در امورى که انسان باید با امید و طُمَأنینه و تصمیم عمل بکند، شیاطین ایجاد یأس مى‌کنند و با این ایجاد یأس جوان‌هاى ما را در آن مسائلى که باید با تصمیم جدّى پیش ببرند گاهى سست مى‌کنند. من آن قدرى که یاد دارم، از اول نهضت تا حالا که اینجا نشستم، چه آن وقت که در حبس بودم، و چه آن وقت که در تبعید به ترکیه بودم، و چه آن وقت که در عراق بودم، و چه آن وقت که به پاریس آمدم، و چه آن وقت که شاه با آن طَمْطَراق‌ها و قدرت‌ها بود، و چه آن وقت که او رفت و بختیار شروع کرد، من هیچ وقت مأیوس از مسائل نبودم و اعتقادم این بوده است که این ملت وقتى که چیزى را بخواهد، مى‌شود.» [۴]

 

 

...........................................

 

 

📝ارجاعات:

 

 

[۱] آنچه اجمالًا باعث آرامش مى‌شود اینکه:« خانه کعبه را صاحبى است». جمله حضرت عبدالمطلب هنگام حمله سپاه ابرهه به مکه. بحار الأنوار، ج 15، ص: 145.

 

 

[۲] صحیفه امام؛ ج 2؛ ص: 208.

 

 

[۳] صحیفه امام؛ ج 2؛ ص: 345.

 

 

[۴] صحیفه امام؛ ج 9؛ ص: 181.

...........................................................

 

 

 
  • حمید رضا باقری