شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال

این وبلاگ جهت نشر نوشته‌های اینجانب حمیدرضا باقری می‌باشد

شرح حال
بایگانی

۱۷۰ مطلب با موضوع «تاریخ» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

🔻پیش از این قسمت‌هایی از یک گزارش مهم با عنوان «چه اشتباهی در ایران رخ داد» در اسناد لانه جاسوسی را انعکاس دادم. این سند مربوط به آخرین ماه‌های حکومت پهلوی و زمانی است که آمریکایی‌ها به سقوط پهلوی اطمینان یافته‌اند. در ادامه این سند آمده است:

 

📠 «ما برای سقوط پهلوی آماده نبودیم چون نمی‌خواتسیم واقعیت را بپذیریم. گفتن این مطلب که پس از سال ۱۹۵۳ (۱۳۳۲ش) شاه بصورت بازیچه آمریکا درآمده بود مبالغه آمیز است ولی این مبالغه چندان شدید نیست.

به هر حال با گذشت سال‌ها او بیشتر نسبت به خودش اعتماد پیدا کرد و برخورد ما با او نیز بصورت یک طرف مساوی درآمد ولی با رشد این رابطه سالمتر خطای اساسی در سیاست آمریکا بیشتر جلوه‌گر شد، که همانا همسو خواندن منافع آمریکا در ایران و منافع رژیم پهلوی بود. ...

موضوعی که باعث شرمساری ما شده این است که ما در صدد یافتن راه حل نبوده‌ایم بلکه از یک بازنده حمایت کرده‌ایم. در صورتی که می‌توانستیم حوزه تماس‌های خود را گسترش داده و در همان حال مانع از آسیب پذیر شدن روابط خود و شاه نیز بشویم...

آنچه بر او رفت دیر یا زود و شاید در مورد این شاه نه بلکه در مورد فرزندش رخ می‌داد ولی زمانی که ما از پیدایش انقلاب باخبر شدیم، متوقف ساختن آن غیر ممکن شده بود. اما در صورتی که دولت ما آماده اقدام بر اساس اطلاعات متناقض با سیاست موجود بود با تماس‌های وسیعتر و گزارشات دقیق‌تر و حتی به قیمت به خطر افتادن روابط صمیمانه دولت آمریکا و دولت ایران، ما می‌توانستیم بسیاری از وقایع را پیش‌بینی کرده و میزان خسارت وارده به موقعیت خویش در ایران را به حداقل ممکن کاهش دهیم. امروزه تا آنجا که به دولت کنونی و مردم ایران مربوط است، این وضع و موقعیت به خطر افتاده و با دشواری بسیار و زحمات طاقت فرسا شاید بتوان آن را احیاء نمود. ما در دوران بعد از جنگ چین و در ویتنام مرتکب همین خطا شدیم و هرگاه که منافع خویش و دولت مورد حمایت خود را تمیز ندهیم باز هم همینطور خواهد شد.»

پایان.

📃 منبع:  اسناد لانه جاسوسی جلد ۶۳ (دخالت‌های آمریکا در ایران)، سند شماره ۱۲، ص ۷۴.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

برنامه «سند باد» که این روزها از شبکه ۲ پخش می‌شود را لابد دیده‌اید یا اگر ندیده‌اید حتما ببینید.

افرادی را از کشورهای مختلف جهان که در ایران زندگی کرده‌اند به همراه ایرانی‌هایی که در آن کشورها زندگی کرده‌اند را می‌آورد و از فرهنگ و ویژگی‌های مختلف آن کشور صحبت می‌کند، در مورد نگاه مردم آن کشور به ایران و برعکس در مورد ویژگی‌های ایران از زبان آن خارجی‌های مقیم ایران صحبت می‌کند.

وقتی «سهیل اسعد» یا همان «ادگاردو روبین» را به عنوان مجری این برنامه دیدم خیلی تعجب کردم.

همان موقع از دوستم که همراه من برنامه را می‌دید و از برنامه و اجرای خوب سهیل اسعد خیلی خوشش آمده بود، پرسیدم: لهجه مجری کمی عجیب نیست؟ گفت: بله اتفاقا، اون کیه؟ تازه با ذوق و خوشحالی سهیل اسعد را معرفی کردم. او آرژانتینی و لبنانی الاصل و مقیم ایران است، او یکی از مبلغان بین‌المللی اسلام است و حالا من هم مانده‌ام اینجا چکار می‌کند؟!

یاد برنامه‌ «هم‌قصه» افتادم که سرباز روح‌الله رضوی اجرا می‌کرد. سرباز روح‌الله رضوی هم یک کشمیری البته ایرانی الاصل است که در قم زندگی می‌کند، نسل او به امام‌زاده مبرقع قم برمی‌گردد که اجدادش زمانی برای تبلیغ اسلام به کشمیر می‌روند و آنجا ماندگار می‌شوند و حالا او به ایران هجرت کرده است تا مبلغی برای ایران و کشمیر و جهان اسلام باشد. خیلی‌ها او را هم مثل سهیل اسعد نمی‌شناختند اما او کار خودش را می‌کرد.

سهیل اسعد دکتری تمدن اسلامی و مجری اولین شبکه تلوزیونی اسپانیولی زبان به نام هیسپان تی‌وی نیز است، زبان اسپانیولی زبان استعماری و تحمیل شده به بیش از ۵۰۰ میلیون از مستضعفین جهان است که نسل‌ها طعم ظلم غرب را چشیده‌اند و شاید روزی زبان سوم یا چهارم اسلام شود.

حالا سهیل اسعد با این ویژگی‌ها یک برنامه تلوزیونی دو طرفه برای دو مخاطب ایرانی و خارجی راه‌انداخته‌است. برنامه‌ای که با زبان معرفی کشورهای مختلف اطلاعات بسیار هدف‌مند و دقیقی از آنچه برای یک انسان در قامت تمدن اسلامی لازم است، برای معرفی استعمار و اطلاعات و آمارهایش و داشته‌های خودمان، ارائه می‌کند. مثلا به بهانه خوشحال و مهربان بودن مردم هند سراغ آمار خوشحال ترین مردم دنیا می‌رود و بعد آن را با آمار مصرف داروهای اعصاب که در خوشحال‌ترین کشورها بالاترین است، مقایسه می‌کند و این شما هستید که نتیجه می‌گیرید اصلا مفهوم خوشحالی و ابزار خوشحالی در آمارهای جهانی و آنچه تصور ما است، متفاوت است.

📌سفیران واقعی فرهنگ انقلاب اسلامی در واقع کسانی چون سهیل اسعد هستند که حالا سفیری دو جانبه شده‌اند و انقلاب را به مرکز خود نیز صادر می‌کنند.

.....................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

مشغول مطالعه خاطرات «سیدقلبی حسین کشمیری» پدر «سرباز روح‌الله رضوی» بودم، ماجراهای جذابی از تاثیرات انقلاب اسلامی بر مردم کشمیر و فعالیت‌هایش در آنجا را نقل کرده است، یکی از خاطرات مربوط به سال ۵۹ بعد از آغاز جنگ ایران و عراق و سفر فیصل نوری وزیر اوقاف حزب بعث عراق به کشمیر است.

این خاطره را که می‌خواندم به ذهنم رسید که سفیران واقعی انقلاب این جنس آدم‌ها هستند نه آن سفرای رسمی که عمدتا کارشان صدور ویزا و پاسپورت و تدارک ارتباطات رسمی دو کشور است.

ماجرا به یک مصاحبه فیصل نوری و تخریب چهره جمهوری اسلامی و القاء شبهاتی در ذهن‌های مسلمانان کشمیر برمی‌گردد. خبر مصاحبه او تیتر اول همه روزنامه‌ها شده بود و تاثیر بدی در مردم گذاشته بود. بعد از آن مصاحبه سیدقلبی رضوی و چند دانشجوی ایرانی مقیم کشمیر دور هم جمع می‌شوند تا تصمیم بگیرند چه کنند؟

همینجا این را هم بگویم که در خاطرات پیش از انقلاب ایشان چندین مورد گفته شده است که دوستان و آشنایان کشمیری ایشان که مهندس یا دکتر بوده‌اند برای کار به ایران می‌آمده‌اند و برخی دانشجویان ایرانی هم برای تحصیل در رشته‌های مهندسی به این کشور می‌آمده‌اند! چیزی که فکر نمی‌کنم امروزه نه به ذهن کشمیری‌ها بیاید که برای کار جایی در ایران داشته باشند و نه به فکر دانشجوی ما بیاید که برای تحصیل نیاز باشد به کشمیر برود.

خلاصه اینکه تصمیم می‌گیرند به سراغ مسئول خانه فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو بروند که از قضا همان زمان به کشمیر سفر کرده بوده است. ایشان را وقتی که با همسرشان در قایق برای تفریح به سر می‌برده است، می‌یابند و می‌گویند: «آقا شما پاسخگوی ماجرایی هستید که بوجود آمده؟ گره این مشکل به دست شما باز می‌شود.» آقای مسئول فرهنگی می‌گوید: «من در حال گذراندن سفر شخصی هستم.» سیدقلبی به او می‌گوید: «انقلاب ایران به جایی رسیده است که بحث شخصی و غیرشخصی نیست و شما به عنوان یک مسئول باید به مطالبی که در حمایت از صدام و علیه انقلاب ایران در روزنامه‌ها درج شده است، جواب دهید.»

بالاخره آقای سفیر فرهنگی قبول می‌کنند که این دوستان انقلابی مکانی را در هتلی فراهم کنند و با روزنامه‌ها هم هماهنگ کنند و بعد ایشان تشریف فرما شوند و به شبهات پاسخ دهند و همینطور می‌شود و ظرف دو روز بعد از القاء آن شبهات، روشنگری صورت می‌گیرد و این شبهات و جواب‌هایش فضایی بهتر برای معرفی انقلاب اسلامی فراهم می‌کند.

📌در واقع سفرای واقعی انقلاب همین‌ جمع‌ها و افراد دلسوز و باغیرت هستند که به دنبال ارتباط دو ملت‌‌اند.

.....................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ یکی از سوالات پر تکراری که بعد از انتشار کتاب «آقا روح‌الله» از بنده می‌پرسیدند، چیستی تمایزهای کتاب «آقا ‌روح‌الله» نسبت به دیگر آثار مرتبط با حضرت امام است‌؟!

⁉️ مزیت‌هایی که به واسطه آنها ما کتاب «آقا روح‌الله» را بر دیگر کتاب‌ها ترجیح دهیم، چیست؟ چرا به این کتاب نیاز داریم؟

 

اگرچه عمده کتاب‌های تألیف شده در مورد حضرت امام، کتاب‌های خوب و قابل استفاده‌ای هستند اما حتما ما یک نیاز و نقص را احساس کردیم، بایسته‌هایی در آثاری که تا کنون کار شده بود وجود نداشت و این، ما را برآن داشت که چندین سال تحقیق و پژوهش جدید را آغاز کنیم تا به محصول مطلوب خود دست یابیم.

 

تمایزات کتاب «آقاروح‌الله» با آثار موجود به شرح زیر است:

1 جامعیت: بسیاری از کتاب‌هایی که تا کنون در مورد حضرت امام کار شده است صرفا به یک بعد فقهی، سیاسی، اخلاقی، عرفانی، عبادی یا خانوادگی و... ایشان پرداخته بودند اما ما پرداخت تک بعدی را برای استفاده عموم یک آسیب می‌دیدیم که به واسطه آن خواننده امام را صرفا یک عارف یا فقیه یا سیاستمدار می‌دید و نه یک عارف فقیه سیاستمدار متعبد خانواده دوست و... ما در این کتاب و مجلدات بعد آن سعی کردیم همه ابعاد امام را باهم و در کنار هم انعکاس دهیم.

 

2 ذکر بستر تاریخی: دومین ویژگی این کتاب و مجلدات بعد آن، دیدن ظرف صدور هر قول یا فعل امام است، آنچه از امام خمینی صادر شده است در یک بستر تاریخی و شرایط محیطی بوده است که حکم قرینه معینه برای فهم فعل و قول امام را دارد، متاسفانه بسیاری از آثار مربوط به امام خالی از توضیح این بستر بودند اما در این اثر ما مجموعه مکتوبات، بیانات و خاطرات مربوط به امام را بر محور زمان تنظیم کرده و همراه با ذکر فضای تاریخی آن آورده‌ایم و در دل توضیح قضایا امام را روایت نموده‌ایم.

 

3 ذکر استنادات: سومین تمایز مستند نمودن تمام مطالب است، به گونه‌ای که در این مجموعه هیچ مطلبی بدون ذکر مرجع اصلی آن یافت نمی‌شود، همچنین تا جای ممکن و جز در ضرورت‌های متنی در اصل نقل یا خاطرات دخل و تصرفی صورت نگرفته و اصالت مطالب حفظ شده است و در مواردی که تعارضاتی در نقل‌ها وجود داشته است در پاورقی به این تعارضات اشاره شده است.

 

4 روایت داستانی و جزئی: در کتاب «آقا روح‌الله» و مجلدات بعد سعی شده است همه مباحث با روایت داستانی و در قالب جزئی و مصداقی آورده شود و نه ذکر کلیات و بدون ارتباط!

 

5 سطح بندی: پنجمین تمایز که در برخی آثار وجود نداشت، سطح بندی مباحث است بدین صورت که در متن اصلی کتاب مطالب در سطح عمومی آمده است اما برای مخاطبان علاقه‌مند به دانستن تفصیلات بیشتر، برخی مباحث درجه ۲ اما مهم در پاورقی یا پی‌نوشت توضیح داده شده است.

 

6 ششمین تمایز که خاص جلد اول تا سوم مجموعه «حیات روح‌خدا» است توجه کامل به دوره پیش از آغاز نهضت حضرت امام است، ایشان بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی در سن ۵۹ سالگی از ۱۳۴۰ نهضت اسلامی علیه پهلوی را آغاز نمودند و متاسفانه تقریبا در همه منابعی که به زندگی ایشان پرداخته بودند، بازه طولانی مدت پیش از آغاز نهضت یا به کلی حذف شده بود و یا با مروری اجمالی از آن عبور شده بود اما ما در جلد اول از این مجموعه به دوره تکون شخصیت حضرت امام با عنوان دوره جوانی و طلبگی ایشان (۱۲۸۱ ۱۳۱۶) و در جلد دوم و سوم به صورت کامل و دقیق و جزئی به دوره فعالیت ایشان به عنوان یکی از خواص جامعه با عنوان دوره میان سالی و استادی ایشان (۱۳۱۶- ۱۳۴۰) پرداختیم.

 

📌امیدواریم که توجه به این نکات و تلاش در تحقق آنها محصولی در خور حضرت امام را پدید آورده باشد.
..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

در فصل اول کتاب، اوضاع کودکی و در فصل دوم وقایع تاریخی از زمان کودکی تا جوانی امام مورد بررسی قرار گرفته‌است.

فصل سوم به احوالات امام در حوزه قم اختصاص دارد و موضوع فصل چهارم، احوالات شخصی ایشان از جهت عبادت و تفریح و ... است

در فصل پنجم ماجراهای جذاب ازدواج، تولد فرزندان، اجاره‌نشینی، خانه‌دار شدن و ... می‌آید. در فصل ششم و هفتم دوباره بستر تاریخی این بازه زمانی بررسی شده‌است؛ از اقدامات رضاخان برای اینکه رضاشاه شود، واکنش علمایی چون شهید مدرس، اقدامات و مبارزات متعدد صورت‌گرفته در دوره رضاشاه به خصوص توسط آیت‌الله حائری به عنوان زعیم حوزه قم، و تجربیات امام در این فضا، حوادثی است که در این دو فصل مورد بررسی قرار گرفته‌است.

بخش پایانی کتاب نیز با عنوان «پی‌نوشت» به زندگی شخصیت‌های مهم و برجسته از علما و اساتید امام در این بازه زمانی می‌پردازد.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

کتاب «آقا روح‌الله» اولین جلد از مجلدات یک کلان‌پروژه با عنوان بررسی منطق رهبری امامین انقلاب است. این پروژه از سال ۱۳۹۰ به صورت جدی توسط جمعی از طلاب و فضلای حوزه طراحی و آغاز شد و در گام اول آن سعی گردید تا بستر تاریخی عملکرد امام‌خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای روشن شود؛ چرا که فهم صحیح و مجتهدانه هر اندیشه‌‌ای متوقف بر فهم صحیح از عملکرد مبتنی بر آن اندیشه است و فهم صحیح عملکرد نیز متوقف بر فهم صحیح بستر زمانی تحقق آنها است.

در این راستا مطالعات اولیه‌ای صورت گرفت و بر اساس آن درسی با عنوان «سیره رهبران» در حوزه دانشجویی دانشگاه شریف در چند دوره تدریس شد. در این درس یک دور عملکرد رهبران انقلاب با توضیح بستر تاریخی مورد نیاز، در جریانات مختلف ارائه و نقد شد و برخی نقاط مبهم آن مشخص گردید. در گام دوم با همکاری «پژوهشکده تمدن توحیدی» طرحی پژوهشی تعریف شد که یک دور تاریخ معاصر را ناظر به عواملی که شخصیت رهبران انقلاب و عملکرد و اندیشه‌های آنان را شکل می‌دهد، در آن ارائه شود. برای نیل به این هدف نیز تنها به بررسی رفتارها و حوادثی که مستقیماً با رهبران انقلاب مرتبط بود، بسنده ننموده و به فراخور حال، عملکرد سایر بزرگان و اشخاص و نیز شرایط کلی حاکم بر محیط نیز مورد بررسی قرار گرفت.
این کار پژوهشی با بررسی زندگی حضرت امام در چهار مرحله طلبگی، استادی، قیام و مبارزه، و رهبری انقلاب آغاز شد و اولین خروجی کار، یعنی بررسی زندگی امام‌خمینی در دوره طلبگی در یک جلد به قلم اینجانب در سال ۱۳۹۴ به پایان رسید. دومین خروجی نیز برای دوره استادی در دو مجلد درسال ۹۷ با همین قلم به پایان رسید. دیگر مجلدات این پروژه نیز با اضافه شدن دوره‌های مختلف رهبری آیت‌الله خامنه‌ای و همکاری «پژوهشکده باقرالعلوم» به دست طلابِ فاضلِ فعال در این پروژه در حال تدوین است.
کتاب «آقا روح‌الله» که اولین مجلد از این کار پژوهشی محسوب می‌شود، به علت برخی مشکلات بیش از 6 سال در مرحله اخذ مجوز، نقد و ارزیابی، طراحی و چاپ و ... باقی ماند و دو مجلد بعد نیز به همین سرنوشت دچار شدند؛ اما همه این مشکلات به لطف خداوند مقدمه خوبی برای اصلاح هرچه بهتر و ارائه اثری درخور ارائه سیره امامین انقلاب بود.

باشد تا این اثر به قدر خود چراغی باشد برای گم نشدن راه ایشان.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

🎙محمد حسین جلالی (رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور، وزیر سابق دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، فرمانده سابق نیروی هوایی سپاه پاسداران):

🔻 بعد از عملیات موفق و پیروزمند بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر،‏ ‏استکبار جهانی و ارتجاع منطقه که تمام نقشه‌های خود را در پشتیبانی از‏ ‏صدام بر باد رفته می‌دید، احساس خطر کرده و برای نجات این جرثومه ظلم و‏ ‏تجاوز و جنایت به طور هماهنگ به دو کار اقدام کرد.

🔻 اول اینکه صدام برای‏ ‏پذیرش صلح و عقب نشینی از مناطق غربی ایران اعلام آمادگی کرد و از‏ ‏طرف دیگر برای عدم سرایت اثرات این پیروزی به ملت‌های مسلمان و مبارز،‏ ‏خصوصاً شیعیان لبنان و مبارزین فلسطینی و در نتیجه در خطر قرار گرفتن‏ ‏رژیم اشغالگر قدس، اسرائیل با تمام قوای نظامی از زمین و دریا و هوا تهاجم‏ ‏سنگینی را به جنوب لبنان آغاز کرد و تا حوالی بیروت پیشروی نمود.

🔻 در این‏ ‏ارتباط هیئتی عمدتاً از مسئولین نظامی جمهوری اسلامی ایران از جمله آقایان‏ ‏سردار رضایی، سرهنگ سلیمی (وزیر دفاع وقت)، رفیقدوست (وزیر سپاه)،‏ ‏بنده و آقای ولایتی به کشورهای سوریه و لبنان مسافرت کردند. در سوریه‏ ‏ملاقات‌هایی با آقای حافظ اسد، رئیس ستاد مشترک ارتش و وزیر دفاع آنها‏ ‏داشتیم که واقعاً از هیئت استقبال خوبی به عمل آوردند. برادران حزب اللّه‏ ‏‏لبنان را هم در دمشق ملاقات کرده و مذاکراتی صورت دادیم. این برادران‏ ‏تصورشان این بود که ما با تجهیزات پیشرفته و پیچیده با عراق می‌جنگیم که‏ ‏بعد از اطلاع از تجهیزات ما واقعاً تعجب کرده بودند.

🔻 در بحث‌هایی که در آنجا صورت گرفت، تا آنجا پیش رفتیم که یک خطّ‏ ‏دفاعی مشترک در خاک لبنان و روی ارتفاعات مشرف به بیروت تا معبر‏ ‏ورودی مرز سوریه با اسرائیل درست کنیم. قرار شد ما با استعداد یک لشکر‏ ‏در وسط باشیم و سوریه هم در سمت چپ ما قرار بگیرد.‏

🔻 در بازگشت به تهران از فرودگاه تهران، مستقیماً به خدمت حضرت امام‏ ‏رفتیم. به نظرم می‌رسد که جلسه شورایعالی دفاع هم برقرار بود. حضرت‏ ‏آیت اللّه خامنه‌ای و آقای هاشمی هم حضور داشتند. اوائل مغرب بود و قرار‏ ‏بود که در اتاق حضرت امام جلسه شروع شود که دیدیم حضرت امام دارند‏ ‏برای نماز آماده می‌شوند. دیگران هم با شوق نماز را به جماعت ایشان به‏ ‏جای آوردند.

🔻 بعد از اتمام نماز، حضرت امام روی همان سجاده به طرف جمع برگشته و‏ ‏گفتند همینجا بحث کنیم. جمع ما در یک نیم دایره‌ای بر گرد حضرت امام‏ ‏حلقه زدیم و توّسط برادر رضایی گزارش مفصّلی از سفر داده شد. پس از‏ ‏اتمام توضیحات ایشان، حضرت امام فرمودند که من وارد مسائل ریز اجرائی‏ ‏نمی‌شوم و یک توصیه‌ای دارم که خوب است روی آن فکر کنید. آن بزرگوار‏ ‏مطالب خود را با ذکر مثالی بدین شرح بیان فرمودند؛ در محله‌ای از اصفهان‏ ‏بقالی بود که مشتریانش همه اهل همان محله بوده و همگی با هم دوست و‏ ‏رفیق بودند و امور به طور عادی جریان داشت. تا اینکه یک روز صبح زود‏ ‏یکی از مشتری‌ها می‌بیند دزدی قصد سرقت از بقالی دارد. با وی گلاویز‏ ‏می‌شود. بقال هم بعداً می‌آید. زمانی که کشمکش طولانی می‌شود و بقال‏ ‏می‌بیند که این دعوا مزاحم کسب و کار روزانه‌اش شده است، دست رد بر سینه‏ ‏هر دو طرف، هم دزد و هم مشتری خودش، نهاده و می‌گوید که از اینجا‏ ‏بروید و مزاحم کسب و کار ما نشوید.

🔻 امام ادامه دادند: «حالا مواظب باشید این داستان آنجا در مورد شما اجراء‏ ‏نشود. یعنی اینطور نباشد که شما بین زمین و آسمان در لبنان رها شده و‏ ‏پشتیبانی و عقبه نداشته باشید. کمک کردن درست، اما از راهش. راه شما‏ ‏زمینی است که باید از سه ـ چهار کشور عبور کنید. شما که به لحاظ جغرافیایی‏ ‏به لبنان وصل نیستید و مشکل ارتباط زمینی دارید. اگر بخواهید بجنگید، کار‏ ‏آسانی نمی‌باشد زیرا در تداوم پشتیبانی گرفتار خواهید بود».

🔻 این توصیه حضرت امام خطّ اصلی و سیاست کلی را برای ما مشخص کرد‏ ‏و باعث تجدید نظر و تامل در چگونگی کار گردید. لازم به ذکر است که این‏ ‏هیئت با کسب اجازه از حضرت امام (س) به آنجا رفته و بعدها هم با اجازه‏ ‏آن بزرگوار همکاری را ادامه دادند. بنابراین ایشان حضور ما در لبنان را نفی‏ ‏نکرده، بلکه به طریقی محدوده آن را مشخص ساختند.‏

🔻در راستای بحث همین جلسه، بعدها حضرت امام جمله معروف «راه‏ ‏قدس از کربلا می گذرد» را فرمودند که بسیار خط دهنده و بیدار کننده بود و‏ ‏ما را از ورود به جبهه انحرافی باز داشته و متوجه جبهه اصلی نمود.‏

....

📝منبع: امام ودفاع مقدس‏ (خاطراتی از رزمندگان وفرماندهان سپاه اسلام)، چاپ ششم، تهران: مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام‌خمینی(س)، ‏‏چاپ ونشر عروج، ‏‏۱۳۹۴ش، صص: ۱۶-۱۸.
..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

شاید برای نسل جوان حوزه مشخص نباشد که چرا امام در منشور روحانیت می‌گویند: «خون‏ دلى‏ که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هر گز از فشارها و سختی‌هاى دیگران نخورده است.» امام در همان منشور روحانیت، اشاره‌ای به این مطلب می‌کنند که این جماعت چه تفکرات اشتباهی را به اسم دین به خورد جامعه می‌دهند و با نسخه اسلام آمریکایی خود راه را برای شناخت اسلام ناب می‌بندند.

 

ایشان در سخنرانی ۲۹ بهمن ۱۳۵۶به مناسبت «کشتار ۱۹ دی قم» به برخی از شبهات این جماعت اشاره می‌کنند:

👈«اگر خود حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه- مقتضى بدانند خوب خودشان تشریف بیاورند»! یکى از علما این جورى مى‏‌گفت- خدا رحمتش کند- که «من که دلم بیشتر نسوخته به اسلام از حضرت صاحب- سلام اللَّه علیه؛ خوب ایشان هم که مى‏‌بینند این را، خود ایشان بیایند؛ چرا من بکنم»! ... اسلام اینها را نمى‏‌پذیرد. ... اینها مى‏‌خواهند از زیر بار در بروند. یک چیزى درست مى‏‌کنند، دو تا روایت از این طرف از آن طرف مى‏‌گردند پیدا مى‏‌کنند که خیر، با سلاطین مثلًا بسازید، دعا کنید به سلاطین. این خلاف قرآن است. ... اگر صد تا همچو روایتٔ‌هایى بیاید، «ضربِ به جِدار» مى‏‌شود.  خلاف قرآن است، خلاف سیره انبیاست. با اینکه روایتى نیست. شما وقتى ملاحظه مى‏‌کنید آن همه روایاتى که ... اگر مایل باشى که زنده باشد این سلطان، تو هم با او محشورى. مسلمان مگر مى‏‌شود مایل باشد به اینکه یکى زنده باشد و ظلم کند، آدم بکشد؟ رابطه داشته باشد با یک کسى که آدم مى‏‌کشد، عالِم مى‏‌کشد ... مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته‏ باشد که مسلمان [نیست‏]؛ لَیْسَ بِمُسْلِمٍ؛ «مَن اصبحَ و لَمْ یَهْتَمَّ بامورِ المُسلمینَ فَلَیسَ بمُسلِمٍ.» هى هم بگو لا اله الا اللَّه، مُسْلم نیست این طور. اسلام آن است که به درد مسلمین بخورد؛ مسْلم آن است که به درد مسلمین بخورد، برسد به درد مسْلم که آقا کشتند جوان‌هاى ما را. ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ کشتند علماى ما را، ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ کشتند مؤمنین و مسلمین را، ما بى‏‌تفاوت باشیم؟ »

📝 صحیفه امام ؛ ج‏ ۳؛ ص۳۳۹- ۳۴۱.

 

👈«در بین ما هم اشخاصى هستند که [مى‏‌گویند] «اولو الامر» هر چه، هر زهر مارى مى‏‌خواهد باشد، باید ما از او اطاعت کنیم! «اولو الامر» است! «اولو الامر» یعنى زورگو؟! با زورگو نباید حرف زد.

خب، پس چرا امام حسن(ع) مخالفت کرد؟ چرا امام حسین(ع) مخالفت کرد با «اولو الامر»، آن وقت که «اولو الامر» عبارت از یزید بود؟

«تُؤْتِی الْمُلْکَ‏»  یکى از آخوندها به من نوشته بود- چند سال پیش از این- که شما مخالفت چرا مى‏کنید با او؛ «تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ؛» خداوند هر کس را مى‏‌خواهد [سلطنت مى‏‌دهد]، این‏ مملکت را خدا داده [به او]؛ من جواب او را که ندادم، قابل جواب نبود اما این تکذیب قرآن است. مگر فرعون را کس دیگر مُلْک به او داده بود؟ آن هم خدا به او داده بود، پس چرا موسى(ع) رفت با او مخالفت کرد؟ مگر نمرود را کسى دیگر به او اعطاى مُلْک کرده بود؟ آن هم از طرف خدا است، پس چرا ابراهیم(ع) مى‏‌رود با او مخالفت مى‏‌کند؟ چرا پیغمبر(ص) مخالف است؟ چرا حضرت امیر(ع) با معاویه؟ خب معاویه هم در آنجا یک «اولو الامرى» است براى خودش. خب، بعد از آن چرا امام حسن(ع) با او مخالفت کرد؟ امام حسن(ع) پدر معاویه را درآورد. امام حسین(ع) چرا پا شد با چند نفر از عیالاتش رفت؛ با پنجاه- شصت نفر راه افتاد رفت آنجا مخالفت «اولو الامر» کرد. این حرف‌ها حرف‌هاى نامربوط است. آن «اولو الامر»ى که پهلوى خدا و رسول قرار مى‏‌گیرد باید پهلوى خدا و رسول(ص) باشد. باید مثل خدا و رسول(ص)- بلاتشبیه- یعنى ظِلّ خدا و رسول(ص) باید باشد. حکومت سلطان اسلام «ظلّ اللَّه» است. معنى «ظل» این است که حرکتى ندارد خودش، حرکت به حرکت اوست: سایه آدمْ خودش که حرکتى ندارد؛ هر حرکتى آدم مى‏‌کند سایه هم، دستش را این جور مى‏‌کند، سایه هم همان طور. «ظلّ اللَّه» این است؛ آن کسى را که اسلام به «ظلّ اللّهى» شناخته است، این است که از خودش یک چیزى مایه نگذارد، به تَبَع احکام اسلام حرکت بکند، حرکتْ حرکت تَبَعى باشد.»

📝 صحیفه امام، ج‏ ۳، ص: ۳۴۸.

 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

 

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

چه کسی ظالم‌تر است؟!

در هر عصر و زمانی ظالمانی وجود دارند، اگر از شما بپرسند ظالم‌ترین فرد یا افراد عصر شما یا چند قرن اخیر کیست یا چه کسانی هستند؟ چه جوابی خواهید داد؟ هیتلر، صدام، داعش، آمریکا و... هرکسی شاید یک فرد یا گروه را ظالم‌ترین بداند.

قرآن یک فرمول برای یافتن ظالم‌ترین فرد یا افراد هر زمان به ما معرفی کرده است.

در قرآن ۱۵ بار پرسیده شده است که «وَ مَنْ أَظْلَمُ‏؟» چه کسی ظالم‌تر است؟ این سوال یعنی آیا ظالم‌تر از این افراد یافت می‌شود؟

پاسخی که قرآن به این سوال می‌دهد شاخص دین برای یافتن ظالم‌ترین افراد هر عصر و زمانه است.

از این ۱۵ بار:

👈 ۱۱ بار کسانی که به خداوند افترا می‌بندند و آیات او را تکذیب می‌کنند مصداق آن دانسته شده است.

«وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ »

از این  ۱۱ آیه حداقل ۸ مورد، مستقیما در مورد یهودیان آمده است.

👈 یک بار کسانی که شهادتی که خداوند نزد آنها گذارده است را انکار می کنند مصداق ظالم‌ترین افراد دانسته شده است و این آیه نیز در مورد یهود و نصارا و تعبیر دیگری از همان وصف افتراء و تکذیب آیات الهی است.

 «أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهیمَ وَ إِسْماعیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصارى‏ قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ (۱۴۰ - البقره)»

👈 دوبار نیز با تعبیر کسانی که آیات الهی به آنان یادآور می‌شود اما از آن اعراض می‌کنند به سوال «و من أظلم؟» پاسخ داده شده است.

«وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها»

از این دو مورد یک مورد (۲۲ سجده) با توجه به آیات بعد در خصوص بنی‌اسرائیل و مورد دوم (۵۷ کهف) نیز در خصوص اهل کتاب است.

👈 مورد آخر از کسانی که در قرآن مصداق ظالم‌ترین افراد شمرده‌شده‌اند کسانی هستند که مانع ورود به مساجد خداوند و ذکر او می‌شوند و سعی در خراب نمودن مساجد الهی دارند و مصداق اتم این وصف را امروزه می‌توان صهیونیست‌های واقع در فلسطین اشغالی دانست.

«وَ مَنْ أَظْلَمُ‏ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ فی‏ خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ (۱۱۴البقره).»

قرآن کتابی برای همه زمان‌ها و مکان‌ها و نه یک بازه زمانی و مکانی خاص است و این آیات در مقام بیان یک قاعده است برای مشخص کردن فهم ظالم‌ترین افراد در هر زمانه و نه اینکه صرفا در خصوص یهودیان باشد بلکه هر کسی که این ویژگی‌ها بر او تطبیق شود در هر زمان و مکانی مصداق ظالم‌ترین افراد خواهد بود.

📌 حد مشترک همه موارد ذکر شده از اوصاف ظالم‌ترین افراد، تقابل با جریان حق و دین الهی است و نکته تطبیق این عنوان در طول زمان بر یهودیان نیز خط و جریان همیشگی یهود در تقابل با جریان انبیاء و دین خدا بوده و هست.

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری
  • ۰
  • ۰

⁉️ از جمله اشکالاتی که مخالفان جمهوری اسلامی زیاد تکرار می‌کنند اینکه امام خمینی در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در بهشت زهرا گفته‌اند:

👈«یک‏ ملتى‏ تمامشان‏ رأى دادند که یک نفرى سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأى آنها براى آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتى رأى دادند- و لو تمامشان- به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقى [است؟] ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین مى‏‌کند؟ سرنوشت هر ملتى به دست خودش است.»

(صحیفه امام ؛ ج۶؛ ص۱۱ )

⁉️ می‌گویند بنا به این حرف امام، امروز پس از ۴۰ سال باید دوباره از نسل جدید نظرخواهی شود که آیا شما جمهوری اسلامی را می‌خواهید یا خیر؟ بر مبنای این کلام امام، می‌پرسیم مردم ۴۴ سال قبل چه حقی داشته‌اند سرنوشت امروز ما را تعیین کنند؟

در پاسخ این اشکال باید گفت مبنا و نظرات امام را باید در همه سخنانشان دید نه اینکه فقط همین تک جمله را معیار قرار داد و ای کاش لااقل برای فهم همین تک جمله نیز به دیگر قسمت‌های همان سخنرانی توجه می‌شد.

از جمله مطالبی که در سخنرانی‌ها و مکتوبات امام قبل و بعد از انقلاب مکرر مورد اشاره قرار گرفته است، ملاک بودن و مقدم بودن احکام اسلام نسبت به هر حکم و نظر دیگری است.

ایشان از همان ابتدای مبارزات در سال ۱۳۴۱ وقتی علیه قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی سخن می‌گویند، می‌فرمایند:

👈«ما از طریق «ألْزِموُهُمْ بِما ألْزَموُا عَلَیْهِ أنْفُسَهُمْ» با ایشان بحث مى‏‌کنیم، نه اینکه قانون اساسى در نظر ما تمام باشد بلکه اگر علما از طریق قانون صحبت کنند، براى این است که اصل دوم متمم قانون اساسى، قانون خلاف قرآن را از قانونیت انداخته است. «و الّا ما لَنا و الْقانوُنَ» ماییم و قانون اسلام؛ علماى اسلامند و قرآن کریم؛ علماى اسلامند و احادیث نبوى؛ علماى اسلامند و احادیث ائمه اسلام. هر چه موافق دین و قوانین اسلام باشد ما با کمال تواضع گردن مى‏‌نهیم و هر چه مخالف دین و قرآن باشد- و لو قانون اساسى باشد، و لو الزامات بین المللى باشد- ما با آن مخالفیم.»

(صحیفه امام ؛ ج‏ ۱؛ ص۱۱۶)

تقدم احکام اسلام بر هر اراده و خواست دیگر، از مبانی اصلی هر مسلمانی است که اگرچه نیاز به تصریح ندارد اما در موارد متعددی مورد اشاره حضرت امام قرار گرفته است؛ به طور مثال ایشان در همان ابتدای پیروزی انقلاب در ۴ خرداد ۱۳۵۸ می‌فرمایند:

👈 «آزادى معنایش این نیست که بنشینید برخلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادى در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛ آزادى در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسى ما دین را اسلام مى‏‌داند.»

(صحیفه امام ج ۷، ص ۴۸۷)

از جمله احکام اسلام نیز که بارها در مکتوبات و بیانات حضرت امام به آن اشاره شده است، لزوم تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی و حفظ آن است.

ایشان در همان سخنرانی ۱۲ بهمن که  می‌فرمایند «سرنوشت هر ملتى به دست خودش است»، می‌گویند:

👈«دولتى که ما مى‏‌گوییم، دولتى است که متکى به آراى ملت است؛ متکى به حکم خداست... بر همه ما واجب است که این نهضت را ادامه بدهیم تا آن وقتى که اینها ساقط بشوند و ما به واسطه آراى مردم، مجلس سنا درست بکنیم؛ و دولت اول را- دولت دائمى را- تعیین بکنیم.»

هر سخنی از حضرت امام حتی اگر به اصل آن سخنرانی ۱۲ فروردین نیز مراجعه نکنیم بر این مبنا است که خواست و اراده مردم در طول اراده الهی اعتبار دارد و نه در صورت تقابل با آن.

اگر به سخنرانی ۱۲ فروردین حضرت امام مراجعه کنیم، این سخنرانی در فضای مجادله و اسکات خصم بر مبنای پذیرفته شده مخاطب است. زمانی که همچنان دولت ملی‌گرا و به ظاهر قانون‌مدار بختیار بر سر کار است، ایشان با این دولت احتجاج می‌کنند: بر فرض اینکه قانون اساسی ملاک باشد دولت پهلوی و رژیم سلطنتی خلاف قانون اساسی و حکم عقل و حقوق بشر است!

ایشان در ابتدای سخنرانی می‌فرمایند:

👈 «ملت ما چه مى‏‌گفتند که مستحق این عقوبات شدند. ملت ما یک مطلبش این بود که این سلطنت پهلوى از اول که پایه گذارى شد بر خلاف قوانین‏ بود. آنهایى که در سن من هستند مى‏‌دانند و دیده‏‌اند که مجلس مؤسسان که تأسیس شد، با سرنیزه تأسیس شد. ملت هیچ دخالت نداشت در مجلس مؤسسان. مجلس مؤسسان را با زور سرنیزه تأسیس کردند، و با زورْ، وکلاى آن را وادار کردند به اینکه به رضاشاه رأى سلطنت بدهند. پس این سلطنت از اول یک امر باطلى بود؛ بلکه اصل رژیم سلطنتى از اول خلاف قانون و خلاف قواعد عقلى است و خلاف حقوق بشر است.»

(صحیفه امام، ج ۶، ص: ۱۰ -۱۱)

سپس ایشان در ادامه در همین فضای گفتگو بر مبانی مخاطب و اسکات خصم، به این نقد جدید می‌پردازند که حتی اگر هم پهلوی بر اساس قانون و با رای مردم به قدرت رسیده بود، مردم آن زمان حق تعیین تکلیف برای مردم امروز را نداشتند:

👈 «فرض مى‏‌کنیم که یک ملتى تمامشان رأى دادند که یک نفرى سلطان باشد؛ بسیار خوب، اینها از باب اینکه مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأى آنها براى آنها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتى رأى دادند- و لو تمامشان- به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقى [است؟]...»

حضرت امام بعد از این عبارات مجددا می‌فرمایند:

👈«ما فرض مى‏‌کنیم که این سلطنت پهلوى، اول که تأسیس شد، ما فرض مى‏‌کنیم که به اختیار مردم بود و مجلس مؤسسان را هم به اختیار مردم تأسیس کردند، این اسباب این مى‏‌شود که- بر فرض اینکه این امر باطل صحیح باشد- فقط رضاخان سلطان باشد؛ آن‏ هم بر آن اشخاصى که در آن زمان بودند. و اما محمدرضا سلطان باشد بر این جمعیتى که الآن بیشترشان- بلکه الّا بعضِ کم، بعض قلیلى از آنها- ادراک آن وقت را نکرده‏‌اند، چه حقى داشتند ملت در آن زمان سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنا بر این سلطنت محمدرضا اولًا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تأسیس شده بود، مجلس غیر قانونى است، پس سلطنت محمد رضا هم غیر قانونى است. و اگر سلطنت رضا شاه فرض بکنیم که قانونى بوده، چه حقى آنها داشتند که براى ما سرنوشت معین کند؟ هر کسى سرنوشتش با خودش است. مگر پدرهاى ما ولىّ ما هستند؟»

استناد به این عبارات حضرت امام مثل استناد به کلام حضرت ابراهیم(ع) می‌باشد که ایشان گفته است، این ستاره پروردگار من است! (۷۶ انعام) یا آن بت بزرگ دیگر بت ها را شکسته است! (۶۳ انبیاء)

آنچه مبنای اصلی حضرت امام است اینکه ولىّ ما خداوند است و تکلیف ما قبل از تشکیل حکومت اسلامی دعوت مردم برای تشکیل آن است و پس از تشکیل آن نیز تلاش برای پیاده سازی اهداف اسلام مانند بسط عدالت و رفاه اجتماعی و تلاش برای حفظ حکومت است؛ همانطور که حضرت امیر(ع) به زور خود را بر مردم حاکم نکرد، اما پس از تشکیل حکومت تا جای ممکن برای بسط عدالت و حفظ حکومت تلاش نمود و چنین نبود که دائما حکومت اسلامی را به رفراندوم بگذارد که حالا که ولایت من و حکومت اسلامی را پذیرفتید آیا همچنان من را می‌خواهید؟ تا در آن شرایط سخت مقاومت با دسیسه‌های رنگارنگ معاویه و جنگ تبلیغاتی او حکومت خود را به دست خود ساقط نماید
 

..............................................

دنبال کردن شرح حال در ایتا

دنبال کردن شرح حال در سروش

دنبال کردن شرح حال در تلگرام

  • حمید رضا باقری